فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.8K subscribers
10.9K photos
3.44K videos
520 files
29.6K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
📝📝📝چالش #او_چه_کند؟

محمد فاضلی

یکی از مخاطبان کانال #دغدغه_ایران چند وقت قبل برایم نوشته زیر را فرستاده است:

«دکترجان، کانال دغدغه ایران و فردای بهتر، مهم‌ترین کانال‌های سیاسی اجتماعی من هستند و من تک تک مطالبشون رو «میخوندم». اما چند وقتی هست که یا نمی‌خونم یا ردی می‌خونم. دلیلش همون مطلبی هست که در یادداشت ناشنوایی و نابینایی فرمودید. من (به عنوان یک شهروند عادی کمی آگاه و حساس به جامعه و کشور) معتقدم اساسا آنچه نخبگان جامعه اعم از فاضلی‌ها میگن، جسارتا آب در هاون کوبیدنه. فقط آگاهی اجتماعیمو بالا میبره و دیگر هیچ. در ته این تونل من و میلیون‌ها ایرانی هییییچ نوری نمی‌بینیم و تکلیف روشنه. تکلیف دو دقیقه آخر فایل صوتی افسانه پیل و پرایده. ...

این جملات و افکار کسی هست که درآمد خوبی در تهران داره، لباس خوب میپوشه، سفر خوب میره، محیط کارش خوبه, رفاهش خوبه، خوراکش خوبه، پس انداز داره, کادوی خوب میخره برا زنش، میتونه یهو دو تومن خرج فلان چیز کنه و شاید به اون معنا دغدغه مالی نداشته باشه. مسلما این وضع در اقشار پایین تر به طریق اولی فاجعه‌آمیزتره.

من از تمامی نخبگان سیاسی اجتماعی فقط یک سوال دارم، از قطب‌نماهای خودم که ... هستند یک سوال دارم و اون اینکه، چه کنیم؟ در این حالت ما باید چیکار کنیم که تکرار تاریخ نشه و لااقل نسل بعدی من بتونه حالش در وطن بهتر باشه؟ ما به چه چیز این وطن امید داشته باشیم که نگهمون داره؟

من به شخصه باک امیدم چراغش خیلی وقته روشنه. نه مصاحبه‌ها و خطابه‌های شما، نه نامه‌های سرگشاده نخبگان جامعه، نه آمار کاهشی مبتلایان کرونا، نه سهامدار شدن ۶۰ میلیون ایرانی در بورس، نه جلسات نمایشی محاکمه اکبر طبری، نه کنسرت آنلاین همایون شجریان، نه خبر حال جسمی و روحی قطب سیاسیم میرحسین موسوی و نه هیچ خبر به ظاهر امیدبخشی، یک سی‌سی باک امید منو پر نمی‌کنه. حال من «زمستان است» شجریانه.»

یک هفته است این متن مثل جذام روحی آزارم می‌دهد. زمزمه‌هایی از این جنس زیاد می‌شنیدم، اما یکی رک و راست گفته، پوست‌کنده پرسیده است: چه کنیم.

خواننده دائمی متن‌هایم بوده و بنابراین پاسخ‌های من برای او کفایت نمی‌کند و راضی‌کننده نیست. من بقیه بزرگان اهل فکر، قلم، سیاست، هنر و ... را به چالش #او_چه_کند فرامی‌خوانم. او یک فرد نیست، میلیون‌ها ایرانی است.

همه چالش‌ها که نباید از جنس ریختن آب یخ، باز کردن در بطری با ضربه پا یا ... باشد. گاه چالش‌ برای ارائه یک پاسخ است، در جواب یک پرسش: #او_چه_کند؟

من نوشته‌ام آن‌چه می‌دانسته‌ام و باز هم می‌اندیشم تا به او (میلیون‌ها ایرانی) پاسخ بگویم، اما دیگرانی را هم به این چالش دعوت می‌کنم: #محسن_رنانی، #علی_مطهری، #جواد_کاشی، #محمدرضا_تاجیک، #امیر_محبیان، #علی_ربیعی، #حسین_دهباشی، #مهدی_نصیری، #اصغر_فرهادی، #ابراهیم_حاتمی_کیا، #امیر_ناظمی، #محمد_رضا_کلاهی، #محمود_سریع_القلم، #سعید_لیلاز، #محمد_قوچانی، #مسعود_پزشکیان، #نعمت_اله_فاضلی، #محمد_رضا_جلایی_پور، #عباس_عبدی، #غلامعلی_حداد_عادل، #تهمینه_میلانی، #محمد_رضا_زائری، #یاسر_عرب، #فرشاد_مؤمنی، #حسین_راغفر، #سعید_زیباکلام، #صادق_زیباکلام، #احمد_میدری، #حسن_رحیم_پور_ازغدی، #عماد_افروغ و ...
#او_چه_کند؟

@fazeli_mohammad
📝📝📝چه باید کرد، برای چه کسی؟!

