Forwarded from سخنرانیها
🔊فایل صوتی
نخستین #همایش #سیر_تحول_نواندیشی_دینی
سخنرانی #عبدالکریم_سروش
تحت عنوان : #نواندیشی_دینی_معاصر_عرب
(محمد ارکون، محمد عابدجابری، نصرحامد ابوزید)
تاریخ : ۱۱ نوامبر ۲۰۱۷
#پنل_سوم - فایل شماره نهم
موسسه #ابن_سینا - ارواین - کالیفرنیا
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
نخستین #همایش #سیر_تحول_نواندیشی_دینی
سخنرانی #عبدالکریم_سروش
تحت عنوان : #نواندیشی_دینی_معاصر_عرب
(محمد ارکون، محمد عابدجابری، نصرحامد ابوزید)
تاریخ : ۱۱ نوامبر ۲۰۱۷
#پنل_سوم - فایل شماره نهم
موسسه #ابن_سینا - ارواین - کالیفرنیا
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
Telegram
📝📝📝احیاگران پیام عاشورا/ برنامه سخنرانی ها
✅زمان: جمعه ۷ شهریور ساعت ۲۱
سخنران: دکتر مسعود ادیب
موضوع: حسین بن علی (ع) الگوی اخلاق آزادگی
✅زمان: شنبه ۸ شهریور "تاسوعا" ساعت ۱۱صبح
سخنران: دکتر سید صادق حقیقت
موضوع: شعائر عاشورا بین دو گفتمان
✅زمان: یکشنبه ۹ شهریور "عاشورا" ساعت ۱۱ صبح
سخنران: دکتر داود فیرحی
موضوع: هدفِ اصلاح در نهضت امام حسین
مجری کارشناس: وحید پوراسماعیلی
✅احیا گران پیام عاشورا، اصفهان، محرم ۹۹
#احیاگران_پیام_عاشورا #محرم ۹۹ #نواندیشی_دینی #روشنفکری_دینی #هدف_نهضت_حسین #سوگواری_در_دوران_کرونا
#محرم_در_اصفهان
https://www.instagram.com/p/CEJN7EIJU_A/?igshid=4idc7mxd0ysl
🆔 @MostafaTajzadeh
✅زمان: جمعه ۷ شهریور ساعت ۲۱
سخنران: دکتر مسعود ادیب
موضوع: حسین بن علی (ع) الگوی اخلاق آزادگی
✅زمان: شنبه ۸ شهریور "تاسوعا" ساعت ۱۱صبح
سخنران: دکتر سید صادق حقیقت
موضوع: شعائر عاشورا بین دو گفتمان
✅زمان: یکشنبه ۹ شهریور "عاشورا" ساعت ۱۱ صبح
سخنران: دکتر داود فیرحی
موضوع: هدفِ اصلاح در نهضت امام حسین
مجری کارشناس: وحید پوراسماعیلی
✅احیا گران پیام عاشورا، اصفهان، محرم ۹۹
#احیاگران_پیام_عاشورا #محرم ۹۹ #نواندیشی_دینی #روشنفکری_دینی #هدف_نهضت_حسین #سوگواری_در_دوران_کرونا
#محرم_در_اصفهان
https://www.instagram.com/p/CEJN7EIJU_A/?igshid=4idc7mxd0ysl
🆔 @MostafaTajzadeh
Instagram
احیاگران-پیام-عاشورا
برنامه سخنرانی ها زمان: جمعه ۷ شهریور ساعت ۲۱ سخنران: دکتر مسعود ادیب موضوع: حسین بن علی (ع) الگوی اخلاق آزادگی زمان: شنبه ۸ شهریور "تاسوعا" ساعت ۱۱صبح سخنران: دکتر سید صادق حقیقت موضوع: شعائر عاشورا بین دو گفتمان زمان: یکشنبه ۹ شهریور "عاشورا" ساعت ۱۱ صبح…
Forwarded from اتچ بات
#نواندیشی_دینی
چالش اسلام و قدرت
نقد سروش
جلسه دوم
الف. سروش:
حدیث منقول از پیامبر «مأمور شده ام تا با مردم بجنگم تا به وحدانیت خدا شهادت دهند، در این صورت جان و مالشان نزد من محترم خواهم بود» را در اهل سنت متواتر ودر شیعه هم روایت غیر متروکی است که از مدارک محکم «اقتدارطلبی» پیامبر محسوب می شود.
- این حدیث در منابع شیعی بدون سند یا با سند ضعيف روایت شده.
در منابع اهل سنت این روايت مستفيض مجموعا از سه راوي از پیامبر نقل شده است:
غالبا از ابوهریره، و گاه از عبدالله بن عمر و جابر.
- در قرآن فریضه جهاد تنها با کفار حربي است.
لذا روایت به دليل تعارض با محکمات قرآن بی اعتبار است و قابل انتساب به پیامبر نیست.
ب. سروش:
پیامبر در مورد پاکسازی جزیرة العرب از غیرموحدان اصرار داشته، آخرین وصیتش اخراج مشرکان از جزیرة العرب، و سیره عملی وی عدم تحمل مشرکان این منطقه بوده است.
- اشتباه فاحش سروش این است که مشرکین جزیرة العرب را با «کافر حربی» معادل دانسته،
حرم - که مشرکین مجاز به ورود آن نبوده اند (شعاع ۶ تا ۲۱ کیلومتری مکه) - را با تمام جزیرة العرب یکی گرفته است!
جنگ پیامبر با کافران حربی «دفاع مشروع» بوده نه اقتدارطلبی!
پیامبر با مشرکان غیرحربی پیمان عدم تعرض می بسته است و مشرکان «با حفظ باور باطل خود»، با پرداخت جزیه از امنیت جانی و مالی برخوردار می شده اند.
- روایاتی در منابع اهل سنت با سند صحیح وصیت شفاهی پیامبر بر سه امر که اولینش اخراج مشرکین از جزیرة مطابق سلیقه قدرت مسلط و معارض با آیات متعدد معاهده با مشرکین است.
ج. سروش:
پیامبر از اول گفته آمده ام تا سرتان را ببُرم، او علاوه بر منطق، دست به شمشیر هم بود: نبی بالسیف، مردم از او می ترسیدند.
