فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
44.8K subscribers
10.9K photos
3.44K videos
520 files
29.6K links
✳️کانال تلگرامی «فردای بهتر» با منش اصلاح‌طلبانه با ارائه رویکردی تحلیلی تلاش دارد به گسترش دموکراسی و بسط چندصدایی در جامعه ایران به امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان قدم بردارد.

اینستاگرام: https://instagram.com/seyed.mostafa.tajzade
Download Telegram
📝📝📝 یاد یاران زندان

✍🏻حسین رزاق

پس از مدتها پیگیری برای چند روزی مرخصی درمانی بالاخره امروز صبح از اوین مرخص شدم تا خدمت بیماری ناخلفی برسم که سالهاست همراهم شده و این چند ماه جان به لبم کرده بود. گرچه هفت ماه گذشته را کنار دوستان عزیزتر از جانی گذراندم که هر دمی در کنارشان فرصتی بزرگ بود و بینظیر برای ساختنی ز نو اما حسرت بزرگی مدام جان و روانم را می‌آزرد که در روزهای تاریخی این سرزمین و در خیزش بزرگ صد روزه‌ی مردم، پایم در بند بود و یارای پا به پائی و همگامی با مردم در خیابان را نداشتم.

حالا و در همین چند ساعت گذشته از ترخیص با آنکه دلگرم آغوش پسرکم، اما دلم جای دیگری سیر میکند، کأنه بخشی از وجودم پیش هم اتاقی‌های قدیم و جدیدم جا مانده؛ رفقایی که هفت ماه به شماره‌ی تقویم و انگاری سالیانی بی‌شمار در کنارشان زیستم و قاعده‌ی هفتاد سال از آنها آموختم. از دکتر سعید مدنی که با قلبی پر از مهر، سایه‌‌ی پدرانه‌اش را هرگز دریغ نکرد و لحظه لحظه‌ی کنارش بودن آموزه‌ای بود تازه و بدیع از شرافت و نجابت و مقاومت.

از آقا مصطفی تاجزاده که صداقت و سلامت و عزتش را با هیچ موهبتی که لکه‌ای به شرفش بیندازد تاخت نزده و پایداری و شهامتش در اصلاح خود و نقد گذشته‌اش مثال زدنیست، از امیرسالار داوودی که بی ذره‌ای چشمداشت وکیل محبوسین شده و یار حقوقی دربندان است، چه سیاسی چه مالی، و قید خواب و خوراکش را هم میزد بلکه گره‌گشای محبوسی شود (امیدوارم بزودی تصویر او را هم در آزادی و کنار آیلین عزیزش ببینم)، از سیداسماعیل نجیب که عمری شهره به شرف بودنش را به انبوهی از پرونده‌سازی‌ها هم خدشه نیفتاده، و از رفقای جانی که ماهها در یک سالن و کنار هم زندگی کردیم و شریک غم و شادی هم شدیم. عزیزانی چون رضا شهابی و حسن سعیدی و کیوان مهتدی، رسول بداقی و جعفر ابراهیمی، دکتر ارادتی و سپهر ضیائی، علی یونسی و امیرحسین مرادی، سیامک نمازی و دوستان محیط زیستی و تمام عزیزانی که کنار وجود مقاومشان بودن مغتنم بود و آرزوی آزادی و رهایی هرچه سریعتر تک تکشان را دارم و سلامتی برای تک تک آنها که در روزهای گذشته آزاد شدند و رفتند و نام‌هایشان بسیار بزرگ است.

گرچه تلخی این فراق را مرخصی درمانی رفیق و برادر عزیزم، مهدی محمودیان که رفاقت و برادری را در حقم تمام کرد، آنهم ساعتی پس از من، کمی شیرین کرد و چشم روشنی شد برای همه و همچنین مرخصی دیروز محمدرضاجلائی‌پور عزیزم.

این ماه‌های شتابان روزهای بیشماری شد با حادثه‌هایی بسیار تا رهائی در دید رس بیاید گرچه ره صعب است تا آزادی. اما این وطن وطن میشود حتی به بهای جان ما و رنگینی خیابان‌ها.