✍️⁩مرتضی کریمی

محمد فاضلی در کانال خود متنی نوشته و از «بزرگان اهل فکر...» دعوت کرده تا به پرسش خواننده دائمی‌اش درباره اینکه در شرایط فعلی چه باید کرد پاسخ دهند.

مخاطبی که «در آمد خوبی در تهران داره، لباس خوب میپوشه، سفر خوب میره، محیط کارش خوبه، پس‌انداز داره، کادوی خوب میخره برای زنش، می‌تونه یهو دو تومن خرج فلان چیز کنه و شاید به اون معنا دغدغه مالی نداشته باشه». فاضلی ایشان را «نه یک فرد» که مساوی «چند میلیون ایرانی» دانسته است.

محمد فاضلی یکی از معدود جامعه‌شناسان خوش‌فکری است که دغدغه ارتباط با مردم را در فضای عمومی دارد، و البته در عمل هم از شهرداری تهران تا دفتر ریاست جمهوری نقش‌های مختلفی داشته است. در برخوردهای شخصی و مجازی، ایشان را فردی طرفدار نقادی و گفتگو یافته‌ام. در ادامه نقدهایی را که به ایشان دارم به اختصار می‌آورم و آمادگی خود را جهت بحث جزئی‌تر در هر مورد اعلام می‌کنم:

یکم: مخاطب ِ فاضلی در بیشتر مواقع مسئولین حکومتی بوده‌اند. توسعه از نظر ایشان «گویی» امری اعطا شده از بالا و در اثر ساز و کارهای اداری و سازمانی است. از این رو، بیشتر به نصیحت محتاطانه مسولیت پرداخته و به جنبش‌ها و حرکت‌های اعتراضی مردمی بی‌اعتنا هستند یا آنها را اعمالی خطرناک در جهت ناآرامی داخلی- و نه بخشی از مطالبه‌گری و در راستای توسعه سیاسی- قلمداد می‌کنند. در مواقع معدودی که مردم طرف گفتگوی ایشان قرار می‌گیرند، عموما از آنها خواسته می‌شود تا به شکل خیریه‌ای در جهت اهداف حکومت گام برداشته یا حتی وظایفی را که انجام آنها به عهده حکومت است بر عهده بگیرند.

دوم: محمد فاضلی «گویی» الگویی از پیش‌تعیین‌شده از توسعه در ذهن داشته و تلاش می‌کند تا واقعیت را در قفسه‌های آن دسته‌بندی کند. بنابراین بسیاری از متن‌های ایشان که در راستای امیدبخشی به جامعه نوشته می‌شوند، فانتزی، خیالی و غیرواقع‌بینانه به نظر می‌رسند. ایشان همیشه از تدبیر و امید حرف می‌زنند اما هرگز به ساختارهای واضح و روشن انسداد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی که باعث قطع امید و ایجاد #ناشنوایی_اجتماعی سراسری در ایران شده است اشاره نمی‌کنند. برای همین، در موارد بسیاری از جمله زندانی‌شدن کارگران، بحث حجاب اجباری، وضعیت اقلیت‌های دینی، زندنیان سیاسی، دولت یا دولت‌های موازی، دخالت نظامیان در اقتصاد، وضعیت اسفبار آموزشی و دلایل ساختاری آن، وضعیت ناامید کننده علوم انسانی و بودجه‌های پژوهشی یا اصلا حرفی نمی‌زنند و جهت‌گیری معناداری نمی‌کنند یا آنقدر محافظه‌کارانه حرف می‌زنند که عملاً با حرف نزدن فرقی نمی‌کند.

سوم: توسعه مورد نظر محمد فاضلی در مقابل توسعه انقلابی و انفجاری دلواپسان، و بنابراین یک «توسعه بسیار تأخیری» است. الگویی که بعد از چند دهه، هیچ نشانه پیشرفت و ضمانت اجرایی‌ای در آن در زندگی واقعی مردم عادی دیده نشده و برعکس، هر روز شاهد غارت منابع عمومی در آن هستیم. «گویی» قسمت مهمی از مردم ایران، که پتانسیل اقتصادی یا پتانسل روانی‌شان اجازه صبوری بیش از این را نمی‌دهد در نگاه فاضلی نادیده گرفته می‌شوند. در بهترین حالت، مخاطبی که محمد فاضلی خودش را موظف به پاسخگویی به او می‌داند، آدمی‌ست با توصیفاتی که از زبان خودش در پاراگراف اول قید شد. این در حالی است که بیش از هشتاد درصد مردم ایران -طبق اظهارات رسمی- زیر خط فقر زندگی می‌کنند.

