Forwarded from مشق نو
📝📝📝سبکهای تبلیغ سیاسی در صداوسیما
🔻🔻🔻مقالهای از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊در زمانیکه ابزار اصلی تبلیغات در جمهوری اسلامی، صداوسیما بود، و هنوز شبکههای ماهوارهای دخالتی در امور نداشتند و از آن سو، اینترنت هم محلی از اعراب نداشت، دغدغه من آن بود که این دستگاه تبلیغاتی به چه نحوی میخواهد رضایت مردم را نسبت به دولت و حکومت جلب کند. از آن رو، مواردی را که تا مقطع نگارش این مقاله برجسته بهنظر میآمد، بر رشته تحریر درآوردم.
🖊این مقاله کمابیش ناتمام رها شد تا براساس فکتهای بیشتر تکمیل شود. اکنون، که انواع شبکههای ماهوارهای، سایتهای خبری و رسانههای مجازی به میدان آمدهاند، شرایط دگرگون شده است و بسط این مقاله دشوار بهنظر میرسد، که باید آن را به پژوهشگران حوزه رسانه، جامعهشناسی و علم سیاست واگذار کرد. البته، در آینده تلاش خواهم کرد، صورتی مختصرتر اما متناسب با شرایط روز و مصادیق امروزین را تهیه و منتشر کنم.
🖊سبک تبلیغ سیاسی تا حدود زیادی به ماهیت یک رژیم سیاسی بستگی دارد. معالوصف میتوان درون هر نظام سیاسی شاهد تنوعاتی از سبکهای تبلیغی بود. جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست و از زمان بنیانگذاری آن تاکنون، ادوار گوناگونی را بهلحاظ سبک تبلیغ سیاسی پشت سر گذاشته است.
🖊تبلیغ سیاسی در وهله اول وظیفه کسب مشروعیت و جلب اطاعت رضایتمندانه شهروندان و کسب اعتماد سیاسی را به عهده دارد و در مراتب بعدی، تبلیغ کارکردهای دولت، خصال دولتمردان و تضعیف بدیلهای مقدر را نشانه میگیرد.
🖊از آنجایی که یکی از مهمترین نشانههای دستگاههای تبلیغات دولتی، جلب اعتماد مردم به رویهها، سازمانها و شخصیتهای سیاسی است، مناسب است که در این مقال، صداوسیمای جمهوری اسلامی را از زاویه سبک تبلیغ سیاسی، مورد مداقه قرار داده و ادواری را که بر این رسانه گذشته است، گونهشناسی کنیم.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5231
#سعید_حجاریان #رسانه #صداوسیما #تبلیغات
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
🔻🔻🔻مقالهای از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊در زمانیکه ابزار اصلی تبلیغات در جمهوری اسلامی، صداوسیما بود، و هنوز شبکههای ماهوارهای دخالتی در امور نداشتند و از آن سو، اینترنت هم محلی از اعراب نداشت، دغدغه من آن بود که این دستگاه تبلیغاتی به چه نحوی میخواهد رضایت مردم را نسبت به دولت و حکومت جلب کند. از آن رو، مواردی را که تا مقطع نگارش این مقاله برجسته بهنظر میآمد، بر رشته تحریر درآوردم.
🖊این مقاله کمابیش ناتمام رها شد تا براساس فکتهای بیشتر تکمیل شود. اکنون، که انواع شبکههای ماهوارهای، سایتهای خبری و رسانههای مجازی به میدان آمدهاند، شرایط دگرگون شده است و بسط این مقاله دشوار بهنظر میرسد، که باید آن را به پژوهشگران حوزه رسانه، جامعهشناسی و علم سیاست واگذار کرد. البته، در آینده تلاش خواهم کرد، صورتی مختصرتر اما متناسب با شرایط روز و مصادیق امروزین را تهیه و منتشر کنم.
🖊سبک تبلیغ سیاسی تا حدود زیادی به ماهیت یک رژیم سیاسی بستگی دارد. معالوصف میتوان درون هر نظام سیاسی شاهد تنوعاتی از سبکهای تبلیغی بود. جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست و از زمان بنیانگذاری آن تاکنون، ادوار گوناگونی را بهلحاظ سبک تبلیغ سیاسی پشت سر گذاشته است.
🖊تبلیغ سیاسی در وهله اول وظیفه کسب مشروعیت و جلب اطاعت رضایتمندانه شهروندان و کسب اعتماد سیاسی را به عهده دارد و در مراتب بعدی، تبلیغ کارکردهای دولت، خصال دولتمردان و تضعیف بدیلهای مقدر را نشانه میگیرد.
🖊از آنجایی که یکی از مهمترین نشانههای دستگاههای تبلیغات دولتی، جلب اعتماد مردم به رویهها، سازمانها و شخصیتهای سیاسی است، مناسب است که در این مقال، صداوسیمای جمهوری اسلامی را از زاویه سبک تبلیغ سیاسی، مورد مداقه قرار داده و ادواری را که بر این رسانه گذشته است، گونهشناسی کنیم.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5231
#سعید_حجاریان #رسانه #صداوسیما #تبلیغات
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
مشق نو
سبکهای تبلیغ سیاسی در صداوسیما
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from مشق نو
🔖فروشگاه مشق نو
📍عنوان: سیاست خارجی و توسعه ملی
✍️نویسنده: محسن امینزاده (معاون وزیر خارجه دولت اصلاحات)
📚ناشر: نگاه معاصر
📌بخشی از مقدمه کتاب:
🖊در ایران به دلیل وضعیت پر هرج و مرج در مباحث سیاست خارجی و روابط بینالملل، نوشتن درباره سیاست خارجی بهخصوص توسط دستاندرکاران موثر و موفق این حوزهها یک ضرورت جدی است. چنین روایتهای بیواسطه و نوشتههای متکی به تجربههای واقعی میتواند ادبیات این حوزهها را در کشور غنیتر کرده، فهم نسبت به سیاست خارجی ایران را تعمیق بخشد و امکان درک مشترک دستاندرکاران و صاحبنظران نسبت به پدیدههای ملی در حوزههای بین المللی را افزایش دهد.
🖊چیزی که میتواند در شکلگیری اجماع ملی نسبت به فرصتها و تهدیدهای بینالمللی پیش روی کشور کارساز باشد و برای رفع نابسامانی عمیق در فهم مشترک درباره چگونگی مواجهه با این فرصتها و تهدیدها نقشی سازنده ایفا کند.
🖊متاسفانه تالیفات راهگشا و تبیینکنندهای که دستاندرکاران موثر کنونی، سابق و اسبق سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران منتشر کردهاند، نسبت به آگاهیها، دانش و تجربههای بدیع و مهم آنان، بسیار اندک است و همین اندک غالبا با مصلحتاندیشی و با حذف بخشهای کلیدی مهمی نوشته شده است.
🖊به دلیل هزینههای گاه بسیار گزافی که برای نوشتن به نویسنده تحمیل میشود، انتظار زیادی نمیتوان داشت؛ اما در هر حال گشودن زوایای ضروری پدیده سرنوشتساز سیاست خارجی ایران، امری اجتنابناپذیر است و وظیفه همه ماست که در حد توان نسبت به روشن کردن ابعاد گوناگون این پدیده و فرصتها و تهدیدهای آن اهتمام داشته باشیم و در جهت شکلگیری یک اجماع ملی پایدار نسبت به هویت سیاست خارجی، حوزه وظایف، کارکردها، فرصتها و تهدیدهای آن تاثیرگذار باشیم.
🖊دغدغههای شخصی درباره پدیده توسعه ملی، از یک سو و شاید بیپروایی ناشی از عدم دلبستگی به مواهب زندگی دائمی در دنیای دیپلماسی از سوی دیگر، همواره مشوق من برای نوشتن و گفتن درباره رویدادها و تحولات مهم سیاست خارجی و تلاش برای گرهگشایی در فهم این رویدادها و تحولات بوده است.
🖊رویدادها و تحولاتی که به باور من، فهم درست آنها تاثیر عمیقی بر سرنوشت امروز و فردای ایران عزیز و ملت عزیز ایران دارد. حاصل تلاشهای من در این جهت، با بضاعتی محدود، مجموعه مقالات و مصاحبههایی است که در طی دو دهه گذشته در مقاطع مختلف منتشر شده است و طبعا برخی از آنها برایم پرهزینه نیز بوده است.
🖊در سالهای اخیر نوشتن بیشتر و بهویژه تشریح تحولاتی که نوشتن درباره آنها با گذر زمان حساسیتهای طبقهبندی خود را از دست داده است، دغدغه من شده است و امیدوارم تا زمانی که بتوانم، با گفتن و نوشتن و تبیین درست پدیدهها در این حوزه، در جهت کمک به ایجاد درک مشترک ملی و اجماع میان تصمیمگیرندگان کشور در زمینه سیاست خارجی، تلاش کنم.
🔸لینک خرید (با تخفیف و ارسال رایگان):
mashghenow.com/?product=سیاست-خارجی-و-توسعه-ملی
#مشق_نو #کتاب #نگاه_معاصر #سیاست_خارجی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
📍عنوان: سیاست خارجی و توسعه ملی
✍️نویسنده: محسن امینزاده (معاون وزیر خارجه دولت اصلاحات)
📚ناشر: نگاه معاصر
📌بخشی از مقدمه کتاب:
🖊در ایران به دلیل وضعیت پر هرج و مرج در مباحث سیاست خارجی و روابط بینالملل، نوشتن درباره سیاست خارجی بهخصوص توسط دستاندرکاران موثر و موفق این حوزهها یک ضرورت جدی است. چنین روایتهای بیواسطه و نوشتههای متکی به تجربههای واقعی میتواند ادبیات این حوزهها را در کشور غنیتر کرده، فهم نسبت به سیاست خارجی ایران را تعمیق بخشد و امکان درک مشترک دستاندرکاران و صاحبنظران نسبت به پدیدههای ملی در حوزههای بین المللی را افزایش دهد.
🖊چیزی که میتواند در شکلگیری اجماع ملی نسبت به فرصتها و تهدیدهای بینالمللی پیش روی کشور کارساز باشد و برای رفع نابسامانی عمیق در فهم مشترک درباره چگونگی مواجهه با این فرصتها و تهدیدها نقشی سازنده ایفا کند.
🖊متاسفانه تالیفات راهگشا و تبیینکنندهای که دستاندرکاران موثر کنونی، سابق و اسبق سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران منتشر کردهاند، نسبت به آگاهیها، دانش و تجربههای بدیع و مهم آنان، بسیار اندک است و همین اندک غالبا با مصلحتاندیشی و با حذف بخشهای کلیدی مهمی نوشته شده است.
🖊به دلیل هزینههای گاه بسیار گزافی که برای نوشتن به نویسنده تحمیل میشود، انتظار زیادی نمیتوان داشت؛ اما در هر حال گشودن زوایای ضروری پدیده سرنوشتساز سیاست خارجی ایران، امری اجتنابناپذیر است و وظیفه همه ماست که در حد توان نسبت به روشن کردن ابعاد گوناگون این پدیده و فرصتها و تهدیدهای آن اهتمام داشته باشیم و در جهت شکلگیری یک اجماع ملی پایدار نسبت به هویت سیاست خارجی، حوزه وظایف، کارکردها، فرصتها و تهدیدهای آن تاثیرگذار باشیم.
🖊دغدغههای شخصی درباره پدیده توسعه ملی، از یک سو و شاید بیپروایی ناشی از عدم دلبستگی به مواهب زندگی دائمی در دنیای دیپلماسی از سوی دیگر، همواره مشوق من برای نوشتن و گفتن درباره رویدادها و تحولات مهم سیاست خارجی و تلاش برای گرهگشایی در فهم این رویدادها و تحولات بوده است.
🖊رویدادها و تحولاتی که به باور من، فهم درست آنها تاثیر عمیقی بر سرنوشت امروز و فردای ایران عزیز و ملت عزیز ایران دارد. حاصل تلاشهای من در این جهت، با بضاعتی محدود، مجموعه مقالات و مصاحبههایی است که در طی دو دهه گذشته در مقاطع مختلف منتشر شده است و طبعا برخی از آنها برایم پرهزینه نیز بوده است.
🖊در سالهای اخیر نوشتن بیشتر و بهویژه تشریح تحولاتی که نوشتن درباره آنها با گذر زمان حساسیتهای طبقهبندی خود را از دست داده است، دغدغه من شده است و امیدوارم تا زمانی که بتوانم، با گفتن و نوشتن و تبیین درست پدیدهها در این حوزه، در جهت کمک به ایجاد درک مشترک ملی و اجماع میان تصمیمگیرندگان کشور در زمینه سیاست خارجی، تلاش کنم.
🔸لینک خرید (با تخفیف و ارسال رایگان):
mashghenow.com/?product=سیاست-خارجی-و-توسعه-ملی
#مشق_نو #کتاب #نگاه_معاصر #سیاست_خارجی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
مشق نو
سیاست خارجی و توسعه ملی - مشق نو
Forwarded from مشق نو
📝📝📝تمامیتخواهی مبتذل
🔻🔻🔻مقالهای از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊با وقوع انقلاب در ایران، خیلی زود مشخص شد که هم در درون حاکمیت و هوادارانش و هم در میان مخالفان و دشمنان حکومت، جریانهای فکری و سیاسی وجود دارند که دارای گرایش ایدئولوژیک تمامیتخواهانه (توتالیتاریستی) هستند. اصطلاح «تمامیتخواهی» (توتالیتاریسم) را بهعنوان یک ناسزا بهکار نمیبرم و بهطور مشخص منظورم گرایشهای ایدئولوژیکی است که در صورت غلبه و پیروزی به شکلگیری نظام سیاسی خاصی میانجامند که در اصطلاح آن را تمامیتخواه (توتالیتارین) مینامند.
