👈« مشهورترین جامعه شناسان ایرانی زندانیشدهی سدهی اخیر/ از پهلوی دوم تاکنون»
🟢 بخش نخست
✍️ به عنوان یک دانش آموخته جامعه شناسی از کارشناسی تا دکترا که با علاقه تمام این رشته را تا امروز دنبال کردهام، تعریف مطلوب، کامل و کاربردی این شاخه از علم را چنین میدانم:
« جامعه شناسی، #علمی_انتقادی دربارهی #قواعد_زندگی_اجتماعی انسان هاست».
🔴 اما چرا جامعه شناسان اگر نگوییم مغضوب نظامهای قدرت بلکه خوشایند آنها نیستند؟ ❓
👈 به اعتقاد نگارنده اصلی ترین دلیل این امر نگاه انتقادی به ساختارهای کلان جامعه و قواعد زندگی اجتماعی انسانهاست. #رویکردی_انتقادی که بهنجار یا نابهنجار بودن جامعه را فراتر از سطوح فردی میداند و ایجاد و تسری آسیبهای فردی و اجتماعی را به افراد تقلیل نمیدهد بلکه ساختارهای کلان اقتصادی، سیاسی، آموزشی، فرهنگی را در این فرآیند مستقیماً دخیل و دارای عاملیت میانگارد.
روشن ترین نمونه در این زمینه توصیف و تفسیر #پدیدهی_خودکشی توسط #امیل_دورکیم در دو سدهی پیش است. تقریباً تا قبلاز او، خودکشی پدیدهای در #سطح_خرد و بهعنوان آسیبی فردی، توصیف و تبیین میشده و طبیعتاً درمانهای بالینی برای آن نیز با شیوه های فردی دنبال میشده است؛ اما دورکیم در تحقیق مفصل خود درخصوص خودکشی، چنین تفسیر کرد که این پدیده؛ #امری_اجتماعی و #چند_عاملی است و پیچیدگی های فراوانی فراتر از سطح فردی و خرد دارد. این پژوهش درخشان یک جامعهشناس، نمونه بارزی از نگاه انتقادی #بینش_جامعه_شناختی در خصوص پدیدههای مختلفی است که توسط افراد در جوامع رخ میدهد که گرچه متاثر از ساختارهای کلان اجتماعی است اما همواره تلاش شده و میشود فرد یا افراد به تنهایی عامل و سبب رخداد آن پدیدهها، تلقی شوند. پدیدههایی چون #اعتیاد، #روسپیگری، #قتل، #سرقت؛ از این نمونه هستند.
👈👈 #گفتمان حاکم بر بینشجامعهشناختی
در بررسی و تبیین مسائل و پدیدههای فردی و اجتماعی یک جامعه، گفتمانی فراتر از فرد و سطح خرد و تحلیل فردیاست و مستقیماً ساختار کلان حاکمیت را در جنبه های مختلف؛ عامل و دخیل در ایجاد، افزایش یا کاهش این پدیدهها میداند. و این سرآغاز مغضوب شدن جامعه شناسان از سوی نظام و #مناسبات_قدرت درنتیجهی به چالش کشیدهشدن آن است.
#جامعهشناس با بینش عمیق، پدیدهها را رصد میکند، نشانهها را دقیق بررسی مینماید، عوامل تاثیرگذار را مییابد، با شرایط و پدیدههای متقدم و متاخر احتمالی میسنجد و با توصیف و تبیین و تفسیر عوامل و راهکارها؛ هشدار میدهد.
و این فرآیند و بهویژه آنجاکه با تبیین و هشدار در سطوح کلان و اجتماعی به نقش آشکار و پنهان مناسبات قدرت در پیدایش و تداوم چالشها و شرایط آنومیک جامعه، ورود مییابد؛ برای نظام قدرت خوشایند و قابل شنیدن و تحمل نیست و بنابراین صدایش خاموش و مکتوم و یا حذف میشود.