#زن_زندگی_آزادی
@MostafaTajzadeh
📝📝📝تغییر را به‌رسمیت بشناسیم/جامعه را نمی‌توان با بخشنامه به عقب بازگرداند

✍🏻
محمد رهبری

مشاهده جالبی که این روزها در سفر به شهرهای اهواز، شوش و شوشتر داشتم تأثیر جنبش ‎#زن_زندگی_آزادی است که در قالب نوع پوشش زنان و دختران دیده می‌شود. هرچند تعداد افراد بدون روسری به‌اندازه تهران نیست، اما باز هم انتظار این گستردگی و فراگیری را نداشتم. این گستردگی جغرافیایی، بیانگر تغییری بزرگ و واقعی در بطن جامعه ایران است. تغییری که نماد ‎#سال۱۴۰۱ شد.

هرچند عده‌ای نمی‌خواهند این تغییر را باور کنند یا تصور می‌کنند می‌توانند آن را به‌عقب بازگردانند، اما من تصور می‌کنم تغییری که از دل جامعه برخواسته و مبتنی بر تغییر سبک زندگی افراد زیادی باشد، پایدار خواهد بود. این تغییرات، بخشنامه‌ای یا ناشی از تبلیغات خارجی نیستند که با یک بخشنامه جدید یا فیلترینگ بتوان جلوی آن را گرفت و راز ماندگاری آن هم همین است.

@mohammadRahbari @MostafaTajzadeh
🔴 حکایت عافیت‌طلبی ما

✍️محمد رضا بهنام نژاد - بازنشسته فرهنگی

یه همکار خیلی خوبی تو مدرسمون داشتیم،
از اون همکارای واقعا ساکت و بدون حاشیه و کاملا مهربون.

این بچه اصلا بلد نبود بدبین باشه؛
بلد نبود منفی فکر کنه؛
بلد نبود به کسی سوء ظن داشته باشه؛
بلد نبود بد کسی رو بخواد؛
بلد نبود زرنگ بازی در بیاره؛
اصلا بهتره بگم مهربونی تو ذاتش بود.

تقریبا تمام سال های خدمتم در آموزش و پرورش استثنایی استان قزوین،کنار هم بودیم و همیشه همدیگه رو می دیدیم.

یه جمله اش که همیشه اذیتم می کرد، این بود:
ما دو نفری حقوق داریم
( خانمش هم شاغل بود )
خونه هم دارم،
ماشینمم که هست،
پس از شرایطم راضی ام.

منم بهش می گفتم تو دو موتوره هستی و دوگانه سوز و فقط داری خودت رو می بینی،
به اونایی که همسر شاغل ندارن فکر کن که خرجشون جوابگو نیست و مجبورن سرویس مدرسه رو بگیرن یا مسافرکشی کنند. به بچه های استثنایی بیتوته ای ( خوابگاهی ) خودمون فکر کن که به خاطر مشکلات مالی وزارتخانه مجبور بودن هر روز به غذاهای بی کیفیت تری تن بدن و در انتها نیز مجبور شدیم خوابگاه رو به دستور اداره کل تعطیل کنیم و دانش آموزان نابینا و ناشنوا رو به شهرها و استان های خودشان برگردونیم ‌‌و درس بی درس. به پدر و مادرایی فکر کن که به خاطر نداشتن پول کمک اجباری به مدرسه خجالت زده ان و هزاران درد بی درمان دیگه ی این وزارتخونه

خلاصه، کارهای صنفی منو که می دید، بهم می گفت:
تو که وضعت بد نیست و نیازی به چیزی نداری،
پس برای چی این کارها رو می کنی و برای خودت دردسر درست می کنی،
بشین سر جات دیگه. 😂😂

منم همیشه جوابم تکراری بود:
ما برای اینکه وضعمون بدتر از این نشه، داریم تلاش و فعالیت می کنیم؛
وگرنه امیدی به بهبود وضعیت نداریم.

بهش می گفتم می بینم روزی رو که نداشته باشن بهمون حقوق بدن و یا اینکه هر ۲ ماه ۱ بار برامون واریز کنند یا حتی حقوقمون رو نصف، و زوج و فرد کنند.

خلاصه اینکه من بازنشسته شدم و تمام؛ و
اونم داره سال های ۳۳ - ۳۴ سابقه اش رو می گذرونه.

اما ۲ - ۳ سال پیش دیدمش،
از سخت شدن شرایط و زندگیش می گفت و اینکه
بچه ها بزرگ شدن و خرج ها بالا رفته و دیگه حقوق ها جوابگو نیست.
می گفت خدا به داد تک موتوره ها برسه،
واقعا شرایط سخت شده.

تازه اونجا فهمیدم که ما معلما هم در درک شرایط موجود درجاتی داریم!