🖊از همان آغاز هم در میان حکومتگران و طرفداران حکومت و هم در میان مخالفان و منتقدان، جریانهای فکری و سیاسی «تمامیتخواه» وجود داشت. در میان اپوزیسیون گروهها و جریانهایی که قرائت لنینیستی، استالینیستی و مائوئیستی از مارکسیسم داشتند و یا ایدئولوژیهایی را در التقاط با قومگرایی و یا اسلام ایدئولوژیک ساخته بودند، گرایشهای تمامیتخواهانه قدرتمندی را نمایندگی میکردند.
🖊اما در میان مسئولان و طرفداران حکومت نیز گرایش قدرتمندی به تمامیتخواهی وجود داشت. در آغاز این گرایش را هم در میان جناح چپ حکومت و هم در میان جناح راست آن میشد مشاهده کرد. اما به تدریج با شروع حذف جناح چپ از قدرت و قرار گرفتن این جناح در موضع منتقد وضع موجود، گرایشهای تمامیتخواهانه درون آن در جریان یک خودانتقادی جمعی و اخراج از قدرت، تضعیف و کمرنگ شد. بهطوری که امروز افراد بسیار اندکی را میتوان در میان آنها یافت که از گرایشهای تمامیتخواهانه دفاع کنند.
🖊بخش راستگرای این گرایش اما بهتدریج منسجمتر و خالصتر شد و منابع قدرت بیشتری را در اختیار گرفت. با توجه به ناکارآمدی جریان راست محافظهکار، در مقاطعی سرکردگی جریان اصولگرا در اختیار جریان تمامیتخواه قرار گرفت و به این ترتیب اهمیتی روزافزون در شکلدهی به سیاست در ایران یافت. امروز ما با جریانی موثر و برخوردار از منابع (مادی، انسانی، رسانهای و ایدئولوژیک) بسیار زیاد مواجهیم که بدون ابهام از تمامیتخواهی دفاع میکند. جریان فکری و سیاسی که میتوان آن را به اعتبارهای مختلف «راست رادیکال» یا «راست تندرو» نامید.
🖊در درون این جریان «محفل»ها و «انجمن»ها و «تشکل»های مختلفی فعالند، اما همگی از هویت و جهتگیری مشابه برخوردارند. وجود جریان فکری و سیاسی، راست تندرو و رادیکال، حتی در مردمسالاریهای تثبیتشده جهان نیز یک «واقعیت» است. در تمام مردمسالاریهای مستقر در کشورهای توسعهیافته ما با احزاب و تشکلهایی مواجهیم که گرایش راست تندرو را نمایندگی میکنند. در زمان کنونی راست رادیکال بیشترین سهم را در قدرت کشور ما در اختیار دارد.
🖊تا اینجا با توجه به طرحهای میانمدت هسته اصلی قدرت در ایران قابل فهم است. کشور را آماده یک دوره گذار با نتایج قابل پیشبینی میکنند. آنچه تا حدودی وضعیت خاصی برای کشور ایجاد میکند، غلبه «ابتذال» در میان جریان راست تندرو است، بهگونهای که ما با نوعی «تمامیتخواهی مبتذل» مواجهیم؛ این ابتذال «نشانه»ها و «علت»هایی دارد که به آن اشاره میکنم.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5276
#علیرضا_علویتبار #دولت #سیاست #منافع_ملی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔻🔻🔻مقالهای از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊با وقوع انقلاب در ایران، خیلی زود مشخص شد که هم در درون حاکمیت و هوادارانش و هم در میان مخالفان و دشمنان حکومت، جریانهای فکری و سیاسی وجود دارند که دارای گرایش ایدئولوژیک تمامیتخواهانه (توتالیتاریستی) هستند. اصطلاح «تمامیتخواهی» (توتالیتاریسم) را بهعنوان یک ناسزا بهکار نمیبرم و بهطور مشخص منظورم گرایشهای ایدئولوژیکی است که در صورت غلبه و پیروزی به شکلگیری نظام سیاسی خاصی میانجامند که در اصطلاح آن را تمامیتخواه (توتالیتارین) مینامند.
🖊از همان آغاز هم در میان حکومتگران و طرفداران حکومت و هم در میان مخالفان و منتقدان، جریانهای فکری و سیاسی «تمامیتخواه» وجود داشت. در میان اپوزیسیون گروهها و جریانهایی که قرائت لنینیستی، استالینیستی و مائوئیستی از مارکسیسم داشتند و یا ایدئولوژیهایی را در التقاط با قومگرایی و یا اسلام ایدئولوژیک ساخته بودند، گرایشهای تمامیتخواهانه قدرتمندی را نمایندگی میکردند.
🖊اما در میان مسئولان و طرفداران حکومت نیز گرایش قدرتمندی به تمامیتخواهی وجود داشت. در آغاز این گرایش را هم در میان جناح چپ حکومت و هم در میان جناح راست آن میشد مشاهده کرد. اما به تدریج با شروع حذف جناح چپ از قدرت و قرار گرفتن این جناح در موضع منتقد وضع موجود، گرایشهای تمامیتخواهانه درون آن در جریان یک خودانتقادی جمعی و اخراج از قدرت، تضعیف و کمرنگ شد. بهطوری که امروز افراد بسیار اندکی را میتوان در میان آنها یافت که از گرایشهای تمامیتخواهانه دفاع کنند.
🖊بخش راستگرای این گرایش اما بهتدریج منسجمتر و خالصتر شد و منابع قدرت بیشتری را در اختیار گرفت. با توجه به ناکارآمدی جریان راست محافظهکار، در مقاطعی سرکردگی جریان اصولگرا در اختیار جریان تمامیتخواه قرار گرفت و به این ترتیب اهمیتی روزافزون در شکلدهی به سیاست در ایران یافت. امروز ما با جریانی موثر و برخوردار از منابع (مادی، انسانی، رسانهای و ایدئولوژیک) بسیار زیاد مواجهیم که بدون ابهام از تمامیتخواهی دفاع میکند. جریان فکری و سیاسی که میتوان آن را به اعتبارهای مختلف «راست رادیکال» یا «راست تندرو» نامید.
🖊در درون این جریان «محفل»ها و «انجمن»ها و «تشکل»های مختلفی فعالند، اما همگی از هویت و جهتگیری مشابه برخوردارند. وجود جریان فکری و سیاسی، راست تندرو و رادیکال، حتی در مردمسالاریهای تثبیتشده جهان نیز یک «واقعیت» است. در تمام مردمسالاریهای مستقر در کشورهای توسعهیافته ما با احزاب و تشکلهایی مواجهیم که گرایش راست تندرو را نمایندگی میکنند. در زمان کنونی راست رادیکال بیشترین سهم را در قدرت کشور ما در اختیار دارد.
🖊تا اینجا با توجه به طرحهای میانمدت هسته اصلی قدرت در ایران قابل فهم است. کشور را آماده یک دوره گذار با نتایج قابل پیشبینی میکنند. آنچه تا حدودی وضعیت خاصی برای کشور ایجاد میکند، غلبه «ابتذال» در میان جریان راست تندرو است، بهگونهای که ما با نوعی «تمامیتخواهی مبتذل» مواجهیم؛ این ابتذال «نشانه»ها و «علت»هایی دارد که به آن اشاره میکنم.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5276
#علیرضا_علویتبار #دولت #سیاست #منافع_ملی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
مشق نو
تمامیتخواهی مبتذل - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from مشق نو
📝📝📝مراحل دهگانهای که جوامع را به فاشیسم نزدیک میکند
🔻🔻🔻یادداشتی از کالین مارشال با ترجمهی بهزاد باغیدوست
📌بریدهای از متن:
🖊فاشیسم اصطلاحی است که این روزها مکرراً از آن استفاده میشود، و در استفاده از آن لزوماً به معنا و انسجام معنایی این مفهوم توجه نمیشود. شبیه اصطلاح اوروِلی[۲] برگرفته از داستان قلعۀ حیوانات، بهنظر میرسد کلمۀ فاشیسم هم صرفاً بهعنوان یک برچسب سیاسی در سخنرانیها علیه جریان سیاسی رقیب استفاده میشود.
🖊حتی، جورج اورول خود در یک سخنرانی در دهۀ ۱۹۴۰ تلاش کرد تا توضیح دهد در واقع دقیقاً منظور او از فاشیسم، کلمهای که دیگر اکنون بسیار بیمعنی شده است، چیست. نیم قرن بعد از او، این پرسش که فاشیسم دقیقاً چه معنایی دارد و چگونه کار میکند توسط نویسندۀ دیگری ظاهراً با احساس و درکی متفاوت دوباره مطرح شد؛ توسط تونی موریسون[۳] نویسندۀ «آبیترین چشم»[۴] و «محبوب»[۵]. معمولاً اصطلاح فاشیسم یادآور آلمان نازی است.
🖊تونی موریسون هم در سخنرانیاش در سال ۱۹۹۵ در دانشگاه هووارد[۶] موضوع هراس از هیتلر و «راهحل نهایی» او را پیش کشید؛ «بگذارید اما یاد بیاوریم که پیش از آنکه راهحل نهایی وجود داشته باشد، باید راهحل اولی و سپس راهحل دومی و حتی سومی نیز وجود داشته باشد. حرکت بهسمت راهحل نهایی محصول یک جهش بلند و ناگهانی نیست. این یک فرایند تدریجی و قدم به قدم است.»
🖊موریسون در ادامه یکسری اصول و فرضیههای فراموشنشدنی و گیرا از آن مراحل و قدمهایی که ما را آهسته و بهتدریج بهسمت شکلگیری فاشیسم میکشاند، مطرح میکند...
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5299
#مشق_نو #ترجمه #فاشیسم
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از کالین مارشال با ترجمهی بهزاد باغیدوست
📌بریدهای از متن:
🖊فاشیسم اصطلاحی است که این روزها مکرراً از آن استفاده میشود، و در استفاده از آن لزوماً به معنا و انسجام معنایی این مفهوم توجه نمیشود. شبیه اصطلاح اوروِلی[۲] برگرفته از داستان قلعۀ حیوانات، بهنظر میرسد کلمۀ فاشیسم هم صرفاً بهعنوان یک برچسب سیاسی در سخنرانیها علیه جریان سیاسی رقیب استفاده میشود.
🖊حتی، جورج اورول خود در یک سخنرانی در دهۀ ۱۹۴۰ تلاش کرد تا توضیح دهد در واقع دقیقاً منظور او از فاشیسم، کلمهای که دیگر اکنون بسیار بیمعنی شده است، چیست. نیم قرن بعد از او، این پرسش که فاشیسم دقیقاً چه معنایی دارد و چگونه کار میکند توسط نویسندۀ دیگری ظاهراً با احساس و درکی متفاوت دوباره مطرح شد؛ توسط تونی موریسون[۳] نویسندۀ «آبیترین چشم»[۴] و «محبوب»[۵]. معمولاً اصطلاح فاشیسم یادآور آلمان نازی است.
🖊تونی موریسون هم در سخنرانیاش در سال ۱۹۹۵ در دانشگاه هووارد[۶] موضوع هراس از هیتلر و «راهحل نهایی» او را پیش کشید؛ «بگذارید اما یاد بیاوریم که پیش از آنکه راهحل نهایی وجود داشته باشد، باید راهحل اولی و سپس راهحل دومی و حتی سومی نیز وجود داشته باشد. حرکت بهسمت راهحل نهایی محصول یک جهش بلند و ناگهانی نیست. این یک فرایند تدریجی و قدم به قدم است.»
🖊موریسون در ادامه یکسری اصول و فرضیههای فراموشنشدنی و گیرا از آن مراحل و قدمهایی که ما را آهسته و بهتدریج بهسمت شکلگیری فاشیسم میکشاند، مطرح میکند...
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5299
#مشق_نو #ترجمه #فاشیسم
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
مشق نو
مراحل دهگانهای که جوامع را به فاشیسم نزدیک میکند
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from مشق نو
📝📝📝آنچه نابهنگام میآید
🔻🔻🔻مقالهای از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊آیا ایرانِ امروز در آستانۀ ایرانی نو و نوآیین است؟ آیا این نوآیینی در قاب یک دگرآیینی رادیکال تجربه خواهد شد، یا در قالب صورتی نوآییندادن به امر قدیم، یا به امر جدید در قدیم (به بیان سیدجواد طباطبایی)؟ آیا شاهد بازگشت به گذشته هستیم، یا ادامۀ گذشته، و یا آیندهای متفاوت؟ آیندۀ انسان و جامعۀ ایرانی، با چه صورت و سیرتی نمایان خواهد شد؟
🖊بگذارید برای یافتن پاسخی برای این پرسشها، نخست تمهیدی نظری فراهم آوریم. اولریش بک در کتاب «جامعۀ خطر» تلاش دارد به ما بگوید که در دوران معاصر مدرنیته به مرحلۀ بازتابندگی (reflexivity) پای نهاده است. در این دوران، دیگر، ما نهتنها به اتکای شناخت و دانشی گسترده، دست به تأمل و بازاندیشی و باریکاندیشی و درنگیدن دربارۀ وضعیت خود میزنیم، بلکه همچنین رو در روی پیامدهای تصمیم و کنشهای خود قرار میگیریم.
🖊این بازتابندگی و بازاندیشیِ برخاسته از آگاهی و شناخت (reflect) با واکنش (reflex) جوش میخورد و امری که پیشتر انتخابی و داوطلبانه بود بهصورت یک ضرورت غیرقابل گریز و پرهیز درمیآید. در پرتو این بازاندیشی، آیندهای که هماکنون در حال شکلگیری است در برابر گذشتهای که همچنان مسلط است، بهحرکت درمیآید و ره به مدرنیتۀ دیگر یا مدرنیتۀ دوم (جامعۀ خطر) میبرد.
