Forwarded from جریانـ
💡 تا چند دهه قبل، در مدارس خانگی و سنتی قونیه، آثار مولانا و سعدی به کودکان آموزش دادهمیشد. ... بدون زبان فارسی، در دیپلماسی میراثی هم رابطه ما با کشورهای دیگر چون تاجیکستان، افغانستان، ترکیه، هند، جمهوری آذربایجان و... دچار اختلال میشود. بنابراین تضعیف زبان فارسی تنها به وحدت اقوام ایرانی آسیب نمیزند که به رابطه ما با حوزه ایران فرهنگی آسیب وارد میسازد.
با توجه به رابطه میانفرهنگی و میانمتنی زبان فارسی با سایر زبانهای ایرانی میتوان ترجمه خودجوش ادبیات فارسی به زبان اقوام ایرانی چون لری، کردی، گیلکی و غیره را دید. مثال آن شاهنامه گیلکی، بختیاری، لری، کردی و... است. وجود قصههای شاهنامه به زبانهای دیگر ایرانی از این همزیستی حکایت دارد.
در ایران نقالی گیلکی و قصهگویی قهوهخانهای از #شاهنامه و سایر آثار برجسته ادبیات #فارسی رواج داشتهاست. خودِ من قصههای «هفت گنبد» نظامی گنجوی را به زبان گیلکی شنیدهام درحالیکه راویان صدساله آن، قصه را به زبان گیلکی و تالشی بهعنوان قصهای عامیانه تعریف میکردند. یعنی تعامل و رابطه میانمتنی بین زبان فارسی و سایر زبانهای ایران و البته موجود در ایران وجود داشتهاست و بین این زبانها دیوار بتنی وجود نداشتهاست. ترانههای گیلکی و تالشی چندزبانهاند. یعنی شما در یک ترانه فولکلوریک گیلکی و تالشی بندهای فارسی را به شکلی خودجوش میبینید. اصولاً اقوام ایرانی چندزبانه بودهاند. مثلاً فردی تالشی میتواند همزمان به تالشی، گیلکی، فارسی و حتی ترکی صحبت کند. چندزبانگی در ایران پدیدهای متأخر نیست. این چندزبانگی در دل قصهها و ترانههای فولکلوریک امری خودجوش بودهاست. ترانههای «احمد عاشورپور» که آغازگر خواندن آوازهای محلی و قومی در دهه ۳۰ در رادیوست، به دو زبان فارسی و گیلکیاند. این عیناً در فولکلور گیلان هم وجود دارد یعنی از فولکلورِ هزارانساله در خلق ترانههای چندزبانه الهام گرفتهاست. در سرتاسر ایران شاعران بزرگی وجود دارند که رشد زبان فارسی را موجب شدهاند؛ شعرسرایی صائب تبریزی، نظامی گنجوی، حزین لاهیجی، هوشنگ ابتهاج، شهریار، باباطاهر همدانی و بسیاری دیگر به زبان فارسی امری تحمیلی نبودهاست.
شاعران اقوام ایرانی از زمینههای فرهنگی متنوع بودهاند، مثل افراشته و شیون فومنی در گیلان. سلسلههای سیاسی با زمینه قومی چون صفویه و قاجار و غیره زبان فارسی را انتخاب میکردند چون این زبان همواره میانجی، و بهدلیل زمینه مرتبط با تنوع فرهنگی، غنی و قدرتمند بوده و است. «فارسی» زبان یک نژاد نبوده، زبان اقوام و مللی بوده که بهدنبال خلق میراث مشترک و ارتباط فرهنگی و تمدنی با هم و گفتوگو با یکدیگر بودهاند. به این دلیل، ادبیات فارسی آیینه یک میراث میانفرهنگیست و در آن از میراث روایی اقوام ایرانی تا ملل دیگر را میتوان یافت، چین، هند و یونان و غیره. این زبان، زبان صلح و تلفیق و ترکیب افقهای فرهنگی و تمدنی بوده و با گسترش ادبیات فارسی و هنر ایرانی، جلوی گفتمان جنگ را در جهان گرفتهاست. شاهان صفوی و عثمانی به فارسی شعر میسرودند. سلسلههای غیرفارسزبان مثل گورکانیان و سلجوقیان در رشد این زبان نقش داشتهاند. پیوند زبان فارسی با عرفان، نشاندهنده قدرت چندصدایی آن است. این شکافهایی که برخی سعی در برجسته کردن آن دارند امری برساخته و تصنعیست و ریشه در یک گفتمان سطحی، سیاستزده و غیرعلمی دارد. در این نوع از ادعاها فقدان و غیبت علوم میراثی و هویتی چون مردمشناسی، زبانشناسی و تاریخ کاملاً برجسته است.