خیلی ها سال ها پیش متوجه اوضاع فَشَل و نابسامان آموزش و پرورش شدند و حرفشون رو زدند و زندان کشیدن و هزینه ها دادن تا بفهمند که نباید اسرار هویدا کنند.
برخی هم مثل همین همکار داستانم ۳ سال پیش متوجه شدند که اوضاع آموزش و پرورش اصلا خوب نیست.
برخی ها هم شب ۲۹ اسفند ۱۴۰۱ وقتی حقوقشون رو نریختند، متوجه اوضاع فَشَل شدند و فریاد وامصیبتا سر دادند!

تعدادی از معلمان هم هنوز نیازی نمی بینند که متوجه بشن؛
به عبارت بهتر،سودشون توی متوجه نشدنشونه، و این سر در برف کردن های برخی را پایانی نیست.

با این همه امید دارم؛ که همکار فرهنگیم این پست رو بخونه و بدونه جواب نگاه عافیت طلبانه و در سایه نشستن من و اون رو، #اسماعیل_عبدی، #رسول_بداقی، #جعفر_ابراهیمی، #صادق_صداقت، #سلیمان_عبدی، #مهدی_فتحی، #حسین_رمضان_پور و خیلی های دیگه از معلمان زندانی دارن در روزهای نوروز ۱۴۰۲ می دن. روزهایی که دور از خانواده و عزیزانشون در زندان کچویی کرج و اوین و … به سر می برن. و یا همکارایی که با احکام بازنشستگی پیش از موعد و یا انفصال موقت و اونم با حقوق هایی ۵، ۶ میلیونی شب عید رو می گذرونند.

پایان سخن اینکه؛
شیشه نزدیکتر از سنگ ندارد خویشی
هر شکستی که به هر کس برسد از خویش است

#معلمان_زندانی_را_آزاد_کنید
#زن_زندگی_آزادی
🔹🔹🔹
@MostafaTajzadeh
🆔
@kashowra
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📝📝📝امروز در اولین پنجشنبه سال به مزار زیباترین و بهترین فرزندان آمل #غزاله_چلابی و #عرفان_رضائی عزیز، دو کشته‌ به تیر استبداد رفتم.

✍🏻 حسین رزاق

من آملی نیستم و فقط این چندسال اخیر در آمل هم زندگی کرده‌ام اما در تمام روزهای جنبش #زن_زندگی_آزادی، وقتی از پشت دیوارهای بلند اوین خبری از تسخیر خیابانهای آمل زیر گامهای اهالی‌اش میرسید، با افتخار از این شهر عزیز میگفتم.

امروز اما وقتی بر سر مزار غزاله و عرفان با مادران گرامی و شجاعشان هم‌صحبت شدم و روایت شب حادثه را شنیدم که چه بی‌باک پا به خیابان گذاشته‌اند، از فشارهای امنیتی که آنها را قوی کرده و در دادخواهی مصمم‌تر، جوان همسایه‌مان را دیدم که مسیری طولانی را تا مزار عرفان آمده بود تا با رفیق قدیمی‌اش تجدید عهد کند و با تمام کنترل‌های امنیتی باز مردم مزار این عزیزان را گلباران کرده‌ بودند، به ساکن این شهر بودن افتخار کردم.

اینروزها هر ساعتی که میگذرد به وضوح مردمی را میبینم که در مسیر صعب و سختِ رهایی وطن از سایه‌ی شوم استبداد، به آزادی و قطعیت پیروزی ایمان دارند و دمی کوتاه نمی‌آیند تا پایان این شب سیه.

@hoseinrazzagh @MostafaTajzadeh
📝📝📝«مهمونی، برنامه‌ای در تراز سیمای ملی؛ جنسیت‌زده با تمسخر و تحقیر مردم»

✍️ فریبا نظری

داشتن سرمایه اجتماعی و مقبولیت بالا در میان مخاطبین یک جامعه امتیاز ویژه‌ای برای یک برنامه تلویزیونی است. سال‌ها پیش کلاه قرمزی توانست با‌همه‌ی کاستی‌هایش، به این نقطه برسد. بگذریم که برخی افراد که هر ازگاهی چند در فضای سیاسی جامعه ظاهرشده و آتش به‌اختیار عمل می‌کنند، زمانی ماموریت داشتند به این عروسک مقبول جامعه بتازند و برعوامل تولید این مجموعه آنقدر سختی و فشار وارد کنند که از قاب تلویزیون ملی خارج شوند و البته موفق هم شدند.
در واقع می توان گفت نمایش عروسکی کلاه قرمزی، تبدیل به برند ویژه‌ی گروه تولیدکننده‌اش شد.