🖊مدرنیتۀ دوم، اگرچه نافی و عدوی مدرنیتۀ اول نیست، اما نوعی بازاندیشی و بازنگری رادیکال آن است. به بیان دیگر، بِک در چارچوب گفتمان «مدرنیتۀ ناتمام» به نقد مدرنیته میپردازد، و معتقد است که این خودِ مدرنیته است که دارد به خود میاندیشد. در مدرنیتۀ اول همهچیز واضح و مبرهن است، هر مشکلی راه برونرفتی دارد، هر مجهولی از قابلیت کدشکنی و رمزگشایی برخوردار است، و غایت همه کارها و کنشها نوسازی و توسعه است.
🖊اما در مدرنیتۀ دوم، تاریکیها و روشنیهای مدرنیتۀ اول درهم میآمیزند و هر روشنیای توأم با تاریکی و هر دستاوردی توأم با مخاطره میشود. دیگر به هیچچیز نمیتوان اطمینان داشت. راهحلی ساده و هدفمند برای هیچ مشکلی وجود ندارد. هر راهحلی خود در نهایت، مشکل و مخاطره و بازتابندگی میآفریند، و همگان را لاجرم از آن میکند تا با این واقعیت کنار بیایند که هر کنش و تصمیمی، صرفنظر از آنکه چقدر دربارۀ آن تأمل و فکرشده، مخاطرهبرانگیز است. این خطر (ریسک) ناشی از ارادۀ یک دیگری یا «دیگری بزرگ» نیست، بلکه پیامد تصمیم و کنش خودِ ماست.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5674
#محمدرضا_تاجیک #سیاست #جامعه #مدرنیته
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔻🔻🔻مقالهای از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊آیا ایرانِ امروز در آستانۀ ایرانی نو و نوآیین است؟ آیا این نوآیینی در قاب یک دگرآیینی رادیکال تجربه خواهد شد، یا در قالب صورتی نوآییندادن به امر قدیم، یا به امر جدید در قدیم (به بیان سیدجواد طباطبایی)؟ آیا شاهد بازگشت به گذشته هستیم، یا ادامۀ گذشته، و یا آیندهای متفاوت؟ آیندۀ انسان و جامعۀ ایرانی، با چه صورت و سیرتی نمایان خواهد شد؟
🖊بگذارید برای یافتن پاسخی برای این پرسشها، نخست تمهیدی نظری فراهم آوریم. اولریش بک در کتاب «جامعۀ خطر» تلاش دارد به ما بگوید که در دوران معاصر مدرنیته به مرحلۀ بازتابندگی (reflexivity) پای نهاده است. در این دوران، دیگر، ما نهتنها به اتکای شناخت و دانشی گسترده، دست به تأمل و بازاندیشی و باریکاندیشی و درنگیدن دربارۀ وضعیت خود میزنیم، بلکه همچنین رو در روی پیامدهای تصمیم و کنشهای خود قرار میگیریم.
🖊این بازتابندگی و بازاندیشیِ برخاسته از آگاهی و شناخت (reflect) با واکنش (reflex) جوش میخورد و امری که پیشتر انتخابی و داوطلبانه بود بهصورت یک ضرورت غیرقابل گریز و پرهیز درمیآید. در پرتو این بازاندیشی، آیندهای که هماکنون در حال شکلگیری است در برابر گذشتهای که همچنان مسلط است، بهحرکت درمیآید و ره به مدرنیتۀ دیگر یا مدرنیتۀ دوم (جامعۀ خطر) میبرد.
🖊مدرنیتۀ دوم، اگرچه نافی و عدوی مدرنیتۀ اول نیست، اما نوعی بازاندیشی و بازنگری رادیکال آن است. به بیان دیگر، بِک در چارچوب گفتمان «مدرنیتۀ ناتمام» به نقد مدرنیته میپردازد، و معتقد است که این خودِ مدرنیته است که دارد به خود میاندیشد. در مدرنیتۀ اول همهچیز واضح و مبرهن است، هر مشکلی راه برونرفتی دارد، هر مجهولی از قابلیت کدشکنی و رمزگشایی برخوردار است، و غایت همه کارها و کنشها نوسازی و توسعه است.
🖊اما در مدرنیتۀ دوم، تاریکیها و روشنیهای مدرنیتۀ اول درهم میآمیزند و هر روشنیای توأم با تاریکی و هر دستاوردی توأم با مخاطره میشود. دیگر به هیچچیز نمیتوان اطمینان داشت. راهحلی ساده و هدفمند برای هیچ مشکلی وجود ندارد. هر راهحلی خود در نهایت، مشکل و مخاطره و بازتابندگی میآفریند، و همگان را لاجرم از آن میکند تا با این واقعیت کنار بیایند که هر کنش و تصمیمی، صرفنظر از آنکه چقدر دربارۀ آن تأمل و فکرشده، مخاطرهبرانگیز است. این خطر (ریسک) ناشی از ارادۀ یک دیگری یا «دیگری بزرگ» نیست، بلکه پیامد تصمیم و کنش خودِ ماست.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5674
#محمدرضا_تاجیک #سیاست #جامعه #مدرنیته
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
مشق نو
آنچه نابهنگام میآید - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from مشق نو
📝📝📝چرا خدا ما را فراموش کرده است؟
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊آیا واقعاً خداوند ایران را رها کرده است؟ زمانیکه تجمیع بحرانهایی نظیر آب، فقر و فاقه، فرونشست زمین و یا حتی تحریمها را مشاهده میکنیم، تحولی عیان میشود که گویی خداوند از ما عبور کرده است.
🖊بهویژه آنکه در دهههای پیش مداقه کرده و میبینیم، در ابتدای انقلاب انبان مقدسات پر از گوهرهای اجلالی بود؛ انبانی که اکنون خالی شده و بهجای آن شکمهای آماسیدهی مملو از دستبرد به اموال عمومی نشسته است.
🖊در واقع، ما در اوج ناکارآمدیها و کژکارکردیها و در زمانهی بحران، از مقدسات برای پوشاندن ضعفها و کاستیها استفاده برده و در نتیجه این سرمایه مقدس را مصرف کردهایم. درست مانند سفرههای آب زیرزمینی که همه را تخلیه کرده و اکنون، دچار قحطی شدهایم.
🖊بهعبارتی طی فرآیندی دین به کالایی تجدیدناپذیر تبدیل شد و هر لحظه و هر رویدادی، مانند برآمدن مذهبنمایانِ اختلاسگر و یا نوکسیگان مذهبی، این تجدیدناپذیری را مضاعف کرد.
🖊ماحصل این وضعیت، در گام اول، عبور رادیکال از نمادهای دینی در عرصه عمومی است که متأسفانه باید گفت، همراه با خشونت است. به عبارتی، در این چارچوب سلب حیات بهنام دین از یکسو، و تعرض به دین و دینمداران از سوی دیگر، همچون تیغی دو دم در جامعه فعال میشود.
🖊البته، روندها نشان میدهد عبور رادیکال از سرمایههای دینی نقطه پایان نخواهد بود و هر چه پیش میرویم، به تزلزل و تضعیف نهاد دین یا به عبارتی عبور از پیامبر و خداوند نزدیکتر میشویم. هر چند هنوز میتوان دین را یکی از مهمترین عوامل همبستگی جامعه ایران دانست.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5679
#سعید_حجاریان #الهیات #دین #دولت
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊آیا واقعاً خداوند ایران را رها کرده است؟ زمانیکه تجمیع بحرانهایی نظیر آب، فقر و فاقه، فرونشست زمین و یا حتی تحریمها را مشاهده میکنیم، تحولی عیان میشود که گویی خداوند از ما عبور کرده است.
🖊بهویژه آنکه در دهههای پیش مداقه کرده و میبینیم، در ابتدای انقلاب انبان مقدسات پر از گوهرهای اجلالی بود؛ انبانی که اکنون خالی شده و بهجای آن شکمهای آماسیدهی مملو از دستبرد به اموال عمومی نشسته است.
🖊در واقع، ما در اوج ناکارآمدیها و کژکارکردیها و در زمانهی بحران، از مقدسات برای پوشاندن ضعفها و کاستیها استفاده برده و در نتیجه این سرمایه مقدس را مصرف کردهایم. درست مانند سفرههای آب زیرزمینی که همه را تخلیه کرده و اکنون، دچار قحطی شدهایم.
🖊بهعبارتی طی فرآیندی دین به کالایی تجدیدناپذیر تبدیل شد و هر لحظه و هر رویدادی، مانند برآمدن مذهبنمایانِ اختلاسگر و یا نوکسیگان مذهبی، این تجدیدناپذیری را مضاعف کرد.
🖊ماحصل این وضعیت، در گام اول، عبور رادیکال از نمادهای دینی در عرصه عمومی است که متأسفانه باید گفت، همراه با خشونت است. به عبارتی، در این چارچوب سلب حیات بهنام دین از یکسو، و تعرض به دین و دینمداران از سوی دیگر، همچون تیغی دو دم در جامعه فعال میشود.
🖊البته، روندها نشان میدهد عبور رادیکال از سرمایههای دینی نقطه پایان نخواهد بود و هر چه پیش میرویم، به تزلزل و تضعیف نهاد دین یا به عبارتی عبور از پیامبر و خداوند نزدیکتر میشویم. هر چند هنوز میتوان دین را یکی از مهمترین عوامل همبستگی جامعه ایران دانست.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5679
#سعید_حجاریان #الهیات #دین #دولت
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
مشق نو
چرا خدا ما را فراموش کرده است؟ - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from مشق نو
📝📝📝نئولیبرالیسم ناصری
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊لابد، میپرسید چه ارتباطی میان اقتصاد دوره ناصری و اقتصاد پیشرفته مابعد سرمایهداری –که بعضاً نئولیبرالیستی هم خوانده میشود- وجود دارد. باید توضیح دهم، اگر چه شاهِ شهید در زمان ماقبل سرمایهداری و تیولداری و فئودالیسم زندگی کرده است اما کارهایش بیشباهت به آموزههای لیبرالیسم نبوده است. حال اینکه او چگونه با طی زمان از میزس و هایک و نازیک و راتبارد درسآموزی کرده است، من هم بیخبرم! بیاییم چند مؤلفه اقتصادی و سیاستی دوره ناصری را مرور کنیم.
🖊آن خاقان بن خاقان، رعیت را به حال خودشان رها کرده بود. یارانه و سوبسید به احدی از شهروندان تعلق نمیگرفت و اگر کسی ثروتی داشت در قالب زکات، صدقات، نذورات و رد مظالم به فقرا احسان میکرد؛ اما این کار ارتباطی به شاه و دولت و حوزه اختیارات همایونی نداشت.
🖊در دوره ناصری، قیمتها توسط سازوکار بازار تعیین میشد، یا بهتر است بگوییم از سوی آسمان نازل میشد. گویی همانگونه که اسماء و القاب از آسمان نازل میشدند، اسعار و قیمتها نیز از آسمان میآمدند. به عبارتی، مشتری-خریدار/کارگر-کارفرما راضی بودند و اساساً میدانی برای بحثهای دستوری دولت و منتبعاش وجود نداشت.
🖊در آن عصر دولت وظیفهای در قبال اشتغال نداشت. در واقع، میان مردم روابطی برقرار بود و هرکس شغل اجدادی خود را پی میگرفت و گسترش میداد یا آنکه تدریجاً در شغلی مهارتآموزی میکرد اما تعهدی از جانب دولت وجود نداشت. البته، دولت برای بعضی مشاغل -که درآمدزا محسوب میشدند- ایفای نقش میکرد و آنها را به فروش میرساند و یا به طریقی از آنها کسب درآمد میکرد.
🖊بهعنوان مثال حکّام ولایات که عمدتاً تیولدار بودند، وظیفه داشتند از ولایت خود باج و خراج گرفته و بخشی از آن را برای شاه بفرستند که مرکز، آن را خرج قشون کند. به همین خاطر صرفاً در مشاغل نظامی آن زمان از قبیل توپریزی، بیطاری، نقارهچیگری و آنچه مربوط به دیوان و دربار شاه بود، استخدام و شغلآفرینی رواج داشت لذا ایده دولت کوچک از همان زمان مطرح بود.
🖊در آن زمان با حداقل وزارتخانهها، مجالس و مجامع مواجه بودیم. به اعتباری، حداکثر با وزارت فوائد عامه روبرو بودیم که درون آن اطفائیه، طُرق و شوارع، صنایع مستظرفه و امثالهم فعالیت میکردند. عدلیه، آموزش و اوقاف –که هنوز صورت نهادی منجسم نداشتند- در ید روحانیان قرار داشت که به ازای دریافت کلهقندی، به انجام امور مربوطه مبادرت میکردند.
🖊علاوه بر اینها، با موجودیتی شبیه وزارت امور خارجه مواجه بودیم که عموماً نقش نامهرسانی را ایفا میکرد و اسباب سفرهای فرنگ را فراهم میآورد و خبری از سفارت و سفارتخانه بهمعنای امروزین نبود و حداکثر میتوان از چند ایلچی نام برد. به همین ترتیب از باقی وزارتخانههای امروزین مانند بهداشت و درمان، اقتصاد و… ردی مشاهده نمیشد. از آن گذشته، به دلیل آنکه مالیاتِ بهقاعدهای از مردم اخذ نمیشد، مطابق قاعده (no taxation, no participation) مشارکت بلاموضوع بود؛ رعیت را نرسیده است، زبان درازی کند!