- تهدید به ذبح متوجه کشتنِ «کفار حربی» بوده است.
تهدید به مقابله در «دفاع مشروع» هیچ ربطی به «اقتدارگرایی» ندارد.
در منابع شیعی نقل نشده و در منابع اهل سنت این نسبتها سند معتبری ندارند.
- در حدیثی از پیامبر نقل شده که پنج چیز اختصاصی به ایشان اعطا شده است: از جمله نصر بالرُعب.
این خبر واحد در شيعه ضعيف، و در اهل سنت صحیح است.
چه اشکالی دارد که یاری الهی با وحشت انداختن در دل دشمنان متجاوز پیامبر در زمان جنگ باشد؟
در قرآن نصرت الهی پیامبر و مؤمنین غیرقابل انکار است.
خوف دشمنان متجاوز در زمان مقاتله تلازمی با «اقتدارطلبی» پیامبر ندارد.
هر سه شاهد ادعایی سروش بر اقتدارطلبی پیامبر مخدوش، ادله وی بر این دعاوی ناتمام و روش وی خلاف رویکرد انتقادی در مطالعات تاریخی است.
https://kadivar.com/18489/
@Mohsen_Kadivar_Offical
چالش اسلام و قدرت
نقد سروش
جلسه دوم
الف. سروش:
حدیث منقول از پیامبر «مأمور شده ام تا با مردم بجنگم تا به وحدانیت خدا شهادت دهند، در این صورت جان و مالشان نزد من محترم خواهم بود» را در اهل سنت متواتر ودر شیعه هم روایت غیر متروکی است که از مدارک محکم «اقتدارطلبی» پیامبر محسوب می شود.
- این حدیث در منابع شیعی بدون سند یا با سند ضعيف روایت شده.
در منابع اهل سنت این روايت مستفيض مجموعا از سه راوي از پیامبر نقل شده است:
غالبا از ابوهریره، و گاه از عبدالله بن عمر و جابر.
- در قرآن فریضه جهاد تنها با کفار حربي است.
لذا روایت به دليل تعارض با محکمات قرآن بی اعتبار است و قابل انتساب به پیامبر نیست.
ب. سروش:
پیامبر در مورد پاکسازی جزیرة العرب از غیرموحدان اصرار داشته، آخرین وصیتش اخراج مشرکان از جزیرة العرب، و سیره عملی وی عدم تحمل مشرکان این منطقه بوده است.
- اشتباه فاحش سروش این است که مشرکین جزیرة العرب را با «کافر حربی» معادل دانسته،
حرم - که مشرکین مجاز به ورود آن نبوده اند (شعاع ۶ تا ۲۱ کیلومتری مکه) - را با تمام جزیرة العرب یکی گرفته است!
جنگ پیامبر با کافران حربی «دفاع مشروع» بوده نه اقتدارطلبی!
پیامبر با مشرکان غیرحربی پیمان عدم تعرض می بسته است و مشرکان «با حفظ باور باطل خود»، با پرداخت جزیه از امنیت جانی و مالی برخوردار می شده اند.
- روایاتی در منابع اهل سنت با سند صحیح وصیت شفاهی پیامبر بر سه امر که اولینش اخراج مشرکین از جزیرة مطابق سلیقه قدرت مسلط و معارض با آیات متعدد معاهده با مشرکین است.
ج. سروش:
پیامبر از اول گفته آمده ام تا سرتان را ببُرم، او علاوه بر منطق، دست به شمشیر هم بود: نبی بالسیف، مردم از او می ترسیدند.
- تهدید به ذبح متوجه کشتنِ «کفار حربی» بوده است.
تهدید به مقابله در «دفاع مشروع» هیچ ربطی به «اقتدارگرایی» ندارد.
در منابع شیعی نقل نشده و در منابع اهل سنت این نسبتها سند معتبری ندارند.
- در حدیثی از پیامبر نقل شده که پنج چیز اختصاصی به ایشان اعطا شده است: از جمله نصر بالرُعب.
این خبر واحد در شيعه ضعيف، و در اهل سنت صحیح است.
چه اشکالی دارد که یاری الهی با وحشت انداختن در دل دشمنان متجاوز پیامبر در زمان جنگ باشد؟
در قرآن نصرت الهی پیامبر و مؤمنین غیرقابل انکار است.
خوف دشمنان متجاوز در زمان مقاتله تلازمی با «اقتدارطلبی» پیامبر ندارد.
هر سه شاهد ادعایی سروش بر اقتدارطلبی پیامبر مخدوش، ادله وی بر این دعاوی ناتمام و روش وی خلاف رویکرد انتقادی در مطالعات تاریخی است.
https://kadivar.com/18489/
@Mohsen_Kadivar_Offical
Telegram
attach 📎
Forwarded from مشق نو
📝📝📝«خوفنامه، خدای سلطان و پیامبر اقتدارطلب»
🔻🔻🔻مقالهای از محسن آرمین منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
🖊دانشمند گرامی جناب دکتر عبدالکریم سروش اخیراً طی چهار سخنرانی از منظر جامعهشناختی به تبیین نسبت دین اسلام و قدرت و تحلیل شخصیت پیامبر(ص) پرداختند. این سخنان واکنشهای بسیاری در پی داشت و به نظر میرسد طرحی که ایشان در انداختهاند همچنان موضوع بحث محافل فکری خواهد بود. در این طرح ما با رویکردی فوکویی به دین و وحی و پیامبر اسلام مواجه هستیم. مطابق نظر ایشان:
🖊«دین قدرت است. در جامعه به منزله یک قدرت متولد میشود. مثل هر قدرت دیگری با دیگر قدرتها وارد تعامل و تبادل و تخالف و… میشود با قدرتهای دیگر بده بستان میکند من جمله با قدرت سیاسی. این قدرت برای تثبیت خود به یکی از چیزهایی که احتیاج قوی دارد ترساندن و ارعاب است» (دین و قدرت، جلسه ۳۱).
