Forwarded from مشق نو
📝📝📝از رنجی که میبریم!
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
از متن:
🖊انتخابات ۲۸ خرداد چنانکه مشخص است، از جهات مختلف دارای تناقضات فراوان است؛ تناقضاتی که برشمردن و نقد آنها نهتنها مفید بلکه ضروری بهنظر میرسد. برشمردن تمامی این تناقضات فیالمثل آنچه در گفتوگوها و فیلمهای تبلیغاتی وجود دارد، از حوصله این یادداشت خارج است، بنابراین میکوشم بر مواردی که ناظر بر ساختار سیاسی کشور هستند، تمرکز کنم.
🖊نظام سیاسی ما تاکنون دوازده دوره انتخابات ریاستجمهوری را پشت سر گذاشته اما هنوز به مدلی مطلوب از مشارکت دست نیافته است و میبینیم از یک منشاء واحد، گاهی حداکثری کردن مشارکت در انتخابات تبلیغ و ترویج شده و گاهی گفته میشود مشارکت بالا مضراتی دارد از جمله آنکه بر نتیجهی مطلوب انتخابات تأثیر میگذارد.
🖊«انتخابات آزاد» بمعنیالاعم از جمله کلیدواژههای پربسامد ساختار سیاسی کشور بهحساب میآید چنانکه مشاهده میکنیم همواره انتخابات در جمهوری اسلامی با آزادترینِ نمونههای انتخابات در جهان مقایسه شده است. اما، آزادی انتخابات بهعنوان یک پارامتر سنجشپذیر در ادبیات علم سیاست، صورتی تحمیلی بهخود گرفته است و زبان تهدید از نیام برکشیده شده و بعضاً تهدید و تکفیر را پیش کشیدهاند و مواجهه قضایی و جزایی را به تحریمکنندگان بالقوه بشارت دادهاند.
🖊انتخابات استاندارد و بهنجار بهنوعی پیشبینیناپذیری گره خورده و ترجمان آن در ترکیب «انتخابات رقابتی» بروز یافته است. ذیل این مفهوم همواره بالاترین سطح از نشاط و شور انتخاباتی ترویج میشود اما در این دوره از انتخابات بهصورت تدریجی عنصر رقابت رنگ باخته است چنانکه علاوه بر مواجهه گشادهدستانهی شورای نگهبان، میبینیم یکی از کاندیداها، از موضع برنده انتخابات و رئیسجمهور بالفعل دستور صادر کرده و ایران مطلوب خود را تصویر میکند.
🖊مروّجان جریان سیاسی حاکم بر کشور، تلفیق انتخابات و اعتراض را پدیدهای نادر تلقی میکنند و رخدادی از جنس جنبش سبز را حاصل فضای جدلی مناظرهها، قطبی شدن انتخابات و گاه، عواملی در خارج از کشور میدانند. اما، اکنون بهرغم آنکه امیدی به مناظرههای انتقادی نیست و رقابتی هم شکل نگرفته است، گاردی همچون گارد پسا۸۸ شکل گرفته است که گویی روح آن انتخابات گرم در کالبد این انتخابات سرد حلول کرده است.
🔸متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید یا در موبایل خود بر روی Instant View کلیک کنید
vrgl.ir/4I60B
#سعید_حجاریان #انتخابات۱۴۰۰ #اصلاح_طلبی #اصلاح_طلبان
🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸 نشانی وبسایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
از متن:
🖊انتخابات ۲۸ خرداد چنانکه مشخص است، از جهات مختلف دارای تناقضات فراوان است؛ تناقضاتی که برشمردن و نقد آنها نهتنها مفید بلکه ضروری بهنظر میرسد. برشمردن تمامی این تناقضات فیالمثل آنچه در گفتوگوها و فیلمهای تبلیغاتی وجود دارد، از حوصله این یادداشت خارج است، بنابراین میکوشم بر مواردی که ناظر بر ساختار سیاسی کشور هستند، تمرکز کنم.
🖊نظام سیاسی ما تاکنون دوازده دوره انتخابات ریاستجمهوری را پشت سر گذاشته اما هنوز به مدلی مطلوب از مشارکت دست نیافته است و میبینیم از یک منشاء واحد، گاهی حداکثری کردن مشارکت در انتخابات تبلیغ و ترویج شده و گاهی گفته میشود مشارکت بالا مضراتی دارد از جمله آنکه بر نتیجهی مطلوب انتخابات تأثیر میگذارد.
🖊«انتخابات آزاد» بمعنیالاعم از جمله کلیدواژههای پربسامد ساختار سیاسی کشور بهحساب میآید چنانکه مشاهده میکنیم همواره انتخابات در جمهوری اسلامی با آزادترینِ نمونههای انتخابات در جهان مقایسه شده است. اما، آزادی انتخابات بهعنوان یک پارامتر سنجشپذیر در ادبیات علم سیاست، صورتی تحمیلی بهخود گرفته است و زبان تهدید از نیام برکشیده شده و بعضاً تهدید و تکفیر را پیش کشیدهاند و مواجهه قضایی و جزایی را به تحریمکنندگان بالقوه بشارت دادهاند.
🖊انتخابات استاندارد و بهنجار بهنوعی پیشبینیناپذیری گره خورده و ترجمان آن در ترکیب «انتخابات رقابتی» بروز یافته است. ذیل این مفهوم همواره بالاترین سطح از نشاط و شور انتخاباتی ترویج میشود اما در این دوره از انتخابات بهصورت تدریجی عنصر رقابت رنگ باخته است چنانکه علاوه بر مواجهه گشادهدستانهی شورای نگهبان، میبینیم یکی از کاندیداها، از موضع برنده انتخابات و رئیسجمهور بالفعل دستور صادر کرده و ایران مطلوب خود را تصویر میکند.
🖊مروّجان جریان سیاسی حاکم بر کشور، تلفیق انتخابات و اعتراض را پدیدهای نادر تلقی میکنند و رخدادی از جنس جنبش سبز را حاصل فضای جدلی مناظرهها، قطبی شدن انتخابات و گاه، عواملی در خارج از کشور میدانند. اما، اکنون بهرغم آنکه امیدی به مناظرههای انتقادی نیست و رقابتی هم شکل نگرفته است، گاردی همچون گارد پسا۸۸ شکل گرفته است که گویی روح آن انتخابات گرم در کالبد این انتخابات سرد حلول کرده است.
🔸متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید یا در موبایل خود بر روی Instant View کلیک کنید
vrgl.ir/4I60B
#سعید_حجاریان #انتخابات۱۴۰۰ #اصلاح_طلبی #اصلاح_طلبان
🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸 نشانی وبسایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
ویرگول
از رنجی که میبریم!