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5700
#سعید_حجاریان #لیبرالیسم #نئولیبرالیسم #دولت
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊لابد، میپرسید چه ارتباطی میان اقتصاد دوره ناصری و اقتصاد پیشرفته مابعد سرمایهداری –که بعضاً نئولیبرالیستی هم خوانده میشود- وجود دارد. باید توضیح دهم، اگر چه شاهِ شهید در زمان ماقبل سرمایهداری و تیولداری و فئودالیسم زندگی کرده است اما کارهایش بیشباهت به آموزههای لیبرالیسم نبوده است. حال اینکه او چگونه با طی زمان از میزس و هایک و نازیک و راتبارد درسآموزی کرده است، من هم بیخبرم! بیاییم چند مؤلفه اقتصادی و سیاستی دوره ناصری را مرور کنیم.
🖊آن خاقان بن خاقان، رعیت را به حال خودشان رها کرده بود. یارانه و سوبسید به احدی از شهروندان تعلق نمیگرفت و اگر کسی ثروتی داشت در قالب زکات، صدقات، نذورات و رد مظالم به فقرا احسان میکرد؛ اما این کار ارتباطی به شاه و دولت و حوزه اختیارات همایونی نداشت.
🖊در دوره ناصری، قیمتها توسط سازوکار بازار تعیین میشد، یا بهتر است بگوییم از سوی آسمان نازل میشد. گویی همانگونه که اسماء و القاب از آسمان نازل میشدند، اسعار و قیمتها نیز از آسمان میآمدند. به عبارتی، مشتری-خریدار/کارگر-کارفرما راضی بودند و اساساً میدانی برای بحثهای دستوری دولت و منتبعاش وجود نداشت.
🖊در آن عصر دولت وظیفهای در قبال اشتغال نداشت. در واقع، میان مردم روابطی برقرار بود و هرکس شغل اجدادی خود را پی میگرفت و گسترش میداد یا آنکه تدریجاً در شغلی مهارتآموزی میکرد اما تعهدی از جانب دولت وجود نداشت. البته، دولت برای بعضی مشاغل -که درآمدزا محسوب میشدند- ایفای نقش میکرد و آنها را به فروش میرساند و یا به طریقی از آنها کسب درآمد میکرد.
🖊بهعنوان مثال حکّام ولایات که عمدتاً تیولدار بودند، وظیفه داشتند از ولایت خود باج و خراج گرفته و بخشی از آن را برای شاه بفرستند که مرکز، آن را خرج قشون کند. به همین خاطر صرفاً در مشاغل نظامی آن زمان از قبیل توپریزی، بیطاری، نقارهچیگری و آنچه مربوط به دیوان و دربار شاه بود، استخدام و شغلآفرینی رواج داشت لذا ایده دولت کوچک از همان زمان مطرح بود.
🖊در آن زمان با حداقل وزارتخانهها، مجالس و مجامع مواجه بودیم. به اعتباری، حداکثر با وزارت فوائد عامه روبرو بودیم که درون آن اطفائیه، طُرق و شوارع، صنایع مستظرفه و امثالهم فعالیت میکردند. عدلیه، آموزش و اوقاف –که هنوز صورت نهادی منجسم نداشتند- در ید روحانیان قرار داشت که به ازای دریافت کلهقندی، به انجام امور مربوطه مبادرت میکردند.
🖊علاوه بر اینها، با موجودیتی شبیه وزارت امور خارجه مواجه بودیم که عموماً نقش نامهرسانی را ایفا میکرد و اسباب سفرهای فرنگ را فراهم میآورد و خبری از سفارت و سفارتخانه بهمعنای امروزین نبود و حداکثر میتوان از چند ایلچی نام برد. به همین ترتیب از باقی وزارتخانههای امروزین مانند بهداشت و درمان، اقتصاد و… ردی مشاهده نمیشد. از آن گذشته، به دلیل آنکه مالیاتِ بهقاعدهای از مردم اخذ نمیشد، مطابق قاعده (no taxation, no participation) مشارکت بلاموضوع بود؛ رعیت را نرسیده است، زبان درازی کند!
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5700
#سعید_حجاریان #لیبرالیسم #نئولیبرالیسم #دولت
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
مشق نو
نئولیبرالیسم ناصری - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
⭕️تاجزاده؛ ارزشها و مطالبهها
🖊علی رضا علوی تبار
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🔹اهمیت سیدمصطفی تاجزاده در سیاستورزی امروز ایران فقط بهدلیل شخصیت جوانمرد، شجاع و پرتلاش او نیست. اهمیت او بیشتر بهخاطر راهی است که در مقابل ایرانیان میگشود تا از طریق آن به سلامت از دوران توفانی کنونی گذر کنند.
🔹در دورانی که سردرگمی و آشفتگی از ویژگیهای اصلی آن است، تاجزاده توانسته است در تثبیت و استحکامبخشی دیدگاهها در دو زمینه اصلی به موفقیتهای قابل ملاحظهای دست یابد.
🔹یک زمینه «ارزشهای محوری» است که کموبیش افقی روشن را برای بازسازی سیاسی ایران مشخص میکند. زمینه دوم هم به مطالباتی بازمیگردد که رفع آنها بدون براندازی حکومت و انقلابی دوباره ممکن است. به پاس آنچه او به ما آموخته است، اشارهوار به دو محور موفقیت او میپردازم.
🔹ارزشهای محوری برای بازسازی سیاسی. هرکس با نوشتهها، سخنرانیها و گفتوگوهای سیاسی تاجزاده آشنا باشد، خیلی زود درمییابد که او در جهتگیری و موضعگیری سیاسی خود «اصول» مشخصی دارد و میکوشد در همه احوال به آنها پایبند باشد. این اصول و ارزشها، معیارهایی برای نقد وضعیت موجود هستند و پایبندی به آنها به استحکام و استقرار میانجامد. آنگونه که من میفهمم، مهمترین ارزشهای محوری مورد قبول تاجزاده برای بازسازی سیاسی به شرح ذیلاند.
🔹یکم. برابری حقوقی شهروندان ایران و مسئولیتهای مشترک و یکسان آنها در برابر میهن. ایرانیان از نظر او مستقل از دین، مذهب، جنسیت، قومیت و موقعیت اجتماعی و اقتصادیشان از حقوق برابر برخوردارند و به یک میزان مسئول بوده و باید به سرنوشت کشور حساس باشند.
🔹دوم. اقتدار تنها از طریق مردمسالاری بهدست آمده و معتبر است. وراثت (رابطه نَسَبی با حاکم وقت و…) و خانواده، غلبه و سلطه قهری هیچکدام قدرت را مشروع نمیکند و حقانیت نمیبخشد. قدرت مشروع فقط از راه دموکراسی حاصل میشود.
🔹سوم. هر حقی با مسئولیت متناسب همراه است. شهروندان از حقوق بسیاری برخوردارند، اما این حقوق، ادعاهای بیقید و شرط نیست. هر حقی بهدنبال خود تعهد و مسئولیتی دارد. مثلاً اگر ما از حق بیمه بیکاری برخورداریم، تعهد جستوجوی فعالانه برای کار را نیز داریم. این قاعده در همهجا جاری است.
🔹چهارم. آزادی فردی بهمعنای خودمختاری مسئولانه فردی است. نقش محوری فرد در تصمیمگیری و خودمختاری او، هنگامی قابل پذیرش است که او مسئولیت اخلاقی و حقوقی تصمیمهای خویش را بپذیرد. گسترش فردگرایی باید با گسترش تعهدات فردی همراه باشد.
🔹پنجم. پذیرش ارزشهای عام جهانی در کنار تنوع و چندگونگی. ارزشهایی چون برابری، مردمسالاری، آزادی، توسعه و… جهانیاند و امکان گفتوگو و نقد و تفاهم میان جوامع مختلف را فراهم میآورند. اما پذیرش این ارزشها نباید با انکار ویژگیهای خاص هر کشور و تنوع و چندگونگی فزایندهای که در جهان وجود دارد، تؤام گردد. اگر چه جهانی فکر میکنیم اما محلی و میهندوستانه عمل میکنیم.
🔹ششم. احترام به تجربههای بشریت و درسگرفتن از گذشته و دیگران. بیارزش انگاشتن تجربه دیگران و نگاه کردن به سنتها بهعنوان انباشت جهل، کمکی به نجات از سردرگمی امروز جامعه ما نمیکند. برخورد انتقادی با میراث و رسوم جامعه، حفظ عناصر مثبت و موجه آن و درسگیری از آنها ضرورت ادامه حیات اجتماعی ماست.
🔹هفتم. نفی خشونت بهعنوان ابزاری برای تغییر اجتماعی و سیاسی. خشونت (بهمعنای اقدام علیه اموال و اشخاص) نباید بهعنوان راهی برای دگرگون ساختن جامعه و یا عرصه سیاسی بهکار گرفته شود. محتملترین پیامد بهکارگیری خشونت، خشونت بیشتر و مخربتر است.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5709
#علیرضا_علویتبار #مصطفی_تاجزاده #سیاستورزی
@MostafaTajzadeh
🖊علی رضا علوی تبار
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🔹اهمیت سیدمصطفی تاجزاده در سیاستورزی امروز ایران فقط بهدلیل شخصیت جوانمرد، شجاع و پرتلاش او نیست. اهمیت او بیشتر بهخاطر راهی است که در مقابل ایرانیان میگشود تا از طریق آن به سلامت از دوران توفانی کنونی گذر کنند.
🔹در دورانی که سردرگمی و آشفتگی از ویژگیهای اصلی آن است، تاجزاده توانسته است در تثبیت و استحکامبخشی دیدگاهها در دو زمینه اصلی به موفقیتهای قابل ملاحظهای دست یابد.
🔹یک زمینه «ارزشهای محوری» است که کموبیش افقی روشن را برای بازسازی سیاسی ایران مشخص میکند. زمینه دوم هم به مطالباتی بازمیگردد که رفع آنها بدون براندازی حکومت و انقلابی دوباره ممکن است. به پاس آنچه او به ما آموخته است، اشارهوار به دو محور موفقیت او میپردازم.
🔹ارزشهای محوری برای بازسازی سیاسی. هرکس با نوشتهها، سخنرانیها و گفتوگوهای سیاسی تاجزاده آشنا باشد، خیلی زود درمییابد که او در جهتگیری و موضعگیری سیاسی خود «اصول» مشخصی دارد و میکوشد در همه احوال به آنها پایبند باشد. این اصول و ارزشها، معیارهایی برای نقد وضعیت موجود هستند و پایبندی به آنها به استحکام و استقرار میانجامد. آنگونه که من میفهمم، مهمترین ارزشهای محوری مورد قبول تاجزاده برای بازسازی سیاسی به شرح ذیلاند.
🔹یکم. برابری حقوقی شهروندان ایران و مسئولیتهای مشترک و یکسان آنها در برابر میهن. ایرانیان از نظر او مستقل از دین، مذهب، جنسیت، قومیت و موقعیت اجتماعی و اقتصادیشان از حقوق برابر برخوردارند و به یک میزان مسئول بوده و باید به سرنوشت کشور حساس باشند.
🔹دوم. اقتدار تنها از طریق مردمسالاری بهدست آمده و معتبر است. وراثت (رابطه نَسَبی با حاکم وقت و…) و خانواده، غلبه و سلطه قهری هیچکدام قدرت را مشروع نمیکند و حقانیت نمیبخشد. قدرت مشروع فقط از راه دموکراسی حاصل میشود.
🔹سوم. هر حقی با مسئولیت متناسب همراه است. شهروندان از حقوق بسیاری برخوردارند، اما این حقوق، ادعاهای بیقید و شرط نیست. هر حقی بهدنبال خود تعهد و مسئولیتی دارد. مثلاً اگر ما از حق بیمه بیکاری برخورداریم، تعهد جستوجوی فعالانه برای کار را نیز داریم. این قاعده در همهجا جاری است.
🔹چهارم. آزادی فردی بهمعنای خودمختاری مسئولانه فردی است. نقش محوری فرد در تصمیمگیری و خودمختاری او، هنگامی قابل پذیرش است که او مسئولیت اخلاقی و حقوقی تصمیمهای خویش را بپذیرد. گسترش فردگرایی باید با گسترش تعهدات فردی همراه باشد.
🔹پنجم. پذیرش ارزشهای عام جهانی در کنار تنوع و چندگونگی. ارزشهایی چون برابری، مردمسالاری، آزادی، توسعه و… جهانیاند و امکان گفتوگو و نقد و تفاهم میان جوامع مختلف را فراهم میآورند. اما پذیرش این ارزشها نباید با انکار ویژگیهای خاص هر کشور و تنوع و چندگونگی فزایندهای که در جهان وجود دارد، تؤام گردد. اگر چه جهانی فکر میکنیم اما محلی و میهندوستانه عمل میکنیم.
🔹ششم. احترام به تجربههای بشریت و درسگرفتن از گذشته و دیگران. بیارزش انگاشتن تجربه دیگران و نگاه کردن به سنتها بهعنوان انباشت جهل، کمکی به نجات از سردرگمی امروز جامعه ما نمیکند. برخورد انتقادی با میراث و رسوم جامعه، حفظ عناصر مثبت و موجه آن و درسگیری از آنها ضرورت ادامه حیات اجتماعی ماست.