عروسکی ساده و نه چندان زیبا با حرفهای مردم عادی کوچه و بازار، شیرین و پذیرفتنی که فاصله چندانی با زندگی معمولی نداشت. #کلاه_قرمزی و عروسک همراهش #پسرخاله، مانند بقیه مردم ناراحت می شدند، شاد می شدند، از دروغ بدشان می آمد، به‌دیگران کمک می‌کردند، نون می‌گرفتند، نفت می‌گرفتند، به آدم‌ها گل می‌دادند، عاشق می‌شدند و از رنج و فقر مردم، رنج می‌کشیدند.

شاید اگر در یک کشور دیگر بود این عروسک شیرین و ساده و پرطرفدار، تبدیل به برندی ملی می شد به دلیل ویژگیهای مقبول کودکان و بزرگترها؛ اما در کشور ما جایش در قاب تلویزیون ملی با برنامه های دیگر پر شد.
سالها گذشت تا برنامه‌ی #مهمونی با عروسک های جدید بدون کلاه قرمزی و پسرخاله البته خارج از قاب تلویزیون و تقریبا ازسوی همان عوامل تولید؛ بینندگان مشتاق را از انتظار بیرون آورد.
بعد از چند قسمت از برنامه، سه نکته توجه نگارنده را به خود جلب کرد:
۱- جنسیت زدگی شخصیت ها و مضامین
۲- دوری شخصیت‌ها و مضمون برنامه از
زندگی معمولی مردم جامعه
۳- شخصیت سوال برانگیز بچه به عنوان یک کودک کار

قیمه و کته دو شخصیت عروسکی و سهیلا یک بازیگر برنامه به شدت زنان یک بعدی و با تفکراتی جنسیت زده ترسیم شده اند. #کته و #سهیلا تمام رویایشان یافتن شوهر است.
میزبان مهمونی نیز مدام در این فکر است که برای سهیلا شوهری پیدا کند و سیروس را تشویق می‌کند که سهیلا را ببیند.
در یکی از قسمت ها مهمان محترم برنامه حتی پیشنهاد کرد برای اینکه کته شوهر پیدا کند، برود و دماغش را عمل کند.
بخش عاشقانه‌ها در قالب نمایشنامه‌های کوتاه دو‌نفره نیز ، ازهمین مضامین جنسیت‌زده برخوردار است و زنان عاشق در آن، موجوداتی بی‌عقل و تک‌بعدی و سطحی تصویر می‌شوند.

این شخصیت‌ها و مضامین کافی بود تا برنامه با علامت سوالی بزرگ در نزد بینندگان مواجه شود.

پس از وقفه‌ای چند ماهه هم‌زمان با التهابات و رخدادهای کم نظیر اعتراضی جامعه در #سال_۱۴۰۱، قسمت دوم برنامه مهمونی علامت سوال بیشتر و بزرگ‌تری کسب کرد.
این بار اما علاوه بر عبارات و مضامین #جنسیت‌زده و #تحقیر_آمیز_زنان، دغدغه‌ها و مسائل‌اجتماعی و #اعتراضات بخش زیادی از جامعه مورد #تمسخر و #تحقیر قرار گرفت. این برنامه تا همین جا با نقد تند مخاطبان روبرو شده‌است.

اما پرسش‌هایی مهم به ذهن متبادر می‌شود:

🔹 آیا برنامه‌ی #مهمونی، نسخه‌ی فیک برنامه اورجینال #کلاه_قرمزی است؟

🔹آیا مقبولیت و #سرمایه‌ی_اجتماعی عوامل تولید برند کلاه قرمزی، برباد رفته است؟

🔹آیا مخاطبان و درک آنان از برنامه های سرگرم‌کننده #تغییر کرده و دچار #دگرگونی شده‌است؟

🔹آیا مضامین جنسیت زده و #سکسیستی که با تحقیر نیمی از جامعه همراه است، توسط عموم جامعه پس زده می‌شود؟

🔹 و آیا این دگرگونی در سلیقه و درک مخاطبین، همان مطالبه‌ی #زن_زندگی_آزادی است که جامعه را این چنین تغییر داده است؟

🔹 آیا تولید کنندگان برنامه های سرگرمی، متوجه این #تغییر_نگرش_و_ذائقه‌ی_جامعه نشده اند؟

🔹 آیا تولیدکنندگان برنامه ها، ماموریت دارند شرایط #آنومیک و #نابهنجار جامعه را #عادی_سازی نمایند و به نوعی #نادیده بگیرند؟