سعید حجاریان |||انتخابات ۲۸ خرداد چنانکه مشخص است، از جهات مختلف دارای تناقضات فراوان است؛ تناقضاتی که برشمردن و نقد آنها نهتنها مفید بلک…
Forwarded from مشق نو
📝📝📝ما را چه به سیاست؟!
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
از متن:
🖊انتخاباتبودگی انتخابات ۱۴۰۰ بهدلایلی مختلف در معرض پرسش قرار گرفته است. فارغ از چگونگی مشارکت مردم، کمیّت و کیفیت ردصلاحیتها و سایر متغیرها گمان میکنم بتوانیم انتخابات پیشرو و آنچه را که زیرپوست آن میگذرد از منظری متفاوت تحلیل کنیم و آن نوعی گذار است؛ گذار از نظام «ریاستی» به نظام «پارلمانی».
🖊در نظامهای پارلمانی معمولاً فردی که مأمور تشکیل کابینه میشود، باید قادر باشد تا با احزاب مختلف گفتوگو کند و از طریق چانهزنی بعضی را به سَمت ائتلاف با خود بکشاند و نتیجتاً اکثریت پارلمان را به دست بگیرد و کابینه را تشکیل دهد. خوانندگان پیگیر، اخبار و جدلهای حولوحوش تشکیل کابینه در اسرائیل را بهطور قطع دنبال کرده و چنین تصویری را در ذهن دارند.
🖊در ایران اما رئیس کابینه که بناست در لفافه انتخابات ریاست جمهوری انتخاب شود، با مشکلاتی متعدد مواجه است. مهمترین آنها فقدان احزاب و امتناع امر چانهزنی است؛ بنابراین رئیسجمهور ناچار است به سمت مجامعی برود که قدرت بسیجکنندگی رأی دارند و با رؤسای آنها به دادوستد و بدهبستان بپردازد.
🖊اکنون، در کشور ما چند گروه واجد چنین ویژگیهایی هستند و میتوان در قامت یک بلوک متشکل از آنها یاد کرد. اول. گروههای قومی و مذهبی، دوم. خودسرها و آتش به اختیارها، سوم. نیروهای نظامی، چهارم. اعتدالگرایان و بخشی از اصلاحطلبان، پنجم. روحانیان و ششم. نامزدهای پوششی و شبهپوششی.
🔸متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید یا در موبایل خود بر روی Instant View کلیک کنید
vrgl.ir/Q3PyV
#سعید_حجاریان #انتخابات۱۴۰۰ #نظام_ریاستی #نظام_پارلمانی
🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸 نشانی وبسایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
از متن:
🖊انتخاباتبودگی انتخابات ۱۴۰۰ بهدلایلی مختلف در معرض پرسش قرار گرفته است. فارغ از چگونگی مشارکت مردم، کمیّت و کیفیت ردصلاحیتها و سایر متغیرها گمان میکنم بتوانیم انتخابات پیشرو و آنچه را که زیرپوست آن میگذرد از منظری متفاوت تحلیل کنیم و آن نوعی گذار است؛ گذار از نظام «ریاستی» به نظام «پارلمانی».
🖊در نظامهای پارلمانی معمولاً فردی که مأمور تشکیل کابینه میشود، باید قادر باشد تا با احزاب مختلف گفتوگو کند و از طریق چانهزنی بعضی را به سَمت ائتلاف با خود بکشاند و نتیجتاً اکثریت پارلمان را به دست بگیرد و کابینه را تشکیل دهد. خوانندگان پیگیر، اخبار و جدلهای حولوحوش تشکیل کابینه در اسرائیل را بهطور قطع دنبال کرده و چنین تصویری را در ذهن دارند.
🖊در ایران اما رئیس کابینه که بناست در لفافه انتخابات ریاست جمهوری انتخاب شود، با مشکلاتی متعدد مواجه است. مهمترین آنها فقدان احزاب و امتناع امر چانهزنی است؛ بنابراین رئیسجمهور ناچار است به سمت مجامعی برود که قدرت بسیجکنندگی رأی دارند و با رؤسای آنها به دادوستد و بدهبستان بپردازد.
🖊اکنون، در کشور ما چند گروه واجد چنین ویژگیهایی هستند و میتوان در قامت یک بلوک متشکل از آنها یاد کرد. اول. گروههای قومی و مذهبی، دوم. خودسرها و آتش به اختیارها، سوم. نیروهای نظامی، چهارم. اعتدالگرایان و بخشی از اصلاحطلبان، پنجم. روحانیان و ششم. نامزدهای پوششی و شبهپوششی.
🔸متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید یا در موبایل خود بر روی Instant View کلیک کنید
vrgl.ir/Q3PyV
#سعید_حجاریان #انتخابات۱۴۰۰ #نظام_ریاستی #نظام_پارلمانی
🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸 نشانی وبسایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
ویرگول
ما را چه به سیاست؟!
سعید حجاریان |||انتخاباتبودگی انتخابات ۱۴۰۰ بهدلایلی مختلف در معرض پرسش قرار گرفته است فارغ از چگونگی مشارکت مردم، کمیّت و کیفیت ردصلاحی…
Forwarded from مشق نو
📝📝📝جمهوریِ لاجمهور
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
🖊واژههای «جمهور» و «جمهوری» در برخی لحظات تاریخی، چه در ایران و چه در خارج از ایران بهکار گرفته شدهاند. بهعنوان مثال مرحوم دکتر ابراهیم یزدی، نوعی تقسیمبندی را از ادوار مختلف جمهوری اسلامی ایران تحت عناوین جمهوری اول، دوم و سوم ارائه کرده است. برخی دیگر از نویسندگان ایرانی نیز به تبعیت از ایشان یا به موازات همان ایده طرح بحث کردهاند.
🖊با این مقدمه کوتاه میخواهم نقبی به سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری بزنم. در این دوره از انتخابات واژه «جمهور» بهکرات شنیده شد و همه بهدنبال «نجات جمهور» بودند. بعضی فهرستهای انتخاباتی هم مزیّن بهنام جمهور بودند و گفته شد «جمهوریت» نظام در خطر است. حال، نگاهی به گذشته بیندازیم و ببینیم ما تا سال ۱۴۰۰ با چه نوع جمهوریتی مواجه بودهایم.
🖊از ابتدای انقلاب تا پایان دوره نخست ریاستجمهوری آیتالله هاشمی را میتوان «جمهوری کاریزمایی» نام نهاد. در این دوره غلبه با جاذبه رهبری بود و مردم به اندک اشارهی رهبر و با مشارکت بالا در انتخابات شرکت میکردند و رأی میدادند. در این دوران رقابت معمولاً کمرنگ بود، بهنحوی که نامزد پیروز پیش از اتمام انتخابات یا حتی برگزاری آن معرف حضور همگان بود؛ به زبان آماری رقابت کم و انحراف از معیار آراء نامزدها زیاد بود.