دو جریان غلط در رابطه با این موضوع وجود دارد؛ یکی کسانیکه جایگاه میانقومی و میانفرهنگی و ملی زبان فارسی را انکار میکنند و دیگری کسانیکه زبانهای قومی و محلی ایران را منبع تهدید برای فارسی میدانند. هر دو این دیدگاهها بهدور از نگاهی منصفانه و علمیست. این مرز بستهای که در این دو تفسیر کشیده میشود در تضاد با واقعیتهای تاریخی، کهن و باستانی همزیستیِ زبانهای ایرانی با هم قرار دارد. زبانهای محلی و قومی باعث غنای زبان فارسی شدهاند کمااینکه برعکس. شکل کاربرد #زبان در ایران و هویت زبانی ایرانیان چندزبانگی بهعنوان واقعیتی کهن و قدیمیست، یعنی توانایی همزمان صحبت کردن به چند زبان. این از گذشته وجود داشته و متأخر نیست. جوامع چندزبانه جوامعیاند که در آنها اقوام قدرت تکلم به چند زبان را دارند.
🎙 علیرضا حسن زاده
رئیس پژوهشکده مردمشناسی میراث فرهنگی
🔗 متن کامل گفتوگو
⬅️ بخش نخست گفتوگو
#وحدت_در_کثرت
#پارسی_میراث_همه_ایرانیان
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
با توجه به رابطه میانفرهنگی و میانمتنی زبان فارسی با سایر زبانهای ایرانی میتوان ترجمه خودجوش ادبیات فارسی به زبان اقوام ایرانی چون لری، کردی، گیلکی و غیره را دید. مثال آن شاهنامه گیلکی، بختیاری، لری، کردی و... است. وجود قصههای شاهنامه به زبانهای دیگر ایرانی از این همزیستی حکایت دارد.
در ایران نقالی گیلکی و قصهگویی قهوهخانهای از #شاهنامه و سایر آثار برجسته ادبیات #فارسی رواج داشتهاست. خودِ من قصههای «هفت گنبد» نظامی گنجوی را به زبان گیلکی شنیدهام درحالیکه راویان صدساله آن، قصه را به زبان گیلکی و تالشی بهعنوان قصهای عامیانه تعریف میکردند. یعنی تعامل و رابطه میانمتنی بین زبان فارسی و سایر زبانهای ایران و البته موجود در ایران وجود داشتهاست و بین این زبانها دیوار بتنی وجود نداشتهاست. ترانههای گیلکی و تالشی چندزبانهاند. یعنی شما در یک ترانه فولکلوریک گیلکی و تالشی بندهای فارسی را به شکلی خودجوش میبینید. اصولاً اقوام ایرانی چندزبانه بودهاند. مثلاً فردی تالشی میتواند همزمان به تالشی، گیلکی، فارسی و حتی ترکی صحبت کند. چندزبانگی در ایران پدیدهای متأخر نیست. این چندزبانگی در دل قصهها و ترانههای فولکلوریک امری خودجوش بودهاست. ترانههای «احمد عاشورپور» که آغازگر خواندن آوازهای محلی و قومی در دهه ۳۰ در رادیوست، به دو زبان فارسی و گیلکیاند. این عیناً در فولکلور گیلان هم وجود دارد یعنی از فولکلورِ هزارانساله در خلق ترانههای چندزبانه الهام گرفتهاست. در سرتاسر ایران شاعران بزرگی وجود دارند که رشد زبان فارسی را موجب شدهاند؛ شعرسرایی صائب تبریزی، نظامی گنجوی، حزین لاهیجی، هوشنگ ابتهاج، شهریار، باباطاهر همدانی و بسیاری دیگر به زبان فارسی امری تحمیلی نبودهاست.