🔹 آیا نسخه‌ی فیک کلاه قرمزی یعنی مهمونی به سطح استانداردهای رسانه ملی #تنزل پیدا کرده است؟

🔹 آیا این برنامه مصداق عبارت معروف #مارشال_مک_لوهان است که می‌گفت: رسانه، پیام است؟
و پیام #رسانه‌‌ی_ملی در حال‌حاضر، مقابله با مطالبه‌ی #زن_زندگی_آزادی است؟

https://t.me/Sociologyofsocialgroups @MostafaTajzadeh
📝📝📝زنان با شهامت تغییراتی بزرگ‌ را از حکمران قداره بند و کودک کش ستاندند

✍🏻 حسین رزاق

راستش را بگویم این چند روز مدام جلوی خودم را گرفتم تا از حیرتم ننویسم! خیلی سر راست و بی هیچ مبالغه‌ای حس اصحاب کهف را دارم. انگاری هفت ماه که نه، هفتصد ماه از این جامعه دور افتاده‌ام. حالا از قیمت‌ها و تورم و گرانی چند صد درصدی و بی‌ارزش شدن پول ملی که بخورد فرق سر این بی‌مایه‌های نظام بگذریم، واقعا کی باور میکرد وسط ام‌القرای شیعه و تحت زعامت ولی‌امر -مسلمین هم نباشد اقلا بخشی از شیعیان ایران و حومه- ناگهان زنان بی حجاب و آزاد در خیابان‌ها ظاهر شوند و به زندگی مشغول باشند و چهره‌ی شهر‌ها را چنان دگرگون کنند کأنه صد سال گذشته!

اصلا و ابدا در مخیله‌ی هیچ احدالناسی هم نمیگنجید که یک مرجع تقلید شیعه -مرجع هم نباشد ناسلامتی مدعی مرجعیت که هست- بر اریکه‌ی قدرت تکیه داده باشد و حجاب اجباری هوا شده باشد! یکروز هم کسی فکر نمیکرد جمهوری اسلامی و ولایت مطلقه‌ی فقیه -حتی تکیه داده به سرنیزه- حاکم باشد و روسری و مانتو -مقنعه و چادر که هیچ- از زندگی بخش بزرگی از جامعه حذف شود!

قسم میخورم همانکه قصص کتب آسمانی را نوشته -وحی، الهام، رویا، خواب، اصلا هرچیزی که ادیان میگویند- هم باور نمیکرد قصه‌ی اصحاب کهف دوباره تکرار شود و هرکدام از ما که از بند و حبس -تازه چند ماهه، وای بحال عزیزانی که چندسال است در بندند- آزاد میشویم با جامعه‌ای روبرو شویم که فقط انگشت حیرت باید گزید از حجم تغییراتش!

تغییرات بزرگی که زنان پیشروی آن بودند و با جسارت و شهامت مثال‌زدنی آنرا از حکمرانانی قداره‌بندی که فخرشان کودک‌کشی‌ست، ستاندند. الحق والانصاف که تاریخ از زنان این سرزمین به بزرگی و شجاعت یاد میکند و از مقاومت آنها در جنبش صد روزه و نافرمانی مدنی پس از آن حیرت خواهد کرد.

راست‌ترش را بخواهم بگویم صدای انقلاب مردم ایران -علمای جامعه‌شناسی کدر نشوند که انقلاب نبوده و جنبش است یا خیزش- را در خیابان‌های شهرهای مختلف این مملکت نه تنها میشود شنید که به عینه و بی چشم بصیرت میتوان دید. حالا دیگر یقین دارم این مردم استبداد را هم پشت سر خواهند گذاشت و تک تک سنگرهای محال حکومت اسلامی را -حتی با خون زیباترین فرزندان این سرزمین- فتح خواهند کرد. شاید رسیدن به آزادی سخت باشد -که جنبش #زن_زندگی_آزادی هم سختی‌های فراوان داشت- اما حتمی‌ خواهد بود و پایان خفقان و تباهی مطلقه قطعی.
@Sahamnewsorg
🍀🕊️🌹 «#ژینا_یعنی_زندگی، یعنی امید»
👈نگاهی بر فیلم #درخت‌_گردو


