Forwarded from مشق نو
📝📝📝اصلاحات ساختاری یعنی چه؟
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊به هر میزان که بر دشواریهای سیاستورزی افزوده میشود، ابزارهای تحلیلی، مفهومسازیها و بعضاً گفتارها دچار اختلال میشوند و نوعی تیرگی و ابهام بر فضا غلبه میکند. وضعیت اکنون ما نیز از این تعریف خارج نیست. من، در اینجا قصد ندارم فهرستی از دشواریهای سیاستورزی یا نشانههای بعضی بنبستها را تصویر کنم.
🖊صرفاً میخواهم بر مفهومی که هر چه پیشتر میرویم، بر بسامدش افزوده میشود، تأکید کنم و آن «اصلاحات ساختاری» است. این مفهوم بهویژه چندین نوبت از سوی برادر عزیزم آقای مصطفی تاجزاده مطرح شده است و امید دارم این نوشتار باب گفتوگوی انتقادی را با ایشان و سایر دغدغهمندان بگشاید.
🖊ساختار، مفهومیست سیاسی و جامعهشناختی که ناظر به مناسبات و تنظیمات نسبتاً پیچیده و قواعدی متصلب و نامرئی است که رفتار مرئی ما را تعیّن میبخشد. بر این اساس میتوان گفت هر ورودی به ساختار، یک خروجی خاص را بهدنبال خواهد داشت حال آنکه در شرایط غیرساختارمند و آنومیک مشخص نیست ورودیهای به ساختار چه نتایجی را بهدنبال دارند.
🖊اصلاحات، با وجود بار معنایی خاص، بسته به بازه زمانی و نحوه عملکردش، میتواند محافظهکاری تا انقلاب را در بر بگیرد. بهعنوان مثال زمانیکه از کندپویی نظام سرمایهداری در ایران سخن میگوییم، میتوانیم نتیجه بگیریم اصلاحات سرمایهدارانه در ایران بسیار بطئ بوده است. و، زمانیکه میگوییم انقلاب اسلامی یک شبه مناسبات سیاسی را بر هم ریخت، تصدیق میکنیم که اصلاحات بهقدری تند بوده که تبدیل به انقلاب شده است.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5092
#سعید_حجاریان #مصطفی_تاجزاده #اصلاحات_ساختاری
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊به هر میزان که بر دشواریهای سیاستورزی افزوده میشود، ابزارهای تحلیلی، مفهومسازیها و بعضاً گفتارها دچار اختلال میشوند و نوعی تیرگی و ابهام بر فضا غلبه میکند. وضعیت اکنون ما نیز از این تعریف خارج نیست. من، در اینجا قصد ندارم فهرستی از دشواریهای سیاستورزی یا نشانههای بعضی بنبستها را تصویر کنم.
🖊صرفاً میخواهم بر مفهومی که هر چه پیشتر میرویم، بر بسامدش افزوده میشود، تأکید کنم و آن «اصلاحات ساختاری» است. این مفهوم بهویژه چندین نوبت از سوی برادر عزیزم آقای مصطفی تاجزاده مطرح شده است و امید دارم این نوشتار باب گفتوگوی انتقادی را با ایشان و سایر دغدغهمندان بگشاید.
🖊ساختار، مفهومیست سیاسی و جامعهشناختی که ناظر به مناسبات و تنظیمات نسبتاً پیچیده و قواعدی متصلب و نامرئی است که رفتار مرئی ما را تعیّن میبخشد. بر این اساس میتوان گفت هر ورودی به ساختار، یک خروجی خاص را بهدنبال خواهد داشت حال آنکه در شرایط غیرساختارمند و آنومیک مشخص نیست ورودیهای به ساختار چه نتایجی را بهدنبال دارند.
🖊اصلاحات، با وجود بار معنایی خاص، بسته به بازه زمانی و نحوه عملکردش، میتواند محافظهکاری تا انقلاب را در بر بگیرد. بهعنوان مثال زمانیکه از کندپویی نظام سرمایهداری در ایران سخن میگوییم، میتوانیم نتیجه بگیریم اصلاحات سرمایهدارانه در ایران بسیار بطئ بوده است. و، زمانیکه میگوییم انقلاب اسلامی یک شبه مناسبات سیاسی را بر هم ریخت، تصدیق میکنیم که اصلاحات بهقدری تند بوده که تبدیل به انقلاب شده است.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5092
#سعید_حجاریان #مصطفی_تاجزاده #اصلاحات_ساختاری
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
مشق نو
اصلاحات ساختاری یعنی چه؟ - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from مشق نو
📝📝📝فرصتطلبی یا اصلاحطلبی؟
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊چندسال پیش که مهندس بهزاد نبوی از بعضی نارفیقانِ سیاسی دلگیر بود، گفت: این جناحبندیهای مرسوم -که خود واضع آن بوده است- یعنی چپ مدرن و سنتی، و راست مدرن و سنتی، دیگر جواب نمیدهد و باید بنا را بر مردی و نامردی بگذاریم. حرف ایشان هنوز قابل تأمل است و من میخواهم در این زمینه کمی توضیح دهم تا ماجرا از زوایای مختلف کمی شفافتر شود.
🖊پیش از ورود به بحث توضیح این نکته ضروری است که استفاده از دوگانه مردی و نامردی برآمده از نگاه جنسیتزده آقای نبوی به سیاست نبوده است، زیرا در فرهنگ ما بهکار بردن این الفاظ مرسوم است و لزوماً برآمده از داوری ارزشی مبتنی بر جنسیت نیست. میخواهم تأکید کنم، این تقسیمبندی جنبه نظری دارد و بیشتر اخلاقی است و کمتر سیاسی؛ مانند دوگانههای با معرفت و بیمعرفت و امثالهم.
🖊من معتقدم در جامعه ما همهی نیروهای سیاسی بهنحوی اصلاحطلب هستند. یعنی حتی دگمترینِ اصولگرایان نیز از بعضی وجوه زندگی در ایران ناراضی هستند و میخواهند آن را مطابق ایدهآلهای خود بازآرایی کنند. اصلاحطلبان که جای خود دارند. اما مسئله آنجاست که ببینیم جهت اصلاحگری آنها به چه سمت است.
🖊مثلاً اصولگرایانِ داعیهدارِ اصلاح ممکن است از وضعیت حجاب جامعه گله کنند و حتی از پوشیدگی وجه و کفّین بگویند. و یا موسیقی را بهکلی حرام بخوانند و با استشهاد به «قول الزور» آن را حمل بر موسیقی نمایند و شاید، ته دلشان اصلاحات از نوع امارت اسلامی افغانستان را بد ندانند! اما، بالاخره اینها از ظن خود در پی اصلاح هستند.
🖊اما درباره اصلاحطلبان بهمعنای متعارف کلمه؛ بارها توضیح دادهام که این گروه بهدنبال تقویت جامعه مدنی، انتخابات آزاد، دستگاه قضایی مستقل، پاسخگویی قدرت، احیاء جایگاه رسانه ملی، حذف/ادغام تمامی دستگاههای موازی با قوای مجریه و مقننه و… هستند و در اینجا قصد تکرار مکررات ندارم.
🖊حال پرسش این است که آیا میتوان بین این دو اصلاحطلبی نقطه مشترکی پیدا کرد یا خیر؟ من گمان دارم اگر صداقتی بین هر دو دسته باشد، لااقل در زمینههایی مانند مبارزه با تبعیض، فساد، فقر، بیکاری، تورم و همچنین حفظ تمامیت ارضی میتوان به وجوه مشترکی دست پیدا کرد.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5105
#سعید_حجاریان #اصلاحات #اصلاحطلبی #فرصتطلبی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊چندسال پیش که مهندس بهزاد نبوی از بعضی نارفیقانِ سیاسی دلگیر بود، گفت: این جناحبندیهای مرسوم -که خود واضع آن بوده است- یعنی چپ مدرن و سنتی، و راست مدرن و سنتی، دیگر جواب نمیدهد و باید بنا را بر مردی و نامردی بگذاریم. حرف ایشان هنوز قابل تأمل است و من میخواهم در این زمینه کمی توضیح دهم تا ماجرا از زوایای مختلف کمی شفافتر شود.
🖊پیش از ورود به بحث توضیح این نکته ضروری است که استفاده از دوگانه مردی و نامردی برآمده از نگاه جنسیتزده آقای نبوی به سیاست نبوده است، زیرا در فرهنگ ما بهکار بردن این الفاظ مرسوم است و لزوماً برآمده از داوری ارزشی مبتنی بر جنسیت نیست. میخواهم تأکید کنم، این تقسیمبندی جنبه نظری دارد و بیشتر اخلاقی است و کمتر سیاسی؛ مانند دوگانههای با معرفت و بیمعرفت و امثالهم.
🖊من معتقدم در جامعه ما همهی نیروهای سیاسی بهنحوی اصلاحطلب هستند. یعنی حتی دگمترینِ اصولگرایان نیز از بعضی وجوه زندگی در ایران ناراضی هستند و میخواهند آن را مطابق ایدهآلهای خود بازآرایی کنند. اصلاحطلبان که جای خود دارند. اما مسئله آنجاست که ببینیم جهت اصلاحگری آنها به چه سمت است.
🖊مثلاً اصولگرایانِ داعیهدارِ اصلاح ممکن است از وضعیت حجاب جامعه گله کنند و حتی از پوشیدگی وجه و کفّین بگویند. و یا موسیقی را بهکلی حرام بخوانند و با استشهاد به «قول الزور» آن را حمل بر موسیقی نمایند و شاید، ته دلشان اصلاحات از نوع امارت اسلامی افغانستان را بد ندانند! اما، بالاخره اینها از ظن خود در پی اصلاح هستند.
🖊اما درباره اصلاحطلبان بهمعنای متعارف کلمه؛ بارها توضیح دادهام که این گروه بهدنبال تقویت جامعه مدنی، انتخابات آزاد، دستگاه قضایی مستقل، پاسخگویی قدرت، احیاء جایگاه رسانه ملی، حذف/ادغام تمامی دستگاههای موازی با قوای مجریه و مقننه و… هستند و در اینجا قصد تکرار مکررات ندارم.
🖊حال پرسش این است که آیا میتوان بین این دو اصلاحطلبی نقطه مشترکی پیدا کرد یا خیر؟ من گمان دارم اگر صداقتی بین هر دو دسته باشد، لااقل در زمینههایی مانند مبارزه با تبعیض، فساد، فقر، بیکاری، تورم و همچنین حفظ تمامیت ارضی میتوان به وجوه مشترکی دست پیدا کرد.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5105
#سعید_حجاریان #اصلاحات #اصلاحطلبی #فرصتطلبی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
مشق نو
فرصتطلبی یا اصلاحطلبی؟ - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from مشق نو
📝📝📝بازگشت به نقطه صفر
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊خوانندگان این نوشتار، چه در متون تاریخی و چه در اخبار جاری بعضاً با چهرههایی چند وجهی مواجه میشوند و تعجبشان برانگیخته میشود. پرسشی در ذهنشان بهوجود میآید که چگونه ممکن است فردی همزمان به علوم و مهارتهایی مانند ریاضیات، طب، نجوم، فلسفه، تفسیر و… تسلط داشته باشد؟! آیا ما با علم –بهمعنای دقیق کلمه- مواجه هستیم یا اسیر شبهعلم شدهایم؟ من، در این نوشتار بیآنکه از فرد یا افرادی، چه در قرون پیشین و چه در دوران کنونی نام ببرم، این مسئله را بهمثابه نوعی آسیب واکاوی خواهم کرد.