چهارم: همان طور که گفتیم توسعه در نگاه محمد فاضلی امری‌ست که از طریق ساز و کارهای اداری حاصل می‌شود. برای همین تا این حد «دو جین موفقیت‌های کوچک حکمرانی» به چشمش مهم می‌آید. اما به جز آن و در مرتبه دوم، بعد از دولت و سازو کار اداری، توسعه برای او چیزی‌ست که «بزرگان اهل فکر، قلم، سیاست، هنر و...» در پیش‌برد آن مؤثر هستند و بنابراین می‌توانند با پندنامه‌هایی- از جنسی که خود فاضلی می‌نویسد- به آن طبقه‌ متوسط رو به بالایی که هنوز سرش بالای آب است و می‌تواند نفس بکشد جهت‌دهی کند. «گویی» برای فاضلی، نه فقط جریانات اجتماعی مربوط به آن هشتاد درصد زیر خط فقر مهم نیستند بلکه جان و مال این افراد -که در طول چند ماه دوبرابر فقیرتر شده‌اند و امکان شرکت در نظرسنجی‌های تلگرامی یا خواندن دائمی متن‌های ایشان را هم ندارند- اهمیت چندانی ندارد، قطار توسعه باید از روی این جمعیت بگذرد و آنها قربانی توسعه احتمالی ما در آینده‌ای کدر باشند.

پیشنهاد: از افراد دعوت شده تقاضا دارم، به منظور باورپذیر شدن الگوی «چه باید بکنیم»، شغل یا شغل‌ها، هزینه‌های ماهانه، درآمد و دارایی خود را هم بنویسند.

در پایان: اگر به خیراندیشی محمد فاضلی باور نداشتم، همه آن«گویی»ها را از متن حذف می‌کردم. با این وجود، دوست دارم داستان ایشان را بشنوم. چرا که دیگری، کسی است که داستان‌ش را «هنوز» نشنیده‌ایم.

@mortezakarimi77
@MostafaTajzadeh
📝📝📝ادامه چالش #او_چه_کند؟

✍🏻محمد فاضلی ، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

چهره‌های زیادی را به چالش #او_چه_کند دعوت کردم و اگر دیگران هم بخواهند بنویسند و پاسخ دهند استقبال هم می‌کنیم.

سه نفر از تا به امروز از آن چالش استقبال کرده و متن‌هایی نوشته‌اند. من هم بعد از مدتی و مشاهده متن‌های کسانی که مشارکت می‌کنند، جمع‌بندی و پاسخی به نقدها ارائه خواهم کرد.

چه باید کرد؟
محمدرضا کلاهی

پاسخی به چالش #او_چه_کند؟
یاسر عرب

چه باید کرد، برای چه کسی؟!
مرتضی کریمی

درخصوص انتقادهای آقای مرتضی کریمی به آقای دکتر محمد فاضلی
نظام بهرامی کمیل

دیگران هم به این چالش دعوت می‌شوند. چالش #او_چه_کند بر اساس موضوع مطرح شده در متن زیر ایجاد شده است.

او چه کند؟
@fazeli_mohammad

🆔 @MostafaTajzadeh
📝📝📝 «رواقیگری پیشرو»

✍️ محمدرضا جلائی‌پور

 دوست عزیزم، دکتر محمد فاضلی، از من هم این سوال سهمگین را پرسیده است که #او_چه_کند. پاسخ کارساز اختصاصی به این پرسش مستلزم شناخت کامل‌تر از ویژگی‌ها و شرایط «او» است که ندارم، اما اگر بخواهم پاسخی بدهم که قابلیت پیاده‌سازی توسط افراد بیشتری در شرایط متنوع‌تری داشته باشد، به «او»خواهم گفت: «رواقیِ پیشرو» باش. 

در نگاه اول شاید «رواقی‌گری» (stoicism) و «پیشروگرایی» (progressivism) بی‌‌ربط به نظر برسند، اما باور دارم ترکیب این دو به معنایی که به اختصار توضیح می‌دهم راهنمای عمل خوبی برای امثال من و «او» است. 

فلسفهٔ فضیلت‌گرای «رواقی» از قرن ۳ پیش از میلاد تا قرن ۳ پس از میلاد توسط تعدادی از فلاسفهٔ یونان و روم، به ویژه زنون، اپیکتتوس، سنکا و اورلیوس در پاسخ به چالش‌های زندگی شکل گرفت. در دو دههٔ اخیر هم «رواقی‌گری مدرن» (modern stoicism) با اصلاح/کنارگذاشتن متافیزیک باستانی رواقی و بهره‌گیری از یافته‌های روان‌درمانگری شناختی-رفتاری به بازسازی و عمومی‌سازی تکنیک‌های کاربردی رواقی برای رضایت‌بخش‌تر شدن زندگی، آرامش بیشتر، کنترل بهتر ذهن، مراقبه و تماشاگری موثرتر، سهل‌گیرتر شدن، دم‌غنیمت‌شماری، مرگ‌آگاهی و کاهشِ اضطراب، تنش، رنج و مقاومت در برابر واقعیت‌های تغییرناپذیر کمک کرد.