📝 برای نخستین‌بار فیلم درخت‌گردو به کارگردانی #محمد_حسین_مهدویان را تماشا کردم. روایتی تصویری از فاجعه‌ی غم‌انگیز و جنایت‌جنگی #بمباران_شیمیایی شهر سردشت. درخت گردو در سه‌بازه‌ی زمانی روایت می‌شود و بر پایه‌ی داستان واقعی و تلخ زندگی فردی رنج کشیده اهل #آذربایجان_غربی، به نام قادر مولان پور در #روستای_مرزی_رش‌هرمه در نزدیکی سردشت ساخته شده است؛ قادر و خانواده‌اش درگیر فاجعه‌ی بمباران شیمیایی سردشت شدند...
زمانی که شاغل بودم به دلیل نوع کار و رشته تحصیلی‌ام به‌واسطه‌ی مطالعه‌ی برخی‌از پژوهش‌هایی درخصوص حادثه‌ی سردشت و پیامدهای آن برای بازماندگان، اطلاعات کمی داشتم. هنگام انجام رساله دکتری، یکی از کتاب‌های جامعه‌ی آماری پژوهشم، کتاب «#جنگ_شیمیایی_عراق_و_تجارب_پزشکی_آن» نوشته دکتر سید #عباس_فروتن بود. با مطالعه بخش‌هایی از این کتاب بیشتر با فاجعه‌ی سردشت آشنا شدم. پس‌از دیدن مستند روایتی از زندگی پنج زن مصدوم بمباران شیمیایی سردشت باعنوان «#سپیده‌دمی_که_بوی_لیمو_می‌داد»، با ابعاد پنهان و گسترده‌تر فاجعه، روبرو شدم. دیدن مستند #آزاده_بی‌زار_گیتی را پیشنهاد می‌کنم.
🔴 بمباران شیمیایی سردشت یک جنایت جنگی بود که نیروی هوایی عراق در ۷ تیر ۱۳۶۶ با استفاده از بمب‌های شیمیایی انجام داد. گفته می‌شود #سردشت سومین شهر قربانی جهان بر اثر استفاده از جنگ‌افزارهای شیمیایی پس از #هیروشیما و #ناگارزاکی است.  در این حمله به روایتی ۱۱۰ نفر  و به روایتی ۳۰۰ تن از ساکنان غیرنظامی شهر کشته شده و ۸۰۰۰ تن دیگر نیز در معرض گازهای سمی قرار گرفته و مسموم شدند.
ناآشنا بودن مردم با تبعات و آثار گاز خردل، آشنا نبودن مردم در مورد چگونگی مواجهه با سلاحهای شیمیایی و اصابت بمب‌ها به بازار و مناطق پر رفت و آمد شهری؛ باعث افزایش شمار مصدومان و قربانیان این فاجعه شد. عجیب‌ آن‌که باوجود سازمانهای عریض و طویل متولی، هنوز آمار دقیقی از شهدا و مجروحین این واقعه مورد توافق نیست.

🎬 روایت درخت‌گردو، تلخ است و دردناک؛ تاجایی که تماشاگر این روایت تراژیک با رنج‌ها و جدایی‌ها و سوگ‌های شخصیت #اوستا‌_قادر که انسانی عاشق و مهربان و استوار است در نقش همسر، پدر و هم‌وطن برای هم‌ولایتی‌هایش؛ رنج می‌کشد، غم جدایی را حس می‌کند و سوگوار می‌شود.
اما این شهروند سوگوار و مجروح کرد، یک ویژگی دیگر هم دارد که تا پایان روایت فیلم، بیننده را متعجب می‌سازد و آن #امید و مقاومت اوس‌قادر برای زندگی و یافتن دخترش ژیناست. شاید چون #ژینا یعنی #زندگی، پدر را تا پایان عمر چنین امیدوار نگه‌می‌دارد. در صحنه‌ای از فیلم، پزشک غیربومی به قادر می‌گوید: مژده بده، دختر دار شدی. قادر با شادی می‌گوید: خداروشکر. پزشک ادامه می دهد: همسرت اسمش را هم انتخاب کرده، #ژینا ؛ راستی ژینا یعنی چی؟ قادربا لبخند پاسخ می‌دهد یعنی #زندگی.
در پایان فیلم صحنه‌ای هست در دادگاه لاهه، قاضی دادگاه جنایت جنگی از قادر می‌پرسد:
« دخترت چه‌شد؟ پیدایش کردی؟ مترجم برایش ترجمه می‌کند و قادر می‌گوید نه، اما پیدا می‌کنم، حتما،حتماً! سپس قاضی می‌گوید: خیلی جالبه! هنوز امیدواری! مترجم برایش ترجمه می‌کند و قادر پاسخ می‌دهد: ما #کردها اگر #امیدمان را ازدست می‌دادیم، تا الآن ازبین رفته ‌بودیم».