🖊جامعهشناسان در تمایز میان جوامع عقبمانده و توسعهیافته از اصطلاح تقسیم کار اجتماعی استفاده کرده و به این منظور از دو فرآیند «تخصیص نقشها» و «افتراق ساختارها» نام بردهاند. آنها معتقدند هر چه جوامع پیچیده و پیشرفته باشند، این دو فاکتور در آن بیشتر نمایان میشود. در این زمینه امیل دورکیم تأکید میکند که تقسیم کار سرچشمه تمدن است و میافزاید این عامل به تقویت حس همبستگی میان دو یا چند نفر میانجامد. همچنین درباره افتراق ساختاری میخوانیم که این امر به تخصصی شدن امور و حداقلیشدن تداخلها میانجامد.
🖊برای فهم بهتر این تفکیک میتوان جوامع عشایری را بهعنوان مطالعه موردی بررسی کرد. عشایر بهدلیل کوچ، گریزی از جابجایی مستمر و مآلاً خودکفایی ندارند. بنابراین، میبینیم همه فنون و علوم و مهارتها را در درون خود جمع کردهاند. از نعلبندی و آهنگری تا طبابت و خوراک و پوشاک. از این رو، ارتباط عشیره با بیرون از خود قطع است، مگر آنکه بخواهند مازاد محصولاتشان را به شهر بفروشند و یا تبادل پول/کالا کنند.
🖊اما، در جوامع شهری پیشرفته با تخصصی شدن امور و حداقلی شدن اختلالها مواجه هستیم و هر شغلی به فردی سپرده شده است و دیگر کسی علامه دهر نیست که جامع معقول و منقول باشد. البته، بهزعم دورکیم این تفکیک نمیتواند مبنای داوری و تمایز اخلاقی باشد و ما نیز نمیتوانیم فاکتور اخلاق را بر تحلیلمان تحمیل کنیم.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5117
#سعید_حجاریان #دولت #جامعه #ساختار
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊خوانندگان این نوشتار، چه در متون تاریخی و چه در اخبار جاری بعضاً با چهرههایی چند وجهی مواجه میشوند و تعجبشان برانگیخته میشود. پرسشی در ذهنشان بهوجود میآید که چگونه ممکن است فردی همزمان به علوم و مهارتهایی مانند ریاضیات، طب، نجوم، فلسفه، تفسیر و… تسلط داشته باشد؟! آیا ما با علم –بهمعنای دقیق کلمه- مواجه هستیم یا اسیر شبهعلم شدهایم؟ من، در این نوشتار بیآنکه از فرد یا افرادی، چه در قرون پیشین و چه در دوران کنونی نام ببرم، این مسئله را بهمثابه نوعی آسیب واکاوی خواهم کرد.
🖊جامعهشناسان در تمایز میان جوامع عقبمانده و توسعهیافته از اصطلاح تقسیم کار اجتماعی استفاده کرده و به این منظور از دو فرآیند «تخصیص نقشها» و «افتراق ساختارها» نام بردهاند. آنها معتقدند هر چه جوامع پیچیده و پیشرفته باشند، این دو فاکتور در آن بیشتر نمایان میشود. در این زمینه امیل دورکیم تأکید میکند که تقسیم کار سرچشمه تمدن است و میافزاید این عامل به تقویت حس همبستگی میان دو یا چند نفر میانجامد. همچنین درباره افتراق ساختاری میخوانیم که این امر به تخصصی شدن امور و حداقلیشدن تداخلها میانجامد.
🖊برای فهم بهتر این تفکیک میتوان جوامع عشایری را بهعنوان مطالعه موردی بررسی کرد. عشایر بهدلیل کوچ، گریزی از جابجایی مستمر و مآلاً خودکفایی ندارند. بنابراین، میبینیم همه فنون و علوم و مهارتها را در درون خود جمع کردهاند. از نعلبندی و آهنگری تا طبابت و خوراک و پوشاک. از این رو، ارتباط عشیره با بیرون از خود قطع است، مگر آنکه بخواهند مازاد محصولاتشان را به شهر بفروشند و یا تبادل پول/کالا کنند.
🖊اما، در جوامع شهری پیشرفته با تخصصی شدن امور و حداقلی شدن اختلالها مواجه هستیم و هر شغلی به فردی سپرده شده است و دیگر کسی علامه دهر نیست که جامع معقول و منقول باشد. البته، بهزعم دورکیم این تفکیک نمیتواند مبنای داوری و تمایز اخلاقی باشد و ما نیز نمیتوانیم فاکتور اخلاق را بر تحلیلمان تحمیل کنیم.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5117
#سعید_حجاریان #دولت #جامعه #ساختار
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
مشق نو
بازگشت به نقطه صفر - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from مشق نو
📝📝📝سیاستورزی در عالم ممکنات
🔻🔻🔻نوشتاری از سعید حجاریان در پاسخ به نامه سیدمصطفی تاجزاده منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊تاجزاده بهقدر توان در حوزههای واقعی قدرت فعال بوده بنابراین کمکاری نکرده است اما از طرف دیگر باید بگویم، ایشان به میدان قانوناساسیگرایی ورود کرده است؛ زمینی که با توجه به شرایط کنونی آن را مناسب فعالیت سیاسی نمیبینم. اما چرا؟
🖊قانوناساسیگرایی، در وضعیت کنونی، دو آسیب کوتاهمدت و بلندمدت در پی دارد. آسیب کوتاهمدت آن است که با توجه به ساخت فعلی قدرت هر نوع تغییری اولاً مستلزم «استجازه» است و ثانیاً نظام سیاسی هم تغییرات مطلوب خود را دارد. آیا گفتمان و نیروهایی که انتخابات با مشارکت حداقلی را تدارک دیدند و درباره همهچیز جز مشروعیت و کارآمدی تأمل کردند، نمیتوانند یک رفراندوم انقلابی را هم تدارک کنند؟ معالاسف میتوانند!
🖊آسیب بلندمدت آن است که تجربه شکستهای پیدرپی یا بهعبارتی کوششهای نافرجام در حافظه سیاسی و روان جامعه نه بهمثابه تلاشِ منتهی به «امید» -که مدنظر تاجزاده است- بلکه بهعنوان منشاء استیصال شناخته میشود؛ وضعیتی که بیتفاوتی سیاسی و اجتماعی و نهایتاً انزواجویی نتیجه منطقی آن است. میخواهم نتیجه بگیرم در چنین شرایطی ما مجاز به هر نوع تجویزی نیستیم!
🖊البته، توجه دارم گاهی اشاعه مقولات حقوقی در جامعه میتواند بصیرتهایی بهوجود آورد و بهمرور موجد قدرت حقیقی شود اما با این فرض هم مجاز نیستیم قانوناساسیگرایی را به سیاستورزی تحمیل کنیم. زیرا، واقعیت آن است که همه گفتمانهای موجود در فضای سیاسی قدرت اشاعه ندارند؛ بعضی از آنها در بستر و زمینه اجتماعی خوش مینشینند و باعث بسیج تودهای میشوند و بعضی نیز در حد شعار باقی میمانند. باید پرسید گفتمانهای برآمده از کدهای حقوقی قدرت انگیزشی دارند یا خیر؟
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5200
🔺یادداشت نخست سعید حجاریان با عنوان «اصلاحات ساختاری یعنی چه؟» را اینجا و نامه سیدمصطفی تاجزاده را اینجا بخوانید.
#سعید_حجاریان #مصطفی_تاجزاده #اصلاحات #اصلاحات_ساختاری
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
🔻🔻🔻نوشتاری از سعید حجاریان در پاسخ به نامه سیدمصطفی تاجزاده منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊تاجزاده بهقدر توان در حوزههای واقعی قدرت فعال بوده بنابراین کمکاری نکرده است اما از طرف دیگر باید بگویم، ایشان به میدان قانوناساسیگرایی ورود کرده است؛ زمینی که با توجه به شرایط کنونی آن را مناسب فعالیت سیاسی نمیبینم. اما چرا؟
🖊قانوناساسیگرایی، در وضعیت کنونی، دو آسیب کوتاهمدت و بلندمدت در پی دارد. آسیب کوتاهمدت آن است که با توجه به ساخت فعلی قدرت هر نوع تغییری اولاً مستلزم «استجازه» است و ثانیاً نظام سیاسی هم تغییرات مطلوب خود را دارد. آیا گفتمان و نیروهایی که انتخابات با مشارکت حداقلی را تدارک دیدند و درباره همهچیز جز مشروعیت و کارآمدی تأمل کردند، نمیتوانند یک رفراندوم انقلابی را هم تدارک کنند؟ معالاسف میتوانند!
🖊آسیب بلندمدت آن است که تجربه شکستهای پیدرپی یا بهعبارتی کوششهای نافرجام در حافظه سیاسی و روان جامعه نه بهمثابه تلاشِ منتهی به «امید» -که مدنظر تاجزاده است- بلکه بهعنوان منشاء استیصال شناخته میشود؛ وضعیتی که بیتفاوتی سیاسی و اجتماعی و نهایتاً انزواجویی نتیجه منطقی آن است. میخواهم نتیجه بگیرم در چنین شرایطی ما مجاز به هر نوع تجویزی نیستیم!
🖊البته، توجه دارم گاهی اشاعه مقولات حقوقی در جامعه میتواند بصیرتهایی بهوجود آورد و بهمرور موجد قدرت حقیقی شود اما با این فرض هم مجاز نیستیم قانوناساسیگرایی را به سیاستورزی تحمیل کنیم. زیرا، واقعیت آن است که همه گفتمانهای موجود در فضای سیاسی قدرت اشاعه ندارند؛ بعضی از آنها در بستر و زمینه اجتماعی خوش مینشینند و باعث بسیج تودهای میشوند و بعضی نیز در حد شعار باقی میمانند. باید پرسید گفتمانهای برآمده از کدهای حقوقی قدرت انگیزشی دارند یا خیر؟
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5200
🔺یادداشت نخست سعید حجاریان با عنوان «اصلاحات ساختاری یعنی چه؟» را اینجا و نامه سیدمصطفی تاجزاده را اینجا بخوانید.
#سعید_حجاریان #مصطفی_تاجزاده #اصلاحات #اصلاحات_ساختاری
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
مشق نو
سیاستورزی در عالم ممکنات - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from مشق نو
📝📝📝اصلاحطلب-اصولگرا، دیگه تمامه ماجرا!
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊معمولاً گمان میشود شعار «اصلاحطلب-اصولگرا، دیگه تمامه ماجرا!» که پس از اعتراضات سال ۱۳۹۶ سر داده شد، صرفاً محدود به مخالفان و براندازان نظام جمهوری اسلامی ایران است. نخستین گِره پیرامون این شعار بستر تولد آن است. بهگمان من این شعار سالها قبل از دیماه ۱۳۹۶ و در جریان انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم از سوی انقلابیِ تام و تمام آن مقطع، یعنی محمود احمدینژاد و به تأسی از جریان راست رادیکال فعال در اروپا بهکار گرفته شد. مدعای احمدینژاد بهطور خلاصه به قرار زیر بود:
🖊من، فردی مستقل از نمادهای وضع موجود هستم. در مقابل الیگارشی حاکم بر جمهوری اسلامی شامل اصولگرا و اصلاحطلب قرار گرفتهام؛ کسانیکه دست به دست هم دادهاند تا من را حذف کنند و خود همچنان در رأس امور بمانند. (برداشتی آزاد از مناظرههای محمود احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری دوره دهم)
🖊 احمدینژاد معتقد بود بوروکراسی کشور فاسد شده است و باید از میدان به در برود. یعنی، عملاً شعار «اصلاحطلب-اصولگرا، دیگه تمامه ماجرا!» را درونی کرده بود، چنانکه خطاب به مردم گفت، «همه اینها به قصد شکست من ائتلاف کردهاند» (نقل به مضمون) و سپس خود را رجاییِ زمان، مرادف انقلابیِ بیغلوغش معرفی کرد که بر این وصلههای ناباب انقلاب تیغ کشیده است و چنانکه شاهد بودیم مدتی بعد خود را بهکلی از جریان اصولگرا هم مبرا دانست.