🖊حتی، در نخستین دوره انتخابات ریاستجمهوری هم شاهد بودیم آراء نامزدها بهطرز معناداری تفاوت داشت. این رویه تا انتخابات دوره ششم ادامه داشت تا آنکه جدالی گفتمانی-سیاسی میان آقایان هاشمی رفسنجانی و توکلی درگرفت. در این دوره رقابت بالا گرفت و همزمان مشارکت پایین آمد. این تغییر نشان داد دوره رهبری کاریزماتیک به سر آمده است و دیگر مردم به فرموده، برگه رأی خود را پُر نمیکنند.
🖊علاوه بر این رئیسجمهور مستقر با خطای محاسباتی در زمینه اقتصاد پاس گل مهمی به رقیب داد و به آلترناتیوسازی کمک کرد و رأی چهار میلیونی وی را ساخت و محمود احمدینژاد بعدها از این نکته درس آموخت که چگونه میتوان به جنگ بزرگان رفت و آنها را به اشرافیگری و ویژهخواری و… متهم کرد.
🖊انتخابات ریاست جمهوری دوره ششم آغاز «جمهوری رقابتی» و گذار از پارادایم پیشین بود. این دوره را میتوان با تسامح «جمهوری رقابتی» نامید. رقابت در این دوران نه بهمعنای رایج کلمه بلکه مرادف با اجازه نظام سیاسی برای رقابتی درونحکومتی بود؛ گویی نظام از خود بیگانهزدایی کرده و به یک حزب با تعدادی فراکسیون اجازه رقابت داده است. وجه ممیزه این دوران، افزایش همزمان مشارکت و رقابت بود و رویهاش تا انتخابات دوره دوازدهم ادامه یافت.
🖊اکنون، با انتخابات ریاستجمهوری دوره سیزدهم وارد دورهای جدید از جمهوریت شدیم که «جمهوریت بهشرط لا» یا به بیان دقیقتر «جمهوری لاجمهور» توصیفکننده آن است. در انتخابات ۱۴۰۰ پروژه بیگانهزدایی از سیستم تحت لوای نظارت استصوابی و سایر ابزارهای حذفی به نقطه اوج خود رسید؛ بهنحوی که همه رؤسایجمهور بالقوه آمدند و هیچکس نماند!
🖊هیچ فراکسیونی در درون نظام سیاسی نماینده واقعی خود را نداشت و صرفاً ساخت قدرت طیفی از نامزدهای خود را تأیید کرد و در ویترین انتخابات چید. در جمهوریِ لاجمهور رقابت و مشارکت تؤامان کاهش یافت و شد آنچه شد!
🖊جمهوریِ لاجمهور اما پایان راه نیست و چنانچه این وضعیت ادامه یابد، ممکن است نظام سیاسی ایران بهصورتی دیگر تغییر شکل دهد؛ چنانکه تلویحاً گفته شد شاید در آینده انتخابات بهمعنای امروزین وجود نداشته باشد. به بیان دیگر، ممکن است در روندی که اهمیت صندوق رأی به حداقل رسیده است، ضرورت وجودی آن نیز از بین برود تا نهایتاً فردی فیالمثل از طریق بیعت به ریاست قوه مجریه گمارده شود یا آنکه ساختار یکپارچه قدرت فردی را برای اداره امور کشور تربیت و معرفی کند و اساساً پست ریاستجمهوری حذف شود.
🖊در این رویه، سیاست بهطور کلی از سلسله مسائل عمومی کشور خارج خواهد شد و همهچیز بر مدار اقتصاد خواهد چرخید. یعنی از یک سو، عدهای «کارگزار» -ولو با لعاب سیاست- اداره امور عمومی کشور را بهعهده خواهند گرفت و اقتصاد را به پیش میرانند و از سوی دیگر، وزارتخانههای حساس و پُستهای سیاسی-امنیتی از دایره «هماهنگی» خارج میشوند و مستقیماً زیر نظر رهبری قرار خواهند گرفت.
پایان
#سعید_حجاریان #انتخابات۱۴۰۰ #جمهوریت
🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸 نشانی وبسایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
🖊واژههای «جمهور» و «جمهوری» در برخی لحظات تاریخی، چه در ایران و چه در خارج از ایران بهکار گرفته شدهاند. بهعنوان مثال مرحوم دکتر ابراهیم یزدی، نوعی تقسیمبندی را از ادوار مختلف جمهوری اسلامی ایران تحت عناوین جمهوری اول، دوم و سوم ارائه کرده است. برخی دیگر از نویسندگان ایرانی نیز به تبعیت از ایشان یا به موازات همان ایده طرح بحث کردهاند.
🖊با این مقدمه کوتاه میخواهم نقبی به سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری بزنم. در این دوره از انتخابات واژه «جمهور» بهکرات شنیده شد و همه بهدنبال «نجات جمهور» بودند. بعضی فهرستهای انتخاباتی هم مزیّن بهنام جمهور بودند و گفته شد «جمهوریت» نظام در خطر است. حال، نگاهی به گذشته بیندازیم و ببینیم ما تا سال ۱۴۰۰ با چه نوع جمهوریتی مواجه بودهایم.
🖊از ابتدای انقلاب تا پایان دوره نخست ریاستجمهوری آیتالله هاشمی را میتوان «جمهوری کاریزمایی» نام نهاد. در این دوره غلبه با جاذبه رهبری بود و مردم به اندک اشارهی رهبر و با مشارکت بالا در انتخابات شرکت میکردند و رأی میدادند. در این دوران رقابت معمولاً کمرنگ بود، بهنحوی که نامزد پیروز پیش از اتمام انتخابات یا حتی برگزاری آن معرف حضور همگان بود؛ به زبان آماری رقابت کم و انحراف از معیار آراء نامزدها زیاد بود.
🖊حتی، در نخستین دوره انتخابات ریاستجمهوری هم شاهد بودیم آراء نامزدها بهطرز معناداری تفاوت داشت. این رویه تا انتخابات دوره ششم ادامه داشت تا آنکه جدالی گفتمانی-سیاسی میان آقایان هاشمی رفسنجانی و توکلی درگرفت. در این دوره رقابت بالا گرفت و همزمان مشارکت پایین آمد. این تغییر نشان داد دوره رهبری کاریزماتیک به سر آمده است و دیگر مردم به فرموده، برگه رأی خود را پُر نمیکنند.