🖊روشن است که پیغمبر وظیفه خود را صرفاً ابلاغ مجموعهای از تعالیم نمیدانست. او درویش و شاعر و فیلسوفی چون مولانا و سعدی و ابنسینا و ملاصدرا نبود، بلکه در محافظت و تثبیت تعالیم خود در برابر مشرکان متجاوز میکوشید، در برابر تجاوز ساکت نمینشست و در این راه ابایی از جنگ نداشت. شخصیتی جذاب و نافذ و اقتدارگرا داشت. هیچکس تاکنون در این حقایق تردید نکرده است، اما چنان که پیداست مدعای دکتر سروش بیش از این است. اطاعت خواستن از همگان، داشتن روحیه سلطانی، عدم تحمل مخالف و منتقد، حیوان و چارپا دانستن و خوار و خفیف خواستن آنها، کشورگشایی و تسلیمخواهی، و… تنها بخشی از مدعیات دکتر سروش در تحلیل شخصیت پیامبر و تعالیم و رویکرد کتاب و خدای اوست.
🖊جناب دکتر سروش در اثبات مدعای خود میدان گستردهای گشودهاند و از عرفان و فقه و روایت و تاریخ و قرآن مدد گرفتهاند. صرفنظر از برخی تهافتها در سخنان ایشان که نیازمند بحث جداگانهای است، میتوان از منظرهای مختلف به نقد و بررسی سخنان ایشان پرداخت. میتوان بحثی روششناسانه کرد و نشان داد، تصویری که ایشان از پیامبر به دست میدهند حاصل گزینش دادههای اندک از لابلای منابع تاریخی، بدون ارزیابی صحت و سقم آنها و غفلت از دادههای مخالف و توجیه این تخالف و در نتیجه، فاقد اعتبار علمی است. میتوان از منظر تاریخی، روایی و تفسیری به نقد طرح ایشان پرداخت.
🖊میتوان تعریف ایشان از اسلام را به چالش کشید و در اینباره به بحث نشست که آیا واقعاً اسلام یعنی همان چیزی که در تاریخ محقق شده است؟ آیا اسلام یعنی همان مجموعهای که فقیهان و مفسران و محدثان تحت تأثیر قدرت و تعامل با قدرت بهویژه قدرت سیاسی از کتاب و سنت در قرون گذشته فهمیدهاند؟ میتوان درباره عدم تفکیک ساحت هستیشناختی و معرفتشناختی در تعریف دین، تعارض رویکرد ذاتگرایانه با اعتقاد به وجود ذاتی و عرضی در دین سخن گفت؟ و… ، طبعاً چنین نقد پردامنهای از حوصله و مجال یک نوشتار خارج است.
🖊نوشتار حاضر بنا ندارد وارد چنین مجال گستردهای شود. هدف از این نوشتار صرفاً ارزیابی مستندات قرآنی است که جناب دکتر سروش در اثبات و یا تأیید نظر خود طی چهار سخنرانی اخیر ارائه دادهاند. میخواهیم ببینیم آیا ادله و شواهد قرآنی که بدان استناد کردهاند مؤید نظر ایشان است یا خیر. در این نوشتار قرآن نه بهعنوان متن مقدس دینی بلکه بهمثابه متنی دست اول و معتبر در معرفی پیامبر و سیره او در مقایسه با دیگر منابع موجود مورد استناد ماست. به عبارت بهتر نگاه ما به قرآن نگاهی پدیدارشناسانه و فارغ از تعلقات دینی است.
🔸متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید یا در موبایل خود بر روی Instant View کلیک کنید
vrgl.ir/4sPTh
#محسن_آرمین #عبدالکریم_سروش #پیامبر #نواندیشی_دینی
🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸 نشانی وبسایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
🔻🔻🔻مقالهای از محسن آرمین منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
🖊دانشمند گرامی جناب دکتر عبدالکریم سروش اخیراً طی چهار سخنرانی از منظر جامعهشناختی به تبیین نسبت دین اسلام و قدرت و تحلیل شخصیت پیامبر(ص) پرداختند. این سخنان واکنشهای بسیاری در پی داشت و به نظر میرسد طرحی که ایشان در انداختهاند همچنان موضوع بحث محافل فکری خواهد بود. در این طرح ما با رویکردی فوکویی به دین و وحی و پیامبر اسلام مواجه هستیم. مطابق نظر ایشان:
🖊«دین قدرت است. در جامعه به منزله یک قدرت متولد میشود. مثل هر قدرت دیگری با دیگر قدرتها وارد تعامل و تبادل و تخالف و… میشود با قدرتهای دیگر بده بستان میکند من جمله با قدرت سیاسی. این قدرت برای تثبیت خود به یکی از چیزهایی که احتیاج قوی دارد ترساندن و ارعاب است» (دین و قدرت، جلسه ۳۱).
🖊روشن است که پیغمبر وظیفه خود را صرفاً ابلاغ مجموعهای از تعالیم نمیدانست. او درویش و شاعر و فیلسوفی چون مولانا و سعدی و ابنسینا و ملاصدرا نبود، بلکه در محافظت و تثبیت تعالیم خود در برابر مشرکان متجاوز میکوشید، در برابر تجاوز ساکت نمینشست و در این راه ابایی از جنگ نداشت. شخصیتی جذاب و نافذ و اقتدارگرا داشت. هیچکس تاکنون در این حقایق تردید نکرده است، اما چنان که پیداست مدعای دکتر سروش بیش از این است. اطاعت خواستن از همگان، داشتن روحیه سلطانی، عدم تحمل مخالف و منتقد، حیوان و چارپا دانستن و خوار و خفیف خواستن آنها، کشورگشایی و تسلیمخواهی، و… تنها بخشی از مدعیات دکتر سروش در تحلیل شخصیت پیامبر و تعالیم و رویکرد کتاب و خدای اوست.
🖊جناب دکتر سروش در اثبات مدعای خود میدان گستردهای گشودهاند و از عرفان و فقه و روایت و تاریخ و قرآن مدد گرفتهاند. صرفنظر از برخی تهافتها در سخنان ایشان که نیازمند بحث جداگانهای است، میتوان از منظرهای مختلف به نقد و بررسی سخنان ایشان پرداخت. میتوان بحثی روششناسانه کرد و نشان داد، تصویری که ایشان از پیامبر به دست میدهند حاصل گزینش دادههای اندک از لابلای منابع تاریخی، بدون ارزیابی صحت و سقم آنها و غفلت از دادههای مخالف و توجیه این تخالف و در نتیجه، فاقد اعتبار علمی است. میتوان از منظر تاریخی، روایی و تفسیری به نقد طرح ایشان پرداخت.