شاعران اقوام ایرانی از زمینههای فرهنگی متنوع بودهاند، مثل افراشته و شیون فومنی در گیلان. سلسلههای سیاسی با زمینه قومی چون صفویه و قاجار و غیره زبان فارسی را انتخاب میکردند چون این زبان همواره میانجی، و بهدلیل زمینه مرتبط با تنوع فرهنگی، غنی و قدرتمند بوده و است. «فارسی» زبان یک نژاد نبوده، زبان اقوام و مللی بوده که بهدنبال خلق میراث مشترک و ارتباط فرهنگی و تمدنی با هم و گفتوگو با یکدیگر بودهاند. به این دلیل، ادبیات فارسی آیینه یک میراث میانفرهنگیست و در آن از میراث روایی اقوام ایرانی تا ملل دیگر را میتوان یافت، چین، هند و یونان و غیره. این زبان، زبان صلح و تلفیق و ترکیب افقهای فرهنگی و تمدنی بوده و با گسترش ادبیات فارسی و هنر ایرانی، جلوی گفتمان جنگ را در جهان گرفتهاست. شاهان صفوی و عثمانی به فارسی شعر میسرودند. سلسلههای غیرفارسزبان مثل گورکانیان و سلجوقیان در رشد این زبان نقش داشتهاند. پیوند زبان فارسی با عرفان، نشاندهنده قدرت چندصدایی آن است. این شکافهایی که برخی سعی در برجسته کردن آن دارند امری برساخته و تصنعیست و ریشه در یک گفتمان سطحی، سیاستزده و غیرعلمی دارد. در این نوع از ادعاها فقدان و غیبت علوم میراثی و هویتی چون مردمشناسی، زبانشناسی و تاریخ کاملاً برجسته است.
دو جریان غلط در رابطه با این موضوع وجود دارد؛ یکی کسانیکه جایگاه میانقومی و میانفرهنگی و ملی زبان فارسی را انکار میکنند و دیگری کسانیکه زبانهای قومی و محلی ایران را منبع تهدید برای فارسی میدانند. هر دو این دیدگاهها بهدور از نگاهی منصفانه و علمیست. این مرز بستهای که در این دو تفسیر کشیده میشود در تضاد با واقعیتهای تاریخی، کهن و باستانی همزیستیِ زبانهای ایرانی با هم قرار دارد. زبانهای محلی و قومی باعث غنای زبان فارسی شدهاند کمااینکه برعکس. شکل کاربرد #زبان در ایران و هویت زبانی ایرانیان چندزبانگی بهعنوان واقعیتی کهن و قدیمیست، یعنی توانایی همزمان صحبت کردن به چند زبان. این از گذشته وجود داشته و متأخر نیست. جوامع چندزبانه جوامعیاند که در آنها اقوام قدرت تکلم به چند زبان را دارند.
🎙 علیرضا حسن زاده
رئیس پژوهشکده مردمشناسی میراث فرهنگی
🔗 متن کامل گفتوگو
⬅️ بخش نخست گفتوگو
#وحدت_در_کثرت
#پارسی_میراث_همه_ایرانیان
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
Forwarded from جریانـ
💡 زبان فارسی یک زبان میانقومیست، پل ارتباط اقوام ایرانی با هم. پل ارتباطی ما با کشورهایی چون افغانستان و تاجیکستان. میراث مشترک ما با هند، ترکیه و غیره. معلوم است که اگر این پل خراب شود چه اتفاقی میافتد؛ گسست و شکاف ظاهر میشود. شبکههایی مثل بیبیسی فارسی نماد نگاههای علمی و آکادمیک به موضوعات و مسائل نیستند. آنها بهدنبال تولید گفتمان علمی نیستند. انگیزه اصلی آنها سیاسیست. این شبکه سال گذشته نیز به سراغ #نوروز بهعنوان نماد باستانی و کهن وحدت ایرانیان رفت و «حاجی فیروز» را نماد بردهداری اعلام کرد تا منبع مهم همگرایی در فرهنگ ایرانی را تضعیف کرده و به تولید شکاف و ایجاد واگرایی در ایران بپردازند. ما در پژوهشگاه در قالب ۲۰ نشست به آنها پاسخ دادیم. شخص بنده نیز کتاب «وضع آیینی و وضع هنجاری» را در تحلیل آیینهای ایرانی از سوی انتشارات آمستردام به چاپ رساندم و به اساتید مقیم آمریکا و کانادا که بیبیسی برای تأیید و طرح فرضیه غلط خود درباره نوروز به سراغ آنها رفتهبود، علاوهبر پاسخ علمی پیشنهاد مناظره در فضای مجازی دادم اما حاضر نشدند چراکه گفتمان آنها سطحی و به دور از مستندات علوم میراثی بود. این بار هم مسئله تقابل زبان فارسی و زبانهای اقوام ایرانی را مطرح کردهاند. این شکاف برساخته است و ربطی به واقعیت تاریخی کشور کهن و باستانی ما ندارد. «هشتگ منوفارسی» بر اساس من/دیگری ساخته شدهاست. این یعنی بهدنبال دیگریسازی از زبان فارسی هستند. این دیگریسازی با هدف ایجاد شکاف در همگرایی اقوام ایرانی انجام شدهاست.