🖊علاوه بر این رئیسجمهور مستقر با خطای محاسباتی در زمینه اقتصاد پاس گل مهمی به رقیب داد و به آلترناتیوسازی کمک کرد و رأی چهار میلیونی وی را ساخت و محمود احمدینژاد بعدها از این نکته درس آموخت که چگونه میتوان به جنگ بزرگان رفت و آنها را به اشرافیگری و ویژهخواری و… متهم کرد.
🖊انتخابات ریاست جمهوری دوره ششم آغاز «جمهوری رقابتی» و گذار از پارادایم پیشین بود. این دوره را میتوان با تسامح «جمهوری رقابتی» نامید. رقابت در این دوران نه بهمعنای رایج کلمه بلکه مرادف با اجازه نظام سیاسی برای رقابتی درونحکومتی بود؛ گویی نظام از خود بیگانهزدایی کرده و به یک حزب با تعدادی فراکسیون اجازه رقابت داده است. وجه ممیزه این دوران، افزایش همزمان مشارکت و رقابت بود و رویهاش تا انتخابات دوره دوازدهم ادامه یافت.
🖊اکنون، با انتخابات ریاستجمهوری دوره سیزدهم وارد دورهای جدید از جمهوریت شدیم که «جمهوریت بهشرط لا» یا به بیان دقیقتر «جمهوری لاجمهور» توصیفکننده آن است. در انتخابات ۱۴۰۰ پروژه بیگانهزدایی از سیستم تحت لوای نظارت استصوابی و سایر ابزارهای حذفی به نقطه اوج خود رسید؛ بهنحوی که همه رؤسایجمهور بالقوه آمدند و هیچکس نماند!
🖊هیچ فراکسیونی در درون نظام سیاسی نماینده واقعی خود را نداشت و صرفاً ساخت قدرت طیفی از نامزدهای خود را تأیید کرد و در ویترین انتخابات چید. در جمهوریِ لاجمهور رقابت و مشارکت تؤامان کاهش یافت و شد آنچه شد!
🖊جمهوریِ لاجمهور اما پایان راه نیست و چنانچه این وضعیت ادامه یابد، ممکن است نظام سیاسی ایران بهصورتی دیگر تغییر شکل دهد؛ چنانکه تلویحاً گفته شد شاید در آینده انتخابات بهمعنای امروزین وجود نداشته باشد. به بیان دیگر، ممکن است در روندی که اهمیت صندوق رأی به حداقل رسیده است، ضرورت وجودی آن نیز از بین برود تا نهایتاً فردی فیالمثل از طریق بیعت به ریاست قوه مجریه گمارده شود یا آنکه ساختار یکپارچه قدرت فردی را برای اداره امور کشور تربیت و معرفی کند و اساساً پست ریاستجمهوری حذف شود.
🖊در این رویه، سیاست بهطور کلی از سلسله مسائل عمومی کشور خارج خواهد شد و همهچیز بر مدار اقتصاد خواهد چرخید. یعنی از یک سو، عدهای «کارگزار» -ولو با لعاب سیاست- اداره امور عمومی کشور را بهعهده خواهند گرفت و اقتصاد را به پیش میرانند و از سوی دیگر، وزارتخانههای حساس و پُستهای سیاسی-امنیتی از دایره «هماهنگی» خارج میشوند و مستقیماً زیر نظر رهبری قرار خواهند گرفت.
پایان
#سعید_حجاریان #انتخابات۱۴۰۰ #جمهوریت
🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸 نشانی وبسایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
Telegram
مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را دنبال کند.
🔸ارتباط با ما:
🌐mashghenow.com
📧mashghenow@gmail.com
🔸ارتباط با ما:
🌐mashghenow.com
📧mashghenow@gmail.com
Forwarded from مشق نو
📝📝📝از قزاقخانه چه بیرون میآید؟
🔻🔻🔻مقالهای از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊روایتسازی بهویژه از نوع وطنیاش، از جمله ابزارهای کارآمد و در عینحال رهزن تحلیل سیاست است. این روایتسازیها گاه از جانب ساخت قدرت و شبکه حامیاناش، و گاه از جانب بازیگران سیاسی و ناقدان وضع موجود صورت میگیرد و در پی آن راهبردهایی تجویز میشود. این راهبردها –به شرط کیفیت و امکانپذیری- چنانچه به «زور» یا «مطالبه اجتماعی» آمیخته شوند به تغییر در صحنه سیاست میانجامند و اگر صرفاً در سطح «نظریه» باقی بمانند، تدریجاً به کاغذپارههای نظری بدل میشوند.
🖊داوری درباره کارکرد و نتیجه برخی از کارگاههای روایتسازی را به مجالی دیگر واگذار میکنم و در این یادداشت به مسئلهای میپردازم که گمانم از یکسو به دغدغه ساخت قدرت و از سوی دیگر به خواب هر شب برخی بازیگران سیاسی تبدیل شده است و آن چیزی نیست جز تنظیم ربط و نسبت «توسعه» و «دموکراسی» و به بیان دقیقتر چگونگی پیوند دادن چهار آرمان «آزادی»، «امنیت»، «عدالت» و «رفاه».
🖊این چهار آرمان بهلحاظ نظری ذیل یک تئوری واحد قابل جمع نیستند و حتی، متفکرانی که دست به تجمیع آنها زدهاند، حسب جغرافیا و یا شرایط اجتماعی-سیاسیشان از یک یا دو متغیر صرفنظر کردهاند. از سوی دیگر، شاهد هستیم در رویدادهای تاریخی ایران نیز صرفاً دو آرمان به کار بسته شدهاند. بهعنوان مثال آرمان انقلاب مشروطه، آزادی و عدالت بود و آرمان رضاشاه امنیت و رفاه؛ که میتوان نتیجه گرفت که ابتناء حکومت پهلوی بر آرمانهای انقلاب مشروطه نبوده است. چنانکه امروز نیز میبینیم، انقلاب اسلامی –که در تداوم مشروطه تعریف میشد- از آرمانهای آن رویداد فاصله گرفته و راه جایگزینی آنها را میپیماید.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5068
#سعید_حجاریان #دولت #توسعه #دموکراسی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
🔻🔻🔻مقالهای از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊روایتسازی بهویژه از نوع وطنیاش، از جمله ابزارهای کارآمد و در عینحال رهزن تحلیل سیاست است. این روایتسازیها گاه از جانب ساخت قدرت و شبکه حامیاناش، و گاه از جانب بازیگران سیاسی و ناقدان وضع موجود صورت میگیرد و در پی آن راهبردهایی تجویز میشود. این راهبردها –به شرط کیفیت و امکانپذیری- چنانچه به «زور» یا «مطالبه اجتماعی» آمیخته شوند به تغییر در صحنه سیاست میانجامند و اگر صرفاً در سطح «نظریه» باقی بمانند، تدریجاً به کاغذپارههای نظری بدل میشوند.