🖊تداوم آن پروژه غیریتساز و مخالفنما، در دولت روحانی از زاویهای دیگر و از سوی حاملان فرادست پرورانده و اینبار نه حوزه سیاست بلکه جامعه به دو بخش تقسیم انقلابی و غیرانقلابی شد.
🖊در واقع، تلاش شد دو اصطلاح «اصلاحطلب» و «اصولگرا» بهکلی از ادبیات سیاسی ایران حذف شود و انقلابیگری، انقلابینمایی و دیگر مشتقات انقلابیبودن معیار تشخیص و تمایز جریانها قرار گیرد. اما، برخلاف وضوح «پروژه محمود» پروژه «انقلابی/غیرانقلابی» با مسئله تفسیر دست به گریبان است.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5215
#سعید_حجاریان #اصلاح_طلبی #اصولگرایی #سیاست
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊معمولاً گمان میشود شعار «اصلاحطلب-اصولگرا، دیگه تمامه ماجرا!» که پس از اعتراضات سال ۱۳۹۶ سر داده شد، صرفاً محدود به مخالفان و براندازان نظام جمهوری اسلامی ایران است. نخستین گِره پیرامون این شعار بستر تولد آن است. بهگمان من این شعار سالها قبل از دیماه ۱۳۹۶ و در جریان انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم از سوی انقلابیِ تام و تمام آن مقطع، یعنی محمود احمدینژاد و به تأسی از جریان راست رادیکال فعال در اروپا بهکار گرفته شد. مدعای احمدینژاد بهطور خلاصه به قرار زیر بود:
🖊من، فردی مستقل از نمادهای وضع موجود هستم. در مقابل الیگارشی حاکم بر جمهوری اسلامی شامل اصولگرا و اصلاحطلب قرار گرفتهام؛ کسانیکه دست به دست هم دادهاند تا من را حذف کنند و خود همچنان در رأس امور بمانند. (برداشتی آزاد از مناظرههای محمود احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری دوره دهم)
🖊 احمدینژاد معتقد بود بوروکراسی کشور فاسد شده است و باید از میدان به در برود. یعنی، عملاً شعار «اصلاحطلب-اصولگرا، دیگه تمامه ماجرا!» را درونی کرده بود، چنانکه خطاب به مردم گفت، «همه اینها به قصد شکست من ائتلاف کردهاند» (نقل به مضمون) و سپس خود را رجاییِ زمان، مرادف انقلابیِ بیغلوغش معرفی کرد که بر این وصلههای ناباب انقلاب تیغ کشیده است و چنانکه شاهد بودیم مدتی بعد خود را بهکلی از جریان اصولگرا هم مبرا دانست.
🖊تداوم آن پروژه غیریتساز و مخالفنما، در دولت روحانی از زاویهای دیگر و از سوی حاملان فرادست پرورانده و اینبار نه حوزه سیاست بلکه جامعه به دو بخش تقسیم انقلابی و غیرانقلابی شد.
🖊در واقع، تلاش شد دو اصطلاح «اصلاحطلب» و «اصولگرا» بهکلی از ادبیات سیاسی ایران حذف شود و انقلابیگری، انقلابینمایی و دیگر مشتقات انقلابیبودن معیار تشخیص و تمایز جریانها قرار گیرد. اما، برخلاف وضوح «پروژه محمود» پروژه «انقلابی/غیرانقلابی» با مسئله تفسیر دست به گریبان است.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5215
#سعید_حجاریان #اصلاح_طلبی #اصولگرایی #سیاست
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
مشق نو
اصلاحطلب-اصولگرا، دیگه تمامه ماجرا!
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from مشق نو
📝📝📝سبکهای تبلیغ سیاسی در صداوسیما
🔻🔻🔻مقالهای از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊در زمانیکه ابزار اصلی تبلیغات در جمهوری اسلامی، صداوسیما بود، و هنوز شبکههای ماهوارهای دخالتی در امور نداشتند و از آن سو، اینترنت هم محلی از اعراب نداشت، دغدغه من آن بود که این دستگاه تبلیغاتی به چه نحوی میخواهد رضایت مردم را نسبت به دولت و حکومت جلب کند. از آن رو، مواردی را که تا مقطع نگارش این مقاله برجسته بهنظر میآمد، بر رشته تحریر درآوردم.
🖊این مقاله کمابیش ناتمام رها شد تا براساس فکتهای بیشتر تکمیل شود. اکنون، که انواع شبکههای ماهوارهای، سایتهای خبری و رسانههای مجازی به میدان آمدهاند، شرایط دگرگون شده است و بسط این مقاله دشوار بهنظر میرسد، که باید آن را به پژوهشگران حوزه رسانه، جامعهشناسی و علم سیاست واگذار کرد. البته، در آینده تلاش خواهم کرد، صورتی مختصرتر اما متناسب با شرایط روز و مصادیق امروزین را تهیه و منتشر کنم.
🖊سبک تبلیغ سیاسی تا حدود زیادی به ماهیت یک رژیم سیاسی بستگی دارد. معالوصف میتوان درون هر نظام سیاسی شاهد تنوعاتی از سبکهای تبلیغی بود. جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست و از زمان بنیانگذاری آن تاکنون، ادوار گوناگونی را بهلحاظ سبک تبلیغ سیاسی پشت سر گذاشته است.
🖊تبلیغ سیاسی در وهله اول وظیفه کسب مشروعیت و جلب اطاعت رضایتمندانه شهروندان و کسب اعتماد سیاسی را به عهده دارد و در مراتب بعدی، تبلیغ کارکردهای دولت، خصال دولتمردان و تضعیف بدیلهای مقدر را نشانه میگیرد.
🖊از آنجایی که یکی از مهمترین نشانههای دستگاههای تبلیغات دولتی، جلب اعتماد مردم به رویهها، سازمانها و شخصیتهای سیاسی است، مناسب است که در این مقال، صداوسیمای جمهوری اسلامی را از زاویه سبک تبلیغ سیاسی، مورد مداقه قرار داده و ادواری را که بر این رسانه گذشته است، گونهشناسی کنیم.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5231
#سعید_حجاریان #رسانه #صداوسیما #تبلیغات
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
🔻🔻🔻مقالهای از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊در زمانیکه ابزار اصلی تبلیغات در جمهوری اسلامی، صداوسیما بود، و هنوز شبکههای ماهوارهای دخالتی در امور نداشتند و از آن سو، اینترنت هم محلی از اعراب نداشت، دغدغه من آن بود که این دستگاه تبلیغاتی به چه نحوی میخواهد رضایت مردم را نسبت به دولت و حکومت جلب کند. از آن رو، مواردی را که تا مقطع نگارش این مقاله برجسته بهنظر میآمد، بر رشته تحریر درآوردم.
🖊این مقاله کمابیش ناتمام رها شد تا براساس فکتهای بیشتر تکمیل شود. اکنون، که انواع شبکههای ماهوارهای، سایتهای خبری و رسانههای مجازی به میدان آمدهاند، شرایط دگرگون شده است و بسط این مقاله دشوار بهنظر میرسد، که باید آن را به پژوهشگران حوزه رسانه، جامعهشناسی و علم سیاست واگذار کرد. البته، در آینده تلاش خواهم کرد، صورتی مختصرتر اما متناسب با شرایط روز و مصادیق امروزین را تهیه و منتشر کنم.
🖊سبک تبلیغ سیاسی تا حدود زیادی به ماهیت یک رژیم سیاسی بستگی دارد. معالوصف میتوان درون هر نظام سیاسی شاهد تنوعاتی از سبکهای تبلیغی بود. جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست و از زمان بنیانگذاری آن تاکنون، ادوار گوناگونی را بهلحاظ سبک تبلیغ سیاسی پشت سر گذاشته است.
🖊تبلیغ سیاسی در وهله اول وظیفه کسب مشروعیت و جلب اطاعت رضایتمندانه شهروندان و کسب اعتماد سیاسی را به عهده دارد و در مراتب بعدی، تبلیغ کارکردهای دولت، خصال دولتمردان و تضعیف بدیلهای مقدر را نشانه میگیرد.
🖊از آنجایی که یکی از مهمترین نشانههای دستگاههای تبلیغات دولتی، جلب اعتماد مردم به رویهها، سازمانها و شخصیتهای سیاسی است، مناسب است که در این مقال، صداوسیمای جمهوری اسلامی را از زاویه سبک تبلیغ سیاسی، مورد مداقه قرار داده و ادواری را که بر این رسانه گذشته است، گونهشناسی کنیم.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5231
#سعید_حجاریان #رسانه #صداوسیما #تبلیغات
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
مشق نو
سبکهای تبلیغ سیاسی در صداوسیما
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from مشق نو
📝📝📝چرا خدا ما را فراموش کرده است؟
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊آیا واقعاً خداوند ایران را رها کرده است؟ زمانیکه تجمیع بحرانهایی نظیر آب، فقر و فاقه، فرونشست زمین و یا حتی تحریمها را مشاهده میکنیم، تحولی عیان میشود که گویی خداوند از ما عبور کرده است.
🖊بهویژه آنکه در دهههای پیش مداقه کرده و میبینیم، در ابتدای انقلاب انبان مقدسات پر از گوهرهای اجلالی بود؛ انبانی که اکنون خالی شده و بهجای آن شکمهای آماسیدهی مملو از دستبرد به اموال عمومی نشسته است.
🖊در واقع، ما در اوج ناکارآمدیها و کژکارکردیها و در زمانهی بحران، از مقدسات برای پوشاندن ضعفها و کاستیها استفاده برده و در نتیجه این سرمایه مقدس را مصرف کردهایم. درست مانند سفرههای آب زیرزمینی که همه را تخلیه کرده و اکنون، دچار قحطی شدهایم.
🖊بهعبارتی طی فرآیندی دین به کالایی تجدیدناپذیر تبدیل شد و هر لحظه و هر رویدادی، مانند برآمدن مذهبنمایانِ اختلاسگر و یا نوکسیگان مذهبی، این تجدیدناپذیری را مضاعف کرد.
🖊ماحصل این وضعیت، در گام اول، عبور رادیکال از نمادهای دینی در عرصه عمومی است که متأسفانه باید گفت، همراه با خشونت است. به عبارتی، در این چارچوب سلب حیات بهنام دین از یکسو، و تعرض به دین و دینمداران از سوی دیگر، همچون تیغی دو دم در جامعه فعال میشود.
🖊البته، روندها نشان میدهد عبور رادیکال از سرمایههای دینی نقطه پایان نخواهد بود و هر چه پیش میرویم، به تزلزل و تضعیف نهاد دین یا به عبارتی عبور از پیامبر و خداوند نزدیکتر میشویم. هر چند هنوز میتوان دین را یکی از مهمترین عوامل همبستگی جامعه ایران دانست.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5679
#سعید_حجاریان #الهیات #دین #دولت
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊آیا واقعاً خداوند ایران را رها کرده است؟ زمانیکه تجمیع بحرانهایی نظیر آب، فقر و فاقه، فرونشست زمین و یا حتی تحریمها را مشاهده میکنیم، تحولی عیان میشود که گویی خداوند از ما عبور کرده است.
🖊بهویژه آنکه در دهههای پیش مداقه کرده و میبینیم، در ابتدای انقلاب انبان مقدسات پر از گوهرهای اجلالی بود؛ انبانی که اکنون خالی شده و بهجای آن شکمهای آماسیدهی مملو از دستبرد به اموال عمومی نشسته است.
