Forwarded from مشق نو
📝📝📝چرا خدا ما را فراموش کرده است؟
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊آیا واقعاً خداوند ایران را رها کرده است؟ زمانیکه تجمیع بحرانهایی نظیر آب، فقر و فاقه، فرونشست زمین و یا حتی تحریمها را مشاهده میکنیم، تحولی عیان میشود که گویی خداوند از ما عبور کرده است.
🖊بهویژه آنکه در دهههای پیش مداقه کرده و میبینیم، در ابتدای انقلاب انبان مقدسات پر از گوهرهای اجلالی بود؛ انبانی که اکنون خالی شده و بهجای آن شکمهای آماسیدهی مملو از دستبرد به اموال عمومی نشسته است.
🖊در واقع، ما در اوج ناکارآمدیها و کژکارکردیها و در زمانهی بحران، از مقدسات برای پوشاندن ضعفها و کاستیها استفاده برده و در نتیجه این سرمایه مقدس را مصرف کردهایم. درست مانند سفرههای آب زیرزمینی که همه را تخلیه کرده و اکنون، دچار قحطی شدهایم.
🖊بهعبارتی طی فرآیندی دین به کالایی تجدیدناپذیر تبدیل شد و هر لحظه و هر رویدادی، مانند برآمدن مذهبنمایانِ اختلاسگر و یا نوکسیگان مذهبی، این تجدیدناپذیری را مضاعف کرد.
🖊ماحصل این وضعیت، در گام اول، عبور رادیکال از نمادهای دینی در عرصه عمومی است که متأسفانه باید گفت، همراه با خشونت است. به عبارتی، در این چارچوب سلب حیات بهنام دین از یکسو، و تعرض به دین و دینمداران از سوی دیگر، همچون تیغی دو دم در جامعه فعال میشود.
🖊البته، روندها نشان میدهد عبور رادیکال از سرمایههای دینی نقطه پایان نخواهد بود و هر چه پیش میرویم، به تزلزل و تضعیف نهاد دین یا به عبارتی عبور از پیامبر و خداوند نزدیکتر میشویم. هر چند هنوز میتوان دین را یکی از مهمترین عوامل همبستگی جامعه ایران دانست.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5679
#سعید_حجاریان #الهیات #دین #دولت
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊آیا واقعاً خداوند ایران را رها کرده است؟ زمانیکه تجمیع بحرانهایی نظیر آب، فقر و فاقه، فرونشست زمین و یا حتی تحریمها را مشاهده میکنیم، تحولی عیان میشود که گویی خداوند از ما عبور کرده است.
🖊بهویژه آنکه در دهههای پیش مداقه کرده و میبینیم، در ابتدای انقلاب انبان مقدسات پر از گوهرهای اجلالی بود؛ انبانی که اکنون خالی شده و بهجای آن شکمهای آماسیدهی مملو از دستبرد به اموال عمومی نشسته است.
🖊در واقع، ما در اوج ناکارآمدیها و کژکارکردیها و در زمانهی بحران، از مقدسات برای پوشاندن ضعفها و کاستیها استفاده برده و در نتیجه این سرمایه مقدس را مصرف کردهایم. درست مانند سفرههای آب زیرزمینی که همه را تخلیه کرده و اکنون، دچار قحطی شدهایم.
🖊بهعبارتی طی فرآیندی دین به کالایی تجدیدناپذیر تبدیل شد و هر لحظه و هر رویدادی، مانند برآمدن مذهبنمایانِ اختلاسگر و یا نوکسیگان مذهبی، این تجدیدناپذیری را مضاعف کرد.
🖊ماحصل این وضعیت، در گام اول، عبور رادیکال از نمادهای دینی در عرصه عمومی است که متأسفانه باید گفت، همراه با خشونت است. به عبارتی، در این چارچوب سلب حیات بهنام دین از یکسو، و تعرض به دین و دینمداران از سوی دیگر، همچون تیغی دو دم در جامعه فعال میشود.
🖊البته، روندها نشان میدهد عبور رادیکال از سرمایههای دینی نقطه پایان نخواهد بود و هر چه پیش میرویم، به تزلزل و تضعیف نهاد دین یا به عبارتی عبور از پیامبر و خداوند نزدیکتر میشویم. هر چند هنوز میتوان دین را یکی از مهمترین عوامل همبستگی جامعه ایران دانست.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5679
#سعید_حجاریان #الهیات #دین #دولت
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
مشق نو
چرا خدا ما را فراموش کرده است؟ - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from مشق نو
📝📝📝نئولیبرالیسم ناصری
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊لابد، میپرسید چه ارتباطی میان اقتصاد دوره ناصری و اقتصاد پیشرفته مابعد سرمایهداری –که بعضاً نئولیبرالیستی هم خوانده میشود- وجود دارد. باید توضیح دهم، اگر چه شاهِ شهید در زمان ماقبل سرمایهداری و تیولداری و فئودالیسم زندگی کرده است اما کارهایش بیشباهت به آموزههای لیبرالیسم نبوده است. حال اینکه او چگونه با طی زمان از میزس و هایک و نازیک و راتبارد درسآموزی کرده است، من هم بیخبرم! بیاییم چند مؤلفه اقتصادی و سیاستی دوره ناصری را مرور کنیم.
🖊آن خاقان بن خاقان، رعیت را به حال خودشان رها کرده بود. یارانه و سوبسید به احدی از شهروندان تعلق نمیگرفت و اگر کسی ثروتی داشت در قالب زکات، صدقات، نذورات و رد مظالم به فقرا احسان میکرد؛ اما این کار ارتباطی به شاه و دولت و حوزه اختیارات همایونی نداشت.
🖊در دوره ناصری، قیمتها توسط سازوکار بازار تعیین میشد، یا بهتر است بگوییم از سوی آسمان نازل میشد. گویی همانگونه که اسماء و القاب از آسمان نازل میشدند، اسعار و قیمتها نیز از آسمان میآمدند. به عبارتی، مشتری-خریدار/کارگر-کارفرما راضی بودند و اساساً میدانی برای بحثهای دستوری دولت و منتبعاش وجود نداشت.
🖊در آن عصر دولت وظیفهای در قبال اشتغال نداشت. در واقع، میان مردم روابطی برقرار بود و هرکس شغل اجدادی خود را پی میگرفت و گسترش میداد یا آنکه تدریجاً در شغلی مهارتآموزی میکرد اما تعهدی از جانب دولت وجود نداشت. البته، دولت برای بعضی مشاغل -که درآمدزا محسوب میشدند- ایفای نقش میکرد و آنها را به فروش میرساند و یا به طریقی از آنها کسب درآمد میکرد.
🖊بهعنوان مثال حکّام ولایات که عمدتاً تیولدار بودند، وظیفه داشتند از ولایت خود باج و خراج گرفته و بخشی از آن را برای شاه بفرستند که مرکز، آن را خرج قشون کند. به همین خاطر صرفاً در مشاغل نظامی آن زمان از قبیل توپریزی، بیطاری، نقارهچیگری و آنچه مربوط به دیوان و دربار شاه بود، استخدام و شغلآفرینی رواج داشت لذا ایده دولت کوچک از همان زمان مطرح بود.
🖊در آن زمان با حداقل وزارتخانهها، مجالس و مجامع مواجه بودیم. به اعتباری، حداکثر با وزارت فوائد عامه روبرو بودیم که درون آن اطفائیه، طُرق و شوارع، صنایع مستظرفه و امثالهم فعالیت میکردند. عدلیه، آموزش و اوقاف –که هنوز صورت نهادی منجسم نداشتند- در ید روحانیان قرار داشت که به ازای دریافت کلهقندی، به انجام امور مربوطه مبادرت میکردند.
🖊علاوه بر اینها، با موجودیتی شبیه وزارت امور خارجه مواجه بودیم که عموماً نقش نامهرسانی را ایفا میکرد و اسباب سفرهای فرنگ را فراهم میآورد و خبری از سفارت و سفارتخانه بهمعنای امروزین نبود و حداکثر میتوان از چند ایلچی نام برد. به همین ترتیب از باقی وزارتخانههای امروزین مانند بهداشت و درمان، اقتصاد و… ردی مشاهده نمیشد. از آن گذشته، به دلیل آنکه مالیاتِ بهقاعدهای از مردم اخذ نمیشد، مطابق قاعده (no taxation, no participation) مشارکت بلاموضوع بود؛ رعیت را نرسیده است، زبان درازی کند!
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5700
#سعید_حجاریان #لیبرالیسم #نئولیبرالیسم #دولت
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊لابد، میپرسید چه ارتباطی میان اقتصاد دوره ناصری و اقتصاد پیشرفته مابعد سرمایهداری –که بعضاً نئولیبرالیستی هم خوانده میشود- وجود دارد. باید توضیح دهم، اگر چه شاهِ شهید در زمان ماقبل سرمایهداری و تیولداری و فئودالیسم زندگی کرده است اما کارهایش بیشباهت به آموزههای لیبرالیسم نبوده است. حال اینکه او چگونه با طی زمان از میزس و هایک و نازیک و راتبارد درسآموزی کرده است، من هم بیخبرم! بیاییم چند مؤلفه اقتصادی و سیاستی دوره ناصری را مرور کنیم.
🖊آن خاقان بن خاقان، رعیت را به حال خودشان رها کرده بود. یارانه و سوبسید به احدی از شهروندان تعلق نمیگرفت و اگر کسی ثروتی داشت در قالب زکات، صدقات، نذورات و رد مظالم به فقرا احسان میکرد؛ اما این کار ارتباطی به شاه و دولت و حوزه اختیارات همایونی نداشت.
🖊در دوره ناصری، قیمتها توسط سازوکار بازار تعیین میشد، یا بهتر است بگوییم از سوی آسمان نازل میشد. گویی همانگونه که اسماء و القاب از آسمان نازل میشدند، اسعار و قیمتها نیز از آسمان میآمدند. به عبارتی، مشتری-خریدار/کارگر-کارفرما راضی بودند و اساساً میدانی برای بحثهای دستوری دولت و منتبعاش وجود نداشت.
🖊در آن عصر دولت وظیفهای در قبال اشتغال نداشت. در واقع، میان مردم روابطی برقرار بود و هرکس شغل اجدادی خود را پی میگرفت و گسترش میداد یا آنکه تدریجاً در شغلی مهارتآموزی میکرد اما تعهدی از جانب دولت وجود نداشت. البته، دولت برای بعضی مشاغل -که درآمدزا محسوب میشدند- ایفای نقش میکرد و آنها را به فروش میرساند و یا به طریقی از آنها کسب درآمد میکرد.
🖊بهعنوان مثال حکّام ولایات که عمدتاً تیولدار بودند، وظیفه داشتند از ولایت خود باج و خراج گرفته و بخشی از آن را برای شاه بفرستند که مرکز، آن را خرج قشون کند. به همین خاطر صرفاً در مشاغل نظامی آن زمان از قبیل توپریزی، بیطاری، نقارهچیگری و آنچه مربوط به دیوان و دربار شاه بود، استخدام و شغلآفرینی رواج داشت لذا ایده دولت کوچک از همان زمان مطرح بود.
🖊در آن زمان با حداقل وزارتخانهها، مجالس و مجامع مواجه بودیم. به اعتباری، حداکثر با وزارت فوائد عامه روبرو بودیم که درون آن اطفائیه، طُرق و شوارع، صنایع مستظرفه و امثالهم فعالیت میکردند. عدلیه، آموزش و اوقاف –که هنوز صورت نهادی منجسم نداشتند- در ید روحانیان قرار داشت که به ازای دریافت کلهقندی، به انجام امور مربوطه مبادرت میکردند.
🖊علاوه بر اینها، با موجودیتی شبیه وزارت امور خارجه مواجه بودیم که عموماً نقش نامهرسانی را ایفا میکرد و اسباب سفرهای فرنگ را فراهم میآورد و خبری از سفارت و سفارتخانه بهمعنای امروزین نبود و حداکثر میتوان از چند ایلچی نام برد. به همین ترتیب از باقی وزارتخانههای امروزین مانند بهداشت و درمان، اقتصاد و… ردی مشاهده نمیشد. از آن گذشته، به دلیل آنکه مالیاتِ بهقاعدهای از مردم اخذ نمیشد، مطابق قاعده (no taxation, no participation) مشارکت بلاموضوع بود؛ رعیت را نرسیده است، زبان درازی کند!
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5700
#سعید_حجاریان #لیبرالیسم #نئولیبرالیسم #دولت
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
مشق نو
نئولیبرالیسم ناصری - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
⭕️تاجزاده؛ ارزشها و مطالبهها
🖊علی رضا علوی تبار
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🔹اهمیت سیدمصطفی تاجزاده در سیاستورزی امروز ایران فقط بهدلیل شخصیت جوانمرد، شجاع و پرتلاش او نیست. اهمیت او بیشتر بهخاطر راهی است که در مقابل ایرانیان میگشود تا از طریق آن به سلامت از دوران توفانی کنونی گذر کنند.
🔹در دورانی که سردرگمی و آشفتگی از ویژگیهای اصلی آن است، تاجزاده توانسته است در تثبیت و استحکامبخشی دیدگاهها در دو زمینه اصلی به موفقیتهای قابل ملاحظهای دست یابد.
🔹یک زمینه «ارزشهای محوری» است که کموبیش افقی روشن را برای بازسازی سیاسی ایران مشخص میکند. زمینه دوم هم به مطالباتی بازمیگردد که رفع آنها بدون براندازی حکومت و انقلابی دوباره ممکن است. به پاس آنچه او به ما آموخته است، اشارهوار به دو محور موفقیت او میپردازم.
🔹ارزشهای محوری برای بازسازی سیاسی. هرکس با نوشتهها، سخنرانیها و گفتوگوهای سیاسی تاجزاده آشنا باشد، خیلی زود درمییابد که او در جهتگیری و موضعگیری سیاسی خود «اصول» مشخصی دارد و میکوشد در همه احوال به آنها پایبند باشد. این اصول و ارزشها، معیارهایی برای نقد وضعیت موجود هستند و پایبندی به آنها به استحکام و استقرار میانجامد. آنگونه که من میفهمم، مهمترین ارزشهای محوری مورد قبول تاجزاده برای بازسازی سیاسی به شرح ذیلاند.
🔹یکم. برابری حقوقی شهروندان ایران و مسئولیتهای مشترک و یکسان آنها در برابر میهن. ایرانیان از نظر او مستقل از دین، مذهب، جنسیت، قومیت و موقعیت اجتماعی و اقتصادیشان از حقوق برابر برخوردارند و به یک میزان مسئول بوده و باید به سرنوشت کشور حساس باشند.
🔹دوم. اقتدار تنها از طریق مردمسالاری بهدست آمده و معتبر است. وراثت (رابطه نَسَبی با حاکم وقت و…) و خانواده، غلبه و سلطه قهری هیچکدام قدرت را مشروع نمیکند و حقانیت نمیبخشد. قدرت مشروع فقط از راه دموکراسی حاصل میشود.
