🔴#برای_آزادی،#برای_حق_اعتراض
💠 فیروزه صابر
▪️ اظهار عقیده و بیان نظر عباراتی ساده و در عین حال مورد اقبال همگانی است ، آنگونه که در هر سندی که پای حقوق بشر در میان است ، از جمله قانون اساسی مکتوب است. جمهوری اسلامی هم با همه اما و اگرهای بدون پردازش معنایی در قانون اساسی خود چنین ثبت کرده است؛
- تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمی توان مورد تعرض ومواخذه قرار داد. ( اصل ۲۳)
-نشریات و مطبوعات در بیان آزادند مگر آنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد.(اصل۲۴)
- تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها، بدون حمل سلاح ، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.(اصل۲۷)
🔸اما در این چهار دهه چه هزینه های سنگینی به پای این واژگان انباشت شد، چه تحقیرهای گونهگونی را ملت به خود دید، چه اندیشه هایی به اسارت گرفته شد، چه ترکه هایی بر اندام نوجوانان و جوانان پر از شور بی رحمانه زده شد، چه انسان های صاحب قلم و قدمی با آتش گلوله ها جان شیرین دادند ، چه نارواها و خشونت هایی به جامعه مدنی وارد شد، چه نوبرانه ها و استعدادهای در اوج شکوفایی حذف و سرکوب شدند، چه ترک وطن های تلخی را باعث شدند و چه اجبارها و فشارهای مضاعفی بر سر زنان سایه افکند.
▪️در مسیرحمایت از حقوق شهروندی و مخالفت با نابرابری ها و بی عدالتی ها و محرومیت ها، تذکرهای پیایی داده شد، نامه ها نوشته شد، سخنان ها وضع شد، بیانیه های محکومیت شرایط ، مکرر منتشر شد، شعارها و نمادهای مخالفت عیان شد،اعتصاب های صنفی آغاز شد، شعر و هنر و موسیقی، نما و نوای اعتراض شد،در هنگامه فشارهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، صداهای جمعی فریاد شد و هم چنان باز سرکوب شد.
🔸با قربانی شدن مهسا امینی، نفس های حبس شده، باز شد تا فریادهای فروخفته سالیان در اسارت جور سر برآورد. شعله خشم حکومت قربانی های دیگررا هم گرفت، یا به مسلخ کشیده شدند، یا در بند اسارت رفتند، یا آسیب های جسمی و روانی با خود حمل کردند و یا از حقوق شهروندی نابرخوردارترشدند.
▪️اما اینبار رقصِ در میدان با نسلی بود که هم حکومت رابا همه قوای سرکوبش به شگفت واداشت و هم میدان داران عرصه سیاسی و اجتماعی را در کنار قرار داد. نسلی جسور، با دستان خالی و بی امکانی و در جستجوی خواسته های معمول نوجوانی و جوانی ؛ یعنی «زن ، زندگی، آزادی» .
🔸گو اینکه تاریخ چهار دهه اخیر گواه آن است که صدای امروز اعتراض برای آزادی در امتداد اصوات رهاییبخش گذشته است، اما اینبار تلنگرهای جدی در حوزه های نظری و عملی و در حرفه های گوناگون وارد شد. بهطوریکه یا با معترضین هم گام و هم سو و هم بند شدند، یا به مدد آمدند، يا تحسین شان کردند، یا تحلیل شان و یا نقدشان .اما فصل مشترک این همه، قائل بودن به حق اعتراض برای آزادی است. از تازه از بند رستگان نقل است که وکیل بندی صبح را با نام زیبنده معلم و کارگرو دانشجو و ورزشکارو مهندس و فیلمساز و آشپز و نویسنده و شاعر و هنرمند در بند و نیز آزادی و ایران سلام می گوید.حقیقتی است که همگان برای آزادی در بند اسارت گرد آمدهاند.
▪️این حق مشترک ، حیطه امکانی برای همگرایی است. بدین معنا که اگر این اعتراض حق است،مسئولانه به تداوم و تعالی و دستآورد و اثرش باید اندیشید ،از حاشیه خارج شد و به متن آمد و به سازمان یافتگی، همت گماشت. «با هر مانع و انسداد سیاسی یا بحران اقتصادی و اقلیمی هم که به وجود بیاید، جامعه ایرانی در سطح فرهنگی و اجتماعی هم چنان میل به ابراز وجود و تداوم خود دارد»(فراستخواه،پویه،۱۹ و۲۰ص۳۶)
🔸دایره همگرایی در سیر دَورانی خود، شعاع خود را می گشاید و در گشودگی زوایای ذهنی و عملی خود، فصل مشترک جدیدی ایحاد می کند. مهم عزم پیوند و ایجاد فضای گفتمانی برای اقدام مشترک است. نقطه آغاز این سرفصل،پیوند تشکل های مدنی با ظرفیت همگرایی و پا به میدان گذاشته در این جنبش به هر میزان ورود و نقش است. یقینا گفتمان ها و اقدام های در پساش ملاط فکری و نظری و اندیشه سیاسی می خواهد .و البته نه به معنای توصیف و تحلیل و تجویز در رصدخانه های خبرگانی، که در متن جنبش و تغییر نقش ها راه بگشاید.