💢 از جامعه شناسان غیرایرانی با بینش انتقادی مناسبات قدرت جامعهی خود می توان از #سی_رایت_میلز، #کارل_آگوست_ویتفوگل، #آنتونیو_گرامشی، #اسلاوی_ژیژک، #جین_آدامز، #آیدا_ب_ولز،#پائولا_انگلد، #پیر_بوردیو، #تئودور_آدورنو، #کارل_مارکس، #هربرت_مارکوزه؛ نام برد که بهدلیل رویکرد انتقادی به نظام حاکم؛ زندانی، #محروم_از_شغل_و_تحصیل، تبعید و یا ناگزیر به #مهاجرت از وطن خود شدند.
🔵 خبر قطعی شدن حکم ۹ سال زندان #سعید_مدنی، #جامعه شناس_ ایرانی؛ نگارنده را بر آن داشت تا ضمن اشارهای کوتاه بر علل ناخوشایند بودن بینش جامعه شناختی توسط ساختار حاکمیت جوامع؛ مروری بر #جامعه_شناسان_زندانی_شدهی_ایرانی طی یک سدهی گذشته داشته باشد.
⚠️ لطفاً توجه فرمایید: 👇
1️⃣ تاجایی که جستجو کردم، این نخستین مرور بر جامعهشناسان زندانی در ایران است که میطلبد ازسوی پژوهشگران دیگر تصحیح و تکمیل شود.
2️⃣ این افراد، دستکم یک دوره از دورههای آموزشی خود را دانشجوی جامعهشناسی یا علوم اجتماعی بوده یا هستند.
🔻🔻 اسامی به ترتیب زمان بازداشت از دههی بیست تاکنون 👇
۱- انور خامهای
خامهای در زمان دانشجویی با محفلهای شبانه #تقی_ارانی و بعد از آن به #گروه_۵۳_نفر پیوست. در اردیبهشت ۱۳۱۶ گروه ۵۳ نفر به اتهام توطئه و #مرام_اشتراکی بازداشت شدند. در نتیجه او نیز به ۶ سال زندان محکوم شد که در مهر ۱۳۲۰ با یک سال تخفیف، از زندان آزاد شد.
✍️ فریبا نظری
۳۰بهمن ۱۴۰۱
@MostafaTajzadeh
👈ادامه در بخش دوم👇👇
https://t.me/Sociologyofsocialgroups
📝@F_nazari
🟢 بخش نخست
✍️ به عنوان یک دانش آموخته جامعه شناسی از کارشناسی تا دکترا که با علاقه تمام این رشته را تا امروز دنبال کردهام، تعریف مطلوب، کامل و کاربردی این شاخه از علم را چنین میدانم:
« جامعه شناسی، #علمی_انتقادی دربارهی #قواعد_زندگی_اجتماعی انسان هاست».
🔴 اما چرا جامعه شناسان اگر نگوییم مغضوب نظامهای قدرت بلکه خوشایند آنها نیستند؟ ❓
👈 به اعتقاد نگارنده اصلی ترین دلیل این امر نگاه انتقادی به ساختارهای کلان جامعه و قواعد زندگی اجتماعی انسانهاست. #رویکردی_انتقادی که بهنجار یا نابهنجار بودن جامعه را فراتر از سطوح فردی میداند و ایجاد و تسری آسیبهای فردی و اجتماعی را به افراد تقلیل نمیدهد بلکه ساختارهای کلان اقتصادی، سیاسی، آموزشی، فرهنگی را در این فرآیند مستقیماً دخیل و دارای عاملیت میانگارد.
روشن ترین نمونه در این زمینه توصیف و تفسیر #پدیدهی_خودکشی توسط #امیل_دورکیم در دو سدهی پیش است. تقریباً تا قبلاز او، خودکشی پدیدهای در #سطح_خرد و بهعنوان آسیبی فردی، توصیف و تبیین میشده و طبیعتاً درمانهای بالینی برای آن نیز با شیوه های فردی دنبال میشده است؛ اما دورکیم در تحقیق مفصل خود درخصوص خودکشی، چنین تفسیر کرد که این پدیده؛ #امری_اجتماعی و #چند_عاملی است و پیچیدگی های فراوانی فراتر از سطح فردی و خرد دارد. این پژوهش درخشان یک جامعهشناس، نمونه بارزی از نگاه انتقادی #بینش_جامعه_شناختی در خصوص پدیدههای مختلفی است که توسط افراد در جوامع رخ میدهد که گرچه متاثر از ساختارهای کلان اجتماعی است اما همواره تلاش شده و میشود فرد یا افراد به تنهایی عامل و سبب رخداد آن پدیدهها، تلقی شوند. پدیدههایی چون #اعتیاد، #روسپیگری، #قتل، #سرقت؛ از این نمونه هستند.