🔹سوم. هر حقی با مسئولیت متناسب همراه است. شهروندان از حقوق بسیاری برخوردارند، اما این حقوق، ادعاهای بیقید و شرط نیست. هر حقی بهدنبال خود تعهد و مسئولیتی دارد. مثلاً اگر ما از حق بیمه بیکاری برخورداریم، تعهد جستوجوی فعالانه برای کار را نیز داریم. این قاعده در همهجا جاری است.
🔹چهارم. آزادی فردی بهمعنای خودمختاری مسئولانه فردی است. نقش محوری فرد در تصمیمگیری و خودمختاری او، هنگامی قابل پذیرش است که او مسئولیت اخلاقی و حقوقی تصمیمهای خویش را بپذیرد. گسترش فردگرایی باید با گسترش تعهدات فردی همراه باشد.
🔹پنجم. پذیرش ارزشهای عام جهانی در کنار تنوع و چندگونگی. ارزشهایی چون برابری، مردمسالاری، آزادی، توسعه و… جهانیاند و امکان گفتوگو و نقد و تفاهم میان جوامع مختلف را فراهم میآورند. اما پذیرش این ارزشها نباید با انکار ویژگیهای خاص هر کشور و تنوع و چندگونگی فزایندهای که در جهان وجود دارد، تؤام گردد. اگر چه جهانی فکر میکنیم اما محلی و میهندوستانه عمل میکنیم.
🔹ششم. احترام به تجربههای بشریت و درسگرفتن از گذشته و دیگران. بیارزش انگاشتن تجربه دیگران و نگاه کردن به سنتها بهعنوان انباشت جهل، کمکی به نجات از سردرگمی امروز جامعه ما نمیکند. برخورد انتقادی با میراث و رسوم جامعه، حفظ عناصر مثبت و موجه آن و درسگیری از آنها ضرورت ادامه حیات اجتماعی ماست.
🔹هفتم. نفی خشونت بهعنوان ابزاری برای تغییر اجتماعی و سیاسی. خشونت (بهمعنای اقدام علیه اموال و اشخاص) نباید بهعنوان راهی برای دگرگون ساختن جامعه و یا عرصه سیاسی بهکار گرفته شود. محتملترین پیامد بهکارگیری خشونت، خشونت بیشتر و مخربتر است.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5709
#علیرضا_علویتبار #مصطفی_تاجزاده #سیاستورزی
@MostafaTajzadeh
🖊علی رضا علوی تبار
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🔹اهمیت سیدمصطفی تاجزاده در سیاستورزی امروز ایران فقط بهدلیل شخصیت جوانمرد، شجاع و پرتلاش او نیست. اهمیت او بیشتر بهخاطر راهی است که در مقابل ایرانیان میگشود تا از طریق آن به سلامت از دوران توفانی کنونی گذر کنند.
🔹در دورانی که سردرگمی و آشفتگی از ویژگیهای اصلی آن است، تاجزاده توانسته است در تثبیت و استحکامبخشی دیدگاهها در دو زمینه اصلی به موفقیتهای قابل ملاحظهای دست یابد.
🔹یک زمینه «ارزشهای محوری» است که کموبیش افقی روشن را برای بازسازی سیاسی ایران مشخص میکند. زمینه دوم هم به مطالباتی بازمیگردد که رفع آنها بدون براندازی حکومت و انقلابی دوباره ممکن است. به پاس آنچه او به ما آموخته است، اشارهوار به دو محور موفقیت او میپردازم.
🔹ارزشهای محوری برای بازسازی سیاسی. هرکس با نوشتهها، سخنرانیها و گفتوگوهای سیاسی تاجزاده آشنا باشد، خیلی زود درمییابد که او در جهتگیری و موضعگیری سیاسی خود «اصول» مشخصی دارد و میکوشد در همه احوال به آنها پایبند باشد. این اصول و ارزشها، معیارهایی برای نقد وضعیت موجود هستند و پایبندی به آنها به استحکام و استقرار میانجامد. آنگونه که من میفهمم، مهمترین ارزشهای محوری مورد قبول تاجزاده برای بازسازی سیاسی به شرح ذیلاند.
🔹یکم. برابری حقوقی شهروندان ایران و مسئولیتهای مشترک و یکسان آنها در برابر میهن. ایرانیان از نظر او مستقل از دین، مذهب، جنسیت، قومیت و موقعیت اجتماعی و اقتصادیشان از حقوق برابر برخوردارند و به یک میزان مسئول بوده و باید به سرنوشت کشور حساس باشند.
🔹دوم. اقتدار تنها از طریق مردمسالاری بهدست آمده و معتبر است. وراثت (رابطه نَسَبی با حاکم وقت و…) و خانواده، غلبه و سلطه قهری هیچکدام قدرت را مشروع نمیکند و حقانیت نمیبخشد. قدرت مشروع فقط از راه دموکراسی حاصل میشود.
🔹سوم. هر حقی با مسئولیت متناسب همراه است. شهروندان از حقوق بسیاری برخوردارند، اما این حقوق، ادعاهای بیقید و شرط نیست. هر حقی بهدنبال خود تعهد و مسئولیتی دارد. مثلاً اگر ما از حق بیمه بیکاری برخورداریم، تعهد جستوجوی فعالانه برای کار را نیز داریم. این قاعده در همهجا جاری است.
🔹چهارم. آزادی فردی بهمعنای خودمختاری مسئولانه فردی است. نقش محوری فرد در تصمیمگیری و خودمختاری او، هنگامی قابل پذیرش است که او مسئولیت اخلاقی و حقوقی تصمیمهای خویش را بپذیرد. گسترش فردگرایی باید با گسترش تعهدات فردی همراه باشد.
🔹پنجم. پذیرش ارزشهای عام جهانی در کنار تنوع و چندگونگی. ارزشهایی چون برابری، مردمسالاری، آزادی، توسعه و… جهانیاند و امکان گفتوگو و نقد و تفاهم میان جوامع مختلف را فراهم میآورند. اما پذیرش این ارزشها نباید با انکار ویژگیهای خاص هر کشور و تنوع و چندگونگی فزایندهای که در جهان وجود دارد، تؤام گردد. اگر چه جهانی فکر میکنیم اما محلی و میهندوستانه عمل میکنیم.
🔹ششم. احترام به تجربههای بشریت و درسگرفتن از گذشته و دیگران. بیارزش انگاشتن تجربه دیگران و نگاه کردن به سنتها بهعنوان انباشت جهل، کمکی به نجات از سردرگمی امروز جامعه ما نمیکند. برخورد انتقادی با میراث و رسوم جامعه، حفظ عناصر مثبت و موجه آن و درسگیری از آنها ضرورت ادامه حیات اجتماعی ماست.
🔹هفتم. نفی خشونت بهعنوان ابزاری برای تغییر اجتماعی و سیاسی. خشونت (بهمعنای اقدام علیه اموال و اشخاص) نباید بهعنوان راهی برای دگرگون ساختن جامعه و یا عرصه سیاسی بهکار گرفته شود. محتملترین پیامد بهکارگیری خشونت، خشونت بیشتر و مخربتر است.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5709
#علیرضا_علویتبار #مصطفی_تاجزاده #سیاستورزی
@MostafaTajzadeh
مشق نو
تاجزاده؛ ارزشها و مطالبهها - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from تحکیم ملت
🔹️تبعیض ناروا بر مبنای وضعیت خانوادگی
🔻🔻🔻یادداشتی از محمدحسین زارعی منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🔺️تصور کنید فردی به یک باشگاه ورزشی برای انجام تمرینات و فعالیتهای ورزشی برای ثبت نام مراجعه میکند و مسئولان باشگاه ورزشی از وی درخواست شناسنامه برای احراز وضعیت تأهل میکنند و زمانیکه متوجه میشوند که متقاضی متأهل است از پذیرش وی خودداری میکنند.
🔺️در مثال دیگر، شما برای استخدام در یک شرکت خصوصی یا دولتی برای شغل مهندسی یا بازرگانی، مدارک تحصیلی و سوابق و رزومه مرتبط خود را ارسال میکنید. با وجود شرایط مناسب پیشینه شغلی و مدارک معتبر علمی و تجربی، درخواست شما برای استخدام به دلیل اینکه مجرد هستید، رد میشود.
🔺️در مورد سوم، یک شرکت هواپیمایی در آگهی جذب مهماندار خود اعلام میکند که برای استخدام متقاضیان الزاماً باید مجرد باشند و درخواستهای افراد متأهل مورد قبول نمیباشد.
🔺️در آگهی عمومی دیگری در ستون تبلیغات یک روزنامه کثیرالانتشار، اعلان شده است که برای شغل منشیگری به یک خانم مجرد با مهارتهای تایپ و تجربه کار با برخی نرمافزارها و… با حقوق مکفی نیازمندیم.
🔺️در مصوبهای از سوی یک مقام عمومی برای جذب و استخدام اعضاء هیات علمی دانشگاهها امتیازاتی برای متأهل بودن در مقایسه با متقاضیان مجرد در نظر گرفته شده است. به این ترتیب که در بررسی صلاحیت عمومی متقاضیان عضویت هیات علمی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، در اِزای تأهل ۵ امتیاز و در صورت داشتن هر فرزند ۳ امتیاز به امتیازات عمومی اضافه میشود. همچنین براساس این مصوبه در صورت تساوی امتیازات متقاضیان، طبق بررسی صلاحیت عمومی، اولویت با افراد متأهل است.
🔺️در ابتدا ممکن است که در زندگی روزمره و واقعی به دلیل تکرار، استمرار و تکثر چنین وضعیتهایی افراد تصور کنند که این وضعیتها عادی است و اشخاص و بنگاهها و ارگانها، چه خصوصی یا دولتی، حق دارند هرگونه شرایطی را برای جذب و استخدام نیروهای خود اعلان کنند، چون این اشخاص مالک اموال و داراییها و بنگاههای خود هستند و طبیعتاً هرگونه شرایطی را میتوانند برای جذب نیروهای خود تحمیل نمایند، اما با کمی توجه در قضایای فوق متوجه میشوید که همه آنها با نوعی مشکل و ایراد مواجهاند. اما اِشکال این قضایا و موارد چیست؟
🔺️متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5716
#محمدحسین_زارعی #حقوق #حقوق_بشر #سیاستگذاری
#تحکیم_ملت
@tahkimmelat
🔻🔻🔻یادداشتی از محمدحسین زارعی منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🔺️تصور کنید فردی به یک باشگاه ورزشی برای انجام تمرینات و فعالیتهای ورزشی برای ثبت نام مراجعه میکند و مسئولان باشگاه ورزشی از وی درخواست شناسنامه برای احراز وضعیت تأهل میکنند و زمانیکه متوجه میشوند که متقاضی متأهل است از پذیرش وی خودداری میکنند.
🔺️در مثال دیگر، شما برای استخدام در یک شرکت خصوصی یا دولتی برای شغل مهندسی یا بازرگانی، مدارک تحصیلی و سوابق و رزومه مرتبط خود را ارسال میکنید. با وجود شرایط مناسب پیشینه شغلی و مدارک معتبر علمی و تجربی، درخواست شما برای استخدام به دلیل اینکه مجرد هستید، رد میشود.
🔺️در مورد سوم، یک شرکت هواپیمایی در آگهی جذب مهماندار خود اعلام میکند که برای استخدام متقاضیان الزاماً باید مجرد باشند و درخواستهای افراد متأهل مورد قبول نمیباشد.
🔺️در آگهی عمومی دیگری در ستون تبلیغات یک روزنامه کثیرالانتشار، اعلان شده است که برای شغل منشیگری به یک خانم مجرد با مهارتهای تایپ و تجربه کار با برخی نرمافزارها و… با حقوق مکفی نیازمندیم.
🔺️در مصوبهای از سوی یک مقام عمومی برای جذب و استخدام اعضاء هیات علمی دانشگاهها امتیازاتی برای متأهل بودن در مقایسه با متقاضیان مجرد در نظر گرفته شده است. به این ترتیب که در بررسی صلاحیت عمومی متقاضیان عضویت هیات علمی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، در اِزای تأهل ۵ امتیاز و در صورت داشتن هر فرزند ۳ امتیاز به امتیازات عمومی اضافه میشود. همچنین براساس این مصوبه در صورت تساوی امتیازات متقاضیان، طبق بررسی صلاحیت عمومی، اولویت با افراد متأهل است.
🔺️در ابتدا ممکن است که در زندگی روزمره و واقعی به دلیل تکرار، استمرار و تکثر چنین وضعیتهایی افراد تصور کنند که این وضعیتها عادی است و اشخاص و بنگاهها و ارگانها، چه خصوصی یا دولتی، حق دارند هرگونه شرایطی را برای جذب و استخدام نیروهای خود اعلان کنند، چون این اشخاص مالک اموال و داراییها و بنگاههای خود هستند و طبیعتاً هرگونه شرایطی را میتوانند برای جذب نیروهای خود تحمیل نمایند، اما با کمی توجه در قضایای فوق متوجه میشوید که همه آنها با نوعی مشکل و ایراد مواجهاند. اما اِشکال این قضایا و موارد چیست؟
🔺️متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5716
#محمدحسین_زارعی #حقوق #حقوق_بشر #سیاستگذاری
#تحکیم_ملت
@tahkimmelat
مشق نو
تبعیض ناروا بر مبنای وضعیت خانوادگی - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from تحکیم ملت
🔹️🔹️🔹️عدالت و صلح اجتماعی
🔻🔻🔻مقالهای از حسین هوشمند منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🔺️در جوامع معاصر، اختلافنظر در باورها و ارزشهای اخلاقی-دینی شهروندان امری اجتنابناپذیر است؛ تصور اینکه در این جوامع، عموم شهروندان قادر باشند درباره یک نظام اخلاقی و دینی خاص به اتفاقنظر دست یابند امری ناممکن بهنظر میرسد.
🔺️این واقعیت پرسش مهمی را در فلسفه سیاسی معاصر برانگیخته است: آیا استقرار نظام دموکراتیک عادلانه و ثبات آن در جامعهای که متشکل از شهروندانی است که به سنتهای اخلاقی و دینی معقول اما عمیقاً متفاوت باور دارند امکانپذیر است؟ اگر است، چگونه؟
🔺️جان رالز در کتاب لیبرالیسم سیاسی، نشان میدهد که در بستر پلورالیسم اخلاقی-دینی اجتنابناپذیر در جهان جدید، علیالاصول میتوان درباره تصور معقولی از عدالت به توافقی متناسب با جامعه دموکراتیک دست یافت.
🔺️بدینمنظور، رالز لیبرالیسم سیاسی را از لیبرالیسم جامع فلسفی و اخلاقی یا لیبرالیسم روشنگری متمایز میسازد. لیبرالیسم جامع به منزله یک فلسفه زندگی تلقی میگردد که واجد آموزههای متافیزیکی، معرفتشناختی و اخلاقی است.