🖊داوری درباره کارکرد و نتیجه برخی از کارگاههای روایتسازی را به مجالی دیگر واگذار میکنم و در این یادداشت به مسئلهای میپردازم که گمانم از یکسو به دغدغه ساخت قدرت و از سوی دیگر به خواب هر شب برخی بازیگران سیاسی تبدیل شده است و آن چیزی نیست جز تنظیم ربط و نسبت «توسعه» و «دموکراسی» و به بیان دقیقتر چگونگی پیوند دادن چهار آرمان «آزادی»، «امنیت»، «عدالت» و «رفاه».
🖊این چهار آرمان بهلحاظ نظری ذیل یک تئوری واحد قابل جمع نیستند و حتی، متفکرانی که دست به تجمیع آنها زدهاند، حسب جغرافیا و یا شرایط اجتماعی-سیاسیشان از یک یا دو متغیر صرفنظر کردهاند. از سوی دیگر، شاهد هستیم در رویدادهای تاریخی ایران نیز صرفاً دو آرمان به کار بسته شدهاند. بهعنوان مثال آرمان انقلاب مشروطه، آزادی و عدالت بود و آرمان رضاشاه امنیت و رفاه؛ که میتوان نتیجه گرفت که ابتناء حکومت پهلوی بر آرمانهای انقلاب مشروطه نبوده است. چنانکه امروز نیز میبینیم، انقلاب اسلامی –که در تداوم مشروطه تعریف میشد- از آرمانهای آن رویداد فاصله گرفته و راه جایگزینی آنها را میپیماید.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5068
#سعید_حجاریان #دولت #توسعه #دموکراسی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
مشق نو
از قزاقخانه چه بیرون میآید؟ - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from ماهنامهٔ مشق فردا
✍️سعید حجاریان در مقاله «حاکمیت؛ یکدست یا دوگانه؟» مینویسد
🖍دوگانگی حاکمیت یا قدرت در جمهوری اسلامی ایران معلول مشروعیت دوگانه است؛ مشروعیتی که با پایان رهبری فرهمند، بخشی از آن ریشه الهی و بخشی دیگر ریشه قانونی پیدا کرده است. اصول قانون اساسی کشور نیز بهطور همزمان حق الهی و حق حاکمیت ملی را به رسمیت شناخته و این، نقطه آغازین تعارض و تصادم است.
🖍مشروعیت با ریشه الهی از سنخ سنت است و گریزی از اتکا بر ایدئولوژی ندارد. ایدئولوژی یا به تعبیر مناسبتر آگاهی کاذب، همهچیز را واژگون میبیند و برساختهها و تولیدات ایدئولوژیک خود را به جامعه تزریق میکند. حال آنکه واقعیت، صُلبتر از آن است که بتوان با ایدئولوژی به مصاف آن رفت. چنان که میبینیم کشورها در جهانِ همبسته امروز نمیتوانند بر پایه ایدئولوژیشان که منادی خودکفایی است، حتی مایحتاج شهروندی را تأمین کنند.
🖍در مقابل، مشروعیت با ریشه قانونی در ساحت نقدپذیر قدم برمیدارد و با واقعیت سروکار دارد و لاجرم، باید خود را با نیازهای مردم هماهنگ کند؛ در غیر این صورت از معنا تهی میشود. این سنخ از مشروعیت در تعریف وبری، بر دو پایه قانونیت و عقلانیت بنا شده است. قانونیت یک رژیم سیاسی از رأی مردم به دست میآید و بقا و دوام و کارآمدی به وضعیت عقلانیتش بستگی دارد.
🖍یعنی، رژیم سیاسی حدوثاً قانونی و بقائاً عقلانی است. بهعنوان مثال کشورهای کمتنش اسکاندیناوی در زمره نمونههای قانونی ـ عقلانی قرار میگیرند؛ زیرا از یک سو، متکی به رأی مردم بوده و مشروع محسوب میشوند و از سوی دیگر بهدلیل سازوکار اداره دولت و کارآمدیشان عقلانی به حساب میآیند.
🗞متن کامل این مقاله را در شماره ۷ مجله مشق فردا بخوانید.
📌راههای تهیه نسخه چاپی مشق فردا در لینک زیر درج شده است:
t.me/mashghefarda/205
♦️نسخه دیجیتال مشق فردا در کتابخوانهای فیدیبو، طاقچه و جار قابل در دسترس است
#مشق_فردا #سعید_حجاریان #سیاست #مشروعیت
🔸به کانال «مشق فردا» بپیوندید:
🆔 @mashghefarda
🖍دوگانگی حاکمیت یا قدرت در جمهوری اسلامی ایران معلول مشروعیت دوگانه است؛ مشروعیتی که با پایان رهبری فرهمند، بخشی از آن ریشه الهی و بخشی دیگر ریشه قانونی پیدا کرده است. اصول قانون اساسی کشور نیز بهطور همزمان حق الهی و حق حاکمیت ملی را به رسمیت شناخته و این، نقطه آغازین تعارض و تصادم است.
🖍مشروعیت با ریشه الهی از سنخ سنت است و گریزی از اتکا بر ایدئولوژی ندارد. ایدئولوژی یا به تعبیر مناسبتر آگاهی کاذب، همهچیز را واژگون میبیند و برساختهها و تولیدات ایدئولوژیک خود را به جامعه تزریق میکند. حال آنکه واقعیت، صُلبتر از آن است که بتوان با ایدئولوژی به مصاف آن رفت. چنان که میبینیم کشورها در جهانِ همبسته امروز نمیتوانند بر پایه ایدئولوژیشان که منادی خودکفایی است، حتی مایحتاج شهروندی را تأمین کنند.
🖍در مقابل، مشروعیت با ریشه قانونی در ساحت نقدپذیر قدم برمیدارد و با واقعیت سروکار دارد و لاجرم، باید خود را با نیازهای مردم هماهنگ کند؛ در غیر این صورت از معنا تهی میشود. این سنخ از مشروعیت در تعریف وبری، بر دو پایه قانونیت و عقلانیت بنا شده است. قانونیت یک رژیم سیاسی از رأی مردم به دست میآید و بقا و دوام و کارآمدی به وضعیت عقلانیتش بستگی دارد.
🖍یعنی، رژیم سیاسی حدوثاً قانونی و بقائاً عقلانی است. بهعنوان مثال کشورهای کمتنش اسکاندیناوی در زمره نمونههای قانونی ـ عقلانی قرار میگیرند؛ زیرا از یک سو، متکی به رأی مردم بوده و مشروع محسوب میشوند و از سوی دیگر بهدلیل سازوکار اداره دولت و کارآمدیشان عقلانی به حساب میآیند.