👈👈 #گفتمان حاکم بر بینشجامعهشناختی
در بررسی و تبیین مسائل و پدیدههای فردی و اجتماعی یک جامعه، گفتمانی فراتر از فرد و سطح خرد و تحلیل فردیاست و مستقیماً ساختار کلان حاکمیت را در جنبه های مختلف؛ عامل و دخیل در ایجاد، افزایش یا کاهش این پدیدهها میداند. و این سرآغاز مغضوب شدن جامعه شناسان از سوی نظام و #مناسبات_قدرت درنتیجهی به چالش کشیدهشدن آن است.
#جامعهشناس با بینش عمیق، پدیدهها را رصد میکند، نشانهها را دقیق بررسی مینماید، عوامل تاثیرگذار را مییابد، با شرایط و پدیدههای متقدم و متاخر احتمالی میسنجد و با توصیف و تبیین و تفسیر عوامل و راهکارها؛ هشدار میدهد.
و این فرآیند و بهویژه آنجاکه با تبیین و هشدار در سطوح کلان و اجتماعی به نقش آشکار و پنهان مناسبات قدرت در پیدایش و تداوم چالشها و شرایط آنومیک جامعه، ورود مییابد؛ برای نظام قدرت خوشایند و قابل شنیدن و تحمل نیست و بنابراین صدایش خاموش و مکتوم و یا حذف میشود.
💢 از جامعه شناسان غیرایرانی با بینش انتقادی مناسبات قدرت جامعهی خود می توان از #سی_رایت_میلز، #کارل_آگوست_ویتفوگل، #آنتونیو_گرامشی، #اسلاوی_ژیژک، #جین_آدامز، #آیدا_ب_ولز،#پائولا_انگلد، #پیر_بوردیو، #تئودور_آدورنو، #کارل_مارکس، #هربرت_مارکوزه؛ نام برد که بهدلیل رویکرد انتقادی به نظام حاکم؛ زندانی، #محروم_از_شغل_و_تحصیل، تبعید و یا ناگزیر به #مهاجرت از وطن خود شدند.
🔵 خبر قطعی شدن حکم ۹ سال زندان #سعید_مدنی، #جامعه شناس_ ایرانی؛ نگارنده را بر آن داشت تا ضمن اشارهای کوتاه بر علل ناخوشایند بودن بینش جامعه شناختی توسط ساختار حاکمیت جوامع؛ مروری بر #جامعه_شناسان_زندانی_شدهی_ایرانی طی یک سدهی گذشته داشته باشد.
⚠️ لطفاً توجه فرمایید: 👇
1️⃣ تاجایی که جستجو کردم، این نخستین مرور بر جامعهشناسان زندانی در ایران است که میطلبد ازسوی پژوهشگران دیگر تصحیح و تکمیل شود.
2️⃣ این افراد، دستکم یک دوره از دورههای آموزشی خود را دانشجوی جامعهشناسی یا علوم اجتماعی بوده یا هستند.
🔻🔻 اسامی به ترتیب زمان بازداشت از دههی بیست تاکنون 👇
۱- انور خامهای
خامهای در زمان دانشجویی با محفلهای شبانه #تقی_ارانی و بعد از آن به #گروه_۵۳_نفر پیوست. در اردیبهشت ۱۳۱۶ گروه ۵۳ نفر به اتهام توطئه و #مرام_اشتراکی بازداشت شدند. در نتیجه او نیز به ۶ سال زندان محکوم شد که در مهر ۱۳۲۰ با یک سال تخفیف، از زندان آزاد شد.