🖊میتوان تعریف ایشان از اسلام را به چالش کشید و در اینباره به بحث نشست که آیا واقعاً اسلام یعنی همان چیزی که در تاریخ محقق شده است؟ آیا اسلام یعنی همان مجموعهای که فقیهان و مفسران و محدثان تحت تأثیر قدرت و تعامل با قدرت بهویژه قدرت سیاسی از کتاب و سنت در قرون گذشته فهمیدهاند؟ میتوان درباره عدم تفکیک ساحت هستیشناختی و معرفتشناختی در تعریف دین، تعارض رویکرد ذاتگرایانه با اعتقاد به وجود ذاتی و عرضی در دین سخن گفت؟ و… ، طبعاً چنین نقد پردامنهای از حوصله و مجال یک نوشتار خارج است.
🖊نوشتار حاضر بنا ندارد وارد چنین مجال گستردهای شود. هدف از این نوشتار صرفاً ارزیابی مستندات قرآنی است که جناب دکتر سروش در اثبات و یا تأیید نظر خود طی چهار سخنرانی اخیر ارائه دادهاند. میخواهیم ببینیم آیا ادله و شواهد قرآنی که بدان استناد کردهاند مؤید نظر ایشان است یا خیر. در این نوشتار قرآن نه بهعنوان متن مقدس دینی بلکه بهمثابه متنی دست اول و معتبر در معرفی پیامبر و سیره او در مقایسه با دیگر منابع موجود مورد استناد ماست. به عبارت بهتر نگاه ما به قرآن نگاهی پدیدارشناسانه و فارغ از تعلقات دینی است.
🔸متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید یا در موبایل خود بر روی Instant View کلیک کنید
vrgl.ir/4sPTh
#محسن_آرمین #عبدالکریم_سروش #پیامبر #نواندیشی_دینی
🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸 نشانی وبسایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
ویرگول
خوفنامه، خدای سلطان و پیامبر اقتدارطلب
محسن آرمیندانشمند گرامی جناب دکتر عبدالکریم سروش اخیراً طی چهار سخنرانی از منظر جامعهشناختی به تبیین نسبت دین اسلام و قدرت و تحلیل شخصیت پ…
Forwarded from مشق نو
📝📝📝«روانکاوی نبوی و فرضیه بادکنکوار تاریخ»
🔻🔻🔻مقالهای از احمد صدری منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
از متن:
🖊سخنان ساختارشکن و پارادایمبرانداز اخیر آقای دکتر سروش و طوفانی از نقد که در پی آن بهپا شده دلیل دیگری است بر زنده بودن فضای نواندیشی و روشنفکری دینی. آنها که میگویند روشنفکری دینی تناقضی است از قبیل آبغوره فلزی و باور دارند که دینداران تعبّدی فکر میکنند و نمیتوانند از خطوط قرمز و تابوهای متافیزیکی عبور کنند، نظری اجمالی به تاریخ تفکر دینی این چهل سال بعد از انقلاب بیاندازند و ببینند که چه تابوشکنیهای جسورانه و چه رودروییهای سهمگینی در میان این روشنفکران بومی در مورد ذات و جلوههای اجتماعی و سیاسی دین صورت گرفته است.
🖊البته این نقد و گفتوگوها، و از جمله سخنان اخیر آقای دکتر سروش و پاسخهای متنوعی که به آن داده شده برای پیشرفت فکر دینی در ایران و به روز شدن (سکولاریزاسیون به معنی جدایی نهادینه دین و دولت) مفید بوده است. خوشبختانه تا بهحال کسی دکتر سروش را تکفیر نکرده و نقدها از دایره نزاکت و اخلاق علمی بیرون نرفته است.
🖊در این مقاله از نقد نظریه روانی-تمدنی دکتر سروش آغاز میکنم که شامل سه بخش است: گنگی مفهومها، نقد چارچوب تئوریک که مشتمل بر روانشناسی تاریخی و تعمیم تمدنی اوست و بالاخره نقد روششناسی که بنده از آن به «آپوفنیا» تعبیر میکنم. ولی در این سخن به نقد بیانات دکتر سروش اکتفا نخواهم کرد، بلکه از فرضیه اخیر ایشان به عنوان تختهپرشی استفاده خواهم نمود تا (همانگونه که ایشان در سخنرانی سوم خود پیشنهاد کرده بودند) بدیلی برای نظریه روانی-تمدنی ایشان ارائه دهم.
🖊معلوم نیست منظور آقای دکتر سروش از اقتدارگرایی چیست. وقتی به ایشان گفته میشود چرا به محمد نسبت اقتدارگرایی میدهید، پاسخ میدهند که اقتدار که چیز بدی نیست. همه حکومتها باید اقتدار داشته باشند. بله، اگر منظور ایشان از اقتدار اتوریته به روایت ماکس وبر است که همان «قدرت مشروع» در مقابل «زور صرف» باشد، این چیز بدی نیست. زور، کار زورگیر است. شما کیف پولتان را به زورگیر میدهید چون چاقو کشیده. ولی اگر ریشسفید خانواده یا مرادتان و یا مامور نیروی انتظامی به شما دستوری داد، اجرا میکنید چون اینها قدرت مشروع یا اقتدار دارند. اقتدار هم سهگونه است: به ترتیب بالا ریشسفید اقتدار سنتی دارد، مراد اقتدار کاریزمایی دارد و پلیس اقتدار قانونی. قدرت اقتدار نیست. با سرنیزه میتوان فتح کرد ولی (چنانکه به ناپلئون نسبت میدهند) نمیتوان با آن حکومت کرد -لااقل حکومت دراز مدت.