🗞متن کامل این مقاله را در شماره ۷ مجله مشق فردا بخوانید.
📌راههای تهیه نسخه چاپی مشق فردا در لینک زیر درج شده است:
t.me/mashghefarda/205
♦️نسخه دیجیتال مشق فردا در کتابخوانهای فیدیبو، طاقچه و جار قابل در دسترس است
#مشق_فردا #سعید_حجاریان #سیاست #مشروعیت
🔸به کانال «مشق فردا» بپیوندید:
🆔 @mashghefarda
Telegram
attach 📎
Forwarded from مشق نو
📝📝📝ضایعات طرح صیانت
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊طرحی پر سر و صدا موسوم به «صیانت از حقوق کاربران فضای مجازی» از مدتها پیش مورد بررسی مجلس شورای اسلامی قرار گرفت و واکنشهایی از جمله کارزار شهروندان مخالف و همچنین کسبوکارهای منتقد/مخالف را برانگیخت. اینک، کمی از هیاهوها کاسته شده است اما دیر نیست که مجلس انقلابی و متولیان اجرایی با وجود مخالفتها آن را بهنحوی اجرا کنند.
🖊ماجرای این طرح من را به یاد طرح «اصلاح قانون مطبوعات» در مجلس پنجم انداخت؛ طرحی که تحلیل محتوا و نوشتن از منشاء آن با تیتر «سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است» منجر به توقیف روزنامه سلام شد. محتوای طرح اصلاح قانون مطبوعات فهرستی از ممنوعیتها و ممانعتها، و ماحصلاش تأسیس نظام سازماندهی و کنترل جریدهنویسان بود.
🖊یعنی، بنا بود نوعی نظام خبرنگاریِ دولتی بهوجود آید که هرکس میخواهد در آن وارد شود، قبلاً از مراجعی مشخص جواز کار دریافت کند. در واقع با اینکار میخواستند عدهای خاص را از فیلتر تأیید بگذرانند و همانها را خبرنگار و روزنامهنگار تلقی کنند و مابقی را بهعنوان عنصر نامطلوب از دایره کار روزنامهنگاری، تحلیلگری، خبرنگاری و هر آنچه که مربوط به نوشتن میشد، محروم کنند. خوشبختانه آن داستان به پایان رسید و چنین وضعیتی پدید نیامد، هر چند مطبوعات دوم خردادی به محاق رفتند و اساساً مطبوعات بهشیوهای دیگر صیانت شدند!
🖊در آن مقطع، مشکل با فرستنده بود؛ یعنی روزنامههایی که «زنجیرهای» خوانده میشدند. اما امروز مسئله صیانت بهشکلی کاملاً وارونه در حال اجراست. در واقع، از آنجا که کنترل فرستندهها که همانا نرمافزارها و پلتفرمهای خارجی باشد، ناممکن است و آنها نیز بهسختی با دولتها وارد مذاکره میشوند، صیانتِ گیرندگان مطرح شده است و میخواهند گیرندگان را تحت کنترل قرار دهند. یعنی، آنها را از تبادل دیتا محروم کنند. اما، این اقدام چندین اشکال را در پی دارد.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5085
#سعید_حجاریان #اینترنت #طرح_صیانت
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊طرحی پر سر و صدا موسوم به «صیانت از حقوق کاربران فضای مجازی» از مدتها پیش مورد بررسی مجلس شورای اسلامی قرار گرفت و واکنشهایی از جمله کارزار شهروندان مخالف و همچنین کسبوکارهای منتقد/مخالف را برانگیخت. اینک، کمی از هیاهوها کاسته شده است اما دیر نیست که مجلس انقلابی و متولیان اجرایی با وجود مخالفتها آن را بهنحوی اجرا کنند.
🖊ماجرای این طرح من را به یاد طرح «اصلاح قانون مطبوعات» در مجلس پنجم انداخت؛ طرحی که تحلیل محتوا و نوشتن از منشاء آن با تیتر «سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است» منجر به توقیف روزنامه سلام شد. محتوای طرح اصلاح قانون مطبوعات فهرستی از ممنوعیتها و ممانعتها، و ماحصلاش تأسیس نظام سازماندهی و کنترل جریدهنویسان بود.
🖊یعنی، بنا بود نوعی نظام خبرنگاریِ دولتی بهوجود آید که هرکس میخواهد در آن وارد شود، قبلاً از مراجعی مشخص جواز کار دریافت کند. در واقع با اینکار میخواستند عدهای خاص را از فیلتر تأیید بگذرانند و همانها را خبرنگار و روزنامهنگار تلقی کنند و مابقی را بهعنوان عنصر نامطلوب از دایره کار روزنامهنگاری، تحلیلگری، خبرنگاری و هر آنچه که مربوط به نوشتن میشد، محروم کنند. خوشبختانه آن داستان به پایان رسید و چنین وضعیتی پدید نیامد، هر چند مطبوعات دوم خردادی به محاق رفتند و اساساً مطبوعات بهشیوهای دیگر صیانت شدند!
🖊در آن مقطع، مشکل با فرستنده بود؛ یعنی روزنامههایی که «زنجیرهای» خوانده میشدند. اما امروز مسئله صیانت بهشکلی کاملاً وارونه در حال اجراست. در واقع، از آنجا که کنترل فرستندهها که همانا نرمافزارها و پلتفرمهای خارجی باشد، ناممکن است و آنها نیز بهسختی با دولتها وارد مذاکره میشوند، صیانتِ گیرندگان مطرح شده است و میخواهند گیرندگان را تحت کنترل قرار دهند. یعنی، آنها را از تبادل دیتا محروم کنند. اما، این اقدام چندین اشکال را در پی دارد.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5085
#سعید_حجاریان #اینترنت #طرح_صیانت
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
مشق نو
ضایعات طرح صیانت - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from مشق نو
📝📝📝اصلاحات ساختاری یعنی چه؟
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊به هر میزان که بر دشواریهای سیاستورزی افزوده میشود، ابزارهای تحلیلی، مفهومسازیها و بعضاً گفتارها دچار اختلال میشوند و نوعی تیرگی و ابهام بر فضا غلبه میکند. وضعیت اکنون ما نیز از این تعریف خارج نیست. من، در اینجا قصد ندارم فهرستی از دشواریهای سیاستورزی یا نشانههای بعضی بنبستها را تصویر کنم.
🖊صرفاً میخواهم بر مفهومی که هر چه پیشتر میرویم، بر بسامدش افزوده میشود، تأکید کنم و آن «اصلاحات ساختاری» است. این مفهوم بهویژه چندین نوبت از سوی برادر عزیزم آقای مصطفی تاجزاده مطرح شده است و امید دارم این نوشتار باب گفتوگوی انتقادی را با ایشان و سایر دغدغهمندان بگشاید.