✍️ فریبا نظری
۳۰بهمن ۱۴۰۱
@MostafaTajzadeh
👈ادامه در بخش دوم👇👇
https://t.me/Sociologyofsocialgroups
📝@F_nazari
Telegram
جامعهشناسی گروههای اجتماعی
👈تحلیل، نقد، معرفی کتاب، مقالات و پژوهش ها
در حوزه جامعه شناسی گروههای اجتماعی، جنگ، ادبیات، غذا
✅فریبا نظری
دانش آموخته دکترای جامعهشناسی
و مطالبی از دنیای:
👈ادبیات
👈 موسیقی
👈سینما
📝 @f_nazari :ارتباط با من👈
در حوزه جامعه شناسی گروههای اجتماعی، جنگ، ادبیات، غذا
✅فریبا نظری
دانش آموخته دکترای جامعهشناسی
و مطالبی از دنیای:
👈ادبیات
👈 موسیقی
👈سینما
📝 @f_nazari :ارتباط با من👈
📝📝📝« آژیر قرمز جامعه به صدا در آمده است، چرا حاکمیت نمیشنود و انکار میکند؟»
✍️ فریبا نظری
✅ کمتر حکومت یا اشخاصی در ساختار عالی حکومتها هستند که جامعه را موجودی بیجان به حساب بیاورند، شیء بیجانی که میتوانند با آن، هرگونه که ارادهی #مناسبات_قدرت است؛ رفتار کرد بدون آنکه بیماری یا مرگی برای آن متصور و مترتب شود.
جامعه متشکل از #گروه_های_کنش_مند و با اراده است که در یک محدودهی جغرافیایی کنار هم زندگی می کنند. وقتی میگوییم کنشمند، پس نمیتوانیم کلیت آن را چون شیء بی جانی بپنداریم که هرگونه که بخواهیم با آن رفتار کنیم.
حاکمان هر حامعه، دربرابر آن مسئول و دارای تکالیفی هستند. و اعضای جامعه نیز دارای حقوق مختلفی ازجمله:
#حق_آزادی_و_امنیت، #حق_حیات_سلامت_و_کیفیت_زندگی، #حق_آموزش،#حق_مسکن، #حق_صلح_و_امنیت، #حق_اشتغال، #حق_آزادی_اندیشه_و_بیان، #حق_حکمرانی_شایسته_و_حسن_تدبیر، #حق_کرامت_و_برابری_انسانی، #حق_تشکل_تجمع_و_راهپیمایی، #حق_برخورداری_از_دادخواهی_عادلانه؛ میباشند.
✅ بدیهی است اعضای یک جامعه دربرابر تضییع هریک از این حقوق، بنابر #حق_اعتراض خود؛ به شیوههای گوناگون #مدنی، واکنش نشان میدهند.
و این امری طبیعی و بهنجار است که باید ازسوی حاکمان هر جامعه به رسمیت شناخته شود.
این در صورتی است که حاکمیت، جامعه را موجودی بیجان که تحت هر شرایطی به خواست و ارادهی حاکمان، تن بسپارد، نداند.
و اگر اینگونه پنداشت، باید منتظر پیامدهای عمیق و گسترده و غیرقابل جبران و ترمیم آن نیز باشد.