🍀🕊️🌹 ژینای اوس‌قادر مولان پور، بیننده را به یاد ژینا (مهسا) امینی، دختر کرد سقزی جان‌باخته در بازداشتگاه #گشت_ارشاد پلیس می‌اندازد. ژینایی که #دختر_ایران شد، و نماد #زن_زندگی_آزادی تا به زنان سراسر ایران هشدار دهد که #حق_انتخاب در زندگی دارند، چون #انسان هستند و خداوند انسان را #مختار آفریده است. اختیاری که به آن‌ها، #قدرت_و_حق_انتخاب می دهد؛ اگرچه این حق برای‌شان هزینه داشته باشد.

🖍️ پ.ن: این روزها وقتی در خیابان‌های پایتخت راه می‌روم، خوشحالم از این‌که زنان دیگری هستند که همانند من پوشش خود را #انتخاب کرده‌اند.
دیگر احساس
#تصاحب و غصب آزادی انتخاب پوشش هموطنانی را که نمی‌خواهند ظاهری چون من داشته باشند، ندارم؛ و این احساس خوشایند و متبوعی است.
من عمیقأ آنچه برای خود می‌پسندم، برای زنان هم‌وطنم نیز می‌پسندم.
امیدوارم که مسئولان و متولیان نظام این احساس سبک‌بالی و رهایی از عذاب وجدان چندین دهه را از ما نگیرند و همانطور که نگران پوشش دختران فرانسوی هستند که می‌خواهند باحجاب در مراکزآموزشی
حضور داشته‌باشند؛ برای حق‌انتخاب زنان ایرانی در #پوشش و #سبک_زندگی و عزت و آرامش و احترام متقابل افراد جامعه به‌یکدیگر نیز نگران و دغدغه‌مند بوده و حرمت قائل شوند.
بیاد داشته باشیم ایران برای همه‌ی ایرانیان است.

✍️ فریبا نظری
دوازدهم فروردین ۱۴۰۲


#مهسا_امینی
#سقز
#زن_زندگی_آزادی
#حق_انتخاب
#ژینا_یعنی_زندگی
#درخت‌_گردو
#سردشت
#جنایت_جنگی
#دادگاه_لاهه

https://t.me/Sociologyofsocialgroups
📝📝📝بافته‌های ذهنی علی‌حده

✍🏻 حسین رزاق

رهبر جمهوری اسلامی دیروز بی‌حجابی را #حرام_سیاسی دانست! یعنی حکم حمله به پادوهای آتش به اختیار و مأموران در اختیار برای تقابل با مردم. اما با وجود بسیج فوری برای برخورد فوتی، انگار در جامعه جز رخنمائی چاکران آستان و نوکران همایونی برای احدی اعتباری نداشته که اهم و فی ‌الاهم کند این حرفها را.

دقیقا همانچه این حکومت نمیخواهد بفهمد همینجا نهفته است که دیگر برای بخش بزرگی از جامعه کار از نافرمانی مدنی یا مقاومت‌های تکی حیرت‌آور و شعف‌انگیز گذشته! دستاورد اکثریت مردم در جنبش #زن_زندگی_آزادی تغییر سبک زندگی بود. مانتو و روسری از پوشش آنها حذف شده، فرهنگ پوشش بکلی تغییر کرده و صبح تا شب هم منابر حکومتی حکم و امریه و فرض شرعی و فتوای صد من یک غاز صادر کنند تأثیری در بازگشت این سبک زندگی به آنچه در گذشته‌ای نزدیک بود ندارد!

این مردم راهشان را پیدا کرده‌اند و آن عده‌ی قلیل حاکم که افکار و عقاید پوسیده خود را با زور سرنیزه بر جامعه غالب کرده بودند با این خطابه‌ها فقط عرض خود میبرند و زحمت مردم میدارند و واکنش‌هایشان به تغییرات اساسی در جامعه، کمترین اهمیتی برای اکثریت ندارد.

در بی‌موردی و بی‌ارزش بودن هرچه حکومت بکند برای بخش بزرگی از جامعه به همین حرام سیاسی که از دیروز خواستند بفرموده وارد ادبیات سیاسی کنند نگاه کنید! اصلا این دست سخنان گهربار دیگر برای مردم مهم نیست! در همین چند ساعت که هنوز خبر داغ داغ است چند باری تصمیم گرفتم درباره اش بنویسم اما هرچه گشتم ندیدم برای بسیاری این قبیل افاضات قبول و قابل باشد و وقتی برای پاسخ گذاشته باشند!