🖊ساختار، مفهومیست سیاسی و جامعهشناختی که ناظر به مناسبات و تنظیمات نسبتاً پیچیده و قواعدی متصلب و نامرئی است که رفتار مرئی ما را تعیّن میبخشد. بر این اساس میتوان گفت هر ورودی به ساختار، یک خروجی خاص را بهدنبال خواهد داشت حال آنکه در شرایط غیرساختارمند و آنومیک مشخص نیست ورودیهای به ساختار چه نتایجی را بهدنبال دارند.
🖊اصلاحات، با وجود بار معنایی خاص، بسته به بازه زمانی و نحوه عملکردش، میتواند محافظهکاری تا انقلاب را در بر بگیرد. بهعنوان مثال زمانیکه از کندپویی نظام سرمایهداری در ایران سخن میگوییم، میتوانیم نتیجه بگیریم اصلاحات سرمایهدارانه در ایران بسیار بطئ بوده است. و، زمانیکه میگوییم انقلاب اسلامی یک شبه مناسبات سیاسی را بر هم ریخت، تصدیق میکنیم که اصلاحات بهقدری تند بوده که تبدیل به انقلاب شده است.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5092
#سعید_حجاریان #مصطفی_تاجزاده #اصلاحات_ساختاری
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊به هر میزان که بر دشواریهای سیاستورزی افزوده میشود، ابزارهای تحلیلی، مفهومسازیها و بعضاً گفتارها دچار اختلال میشوند و نوعی تیرگی و ابهام بر فضا غلبه میکند. وضعیت اکنون ما نیز از این تعریف خارج نیست. من، در اینجا قصد ندارم فهرستی از دشواریهای سیاستورزی یا نشانههای بعضی بنبستها را تصویر کنم.
🖊صرفاً میخواهم بر مفهومی که هر چه پیشتر میرویم، بر بسامدش افزوده میشود، تأکید کنم و آن «اصلاحات ساختاری» است. این مفهوم بهویژه چندین نوبت از سوی برادر عزیزم آقای مصطفی تاجزاده مطرح شده است و امید دارم این نوشتار باب گفتوگوی انتقادی را با ایشان و سایر دغدغهمندان بگشاید.
🖊ساختار، مفهومیست سیاسی و جامعهشناختی که ناظر به مناسبات و تنظیمات نسبتاً پیچیده و قواعدی متصلب و نامرئی است که رفتار مرئی ما را تعیّن میبخشد. بر این اساس میتوان گفت هر ورودی به ساختار، یک خروجی خاص را بهدنبال خواهد داشت حال آنکه در شرایط غیرساختارمند و آنومیک مشخص نیست ورودیهای به ساختار چه نتایجی را بهدنبال دارند.
🖊اصلاحات، با وجود بار معنایی خاص، بسته به بازه زمانی و نحوه عملکردش، میتواند محافظهکاری تا انقلاب را در بر بگیرد. بهعنوان مثال زمانیکه از کندپویی نظام سرمایهداری در ایران سخن میگوییم، میتوانیم نتیجه بگیریم اصلاحات سرمایهدارانه در ایران بسیار بطئ بوده است. و، زمانیکه میگوییم انقلاب اسلامی یک شبه مناسبات سیاسی را بر هم ریخت، تصدیق میکنیم که اصلاحات بهقدری تند بوده که تبدیل به انقلاب شده است.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5092
#سعید_حجاریان #مصطفی_تاجزاده #اصلاحات_ساختاری
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
مشق نو
اصلاحات ساختاری یعنی چه؟ - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from مشق نو
📝📝📝فرصتطلبی یا اصلاحطلبی؟
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊چندسال پیش که مهندس بهزاد نبوی از بعضی نارفیقانِ سیاسی دلگیر بود، گفت: این جناحبندیهای مرسوم -که خود واضع آن بوده است- یعنی چپ مدرن و سنتی، و راست مدرن و سنتی، دیگر جواب نمیدهد و باید بنا را بر مردی و نامردی بگذاریم. حرف ایشان هنوز قابل تأمل است و من میخواهم در این زمینه کمی توضیح دهم تا ماجرا از زوایای مختلف کمی شفافتر شود.
🖊پیش از ورود به بحث توضیح این نکته ضروری است که استفاده از دوگانه مردی و نامردی برآمده از نگاه جنسیتزده آقای نبوی به سیاست نبوده است، زیرا در فرهنگ ما بهکار بردن این الفاظ مرسوم است و لزوماً برآمده از داوری ارزشی مبتنی بر جنسیت نیست. میخواهم تأکید کنم، این تقسیمبندی جنبه نظری دارد و بیشتر اخلاقی است و کمتر سیاسی؛ مانند دوگانههای با معرفت و بیمعرفت و امثالهم.
🖊من معتقدم در جامعه ما همهی نیروهای سیاسی بهنحوی اصلاحطلب هستند. یعنی حتی دگمترینِ اصولگرایان نیز از بعضی وجوه زندگی در ایران ناراضی هستند و میخواهند آن را مطابق ایدهآلهای خود بازآرایی کنند. اصلاحطلبان که جای خود دارند. اما مسئله آنجاست که ببینیم جهت اصلاحگری آنها به چه سمت است.
🖊مثلاً اصولگرایانِ داعیهدارِ اصلاح ممکن است از وضعیت حجاب جامعه گله کنند و حتی از پوشیدگی وجه و کفّین بگویند. و یا موسیقی را بهکلی حرام بخوانند و با استشهاد به «قول الزور» آن را حمل بر موسیقی نمایند و شاید، ته دلشان اصلاحات از نوع امارت اسلامی افغانستان را بد ندانند! اما، بالاخره اینها از ظن خود در پی اصلاح هستند.
🖊اما درباره اصلاحطلبان بهمعنای متعارف کلمه؛ بارها توضیح دادهام که این گروه بهدنبال تقویت جامعه مدنی، انتخابات آزاد، دستگاه قضایی مستقل، پاسخگویی قدرت، احیاء جایگاه رسانه ملی، حذف/ادغام تمامی دستگاههای موازی با قوای مجریه و مقننه و… هستند و در اینجا قصد تکرار مکررات ندارم.