🔸متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید یا در موبایل خود بر روی Instant View کلیک کنید
vrgl.ir/ulFH2
#احمد_صدری #عبدالکریم_سروش #پیامبر #نواندیشی_دینی
🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸 نشانی وبسایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
🔻🔻🔻مقالهای از احمد صدری منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
از متن:
🖊سخنان ساختارشکن و پارادایمبرانداز اخیر آقای دکتر سروش و طوفانی از نقد که در پی آن بهپا شده دلیل دیگری است بر زنده بودن فضای نواندیشی و روشنفکری دینی. آنها که میگویند روشنفکری دینی تناقضی است از قبیل آبغوره فلزی و باور دارند که دینداران تعبّدی فکر میکنند و نمیتوانند از خطوط قرمز و تابوهای متافیزیکی عبور کنند، نظری اجمالی به تاریخ تفکر دینی این چهل سال بعد از انقلاب بیاندازند و ببینند که چه تابوشکنیهای جسورانه و چه رودروییهای سهمگینی در میان این روشنفکران بومی در مورد ذات و جلوههای اجتماعی و سیاسی دین صورت گرفته است.
🖊البته این نقد و گفتوگوها، و از جمله سخنان اخیر آقای دکتر سروش و پاسخهای متنوعی که به آن داده شده برای پیشرفت فکر دینی در ایران و به روز شدن (سکولاریزاسیون به معنی جدایی نهادینه دین و دولت) مفید بوده است. خوشبختانه تا بهحال کسی دکتر سروش را تکفیر نکرده و نقدها از دایره نزاکت و اخلاق علمی بیرون نرفته است.
🖊در این مقاله از نقد نظریه روانی-تمدنی دکتر سروش آغاز میکنم که شامل سه بخش است: گنگی مفهومها، نقد چارچوب تئوریک که مشتمل بر روانشناسی تاریخی و تعمیم تمدنی اوست و بالاخره نقد روششناسی که بنده از آن به «آپوفنیا» تعبیر میکنم. ولی در این سخن به نقد بیانات دکتر سروش اکتفا نخواهم کرد، بلکه از فرضیه اخیر ایشان به عنوان تختهپرشی استفاده خواهم نمود تا (همانگونه که ایشان در سخنرانی سوم خود پیشنهاد کرده بودند) بدیلی برای نظریه روانی-تمدنی ایشان ارائه دهم.
🖊معلوم نیست منظور آقای دکتر سروش از اقتدارگرایی چیست. وقتی به ایشان گفته میشود چرا به محمد نسبت اقتدارگرایی میدهید، پاسخ میدهند که اقتدار که چیز بدی نیست. همه حکومتها باید اقتدار داشته باشند. بله، اگر منظور ایشان از اقتدار اتوریته به روایت ماکس وبر است که همان «قدرت مشروع» در مقابل «زور صرف» باشد، این چیز بدی نیست. زور، کار زورگیر است. شما کیف پولتان را به زورگیر میدهید چون چاقو کشیده. ولی اگر ریشسفید خانواده یا مرادتان و یا مامور نیروی انتظامی به شما دستوری داد، اجرا میکنید چون اینها قدرت مشروع یا اقتدار دارند. اقتدار هم سهگونه است: به ترتیب بالا ریشسفید اقتدار سنتی دارد، مراد اقتدار کاریزمایی دارد و پلیس اقتدار قانونی. قدرت اقتدار نیست. با سرنیزه میتوان فتح کرد ولی (چنانکه به ناپلئون نسبت میدهند) نمیتوان با آن حکومت کرد -لااقل حکومت دراز مدت.
🔸متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید یا در موبایل خود بر روی Instant View کلیک کنید
vrgl.ir/ulFH2
#احمد_صدری #عبدالکریم_سروش #پیامبر #نواندیشی_دینی
🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸 نشانی وبسایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
ویرگول
روانکاوی نبوی و فرضیه بادکنکوار تاریخ
احمد صدریسخنان ساختارشکن و پارادایمبرانداز اخیر آقای دکتر سروش و طوفانی از نقد که در پی آن بهپا شده دلیل دیگری است بر زنده بودن فضای نوا…
Forwarded from مشق نو
📝📝📝«ولایت و اقتدار: پيچیدگی الگوهای رهبری»
🔻🔻🔻مقالهای از داريوش محمّدپور منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
از متن:
🖊سخنرانیهای اخیر دکتر سروش دربارهی نسبت دين و قدرت، گفتوگوهای بسیاری را ایجاد کرده است. يادداشت حاضر، ملاحظات و انتقاداتی است بر چند نکته در سخنرانی ایشان که عمدتاً متمرکز بر همسانانگاری ولايت و اقتدار در صورتبندی ايشان است. اجمالاً ملاحظات نگارنده ناظر بر سه محور زیر است:
🖊محمّد عارف مسلح: در روایت دکتر سروش، محمّد عارف مسلح است و ارادهی معطوف به قدرت داشته است و در نهايت تصویر محمّد، تصوير فردی «اقتدارگرا»ست
🖊دوگانهی موسی و خضر: در روایت ايشان، محمّد هم میل به فرعونکوبی دارد (مانند موسی) و هم تمايل به استفاده از خشونت يا رفتار غيرعقلانی به صرف اتکا به شخصيت خود (مانند خضر)
🖊اسلام، دين شمشير: همچنين، روایت ايشان حاکی از غلبهی اين نگاه است که: اسلام به شمشیر مقرر شده است (فلذا اقتدارگرايی با پيامبری محمّد گره خورده است)
🖊در روایت دکتر سروش، پیامبری و پیامبری کردن معنايی خاص دارد. در فهم دکتر سروش، اين پيامبر است که با تکيه بر «اقتدار»ش میتواند جان بگيرد و جان بدهد. اين پيامبر اسلام است که همزمان متمايل است مانند موسی و مانند خضر باشد: مانند موسی تشریع کند و مانند خضر به طرفةالعینی و به لبترکردنی جان بستاند. و تمام اینها متکی بر تفسیر خاصی است که خود دکتر سروش هم از پيامبری و هم از نیات و خواستههای درونی پيامبر اسلام ارایه میکند. در پاسخ به اينکه ایشان چگونه به این نیات و اغراض دست يافتهاند، دکتر سروش میگويد: با توجه به تاریخ و رفتارهای پیامبر. يعنی یک اينهمانی و نسبت مستقیم ميان رفتار فرد و نيات و فعل و انفعالات روانی و قلبی او برقرار میشود. هر تعبیری که از اين نوع تحلیل داشته باشیم، کماکان با نوعی روانکای نبوی مواجهیم