🖊در واقع، ما در اوج ناکارآمدیها و کژکارکردیها و در زمانهی بحران، از مقدسات برای پوشاندن ضعفها و کاستیها استفاده برده و در نتیجه این سرمایه مقدس را مصرف کردهایم. درست مانند سفرههای آب زیرزمینی که همه را تخلیه کرده و اکنون، دچار قحطی شدهایم.
🖊بهعبارتی طی فرآیندی دین به کالایی تجدیدناپذیر تبدیل شد و هر لحظه و هر رویدادی، مانند برآمدن مذهبنمایانِ اختلاسگر و یا نوکسیگان مذهبی، این تجدیدناپذیری را مضاعف کرد.
🖊ماحصل این وضعیت، در گام اول، عبور رادیکال از نمادهای دینی در عرصه عمومی است که متأسفانه باید گفت، همراه با خشونت است. به عبارتی، در این چارچوب سلب حیات بهنام دین از یکسو، و تعرض به دین و دینمداران از سوی دیگر، همچون تیغی دو دم در جامعه فعال میشود.
🖊البته، روندها نشان میدهد عبور رادیکال از سرمایههای دینی نقطه پایان نخواهد بود و هر چه پیش میرویم، به تزلزل و تضعیف نهاد دین یا به عبارتی عبور از پیامبر و خداوند نزدیکتر میشویم. هر چند هنوز میتوان دین را یکی از مهمترین عوامل همبستگی جامعه ایران دانست.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5679
#سعید_حجاریان #الهیات #دین #دولت
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
مشق نو
چرا خدا ما را فراموش کرده است؟ - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from مشق نو
📝📝📝نئولیبرالیسم ناصری
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊لابد، میپرسید چه ارتباطی میان اقتصاد دوره ناصری و اقتصاد پیشرفته مابعد سرمایهداری –که بعضاً نئولیبرالیستی هم خوانده میشود- وجود دارد. باید توضیح دهم، اگر چه شاهِ شهید در زمان ماقبل سرمایهداری و تیولداری و فئودالیسم زندگی کرده است اما کارهایش بیشباهت به آموزههای لیبرالیسم نبوده است. حال اینکه او چگونه با طی زمان از میزس و هایک و نازیک و راتبارد درسآموزی کرده است، من هم بیخبرم! بیاییم چند مؤلفه اقتصادی و سیاستی دوره ناصری را مرور کنیم.
🖊آن خاقان بن خاقان، رعیت را به حال خودشان رها کرده بود. یارانه و سوبسید به احدی از شهروندان تعلق نمیگرفت و اگر کسی ثروتی داشت در قالب زکات، صدقات، نذورات و رد مظالم به فقرا احسان میکرد؛ اما این کار ارتباطی به شاه و دولت و حوزه اختیارات همایونی نداشت.
🖊در دوره ناصری، قیمتها توسط سازوکار بازار تعیین میشد، یا بهتر است بگوییم از سوی آسمان نازل میشد. گویی همانگونه که اسماء و القاب از آسمان نازل میشدند، اسعار و قیمتها نیز از آسمان میآمدند. به عبارتی، مشتری-خریدار/کارگر-کارفرما راضی بودند و اساساً میدانی برای بحثهای دستوری دولت و منتبعاش وجود نداشت.
🖊در آن عصر دولت وظیفهای در قبال اشتغال نداشت. در واقع، میان مردم روابطی برقرار بود و هرکس شغل اجدادی خود را پی میگرفت و گسترش میداد یا آنکه تدریجاً در شغلی مهارتآموزی میکرد اما تعهدی از جانب دولت وجود نداشت. البته، دولت برای بعضی مشاغل -که درآمدزا محسوب میشدند- ایفای نقش میکرد و آنها را به فروش میرساند و یا به طریقی از آنها کسب درآمد میکرد.
🖊بهعنوان مثال حکّام ولایات که عمدتاً تیولدار بودند، وظیفه داشتند از ولایت خود باج و خراج گرفته و بخشی از آن را برای شاه بفرستند که مرکز، آن را خرج قشون کند. به همین خاطر صرفاً در مشاغل نظامی آن زمان از قبیل توپریزی، بیطاری، نقارهچیگری و آنچه مربوط به دیوان و دربار شاه بود، استخدام و شغلآفرینی رواج داشت لذا ایده دولت کوچک از همان زمان مطرح بود.
🖊در آن زمان با حداقل وزارتخانهها، مجالس و مجامع مواجه بودیم. به اعتباری، حداکثر با وزارت فوائد عامه روبرو بودیم که درون آن اطفائیه، طُرق و شوارع، صنایع مستظرفه و امثالهم فعالیت میکردند. عدلیه، آموزش و اوقاف –که هنوز صورت نهادی منجسم نداشتند- در ید روحانیان قرار داشت که به ازای دریافت کلهقندی، به انجام امور مربوطه مبادرت میکردند.
🖊علاوه بر اینها، با موجودیتی شبیه وزارت امور خارجه مواجه بودیم که عموماً نقش نامهرسانی را ایفا میکرد و اسباب سفرهای فرنگ را فراهم میآورد و خبری از سفارت و سفارتخانه بهمعنای امروزین نبود و حداکثر میتوان از چند ایلچی نام برد. به همین ترتیب از باقی وزارتخانههای امروزین مانند بهداشت و درمان، اقتصاد و… ردی مشاهده نمیشد. از آن گذشته، به دلیل آنکه مالیاتِ بهقاعدهای از مردم اخذ نمیشد، مطابق قاعده (no taxation, no participation) مشارکت بلاموضوع بود؛ رعیت را نرسیده است، زبان درازی کند!
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5700
#سعید_حجاریان #لیبرالیسم #نئولیبرالیسم #دولت
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊لابد، میپرسید چه ارتباطی میان اقتصاد دوره ناصری و اقتصاد پیشرفته مابعد سرمایهداری –که بعضاً نئولیبرالیستی هم خوانده میشود- وجود دارد. باید توضیح دهم، اگر چه شاهِ شهید در زمان ماقبل سرمایهداری و تیولداری و فئودالیسم زندگی کرده است اما کارهایش بیشباهت به آموزههای لیبرالیسم نبوده است. حال اینکه او چگونه با طی زمان از میزس و هایک و نازیک و راتبارد درسآموزی کرده است، من هم بیخبرم! بیاییم چند مؤلفه اقتصادی و سیاستی دوره ناصری را مرور کنیم.
🖊آن خاقان بن خاقان، رعیت را به حال خودشان رها کرده بود. یارانه و سوبسید به احدی از شهروندان تعلق نمیگرفت و اگر کسی ثروتی داشت در قالب زکات، صدقات، نذورات و رد مظالم به فقرا احسان میکرد؛ اما این کار ارتباطی به شاه و دولت و حوزه اختیارات همایونی نداشت.
🖊در دوره ناصری، قیمتها توسط سازوکار بازار تعیین میشد، یا بهتر است بگوییم از سوی آسمان نازل میشد. گویی همانگونه که اسماء و القاب از آسمان نازل میشدند، اسعار و قیمتها نیز از آسمان میآمدند. به عبارتی، مشتری-خریدار/کارگر-کارفرما راضی بودند و اساساً میدانی برای بحثهای دستوری دولت و منتبعاش وجود نداشت.
🖊در آن عصر دولت وظیفهای در قبال اشتغال نداشت. در واقع، میان مردم روابطی برقرار بود و هرکس شغل اجدادی خود را پی میگرفت و گسترش میداد یا آنکه تدریجاً در شغلی مهارتآموزی میکرد اما تعهدی از جانب دولت وجود نداشت. البته، دولت برای بعضی مشاغل -که درآمدزا محسوب میشدند- ایفای نقش میکرد و آنها را به فروش میرساند و یا به طریقی از آنها کسب درآمد میکرد.
🖊بهعنوان مثال حکّام ولایات که عمدتاً تیولدار بودند، وظیفه داشتند از ولایت خود باج و خراج گرفته و بخشی از آن را برای شاه بفرستند که مرکز، آن را خرج قشون کند. به همین خاطر صرفاً در مشاغل نظامی آن زمان از قبیل توپریزی، بیطاری، نقارهچیگری و آنچه مربوط به دیوان و دربار شاه بود، استخدام و شغلآفرینی رواج داشت لذا ایده دولت کوچک از همان زمان مطرح بود.
🖊در آن زمان با حداقل وزارتخانهها، مجالس و مجامع مواجه بودیم. به اعتباری، حداکثر با وزارت فوائد عامه روبرو بودیم که درون آن اطفائیه، طُرق و شوارع، صنایع مستظرفه و امثالهم فعالیت میکردند. عدلیه، آموزش و اوقاف –که هنوز صورت نهادی منجسم نداشتند- در ید روحانیان قرار داشت که به ازای دریافت کلهقندی، به انجام امور مربوطه مبادرت میکردند.
🖊علاوه بر اینها، با موجودیتی شبیه وزارت امور خارجه مواجه بودیم که عموماً نقش نامهرسانی را ایفا میکرد و اسباب سفرهای فرنگ را فراهم میآورد و خبری از سفارت و سفارتخانه بهمعنای امروزین نبود و حداکثر میتوان از چند ایلچی نام برد. به همین ترتیب از باقی وزارتخانههای امروزین مانند بهداشت و درمان، اقتصاد و… ردی مشاهده نمیشد. از آن گذشته، به دلیل آنکه مالیاتِ بهقاعدهای از مردم اخذ نمیشد، مطابق قاعده (no taxation, no participation) مشارکت بلاموضوع بود؛ رعیت را نرسیده است، زبان درازی کند!
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5700
#سعید_حجاریان #لیبرالیسم #نئولیبرالیسم #دولت
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
مشق نو
نئولیبرالیسم ناصری - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝قانون اساسی؛ متنی حقوقی یا سیاسی؟
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
♦️برای گذر از وضع موجود به وضع مطلوب هرکسی نقشی میزند. یعنی ابتدا وضع موجود را تحلیل میکند، شاخصهای آن را در ابعاد خُرد و کلان نشان میدهد، آسیبپذیریها را برمیشمارد و سپس، وضع ایدهآل خود را در قالب خیال به تصویر میکشد.
♦️اما اگر از همین اشخاص/گروهها سؤال شود که گذار از وضع موجود به وضع مطلوب چگونه باید طی شود معمولاً حرفی برای گفتن ندارند و گاهی دلیل میآورند که اینها موضوعاتی است که نباید درباره آنها بهصورت عمومی گفتوگو کرد چون ناظر به مسائل تاکتیکی هستند و یا حداکثر میگویند کارگروههایی در این زمینه مشغول کار هستند. به عبارتی سخنها درباره وضع موجود و وضع مطلوب بسیار است اما پلی میان آنها وجود ندارد.
♦️این امر در درجه اول بدان خاطر است که نیروهای سیاسی ایران اساساً منفصل از پراتیک سیاست بودهاند. عدهای معتقدند راه صرفاً از صندوق انتخابات میگذرد و عدهای سیاست صبر و انتظار پیشه کردهاند تا مانند گذشته در لحظه بحران دست مدد بهسوی آنها دراز شود.
♦️شاید، شماری هم معتقد باشند با تخریب و ارعاب میتوانند بهجایی برسند به امید آنکه دیگرانی ذیل ایده تخریبی و انگیزانندهشان بسیج شوند و البته همچنان معتقدند در وضع مطلوبشان دموکراسی شاخص اصلی خواهد بود؛ من البته اعتقاد دارم روشهای خشونتبار به دموکراسی منجر نمیشود و افعی کبوتر نمیزاید.