🔺️دیدگاه غالب در سنت لیبرالیسم جامع بر این باور است که حضور سیاسی-اجتماعی ادیان (بهمنزله پدیدهای متعلق به ادوار پیشامدرن یا در بهترین حالت پدیدهای محدود به ساحت روانشناختی آدمیان) موجب برانگیختن آتش نزاعها و جنگهای مذهبی میگردد.
🔺️از این رو، دین باید به قلمرو شخصی و خصوصی افراد محدود باشد. بهزعم آنها، حوزه عمومی همواره باید سکولار بماند و هرگونه کوششی در جهت سکولارزدایی از این حوزه به خشونتهای دینی خواهد انجامید.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5722
#حسین_هوشمند #جان_رالز #لیبرالیسم #سکولاریسم
#تحکیم_ملت
@tahkimmelat
🔻🔻🔻مقالهای از حسین هوشمند منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🔺️در جوامع معاصر، اختلافنظر در باورها و ارزشهای اخلاقی-دینی شهروندان امری اجتنابناپذیر است؛ تصور اینکه در این جوامع، عموم شهروندان قادر باشند درباره یک نظام اخلاقی و دینی خاص به اتفاقنظر دست یابند امری ناممکن بهنظر میرسد.
🔺️این واقعیت پرسش مهمی را در فلسفه سیاسی معاصر برانگیخته است: آیا استقرار نظام دموکراتیک عادلانه و ثبات آن در جامعهای که متشکل از شهروندانی است که به سنتهای اخلاقی و دینی معقول اما عمیقاً متفاوت باور دارند امکانپذیر است؟ اگر است، چگونه؟
🔺️جان رالز در کتاب لیبرالیسم سیاسی، نشان میدهد که در بستر پلورالیسم اخلاقی-دینی اجتنابناپذیر در جهان جدید، علیالاصول میتوان درباره تصور معقولی از عدالت به توافقی متناسب با جامعه دموکراتیک دست یافت.
🔺️بدینمنظور، رالز لیبرالیسم سیاسی را از لیبرالیسم جامع فلسفی و اخلاقی یا لیبرالیسم روشنگری متمایز میسازد. لیبرالیسم جامع به منزله یک فلسفه زندگی تلقی میگردد که واجد آموزههای متافیزیکی، معرفتشناختی و اخلاقی است.
🔺️دیدگاه غالب در سنت لیبرالیسم جامع بر این باور است که حضور سیاسی-اجتماعی ادیان (بهمنزله پدیدهای متعلق به ادوار پیشامدرن یا در بهترین حالت پدیدهای محدود به ساحت روانشناختی آدمیان) موجب برانگیختن آتش نزاعها و جنگهای مذهبی میگردد.
🔺️از این رو، دین باید به قلمرو شخصی و خصوصی افراد محدود باشد. بهزعم آنها، حوزه عمومی همواره باید سکولار بماند و هرگونه کوششی در جهت سکولارزدایی از این حوزه به خشونتهای دینی خواهد انجامید.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5722
#حسین_هوشمند #جان_رالز #لیبرالیسم #سکولاریسم
#تحکیم_ملت
@tahkimmelat
مشق نو
عدالت و صلح اجتماعی - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from تحکیم ملت
🔹️🔹️🔹️راهبرد اصلاحات ساختاری
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار در پاسخ به آرمان امیری منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🔺️صاحبنظر گرامی، آقای آرمان امیری در مقالهای (رؤیاهای ارزشمند و نسخههای متناقض) با واکاوی مقاله من در مورد ایدههای آقای تاجزاده (تاجزاده؛ ارزشها و مطالبهها) پرسشها و ابهامهایی را مطرح کردهاند. صادقانه بگویم نمیدانم که برای پاسخ به این پرسشها دیدگاه سنجیده و تنقیح شدهای دارم یا خیر؟
🔺️برخی از آنچه را که در مورد آن اندیشیدهام طرح میکنم، شاید به رفع برخی ابهامها کمک کند. فرض میکنم که مخاطب احتمالی این نوشته، مقالات ما دو نفر را خوانده است و نیازی به تکرار آنها نیست.
🔺️در مورد مناسبترین شعار برای تلاشهای اصلاحطلبانه، من هم با شعار «اجرای بیتنازل قانون اساسی» مخالف بودم. پیشنهادم از سال ۱۳۸۸ شعار «احقاق حقوق قانونی مردم» بود. چون بهنظرم این بخش «حقوق مردم» در قانون بود که نقض میشد. سایر بخشهای قانون اساسی هم رعایت میشد و هم متولیان قدرتمند خود را داشت و لازم نبود ما خود را مدافع و متولی آن معرفی کنیم.
🔺️به علاوه قانون فقط به «قانون اساسی» محدود نمیشود و قوانین عادی، تفاهمنامهها و قوانین بینالمللیای را که ما امضاء کردهایم، شامل میشود از جمله «اعلامیه جهانی حقوق بشر». اما به هر حال نظر جمعی چیز دیگری بود و سیاستورزی کاریست جمعی و لازمه کار جمعی همراهی عملی با نظر اکثریت است.
🔺️بهنظرم ما باید قبل از هر گفتوگویی در مورد یک بحث به تفاهم برسیم. پرسشی که بهنظرم باید به آن پاسخ گوییم این است که: چه زمانی یک بخش از جامعه به نیروی اجتماعی تبدیل میشود؟ از دل پاسخ به این سؤال میتوان رهنمودهایی برای بحثهای بعدی استخراج کرد. بهگمانم جمعی از مردم زمانی به نیروی اجتماعی تبدیل میشوند که سه ویژگی داشته باشند.
1️⃣دارای ویژگیهای مشترک و کموبیش پایداری باشند. منافع مشترک، دیدگاه مشترک، دلبستگی مشترک و…
2️⃣خواهان تأثیرگذاری بر عرصه سیاست و فرآیند خطمشیگذاری عمومی و در نهایت خطمشیهای عمومی باشند و حضور سیاسی را دنبال کنند.
3️⃣برای رسیدن به مقصد خود سازماندهی (تقسیم کار، تفویض اختیار و مسئولیت و هماهنگی) جمعی کرده و منابع لازم را گردآوری نمایند.
🔺️بهنظر من مشکل اصلاحطلبان در همین ویژگی سوم است. آنها در زمینه سازماندهی و بسیج منابع ناتوان و ضعیف هستند. از این رو، اگر چه از نظر تعداد قابل ملاحظهاند اما به نیروی اجتماعی تبدیل نشده و قادر به ایجاد «قدرت همسنگ» برای پیشبرد طرحها و برنامههای خود نیستند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5730
#علیرضا_علویتبار #مصطفی_تاجزاده
#تحکیم_ملت
@tahkimmelat
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار در پاسخ به آرمان امیری منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🔺️صاحبنظر گرامی، آقای آرمان امیری در مقالهای (رؤیاهای ارزشمند و نسخههای متناقض) با واکاوی مقاله من در مورد ایدههای آقای تاجزاده (تاجزاده؛ ارزشها و مطالبهها) پرسشها و ابهامهایی را مطرح کردهاند. صادقانه بگویم نمیدانم که برای پاسخ به این پرسشها دیدگاه سنجیده و تنقیح شدهای دارم یا خیر؟
🔺️برخی از آنچه را که در مورد آن اندیشیدهام طرح میکنم، شاید به رفع برخی ابهامها کمک کند. فرض میکنم که مخاطب احتمالی این نوشته، مقالات ما دو نفر را خوانده است و نیازی به تکرار آنها نیست.
🔺️در مورد مناسبترین شعار برای تلاشهای اصلاحطلبانه، من هم با شعار «اجرای بیتنازل قانون اساسی» مخالف بودم. پیشنهادم از سال ۱۳۸۸ شعار «احقاق حقوق قانونی مردم» بود. چون بهنظرم این بخش «حقوق مردم» در قانون بود که نقض میشد. سایر بخشهای قانون اساسی هم رعایت میشد و هم متولیان قدرتمند خود را داشت و لازم نبود ما خود را مدافع و متولی آن معرفی کنیم.
🔺️به علاوه قانون فقط به «قانون اساسی» محدود نمیشود و قوانین عادی، تفاهمنامهها و قوانین بینالمللیای را که ما امضاء کردهایم، شامل میشود از جمله «اعلامیه جهانی حقوق بشر». اما به هر حال نظر جمعی چیز دیگری بود و سیاستورزی کاریست جمعی و لازمه کار جمعی همراهی عملی با نظر اکثریت است.
🔺️بهنظرم ما باید قبل از هر گفتوگویی در مورد یک بحث به تفاهم برسیم. پرسشی که بهنظرم باید به آن پاسخ گوییم این است که: چه زمانی یک بخش از جامعه به نیروی اجتماعی تبدیل میشود؟ از دل پاسخ به این سؤال میتوان رهنمودهایی برای بحثهای بعدی استخراج کرد. بهگمانم جمعی از مردم زمانی به نیروی اجتماعی تبدیل میشوند که سه ویژگی داشته باشند.
1️⃣دارای ویژگیهای مشترک و کموبیش پایداری باشند. منافع مشترک، دیدگاه مشترک، دلبستگی مشترک و…
2️⃣خواهان تأثیرگذاری بر عرصه سیاست و فرآیند خطمشیگذاری عمومی و در نهایت خطمشیهای عمومی باشند و حضور سیاسی را دنبال کنند.
3️⃣برای رسیدن به مقصد خود سازماندهی (تقسیم کار، تفویض اختیار و مسئولیت و هماهنگی) جمعی کرده و منابع لازم را گردآوری نمایند.
🔺️بهنظر من مشکل اصلاحطلبان در همین ویژگی سوم است. آنها در زمینه سازماندهی و بسیج منابع ناتوان و ضعیف هستند. از این رو، اگر چه از نظر تعداد قابل ملاحظهاند اما به نیروی اجتماعی تبدیل نشده و قادر به ایجاد «قدرت همسنگ» برای پیشبرد طرحها و برنامههای خود نیستند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5730
#علیرضا_علویتبار #مصطفی_تاجزاده
#تحکیم_ملت
@tahkimmelat
مشق نو
راهبرد اصلاحات ساختاری - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from مشق نو
📝📝📝راهبرد اصلاحات ساختاری
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار در پاسخ به آرمان امیری منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊صاحبنظر گرامی، آقای آرمان امیری در مقالهای (رؤیاهای ارزشمند و نسخههای متناقض) با واکاوی مقاله من در مورد ایدههای آقای تاجزاده (تاجزاده؛ ارزشها و مطالبهها) پرسشها و ابهامهایی را مطرح کردهاند. صادقانه بگویم نمیدانم که برای پاسخ به این پرسشها دیدگاه سنجیده و تنقیح شدهای دارم یا خیر؟
🖊برخی از آنچه را که در مورد آن اندیشیدهام طرح میکنم، شاید به رفع برخی ابهامها کمک کند. فرض میکنم که مخاطب احتمالی این نوشته، مقالات ما دو نفر را خوانده است و نیازی به تکرار آنها نیست.
🖊در مورد مناسبترین شعار برای تلاشهای اصلاحطلبانه، من هم با شعار «اجرای بیتنازل قانون اساسی» مخالف بودم. پیشنهادم از سال ۱۳۸۸ شعار «احقاق حقوق قانونی مردم» بود. چون بهنظرم این بخش «حقوق مردم» در قانون بود که نقض میشد. سایر بخشهای قانون اساسی هم رعایت میشد و هم متولیان قدرتمند خود را داشت و لازم نبود ما خود را مدافع و متولی آن معرفی کنیم.
🖊به علاوه قانون فقط به «قانون اساسی» محدود نمیشود و قوانین عادی، تفاهمنامهها و قوانین بینالمللیای را که ما امضاء کردهایم، شامل میشود از جمله «اعلامیه جهانی حقوق بشر». اما به هر حال نظر جمعی چیز دیگری بود و سیاستورزی کاریست جمعی و لازمه کار جمعی همراهی عملی با نظر اکثریت است.
🖊بهنظرم ما باید قبل از هر گفتوگویی در مورد یک بحث به تفاهم برسیم. پرسشی که بهنظرم باید به آن پاسخ گوییم این است که: چه زمانی یک بخش از جامعه به نیروی اجتماعی تبدیل میشود؟ از دل پاسخ به این سؤال میتوان رهنمودهایی برای بحثهای بعدی استخراج کرد. بهگمانم جمعی از مردم زمانی به نیروی اجتماعی تبدیل میشوند که سه ویژگی داشته باشند.
1️⃣دارای ویژگیهای مشترک و کموبیش پایداری باشند. منافع مشترک، دیدگاه مشترک، دلبستگی مشترک و…
2️⃣خواهان تأثیرگذاری بر عرصه سیاست و فرآیند خطمشیگذاری عمومی و در نهایت خطمشیهای عمومی باشند و حضور سیاسی را دنبال کنند.
3️⃣برای رسیدن به مقصد خود سازماندهی (تقسیم کار، تفویض اختیار و مسئولیت و هماهنگی) جمعی کرده و منابع لازم را گردآوری نمایند.
🖊بهنظر من مشکل اصلاحطلبان در همین ویژگی سوم است. آنها در زمینه سازماندهی و بسیج منابع ناتوان و ضعیف هستند. از این رو، اگر چه از نظر تعداد قابل ملاحظهاند اما به نیروی اجتماعی تبدیل نشده و قادر به ایجاد «قدرت همسنگ» برای پیشبرد طرحها و برنامههای خود نیستند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5730
#علیرضا_علویتبار #مصطفی_تاجزاده #آرمان_امیری
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار در پاسخ به آرمان امیری منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊صاحبنظر گرامی، آقای آرمان امیری در مقالهای (رؤیاهای ارزشمند و نسخههای متناقض) با واکاوی مقاله من در مورد ایدههای آقای تاجزاده (تاجزاده؛ ارزشها و مطالبهها) پرسشها و ابهامهایی را مطرح کردهاند. صادقانه بگویم نمیدانم که برای پاسخ به این پرسشها دیدگاه سنجیده و تنقیح شدهای دارم یا خیر؟
🖊برخی از آنچه را که در مورد آن اندیشیدهام طرح میکنم، شاید به رفع برخی ابهامها کمک کند. فرض میکنم که مخاطب احتمالی این نوشته، مقالات ما دو نفر را خوانده است و نیازی به تکرار آنها نیست.
🖊در مورد مناسبترین شعار برای تلاشهای اصلاحطلبانه، من هم با شعار «اجرای بیتنازل قانون اساسی» مخالف بودم. پیشنهادم از سال ۱۳۸۸ شعار «احقاق حقوق قانونی مردم» بود. چون بهنظرم این بخش «حقوق مردم» در قانون بود که نقض میشد. سایر بخشهای قانون اساسی هم رعایت میشد و هم متولیان قدرتمند خود را داشت و لازم نبود ما خود را مدافع و متولی آن معرفی کنیم.