🔹هفتم. نفی خشونت بهعنوان ابزاری برای تغییر اجتماعی و سیاسی. خشونت (بهمعنای اقدام علیه اموال و اشخاص) نباید بهعنوان راهی برای دگرگون ساختن جامعه و یا عرصه سیاسی بهکار گرفته شود. محتملترین پیامد بهکارگیری خشونت، خشونت بیشتر و مخربتر است.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5709
#علیرضا_علویتبار #مصطفی_تاجزاده #سیاستورزی
@MostafaTajzadeh
مشق نو
تاجزاده؛ ارزشها و مطالبهها - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from تحکیم ملت
🔹️تبعیض ناروا بر مبنای وضعیت خانوادگی
🔻🔻🔻یادداشتی از محمدحسین زارعی منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🔺️تصور کنید فردی به یک باشگاه ورزشی برای انجام تمرینات و فعالیتهای ورزشی برای ثبت نام مراجعه میکند و مسئولان باشگاه ورزشی از وی درخواست شناسنامه برای احراز وضعیت تأهل میکنند و زمانیکه متوجه میشوند که متقاضی متأهل است از پذیرش وی خودداری میکنند.
🔺️در مثال دیگر، شما برای استخدام در یک شرکت خصوصی یا دولتی برای شغل مهندسی یا بازرگانی، مدارک تحصیلی و سوابق و رزومه مرتبط خود را ارسال میکنید. با وجود شرایط مناسب پیشینه شغلی و مدارک معتبر علمی و تجربی، درخواست شما برای استخدام به دلیل اینکه مجرد هستید، رد میشود.
🔺️در مورد سوم، یک شرکت هواپیمایی در آگهی جذب مهماندار خود اعلام میکند که برای استخدام متقاضیان الزاماً باید مجرد باشند و درخواستهای افراد متأهل مورد قبول نمیباشد.
🔺️در آگهی عمومی دیگری در ستون تبلیغات یک روزنامه کثیرالانتشار، اعلان شده است که برای شغل منشیگری به یک خانم مجرد با مهارتهای تایپ و تجربه کار با برخی نرمافزارها و… با حقوق مکفی نیازمندیم.
🔺️در مصوبهای از سوی یک مقام عمومی برای جذب و استخدام اعضاء هیات علمی دانشگاهها امتیازاتی برای متأهل بودن در مقایسه با متقاضیان مجرد در نظر گرفته شده است. به این ترتیب که در بررسی صلاحیت عمومی متقاضیان عضویت هیات علمی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، در اِزای تأهل ۵ امتیاز و در صورت داشتن هر فرزند ۳ امتیاز به امتیازات عمومی اضافه میشود. همچنین براساس این مصوبه در صورت تساوی امتیازات متقاضیان، طبق بررسی صلاحیت عمومی، اولویت با افراد متأهل است.
🔺️در ابتدا ممکن است که در زندگی روزمره و واقعی به دلیل تکرار، استمرار و تکثر چنین وضعیتهایی افراد تصور کنند که این وضعیتها عادی است و اشخاص و بنگاهها و ارگانها، چه خصوصی یا دولتی، حق دارند هرگونه شرایطی را برای جذب و استخدام نیروهای خود اعلان کنند، چون این اشخاص مالک اموال و داراییها و بنگاههای خود هستند و طبیعتاً هرگونه شرایطی را میتوانند برای جذب نیروهای خود تحمیل نمایند، اما با کمی توجه در قضایای فوق متوجه میشوید که همه آنها با نوعی مشکل و ایراد مواجهاند. اما اِشکال این قضایا و موارد چیست؟
🔺️متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5716
#محمدحسین_زارعی #حقوق #حقوق_بشر #سیاستگذاری
#تحکیم_ملت
@tahkimmelat
🔻🔻🔻یادداشتی از محمدحسین زارعی منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🔺️تصور کنید فردی به یک باشگاه ورزشی برای انجام تمرینات و فعالیتهای ورزشی برای ثبت نام مراجعه میکند و مسئولان باشگاه ورزشی از وی درخواست شناسنامه برای احراز وضعیت تأهل میکنند و زمانیکه متوجه میشوند که متقاضی متأهل است از پذیرش وی خودداری میکنند.
🔺️در مثال دیگر، شما برای استخدام در یک شرکت خصوصی یا دولتی برای شغل مهندسی یا بازرگانی، مدارک تحصیلی و سوابق و رزومه مرتبط خود را ارسال میکنید. با وجود شرایط مناسب پیشینه شغلی و مدارک معتبر علمی و تجربی، درخواست شما برای استخدام به دلیل اینکه مجرد هستید، رد میشود.
🔺️در مورد سوم، یک شرکت هواپیمایی در آگهی جذب مهماندار خود اعلام میکند که برای استخدام متقاضیان الزاماً باید مجرد باشند و درخواستهای افراد متأهل مورد قبول نمیباشد.
🔺️در آگهی عمومی دیگری در ستون تبلیغات یک روزنامه کثیرالانتشار، اعلان شده است که برای شغل منشیگری به یک خانم مجرد با مهارتهای تایپ و تجربه کار با برخی نرمافزارها و… با حقوق مکفی نیازمندیم.
🔺️در مصوبهای از سوی یک مقام عمومی برای جذب و استخدام اعضاء هیات علمی دانشگاهها امتیازاتی برای متأهل بودن در مقایسه با متقاضیان مجرد در نظر گرفته شده است. به این ترتیب که در بررسی صلاحیت عمومی متقاضیان عضویت هیات علمی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، در اِزای تأهل ۵ امتیاز و در صورت داشتن هر فرزند ۳ امتیاز به امتیازات عمومی اضافه میشود. همچنین براساس این مصوبه در صورت تساوی امتیازات متقاضیان، طبق بررسی صلاحیت عمومی، اولویت با افراد متأهل است.
🔺️در ابتدا ممکن است که در زندگی روزمره و واقعی به دلیل تکرار، استمرار و تکثر چنین وضعیتهایی افراد تصور کنند که این وضعیتها عادی است و اشخاص و بنگاهها و ارگانها، چه خصوصی یا دولتی، حق دارند هرگونه شرایطی را برای جذب و استخدام نیروهای خود اعلان کنند، چون این اشخاص مالک اموال و داراییها و بنگاههای خود هستند و طبیعتاً هرگونه شرایطی را میتوانند برای جذب نیروهای خود تحمیل نمایند، اما با کمی توجه در قضایای فوق متوجه میشوید که همه آنها با نوعی مشکل و ایراد مواجهاند. اما اِشکال این قضایا و موارد چیست؟
🔺️متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5716
#محمدحسین_زارعی #حقوق #حقوق_بشر #سیاستگذاری
#تحکیم_ملت
@tahkimmelat
مشق نو
تبعیض ناروا بر مبنای وضعیت خانوادگی - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from تحکیم ملت
🔹️🔹️🔹️عدالت و صلح اجتماعی
🔻🔻🔻مقالهای از حسین هوشمند منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🔺️در جوامع معاصر، اختلافنظر در باورها و ارزشهای اخلاقی-دینی شهروندان امری اجتنابناپذیر است؛ تصور اینکه در این جوامع، عموم شهروندان قادر باشند درباره یک نظام اخلاقی و دینی خاص به اتفاقنظر دست یابند امری ناممکن بهنظر میرسد.
🔺️این واقعیت پرسش مهمی را در فلسفه سیاسی معاصر برانگیخته است: آیا استقرار نظام دموکراتیک عادلانه و ثبات آن در جامعهای که متشکل از شهروندانی است که به سنتهای اخلاقی و دینی معقول اما عمیقاً متفاوت باور دارند امکانپذیر است؟ اگر است، چگونه؟
🔺️جان رالز در کتاب لیبرالیسم سیاسی، نشان میدهد که در بستر پلورالیسم اخلاقی-دینی اجتنابناپذیر در جهان جدید، علیالاصول میتوان درباره تصور معقولی از عدالت به توافقی متناسب با جامعه دموکراتیک دست یافت.
🔺️بدینمنظور، رالز لیبرالیسم سیاسی را از لیبرالیسم جامع فلسفی و اخلاقی یا لیبرالیسم روشنگری متمایز میسازد. لیبرالیسم جامع به منزله یک فلسفه زندگی تلقی میگردد که واجد آموزههای متافیزیکی، معرفتشناختی و اخلاقی است.
🔺️دیدگاه غالب در سنت لیبرالیسم جامع بر این باور است که حضور سیاسی-اجتماعی ادیان (بهمنزله پدیدهای متعلق به ادوار پیشامدرن یا در بهترین حالت پدیدهای محدود به ساحت روانشناختی آدمیان) موجب برانگیختن آتش نزاعها و جنگهای مذهبی میگردد.
🔺️از این رو، دین باید به قلمرو شخصی و خصوصی افراد محدود باشد. بهزعم آنها، حوزه عمومی همواره باید سکولار بماند و هرگونه کوششی در جهت سکولارزدایی از این حوزه به خشونتهای دینی خواهد انجامید.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5722
#حسین_هوشمند #جان_رالز #لیبرالیسم #سکولاریسم
#تحکیم_ملت
@tahkimmelat
🔻🔻🔻مقالهای از حسین هوشمند منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🔺️در جوامع معاصر، اختلافنظر در باورها و ارزشهای اخلاقی-دینی شهروندان امری اجتنابناپذیر است؛ تصور اینکه در این جوامع، عموم شهروندان قادر باشند درباره یک نظام اخلاقی و دینی خاص به اتفاقنظر دست یابند امری ناممکن بهنظر میرسد.
🔺️این واقعیت پرسش مهمی را در فلسفه سیاسی معاصر برانگیخته است: آیا استقرار نظام دموکراتیک عادلانه و ثبات آن در جامعهای که متشکل از شهروندانی است که به سنتهای اخلاقی و دینی معقول اما عمیقاً متفاوت باور دارند امکانپذیر است؟ اگر است، چگونه؟
🔺️جان رالز در کتاب لیبرالیسم سیاسی، نشان میدهد که در بستر پلورالیسم اخلاقی-دینی اجتنابناپذیر در جهان جدید، علیالاصول میتوان درباره تصور معقولی از عدالت به توافقی متناسب با جامعه دموکراتیک دست یافت.
🔺️بدینمنظور، رالز لیبرالیسم سیاسی را از لیبرالیسم جامع فلسفی و اخلاقی یا لیبرالیسم روشنگری متمایز میسازد. لیبرالیسم جامع به منزله یک فلسفه زندگی تلقی میگردد که واجد آموزههای متافیزیکی، معرفتشناختی و اخلاقی است.
🔺️دیدگاه غالب در سنت لیبرالیسم جامع بر این باور است که حضور سیاسی-اجتماعی ادیان (بهمنزله پدیدهای متعلق به ادوار پیشامدرن یا در بهترین حالت پدیدهای محدود به ساحت روانشناختی آدمیان) موجب برانگیختن آتش نزاعها و جنگهای مذهبی میگردد.
🔺️از این رو، دین باید به قلمرو شخصی و خصوصی افراد محدود باشد. بهزعم آنها، حوزه عمومی همواره باید سکولار بماند و هرگونه کوششی در جهت سکولارزدایی از این حوزه به خشونتهای دینی خواهد انجامید.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5722
#حسین_هوشمند #جان_رالز #لیبرالیسم #سکولاریسم
#تحکیم_ملت
@tahkimmelat
مشق نو
عدالت و صلح اجتماعی - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from تحکیم ملت
🔹️🔹️🔹️راهبرد اصلاحات ساختاری
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار در پاسخ به آرمان امیری منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🔺️صاحبنظر گرامی، آقای آرمان امیری در مقالهای (رؤیاهای ارزشمند و نسخههای متناقض) با واکاوی مقاله من در مورد ایدههای آقای تاجزاده (تاجزاده؛ ارزشها و مطالبهها) پرسشها و ابهامهایی را مطرح کردهاند. صادقانه بگویم نمیدانم که برای پاسخ به این پرسشها دیدگاه سنجیده و تنقیح شدهای دارم یا خیر؟
🔺️برخی از آنچه را که در مورد آن اندیشیدهام طرح میکنم، شاید به رفع برخی ابهامها کمک کند. فرض میکنم که مخاطب احتمالی این نوشته، مقالات ما دو نفر را خوانده است و نیازی به تکرار آنها نیست.
🔺️در مورد مناسبترین شعار برای تلاشهای اصلاحطلبانه، من هم با شعار «اجرای بیتنازل قانون اساسی» مخالف بودم. پیشنهادم از سال ۱۳۸۸ شعار «احقاق حقوق قانونی مردم» بود. چون بهنظرم این بخش «حقوق مردم» در قانون بود که نقض میشد. سایر بخشهای قانون اساسی هم رعایت میشد و هم متولیان قدرتمند خود را داشت و لازم نبود ما خود را مدافع و متولی آن معرفی کنیم.
🔺️به علاوه قانون فقط به «قانون اساسی» محدود نمیشود و قوانین عادی، تفاهمنامهها و قوانین بینالمللیای را که ما امضاء کردهایم، شامل میشود از جمله «اعلامیه جهانی حقوق بشر». اما به هر حال نظر جمعی چیز دیگری بود و سیاستورزی کاریست جمعی و لازمه کار جمعی همراهی عملی با نظر اکثریت است.
🔺️بهنظرم ما باید قبل از هر گفتوگویی در مورد یک بحث به تفاهم برسیم. پرسشی که بهنظرم باید به آن پاسخ گوییم این است که: چه زمانی یک بخش از جامعه به نیروی اجتماعی تبدیل میشود؟ از دل پاسخ به این سؤال میتوان رهنمودهایی برای بحثهای بعدی استخراج کرد. بهگمانم جمعی از مردم زمانی به نیروی اجتماعی تبدیل میشوند که سه ویژگی داشته باشند.
1️⃣دارای ویژگیهای مشترک و کموبیش پایداری باشند. منافع مشترک، دیدگاه مشترک، دلبستگی مشترک و…
2️⃣خواهان تأثیرگذاری بر عرصه سیاست و فرآیند خطمشیگذاری عمومی و در نهایت خطمشیهای عمومی باشند و حضور سیاسی را دنبال کنند.