♦️میدانیم که مدتی است عدهای به فکر نگارش قانون اساسی جدید افتادهاند و معتقدند با تغییر قانون اساسی میتوان به وضع مطلوب رسید. من نمیدانم آیا تغییر قانون اساسی بخشی از وضع مطلوب است یا قسمتی از پلی که بناست تغییرخواهان را به نقطه مطلوب منتقل کند. من را با کسانی که فکر میکنند اصلاح/نگارش قانون اساسی جزئی از وضع مطلوب است، کاری نیست چون آن را بهعنوان یوتوپیا در نظر میگیرند.
♦️کسیکه هنوز پلی برای عبور از رودخانه نساخته است، هر چه درباره عمارت آن سوی رودخانه -در اینجا قانون اساسی آن- بگوید به تعبیر ابن سینا در «بقعه امکان» است. اما اگر بحث درباره قانون اساسی بخشی از پل باشد یعنی بهقدری پربسامد شود که تبدیل به گفتمان شود تا سپس بتوان حول آن گفتمان نیرویی بسیج کرد و بدیلی ساخت، میتوان با آن موافقت کرد و آن را موجّه دانست.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5737
#سعید_حجاریان #اصلاحات #قانون_اساسی
@MostafaTajzadeh
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
♦️برای گذر از وضع موجود به وضع مطلوب هرکسی نقشی میزند. یعنی ابتدا وضع موجود را تحلیل میکند، شاخصهای آن را در ابعاد خُرد و کلان نشان میدهد، آسیبپذیریها را برمیشمارد و سپس، وضع ایدهآل خود را در قالب خیال به تصویر میکشد.
♦️اما اگر از همین اشخاص/گروهها سؤال شود که گذار از وضع موجود به وضع مطلوب چگونه باید طی شود معمولاً حرفی برای گفتن ندارند و گاهی دلیل میآورند که اینها موضوعاتی است که نباید درباره آنها بهصورت عمومی گفتوگو کرد چون ناظر به مسائل تاکتیکی هستند و یا حداکثر میگویند کارگروههایی در این زمینه مشغول کار هستند. به عبارتی سخنها درباره وضع موجود و وضع مطلوب بسیار است اما پلی میان آنها وجود ندارد.
♦️این امر در درجه اول بدان خاطر است که نیروهای سیاسی ایران اساساً منفصل از پراتیک سیاست بودهاند. عدهای معتقدند راه صرفاً از صندوق انتخابات میگذرد و عدهای سیاست صبر و انتظار پیشه کردهاند تا مانند گذشته در لحظه بحران دست مدد بهسوی آنها دراز شود.
♦️شاید، شماری هم معتقد باشند با تخریب و ارعاب میتوانند بهجایی برسند به امید آنکه دیگرانی ذیل ایده تخریبی و انگیزانندهشان بسیج شوند و البته همچنان معتقدند در وضع مطلوبشان دموکراسی شاخص اصلی خواهد بود؛ من البته اعتقاد دارم روشهای خشونتبار به دموکراسی منجر نمیشود و افعی کبوتر نمیزاید.
♦️میدانیم که مدتی است عدهای به فکر نگارش قانون اساسی جدید افتادهاند و معتقدند با تغییر قانون اساسی میتوان به وضع مطلوب رسید. من نمیدانم آیا تغییر قانون اساسی بخشی از وضع مطلوب است یا قسمتی از پلی که بناست تغییرخواهان را به نقطه مطلوب منتقل کند. من را با کسانی که فکر میکنند اصلاح/نگارش قانون اساسی جزئی از وضع مطلوب است، کاری نیست چون آن را بهعنوان یوتوپیا در نظر میگیرند.
♦️کسیکه هنوز پلی برای عبور از رودخانه نساخته است، هر چه درباره عمارت آن سوی رودخانه -در اینجا قانون اساسی آن- بگوید به تعبیر ابن سینا در «بقعه امکان» است. اما اگر بحث درباره قانون اساسی بخشی از پل باشد یعنی بهقدری پربسامد شود که تبدیل به گفتمان شود تا سپس بتوان حول آن گفتمان نیرویی بسیج کرد و بدیلی ساخت، میتوان با آن موافقت کرد و آن را موجّه دانست.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5737
#سعید_حجاریان #اصلاحات #قانون_اساسی
@MostafaTajzadeh
مشق نو
قانون اساسی؛ متنی حقوقی یا سیاسی؟ - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
🔹🔹🔹چه کسی کودتا کرد؟
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
♦️من بعید میدانم طرفداران سلطنت و شاه اعتقادی به قانون اساسی مشروطه داشته باشند. اولاً میدانیم فرمان مشروطه توسط مظفرالدینشاه با دال مرکزی «تقنین و عدالتخانه» و نه لزوماً «دموکراسی» صادر شد و آنچه نیروهای سیاسی تا انقلاب اسلامی به آن متمسک میشدند، متمم قانون اساسی بود که تحت نظارت محمدعلیشاه نگاشته شده بود و وی در آن ایام با روحانیت همداستان بود.
♦️این امر بهطور ویژه در اصول اول، دوم، هشتم و هجدهم متمم قانون اساسی مشروطه انعکاس یافته است؛ اصولی که محال است هیچ سلطنتطلبی به آنها گردن بنهد.
♦️بهعنوان مثال در اصل یکم میخوانیم: «مذهب رسمی ايران اسلام و طريقه حقه جعفريه اثني عشريه است [و] بايد پادشاه ايران دارا و مروج این مذهب باشد.» و همچنین در اصل دوم توجه ما به «هیئتی از مجتهدین و فقها» و بسط ید آنها بهویژه در «حق وتوی قوانین» جلب میشود که طبیعتاً با منطق حامیان سلطنت ناهمخوان است.
♦️میخواهم نتیجه بگیرم اگر ارجاع به متمم قانون اساسی مشروطه مورد تأکید است، میبایست تماماً و در بیان و عمل به آن ابراز وفاداری شود. از آن گذشته، در اصل بیستوهفتم این قانون میخوانیم: «قوه مقننه كه مخصوص است به وضع و تهذيب قوانين […] ناشی میشود از اعليحضرت شاهنشاهی و مجلس شورای ملی و مجلس سنا؛ و هريک از اين سه منشاء حق انشاء قانون را دارد ولی استقرار آن موقوف است به عدم مخالفت با موازين شرعيه و تصويب مجلسين و توشيح به صحة همايونی؛ لكن وضع و تصويب قوانين راجعه به دخل و خرج مملكت از مختصات مجلس شورای ملی است».
♦️علاوه بر این قوای مجریه و قهریه تماماً زیر نظر شاه است. لذا در متمم قانون اساسی مشروطه آنچنان اختیارات شاه، از انشاء قانون تا نظارت بر تمامی امور مملکتی حداکثری است، که با منطق درونی دموکراسی سازگار نیست و نمیتوان از مجرای دموکراسیخواهی به آن تمسک جست.
♦️آیا ملیّون حقیقتاً قائل به متمم قانون اساسی مشروطه هستند؟ در اصل چهل و چهارم این متن میخوانیم: «شخص پادشاه از مسئوليت مبری است. وزراء دولت در هرگونه امور مسئول مجلسین هستند». بر این امر در اصل چهل و پنجم نیز اینگونه تأکید شده است: «كليه قوانين و دستخطهای پادشاه در امور مملكتی وقتي اجرا میشود كه به امضای وزير مسئول رسيده باشد و مسئول صحت مدلول آن فرمان و دستخط همان وزیر است». به باور ملیّون از این اصول میتوان نتیجه گرفت، شاه باید سلطنت کند نه حکومت.
♦️در واقع، به گمان آنها و حامیان متمم قانون اساسی مشروطه، ما با وضعیتی مشابه کشورهای پادشاهی شمال اروپا مواجه هستیم که پادشاه صرفاً مهر و امضاء است در حالیکه با رجوع به متن وطنی ما، چنانکه پیشتر نیز ذکر کردم، مشخص میشود اختیارات زیادی به شاه اعطاء شده است که نمیتوان از آنها چشم پوشید و ادعا کرد وی فقط سلطنت کرده و یا سلطنت خواهد کرد تا جاییکه حتی در اصل چهلوششم متمم قانون اساسی مشروطه میخوانیم: «عزل و نصب وزرا بهموجب فرمان همایون پادشاه است».
♦️فارغ از این مواد قانونی بازیگری شاه در زمین سیاست نیز نشان داد وی اساساً قائل به حکومتداری حداقلی نبوده و حتی در اتمسفر کودتا از «اختیارات قانونی» خود سخن گفته است.
@MostafaTajzadeh
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5746
#سعید_حجاریان #تاریخ #مصدق #کودتا
#تحکیم_ملت
@tahkimmelat
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
♦️من بعید میدانم طرفداران سلطنت و شاه اعتقادی به قانون اساسی مشروطه داشته باشند. اولاً میدانیم فرمان مشروطه توسط مظفرالدینشاه با دال مرکزی «تقنین و عدالتخانه» و نه لزوماً «دموکراسی» صادر شد و آنچه نیروهای سیاسی تا انقلاب اسلامی به آن متمسک میشدند، متمم قانون اساسی بود که تحت نظارت محمدعلیشاه نگاشته شده بود و وی در آن ایام با روحانیت همداستان بود.
♦️این امر بهطور ویژه در اصول اول، دوم، هشتم و هجدهم متمم قانون اساسی مشروطه انعکاس یافته است؛ اصولی که محال است هیچ سلطنتطلبی به آنها گردن بنهد.
♦️بهعنوان مثال در اصل یکم میخوانیم: «مذهب رسمی ايران اسلام و طريقه حقه جعفريه اثني عشريه است [و] بايد پادشاه ايران دارا و مروج این مذهب باشد.» و همچنین در اصل دوم توجه ما به «هیئتی از مجتهدین و فقها» و بسط ید آنها بهویژه در «حق وتوی قوانین» جلب میشود که طبیعتاً با منطق حامیان سلطنت ناهمخوان است.
♦️میخواهم نتیجه بگیرم اگر ارجاع به متمم قانون اساسی مشروطه مورد تأکید است، میبایست تماماً و در بیان و عمل به آن ابراز وفاداری شود. از آن گذشته، در اصل بیستوهفتم این قانون میخوانیم: «قوه مقننه كه مخصوص است به وضع و تهذيب قوانين […] ناشی میشود از اعليحضرت شاهنشاهی و مجلس شورای ملی و مجلس سنا؛ و هريک از اين سه منشاء حق انشاء قانون را دارد ولی استقرار آن موقوف است به عدم مخالفت با موازين شرعيه و تصويب مجلسين و توشيح به صحة همايونی؛ لكن وضع و تصويب قوانين راجعه به دخل و خرج مملكت از مختصات مجلس شورای ملی است».
♦️علاوه بر این قوای مجریه و قهریه تماماً زیر نظر شاه است. لذا در متمم قانون اساسی مشروطه آنچنان اختیارات شاه، از انشاء قانون تا نظارت بر تمامی امور مملکتی حداکثری است، که با منطق درونی دموکراسی سازگار نیست و نمیتوان از مجرای دموکراسیخواهی به آن تمسک جست.
♦️آیا ملیّون حقیقتاً قائل به متمم قانون اساسی مشروطه هستند؟ در اصل چهل و چهارم این متن میخوانیم: «شخص پادشاه از مسئوليت مبری است. وزراء دولت در هرگونه امور مسئول مجلسین هستند». بر این امر در اصل چهل و پنجم نیز اینگونه تأکید شده است: «كليه قوانين و دستخطهای پادشاه در امور مملكتی وقتي اجرا میشود كه به امضای وزير مسئول رسيده باشد و مسئول صحت مدلول آن فرمان و دستخط همان وزیر است». به باور ملیّون از این اصول میتوان نتیجه گرفت، شاه باید سلطنت کند نه حکومت.