🖊به علاوه قانون فقط به «قانون اساسی» محدود نمیشود و قوانین عادی، تفاهمنامهها و قوانین بینالمللیای را که ما امضاء کردهایم، شامل میشود از جمله «اعلامیه جهانی حقوق بشر». اما به هر حال نظر جمعی چیز دیگری بود و سیاستورزی کاریست جمعی و لازمه کار جمعی همراهی عملی با نظر اکثریت است.
🖊بهنظرم ما باید قبل از هر گفتوگویی در مورد یک بحث به تفاهم برسیم. پرسشی که بهنظرم باید به آن پاسخ گوییم این است که: چه زمانی یک بخش از جامعه به نیروی اجتماعی تبدیل میشود؟ از دل پاسخ به این سؤال میتوان رهنمودهایی برای بحثهای بعدی استخراج کرد. بهگمانم جمعی از مردم زمانی به نیروی اجتماعی تبدیل میشوند که سه ویژگی داشته باشند.
1️⃣دارای ویژگیهای مشترک و کموبیش پایداری باشند. منافع مشترک، دیدگاه مشترک، دلبستگی مشترک و…
2️⃣خواهان تأثیرگذاری بر عرصه سیاست و فرآیند خطمشیگذاری عمومی و در نهایت خطمشیهای عمومی باشند و حضور سیاسی را دنبال کنند.
3️⃣برای رسیدن به مقصد خود سازماندهی (تقسیم کار، تفویض اختیار و مسئولیت و هماهنگی) جمعی کرده و منابع لازم را گردآوری نمایند.
🖊بهنظر من مشکل اصلاحطلبان در همین ویژگی سوم است. آنها در زمینه سازماندهی و بسیج منابع ناتوان و ضعیف هستند. از این رو، اگر چه از نظر تعداد قابل ملاحظهاند اما به نیروی اجتماعی تبدیل نشده و قادر به ایجاد «قدرت همسنگ» برای پیشبرد طرحها و برنامههای خود نیستند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5730
#علیرضا_علویتبار #مصطفی_تاجزاده #آرمان_امیری
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
Telegram
مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را دنبال کند.
🔸ارتباط با ما:
🌐mashghenow.com
📧mashghenow@gmail.com
🔸ارتباط با ما:
🌐mashghenow.com
📧mashghenow@gmail.com
📝📝📝سکولاریسم و براندازی؟
🔻🔻🔻پرسشهای #مشق_نو و پاسخهای علیرضا علویتبار درباره سرمقاله روزنامه همشهری بهقلم عبدالله گنجی
📌بریدهای از متن:
♦️هر مشکلی را که مورد بررسی و واکاوی قرار دهیم (مثلاً فساد فراگیر) میبینیم ریشه آن به تبعیض میان شهروندان و «خودی» و «غیرخودی» کردن آنها توسط حکومتگران بازمیگردد.
♦️گروهها و جریانهای سیاسی حق دارند که نیروها و جریانهای دیگر را به «خودی» و «غیرخودی» تقسیم کنند اما حکومت چنین حقی ندارد. اگر برای حکومت چنین حقی قائل شدید، نتیجهاش همین «تبعیض نهادینه» شدهای است که میبینید.
♦️یا مثلاً نگاه کنید وابسته بودن نهاد دین و نهاد حکومت، چه پیامدهای مخربی هم برای حوزههای علمیه و هم برای دیوانسالاری و نظام اداره کشور داشته است. پایین آمدن سطح دانش حوزوی، حذف دیدگاههای نو و متفاوت، فقدان نگرش انتقادی به میراث حوزوی و… از جمله این پیامدها هستند.
♦️دینداری و نگرانی برای آینده دینداری لازمهاش تلاش مجدد برای بازاندیشی در مورد رابطه میان دین و حکومت است. آزمون تاریخی جمهوری اسلامی «واقعاً موجود» را جدی بگیریم و جرأت فکر کردن به خودمان بدهیم.
♦️نگاههای متضاد ما به مفهوم برانداز به چند اصل مقدماتی بازمیگردد چون در مورد آنها تفاهم نداریم، در این مورد هم به تفاهم نمیرسیم.
♦️ما وجود مخالف و منتقد را برای حفظ سلامتی و تعالی یک نظام سیاسی ضروری میدانیم. نمیگویم «مفید»، میگویم «ضروری». اما آنها چنین نگاهی ندارند و فقط وقتی که نمیتوانند جریانی را حذف کنند مخالفت و انتقادش را تحمل میکنند.
♦️از نظر ما «روش» گاهی مهمتر از «هدف» است، بهویژه در عرصه عمل اجتماعی و سیاسی. تصور ساده شده این است که روش در خدمت رسیدن به هدف است اما تجربه بشری نشان میدهد که روش میتواند جای هدف را گرفته و بهجای زمینهسازی برای رسیدن به هدف به بازتولید خودش منجر گردد.
♦️از نظر ما «خطمشیها» و «راهبردها» مقدس و فوق چون و چرا نیستند. میتوان و باید دائم آنها را از نظر کارآمدی در تحقق اهداف و حل مشکلاتی که قرار بوده حل کنند، ارزیابی کرد. مشکل اصلی بخشی از اصولگرایان همین است که فکر میکنند خطمشی و راهبردهایی که تاکنون در جامعه در پیش گرفته شده است، مقدس است و مهم نیست چه نتیجه و پیامدی دارد.
♦️بسیاری از آنها فقر، بیاخلاقی، آشفتگی، افزایش جرم، دینگریزی و دینستیزی و نابرابریِ ویرانگرِ موجود را در جامعه ما میبینند اما در ریشهیابی آنها جرأت ندارند که سراغ خطمشیهای کلان کشور بروند. در پس صورتک انقلابی، محافظهکاری عمیق و فلجکنندهای پنهان شده است.
♦️درآمیختگی وضع موجود با منافع سرشار مادی و قدرت و منزلت سیاسی باعث میشود که افراد در مقابل هر پیشنهادی برای تغییر مقاومت کنند. البته برای انباشتن این ثروت و قدرت توجیه ایدئولوژیک میتراشند. این البته قابل فهم است!
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5733
#علیرضا_علویتبار #عبدالله_گنجی #سکولاریسم
@MostafaTajzadeh
@tahkimmelat
🔻🔻🔻پرسشهای #مشق_نو و پاسخهای علیرضا علویتبار درباره سرمقاله روزنامه همشهری بهقلم عبدالله گنجی
📌بریدهای از متن:
♦️هر مشکلی را که مورد بررسی و واکاوی قرار دهیم (مثلاً فساد فراگیر) میبینیم ریشه آن به تبعیض میان شهروندان و «خودی» و «غیرخودی» کردن آنها توسط حکومتگران بازمیگردد.
♦️گروهها و جریانهای سیاسی حق دارند که نیروها و جریانهای دیگر را به «خودی» و «غیرخودی» تقسیم کنند اما حکومت چنین حقی ندارد. اگر برای حکومت چنین حقی قائل شدید، نتیجهاش همین «تبعیض نهادینه» شدهای است که میبینید.
♦️یا مثلاً نگاه کنید وابسته بودن نهاد دین و نهاد حکومت، چه پیامدهای مخربی هم برای حوزههای علمیه و هم برای دیوانسالاری و نظام اداره کشور داشته است. پایین آمدن سطح دانش حوزوی، حذف دیدگاههای نو و متفاوت، فقدان نگرش انتقادی به میراث حوزوی و… از جمله این پیامدها هستند.
♦️دینداری و نگرانی برای آینده دینداری لازمهاش تلاش مجدد برای بازاندیشی در مورد رابطه میان دین و حکومت است. آزمون تاریخی جمهوری اسلامی «واقعاً موجود» را جدی بگیریم و جرأت فکر کردن به خودمان بدهیم.
♦️نگاههای متضاد ما به مفهوم برانداز به چند اصل مقدماتی بازمیگردد چون در مورد آنها تفاهم نداریم، در این مورد هم به تفاهم نمیرسیم.
♦️ما وجود مخالف و منتقد را برای حفظ سلامتی و تعالی یک نظام سیاسی ضروری میدانیم. نمیگویم «مفید»، میگویم «ضروری». اما آنها چنین نگاهی ندارند و فقط وقتی که نمیتوانند جریانی را حذف کنند مخالفت و انتقادش را تحمل میکنند.
♦️از نظر ما «روش» گاهی مهمتر از «هدف» است، بهویژه در عرصه عمل اجتماعی و سیاسی. تصور ساده شده این است که روش در خدمت رسیدن به هدف است اما تجربه بشری نشان میدهد که روش میتواند جای هدف را گرفته و بهجای زمینهسازی برای رسیدن به هدف به بازتولید خودش منجر گردد.
♦️از نظر ما «خطمشیها» و «راهبردها» مقدس و فوق چون و چرا نیستند. میتوان و باید دائم آنها را از نظر کارآمدی در تحقق اهداف و حل مشکلاتی که قرار بوده حل کنند، ارزیابی کرد. مشکل اصلی بخشی از اصولگرایان همین است که فکر میکنند خطمشی و راهبردهایی که تاکنون در جامعه در پیش گرفته شده است، مقدس است و مهم نیست چه نتیجه و پیامدی دارد.
♦️بسیاری از آنها فقر، بیاخلاقی، آشفتگی، افزایش جرم، دینگریزی و دینستیزی و نابرابریِ ویرانگرِ موجود را در جامعه ما میبینند اما در ریشهیابی آنها جرأت ندارند که سراغ خطمشیهای کلان کشور بروند. در پس صورتک انقلابی، محافظهکاری عمیق و فلجکنندهای پنهان شده است.
♦️درآمیختگی وضع موجود با منافع سرشار مادی و قدرت و منزلت سیاسی باعث میشود که افراد در مقابل هر پیشنهادی برای تغییر مقاومت کنند. البته برای انباشتن این ثروت و قدرت توجیه ایدئولوژیک میتراشند. این البته قابل فهم است!
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5733
#علیرضا_علویتبار #عبدالله_گنجی #سکولاریسم
@MostafaTajzadeh
@tahkimmelat
مشق نو
سکولاریسم و براندازی؟ - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝قانون اساسی؛ متنی حقوقی یا سیاسی؟
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
♦️برای گذر از وضع موجود به وضع مطلوب هرکسی نقشی میزند. یعنی ابتدا وضع موجود را تحلیل میکند، شاخصهای آن را در ابعاد خُرد و کلان نشان میدهد، آسیبپذیریها را برمیشمارد و سپس، وضع ایدهآل خود را در قالب خیال به تصویر میکشد.
♦️اما اگر از همین اشخاص/گروهها سؤال شود که گذار از وضع موجود به وضع مطلوب چگونه باید طی شود معمولاً حرفی برای گفتن ندارند و گاهی دلیل میآورند که اینها موضوعاتی است که نباید درباره آنها بهصورت عمومی گفتوگو کرد چون ناظر به مسائل تاکتیکی هستند و یا حداکثر میگویند کارگروههایی در این زمینه مشغول کار هستند. به عبارتی سخنها درباره وضع موجود و وضع مطلوب بسیار است اما پلی میان آنها وجود ندارد.
♦️این امر در درجه اول بدان خاطر است که نیروهای سیاسی ایران اساساً منفصل از پراتیک سیاست بودهاند. عدهای معتقدند راه صرفاً از صندوق انتخابات میگذرد و عدهای سیاست صبر و انتظار پیشه کردهاند تا مانند گذشته در لحظه بحران دست مدد بهسوی آنها دراز شود.
♦️شاید، شماری هم معتقد باشند با تخریب و ارعاب میتوانند بهجایی برسند به امید آنکه دیگرانی ذیل ایده تخریبی و انگیزانندهشان بسیج شوند و البته همچنان معتقدند در وضع مطلوبشان دموکراسی شاخص اصلی خواهد بود؛ من البته اعتقاد دارم روشهای خشونتبار به دموکراسی منجر نمیشود و افعی کبوتر نمیزاید.
♦️میدانیم که مدتی است عدهای به فکر نگارش قانون اساسی جدید افتادهاند و معتقدند با تغییر قانون اساسی میتوان به وضع مطلوب رسید. من نمیدانم آیا تغییر قانون اساسی بخشی از وضع مطلوب است یا قسمتی از پلی که بناست تغییرخواهان را به نقطه مطلوب منتقل کند. من را با کسانی که فکر میکنند اصلاح/نگارش قانون اساسی جزئی از وضع مطلوب است، کاری نیست چون آن را بهعنوان یوتوپیا در نظر میگیرند.
♦️کسیکه هنوز پلی برای عبور از رودخانه نساخته است، هر چه درباره عمارت آن سوی رودخانه -در اینجا قانون اساسی آن- بگوید به تعبیر ابن سینا در «بقعه امکان» است. اما اگر بحث درباره قانون اساسی بخشی از پل باشد یعنی بهقدری پربسامد شود که تبدیل به گفتمان شود تا سپس بتوان حول آن گفتمان نیرویی بسیج کرد و بدیلی ساخت، میتوان با آن موافقت کرد و آن را موجّه دانست.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5737
#سعید_حجاریان #اصلاحات #قانون_اساسی
@MostafaTajzadeh
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
♦️برای گذر از وضع موجود به وضع مطلوب هرکسی نقشی میزند. یعنی ابتدا وضع موجود را تحلیل میکند، شاخصهای آن را در ابعاد خُرد و کلان نشان میدهد، آسیبپذیریها را برمیشمارد و سپس، وضع ایدهآل خود را در قالب خیال به تصویر میکشد.
♦️اما اگر از همین اشخاص/گروهها سؤال شود که گذار از وضع موجود به وضع مطلوب چگونه باید طی شود معمولاً حرفی برای گفتن ندارند و گاهی دلیل میآورند که اینها موضوعاتی است که نباید درباره آنها بهصورت عمومی گفتوگو کرد چون ناظر به مسائل تاکتیکی هستند و یا حداکثر میگویند کارگروههایی در این زمینه مشغول کار هستند. به عبارتی سخنها درباره وضع موجود و وضع مطلوب بسیار است اما پلی میان آنها وجود ندارد.
♦️این امر در درجه اول بدان خاطر است که نیروهای سیاسی ایران اساساً منفصل از پراتیک سیاست بودهاند. عدهای معتقدند راه صرفاً از صندوق انتخابات میگذرد و عدهای سیاست صبر و انتظار پیشه کردهاند تا مانند گذشته در لحظه بحران دست مدد بهسوی آنها دراز شود.
♦️شاید، شماری هم معتقد باشند با تخریب و ارعاب میتوانند بهجایی برسند به امید آنکه دیگرانی ذیل ایده تخریبی و انگیزانندهشان بسیج شوند و البته همچنان معتقدند در وضع مطلوبشان دموکراسی شاخص اصلی خواهد بود؛ من البته اعتقاد دارم روشهای خشونتبار به دموکراسی منجر نمیشود و افعی کبوتر نمیزاید.