✅ پرسش اینجاست که این گزارهی بدیهی و قطعی، چگونه در شرایط حاضر توسط مسئولان و متولیان امر در ساختار حاکمیت نادیده گرفته می شود؟
✅تصور حاکمیت از مجموعه افرادی که در جغرافیای کشوری به نام ایران زندگی می کنند چیست؟
✅ در مقابل #شرایط_آنومیک و مسیر #فروپاشی_اجتماعی_و_فرهنگی این جامعه، چگونه و چرا همه چیز را عادی می پندارند و کارنامهی خود را در روند جامعهداری و ارتباط متقابل با کنشگران این جامعه، مناسب و حتی عالی ارزیابی می کنند؟
✅ دلیل یا دلایل این عادی انگاری و انکار چه میتواند باشد؟
✅️ به برخی از پیامدها و برونداد اوضاع آنومیک جامعهی ایران، اشاره میکنم:
۱- فقر محسوس و افسارگسیخته و نابودگر،
۲- اعتماد اجتماعی مخدوش و آسیبدیده نسبت به حاکمیت توسط اکثریت اعضای جامعه
۳-اعتراضات ملموس و قابل رویت گروههای مختلف مردم از نظر سن و جنس و شغل و طبقه به ویژه در یک دهه گذشته و به طور خاص در ۶ ماههی اخیر،
۴- انزوای سیاسی و اقتصادی نظام رسمی در منطقه و جهان،
۵- سخنرانی و اظهار نظرات ضد و نقیض مسئولان نظام،
۶- عدم پاسخگویی مناسب و منطقی متولیان امر در حوزه های مختلف به مردم،
۷- سقوط رسانههای داخلی به ویژه صدا و سیما به عنوان رسانهی ملی در نزد مردم از حیث رجوع اخبار و اطلاعات،
۸- فراوانی آسیب های فردی و اجتماعی ناشی از عوامل ذکر شده،
۹- وجود و بروز اضطراب، خشم، بیاعتمادی و ناامیدی در فضای کلی جامعه،
۱۰- احساس ناامنی و دیده نشدن مردم به ویژه نوجوانان و جوانان توسط بخشهای مختلف ساختار حاکمیت،
۱۱- ایجاد و بروز #ناامنی برای جسم و جان #دانش_آموزان و #دانشجویان بهویژه #دختران در #محیط_های_آموزشی،
۱۲- رکود بیسابقهی کسب و کار و رونق اقتصادی،
۱۳- اختلال کمسابقه در #نظام_سلامت_روان جامعه با تزریق رعب و وحشت و رخدادهای ناگوار،
۱۴- مهاجرت فزاینده و فرار گونهی قشرهای مختلف مردم برای رهایی از زیست در چنین شرایطی به ویژه در یک سال اخیر
و ...
✅ این پدیدهها و شرایط، چیزی نیست که بتوان آن را #نادیده گرفت، #انکار کرد، و یا به #عوامل_موهوم و فرضی واگذار نمود و درنهایت ساختار قدرت را در# قلهی_پیشرفت، وضعیت ایدهآل #سرمایه_اجتماعی و اوج #قدرت نظامی و اقتصادی و سیاسی تصور کرد.
✅ آژیر قرمز جامعهی ایران به صدا درآمده است، پرسش مهم و اساسی اینجاست:
✅ چرا حاکمیت آن را نمی شنود و این وضعیت قرمز را انکار می کند؟
۱۴ اسفند ۱۴۰۱
📝 @f_nazari
@MostafaTajzadeh
✍️ فریبا نظری
✅ کمتر حکومت یا اشخاصی در ساختار عالی حکومتها هستند که جامعه را موجودی بیجان به حساب بیاورند، شیء بیجانی که میتوانند با آن، هرگونه که ارادهی #مناسبات_قدرت است؛ رفتار کرد بدون آنکه بیماری یا مرگی برای آن متصور و مترتب شود.
جامعه متشکل از #گروه_های_کنش_مند و با اراده است که در یک محدودهی جغرافیایی کنار هم زندگی می کنند. وقتی میگوییم کنشمند، پس نمیتوانیم کلیت آن را چون شیء بی جانی بپنداریم که هرگونه که بخواهیم با آن رفتار کنیم.
حاکمان هر حامعه، دربرابر آن مسئول و دارای تکالیفی هستند. و اعضای جامعه نیز دارای حقوق مختلفی ازجمله:
#حق_آزادی_و_امنیت، #حق_حیات_سلامت_و_کیفیت_زندگی، #حق_آموزش،#حق_مسکن، #حق_صلح_و_امنیت، #حق_اشتغال، #حق_آزادی_اندیشه_و_بیان، #حق_حکمرانی_شایسته_و_حسن_تدبیر، #حق_کرامت_و_برابری_انسانی، #حق_تشکل_تجمع_و_راهپیمایی، #حق_برخورداری_از_دادخواهی_عادلانه؛ میباشند.