این رویکرد آنان با هدف کاهش سرمایه اجتماعی و منابع مهمی است که حافظ یکپارچگی جامعه و اقوام ایرانی چون نوروز و زبان میانقومی فارسی و غیره هستند. هدف، تضعیف ایران است. مثلاً مهمان این شبکه، خانمی که فاقد دانش مردمشناسیست از تحمیل نوروز به اقوام جنوب ایران در این شبکه میگوید. حال آنکه او نمیداند در جنوب ایران نوروز دریایی، صیادی یا خلیج فارس وجود داشته و این عنصر فرهنگی ایرانیان جنوب تا قاره آفریقا هم گسترش یافتهاست. یا آنها از ریشههای بردهداری در ایران میگویند. اما فیلم «سیاهان جنوب» اثر فرهاد ورهرام کارگردان و مردمشناس برجسته ایران را که فرضیه آنها را نقض میکند، نه میبینند، نه نمایش میدهند و نه معرفی میکنند. به نظر میرسد هدف آنها سست کردنِ پلِ اتصال، ضربه زدن به یکپارچگی اقوام ایرانی، تمامیت ارضی کشور ایران و ایجاد شکاف میان اقوام است. متنی شدن فرهنگ و زبانهای قومی و وجود شبکههای استانی که زبان آنها قومی و محلیست و امکان انتشار کتاب، فیلم و موسیقی به زبانهای قومی نشان از چنین اتنوساید و تبعیضی که مطرح میکنند، ندارد.
جوکهای قومی با توجه به رشد جامعه مدنی در ایران نسبت به قبل کاهش فراوان داشتهاست. حال بهجای جوکهای قومی که بهدلیل رشد مدنی و اخلاق شهروندی در میان مردم ایران کاهش یافته، یک امر دیگر را مطرح میکنند؛ تقابل زبانهای قومی و زبان فارسی. این تقابل برساخته و تصنعیست. نهضت جنگل یکی از نهضتهای مدنی ایران است که اولین بار از حقوق و حق رأی زنان سخن میگوید، زبان روزنامه این نهضت فارسیست.
زبان فارسی بهعنوان زبانی میانقومی حافظ هویت همه اقوام ایرانی در طی تاریخ کهن ما بودهاست. ما در تاریخ خود منابع فراوانی برای درک تنوع فرهنگی داریم. از منشور کورش تا ادبیات عرفانی ایرانی و اسلامی ما. در شرایط بد اقتصادی و شکاف طبقاتی و اقتصادیِ فعلی، ... باید به اقتصاد مناطق مرزی و محروم ایران رسید و مانع از قومی شدن فقر در کشور شد، آن وقت این گفتمانهای غیرعلمی که تولید میکنند، نمیتواند منجر به تضعیف اتحاد و یکپارچگی اقوام ایرانی شود.
میدانید که مانعی در تاریخ کلاسیک و کهن ما برای مکتوب و متنی شدن زبانهای اقوام ایرانی وجود نداشتهاست، نسخ خطی به زبانهای مازندرانی، گیلکی و... شاهد این ادعاست. «دیوان شرفشاه» کتابی خطی به زبان گیلکیست و کتاب «کنزالاسرار» به مازندرانیست. بهنظرم همزمان باید جوایز حوزه علوم میراثی، هنر و ادبیات بومی را نیز توسعه داد. مهمترین کار برای حفظ زبانهای قومی و محلی و بومی ما افزایش سرمایه نمادین آنها و نشان دادن همزیستی زبانهای قومی ما با زبان فارسیست.