♦️میدانیم که مدتی است عدهای به فکر نگارش قانون اساسی جدید افتادهاند و معتقدند با تغییر قانون اساسی میتوان به وضع مطلوب رسید. من نمیدانم آیا تغییر قانون اساسی بخشی از وضع مطلوب است یا قسمتی از پلی که بناست تغییرخواهان را به نقطه مطلوب منتقل کند. من را با کسانی که فکر میکنند اصلاح/نگارش قانون اساسی جزئی از وضع مطلوب است، کاری نیست چون آن را بهعنوان یوتوپیا در نظر میگیرند.
♦️کسیکه هنوز پلی برای عبور از رودخانه نساخته است، هر چه درباره عمارت آن سوی رودخانه -در اینجا قانون اساسی آن- بگوید به تعبیر ابن سینا در «بقعه امکان» است. اما اگر بحث درباره قانون اساسی بخشی از پل باشد یعنی بهقدری پربسامد شود که تبدیل به گفتمان شود تا سپس بتوان حول آن گفتمان نیرویی بسیج کرد و بدیلی ساخت، میتوان با آن موافقت کرد و آن را موجّه دانست.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5737
#سعید_حجاریان #اصلاحات #قانون_اساسی
@MostafaTajzadeh
مشق نو
قانون اساسی؛ متنی حقوقی یا سیاسی؟ - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
🔹🔹🔹چه کسی کودتا کرد؟
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
♦️من بعید میدانم طرفداران سلطنت و شاه اعتقادی به قانون اساسی مشروطه داشته باشند. اولاً میدانیم فرمان مشروطه توسط مظفرالدینشاه با دال مرکزی «تقنین و عدالتخانه» و نه لزوماً «دموکراسی» صادر شد و آنچه نیروهای سیاسی تا انقلاب اسلامی به آن متمسک میشدند، متمم قانون اساسی بود که تحت نظارت محمدعلیشاه نگاشته شده بود و وی در آن ایام با روحانیت همداستان بود.
♦️این امر بهطور ویژه در اصول اول، دوم، هشتم و هجدهم متمم قانون اساسی مشروطه انعکاس یافته است؛ اصولی که محال است هیچ سلطنتطلبی به آنها گردن بنهد.
♦️بهعنوان مثال در اصل یکم میخوانیم: «مذهب رسمی ايران اسلام و طريقه حقه جعفريه اثني عشريه است [و] بايد پادشاه ايران دارا و مروج این مذهب باشد.» و همچنین در اصل دوم توجه ما به «هیئتی از مجتهدین و فقها» و بسط ید آنها بهویژه در «حق وتوی قوانین» جلب میشود که طبیعتاً با منطق حامیان سلطنت ناهمخوان است.
♦️میخواهم نتیجه بگیرم اگر ارجاع به متمم قانون اساسی مشروطه مورد تأکید است، میبایست تماماً و در بیان و عمل به آن ابراز وفاداری شود. از آن گذشته، در اصل بیستوهفتم این قانون میخوانیم: «قوه مقننه كه مخصوص است به وضع و تهذيب قوانين […] ناشی میشود از اعليحضرت شاهنشاهی و مجلس شورای ملی و مجلس سنا؛ و هريک از اين سه منشاء حق انشاء قانون را دارد ولی استقرار آن موقوف است به عدم مخالفت با موازين شرعيه و تصويب مجلسين و توشيح به صحة همايونی؛ لكن وضع و تصويب قوانين راجعه به دخل و خرج مملكت از مختصات مجلس شورای ملی است».
♦️علاوه بر این قوای مجریه و قهریه تماماً زیر نظر شاه است. لذا در متمم قانون اساسی مشروطه آنچنان اختیارات شاه، از انشاء قانون تا نظارت بر تمامی امور مملکتی حداکثری است، که با منطق درونی دموکراسی سازگار نیست و نمیتوان از مجرای دموکراسیخواهی به آن تمسک جست.
♦️آیا ملیّون حقیقتاً قائل به متمم قانون اساسی مشروطه هستند؟ در اصل چهل و چهارم این متن میخوانیم: «شخص پادشاه از مسئوليت مبری است. وزراء دولت در هرگونه امور مسئول مجلسین هستند». بر این امر در اصل چهل و پنجم نیز اینگونه تأکید شده است: «كليه قوانين و دستخطهای پادشاه در امور مملكتی وقتي اجرا میشود كه به امضای وزير مسئول رسيده باشد و مسئول صحت مدلول آن فرمان و دستخط همان وزیر است». به باور ملیّون از این اصول میتوان نتیجه گرفت، شاه باید سلطنت کند نه حکومت.
♦️در واقع، به گمان آنها و حامیان متمم قانون اساسی مشروطه، ما با وضعیتی مشابه کشورهای پادشاهی شمال اروپا مواجه هستیم که پادشاه صرفاً مهر و امضاء است در حالیکه با رجوع به متن وطنی ما، چنانکه پیشتر نیز ذکر کردم، مشخص میشود اختیارات زیادی به شاه اعطاء شده است که نمیتوان از آنها چشم پوشید و ادعا کرد وی فقط سلطنت کرده و یا سلطنت خواهد کرد تا جاییکه حتی در اصل چهلوششم متمم قانون اساسی مشروطه میخوانیم: «عزل و نصب وزرا بهموجب فرمان همایون پادشاه است».
♦️فارغ از این مواد قانونی بازیگری شاه در زمین سیاست نیز نشان داد وی اساساً قائل به حکومتداری حداقلی نبوده و حتی در اتمسفر کودتا از «اختیارات قانونی» خود سخن گفته است.
@MostafaTajzadeh
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5746
#سعید_حجاریان #تاریخ #مصدق #کودتا
#تحکیم_ملت
@tahkimmelat
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
♦️من بعید میدانم طرفداران سلطنت و شاه اعتقادی به قانون اساسی مشروطه داشته باشند. اولاً میدانیم فرمان مشروطه توسط مظفرالدینشاه با دال مرکزی «تقنین و عدالتخانه» و نه لزوماً «دموکراسی» صادر شد و آنچه نیروهای سیاسی تا انقلاب اسلامی به آن متمسک میشدند، متمم قانون اساسی بود که تحت نظارت محمدعلیشاه نگاشته شده بود و وی در آن ایام با روحانیت همداستان بود.
♦️این امر بهطور ویژه در اصول اول، دوم، هشتم و هجدهم متمم قانون اساسی مشروطه انعکاس یافته است؛ اصولی که محال است هیچ سلطنتطلبی به آنها گردن بنهد.
♦️بهعنوان مثال در اصل یکم میخوانیم: «مذهب رسمی ايران اسلام و طريقه حقه جعفريه اثني عشريه است [و] بايد پادشاه ايران دارا و مروج این مذهب باشد.» و همچنین در اصل دوم توجه ما به «هیئتی از مجتهدین و فقها» و بسط ید آنها بهویژه در «حق وتوی قوانین» جلب میشود که طبیعتاً با منطق حامیان سلطنت ناهمخوان است.
♦️میخواهم نتیجه بگیرم اگر ارجاع به متمم قانون اساسی مشروطه مورد تأکید است، میبایست تماماً و در بیان و عمل به آن ابراز وفاداری شود. از آن گذشته، در اصل بیستوهفتم این قانون میخوانیم: «قوه مقننه كه مخصوص است به وضع و تهذيب قوانين […] ناشی میشود از اعليحضرت شاهنشاهی و مجلس شورای ملی و مجلس سنا؛ و هريک از اين سه منشاء حق انشاء قانون را دارد ولی استقرار آن موقوف است به عدم مخالفت با موازين شرعيه و تصويب مجلسين و توشيح به صحة همايونی؛ لكن وضع و تصويب قوانين راجعه به دخل و خرج مملكت از مختصات مجلس شورای ملی است».
♦️علاوه بر این قوای مجریه و قهریه تماماً زیر نظر شاه است. لذا در متمم قانون اساسی مشروطه آنچنان اختیارات شاه، از انشاء قانون تا نظارت بر تمامی امور مملکتی حداکثری است، که با منطق درونی دموکراسی سازگار نیست و نمیتوان از مجرای دموکراسیخواهی به آن تمسک جست.
♦️آیا ملیّون حقیقتاً قائل به متمم قانون اساسی مشروطه هستند؟ در اصل چهل و چهارم این متن میخوانیم: «شخص پادشاه از مسئوليت مبری است. وزراء دولت در هرگونه امور مسئول مجلسین هستند». بر این امر در اصل چهل و پنجم نیز اینگونه تأکید شده است: «كليه قوانين و دستخطهای پادشاه در امور مملكتی وقتي اجرا میشود كه به امضای وزير مسئول رسيده باشد و مسئول صحت مدلول آن فرمان و دستخط همان وزیر است». به باور ملیّون از این اصول میتوان نتیجه گرفت، شاه باید سلطنت کند نه حکومت.
♦️در واقع، به گمان آنها و حامیان متمم قانون اساسی مشروطه، ما با وضعیتی مشابه کشورهای پادشاهی شمال اروپا مواجه هستیم که پادشاه صرفاً مهر و امضاء است در حالیکه با رجوع به متن وطنی ما، چنانکه پیشتر نیز ذکر کردم، مشخص میشود اختیارات زیادی به شاه اعطاء شده است که نمیتوان از آنها چشم پوشید و ادعا کرد وی فقط سلطنت کرده و یا سلطنت خواهد کرد تا جاییکه حتی در اصل چهلوششم متمم قانون اساسی مشروطه میخوانیم: «عزل و نصب وزرا بهموجب فرمان همایون پادشاه است».
♦️فارغ از این مواد قانونی بازیگری شاه در زمین سیاست نیز نشان داد وی اساساً قائل به حکومتداری حداقلی نبوده و حتی در اتمسفر کودتا از «اختیارات قانونی» خود سخن گفته است.
@MostafaTajzadeh
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5746
#سعید_حجاریان #تاریخ #مصدق #کودتا
#تحکیم_ملت
@tahkimmelat
مشق نو
چه کسی کودتا کرد؟ - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝پیشگیری از فساد
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊هر از گاهی از ناحیهای صوتی بلند میشود: فسادی کشف شد! متعاقباً نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی پیگیری میکنند، بعضاً قرارگاهی تشکیل میشود و عدهای بازداشت و مجازات میشوند؛ ولی این حکایت ادامه پیدا میکند. پرسش این است چرا منحنی فساد نزولی نمیشود و از پیش از انقلاب تاکنون میل به افزایش دارد.
🖊این پرسش را میبایست تؤامان از دو بُعد نظری و تجربی پاسخ داد. صاحبنظرانی معتقدند سازوکارهای غیرمتعارف انباشت ثروت، مراودات غیرشفاف و فسادآمیز در بعضی از کشورها از عوامل شکلدهنده دولت یا ساخت قدرت هستند و حتی از مقطعی «قانونی» بهحساب میآیند و بهنوعی نتیجه میگیرند نظم موجود نمیتواند علیه خود اقدام کند چرا که در واقع به روی «الیگارک»ها شمشیر کشیده است.
🖊این نگاهِ ترکیبی در کتاب «سوداگران خشونتپیشه» مشاهده میشود که با بررسی نمونه شورویِ در حال گذار، تصویری از عوامل شکلدهنده نظم جدید را ارائه میکند. فارغ از این الگو -که در یادداشتی جداگانه به آن خواهم پرداخت- ضرورت دارد به تجربهای در کشور خودمان اشاره کنم.
🖊در اوایل دولت اصلاحات هیئتی متشکل از نمایندگان سازمان بازرسی کل، دفتر بازرسی ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، قوه قضائیه، بانک مرکزی و همچنین سازمان برنامه و بودجه را با خود به کشورهای مالزی، سنگاپور و هنگکنگ بردم. هدف از آن سفر مشاهده و مطالعه سازمانهای مبارزه با فساد در کشورهای مزبور بود. از جزئیات سفر میگذرم و به جمعبندی آن میپردازم.
🖊مقامات ذیربط در هر سه کشور معتقد بودند مبارزه با فساد سه بخش دارد: «تربیت و آموزش»، «پیشگیری» و «عملیات»، و در توضیح میگفتند به هر میزان در دو بخش نخست سرمایهگذاری شود، ضایعات بخش سوم کاهش مییابد.
🖊در ایران، کارکرد و اثربخشی «عملیات» بهطرز فزایندهای مورد پرسش است. زیرا افزایش سازمانهای نظارتی، بازرسیها و قرارگاهها به کاهش فساد منجر نشده است. بخش «تربیت و آموزش» نیز صرفاً برای اطفال آن هم در خانواده و مدارس سالم، و شاید سربازخانههای بهنجار مثمرثمر است زیرا نوجوانان و جوانان بیش و پیش از تبعیت از الگوها و آموزشهای تکلیفمحور به اکتسابات و اکتشافات خود بها میدهند.
🖊بنابراین میتوان نتیجه گرفت از میان سه بخش مذکور باید بر «پیشگیری» تکیه کرد. طبیعتاً بخشی از پروسه پیشگیری از فساد به قوانین مترقی و مسائل حقوقی راجع است، که بحث درباره آن موضوع این یادداشت نیست چرا که تأکید من بر تعبیه سازوکارهای پایش و موازنه خواهد بود. سازوکارهایی که به هر میزان قویتر شوند، جامعه سالمتر میشود. اکنون به چند سازوکار که در کشور ما غایب است، میپردازم.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5755
@MostafaTajzadeh
#سعید_حجاریان #فساد #اقتصادسیاسی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊هر از گاهی از ناحیهای صوتی بلند میشود: فسادی کشف شد! متعاقباً نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی پیگیری میکنند، بعضاً قرارگاهی تشکیل میشود و عدهای بازداشت و مجازات میشوند؛ ولی این حکایت ادامه پیدا میکند. پرسش این است چرا منحنی فساد نزولی نمیشود و از پیش از انقلاب تاکنون میل به افزایش دارد.
🖊این پرسش را میبایست تؤامان از دو بُعد نظری و تجربی پاسخ داد. صاحبنظرانی معتقدند سازوکارهای غیرمتعارف انباشت ثروت، مراودات غیرشفاف و فسادآمیز در بعضی از کشورها از عوامل شکلدهنده دولت یا ساخت قدرت هستند و حتی از مقطعی «قانونی» بهحساب میآیند و بهنوعی نتیجه میگیرند نظم موجود نمیتواند علیه خود اقدام کند چرا که در واقع به روی «الیگارک»ها شمشیر کشیده است.
🖊این نگاهِ ترکیبی در کتاب «سوداگران خشونتپیشه» مشاهده میشود که با بررسی نمونه شورویِ در حال گذار، تصویری از عوامل شکلدهنده نظم جدید را ارائه میکند. فارغ از این الگو -که در یادداشتی جداگانه به آن خواهم پرداخت- ضرورت دارد به تجربهای در کشور خودمان اشاره کنم.