♦️در واقع، به گمان آنها و حامیان متمم قانون اساسی مشروطه، ما با وضعیتی مشابه کشورهای پادشاهی شمال اروپا مواجه هستیم که پادشاه صرفاً مهر و امضاء است در حالیکه با رجوع به متن وطنی ما، چنانکه پیشتر نیز ذکر کردم، مشخص میشود اختیارات زیادی به شاه اعطاء شده است که نمیتوان از آنها چشم پوشید و ادعا کرد وی فقط سلطنت کرده و یا سلطنت خواهد کرد تا جاییکه حتی در اصل چهلوششم متمم قانون اساسی مشروطه میخوانیم: «عزل و نصب وزرا بهموجب فرمان همایون پادشاه است».
♦️فارغ از این مواد قانونی بازیگری شاه در زمین سیاست نیز نشان داد وی اساساً قائل به حکومتداری حداقلی نبوده و حتی در اتمسفر کودتا از «اختیارات قانونی» خود سخن گفته است.
@MostafaTajzadeh
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5746
#سعید_حجاریان #تاریخ #مصدق #کودتا
#تحکیم_ملت
@tahkimmelat
مشق نو
چه کسی کودتا کرد؟ - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝پیشگیری از فساد
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊هر از گاهی از ناحیهای صوتی بلند میشود: فسادی کشف شد! متعاقباً نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی پیگیری میکنند، بعضاً قرارگاهی تشکیل میشود و عدهای بازداشت و مجازات میشوند؛ ولی این حکایت ادامه پیدا میکند. پرسش این است چرا منحنی فساد نزولی نمیشود و از پیش از انقلاب تاکنون میل به افزایش دارد.
🖊این پرسش را میبایست تؤامان از دو بُعد نظری و تجربی پاسخ داد. صاحبنظرانی معتقدند سازوکارهای غیرمتعارف انباشت ثروت، مراودات غیرشفاف و فسادآمیز در بعضی از کشورها از عوامل شکلدهنده دولت یا ساخت قدرت هستند و حتی از مقطعی «قانونی» بهحساب میآیند و بهنوعی نتیجه میگیرند نظم موجود نمیتواند علیه خود اقدام کند چرا که در واقع به روی «الیگارک»ها شمشیر کشیده است.
🖊این نگاهِ ترکیبی در کتاب «سوداگران خشونتپیشه» مشاهده میشود که با بررسی نمونه شورویِ در حال گذار، تصویری از عوامل شکلدهنده نظم جدید را ارائه میکند. فارغ از این الگو -که در یادداشتی جداگانه به آن خواهم پرداخت- ضرورت دارد به تجربهای در کشور خودمان اشاره کنم.
🖊در اوایل دولت اصلاحات هیئتی متشکل از نمایندگان سازمان بازرسی کل، دفتر بازرسی ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، قوه قضائیه، بانک مرکزی و همچنین سازمان برنامه و بودجه را با خود به کشورهای مالزی، سنگاپور و هنگکنگ بردم. هدف از آن سفر مشاهده و مطالعه سازمانهای مبارزه با فساد در کشورهای مزبور بود. از جزئیات سفر میگذرم و به جمعبندی آن میپردازم.
🖊مقامات ذیربط در هر سه کشور معتقد بودند مبارزه با فساد سه بخش دارد: «تربیت و آموزش»، «پیشگیری» و «عملیات»، و در توضیح میگفتند به هر میزان در دو بخش نخست سرمایهگذاری شود، ضایعات بخش سوم کاهش مییابد.
🖊در ایران، کارکرد و اثربخشی «عملیات» بهطرز فزایندهای مورد پرسش است. زیرا افزایش سازمانهای نظارتی، بازرسیها و قرارگاهها به کاهش فساد منجر نشده است. بخش «تربیت و آموزش» نیز صرفاً برای اطفال آن هم در خانواده و مدارس سالم، و شاید سربازخانههای بهنجار مثمرثمر است زیرا نوجوانان و جوانان بیش و پیش از تبعیت از الگوها و آموزشهای تکلیفمحور به اکتسابات و اکتشافات خود بها میدهند.
🖊بنابراین میتوان نتیجه گرفت از میان سه بخش مذکور باید بر «پیشگیری» تکیه کرد. طبیعتاً بخشی از پروسه پیشگیری از فساد به قوانین مترقی و مسائل حقوقی راجع است، که بحث درباره آن موضوع این یادداشت نیست چرا که تأکید من بر تعبیه سازوکارهای پایش و موازنه خواهد بود. سازوکارهایی که به هر میزان قویتر شوند، جامعه سالمتر میشود. اکنون به چند سازوکار که در کشور ما غایب است، میپردازم.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5755
@MostafaTajzadeh
#سعید_حجاریان #فساد #اقتصادسیاسی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊هر از گاهی از ناحیهای صوتی بلند میشود: فسادی کشف شد! متعاقباً نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی پیگیری میکنند، بعضاً قرارگاهی تشکیل میشود و عدهای بازداشت و مجازات میشوند؛ ولی این حکایت ادامه پیدا میکند. پرسش این است چرا منحنی فساد نزولی نمیشود و از پیش از انقلاب تاکنون میل به افزایش دارد.
🖊این پرسش را میبایست تؤامان از دو بُعد نظری و تجربی پاسخ داد. صاحبنظرانی معتقدند سازوکارهای غیرمتعارف انباشت ثروت، مراودات غیرشفاف و فسادآمیز در بعضی از کشورها از عوامل شکلدهنده دولت یا ساخت قدرت هستند و حتی از مقطعی «قانونی» بهحساب میآیند و بهنوعی نتیجه میگیرند نظم موجود نمیتواند علیه خود اقدام کند چرا که در واقع به روی «الیگارک»ها شمشیر کشیده است.
🖊این نگاهِ ترکیبی در کتاب «سوداگران خشونتپیشه» مشاهده میشود که با بررسی نمونه شورویِ در حال گذار، تصویری از عوامل شکلدهنده نظم جدید را ارائه میکند. فارغ از این الگو -که در یادداشتی جداگانه به آن خواهم پرداخت- ضرورت دارد به تجربهای در کشور خودمان اشاره کنم.
🖊در اوایل دولت اصلاحات هیئتی متشکل از نمایندگان سازمان بازرسی کل، دفتر بازرسی ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، قوه قضائیه، بانک مرکزی و همچنین سازمان برنامه و بودجه را با خود به کشورهای مالزی، سنگاپور و هنگکنگ بردم. هدف از آن سفر مشاهده و مطالعه سازمانهای مبارزه با فساد در کشورهای مزبور بود. از جزئیات سفر میگذرم و به جمعبندی آن میپردازم.
🖊مقامات ذیربط در هر سه کشور معتقد بودند مبارزه با فساد سه بخش دارد: «تربیت و آموزش»، «پیشگیری» و «عملیات»، و در توضیح میگفتند به هر میزان در دو بخش نخست سرمایهگذاری شود، ضایعات بخش سوم کاهش مییابد.
🖊در ایران، کارکرد و اثربخشی «عملیات» بهطرز فزایندهای مورد پرسش است. زیرا افزایش سازمانهای نظارتی، بازرسیها و قرارگاهها به کاهش فساد منجر نشده است. بخش «تربیت و آموزش» نیز صرفاً برای اطفال آن هم در خانواده و مدارس سالم، و شاید سربازخانههای بهنجار مثمرثمر است زیرا نوجوانان و جوانان بیش و پیش از تبعیت از الگوها و آموزشهای تکلیفمحور به اکتسابات و اکتشافات خود بها میدهند.
🖊بنابراین میتوان نتیجه گرفت از میان سه بخش مذکور باید بر «پیشگیری» تکیه کرد. طبیعتاً بخشی از پروسه پیشگیری از فساد به قوانین مترقی و مسائل حقوقی راجع است، که بحث درباره آن موضوع این یادداشت نیست چرا که تأکید من بر تعبیه سازوکارهای پایش و موازنه خواهد بود. سازوکارهایی که به هر میزان قویتر شوند، جامعه سالمتر میشود. اکنون به چند سازوکار که در کشور ما غایب است، میپردازم.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5755
@MostafaTajzadeh
#سعید_حجاریان #فساد #اقتصادسیاسی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
مشق نو
پیشگیری از فساد - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
https://vxtwitter.com/abdolah_abdi/status/1637077276381655040?t=N6_Xu53ZnTYYI0MySyceHg&s=19 @MostafaTajzadeh
vxTwitter
AbdiMedia - Abdollah Abdi (@abdolah_abdi)
🔴 در روز نوشت اول فروردین ۱۳۷۹ اکبر هاشمی رفسنجانی در دیدار #حسن_روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی به وضوح از سازمانی بودن و سازماندهی شدن #ترور #سعید_حجاریان توسط نیروهای منتسب به #اطلاعات_سپاه که #سردار_مرتضی_رضایی فرمانده حفاظت اطلاعات کل وقت #سپاه…
📝📝📝نظام چیست؟
✍🏻سعید حجاریان
✅بریدهای از متن:
✅واژگانی مانند دولت، حکومت و رژیم معمولاً در گفتارها و مکتوبات فارسی بهجای یکدیگر بهکار میروند. ادبیات سیاسی سالیان اخیر نیز مواردی دیگر را به واژگان پیشین اضافه کرده و بعضی اغتشاشهای مفهومی را پدید آورده است.
✅دولت، در معنای (state) معمولاً در ادبیات دانشگاهی بهکار گرفته میشود. دولت مفهومی دو سطحی است: الف) قوهی مجریهی حکومت یک کشور که گاهی وقتها به دولت-ملت شناخته میشود. ب) کل ساختار اقتدار سیاسی در یک کشور. دولت در معنای دوم، به ظرف سیاست اشاره دارد که در ایران امروز رهبری، قوای سهگانه و نیروهای نظامی را شامل میشود.
✅حکومت، در معنای (government) سطحی پایینتر از دولت را توصیف میکند و عموماً به قوه مجریه اطلاق میشود. البته، بعضی اصحاب فکر در ایران معتقدند بهدلیل آنچه در گفتار و افواه رسوب کرده، نیک آن است که دولت را در برابر قوهی مجریه و حکومت را وسیعتر تعریف کنیم.
✅علاوه بر این دو باید به مفهوم حاکمیت (sovereignty) نیز اشاره داشت. حاکمیت بالاترین قدرت است که بالادست او دستی نیست و به تعبیر بُدن مطلق و دائم است. این مطلقیت در انواع نظامهای سیاسی به اشکال متفاوت ساری و جاری است.
✅اما کلمه «رژیم»؛ این واژه عموماً در چارچوبی حقوقی-سیاسی تعریف میشود. مثلاً زمانیکه میگوییم رژیم حقوقی دریای خزر از کدهای حقوقی مرتبط با حقوق دریاها در چارچوب حقوق بینالملل سخن میگوییم...
✅و یا زمانیکه میگوییم رژیم شاهنشاهی یا رژیم صهیونیستی بیشتر مقصودمان تخفیف و بیاعتبار کردن نظام حاکم بر این کشورهاست و عموماً هم به شخص حاکم اشاره داریم مانند رژیم صدام، رژیم مبارک و جز اینها.
✅به بیان دیگر، رژیم معادل کلمه (regimentation) است که میتوان آن را «هنگآسا شدن» نیز خواند؛ وضعیت خودکامگی یا بعضاً سلطه نظامیان.
✅متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5928
#سعید_حجاریان #سیاست #دولت
@MostafaTajzadeh
✍🏻سعید حجاریان
✅بریدهای از متن:
✅واژگانی مانند دولت، حکومت و رژیم معمولاً در گفتارها و مکتوبات فارسی بهجای یکدیگر بهکار میروند. ادبیات سیاسی سالیان اخیر نیز مواردی دیگر را به واژگان پیشین اضافه کرده و بعضی اغتشاشهای مفهومی را پدید آورده است.