3️⃣برای رسیدن به مقصد خود سازماندهی (تقسیم کار، تفویض اختیار و مسئولیت و هماهنگی) جمعی کرده و منابع لازم را گردآوری نمایند.
🔺️بهنظر من مشکل اصلاحطلبان در همین ویژگی سوم است. آنها در زمینه سازماندهی و بسیج منابع ناتوان و ضعیف هستند. از این رو، اگر چه از نظر تعداد قابل ملاحظهاند اما به نیروی اجتماعی تبدیل نشده و قادر به ایجاد «قدرت همسنگ» برای پیشبرد طرحها و برنامههای خود نیستند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5730
#علیرضا_علویتبار #مصطفی_تاجزاده
#تحکیم_ملت
@tahkimmelat
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار در پاسخ به آرمان امیری منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🔺️صاحبنظر گرامی، آقای آرمان امیری در مقالهای (رؤیاهای ارزشمند و نسخههای متناقض) با واکاوی مقاله من در مورد ایدههای آقای تاجزاده (تاجزاده؛ ارزشها و مطالبهها) پرسشها و ابهامهایی را مطرح کردهاند. صادقانه بگویم نمیدانم که برای پاسخ به این پرسشها دیدگاه سنجیده و تنقیح شدهای دارم یا خیر؟
🔺️برخی از آنچه را که در مورد آن اندیشیدهام طرح میکنم، شاید به رفع برخی ابهامها کمک کند. فرض میکنم که مخاطب احتمالی این نوشته، مقالات ما دو نفر را خوانده است و نیازی به تکرار آنها نیست.
🔺️در مورد مناسبترین شعار برای تلاشهای اصلاحطلبانه، من هم با شعار «اجرای بیتنازل قانون اساسی» مخالف بودم. پیشنهادم از سال ۱۳۸۸ شعار «احقاق حقوق قانونی مردم» بود. چون بهنظرم این بخش «حقوق مردم» در قانون بود که نقض میشد. سایر بخشهای قانون اساسی هم رعایت میشد و هم متولیان قدرتمند خود را داشت و لازم نبود ما خود را مدافع و متولی آن معرفی کنیم.
🔺️به علاوه قانون فقط به «قانون اساسی» محدود نمیشود و قوانین عادی، تفاهمنامهها و قوانین بینالمللیای را که ما امضاء کردهایم، شامل میشود از جمله «اعلامیه جهانی حقوق بشر». اما به هر حال نظر جمعی چیز دیگری بود و سیاستورزی کاریست جمعی و لازمه کار جمعی همراهی عملی با نظر اکثریت است.
🔺️بهنظرم ما باید قبل از هر گفتوگویی در مورد یک بحث به تفاهم برسیم. پرسشی که بهنظرم باید به آن پاسخ گوییم این است که: چه زمانی یک بخش از جامعه به نیروی اجتماعی تبدیل میشود؟ از دل پاسخ به این سؤال میتوان رهنمودهایی برای بحثهای بعدی استخراج کرد. بهگمانم جمعی از مردم زمانی به نیروی اجتماعی تبدیل میشوند که سه ویژگی داشته باشند.
1️⃣دارای ویژگیهای مشترک و کموبیش پایداری باشند. منافع مشترک، دیدگاه مشترک، دلبستگی مشترک و…
2️⃣خواهان تأثیرگذاری بر عرصه سیاست و فرآیند خطمشیگذاری عمومی و در نهایت خطمشیهای عمومی باشند و حضور سیاسی را دنبال کنند.
3️⃣برای رسیدن به مقصد خود سازماندهی (تقسیم کار، تفویض اختیار و مسئولیت و هماهنگی) جمعی کرده و منابع لازم را گردآوری نمایند.
🔺️بهنظر من مشکل اصلاحطلبان در همین ویژگی سوم است. آنها در زمینه سازماندهی و بسیج منابع ناتوان و ضعیف هستند. از این رو، اگر چه از نظر تعداد قابل ملاحظهاند اما به نیروی اجتماعی تبدیل نشده و قادر به ایجاد «قدرت همسنگ» برای پیشبرد طرحها و برنامههای خود نیستند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5730
#علیرضا_علویتبار #مصطفی_تاجزاده
#تحکیم_ملت
@tahkimmelat
مشق نو
راهبرد اصلاحات ساختاری - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from مشق نو
📝📝📝راهبرد اصلاحات ساختاری
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار در پاسخ به آرمان امیری منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊صاحبنظر گرامی، آقای آرمان امیری در مقالهای (رؤیاهای ارزشمند و نسخههای متناقض) با واکاوی مقاله من در مورد ایدههای آقای تاجزاده (تاجزاده؛ ارزشها و مطالبهها) پرسشها و ابهامهایی را مطرح کردهاند. صادقانه بگویم نمیدانم که برای پاسخ به این پرسشها دیدگاه سنجیده و تنقیح شدهای دارم یا خیر؟
🖊برخی از آنچه را که در مورد آن اندیشیدهام طرح میکنم، شاید به رفع برخی ابهامها کمک کند. فرض میکنم که مخاطب احتمالی این نوشته، مقالات ما دو نفر را خوانده است و نیازی به تکرار آنها نیست.
🖊در مورد مناسبترین شعار برای تلاشهای اصلاحطلبانه، من هم با شعار «اجرای بیتنازل قانون اساسی» مخالف بودم. پیشنهادم از سال ۱۳۸۸ شعار «احقاق حقوق قانونی مردم» بود. چون بهنظرم این بخش «حقوق مردم» در قانون بود که نقض میشد. سایر بخشهای قانون اساسی هم رعایت میشد و هم متولیان قدرتمند خود را داشت و لازم نبود ما خود را مدافع و متولی آن معرفی کنیم.
🖊به علاوه قانون فقط به «قانون اساسی» محدود نمیشود و قوانین عادی، تفاهمنامهها و قوانین بینالمللیای را که ما امضاء کردهایم، شامل میشود از جمله «اعلامیه جهانی حقوق بشر». اما به هر حال نظر جمعی چیز دیگری بود و سیاستورزی کاریست جمعی و لازمه کار جمعی همراهی عملی با نظر اکثریت است.
🖊بهنظرم ما باید قبل از هر گفتوگویی در مورد یک بحث به تفاهم برسیم. پرسشی که بهنظرم باید به آن پاسخ گوییم این است که: چه زمانی یک بخش از جامعه به نیروی اجتماعی تبدیل میشود؟ از دل پاسخ به این سؤال میتوان رهنمودهایی برای بحثهای بعدی استخراج کرد. بهگمانم جمعی از مردم زمانی به نیروی اجتماعی تبدیل میشوند که سه ویژگی داشته باشند.
1️⃣دارای ویژگیهای مشترک و کموبیش پایداری باشند. منافع مشترک، دیدگاه مشترک، دلبستگی مشترک و…
2️⃣خواهان تأثیرگذاری بر عرصه سیاست و فرآیند خطمشیگذاری عمومی و در نهایت خطمشیهای عمومی باشند و حضور سیاسی را دنبال کنند.
3️⃣برای رسیدن به مقصد خود سازماندهی (تقسیم کار، تفویض اختیار و مسئولیت و هماهنگی) جمعی کرده و منابع لازم را گردآوری نمایند.
🖊بهنظر من مشکل اصلاحطلبان در همین ویژگی سوم است. آنها در زمینه سازماندهی و بسیج منابع ناتوان و ضعیف هستند. از این رو، اگر چه از نظر تعداد قابل ملاحظهاند اما به نیروی اجتماعی تبدیل نشده و قادر به ایجاد «قدرت همسنگ» برای پیشبرد طرحها و برنامههای خود نیستند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5730
#علیرضا_علویتبار #مصطفی_تاجزاده #آرمان_امیری
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار در پاسخ به آرمان امیری منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊صاحبنظر گرامی، آقای آرمان امیری در مقالهای (رؤیاهای ارزشمند و نسخههای متناقض) با واکاوی مقاله من در مورد ایدههای آقای تاجزاده (تاجزاده؛ ارزشها و مطالبهها) پرسشها و ابهامهایی را مطرح کردهاند. صادقانه بگویم نمیدانم که برای پاسخ به این پرسشها دیدگاه سنجیده و تنقیح شدهای دارم یا خیر؟
🖊برخی از آنچه را که در مورد آن اندیشیدهام طرح میکنم، شاید به رفع برخی ابهامها کمک کند. فرض میکنم که مخاطب احتمالی این نوشته، مقالات ما دو نفر را خوانده است و نیازی به تکرار آنها نیست.
🖊در مورد مناسبترین شعار برای تلاشهای اصلاحطلبانه، من هم با شعار «اجرای بیتنازل قانون اساسی» مخالف بودم. پیشنهادم از سال ۱۳۸۸ شعار «احقاق حقوق قانونی مردم» بود. چون بهنظرم این بخش «حقوق مردم» در قانون بود که نقض میشد. سایر بخشهای قانون اساسی هم رعایت میشد و هم متولیان قدرتمند خود را داشت و لازم نبود ما خود را مدافع و متولی آن معرفی کنیم.
🖊به علاوه قانون فقط به «قانون اساسی» محدود نمیشود و قوانین عادی، تفاهمنامهها و قوانین بینالمللیای را که ما امضاء کردهایم، شامل میشود از جمله «اعلامیه جهانی حقوق بشر». اما به هر حال نظر جمعی چیز دیگری بود و سیاستورزی کاریست جمعی و لازمه کار جمعی همراهی عملی با نظر اکثریت است.
🖊بهنظرم ما باید قبل از هر گفتوگویی در مورد یک بحث به تفاهم برسیم. پرسشی که بهنظرم باید به آن پاسخ گوییم این است که: چه زمانی یک بخش از جامعه به نیروی اجتماعی تبدیل میشود؟ از دل پاسخ به این سؤال میتوان رهنمودهایی برای بحثهای بعدی استخراج کرد. بهگمانم جمعی از مردم زمانی به نیروی اجتماعی تبدیل میشوند که سه ویژگی داشته باشند.
1️⃣دارای ویژگیهای مشترک و کموبیش پایداری باشند. منافع مشترک، دیدگاه مشترک، دلبستگی مشترک و…
2️⃣خواهان تأثیرگذاری بر عرصه سیاست و فرآیند خطمشیگذاری عمومی و در نهایت خطمشیهای عمومی باشند و حضور سیاسی را دنبال کنند.
3️⃣برای رسیدن به مقصد خود سازماندهی (تقسیم کار، تفویض اختیار و مسئولیت و هماهنگی) جمعی کرده و منابع لازم را گردآوری نمایند.
🖊بهنظر من مشکل اصلاحطلبان در همین ویژگی سوم است. آنها در زمینه سازماندهی و بسیج منابع ناتوان و ضعیف هستند. از این رو، اگر چه از نظر تعداد قابل ملاحظهاند اما به نیروی اجتماعی تبدیل نشده و قادر به ایجاد «قدرت همسنگ» برای پیشبرد طرحها و برنامههای خود نیستند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5730
#علیرضا_علویتبار #مصطفی_تاجزاده #آرمان_امیری
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
Telegram
مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را دنبال کند.
🔸ارتباط با ما:
🌐mashghenow.com
📧mashghenow@gmail.com
🔸ارتباط با ما:
🌐mashghenow.com
📧mashghenow@gmail.com
📝📝📝سکولاریسم و براندازی؟
🔻🔻🔻پرسشهای #مشق_نو و پاسخهای علیرضا علویتبار درباره سرمقاله روزنامه همشهری بهقلم عبدالله گنجی
📌بریدهای از متن:
♦️هر مشکلی را که مورد بررسی و واکاوی قرار دهیم (مثلاً فساد فراگیر) میبینیم ریشه آن به تبعیض میان شهروندان و «خودی» و «غیرخودی» کردن آنها توسط حکومتگران بازمیگردد.
♦️گروهها و جریانهای سیاسی حق دارند که نیروها و جریانهای دیگر را به «خودی» و «غیرخودی» تقسیم کنند اما حکومت چنین حقی ندارد. اگر برای حکومت چنین حقی قائل شدید، نتیجهاش همین «تبعیض نهادینه» شدهای است که میبینید.
♦️یا مثلاً نگاه کنید وابسته بودن نهاد دین و نهاد حکومت، چه پیامدهای مخربی هم برای حوزههای علمیه و هم برای دیوانسالاری و نظام اداره کشور داشته است. پایین آمدن سطح دانش حوزوی، حذف دیدگاههای نو و متفاوت، فقدان نگرش انتقادی به میراث حوزوی و… از جمله این پیامدها هستند.
♦️دینداری و نگرانی برای آینده دینداری لازمهاش تلاش مجدد برای بازاندیشی در مورد رابطه میان دین و حکومت است. آزمون تاریخی جمهوری اسلامی «واقعاً موجود» را جدی بگیریم و جرأت فکر کردن به خودمان بدهیم.
♦️نگاههای متضاد ما به مفهوم برانداز به چند اصل مقدماتی بازمیگردد چون در مورد آنها تفاهم نداریم، در این مورد هم به تفاهم نمیرسیم.
♦️ما وجود مخالف و منتقد را برای حفظ سلامتی و تعالی یک نظام سیاسی ضروری میدانیم. نمیگویم «مفید»، میگویم «ضروری». اما آنها چنین نگاهی ندارند و فقط وقتی که نمیتوانند جریانی را حذف کنند مخالفت و انتقادش را تحمل میکنند.