🖊در اوایل دولت اصلاحات هیئتی متشکل از نمایندگان سازمان بازرسی کل، دفتر بازرسی ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، قوه قضائیه، بانک مرکزی و همچنین سازمان برنامه و بودجه را با خود به کشورهای مالزی، سنگاپور و هنگکنگ بردم. هدف از آن سفر مشاهده و مطالعه سازمانهای مبارزه با فساد در کشورهای مزبور بود. از جزئیات سفر میگذرم و به جمعبندی آن میپردازم.
🖊مقامات ذیربط در هر سه کشور معتقد بودند مبارزه با فساد سه بخش دارد: «تربیت و آموزش»، «پیشگیری» و «عملیات»، و در توضیح میگفتند به هر میزان در دو بخش نخست سرمایهگذاری شود، ضایعات بخش سوم کاهش مییابد.
🖊در ایران، کارکرد و اثربخشی «عملیات» بهطرز فزایندهای مورد پرسش است. زیرا افزایش سازمانهای نظارتی، بازرسیها و قرارگاهها به کاهش فساد منجر نشده است. بخش «تربیت و آموزش» نیز صرفاً برای اطفال آن هم در خانواده و مدارس سالم، و شاید سربازخانههای بهنجار مثمرثمر است زیرا نوجوانان و جوانان بیش و پیش از تبعیت از الگوها و آموزشهای تکلیفمحور به اکتسابات و اکتشافات خود بها میدهند.
🖊بنابراین میتوان نتیجه گرفت از میان سه بخش مذکور باید بر «پیشگیری» تکیه کرد. طبیعتاً بخشی از پروسه پیشگیری از فساد به قوانین مترقی و مسائل حقوقی راجع است، که بحث درباره آن موضوع این یادداشت نیست چرا که تأکید من بر تعبیه سازوکارهای پایش و موازنه خواهد بود. سازوکارهایی که به هر میزان قویتر شوند، جامعه سالمتر میشود. اکنون به چند سازوکار که در کشور ما غایب است، میپردازم.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5755
@MostafaTajzadeh
#سعید_حجاریان #فساد #اقتصادسیاسی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
مشق نو
پیشگیری از فساد - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝اینستاگرام ایرانی در لحظهی مهسا
🔻🔻🔻پژوهشی بهکوشش ابوالفضل حاجیزادگان درباره روندهای تغییر اینستاگرام ایرانی منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊اینستاگرام ایرانی در روایتی که توسط جریانهای سیاسی و فکری مختلف برساخته شده است، غالباً بهعنوان ابزاری برای سیاستزدایی از نگرشها و رفتارهای مردم ایران معرفی میشود؛ جایی که کاربرهایش سرگرم محتواهایی مبتذلاند، فریب اخبار و ادعاهای دروغین را میخورند، به چهرههای مشهور فحش میدهند و بهطور بیمارگونهای از بخشهای جذابتر زندگی روزمرهشان استوری منتشر میکنند.
🖊جریان محافظهکار (موسوم به اصولگرا) با همین صورتبندی بهدنبال تحقق سیاست «ساماندهی» و «صیانت» است و جریانهای سیاسی طرفدار تغییر نیز با همین صورتبندی، کاربرها را به پلتفرمهای ظاهراً سیاسیتری مثل توییتر و کلابهاوس فرا میخوانند. اما اگر چنین است، چرا در لحظهی مهسا، اینستاگرام به یکباره تبدیل به یکی از پلتفرمهای اصلیِ ابراز و حتی سازماندهی اعتراضات سیاسی میشود؟
🖊آسانترین و کوتاهترین پاسخ به این پرسش این است که هرچه را در طی این دو-سه ماههی اخیر رخ داده است، به دشمنان نظام جمهوری اسلامی نسبت دهیم؛ یعنی همان پاسخی که این روزها بهتکرار از رسانههای رسمی داخلی شنیده میشود.
🖊گاهی نیز بعضی از رهبرانِ خودخواندهی اعتراضات مردمی در رسانههای خارج از ایران، همین پاسخ را با کلماتی دیگر بیان کرده و ادعا میکنند که این اتفاقات، نتیجهی زحمات و برنامهریزیهای بسیار دقیقی است که در طی این سالها انجام دادهاند. این نوع نگاه به کنشهای جمعی مردم، نهتنها روشنگر و راهگشا نیست، بلکه خودش بخش مهمی از بحرانی است که این روزها با آن مواجهیم.
🖊اما راه دیگری که وجود دارد این است که سعی کنیم کلیشههای رایج درباره شبکههای اجتماعی آنلاین را لااقل بهطور موقت کنار بگذاریم و با رجوع به شواهد تجربی و با اتکا به روشهای علمی، پاسخهایی واقعیتر برای این پرسش را جستوجو کنیم. بخشی از پاسخ این پرسش را میتوان از دریچهی تحلیل روندهای تغییر در اینستاگرام ایرانی جستوجو کرد.
🖊احتمالاً برخی از خوانندگان این سطور بهخاطر داشته باشند که من از سه سال پیش، پژوهشی طولی را دربارهی اینستاگرام ایرانی آغاز کردهام و گزارش تحلیلی این پژوهش را پیش از این در سه نوبت در اوایل پاییز سالهای ۹۸، ۹۹ و ۱۴۰۰ منتشر کردهام. امسال به لطف فیلترینگ و اختلالهای مداوم اینترنت، جمعآوری و تحلیل دادهها بیشتر از قبل طول کشید و باعث شد گزارش فاز چهارم این پژوهش با کمی تأخیر آماده شود.
🖊با این توضیحات، در ادامهی این متن، یافتههای چهارمین سال متوالی این پژوهش، حول محور پرسشی که در ابتدا مطرح کردهام ارائه میشود. یافتههای این پژوهش بهوضوح نشان میدهد که تغییر یکبارهی فضای اینستاگرام ایرانی در لحظهی مهسا و تبدیل شدناش به بستری برای اعتراضهای آنلاین و سازماندهی اعتراضهای آفلاین را نمیتوان ناشی از پروژهای از پیش طراحی شده تلقی کرد؛ بلکه باید این پدیده را با در نظر گرفتن عاملیت کاربران و در پیوند با تغییرات تدریجیای که در طی سالهای اخیر در اینستاگرام ایرانی رقم زدهاند درک و تحلیل کنیم.
@MostafaTajzadeh
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5780
#ابوالفضل_حاجیزادگان #شبکههای_اجتماعی #اینترنت #اینستاگرام
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔻🔻🔻پژوهشی بهکوشش ابوالفضل حاجیزادگان درباره روندهای تغییر اینستاگرام ایرانی منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊اینستاگرام ایرانی در روایتی که توسط جریانهای سیاسی و فکری مختلف برساخته شده است، غالباً بهعنوان ابزاری برای سیاستزدایی از نگرشها و رفتارهای مردم ایران معرفی میشود؛ جایی که کاربرهایش سرگرم محتواهایی مبتذلاند، فریب اخبار و ادعاهای دروغین را میخورند، به چهرههای مشهور فحش میدهند و بهطور بیمارگونهای از بخشهای جذابتر زندگی روزمرهشان استوری منتشر میکنند.
🖊جریان محافظهکار (موسوم به اصولگرا) با همین صورتبندی بهدنبال تحقق سیاست «ساماندهی» و «صیانت» است و جریانهای سیاسی طرفدار تغییر نیز با همین صورتبندی، کاربرها را به پلتفرمهای ظاهراً سیاسیتری مثل توییتر و کلابهاوس فرا میخوانند. اما اگر چنین است، چرا در لحظهی مهسا، اینستاگرام به یکباره تبدیل به یکی از پلتفرمهای اصلیِ ابراز و حتی سازماندهی اعتراضات سیاسی میشود؟
🖊آسانترین و کوتاهترین پاسخ به این پرسش این است که هرچه را در طی این دو-سه ماههی اخیر رخ داده است، به دشمنان نظام جمهوری اسلامی نسبت دهیم؛ یعنی همان پاسخی که این روزها بهتکرار از رسانههای رسمی داخلی شنیده میشود.
🖊گاهی نیز بعضی از رهبرانِ خودخواندهی اعتراضات مردمی در رسانههای خارج از ایران، همین پاسخ را با کلماتی دیگر بیان کرده و ادعا میکنند که این اتفاقات، نتیجهی زحمات و برنامهریزیهای بسیار دقیقی است که در طی این سالها انجام دادهاند. این نوع نگاه به کنشهای جمعی مردم، نهتنها روشنگر و راهگشا نیست، بلکه خودش بخش مهمی از بحرانی است که این روزها با آن مواجهیم.
🖊اما راه دیگری که وجود دارد این است که سعی کنیم کلیشههای رایج درباره شبکههای اجتماعی آنلاین را لااقل بهطور موقت کنار بگذاریم و با رجوع به شواهد تجربی و با اتکا به روشهای علمی، پاسخهایی واقعیتر برای این پرسش را جستوجو کنیم. بخشی از پاسخ این پرسش را میتوان از دریچهی تحلیل روندهای تغییر در اینستاگرام ایرانی جستوجو کرد.
🖊احتمالاً برخی از خوانندگان این سطور بهخاطر داشته باشند که من از سه سال پیش، پژوهشی طولی را دربارهی اینستاگرام ایرانی آغاز کردهام و گزارش تحلیلی این پژوهش را پیش از این در سه نوبت در اوایل پاییز سالهای ۹۸، ۹۹ و ۱۴۰۰ منتشر کردهام. امسال به لطف فیلترینگ و اختلالهای مداوم اینترنت، جمعآوری و تحلیل دادهها بیشتر از قبل طول کشید و باعث شد گزارش فاز چهارم این پژوهش با کمی تأخیر آماده شود.
🖊با این توضیحات، در ادامهی این متن، یافتههای چهارمین سال متوالی این پژوهش، حول محور پرسشی که در ابتدا مطرح کردهام ارائه میشود. یافتههای این پژوهش بهوضوح نشان میدهد که تغییر یکبارهی فضای اینستاگرام ایرانی در لحظهی مهسا و تبدیل شدناش به بستری برای اعتراضهای آنلاین و سازماندهی اعتراضهای آفلاین را نمیتوان ناشی از پروژهای از پیش طراحی شده تلقی کرد؛ بلکه باید این پدیده را با در نظر گرفتن عاملیت کاربران و در پیوند با تغییرات تدریجیای که در طی سالهای اخیر در اینستاگرام ایرانی رقم زدهاند درک و تحلیل کنیم.
@MostafaTajzadeh
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5780
#ابوالفضل_حاجیزادگان #شبکههای_اجتماعی #اینترنت #اینستاگرام
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
مشق نو
اینستاگرام ایرانی در لحظهی مهسا
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝فراتر از اصلاحات
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊با گذشت بیش از سهماه از فاجعه مرگ مظلومانه مهسا امینی و اعتراضهای اوج گرفته پس از آن، بهنظر میرسد که یادآوری برخی از نکات زمینه را برای فهم بهتر و روشنتر این رخداد مهم مساعد کند. در حد توان و درک خودم به این نکات اشاره میکنم.
🖊کشور با مجموعهای از مشکلات در هم تنیده و کهنه دست به گریبان است، که بخشی از آنها به بحران تبدیل شدهاند (مانند بحران مشروعیت، بحران فقر فزاینده و…) و بخشی در آستانه تبدیل شدن به بحران هستند (مانند مشکلات صندوقهای بازنشستگی، خیزش ابر تورم و…).
🖊با توجه به شناختی که از این مشکلات داریم، و نظر به دستاوردهای دانش خطمشیگذاری (سیاستگذاری) عمومی و تجربه جهانی، این مشکلات قابل پیشبینی، قابل پیشگیری و قابل حل بودهاند. از این رو برای ریشهیابی این مشکلات باید «نظام اداره امور عمومی» کشور را مورد بررسی قرار داد و آسیبشناسی کرد.
🖊نتیجه تداوم وضع موجود، نابودی منابع مادی و انسانی کشور، سقوط رفاه و فرصتهای رفاهی عمومی و افزایش روزافزون نارضایتی و خشم مردم است. درگیری مداوم با مشکلات و بحرانها و پایداری آنها، مردم را درمانده، خسته، ناامید و خشمگین کرده و نارضایتی عمیق و گستردهای را پدید آورده است.
🖊تلاش برای حفظ وضع موجود، مغایر با اصول اخلاقی و دینی است و از نظر راهبردی نیز ناممکن است. شکلگیری «جنبشهای اعتراضی» طبیعیترین نتیجه تداوم وضع موجود است. از نگاه اکثریت مردم ایران دگرگونی وضع موجود ضروری است. بهدلیل سرکوب تشکلهای سیاسی و صنفی، جامعه ما، جامعهای سازماننیافته است و انجمنهای مدنی پوشش گستردهای در آن ندارند.
🖊از این رو جنبشهای اعتراضی بهصورتی خودجوش در آن شکل میگیرند و با تکیه بر خشم انباشته شده خیلی زود میتوانند بهسوی مقابله به مثل، انتقام و سازشناپذیری سیر کنند. اگر دگرگونی اساسی در وضع موجود پدید نیاید، «جنبشهای اعتراضی» روزبهروز گستردهتر و متنوعتر شده و در نهایت به «جنبش انقلابی» تبدیل میگردند.
@MostafaTajzadeh
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5795
#علیرضا_علویتبار #سیاست #سیاستگذاری
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊با گذشت بیش از سهماه از فاجعه مرگ مظلومانه مهسا امینی و اعتراضهای اوج گرفته پس از آن، بهنظر میرسد که یادآوری برخی از نکات زمینه را برای فهم بهتر و روشنتر این رخداد مهم مساعد کند. در حد توان و درک خودم به این نکات اشاره میکنم.
🖊کشور با مجموعهای از مشکلات در هم تنیده و کهنه دست به گریبان است، که بخشی از آنها به بحران تبدیل شدهاند (مانند بحران مشروعیت، بحران فقر فزاینده و…) و بخشی در آستانه تبدیل شدن به بحران هستند (مانند مشکلات صندوقهای بازنشستگی، خیزش ابر تورم و…).
🖊با توجه به شناختی که از این مشکلات داریم، و نظر به دستاوردهای دانش خطمشیگذاری (سیاستگذاری) عمومی و تجربه جهانی، این مشکلات قابل پیشبینی، قابل پیشگیری و قابل حل بودهاند. از این رو برای ریشهیابی این مشکلات باید «نظام اداره امور عمومی» کشور را مورد بررسی قرار داد و آسیبشناسی کرد.
🖊نتیجه تداوم وضع موجود، نابودی منابع مادی و انسانی کشور، سقوط رفاه و فرصتهای رفاهی عمومی و افزایش روزافزون نارضایتی و خشم مردم است. درگیری مداوم با مشکلات و بحرانها و پایداری آنها، مردم را درمانده، خسته، ناامید و خشمگین کرده و نارضایتی عمیق و گستردهای را پدید آورده است.