گویا برای اکثریت جامعه این حرفها و بافته‌های ذهنی علی‌حده شده و اهمیتی ندارد که کی و کی و کجا چه میگوید که حالا میخواهد خلاف عادت و رسم امروزه‌ی زندگی آنها باشد یا نه! آنها انتخاب کرده‌اند که چگونه زندگی کنند و همانطور هم زندگی خواهند کرد. آنهم در مسیری که به آسانی و بی‌هزینه تا اینجایش نرسیده. برای همین هر کسی هم هر لحظه به فریاد و عربده خط و نشانی بکشد برای خودش کشیده و نه مصرف داخلی که داخل‌تر از بیوت خود حضرات هم ندارد که ندارد. گرچه زیاده مزاحمت ایجاد کنند برای مردم جهت رفعش پاسخ به پشت دست بگیرند، دندان‌شکن!

🆔@MostafaTajzadeh
👈« سردار رادان و توصیف انواع مجازات برای مردم»


📝 وقتی صحبت های جدید فرمانده‌ی جدید نیروی انتظامی را می شنویم، یک نکته‌ی مهم به ذهن متبادر می‌شود:
آزموده را آزمودن خطاست!
یعنی اگر قرار بود این تاکتیک پاسخ‌گو باشد، باید همان میانه‌ی دهه‌ی هشتاد که جناب رادان به دنبال برخورد با #تبرج، #بدپوششی و #چکمه‌های_بلند بود؛ کارها پیش رفته و قضایا حل می‌شد و امروز در سال ۱۴۰۲ شاهد خط و نشان مجدد ایشان و توصیف انواع مجازات برای جامعه در زمینه بی‌حجابی نباشیم.
آن‌چه در این میان بیشتر توجه را به خود جلب می‌کند این است که اگر سال‌ها پیش جناب رادان با تبرج و بدحجابی مقابله می کرد، اکنون به صراحت عنوان می کند که قصد برخورد با بی‌حجابی دارد و این یعنی #مقاومت_مدنی_زنان معترض با مطالبه ‌ی #زن_زندگی_آزادی به حجاب اجباری؛ از بدحجابی اجباری یک گام جلوتر آمده و به بی‌حجابی اختیاری رسیده است.
🗯واقعیت این است که تاکتیک‌ها و راهبردهای آقای فرمانده دیگر پاسخگو نیست، حتی اگر با خشونت و تهدید بیشتری همراه باشد.
مسئله،
آزادی و حق انتخاب پوشش و سبک زندگی اختیاری همچون جوامع دیگر است که این روزها با مقاومت مدنی شهروندان ایرانی نمایان شده است.

✍️ فریبا نظری
۲۰ فروردین ۱۴۰۲

#زن_زندگی_آزادی
#برای_یک_زندگی_معمولی
#مقاومت_مدنی
#حجاب_اجباری
#نه_به_خشونت
#حق_پوشش
#سبک‌_زندگی_اختیاری
https://t.me/Sociologyofsocialgroups @MostafaTajzadeh
📝📝📝گلرخ_ایرایی، توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ۷ سال حبس و مجازات های تکمیلی محکوم شد.

بر اساس حکمی که توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی افشاری صادر و به گلرخ ایرایی ابلاغ شده، وی از بابت اتهام "اجتماع و تبانی" به ۶ سال حبس، به اتهام تبلیغ علیه نظام به ۱ سال حبس و همچنین از بابت مجازات های تکمیلی به ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور، ۲ سال ممنوعیت حضور در تهران، ۲ سال ممنوعیت حضور در احزاب، گروه‌ها و دسته‌جات و ضبط گوشی تلفن همراه محکوم شد.

گلرخ ایرایی، روز دوشنبه ۴ مهرماه ۱۴۰۱، توسط نیروهای امنیتی در منزل خود در تهران همراه با ضرب و شتم بازداشت شد. نیروهای امنیتی در جریان بازداشت اقدام به تفتیش منزل و ضبط برخی از لوازم شخصی وی کرده اند. او مدت‌‌ها در بازداشتگاه‌‌های پلیس امنیت، آگاهی شاپور و زندان قرچک ورامین به‌سر برد و نهایتا در تاریخ ۸ آذر ۱۴۰۱ به بند زنان زندان اوین منتقل شد.

#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد #زن_زندگی_آزادی #علیه_سکوت
@Blackfishvoice1 @MostafaTajzadeh