🖊آنچه در این تبيین دکتر سروش میبینم، روايتی خاص از پيامبری کردن است. نهايت مدعای دکتر سروش اين است که در زمانهی ما نباید پيامبری کرد. اما سؤال اصلی اين است که در چه زمانهای چه کسی غير از پيامبر بايد پيامبری میکرد؟ صحبت بر سر این نیست که کسی پس از محمّد حق پيامبری دارد یا ندارد. صحبت بر سر اين است که چه تفسيری از ميراث محمّد، قابل دفاعتر است. به هر تقدير بدون اينکه وارد بحث جزيیتر دربارهی اينها شويم، خوب است تصويری ديگر از پيامبری و پيامبری کردن را داشته باشيم که درست به موازات همان تفسیر دکتر سروش اما با نتایجی کاملاً متفاوت پيش رفته است
🖊تفسیر مورد نظر من، جايگاه پيامبر و نسبتاش با امامت را در افق دیگری میبيند. پيش از نقل قول مستقيم از منابع اولیه، میکوشم خلاصهی اين منظر را به زبان ساده توضيح دهم. در اين نگاه، دين ظاهری دارد و باطنی. ظاهر اين دين همان شریعت نبوی است. پیامبر واپسين واضع شریعت است که با آمدن او به نقطهی کمال ظاهری شریعت میرسیم و از آن پس مأموریت پيامبران به پايان میرسد. شريعت يا تنزیل به پايان دور خود میرسد و دور قیامت یا تأویل آغاز میشود
🔸متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید یا در موبایل خود بر روی Instant View کلیک کنید
vrgl.ir/jtZFM
#داريوش_محمدپور #عبدالکریم_سروش #پیامبر #نواندیشی_دینی
🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸 نشانی وبسایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
🔻🔻🔻مقالهای از داريوش محمّدپور منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
از متن:
🖊سخنرانیهای اخیر دکتر سروش دربارهی نسبت دين و قدرت، گفتوگوهای بسیاری را ایجاد کرده است. يادداشت حاضر، ملاحظات و انتقاداتی است بر چند نکته در سخنرانی ایشان که عمدتاً متمرکز بر همسانانگاری ولايت و اقتدار در صورتبندی ايشان است. اجمالاً ملاحظات نگارنده ناظر بر سه محور زیر است:
🖊محمّد عارف مسلح: در روایت دکتر سروش، محمّد عارف مسلح است و ارادهی معطوف به قدرت داشته است و در نهايت تصویر محمّد، تصوير فردی «اقتدارگرا»ست
🖊دوگانهی موسی و خضر: در روایت ايشان، محمّد هم میل به فرعونکوبی دارد (مانند موسی) و هم تمايل به استفاده از خشونت يا رفتار غيرعقلانی به صرف اتکا به شخصيت خود (مانند خضر)
🖊اسلام، دين شمشير: همچنين، روایت ايشان حاکی از غلبهی اين نگاه است که: اسلام به شمشیر مقرر شده است (فلذا اقتدارگرايی با پيامبری محمّد گره خورده است)
🖊در روایت دکتر سروش، پیامبری و پیامبری کردن معنايی خاص دارد. در فهم دکتر سروش، اين پيامبر است که با تکيه بر «اقتدار»ش میتواند جان بگيرد و جان بدهد. اين پيامبر اسلام است که همزمان متمايل است مانند موسی و مانند خضر باشد: مانند موسی تشریع کند و مانند خضر به طرفةالعینی و به لبترکردنی جان بستاند. و تمام اینها متکی بر تفسیر خاصی است که خود دکتر سروش هم از پيامبری و هم از نیات و خواستههای درونی پيامبر اسلام ارایه میکند. در پاسخ به اينکه ایشان چگونه به این نیات و اغراض دست يافتهاند، دکتر سروش میگويد: با توجه به تاریخ و رفتارهای پیامبر. يعنی یک اينهمانی و نسبت مستقیم ميان رفتار فرد و نيات و فعل و انفعالات روانی و قلبی او برقرار میشود. هر تعبیری که از اين نوع تحلیل داشته باشیم، کماکان با نوعی روانکای نبوی مواجهیم
🖊آنچه در این تبيین دکتر سروش میبینم، روايتی خاص از پيامبری کردن است. نهايت مدعای دکتر سروش اين است که در زمانهی ما نباید پيامبری کرد. اما سؤال اصلی اين است که در چه زمانهای چه کسی غير از پيامبر بايد پيامبری میکرد؟ صحبت بر سر این نیست که کسی پس از محمّد حق پيامبری دارد یا ندارد. صحبت بر سر اين است که چه تفسيری از ميراث محمّد، قابل دفاعتر است. به هر تقدير بدون اينکه وارد بحث جزيیتر دربارهی اينها شويم، خوب است تصويری ديگر از پيامبری و پيامبری کردن را داشته باشيم که درست به موازات همان تفسیر دکتر سروش اما با نتایجی کاملاً متفاوت پيش رفته است
🖊تفسیر مورد نظر من، جايگاه پيامبر و نسبتاش با امامت را در افق دیگری میبيند. پيش از نقل قول مستقيم از منابع اولیه، میکوشم خلاصهی اين منظر را به زبان ساده توضيح دهم. در اين نگاه، دين ظاهری دارد و باطنی. ظاهر اين دين همان شریعت نبوی است. پیامبر واپسين واضع شریعت است که با آمدن او به نقطهی کمال ظاهری شریعت میرسیم و از آن پس مأموریت پيامبران به پايان میرسد. شريعت يا تنزیل به پايان دور خود میرسد و دور قیامت یا تأویل آغاز میشود
🔸متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید یا در موبایل خود بر روی Instant View کلیک کنید
vrgl.ir/jtZFM
#داريوش_محمدپور #عبدالکریم_سروش #پیامبر #نواندیشی_دینی
🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸 نشانی وبسایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
Forwarded from اتچ بات
#نواندیشی_دینی
خلاصه
چالش اسلام و قدرت
جلسه پنجم
در رویکرد اقتدارگرایی پیامبر:
اولا دوران مدینه دوران اصلی تحقق پیامبری محمد بن عبدالله فرض شده،
ثانیا زمامداری جزء ماهوی پیامبری ایشان تلقی شده، و از تمایز زمامداری از پیامبری غفلت شده است،
ثالثا اعمال قدرت مشروع به اقتدارگرایی تعبیر شده که در علوم سیاسی صفتی مذموم است.