اگر تکنیک‌های رواقی را به کار بگیریم تاثیر سوء محیط و تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بر ما کمتر می‌شود، به تعبیری در برابر شرایط محیطی مقاوم‌تر و کمتر آسیب‌پذیر می‌شویم و با سلامت و نشاط روانی بیشتری می‌توانیم برای بهبود زندگی جمعی تلاش کنیم. رواقی‌گری می‌تواند در کنار بهره‌گیری بهتر و ماهرانه‌تر از طبیعت، دوستی، عشق، کار معنادار، نیکوکاری، معنویت، ادبیات و هنر به لذت‌بخش‌تر، خیررسان‌تر و معنادارتر شدن زندگی‌هایمان کمک قابل توجهی کند. در میان منابعی که به فارسی ترجمه‌ شده‌اند کتاب «فلسفه‌ای برای زندگی» از ویلیام اروین و ترجمهٔ محمود مقدسی (انتشارات گمان) که در هر سه نسخهٔ کاغذی، الکترونیک و صوتی در دسترس است مقدمهٔ خوبی برای آشنایی با «رواقی‌گری مدرن» است. سایت «رواقی‌گری مدرن» و پادکستِ «رواقی‌گری کاربردی» هم برای شروع آشنایی با تکنیک‌های کاربردی رواقی منابع خوبی‌اند.

اما رواقی‌گری کافی نیست. رواقی‌گریِ مشهور هم شبیه روانشناسی‌گری (از جمله «روانشناسی موفقیت»، «عقلانیت و معنویت ملکیانی» و معنویت‌گرایی‌های جدید) و اغلب مکاتب عرفانی بیشتر فردمحور است و گویی رستگاری را فردی محسوب می‌کند. رستگاری ولی جمعی است. آنچه «رواقی‌گریِ پیشرو» می‌خوانم به افزایش تاب‌آوری و رضایت در سطح فردی اکتفا نمی‌کند و با بهره‌گیری از توانایی و نشاط روانی برآمده از تکنیک‌های رواقی، در جهت بسط خیر همگانی «مداخلهٔ جمعی و متشکل» می‌کند.

 در فلسفهٔ رواقی تاکید فراوانی بر تمیز قائل شدن میان «آنچه تحت کنترل فرد است» و «آنچه تحت کنترل فرد نیست» می‌شود و پیشنهاد می‌شود آن‌چه کنترلی روی آن نداریم را عمیقا بپذیریم و توانمان را صرف تغییر آن‌چه تحت کنترل ما است بکنیم. به تعبیری دیگر، با نامطلوب‌های تغییرناپذیر (حتی اگر بخشی از بدن، خانواده، کشور و بسیاری از شرایط نامناسب محیطی‌ ما باشد) در صلح باشیم و با تمرکز بیشتر بر نامطلوب‌هایی که می‌توانیم تغییر دهیم تغییرشان دهیم. به نظرم در «رواقی‌گری پیشرو» به این دوگانه می‌توان شق سومی اضافه کرد: «آن‌چه تحت کنترل فردی ما نیست، اما تحت کنترل جمعی ما هست».

 «رواقیِ پیشرو» (progressive stoic) ضمن بیشینه‌کردن رضایت‌مندی و سلامت روانی‌اش در سطح فردی، برای تغییر آن‌چه تحت کنترل جمعی ماست و بسط مصلحت و خیر عمومی در انواع قالب‌های جمعی، متشکل و نهادینه فعالیت و مداخله می‌کند و «بهبودباور» (meliorist)است، یعنی باوردارد اگر برای بهبود زندگی جمعی تلاش جمعی کند، از این‌که چنین نکند،‌ وضعیت بهتر می‌شود، صرف نظر از این‌که چقدر شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی‌ای که در آن زندگی می‌کند مطلوب یا نامطلوب است (برای آشنایی بیشتر با بهبودباوری به این معنا رجوع کنید به مقالهٔ «فرهنگ‌گرایی در ستیز با سیاست امید»، محمدمهدی مجاهدی، در کتاب امید اجتماعی، تهران، پژوهشکدهٔ مطالعات اجتماعی، اردیبهشت ۱۳۹۸). (ادامه👇)

برای خواندن ادامهٔ متن کامل روی INSTANT بزنید:👇

https://kutt.it/pkhH8b

@jalaeipour
🆔@MostafaTajzadeh