✅دولت، در معنای (state) معمولاً در ادبیات دانشگاهی بهکار گرفته میشود. دولت مفهومی دو سطحی است: الف) قوهی مجریهی حکومت یک کشور که گاهی وقتها به دولت-ملت شناخته میشود. ب) کل ساختار اقتدار سیاسی در یک کشور. دولت در معنای دوم، به ظرف سیاست اشاره دارد که در ایران امروز رهبری، قوای سهگانه و نیروهای نظامی را شامل میشود.
✅حکومت، در معنای (government) سطحی پایینتر از دولت را توصیف میکند و عموماً به قوه مجریه اطلاق میشود. البته، بعضی اصحاب فکر در ایران معتقدند بهدلیل آنچه در گفتار و افواه رسوب کرده، نیک آن است که دولت را در برابر قوهی مجریه و حکومت را وسیعتر تعریف کنیم.
✅علاوه بر این دو باید به مفهوم حاکمیت (sovereignty) نیز اشاره داشت. حاکمیت بالاترین قدرت است که بالادست او دستی نیست و به تعبیر بُدن مطلق و دائم است. این مطلقیت در انواع نظامهای سیاسی به اشکال متفاوت ساری و جاری است.
✅اما کلمه «رژیم»؛ این واژه عموماً در چارچوبی حقوقی-سیاسی تعریف میشود. مثلاً زمانیکه میگوییم رژیم حقوقی دریای خزر از کدهای حقوقی مرتبط با حقوق دریاها در چارچوب حقوق بینالملل سخن میگوییم...
✅و یا زمانیکه میگوییم رژیم شاهنشاهی یا رژیم صهیونیستی بیشتر مقصودمان تخفیف و بیاعتبار کردن نظام حاکم بر این کشورهاست و عموماً هم به شخص حاکم اشاره داریم مانند رژیم صدام، رژیم مبارک و جز اینها.
✅به بیان دیگر، رژیم معادل کلمه (regimentation) است که میتوان آن را «هنگآسا شدن» نیز خواند؛ وضعیت خودکامگی یا بعضاً سلطه نظامیان.
✅متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5928
#سعید_حجاریان #سیاست #دولت
@MostafaTajzadeh
مشق نو
نظام چیست؟ - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝سلب صلاحیت عجیب
✍️سعید حجاریان
✅اخیراً از آقای محمدرضا باهنر، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین نقل شده است که: «حجاریان و علویتبار که از گزینه خیابان حرف میزنند، حتماً صلاحیتی برای حضور در مجلس ندارند». بنده، تا به حال به احترام اخوی ایشان، شهید باهنر، که مدتی بهعنوان نخستوزیر ریاستی بر من داشتند، نسبت به این قبیل اباطیل آقای مهندس باهنر واکنشی نشان ندادهام. اما اینبار حرف ایشان بهنظرم عجیب آمد.
✅اولاً، من برای انتخابات- بهشرط وجود- ثبتنام نکردهام که صلاحیتام در معرض تأیید یا رد قرار بگیرد. ثانیاً، کسر شأن خود میدانم که در این انتخابات رسوا شرکت کنم. ثالثاً، و از همه مهمتر اینکه من طبق قانون انتخابات اساساً فاقد صلاحیت نمایندگی هستم آن هم نه بهدلایل سیاسی، بلکه به دلیل ذیل ماده ۳۱ قانون انتخابات که بیان میدارد نمایندگان باید از سلامت جسمی برای انجام وظایف نمایندگی برخوردار باشند و من، حدود ۲۴ سال است که فاقد چنین شرطی هستم.
✅فیالواقع میخواهم بگویم همفکران آقای باهنر ترور میکنند و بعد، از افراد سلب صلاحیت میکنند! چنانکه به همین منوال از مرحوم داریوش فروهر هم سلب صلاحیت شد؛ زیرا برای ورود به مجلس «وجود» اولین شرط است.
✅باری، من تعجب میکنم از کسی که در رشته مهندسی تحصیل و سالها کار سیاسی کرده است و این امور بدیهی را نمیداند و بهجای پرداختن به امر سیاست به اموری متشبث میشود که قابل اندازهگیری نیست. مثلاً فرمودهاند: «من طرفدار خیابان هستم». حال آنکه من تصریح کردهام بین انتخابات و خیابان منازل زیادی وجود دارد که نوبت به خیابان نمیرسد.
✅سخن پایانی من با آقای باهنر این است که گروههای سنتی سیاسی جناح راست، اینک در معرض جریانهایی قرار دارند که خود را سوپر انقلابی میدانند؛ جریانهایی که بهمرور دسترسی گروههای سنتی را به سیاست و اقتصاد مسدود خواهند کرد.
✅لذا بهتر است ایشان بهجای آنکه تلاش خود را مصروف اصلاحطلبان کنند فکری بهحال جریان سنتی اصولگرا کنند که عنقریب از صحنه روزگار حذف خواهد شد. شاید روزی به شما نیز بگویند فاقد صلاحیت هستید چنانکه آقای لاریجانی به این سرنوشت دچار شد.
📌منبع: صبح ما
🆔 @sobhema_ir
📌نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی👇:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
@MostafaTajzadeh
✍️سعید حجاریان
✅اخیراً از آقای محمدرضا باهنر، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین نقل شده است که: «حجاریان و علویتبار که از گزینه خیابان حرف میزنند، حتماً صلاحیتی برای حضور در مجلس ندارند». بنده، تا به حال به احترام اخوی ایشان، شهید باهنر، که مدتی بهعنوان نخستوزیر ریاستی بر من داشتند، نسبت به این قبیل اباطیل آقای مهندس باهنر واکنشی نشان ندادهام. اما اینبار حرف ایشان بهنظرم عجیب آمد.
✅اولاً، من برای انتخابات- بهشرط وجود- ثبتنام نکردهام که صلاحیتام در معرض تأیید یا رد قرار بگیرد. ثانیاً، کسر شأن خود میدانم که در این انتخابات رسوا شرکت کنم. ثالثاً، و از همه مهمتر اینکه من طبق قانون انتخابات اساساً فاقد صلاحیت نمایندگی هستم آن هم نه بهدلایل سیاسی، بلکه به دلیل ذیل ماده ۳۱ قانون انتخابات که بیان میدارد نمایندگان باید از سلامت جسمی برای انجام وظایف نمایندگی برخوردار باشند و من، حدود ۲۴ سال است که فاقد چنین شرطی هستم.
✅فیالواقع میخواهم بگویم همفکران آقای باهنر ترور میکنند و بعد، از افراد سلب صلاحیت میکنند! چنانکه به همین منوال از مرحوم داریوش فروهر هم سلب صلاحیت شد؛ زیرا برای ورود به مجلس «وجود» اولین شرط است.
✅باری، من تعجب میکنم از کسی که در رشته مهندسی تحصیل و سالها کار سیاسی کرده است و این امور بدیهی را نمیداند و بهجای پرداختن به امر سیاست به اموری متشبث میشود که قابل اندازهگیری نیست. مثلاً فرمودهاند: «من طرفدار خیابان هستم». حال آنکه من تصریح کردهام بین انتخابات و خیابان منازل زیادی وجود دارد که نوبت به خیابان نمیرسد.
✅سخن پایانی من با آقای باهنر این است که گروههای سنتی سیاسی جناح راست، اینک در معرض جریانهایی قرار دارند که خود را سوپر انقلابی میدانند؛ جریانهایی که بهمرور دسترسی گروههای سنتی را به سیاست و اقتصاد مسدود خواهند کرد.
✅لذا بهتر است ایشان بهجای آنکه تلاش خود را مصروف اصلاحطلبان کنند فکری بهحال جریان سنتی اصولگرا کنند که عنقریب از صحنه روزگار حذف خواهد شد. شاید روزی به شما نیز بگویند فاقد صلاحیت هستید چنانکه آقای لاریجانی به این سرنوشت دچار شد.
📌منبع: صبح ما
🆔 @sobhema_ir
📌نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی👇:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
@MostafaTajzadeh
Telegram
وراى حد تقرير | سعيد حجاريان
«وراى حد تقرير» تنها مرجع بازنشر يادداشتها، مقالات و گفتوگوهاى #سعید_حجاریان در فضاى مجازى است.
حساب کاربری ایکس (توییتر):
twitter.com/Saeedhajjarian
حساب کاربری اینستاگرام:
instagram.com/saeedhajjarian
حساب کاربری ایکس (توییتر):
twitter.com/Saeedhajjarian
حساب کاربری اینستاگرام:
instagram.com/saeedhajjarian
📝📝📝خطاب به رئیسجمهور بالقوه
✍️سعید حجاریان، ۱ تیر ۱۴۰۳
✅اکنون، که کمتر از ده روز به زمان برگزاری چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است، بیمناسبت ندیدم متنی کوتاه را با خوانندگان در میان بگذارم. در نسخه کامل این متن، که اینک خلاصهاش پیشروی شماست، یک نامزد خاص را خطاب قرار بودم که بهدلایلی نام ایشان و باقی مفاد نامه مکتوم و مکنون خواهد ماند؛ دستکم تا اطلاع ثانوی! اما به گمانام بخش دیگر، یعنی موارد ششگانهای که بیانگر سطحی از مطالبات از رئیسجمهور است، میتواند معرض قضاوت عمومی قرار گیرد. تا در ادامه چه پیش آید...
✅اول. به باور من رییسجمهور باید دارای گفتمان مشخص و برآمده از یک سازمان منسجم سیاسی- فکری باشد. گفتمان و سازمانی که گذشته و اکنوناش را بر پرده داوری افکار عمومی بیفکند و از آن مهمتر، پیام تغییر به جامعه بدهد. این پیام میبایست برآمده از یک نظریه مشخص حکمرانی و اداره امور عمومی باشد بهدور از هرگونه بازی مرکب و تلفیق نامتجانس تئوریها.
✅دوم. به باور من رییسجمهور باید اهل ایستادگی باشد. ایستادگی بر سر اصول، ایستادگی بر سر حق مردم و ایستادگی بر سر کابینه مطلوباش. اینها ممکن است به مبارزهجویی تفسیر شود اما ما نه بهلحاظ اخلاقی و نه بهلحاظ راهبردی مجاز نیستیم ملوّن باشیم و به هر شکلی در آییم. رییسجمهور بر سر این ایستادگیست که باید ذمه خود را رهین قولاش کند.
✅سوم. به باور من رییسجمهور باید فهم دقیقی از مسئله قانون، بهطور مشخص مفهوم «حاکمیت قانون» و از آن مهمتر «قرارداد اجتماعی» داشته باشد. بدین معنا که بداند چه ودیعهای را از مردم گرفته است، اختیاراتاش وفق قانون اساسی چیست، و مقصدش کجاست. چنانکه در سوگندنامه رییس قوه مجریه اشارهای موجز بدان شده است. در این راه طبعاً با موانعی روبهرو خواهد شد و نیک آن است خود را فدای «حاکمیت قانون» و قسماش کند.
✅چهارم. به باور من، بهتبع انسان، مناصب نیز میبایست بهسوی تکامل حرکت کنند. به عبارتی ضروری است رییسجمهور پیشین و پسین با یکدیگر تفاوت ماهوی داشته باشند. ما، مدتهاست از عصر تکرار خود عبور کردهایم و صرفاً میتوانیم رو به جلو حرکت کنیم؛ هر قدمی به پس، منتج به انحلال سیاست و رجحان موضوعات نامربوط به امر سیاسی است. چه آنکه شاهد بودهایم در مقاطعی بهواسطه فراموشکردن سیاست تنبیه شدهایم.