🖊تلاش برای حفظ وضع موجود، مغایر با اصول اخلاقی و دینی است و از نظر راهبردی نیز ناممکن است. شکلگیری «جنبشهای اعتراضی» طبیعیترین نتیجه تداوم وضع موجود است. از نگاه اکثریت مردم ایران دگرگونی وضع موجود ضروری است. بهدلیل سرکوب تشکلهای سیاسی و صنفی، جامعه ما، جامعهای سازماننیافته است و انجمنهای مدنی پوشش گستردهای در آن ندارند.
🖊از این رو جنبشهای اعتراضی بهصورتی خودجوش در آن شکل میگیرند و با تکیه بر خشم انباشته شده خیلی زود میتوانند بهسوی مقابله به مثل، انتقام و سازشناپذیری سیر کنند. اگر دگرگونی اساسی در وضع موجود پدید نیاید، «جنبشهای اعتراضی» روزبهروز گستردهتر و متنوعتر شده و در نهایت به «جنبش انقلابی» تبدیل میگردند.
@MostafaTajzadeh
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5795
#علیرضا_علویتبار #سیاست #سیاستگذاری
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
مشق نو
فراتر از اصلاحات - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝رخداد امتناع از خود
🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊بیتردید، رابطۀ سوژۀ جوان این خیزش و حکومت/قدرت در ایران امروز، تابعی است از رابطهای میان فضای توپوگرافیک و توپولوژیک، از یکسو، و منِ مفعولی و منِ فاعلی (یا چیستی و کیستی)، و منقادبودگی و رهابودگیِ جوانِ ایرانی، از سوی دیگر.
🖊به دیگر سخن، چگونگیِ این رابطه (نزدیکی یا دوری، پروتاگونیستی یا آنتاگونیستی)، ربط تنگاتنگ و وثیقی دارد با نوع رابطهای که میان این دو «فضا» و این دو «من» برقرار میشود. به لحاظ توپوگرافیک، این دو «من» یا دو «سوژه»، درون قلمرو قدرت قرار دارند و درون حصارهای آن محدود شدهاند.
🖊اما زمینۀ اجتماعی و سیاسی و فضاییای که این سوژه در آن اقدام به کنشگری میکند، بهسختی -برای همیشه و برای همه- قابل تقلیل به این فضای توپوگرافیک است. لذا همواره این امکان وجود دارد که در میان همان «من»های مفعولی و «سوژه»های منقادی که در فضای توپوگرافیک گرفتار آمدهاند، امتناع و تخطیای رادیکال از آنچه هست و از آنچه قدرت میخواهد که باشد، صورت گیرد، و در درون یا برون همان فضای توپوگرافیک، فضایی توپولوژیک ساخته و پرداخته شود که بر هر در و دیوار و بر هر نقش و نقاشیاش، رنگی از سیاستِ مقاومت، دیده میشود، و از هر کوی و برزناش ندایی از «من»های فاعلی» بهگوش میرسد.
🖊در این حالت، پولیسی در درون پلیس (در بیان رانسیر) شکل میگیرد که در آن، امر سیاسی امری منتشر میشود، و در همهچیز و همهجا و همهکس بروز و ظهور میکند: چیزهایی که ممکن است در آن مکان باشند یا نباشند، چیزهایی که ممکن است در زمان حال حضور داشته باشند یا مربوط به گذشته و یا آینده باشند، همه گردهم میآيند، و بساط جشن سیاست (در معنای رانسیری) و سوژهشدگی را در پولیس میگسترانند، و آگواریی برای کنشگری سوژهای که جامۀ «چیستی» بهدرآورده، و به «کس» بدل شده، فراهم میسازند. این سوژه، با گریز از نام و موقعیت و منِ مفعولی که دیگری بزرگ و قدرتِ حاکم با استیضاح خود، او را ملقب به این نام و محصور در این موقعیت کرده، از خود نامزدایی و موقعیتزدایی میکند، و خودمختاری خود نسبت به «منِ» قدرتساختۀ خود، اعلام مینماید.
🖊این «من» خودمختار و خودآیین، اینبار توامان هم از موضع «سوم شخص» (مفرد و جمع)، و هم از موضع «اول شخص» (مفرد و جمع)، بهجای خود، برای خود و به زبان خود (به بیان رانسیر) سخن میگوید، و با سیاستی که در هر لحظه از زندگی روزمرهاش اتّخاذ میکند، و با فاصلهگذاری از برداشت قدرت از خود و کنشِ اجتماعیاش، خودمختاری خود را مستمرا اعلام میدارد و «فاصلهگذاری انتقادی لازم برای فرایند هویتزدایی را اجرا میکند، و با این کنش سیاسی، اقتدار قدرتِ حاکم را، به چالش میکشد.
🖊این سوژۀ خودآیین، از آنجا که هستیای زمینهمند و چندوجهی دارد، قادر است سوژگی خود را در نسبت با «موقعیتهای سوژگی» متفاوت و متکثر، در صورت و سیرتی متفاوت بازآفرینی کند، و بهجای آنکه از موضعی هستیشناختی در پی آن باشند که چهچیز سیاست، و چهکس سوژۀ سیاسی است، خود دستاندرکار خلق خویش بهمثابه عاملیت و کنشگر سیاسی، و فضایی که این کنش و کنشگری را در ساحتِ آن به «امر سیاسی» بدل میگردد، میشود.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5797
#محمدرضا_تاجیک #سیاست #جامعه #کنشکر
@MostafaTajzadeh
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊بیتردید، رابطۀ سوژۀ جوان این خیزش و حکومت/قدرت در ایران امروز، تابعی است از رابطهای میان فضای توپوگرافیک و توپولوژیک، از یکسو، و منِ مفعولی و منِ فاعلی (یا چیستی و کیستی)، و منقادبودگی و رهابودگیِ جوانِ ایرانی، از سوی دیگر.
🖊به دیگر سخن، چگونگیِ این رابطه (نزدیکی یا دوری، پروتاگونیستی یا آنتاگونیستی)، ربط تنگاتنگ و وثیقی دارد با نوع رابطهای که میان این دو «فضا» و این دو «من» برقرار میشود. به لحاظ توپوگرافیک، این دو «من» یا دو «سوژه»، درون قلمرو قدرت قرار دارند و درون حصارهای آن محدود شدهاند.
🖊اما زمینۀ اجتماعی و سیاسی و فضاییای که این سوژه در آن اقدام به کنشگری میکند، بهسختی -برای همیشه و برای همه- قابل تقلیل به این فضای توپوگرافیک است. لذا همواره این امکان وجود دارد که در میان همان «من»های مفعولی و «سوژه»های منقادی که در فضای توپوگرافیک گرفتار آمدهاند، امتناع و تخطیای رادیکال از آنچه هست و از آنچه قدرت میخواهد که باشد، صورت گیرد، و در درون یا برون همان فضای توپوگرافیک، فضایی توپولوژیک ساخته و پرداخته شود که بر هر در و دیوار و بر هر نقش و نقاشیاش، رنگی از سیاستِ مقاومت، دیده میشود، و از هر کوی و برزناش ندایی از «من»های فاعلی» بهگوش میرسد.
🖊در این حالت، پولیسی در درون پلیس (در بیان رانسیر) شکل میگیرد که در آن، امر سیاسی امری منتشر میشود، و در همهچیز و همهجا و همهکس بروز و ظهور میکند: چیزهایی که ممکن است در آن مکان باشند یا نباشند، چیزهایی که ممکن است در زمان حال حضور داشته باشند یا مربوط به گذشته و یا آینده باشند، همه گردهم میآيند، و بساط جشن سیاست (در معنای رانسیری) و سوژهشدگی را در پولیس میگسترانند، و آگواریی برای کنشگری سوژهای که جامۀ «چیستی» بهدرآورده، و به «کس» بدل شده، فراهم میسازند. این سوژه، با گریز از نام و موقعیت و منِ مفعولی که دیگری بزرگ و قدرتِ حاکم با استیضاح خود، او را ملقب به این نام و محصور در این موقعیت کرده، از خود نامزدایی و موقعیتزدایی میکند، و خودمختاری خود نسبت به «منِ» قدرتساختۀ خود، اعلام مینماید.
🖊این «من» خودمختار و خودآیین، اینبار توامان هم از موضع «سوم شخص» (مفرد و جمع)، و هم از موضع «اول شخص» (مفرد و جمع)، بهجای خود، برای خود و به زبان خود (به بیان رانسیر) سخن میگوید، و با سیاستی که در هر لحظه از زندگی روزمرهاش اتّخاذ میکند، و با فاصلهگذاری از برداشت قدرت از خود و کنشِ اجتماعیاش، خودمختاری خود را مستمرا اعلام میدارد و «فاصلهگذاری انتقادی لازم برای فرایند هویتزدایی را اجرا میکند، و با این کنش سیاسی، اقتدار قدرتِ حاکم را، به چالش میکشد.
🖊این سوژۀ خودآیین، از آنجا که هستیای زمینهمند و چندوجهی دارد، قادر است سوژگی خود را در نسبت با «موقعیتهای سوژگی» متفاوت و متکثر، در صورت و سیرتی متفاوت بازآفرینی کند، و بهجای آنکه از موضعی هستیشناختی در پی آن باشند که چهچیز سیاست، و چهکس سوژۀ سیاسی است، خود دستاندرکار خلق خویش بهمثابه عاملیت و کنشگر سیاسی، و فضایی که این کنش و کنشگری را در ساحتِ آن به «امر سیاسی» بدل میگردد، میشود.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5797
#محمدرضا_تاجیک #سیاست #جامعه #کنشکر
@MostafaTajzadeh
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
مشق نو
رخداد امتناع از خود - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
♦️کشاکش محتوم بین لیبرالیسم و دینداری مؤمنانه
📌مقالهای از سیدعلی محمودی در باب سنجش رویکرد کنشگران «جنبش زن، زندگی، آزادی» به لیبرالیسم منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
👇بریدهای از متن:
🔻تحولات فکری و فرهنگی در جامعۀ ایران از میانۀ دهۀ ۱۳۷۰ به اینسو، پیرامون حق آزادی و تلقی شهروندان ایرانی از آن، مرا بر آن داشت که در پژوهشهای خود مفهوم آزادی و انواع و حدود آن را مورد مطالعه قرار دهم. انگیزۀ من چگونگی مواجهۀ ایرانیان بهویژه جوانان با حق آزادی و الزامات آن بود. برآیند این مطالعه، با عنوان: «دموکراسی لیبرال و دینداری مؤمنانه»، فصلی از کتاب درخششهای دموکراسی را تشکیل داد که در سال ۱۳۹۳ منتشر گردید.
🔻در آن زمان برداشتم این بود که زوایای ناشناختهای در خصوص حق آزادی بهویژه برای نسل نو ناشناخته است که اگر باب شرح و بحث آن گشوده نشود، ابهامآفرین، تنشزا و برای ایران و ایرانیان مشکلساز خواهد بود. هدف من از این نوشتار، صرفاً طرح مسألۀ آزادی در چارچوب دو دیدگاه مبتنی بر لیبرالیسم و دینداری مؤمنانه است و نه فراتر از آن؛ مسئلهای که با روند گذار به دموکراسی و آیندۀ آن، در ایران ارتباطی وثیق و تنگاتنگ دارد.
🔻حدود ده سال از زمان انتشار این کتاب سپری شده است. ما اکنون از ۲۵ شهریور ماه ۱۴۰۱ با جنبشی متفاوت با گذشته از جوانان ایرانی روبرو هستیم که وارد چهارمین ماه حیات خود شده است. یکی از شعارها و مطالبات بنیادین این جوانان کنشگر و معترض، «حق آزادی» است. شعارهای آزادی که با جانباختن مهسا امینی، دختر ایران، پس از بازداشت توسط «گشت ارشاد»، در دانشگاهها و خیابانهای سراسر کشور طنینانداز شده است، بسیارند. از میان آنها از دو شعار: «زن، زندگی، آزادی» و «آزادی، آزادی، آزادی» میتوان نام برد.
🔻اینکه در آن پژوهش به بحث آزادی در چارچوب «لیبرال دموکراسی» پرداختم، از آن رو بود که لیبرالیسم و نقد آن بهویژه از سوی جماعتگرایان، بر روی هم تجسم اصلی و گستردۀ موضوع آزادی در روزگار ما بوده است. این رویکرد بهتدریج به ایران نیز راه گشوده و نمونههای آن در بعضی از گردهمآییها و نظاهرات اعتراضآمیز طی سالهای اخیر مشاهده شدهاند.
📌متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5800
#سیدعلی_محمودی #سیاست #لیبرالیسم #دینداری
t.me/DrMahmoudi7
🆔@MostafaTajzadeh
📌مقالهای از سیدعلی محمودی در باب سنجش رویکرد کنشگران «جنبش زن، زندگی، آزادی» به لیبرالیسم منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
👇بریدهای از متن:
🔻تحولات فکری و فرهنگی در جامعۀ ایران از میانۀ دهۀ ۱۳۷۰ به اینسو، پیرامون حق آزادی و تلقی شهروندان ایرانی از آن، مرا بر آن داشت که در پژوهشهای خود مفهوم آزادی و انواع و حدود آن را مورد مطالعه قرار دهم. انگیزۀ من چگونگی مواجهۀ ایرانیان بهویژه جوانان با حق آزادی و الزامات آن بود. برآیند این مطالعه، با عنوان: «دموکراسی لیبرال و دینداری مؤمنانه»، فصلی از کتاب درخششهای دموکراسی را تشکیل داد که در سال ۱۳۹۳ منتشر گردید.
🔻در آن زمان برداشتم این بود که زوایای ناشناختهای در خصوص حق آزادی بهویژه برای نسل نو ناشناخته است که اگر باب شرح و بحث آن گشوده نشود، ابهامآفرین، تنشزا و برای ایران و ایرانیان مشکلساز خواهد بود. هدف من از این نوشتار، صرفاً طرح مسألۀ آزادی در چارچوب دو دیدگاه مبتنی بر لیبرالیسم و دینداری مؤمنانه است و نه فراتر از آن؛ مسئلهای که با روند گذار به دموکراسی و آیندۀ آن، در ایران ارتباطی وثیق و تنگاتنگ دارد.
🔻حدود ده سال از زمان انتشار این کتاب سپری شده است. ما اکنون از ۲۵ شهریور ماه ۱۴۰۱ با جنبشی متفاوت با گذشته از جوانان ایرانی روبرو هستیم که وارد چهارمین ماه حیات خود شده است. یکی از شعارها و مطالبات بنیادین این جوانان کنشگر و معترض، «حق آزادی» است. شعارهای آزادی که با جانباختن مهسا امینی، دختر ایران، پس از بازداشت توسط «گشت ارشاد»، در دانشگاهها و خیابانهای سراسر کشور طنینانداز شده است، بسیارند. از میان آنها از دو شعار: «زن، زندگی، آزادی» و «آزادی، آزادی، آزادی» میتوان نام برد.