♦️از نظر ما «روش» گاهی مهمتر از «هدف» است، بهویژه در عرصه عمل اجتماعی و سیاسی. تصور ساده شده این است که روش در خدمت رسیدن به هدف است اما تجربه بشری نشان میدهد که روش میتواند جای هدف را گرفته و بهجای زمینهسازی برای رسیدن به هدف به بازتولید خودش منجر گردد.
♦️از نظر ما «خطمشیها» و «راهبردها» مقدس و فوق چون و چرا نیستند. میتوان و باید دائم آنها را از نظر کارآمدی در تحقق اهداف و حل مشکلاتی که قرار بوده حل کنند، ارزیابی کرد. مشکل اصلی بخشی از اصولگرایان همین است که فکر میکنند خطمشی و راهبردهایی که تاکنون در جامعه در پیش گرفته شده است، مقدس است و مهم نیست چه نتیجه و پیامدی دارد.
♦️بسیاری از آنها فقر، بیاخلاقی، آشفتگی، افزایش جرم، دینگریزی و دینستیزی و نابرابریِ ویرانگرِ موجود را در جامعه ما میبینند اما در ریشهیابی آنها جرأت ندارند که سراغ خطمشیهای کلان کشور بروند. در پس صورتک انقلابی، محافظهکاری عمیق و فلجکنندهای پنهان شده است.
♦️درآمیختگی وضع موجود با منافع سرشار مادی و قدرت و منزلت سیاسی باعث میشود که افراد در مقابل هر پیشنهادی برای تغییر مقاومت کنند. البته برای انباشتن این ثروت و قدرت توجیه ایدئولوژیک میتراشند. این البته قابل فهم است!
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5733
#علیرضا_علویتبار #عبدالله_گنجی #سکولاریسم
@MostafaTajzadeh
@tahkimmelat
🔻🔻🔻پرسشهای #مشق_نو و پاسخهای علیرضا علویتبار درباره سرمقاله روزنامه همشهری بهقلم عبدالله گنجی
📌بریدهای از متن:
♦️هر مشکلی را که مورد بررسی و واکاوی قرار دهیم (مثلاً فساد فراگیر) میبینیم ریشه آن به تبعیض میان شهروندان و «خودی» و «غیرخودی» کردن آنها توسط حکومتگران بازمیگردد.
♦️گروهها و جریانهای سیاسی حق دارند که نیروها و جریانهای دیگر را به «خودی» و «غیرخودی» تقسیم کنند اما حکومت چنین حقی ندارد. اگر برای حکومت چنین حقی قائل شدید، نتیجهاش همین «تبعیض نهادینه» شدهای است که میبینید.
♦️یا مثلاً نگاه کنید وابسته بودن نهاد دین و نهاد حکومت، چه پیامدهای مخربی هم برای حوزههای علمیه و هم برای دیوانسالاری و نظام اداره کشور داشته است. پایین آمدن سطح دانش حوزوی، حذف دیدگاههای نو و متفاوت، فقدان نگرش انتقادی به میراث حوزوی و… از جمله این پیامدها هستند.
♦️دینداری و نگرانی برای آینده دینداری لازمهاش تلاش مجدد برای بازاندیشی در مورد رابطه میان دین و حکومت است. آزمون تاریخی جمهوری اسلامی «واقعاً موجود» را جدی بگیریم و جرأت فکر کردن به خودمان بدهیم.
♦️نگاههای متضاد ما به مفهوم برانداز به چند اصل مقدماتی بازمیگردد چون در مورد آنها تفاهم نداریم، در این مورد هم به تفاهم نمیرسیم.
♦️ما وجود مخالف و منتقد را برای حفظ سلامتی و تعالی یک نظام سیاسی ضروری میدانیم. نمیگویم «مفید»، میگویم «ضروری». اما آنها چنین نگاهی ندارند و فقط وقتی که نمیتوانند جریانی را حذف کنند مخالفت و انتقادش را تحمل میکنند.
♦️از نظر ما «روش» گاهی مهمتر از «هدف» است، بهویژه در عرصه عمل اجتماعی و سیاسی. تصور ساده شده این است که روش در خدمت رسیدن به هدف است اما تجربه بشری نشان میدهد که روش میتواند جای هدف را گرفته و بهجای زمینهسازی برای رسیدن به هدف به بازتولید خودش منجر گردد.
♦️از نظر ما «خطمشیها» و «راهبردها» مقدس و فوق چون و چرا نیستند. میتوان و باید دائم آنها را از نظر کارآمدی در تحقق اهداف و حل مشکلاتی که قرار بوده حل کنند، ارزیابی کرد. مشکل اصلی بخشی از اصولگرایان همین است که فکر میکنند خطمشی و راهبردهایی که تاکنون در جامعه در پیش گرفته شده است، مقدس است و مهم نیست چه نتیجه و پیامدی دارد.
♦️بسیاری از آنها فقر، بیاخلاقی، آشفتگی، افزایش جرم، دینگریزی و دینستیزی و نابرابریِ ویرانگرِ موجود را در جامعه ما میبینند اما در ریشهیابی آنها جرأت ندارند که سراغ خطمشیهای کلان کشور بروند. در پس صورتک انقلابی، محافظهکاری عمیق و فلجکنندهای پنهان شده است.
♦️درآمیختگی وضع موجود با منافع سرشار مادی و قدرت و منزلت سیاسی باعث میشود که افراد در مقابل هر پیشنهادی برای تغییر مقاومت کنند. البته برای انباشتن این ثروت و قدرت توجیه ایدئولوژیک میتراشند. این البته قابل فهم است!
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5733
#علیرضا_علویتبار #عبدالله_گنجی #سکولاریسم
@MostafaTajzadeh
@tahkimmelat
مشق نو
سکولاریسم و براندازی؟ - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝قانون اساسی؛ متنی حقوقی یا سیاسی؟
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
♦️برای گذر از وضع موجود به وضع مطلوب هرکسی نقشی میزند. یعنی ابتدا وضع موجود را تحلیل میکند، شاخصهای آن را در ابعاد خُرد و کلان نشان میدهد، آسیبپذیریها را برمیشمارد و سپس، وضع ایدهآل خود را در قالب خیال به تصویر میکشد.
♦️اما اگر از همین اشخاص/گروهها سؤال شود که گذار از وضع موجود به وضع مطلوب چگونه باید طی شود معمولاً حرفی برای گفتن ندارند و گاهی دلیل میآورند که اینها موضوعاتی است که نباید درباره آنها بهصورت عمومی گفتوگو کرد چون ناظر به مسائل تاکتیکی هستند و یا حداکثر میگویند کارگروههایی در این زمینه مشغول کار هستند. به عبارتی سخنها درباره وضع موجود و وضع مطلوب بسیار است اما پلی میان آنها وجود ندارد.
♦️این امر در درجه اول بدان خاطر است که نیروهای سیاسی ایران اساساً منفصل از پراتیک سیاست بودهاند. عدهای معتقدند راه صرفاً از صندوق انتخابات میگذرد و عدهای سیاست صبر و انتظار پیشه کردهاند تا مانند گذشته در لحظه بحران دست مدد بهسوی آنها دراز شود.
♦️شاید، شماری هم معتقد باشند با تخریب و ارعاب میتوانند بهجایی برسند به امید آنکه دیگرانی ذیل ایده تخریبی و انگیزانندهشان بسیج شوند و البته همچنان معتقدند در وضع مطلوبشان دموکراسی شاخص اصلی خواهد بود؛ من البته اعتقاد دارم روشهای خشونتبار به دموکراسی منجر نمیشود و افعی کبوتر نمیزاید.
♦️میدانیم که مدتی است عدهای به فکر نگارش قانون اساسی جدید افتادهاند و معتقدند با تغییر قانون اساسی میتوان به وضع مطلوب رسید. من نمیدانم آیا تغییر قانون اساسی بخشی از وضع مطلوب است یا قسمتی از پلی که بناست تغییرخواهان را به نقطه مطلوب منتقل کند. من را با کسانی که فکر میکنند اصلاح/نگارش قانون اساسی جزئی از وضع مطلوب است، کاری نیست چون آن را بهعنوان یوتوپیا در نظر میگیرند.
♦️کسیکه هنوز پلی برای عبور از رودخانه نساخته است، هر چه درباره عمارت آن سوی رودخانه -در اینجا قانون اساسی آن- بگوید به تعبیر ابن سینا در «بقعه امکان» است. اما اگر بحث درباره قانون اساسی بخشی از پل باشد یعنی بهقدری پربسامد شود که تبدیل به گفتمان شود تا سپس بتوان حول آن گفتمان نیرویی بسیج کرد و بدیلی ساخت، میتوان با آن موافقت کرد و آن را موجّه دانست.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5737
#سعید_حجاریان #اصلاحات #قانون_اساسی
@MostafaTajzadeh
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
♦️برای گذر از وضع موجود به وضع مطلوب هرکسی نقشی میزند. یعنی ابتدا وضع موجود را تحلیل میکند، شاخصهای آن را در ابعاد خُرد و کلان نشان میدهد، آسیبپذیریها را برمیشمارد و سپس، وضع ایدهآل خود را در قالب خیال به تصویر میکشد.
♦️اما اگر از همین اشخاص/گروهها سؤال شود که گذار از وضع موجود به وضع مطلوب چگونه باید طی شود معمولاً حرفی برای گفتن ندارند و گاهی دلیل میآورند که اینها موضوعاتی است که نباید درباره آنها بهصورت عمومی گفتوگو کرد چون ناظر به مسائل تاکتیکی هستند و یا حداکثر میگویند کارگروههایی در این زمینه مشغول کار هستند. به عبارتی سخنها درباره وضع موجود و وضع مطلوب بسیار است اما پلی میان آنها وجود ندارد.
♦️این امر در درجه اول بدان خاطر است که نیروهای سیاسی ایران اساساً منفصل از پراتیک سیاست بودهاند. عدهای معتقدند راه صرفاً از صندوق انتخابات میگذرد و عدهای سیاست صبر و انتظار پیشه کردهاند تا مانند گذشته در لحظه بحران دست مدد بهسوی آنها دراز شود.
♦️شاید، شماری هم معتقد باشند با تخریب و ارعاب میتوانند بهجایی برسند به امید آنکه دیگرانی ذیل ایده تخریبی و انگیزانندهشان بسیج شوند و البته همچنان معتقدند در وضع مطلوبشان دموکراسی شاخص اصلی خواهد بود؛ من البته اعتقاد دارم روشهای خشونتبار به دموکراسی منجر نمیشود و افعی کبوتر نمیزاید.
♦️میدانیم که مدتی است عدهای به فکر نگارش قانون اساسی جدید افتادهاند و معتقدند با تغییر قانون اساسی میتوان به وضع مطلوب رسید. من نمیدانم آیا تغییر قانون اساسی بخشی از وضع مطلوب است یا قسمتی از پلی که بناست تغییرخواهان را به نقطه مطلوب منتقل کند. من را با کسانی که فکر میکنند اصلاح/نگارش قانون اساسی جزئی از وضع مطلوب است، کاری نیست چون آن را بهعنوان یوتوپیا در نظر میگیرند.
♦️کسیکه هنوز پلی برای عبور از رودخانه نساخته است، هر چه درباره عمارت آن سوی رودخانه -در اینجا قانون اساسی آن- بگوید به تعبیر ابن سینا در «بقعه امکان» است. اما اگر بحث درباره قانون اساسی بخشی از پل باشد یعنی بهقدری پربسامد شود که تبدیل به گفتمان شود تا سپس بتوان حول آن گفتمان نیرویی بسیج کرد و بدیلی ساخت، میتوان با آن موافقت کرد و آن را موجّه دانست.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5737
#سعید_حجاریان #اصلاحات #قانون_اساسی
@MostafaTajzadeh
مشق نو
قانون اساسی؛ متنی حقوقی یا سیاسی؟ - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
🔹🔹🔹چه کسی کودتا کرد؟
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
♦️من بعید میدانم طرفداران سلطنت و شاه اعتقادی به قانون اساسی مشروطه داشته باشند. اولاً میدانیم فرمان مشروطه توسط مظفرالدینشاه با دال مرکزی «تقنین و عدالتخانه» و نه لزوماً «دموکراسی» صادر شد و آنچه نیروهای سیاسی تا انقلاب اسلامی به آن متمسک میشدند، متمم قانون اساسی بود که تحت نظارت محمدعلیشاه نگاشته شده بود و وی در آن ایام با روحانیت همداستان بود.
♦️این امر بهطور ویژه در اصول اول، دوم، هشتم و هجدهم متمم قانون اساسی مشروطه انعکاس یافته است؛ اصولی که محال است هیچ سلطنتطلبی به آنها گردن بنهد.
♦️بهعنوان مثال در اصل یکم میخوانیم: «مذهب رسمی ايران اسلام و طريقه حقه جعفريه اثني عشريه است [و] بايد پادشاه ايران دارا و مروج این مذهب باشد.» و همچنین در اصل دوم توجه ما به «هیئتی از مجتهدین و فقها» و بسط ید آنها بهویژه در «حق وتوی قوانین» جلب میشود که طبیعتاً با منطق حامیان سلطنت ناهمخوان است.
♦️میخواهم نتیجه بگیرم اگر ارجاع به متمم قانون اساسی مشروطه مورد تأکید است، میبایست تماماً و در بیان و عمل به آن ابراز وفاداری شود. از آن گذشته، در اصل بیستوهفتم این قانون میخوانیم: «قوه مقننه كه مخصوص است به وضع و تهذيب قوانين […] ناشی میشود از اعليحضرت شاهنشاهی و مجلس شورای ملی و مجلس سنا؛ و هريک از اين سه منشاء حق انشاء قانون را دارد ولی استقرار آن موقوف است به عدم مخالفت با موازين شرعيه و تصويب مجلسين و توشيح به صحة همايونی؛ لكن وضع و تصويب قوانين راجعه به دخل و خرج مملكت از مختصات مجلس شورای ملی است».