تنها وظیفه پیامبر حتی در دوران مدینه ابلاغ و بشارت و انذار بوده
وهمچنان حفیظ، وکیل، و مصیطر بر مردم بودن برای پیامبر ممنوع بوده ،
دین اکراه بردار نبوده
و ایشان حتی در دوران زمامداری مجاز به إعمال زور برای مسلمان کردن مردم نبوده است.
زمامداری نه تلازمی با پیامبری داشته نه تمانعی، اما سمتی متباین با پیامبری بوده است.
پیامبر در دوران مدینه اعمال قدرت مشروع authority کرده است
اما هرگز اقتدارگرا authoritarian نبوده است.
انتساب رذیلت اقتدارگرایی authoritarianism به ایشان اشتباهی فاحش و تاسف بار است.
اینکه ما تعالیم اسلامی حتی وحی الهی را از پیامبر اخذ می کنیم معنایش این نیست که پیامبر موسس همه این تعالیم است.
قرآن و عقل منابعی مستقل از پیامبر و ایشان موظف به رعایت هر دو بوده است.
تنها بر مبنای اشاعره پیامبر واضع عدالت و اخلاق بوده است.
بر مبنای معتزله و شیعه عدالت و اخلاق ماقبل دینی هستند.
اخلاق را اعتباری و قراردادی محض دانستن از نسبیت سر در می آورد.
موازین اخلاقی که منشأ واقعی دارند را باید «کشف» کرد.
پیامبر آمده بود تا عقول آدمی را شکوفا کند نه اینکه با امور غیرعقلی بخواهیم جا برای پیامبری باز کنیم.
با توهم چنین جازبازکردنهایی به پیامبر خدمت نکرده ایم!
با چنین پیامبری چه باید کرد؟
خلاصه پاسخ خطیب محترم این است:
آئین اقتدارگرایی، خوف نامه ای بنام قرآن، خدای سلطان مآب و پیامبر اقتدارگرا یا عارف مسلح را عینا به مردم عرضه می کنیم.
اندکی البته متعبدانه می پذیرند.
هیچ عقل سلیمی در این زمان این آئین را با چنین توصیفی نخواهد پذیرفت.
ما هم جز این وظیفه ای نداریم!
نتیجه رویکرد اقتدارگرایی علاوه بر فاقد دلیل بودن و ادله محکم بر علیه آن، بی فایده کردن اسلام و حذف محترمانه آن است.
یعنی عَلَی الإِسلامِ السَلام یا الفاتحة مع الصلوات!
راه حل ایشان اعلام پایان دوران پیامبری است.
اقتدارگرایی پیامبر مربوط به زمان تاسیس بوده است.
ما نباید پیامبری بکنیم.
اگر اقتدارگرایی و سودای قدرت داشتن راس تعالیم و روش و منش پیامبر بوده
با اعلام پایان دوره پیامبری و مردود بودن اقتدارگرایی توسط پیروان قرار است از چه تبعیت شود؟
و با حذف نکته کانونی اقتدارگرایی از سنت پیامبر اسوه چه باقی می ماند؟
https://kadivar.com/18578/
@Mohsen_Kadivar_Official
خلاصه
چالش اسلام و قدرت
جلسه پنجم
در رویکرد اقتدارگرایی پیامبر:
اولا دوران مدینه دوران اصلی تحقق پیامبری محمد بن عبدالله فرض شده،
ثانیا زمامداری جزء ماهوی پیامبری ایشان تلقی شده، و از تمایز زمامداری از پیامبری غفلت شده است،
ثالثا اعمال قدرت مشروع به اقتدارگرایی تعبیر شده که در علوم سیاسی صفتی مذموم است.
تنها وظیفه پیامبر حتی در دوران مدینه ابلاغ و بشارت و انذار بوده
وهمچنان حفیظ، وکیل، و مصیطر بر مردم بودن برای پیامبر ممنوع بوده ،
دین اکراه بردار نبوده
و ایشان حتی در دوران زمامداری مجاز به إعمال زور برای مسلمان کردن مردم نبوده است.
زمامداری نه تلازمی با پیامبری داشته نه تمانعی، اما سمتی متباین با پیامبری بوده است.
پیامبر در دوران مدینه اعمال قدرت مشروع authority کرده است
اما هرگز اقتدارگرا authoritarian نبوده است.
انتساب رذیلت اقتدارگرایی authoritarianism به ایشان اشتباهی فاحش و تاسف بار است.
اینکه ما تعالیم اسلامی حتی وحی الهی را از پیامبر اخذ می کنیم معنایش این نیست که پیامبر موسس همه این تعالیم است.
قرآن و عقل منابعی مستقل از پیامبر و ایشان موظف به رعایت هر دو بوده است.
تنها بر مبنای اشاعره پیامبر واضع عدالت و اخلاق بوده است.
بر مبنای معتزله و شیعه عدالت و اخلاق ماقبل دینی هستند.
اخلاق را اعتباری و قراردادی محض دانستن از نسبیت سر در می آورد.
موازین اخلاقی که منشأ واقعی دارند را باید «کشف» کرد.
پیامبر آمده بود تا عقول آدمی را شکوفا کند نه اینکه با امور غیرعقلی بخواهیم جا برای پیامبری باز کنیم.
با توهم چنین جازبازکردنهایی به پیامبر خدمت نکرده ایم!
با چنین پیامبری چه باید کرد؟
خلاصه پاسخ خطیب محترم این است:
آئین اقتدارگرایی، خوف نامه ای بنام قرآن، خدای سلطان مآب و پیامبر اقتدارگرا یا عارف مسلح را عینا به مردم عرضه می کنیم.
اندکی البته متعبدانه می پذیرند.
هیچ عقل سلیمی در این زمان این آئین را با چنین توصیفی نخواهد پذیرفت.
ما هم جز این وظیفه ای نداریم!
نتیجه رویکرد اقتدارگرایی علاوه بر فاقد دلیل بودن و ادله محکم بر علیه آن، بی فایده کردن اسلام و حذف محترمانه آن است.
یعنی عَلَی الإِسلامِ السَلام یا الفاتحة مع الصلوات!