🎙 علیرضا حسن زاده
عضو هیئت علمی و رئیس پژوهشکده مردمشناسی میراث فرهنگی
🔗 متن کامل گفتوگو
⬅️ بخش نخست گفتوگو ⬅️ بخش دوم گفتوگو
#وحدت_در_کثرت
#پارسی_میراث_همه_ایرانیان
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
این رویکرد آنان با هدف کاهش سرمایه اجتماعی و منابع مهمی است که حافظ یکپارچگی جامعه و اقوام ایرانی چون نوروز و زبان میانقومی فارسی و غیره هستند. هدف، تضعیف ایران است. مثلاً مهمان این شبکه، خانمی که فاقد دانش مردمشناسیست از تحمیل نوروز به اقوام جنوب ایران در این شبکه میگوید. حال آنکه او نمیداند در جنوب ایران نوروز دریایی، صیادی یا خلیج فارس وجود داشته و این عنصر فرهنگی ایرانیان جنوب تا قاره آفریقا هم گسترش یافتهاست. یا آنها از ریشههای بردهداری در ایران میگویند. اما فیلم «سیاهان جنوب» اثر فرهاد ورهرام کارگردان و مردمشناس برجسته ایران را که فرضیه آنها را نقض میکند، نه میبینند، نه نمایش میدهند و نه معرفی میکنند. به نظر میرسد هدف آنها سست کردنِ پلِ اتصال، ضربه زدن به یکپارچگی اقوام ایرانی، تمامیت ارضی کشور ایران و ایجاد شکاف میان اقوام است. متنی شدن فرهنگ و زبانهای قومی و وجود شبکههای استانی که زبان آنها قومی و محلیست و امکان انتشار کتاب، فیلم و موسیقی به زبانهای قومی نشان از چنین اتنوساید و تبعیضی که مطرح میکنند، ندارد.
جوکهای قومی با توجه به رشد جامعه مدنی در ایران نسبت به قبل کاهش فراوان داشتهاست. حال بهجای جوکهای قومی که بهدلیل رشد مدنی و اخلاق شهروندی در میان مردم ایران کاهش یافته، یک امر دیگر را مطرح میکنند؛ تقابل زبانهای قومی و زبان فارسی. این تقابل برساخته و تصنعیست. نهضت جنگل یکی از نهضتهای مدنی ایران است که اولین بار از حقوق و حق رأی زنان سخن میگوید، زبان روزنامه این نهضت فارسیست.
زبان فارسی بهعنوان زبانی میانقومی حافظ هویت همه اقوام ایرانی در طی تاریخ کهن ما بودهاست. ما در تاریخ خود منابع فراوانی برای درک تنوع فرهنگی داریم. از منشور کورش تا ادبیات عرفانی ایرانی و اسلامی ما. در شرایط بد اقتصادی و شکاف طبقاتی و اقتصادیِ فعلی، ... باید به اقتصاد مناطق مرزی و محروم ایران رسید و مانع از قومی شدن فقر در کشور شد، آن وقت این گفتمانهای غیرعلمی که تولید میکنند، نمیتواند منجر به تضعیف اتحاد و یکپارچگی اقوام ایرانی شود.
میدانید که مانعی در تاریخ کلاسیک و کهن ما برای مکتوب و متنی شدن زبانهای اقوام ایرانی وجود نداشتهاست، نسخ خطی به زبانهای مازندرانی، گیلکی و... شاهد این ادعاست. «دیوان شرفشاه» کتابی خطی به زبان گیلکیست و کتاب «کنزالاسرار» به مازندرانیست. بهنظرم همزمان باید جوایز حوزه علوم میراثی، هنر و ادبیات بومی را نیز توسعه داد. مهمترین کار برای حفظ زبانهای قومی و محلی و بومی ما افزایش سرمایه نمادین آنها و نشان دادن همزیستی زبانهای قومی ما با زبان فارسیست.
🎙 علیرضا حسن زاده
عضو هیئت علمی و رئیس پژوهشکده مردمشناسی میراث فرهنگی
🔗 متن کامل گفتوگو
⬅️ بخش نخست گفتوگو ⬅️ بخش دوم گفتوگو
#وحدت_در_کثرت
#پارسی_میراث_همه_ایرانیان
در «جریان» باشید.
@Jaryaann