🔻اینکه در آن پژوهش به بحث آزادی در چارچوب «لیبرال دموکراسی» پرداختم، از آن رو بود که لیبرالیسم و نقد آن بهویژه از سوی جماعتگرایان، بر روی هم تجسم اصلی و گستردۀ موضوع آزادی در روزگار ما بوده است. این رویکرد بهتدریج به ایران نیز راه گشوده و نمونههای آن در بعضی از گردهمآییها و نظاهرات اعتراضآمیز طی سالهای اخیر مشاهده شدهاند.
📌متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5800
#سیدعلی_محمودی #سیاست #لیبرالیسم #دینداری
t.me/DrMahmoudi7
🆔@MostafaTajzadeh
مشق نو
کشاکش محتوم بین لیبرالیسم و دینداری مؤمنانه
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝حکومت نوع چهارم
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊فوکویاما در یکی از کتابهایش با استفاده از دو معیار به دستهبندی حکومتها میپردازد. این دو معیار عبارتند از: اول، «حوزه و دامنه فعالیتهای حکومت» و دوم، «توانایی و کارآیی حکومت» در آن حوزهها و دامنهها.
🖊براساس طبقهبندی فوکویاما، حکومت فعلی ایران، حکومتی از نوع چهارم است. از یکسو حوزه و محدودهای را نمیتوان یافت که حکومت در آن دخالت نکند و ساماندهی آن را به توافق و مصالحه مردم با یکدیگر واگذارد. با گذشت زمان دامنه دخالت حکومت نهتنها کاهش نیافته بلکه با بهرهگیری از نهادهای «عمومیِ غیردولتی» از حالت «اعمال حاکمیت» بهسوی «تصدی» امور حرکت کرده است.
🖊این مسیر در عرصه اقتصاد بیش از سایر عرصهها قابل مشاهده و اندازهگیری است. از سوی دیگر، توان نهادهای حکومتی برای انجام اقدامات اثربخش و مستمر برای دستیابی به اهداف روز به روز کاهش مییابد. ضعف در مدیریت و طراحی، کاهش مشروعیت قوانین وضع شده و تقابل عمومی با خطمشیهای حکومت از پیامدهای این کاهش توان مداوم هستند.
🖊حکومت نوع چهارم بودن منجر به وضعیت بحرانی مداوم در عرصه اداره امور عمومی شده است. حکومت مشکلات عمومی را درست شناسایی نمیکند، خطمشیهای کلی مناسب برای حل آنها را انتخاب نمیکند، خطمشیهای وضع شده درست اجرا نمیشود و نظارت عملی برای ارزیابی خطمشیهای اجرا شده صورت نمیگیرد.
🖊در چنین وضعیتی روشن است که مشکلات دیرپا شده و در هم گره میخورند و بهتدریج به بحران تبدیل میشوند. در چنین وضعی آرزوی دستیابی به رشد و توسعه و حتی ثبات وضعیت کلان اقتصادی نوعی «محالاندیشی» است. برای مقابله با این وضعیت ناگوار چارهای نیست جز «افزایش مداوم ظرفیت ملی برای خطمشیگذاری».
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5830
@MostafaTajzadeh
#علیرضا_علویتبار #سیاست #اقتصاد
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊فوکویاما در یکی از کتابهایش با استفاده از دو معیار به دستهبندی حکومتها میپردازد. این دو معیار عبارتند از: اول، «حوزه و دامنه فعالیتهای حکومت» و دوم، «توانایی و کارآیی حکومت» در آن حوزهها و دامنهها.
🖊براساس طبقهبندی فوکویاما، حکومت فعلی ایران، حکومتی از نوع چهارم است. از یکسو حوزه و محدودهای را نمیتوان یافت که حکومت در آن دخالت نکند و ساماندهی آن را به توافق و مصالحه مردم با یکدیگر واگذارد. با گذشت زمان دامنه دخالت حکومت نهتنها کاهش نیافته بلکه با بهرهگیری از نهادهای «عمومیِ غیردولتی» از حالت «اعمال حاکمیت» بهسوی «تصدی» امور حرکت کرده است.
🖊این مسیر در عرصه اقتصاد بیش از سایر عرصهها قابل مشاهده و اندازهگیری است. از سوی دیگر، توان نهادهای حکومتی برای انجام اقدامات اثربخش و مستمر برای دستیابی به اهداف روز به روز کاهش مییابد. ضعف در مدیریت و طراحی، کاهش مشروعیت قوانین وضع شده و تقابل عمومی با خطمشیهای حکومت از پیامدهای این کاهش توان مداوم هستند.
🖊حکومت نوع چهارم بودن منجر به وضعیت بحرانی مداوم در عرصه اداره امور عمومی شده است. حکومت مشکلات عمومی را درست شناسایی نمیکند، خطمشیهای کلی مناسب برای حل آنها را انتخاب نمیکند، خطمشیهای وضع شده درست اجرا نمیشود و نظارت عملی برای ارزیابی خطمشیهای اجرا شده صورت نمیگیرد.
🖊در چنین وضعیتی روشن است که مشکلات دیرپا شده و در هم گره میخورند و بهتدریج به بحران تبدیل میشوند. در چنین وضعی آرزوی دستیابی به رشد و توسعه و حتی ثبات وضعیت کلان اقتصادی نوعی «محالاندیشی» است. برای مقابله با این وضعیت ناگوار چارهای نیست جز «افزایش مداوم ظرفیت ملی برای خطمشیگذاری».
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5830
@MostafaTajzadeh
#علیرضا_علویتبار #سیاست #اقتصاد
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
مشق نو
حکومت نوع چهارم
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝دینداری و حکومت فرادینی
✍🏻یادداشتی از علیرضا علویتبار (بازنویسی سخنرانی شب احیاء، حزب اتحاد ملت، یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۲) منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
✅در این گفتوگو میخواهم پرسشی را با شما در میان بگذارم که مدتها ذهن مرا به خود مشغول کرده بود. بهعنوان فردی که خود را «دیندار» میداند و فعالیتهای سیاسی را نیز با انگیزه دینی آغاز کرده است، این پرسش برایم مطرح شد که آیا میتوان (یعنی مجاز و منطقی است) که دیندار باشیم و در عین حال از یک حکومت فرادینی دفاع کنیم؟ بطور کلی دینداران چه موضعی باید در برابر حکومت فرادینی داشته باشند؟
✅آنچه این پرسش را برای من و سایر دینداران پدید میآورد، تجربه جمهوری اسلامی ایران است. جمهوری اسلامی ایران، آزمونی تاریخی بود برای در هم آمیختن دین و سیاست و تلاش برای ایجاد «حکومت دینی».
✅جمعبندی امروز من این است که این تجربه به دلیل پیامدهای آن، تجربهای ناموفق و غیرقابل قبول بوده است. وقتی از پیامدهای این تجربه صحبت میکنم بهطور مشخص به موارد زیر نظر دارم:
1️⃣ نقض نظامیافته حقوق شهروندان (در ادبیات دینی حقالناس)،
2️⃣ نقض ارزشها و معیارهای مقدم بر دین (عدالت و اخلاق)،
3️⃣ تأثیر منفی بر دینباوری و دینداری عمومی و ایجاد موج دینگریزی و دینستیزی.
✅تجربه ناموفق حکومت دینیِ واقعاً موجود، لزوم تجدیدنظر و بازاندیشی در مورد رابطه دین و سیاست را به ما یادآور میشود.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5846
@MostafaTajzadeh
#علیرضا_علویتبار #سیاست #دین
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
✍🏻یادداشتی از علیرضا علویتبار (بازنویسی سخنرانی شب احیاء، حزب اتحاد ملت، یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۲) منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
✅در این گفتوگو میخواهم پرسشی را با شما در میان بگذارم که مدتها ذهن مرا به خود مشغول کرده بود. بهعنوان فردی که خود را «دیندار» میداند و فعالیتهای سیاسی را نیز با انگیزه دینی آغاز کرده است، این پرسش برایم مطرح شد که آیا میتوان (یعنی مجاز و منطقی است) که دیندار باشیم و در عین حال از یک حکومت فرادینی دفاع کنیم؟ بطور کلی دینداران چه موضعی باید در برابر حکومت فرادینی داشته باشند؟
✅آنچه این پرسش را برای من و سایر دینداران پدید میآورد، تجربه جمهوری اسلامی ایران است. جمهوری اسلامی ایران، آزمونی تاریخی بود برای در هم آمیختن دین و سیاست و تلاش برای ایجاد «حکومت دینی».
✅جمعبندی امروز من این است که این تجربه به دلیل پیامدهای آن، تجربهای ناموفق و غیرقابل قبول بوده است. وقتی از پیامدهای این تجربه صحبت میکنم بهطور مشخص به موارد زیر نظر دارم:
1️⃣ نقض نظامیافته حقوق شهروندان (در ادبیات دینی حقالناس)،
2️⃣ نقض ارزشها و معیارهای مقدم بر دین (عدالت و اخلاق)،
3️⃣ تأثیر منفی بر دینباوری و دینداری عمومی و ایجاد موج دینگریزی و دینستیزی.
✅تجربه ناموفق حکومت دینیِ واقعاً موجود، لزوم تجدیدنظر و بازاندیشی در مورد رابطه دین و سیاست را به ما یادآور میشود.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5846
@MostafaTajzadeh
#علیرضا_علویتبار #سیاست #دین
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
📝📝📝مشاهدههای نگرانکننده
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
🖊چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به پایان رسید. اگر چه در این انتخابات خطری جدی دفع شد و آرامش ناشی از این دفع خطر شادی آگاهان سیاسی را در پی داشت، اما به نظر میرسد که نگاهی آسیبشناسانه به فرآیند این انتخابات مفیدتر از ابراز احساسات نسبت به نتایج آن باشد. به برخی از مشاهدات نگرانکننده خودم در جریان این انتخابات اشاره میکنم به این امید که از نظر دیگران نیز بهره بگیریم.
🖊نخستین مشاهده نگرانکننده در فرآیند این انتخابات، تنزل سطح سیاستورزی در ایران امروز است. نخستین تجلی این تنزل، حضور دو دلال سیاسی پوششی در این انتخابات بود. جالب اینکه این دلالان سیاسی قبلتر نیز چنین نقشی را بازی کرده بودند بهگونهای که هیچکس شکی در پوششی بودن آنها نداشت.
🖊تأیید صلاحیت آنها برای شرکت در رقابتها و هزینه کردن میلیاردی از اموال عمومی برای این کار نشاندهنده «تبعیض ساختیافته»ای است که بخش تفکیکناپذیری از نظام سیاسی ایران شده است. آمدن و رفتن آنها و رفتار و گفتار سخیف آنها در جریان رقابتهای انتخاباتی، موجب شرمگین شدن هیچکس نشد!
🖊نشانه دیگر این تنزل مباحث مطرح شده در مناظرهها و گفتوگوها بود. سالهاست که دیگر از سخنان و شعارهای عمیق و اندیشهورزانه «سیدمحمد خاتمی» در عرصه سیاست ایران خبری نیست و انتظار شنیدن آنها نیز غیرواقعبینانه مینماید. اما بهنظر میرسد دیگر نباید در انتظار دقت، انسجام و نظم گفتار «حسن روحانی» نیز بود.
🖊تکرار، از دست دادن فرصتها و دوری از مطالبات روشنفکرانه به ویژگی گفتوگوهای سیاسی، حتی در میان بهبودخواهان و تغییرطلبان تبدیل شده است. گفتار سیاسی جریان راست تندرو، نماد ورشکستگی سیاسی و سردمداری مداحان و لاتها در میان آنهاست. از سقوط گفتمان سیاسی آنها نباید خشنود شد؛ این سقوط به در جا زدن و تنزل گفتمان رقیب آنها هم کمک میکند. ارتقاء کیفیت هر جریان سیاسی به ارتقاء کیفیت جریان رقیب آن نیز یاری میرساند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6087
#علیرضا_علوی_تبار #سیاست #انتخابات
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
@MostafaTajzadeh
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
🖊چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به پایان رسید. اگر چه در این انتخابات خطری جدی دفع شد و آرامش ناشی از این دفع خطر شادی آگاهان سیاسی را در پی داشت، اما به نظر میرسد که نگاهی آسیبشناسانه به فرآیند این انتخابات مفیدتر از ابراز احساسات نسبت به نتایج آن باشد. به برخی از مشاهدات نگرانکننده خودم در جریان این انتخابات اشاره میکنم به این امید که از نظر دیگران نیز بهره بگیریم.
🖊نخستین مشاهده نگرانکننده در فرآیند این انتخابات، تنزل سطح سیاستورزی در ایران امروز است. نخستین تجلی این تنزل، حضور دو دلال سیاسی پوششی در این انتخابات بود. جالب اینکه این دلالان سیاسی قبلتر نیز چنین نقشی را بازی کرده بودند بهگونهای که هیچکس شکی در پوششی بودن آنها نداشت.
🖊تأیید صلاحیت آنها برای شرکت در رقابتها و هزینه کردن میلیاردی از اموال عمومی برای این کار نشاندهنده «تبعیض ساختیافته»ای است که بخش تفکیکناپذیری از نظام سیاسی ایران شده است. آمدن و رفتن آنها و رفتار و گفتار سخیف آنها در جریان رقابتهای انتخاباتی، موجب شرمگین شدن هیچکس نشد!
🖊نشانه دیگر این تنزل مباحث مطرح شده در مناظرهها و گفتوگوها بود. سالهاست که دیگر از سخنان و شعارهای عمیق و اندیشهورزانه «سیدمحمد خاتمی» در عرصه سیاست ایران خبری نیست و انتظار شنیدن آنها نیز غیرواقعبینانه مینماید. اما بهنظر میرسد دیگر نباید در انتظار دقت، انسجام و نظم گفتار «حسن روحانی» نیز بود.
🖊تکرار، از دست دادن فرصتها و دوری از مطالبات روشنفکرانه به ویژگی گفتوگوهای سیاسی، حتی در میان بهبودخواهان و تغییرطلبان تبدیل شده است. گفتار سیاسی جریان راست تندرو، نماد ورشکستگی سیاسی و سردمداری مداحان و لاتها در میان آنهاست. از سقوط گفتمان سیاسی آنها نباید خشنود شد؛ این سقوط به در جا زدن و تنزل گفتمان رقیب آنها هم کمک میکند. ارتقاء کیفیت هر جریان سیاسی به ارتقاء کیفیت جریان رقیب آن نیز یاری میرساند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6087
#علیرضا_علوی_تبار #سیاست #انتخابات
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
@MostafaTajzadeh
مشق نو
مشاهدههای نگرانکننده - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.