راه حل ایشان اعلام پایان دوران پیامبری است.
اقتدارگرایی پیامبر مربوط به زمان تاسیس بوده است.
ما نباید پیامبری بکنیم.
اگر اقتدارگرایی و سودای قدرت داشتن راس تعالیم و روش و منش پیامبر بوده
با اعلام پایان دوره پیامبری و مردود بودن اقتدارگرایی توسط پیروان قرار است از چه تبعیت شود؟
و با حذف نکته کانونی اقتدارگرایی از سنت پیامبر اسوه چه باقی می ماند؟
https://kadivar.com/18578/
@Mohsen_Kadivar_Official
Telegram
attach 📎
Forwarded from مشق نو
📝📝📝مهر، مهرطلبی و مخیال مسلمانی
🔻🔻🔻مقالهای از احمد صدری منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
از متن:
🖊پس از سخنان دکتر سروش در مورد شخصیت اقتدارگرای پیامبر اسلام، بُردار کنجکاوی بیشتر متوجه شخصیت حضرت ایشان شده است تا حضرت محمد. بیش از انگیزههای اقتدارگرایی پیامبر اسلام سوال از سوابق سروش است که چرا قبای هفتدهه دفاع از اسلام و مسلمانی را اینگونه از دوش انداخته است و این سوال خوبی است.
🖊اتفاقاً برای تاریخ تفکر در ایران پس از انقلاب شاید سروششناسی مهمتر از پیامبرشناسی سروش باشد. اما شناخت با نیّتخوانیهای بدبینانه تفاوت دارد، چه در مورد محمد ابن عبدالله و چه در مورد عبدالکریم سروش. از چندین نفر در هفتههای اخیر شنیدهام که برپا کردن جنجال اقتدارگرایی محمد از سوی سروش ترفندی بوده برای مطرح کردن خود و رونق بخشیدن به بازار سخنرانیهایش که به کسادی گرائیده بود.
🖊تئوری دیگری هم رایج شده است که سروش هوای پیامبر شدن دارد و رویا خواندن قرآن و اقتدارگرا معرفی نمودن محمد مقدماتی برای به راه انداختن «فرقه سروشیه» است. امّا چنین نیست. اگر سروش شهوت شهرت و هوای محبوبیت عام داشت، در ایران میماند. نظام مقدسی که او را در جوانی به قلّه شهرت رسانید و بالاترین مقامات فرهنگی را به او سپرد، اگر او به وسوسه نام و نان زبان در کام میکشید حتماً وی را در بهرهمندی و سایر نعمات دنیوی از جمله شهرت غوطهور میساخت تا برای توجیه و تبریر خود نیازمند مشتی شیّاد و معرکهگیر بیمقدار نباشد.
🖊سروش میگوید از این سخنان هدفی جز تحرّی حقیقت نداشته و بنده بنا را بر صحت میگذارم. میپذیرم که عبدالکریم سروش عاشق پاکباز حقیقت است و در این راه حاضر است چون شیخ صنعان به همهچیز از جمله خیل مریدان خود پشت کند. از این جهت سروش یک قهرمان تراژیک است.
🔸متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید یا در موبایل خود بر روی Instant View کلیک کنید
vrgl.ir/zLam1
#احمد_صدری #عبدالکریم_سروش #پیامبر #نواندیشی_دینی
🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸 نشانی وبسایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
🔻🔻🔻مقالهای از احمد صدری منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
از متن:
🖊پس از سخنان دکتر سروش در مورد شخصیت اقتدارگرای پیامبر اسلام، بُردار کنجکاوی بیشتر متوجه شخصیت حضرت ایشان شده است تا حضرت محمد. بیش از انگیزههای اقتدارگرایی پیامبر اسلام سوال از سوابق سروش است که چرا قبای هفتدهه دفاع از اسلام و مسلمانی را اینگونه از دوش انداخته است و این سوال خوبی است.
🖊اتفاقاً برای تاریخ تفکر در ایران پس از انقلاب شاید سروششناسی مهمتر از پیامبرشناسی سروش باشد. اما شناخت با نیّتخوانیهای بدبینانه تفاوت دارد، چه در مورد محمد ابن عبدالله و چه در مورد عبدالکریم سروش. از چندین نفر در هفتههای اخیر شنیدهام که برپا کردن جنجال اقتدارگرایی محمد از سوی سروش ترفندی بوده برای مطرح کردن خود و رونق بخشیدن به بازار سخنرانیهایش که به کسادی گرائیده بود.
🖊تئوری دیگری هم رایج شده است که سروش هوای پیامبر شدن دارد و رویا خواندن قرآن و اقتدارگرا معرفی نمودن محمد مقدماتی برای به راه انداختن «فرقه سروشیه» است. امّا چنین نیست. اگر سروش شهوت شهرت و هوای محبوبیت عام داشت، در ایران میماند. نظام مقدسی که او را در جوانی به قلّه شهرت رسانید و بالاترین مقامات فرهنگی را به او سپرد، اگر او به وسوسه نام و نان زبان در کام میکشید حتماً وی را در بهرهمندی و سایر نعمات دنیوی از جمله شهرت غوطهور میساخت تا برای توجیه و تبریر خود نیازمند مشتی شیّاد و معرکهگیر بیمقدار نباشد.
🖊سروش میگوید از این سخنان هدفی جز تحرّی حقیقت نداشته و بنده بنا را بر صحت میگذارم. میپذیرم که عبدالکریم سروش عاشق پاکباز حقیقت است و در این راه حاضر است چون شیخ صنعان به همهچیز از جمله خیل مریدان خود پشت کند. از این جهت سروش یک قهرمان تراژیک است.
🔸متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید یا در موبایل خود بر روی Instant View کلیک کنید
vrgl.ir/zLam1
#احمد_صدری #عبدالکریم_سروش #پیامبر #نواندیشی_دینی
🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸 نشانی وبسایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
ویرگول
مهر، مهرطلبی و مخیال مسلمانی
احمد صدریپیرامون مهرپس از سخنان دکتر سروش در مورد شخصیت اقتدارگرای پیامبر اسلام، بُردار کنجکاوی بیشتر متوجه شخصیت حضرت ایشان شده است تا حضر…