✅ بدیهی است اعضای یک جامعه دربرابر تضییع هریک از این حقوق، بنابر #حق_اعتراض خود؛ به شیوههای گوناگون #مدنی، واکنش نشان میدهند.
و این امری طبیعی و بهنجار است که باید ازسوی حاکمان هر جامعه به رسمیت شناخته شود.
این در صورتی است که حاکمیت، جامعه را موجودی بیجان که تحت هر شرایطی به خواست و ارادهی حاکمان، تن بسپارد، نداند.
و اگر اینگونه پنداشت، باید منتظر پیامدهای عمیق و گسترده و غیرقابل جبران و ترمیم آن نیز باشد.
✅ پرسش اینجاست که این گزارهی بدیهی و قطعی، چگونه در شرایط حاضر توسط مسئولان و متولیان امر در ساختار حاکمیت نادیده گرفته می شود؟
✅تصور حاکمیت از مجموعه افرادی که در جغرافیای کشوری به نام ایران زندگی می کنند چیست؟
✅ در مقابل #شرایط_آنومیک و مسیر #فروپاشی_اجتماعی_و_فرهنگی این جامعه، چگونه و چرا همه چیز را عادی می پندارند و کارنامهی خود را در روند جامعهداری و ارتباط متقابل با کنشگران این جامعه، مناسب و حتی عالی ارزیابی می کنند؟
✅ دلیل یا دلایل این عادی انگاری و انکار چه میتواند باشد؟
✅️ به برخی از پیامدها و برونداد اوضاع آنومیک جامعهی ایران، اشاره میکنم:
۱- فقر محسوس و افسارگسیخته و نابودگر،
۲- اعتماد اجتماعی مخدوش و آسیبدیده نسبت به حاکمیت توسط اکثریت اعضای جامعه
۳-اعتراضات ملموس و قابل رویت گروههای مختلف مردم از نظر سن و جنس و شغل و طبقه به ویژه در یک دهه گذشته و به طور خاص در ۶ ماههی اخیر،
۴- انزوای سیاسی و اقتصادی نظام رسمی در منطقه و جهان،
۵- سخنرانی و اظهار نظرات ضد و نقیض مسئولان نظام،
۶- عدم پاسخگویی مناسب و منطقی متولیان امر در حوزه های مختلف به مردم،
۷- سقوط رسانههای داخلی به ویژه صدا و سیما به عنوان رسانهی ملی در نزد مردم از حیث رجوع اخبار و اطلاعات،
۸- فراوانی آسیب های فردی و اجتماعی ناشی از عوامل ذکر شده،
۹- وجود و بروز اضطراب، خشم، بیاعتمادی و ناامیدی در فضای کلی جامعه،
۱۰- احساس ناامنی و دیده نشدن مردم به ویژه نوجوانان و جوانان توسط بخشهای مختلف ساختار حاکمیت،
۱۱- ایجاد و بروز #ناامنی برای جسم و جان #دانش_آموزان و #دانشجویان بهویژه #دختران در #محیط_های_آموزشی،
۱۲- رکود بیسابقهی کسب و کار و رونق اقتصادی،
۱۳- اختلال کمسابقه در #نظام_سلامت_روان جامعه با تزریق رعب و وحشت و رخدادهای ناگوار،
۱۴- مهاجرت فزاینده و فرار گونهی قشرهای مختلف مردم برای رهایی از زیست در چنین شرایطی به ویژه در یک سال اخیر
و ...
✅ این پدیدهها و شرایط، چیزی نیست که بتوان آن را #نادیده گرفت، #انکار کرد، و یا به #عوامل_موهوم و فرضی واگذار نمود و درنهایت ساختار قدرت را در# قلهی_پیشرفت، وضعیت ایدهآل #سرمایه_اجتماعی و اوج #قدرت نظامی و اقتصادی و سیاسی تصور کرد.
✅ آژیر قرمز جامعهی ایران به صدا درآمده است، پرسش مهم و اساسی اینجاست:
✅ چرا حاکمیت آن را نمی شنود و این وضعیت قرمز را انکار می کند؟
۱۴ اسفند ۱۴۰۱
📝 @f_nazari
@MostafaTajzadeh