✅پنجم. به باور من، رییسجمهور (بهرغم همه تنگناها) لازم است بخشی از راهحل باشد نه آنکه خود تبدیل به صورت مسئله شود. چنانچه اقتصاد، سیاست داخلی و سیاست خارجی را بهعنوان سه رکن مؤثر و با اهمیت در ایران امروز مفروض بگیریم، باید نخست به گفتمان منسجم و دوم به کارگزاری تکیه کنیم که ضمن درک صحیح از مسائل و داشتن افق روشن، اراده و قابلیت اصلاح نیز داشته باشد. بدون این موارد دستکم صاحب این قلم چشماندازی برای عملکرد مؤثر یک کارگزار نمیبیند. نقل آن بیماریست که مرضاش از طبیب پنهان است و با سعی و خطا، مرتب پیکرش جراحی میشود!
✅ششم. به باور من، چنانکه حضرت امیر میفرماید، حق قدیم را هیچچیز باطل نمیکند. یعنی مناصب، انتفاعات، مستملکاتی که به ناحق به این و آن داده شده است، باید به بیتالمال بازگردد؛ چنانچه رئیسجمهور این امر را بهعنوان محور فسادستیزی و عدالتمحوریاش قرار دهد، قادر است نظام شایستهسالاری را تا حد امکان برقرار کند و از توزیع رانت بکاهد.
📌نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی👇:
تلگرام | اینستاگرام | اکس (توییتر)
@MostafaTajzadeh
✍️سعید حجاریان، ۱ تیر ۱۴۰۳
✅اکنون، که کمتر از ده روز به زمان برگزاری چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده است، بیمناسبت ندیدم متنی کوتاه را با خوانندگان در میان بگذارم. در نسخه کامل این متن، که اینک خلاصهاش پیشروی شماست، یک نامزد خاص را خطاب قرار بودم که بهدلایلی نام ایشان و باقی مفاد نامه مکتوم و مکنون خواهد ماند؛ دستکم تا اطلاع ثانوی! اما به گمانام بخش دیگر، یعنی موارد ششگانهای که بیانگر سطحی از مطالبات از رئیسجمهور است، میتواند معرض قضاوت عمومی قرار گیرد. تا در ادامه چه پیش آید...
✅اول. به باور من رییسجمهور باید دارای گفتمان مشخص و برآمده از یک سازمان منسجم سیاسی- فکری باشد. گفتمان و سازمانی که گذشته و اکنوناش را بر پرده داوری افکار عمومی بیفکند و از آن مهمتر، پیام تغییر به جامعه بدهد. این پیام میبایست برآمده از یک نظریه مشخص حکمرانی و اداره امور عمومی باشد بهدور از هرگونه بازی مرکب و تلفیق نامتجانس تئوریها.
✅دوم. به باور من رییسجمهور باید اهل ایستادگی باشد. ایستادگی بر سر اصول، ایستادگی بر سر حق مردم و ایستادگی بر سر کابینه مطلوباش. اینها ممکن است به مبارزهجویی تفسیر شود اما ما نه بهلحاظ اخلاقی و نه بهلحاظ راهبردی مجاز نیستیم ملوّن باشیم و به هر شکلی در آییم. رییسجمهور بر سر این ایستادگیست که باید ذمه خود را رهین قولاش کند.
✅سوم. به باور من رییسجمهور باید فهم دقیقی از مسئله قانون، بهطور مشخص مفهوم «حاکمیت قانون» و از آن مهمتر «قرارداد اجتماعی» داشته باشد. بدین معنا که بداند چه ودیعهای را از مردم گرفته است، اختیاراتاش وفق قانون اساسی چیست، و مقصدش کجاست. چنانکه در سوگندنامه رییس قوه مجریه اشارهای موجز بدان شده است. در این راه طبعاً با موانعی روبهرو خواهد شد و نیک آن است خود را فدای «حاکمیت قانون» و قسماش کند.
✅چهارم. به باور من، بهتبع انسان، مناصب نیز میبایست بهسوی تکامل حرکت کنند. به عبارتی ضروری است رییسجمهور پیشین و پسین با یکدیگر تفاوت ماهوی داشته باشند. ما، مدتهاست از عصر تکرار خود عبور کردهایم و صرفاً میتوانیم رو به جلو حرکت کنیم؛ هر قدمی به پس، منتج به انحلال سیاست و رجحان موضوعات نامربوط به امر سیاسی است. چه آنکه شاهد بودهایم در مقاطعی بهواسطه فراموشکردن سیاست تنبیه شدهایم.
✅پنجم. به باور من، رییسجمهور (بهرغم همه تنگناها) لازم است بخشی از راهحل باشد نه آنکه خود تبدیل به صورت مسئله شود. چنانچه اقتصاد، سیاست داخلی و سیاست خارجی را بهعنوان سه رکن مؤثر و با اهمیت در ایران امروز مفروض بگیریم، باید نخست به گفتمان منسجم و دوم به کارگزاری تکیه کنیم که ضمن درک صحیح از مسائل و داشتن افق روشن، اراده و قابلیت اصلاح نیز داشته باشد. بدون این موارد دستکم صاحب این قلم چشماندازی برای عملکرد مؤثر یک کارگزار نمیبیند. نقل آن بیماریست که مرضاش از طبیب پنهان است و با سعی و خطا، مرتب پیکرش جراحی میشود!
✅ششم. به باور من، چنانکه حضرت امیر میفرماید، حق قدیم را هیچچیز باطل نمیکند. یعنی مناصب، انتفاعات، مستملکاتی که به ناحق به این و آن داده شده است، باید به بیتالمال بازگردد؛ چنانچه رئیسجمهور این امر را بهعنوان محور فسادستیزی و عدالتمحوریاش قرار دهد، قادر است نظام شایستهسالاری را تا حد امکان برقرار کند و از توزیع رانت بکاهد.
📌نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی👇:
تلگرام | اینستاگرام | اکس (توییتر)
@MostafaTajzadeh
Telegram
وراى حد تقرير | سعيد حجاريان
«وراى حد تقرير» تنها مرجع بازنشر يادداشتها، مقالات و گفتوگوهاى #سعید_حجاریان در فضاى مجازى است.
حساب کاربری ایکس (توییتر):
twitter.com/Saeedhajjarian
حساب کاربری اینستاگرام:
instagram.com/saeedhajjarian
حساب کاربری ایکس (توییتر):
twitter.com/Saeedhajjarian
حساب کاربری اینستاگرام:
instagram.com/saeedhajjarian
♦️عیدانه
✍🏻فخرالسادات محتشمیپور
✅مصطفی آقاسعید را خیلی دوست دارد.
ازوقتی او با شلیک مستقیم سعید عسگر به معلولیت جسمی دچار شد و صبورانه درد و رنج حاصل از آن را تحمل کرد و میکند ارادتش نسبت به دوست دیرینش بیشتر شد.
✅همسرجان میگفت در کودتای ۸۸ وقتی فهمیدم سعید را هم بازداشت کردهاند خیلی غصه خوردم برای او، خانوادهاش و نظامی که باز هم از سعید حجاریان با این وضعیتی که بدان دچارش کرده هراس دارد.
✅در اولین مرخصی (اسفند ۸۸) و نیز پس از آزادی همسرجان (خرداد ۹۵) وقتی به سختی با واکر به دیدن او آمد چهره هردویشان چون گل به خنده باز شد. از احوال هم بیخبر نبودند. بعد از بازداشت دوباره مصطفی، آقا سعید مرتب احوالپرس اوست.
✅امشب هم به من زنگ زد و عید غدیر را تبریک گفت و از احوالات همسرجان پرسید. همسرجان هم خواست که با او صحبت و از مهر و محبتش تشکر کند.
✅چقدر سخت میتوان فهمید حجاریان چه میگوید با این لکنت شدید حاصل از شلیک دخمه نشینان کوردل به مغزش. اما او نگران دوست آزاده دربند خود است. بعد از تبریک عید میپرسد مصطفی خوبی؟ اذیتت نمیکنند؟ تنهایی؟ روزه میگیری؟ دکتر برای قلبت رفتی؟ و تأکید می کند: روزه نگیری برای سلامتت مضر است. به فکر سلامتت باش!
✅همسرجان به او اطمینان میدهد که خوب است، تنهاست اما قطع ارتباط مطلق نیست.
و روزه نمیگیرد چون فخری از او خواسته به فکر قلبش و جان عزیزش باشد.
✅خداوند هر دو عزیز را برای ایران نگهدارد.
#سعید_حجاریان
#سید_مصطفی_تاجزاده
#جرم_نقد_رهبر
@MostafaTajzadeh
✍🏻فخرالسادات محتشمیپور
✅مصطفی آقاسعید را خیلی دوست دارد.
ازوقتی او با شلیک مستقیم سعید عسگر به معلولیت جسمی دچار شد و صبورانه درد و رنج حاصل از آن را تحمل کرد و میکند ارادتش نسبت به دوست دیرینش بیشتر شد.
✅همسرجان میگفت در کودتای ۸۸ وقتی فهمیدم سعید را هم بازداشت کردهاند خیلی غصه خوردم برای او، خانوادهاش و نظامی که باز هم از سعید حجاریان با این وضعیتی که بدان دچارش کرده هراس دارد.
✅در اولین مرخصی (اسفند ۸۸) و نیز پس از آزادی همسرجان (خرداد ۹۵) وقتی به سختی با واکر به دیدن او آمد چهره هردویشان چون گل به خنده باز شد. از احوال هم بیخبر نبودند. بعد از بازداشت دوباره مصطفی، آقا سعید مرتب احوالپرس اوست.
✅امشب هم به من زنگ زد و عید غدیر را تبریک گفت و از احوالات همسرجان پرسید. همسرجان هم خواست که با او صحبت و از مهر و محبتش تشکر کند.
✅چقدر سخت میتوان فهمید حجاریان چه میگوید با این لکنت شدید حاصل از شلیک دخمه نشینان کوردل به مغزش. اما او نگران دوست آزاده دربند خود است. بعد از تبریک عید میپرسد مصطفی خوبی؟ اذیتت نمیکنند؟ تنهایی؟ روزه میگیری؟ دکتر برای قلبت رفتی؟ و تأکید می کند: روزه نگیری برای سلامتت مضر است. به فکر سلامتت باش!
✅همسرجان به او اطمینان میدهد که خوب است، تنهاست اما قطع ارتباط مطلق نیست.
و روزه نمیگیرد چون فخری از او خواسته به فکر قلبش و جان عزیزش باشد.
✅خداوند هر دو عزیز را برای ایران نگهدارد.
#سعید_حجاریان
#سید_مصطفی_تاجزاده
#جرم_نقد_رهبر
@MostafaTajzadeh
✍️سعید حجاریان:
✅سؤالاتی از آقای جلیلی - شماره ۱
✅ذیل تفکرات جنابعالی و همچنین در دوره دبیری «شعام» قطعنامههایی علیه ایران صادر و تحریمهای نفتی و بانکی خسارتبار علیه کشور به بار آمد. تاکنون نشانهای از تغییر منطق/استراتژی شما رؤیت نشده است. آیا دولت شما دولتِ تداومِ قطعنامهها و تحریمها خواهد بود.
تلگرام
@MostafaTajzadeh
✅سؤالاتی از آقای جلیلی - شماره ۱
✅ذیل تفکرات جنابعالی و همچنین در دوره دبیری «شعام» قطعنامههایی علیه ایران صادر و تحریمهای نفتی و بانکی خسارتبار علیه کشور به بار آمد. تاکنون نشانهای از تغییر منطق/استراتژی شما رؤیت نشده است. آیا دولت شما دولتِ تداومِ قطعنامهها و تحریمها خواهد بود.
تلگرام
@MostafaTajzadeh