♦️علاوه بر این قوای مجریه و قهریه تماماً زیر نظر شاه است. لذا در متمم قانون اساسی مشروطه آنچنان اختیارات شاه، از انشاء قانون تا نظارت بر تمامی امور مملکتی حداکثری است، که با منطق درونی دموکراسی سازگار نیست و نمیتوان از مجرای دموکراسیخواهی به آن تمسک جست.
♦️آیا ملیّون حقیقتاً قائل به متمم قانون اساسی مشروطه هستند؟ در اصل چهل و چهارم این متن میخوانیم: «شخص پادشاه از مسئوليت مبری است. وزراء دولت در هرگونه امور مسئول مجلسین هستند». بر این امر در اصل چهل و پنجم نیز اینگونه تأکید شده است: «كليه قوانين و دستخطهای پادشاه در امور مملكتی وقتي اجرا میشود كه به امضای وزير مسئول رسيده باشد و مسئول صحت مدلول آن فرمان و دستخط همان وزیر است». به باور ملیّون از این اصول میتوان نتیجه گرفت، شاه باید سلطنت کند نه حکومت.
♦️در واقع، به گمان آنها و حامیان متمم قانون اساسی مشروطه، ما با وضعیتی مشابه کشورهای پادشاهی شمال اروپا مواجه هستیم که پادشاه صرفاً مهر و امضاء است در حالیکه با رجوع به متن وطنی ما، چنانکه پیشتر نیز ذکر کردم، مشخص میشود اختیارات زیادی به شاه اعطاء شده است که نمیتوان از آنها چشم پوشید و ادعا کرد وی فقط سلطنت کرده و یا سلطنت خواهد کرد تا جاییکه حتی در اصل چهلوششم متمم قانون اساسی مشروطه میخوانیم: «عزل و نصب وزرا بهموجب فرمان همایون پادشاه است».
♦️فارغ از این مواد قانونی بازیگری شاه در زمین سیاست نیز نشان داد وی اساساً قائل به حکومتداری حداقلی نبوده و حتی در اتمسفر کودتا از «اختیارات قانونی» خود سخن گفته است.
@MostafaTajzadeh
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5746
#سعید_حجاریان #تاریخ #مصدق #کودتا
#تحکیم_ملت
@tahkimmelat
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
♦️من بعید میدانم طرفداران سلطنت و شاه اعتقادی به قانون اساسی مشروطه داشته باشند. اولاً میدانیم فرمان مشروطه توسط مظفرالدینشاه با دال مرکزی «تقنین و عدالتخانه» و نه لزوماً «دموکراسی» صادر شد و آنچه نیروهای سیاسی تا انقلاب اسلامی به آن متمسک میشدند، متمم قانون اساسی بود که تحت نظارت محمدعلیشاه نگاشته شده بود و وی در آن ایام با روحانیت همداستان بود.
♦️این امر بهطور ویژه در اصول اول، دوم، هشتم و هجدهم متمم قانون اساسی مشروطه انعکاس یافته است؛ اصولی که محال است هیچ سلطنتطلبی به آنها گردن بنهد.
♦️بهعنوان مثال در اصل یکم میخوانیم: «مذهب رسمی ايران اسلام و طريقه حقه جعفريه اثني عشريه است [و] بايد پادشاه ايران دارا و مروج این مذهب باشد.» و همچنین در اصل دوم توجه ما به «هیئتی از مجتهدین و فقها» و بسط ید آنها بهویژه در «حق وتوی قوانین» جلب میشود که طبیعتاً با منطق حامیان سلطنت ناهمخوان است.
♦️میخواهم نتیجه بگیرم اگر ارجاع به متمم قانون اساسی مشروطه مورد تأکید است، میبایست تماماً و در بیان و عمل به آن ابراز وفاداری شود. از آن گذشته، در اصل بیستوهفتم این قانون میخوانیم: «قوه مقننه كه مخصوص است به وضع و تهذيب قوانين […] ناشی میشود از اعليحضرت شاهنشاهی و مجلس شورای ملی و مجلس سنا؛ و هريک از اين سه منشاء حق انشاء قانون را دارد ولی استقرار آن موقوف است به عدم مخالفت با موازين شرعيه و تصويب مجلسين و توشيح به صحة همايونی؛ لكن وضع و تصويب قوانين راجعه به دخل و خرج مملكت از مختصات مجلس شورای ملی است».
♦️علاوه بر این قوای مجریه و قهریه تماماً زیر نظر شاه است. لذا در متمم قانون اساسی مشروطه آنچنان اختیارات شاه، از انشاء قانون تا نظارت بر تمامی امور مملکتی حداکثری است، که با منطق درونی دموکراسی سازگار نیست و نمیتوان از مجرای دموکراسیخواهی به آن تمسک جست.
♦️آیا ملیّون حقیقتاً قائل به متمم قانون اساسی مشروطه هستند؟ در اصل چهل و چهارم این متن میخوانیم: «شخص پادشاه از مسئوليت مبری است. وزراء دولت در هرگونه امور مسئول مجلسین هستند». بر این امر در اصل چهل و پنجم نیز اینگونه تأکید شده است: «كليه قوانين و دستخطهای پادشاه در امور مملكتی وقتي اجرا میشود كه به امضای وزير مسئول رسيده باشد و مسئول صحت مدلول آن فرمان و دستخط همان وزیر است». به باور ملیّون از این اصول میتوان نتیجه گرفت، شاه باید سلطنت کند نه حکومت.
♦️در واقع، به گمان آنها و حامیان متمم قانون اساسی مشروطه، ما با وضعیتی مشابه کشورهای پادشاهی شمال اروپا مواجه هستیم که پادشاه صرفاً مهر و امضاء است در حالیکه با رجوع به متن وطنی ما، چنانکه پیشتر نیز ذکر کردم، مشخص میشود اختیارات زیادی به شاه اعطاء شده است که نمیتوان از آنها چشم پوشید و ادعا کرد وی فقط سلطنت کرده و یا سلطنت خواهد کرد تا جاییکه حتی در اصل چهلوششم متمم قانون اساسی مشروطه میخوانیم: «عزل و نصب وزرا بهموجب فرمان همایون پادشاه است».
♦️فارغ از این مواد قانونی بازیگری شاه در زمین سیاست نیز نشان داد وی اساساً قائل به حکومتداری حداقلی نبوده و حتی در اتمسفر کودتا از «اختیارات قانونی» خود سخن گفته است.
@MostafaTajzadeh
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5746
#سعید_حجاریان #تاریخ #مصدق #کودتا
#تحکیم_ملت
@tahkimmelat
مشق نو
چه کسی کودتا کرد؟ - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝پیشگیری از فساد
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊هر از گاهی از ناحیهای صوتی بلند میشود: فسادی کشف شد! متعاقباً نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی پیگیری میکنند، بعضاً قرارگاهی تشکیل میشود و عدهای بازداشت و مجازات میشوند؛ ولی این حکایت ادامه پیدا میکند. پرسش این است چرا منحنی فساد نزولی نمیشود و از پیش از انقلاب تاکنون میل به افزایش دارد.
🖊این پرسش را میبایست تؤامان از دو بُعد نظری و تجربی پاسخ داد. صاحبنظرانی معتقدند سازوکارهای غیرمتعارف انباشت ثروت، مراودات غیرشفاف و فسادآمیز در بعضی از کشورها از عوامل شکلدهنده دولت یا ساخت قدرت هستند و حتی از مقطعی «قانونی» بهحساب میآیند و بهنوعی نتیجه میگیرند نظم موجود نمیتواند علیه خود اقدام کند چرا که در واقع به روی «الیگارک»ها شمشیر کشیده است.
🖊این نگاهِ ترکیبی در کتاب «سوداگران خشونتپیشه» مشاهده میشود که با بررسی نمونه شورویِ در حال گذار، تصویری از عوامل شکلدهنده نظم جدید را ارائه میکند. فارغ از این الگو -که در یادداشتی جداگانه به آن خواهم پرداخت- ضرورت دارد به تجربهای در کشور خودمان اشاره کنم.
🖊در اوایل دولت اصلاحات هیئتی متشکل از نمایندگان سازمان بازرسی کل، دفتر بازرسی ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، قوه قضائیه، بانک مرکزی و همچنین سازمان برنامه و بودجه را با خود به کشورهای مالزی، سنگاپور و هنگکنگ بردم. هدف از آن سفر مشاهده و مطالعه سازمانهای مبارزه با فساد در کشورهای مزبور بود. از جزئیات سفر میگذرم و به جمعبندی آن میپردازم.
🖊مقامات ذیربط در هر سه کشور معتقد بودند مبارزه با فساد سه بخش دارد: «تربیت و آموزش»، «پیشگیری» و «عملیات»، و در توضیح میگفتند به هر میزان در دو بخش نخست سرمایهگذاری شود، ضایعات بخش سوم کاهش مییابد.
🖊در ایران، کارکرد و اثربخشی «عملیات» بهطرز فزایندهای مورد پرسش است. زیرا افزایش سازمانهای نظارتی، بازرسیها و قرارگاهها به کاهش فساد منجر نشده است. بخش «تربیت و آموزش» نیز صرفاً برای اطفال آن هم در خانواده و مدارس سالم، و شاید سربازخانههای بهنجار مثمرثمر است زیرا نوجوانان و جوانان بیش و پیش از تبعیت از الگوها و آموزشهای تکلیفمحور به اکتسابات و اکتشافات خود بها میدهند.
🖊بنابراین میتوان نتیجه گرفت از میان سه بخش مذکور باید بر «پیشگیری» تکیه کرد. طبیعتاً بخشی از پروسه پیشگیری از فساد به قوانین مترقی و مسائل حقوقی راجع است، که بحث درباره آن موضوع این یادداشت نیست چرا که تأکید من بر تعبیه سازوکارهای پایش و موازنه خواهد بود. سازوکارهایی که به هر میزان قویتر شوند، جامعه سالمتر میشود. اکنون به چند سازوکار که در کشور ما غایب است، میپردازم.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5755
@MostafaTajzadeh
#سعید_حجاریان #فساد #اقتصادسیاسی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊هر از گاهی از ناحیهای صوتی بلند میشود: فسادی کشف شد! متعاقباً نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی پیگیری میکنند، بعضاً قرارگاهی تشکیل میشود و عدهای بازداشت و مجازات میشوند؛ ولی این حکایت ادامه پیدا میکند. پرسش این است چرا منحنی فساد نزولی نمیشود و از پیش از انقلاب تاکنون میل به افزایش دارد.
🖊این پرسش را میبایست تؤامان از دو بُعد نظری و تجربی پاسخ داد. صاحبنظرانی معتقدند سازوکارهای غیرمتعارف انباشت ثروت، مراودات غیرشفاف و فسادآمیز در بعضی از کشورها از عوامل شکلدهنده دولت یا ساخت قدرت هستند و حتی از مقطعی «قانونی» بهحساب میآیند و بهنوعی نتیجه میگیرند نظم موجود نمیتواند علیه خود اقدام کند چرا که در واقع به روی «الیگارک»ها شمشیر کشیده است.
🖊این نگاهِ ترکیبی در کتاب «سوداگران خشونتپیشه» مشاهده میشود که با بررسی نمونه شورویِ در حال گذار، تصویری از عوامل شکلدهنده نظم جدید را ارائه میکند. فارغ از این الگو -که در یادداشتی جداگانه به آن خواهم پرداخت- ضرورت دارد به تجربهای در کشور خودمان اشاره کنم.
🖊در اوایل دولت اصلاحات هیئتی متشکل از نمایندگان سازمان بازرسی کل، دفتر بازرسی ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، قوه قضائیه، بانک مرکزی و همچنین سازمان برنامه و بودجه را با خود به کشورهای مالزی، سنگاپور و هنگکنگ بردم. هدف از آن سفر مشاهده و مطالعه سازمانهای مبارزه با فساد در کشورهای مزبور بود. از جزئیات سفر میگذرم و به جمعبندی آن میپردازم.
🖊مقامات ذیربط در هر سه کشور معتقد بودند مبارزه با فساد سه بخش دارد: «تربیت و آموزش»، «پیشگیری» و «عملیات»، و در توضیح میگفتند به هر میزان در دو بخش نخست سرمایهگذاری شود، ضایعات بخش سوم کاهش مییابد.
🖊در ایران، کارکرد و اثربخشی «عملیات» بهطرز فزایندهای مورد پرسش است. زیرا افزایش سازمانهای نظارتی، بازرسیها و قرارگاهها به کاهش فساد منجر نشده است. بخش «تربیت و آموزش» نیز صرفاً برای اطفال آن هم در خانواده و مدارس سالم، و شاید سربازخانههای بهنجار مثمرثمر است زیرا نوجوانان و جوانان بیش و پیش از تبعیت از الگوها و آموزشهای تکلیفمحور به اکتسابات و اکتشافات خود بها میدهند.
🖊بنابراین میتوان نتیجه گرفت از میان سه بخش مذکور باید بر «پیشگیری» تکیه کرد. طبیعتاً بخشی از پروسه پیشگیری از فساد به قوانین مترقی و مسائل حقوقی راجع است، که بحث درباره آن موضوع این یادداشت نیست چرا که تأکید من بر تعبیه سازوکارهای پایش و موازنه خواهد بود. سازوکارهایی که به هر میزان قویتر شوند، جامعه سالمتر میشود. اکنون به چند سازوکار که در کشور ما غایب است، میپردازم.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5755
@MostafaTajzadeh
#سعید_حجاریان #فساد #اقتصادسیاسی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
مشق نو
پیشگیری از فساد - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.