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانی است
روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم(حافظ)
#ایران_فردا
#حق_آزادی
#حق_اعتراض
#فیروزه_صابر
#زن_زندگی_آزادی
https://bit.ly/3HlLm25
https://t.me/iranfardamag @MostafaTajzadeh
💠 فیروزه صابر
▪️ اظهار عقیده و بیان نظر عباراتی ساده و در عین حال مورد اقبال همگانی است ، آنگونه که در هر سندی که پای حقوق بشر در میان است ، از جمله قانون اساسی مکتوب است. جمهوری اسلامی هم با همه اما و اگرهای بدون پردازش معنایی در قانون اساسی خود چنین ثبت کرده است؛
- تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمی توان مورد تعرض ومواخذه قرار داد. ( اصل ۲۳)
-نشریات و مطبوعات در بیان آزادند مگر آنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد.(اصل۲۴)
- تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها، بدون حمل سلاح ، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.(اصل۲۷)
🔸اما در این چهار دهه چه هزینه های سنگینی به پای این واژگان انباشت شد، چه تحقیرهای گونهگونی را ملت به خود دید، چه اندیشه هایی به اسارت گرفته شد، چه ترکه هایی بر اندام نوجوانان و جوانان پر از شور بی رحمانه زده شد، چه انسان های صاحب قلم و قدمی با آتش گلوله ها جان شیرین دادند ، چه نارواها و خشونت هایی به جامعه مدنی وارد شد، چه نوبرانه ها و استعدادهای در اوج شکوفایی حذف و سرکوب شدند، چه ترک وطن های تلخی را باعث شدند و چه اجبارها و فشارهای مضاعفی بر سر زنان سایه افکند.
▪️در مسیرحمایت از حقوق شهروندی و مخالفت با نابرابری ها و بی عدالتی ها و محرومیت ها، تذکرهای پیایی داده شد، نامه ها نوشته شد، سخنان ها وضع شد، بیانیه های محکومیت شرایط ، مکرر منتشر شد، شعارها و نمادهای مخالفت عیان شد،اعتصاب های صنفی آغاز شد، شعر و هنر و موسیقی، نما و نوای اعتراض شد،در هنگامه فشارهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، صداهای جمعی فریاد شد و هم چنان باز سرکوب شد.
🔸با قربانی شدن مهسا امینی، نفس های حبس شده، باز شد تا فریادهای فروخفته سالیان در اسارت جور سر برآورد. شعله خشم حکومت قربانی های دیگررا هم گرفت، یا به مسلخ کشیده شدند، یا در بند اسارت رفتند، یا آسیب های جسمی و روانی با خود حمل کردند و یا از حقوق شهروندی نابرخوردارترشدند.
▪️اما اینبار رقصِ در میدان با نسلی بود که هم حکومت رابا همه قوای سرکوبش به شگفت واداشت و هم میدان داران عرصه سیاسی و اجتماعی را در کنار قرار داد. نسلی جسور، با دستان خالی و بی امکانی و در جستجوی خواسته های معمول نوجوانی و جوانی ؛ یعنی «زن ، زندگی، آزادی» .
🔸گو اینکه تاریخ چهار دهه اخیر گواه آن است که صدای امروز اعتراض برای آزادی در امتداد اصوات رهاییبخش گذشته است، اما اینبار تلنگرهای جدی در حوزه های نظری و عملی و در حرفه های گوناگون وارد شد. بهطوریکه یا با معترضین هم گام و هم سو و هم بند شدند، یا به مدد آمدند، يا تحسین شان کردند، یا تحلیل شان و یا نقدشان .اما فصل مشترک این همه، قائل بودن به حق اعتراض برای آزادی است. از تازه از بند رستگان نقل است که وکیل بندی صبح را با نام زیبنده معلم و کارگرو دانشجو و ورزشکارو مهندس و فیلمساز و آشپز و نویسنده و شاعر و هنرمند در بند و نیز آزادی و ایران سلام می گوید.حقیقتی است که همگان برای آزادی در بند اسارت گرد آمدهاند.
▪️این حق مشترک ، حیطه امکانی برای همگرایی است. بدین معنا که اگر این اعتراض حق است،مسئولانه به تداوم و تعالی و دستآورد و اثرش باید اندیشید ،از حاشیه خارج شد و به متن آمد و به سازمان یافتگی، همت گماشت. «با هر مانع و انسداد سیاسی یا بحران اقتصادی و اقلیمی هم که به وجود بیاید، جامعه ایرانی در سطح فرهنگی و اجتماعی هم چنان میل به ابراز وجود و تداوم خود دارد»(فراستخواه،پویه،۱۹ و۲۰ص۳۶)
🔸دایره همگرایی در سیر دَورانی خود، شعاع خود را می گشاید و در گشودگی زوایای ذهنی و عملی خود، فصل مشترک جدیدی ایحاد می کند. مهم عزم پیوند و ایجاد فضای گفتمانی برای اقدام مشترک است. نقطه آغاز این سرفصل،پیوند تشکل های مدنی با ظرفیت همگرایی و پا به میدان گذاشته در این جنبش به هر میزان ورود و نقش است. یقینا گفتمان ها و اقدام های در پساش ملاط فکری و نظری و اندیشه سیاسی می خواهد .و البته نه به معنای توصیف و تحلیل و تجویز در رصدخانه های خبرگانی، که در متن جنبش و تغییر نقش ها راه بگشاید.
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانی است
روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم(حافظ)
#ایران_فردا
#حق_آزادی
#حق_اعتراض
#فیروزه_صابر
#زن_زندگی_آزادی
https://bit.ly/3HlLm25
https://t.me/iranfardamag @MostafaTajzadeh
Telegraph
🔴#برای_آزادی،# برای_حق_اعتراض
💠 فیروزه صابر @iranfardamag ▪️ اظهار عقیده و بیان نظر عباراتی ساده و در عین حال مورد اقبال همگانی است ، آنگونه که در هر سندی که پای حقوق بشر در میان است ، از جمله قانون اساسی مکتوب است. جمهوری اسلامی هم با همه اما و اگرهای بدون پردازش معنایی در قانون اساسی…