🖊حال پرسش این است که آیا میتوان بین این دو اصلاحطلبی نقطه مشترکی پیدا کرد یا خیر؟ من گمان دارم اگر صداقتی بین هر دو دسته باشد، لااقل در زمینههایی مانند مبارزه با تبعیض، فساد، فقر، بیکاری، تورم و همچنین حفظ تمامیت ارضی میتوان به وجوه مشترکی دست پیدا کرد.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5105
#سعید_حجاریان #اصلاحات #اصلاحطلبی #فرصتطلبی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊چندسال پیش که مهندس بهزاد نبوی از بعضی نارفیقانِ سیاسی دلگیر بود، گفت: این جناحبندیهای مرسوم -که خود واضع آن بوده است- یعنی چپ مدرن و سنتی، و راست مدرن و سنتی، دیگر جواب نمیدهد و باید بنا را بر مردی و نامردی بگذاریم. حرف ایشان هنوز قابل تأمل است و من میخواهم در این زمینه کمی توضیح دهم تا ماجرا از زوایای مختلف کمی شفافتر شود.
🖊پیش از ورود به بحث توضیح این نکته ضروری است که استفاده از دوگانه مردی و نامردی برآمده از نگاه جنسیتزده آقای نبوی به سیاست نبوده است، زیرا در فرهنگ ما بهکار بردن این الفاظ مرسوم است و لزوماً برآمده از داوری ارزشی مبتنی بر جنسیت نیست. میخواهم تأکید کنم، این تقسیمبندی جنبه نظری دارد و بیشتر اخلاقی است و کمتر سیاسی؛ مانند دوگانههای با معرفت و بیمعرفت و امثالهم.
🖊من معتقدم در جامعه ما همهی نیروهای سیاسی بهنحوی اصلاحطلب هستند. یعنی حتی دگمترینِ اصولگرایان نیز از بعضی وجوه زندگی در ایران ناراضی هستند و میخواهند آن را مطابق ایدهآلهای خود بازآرایی کنند. اصلاحطلبان که جای خود دارند. اما مسئله آنجاست که ببینیم جهت اصلاحگری آنها به چه سمت است.
🖊مثلاً اصولگرایانِ داعیهدارِ اصلاح ممکن است از وضعیت حجاب جامعه گله کنند و حتی از پوشیدگی وجه و کفّین بگویند. و یا موسیقی را بهکلی حرام بخوانند و با استشهاد به «قول الزور» آن را حمل بر موسیقی نمایند و شاید، ته دلشان اصلاحات از نوع امارت اسلامی افغانستان را بد ندانند! اما، بالاخره اینها از ظن خود در پی اصلاح هستند.
🖊اما درباره اصلاحطلبان بهمعنای متعارف کلمه؛ بارها توضیح دادهام که این گروه بهدنبال تقویت جامعه مدنی، انتخابات آزاد، دستگاه قضایی مستقل، پاسخگویی قدرت، احیاء جایگاه رسانه ملی، حذف/ادغام تمامی دستگاههای موازی با قوای مجریه و مقننه و… هستند و در اینجا قصد تکرار مکررات ندارم.
🖊حال پرسش این است که آیا میتوان بین این دو اصلاحطلبی نقطه مشترکی پیدا کرد یا خیر؟ من گمان دارم اگر صداقتی بین هر دو دسته باشد، لااقل در زمینههایی مانند مبارزه با تبعیض، فساد، فقر، بیکاری، تورم و همچنین حفظ تمامیت ارضی میتوان به وجوه مشترکی دست پیدا کرد.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5105
#سعید_حجاریان #اصلاحات #اصلاحطلبی #فرصتطلبی
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
مشق نو
فرصتطلبی یا اصلاحطلبی؟ - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from مشق نو
📝📝📝بازگشت به نقطه صفر
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊خوانندگان این نوشتار، چه در متون تاریخی و چه در اخبار جاری بعضاً با چهرههایی چند وجهی مواجه میشوند و تعجبشان برانگیخته میشود. پرسشی در ذهنشان بهوجود میآید که چگونه ممکن است فردی همزمان به علوم و مهارتهایی مانند ریاضیات، طب، نجوم، فلسفه، تفسیر و… تسلط داشته باشد؟! آیا ما با علم –بهمعنای دقیق کلمه- مواجه هستیم یا اسیر شبهعلم شدهایم؟ من، در این نوشتار بیآنکه از فرد یا افرادی، چه در قرون پیشین و چه در دوران کنونی نام ببرم، این مسئله را بهمثابه نوعی آسیب واکاوی خواهم کرد.
🖊جامعهشناسان در تمایز میان جوامع عقبمانده و توسعهیافته از اصطلاح تقسیم کار اجتماعی استفاده کرده و به این منظور از دو فرآیند «تخصیص نقشها» و «افتراق ساختارها» نام بردهاند. آنها معتقدند هر چه جوامع پیچیده و پیشرفته باشند، این دو فاکتور در آن بیشتر نمایان میشود. در این زمینه امیل دورکیم تأکید میکند که تقسیم کار سرچشمه تمدن است و میافزاید این عامل به تقویت حس همبستگی میان دو یا چند نفر میانجامد. همچنین درباره افتراق ساختاری میخوانیم که این امر به تخصصی شدن امور و حداقلیشدن تداخلها میانجامد.
🖊برای فهم بهتر این تفکیک میتوان جوامع عشایری را بهعنوان مطالعه موردی بررسی کرد. عشایر بهدلیل کوچ، گریزی از جابجایی مستمر و مآلاً خودکفایی ندارند. بنابراین، میبینیم همه فنون و علوم و مهارتها را در درون خود جمع کردهاند. از نعلبندی و آهنگری تا طبابت و خوراک و پوشاک. از این رو، ارتباط عشیره با بیرون از خود قطع است، مگر آنکه بخواهند مازاد محصولاتشان را به شهر بفروشند و یا تبادل پول/کالا کنند.
🖊اما، در جوامع شهری پیشرفته با تخصصی شدن امور و حداقلی شدن اختلالها مواجه هستیم و هر شغلی به فردی سپرده شده است و دیگر کسی علامه دهر نیست که جامع معقول و منقول باشد. البته، بهزعم دورکیم این تفکیک نمیتواند مبنای داوری و تمایز اخلاقی باشد و ما نیز نمیتوانیم فاکتور اخلاق را بر تحلیلمان تحمیل کنیم.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5117
#سعید_حجاریان #دولت #جامعه #ساختار
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊خوانندگان این نوشتار، چه در متون تاریخی و چه در اخبار جاری بعضاً با چهرههایی چند وجهی مواجه میشوند و تعجبشان برانگیخته میشود. پرسشی در ذهنشان بهوجود میآید که چگونه ممکن است فردی همزمان به علوم و مهارتهایی مانند ریاضیات، طب، نجوم، فلسفه، تفسیر و… تسلط داشته باشد؟! آیا ما با علم –بهمعنای دقیق کلمه- مواجه هستیم یا اسیر شبهعلم شدهایم؟ من، در این نوشتار بیآنکه از فرد یا افرادی، چه در قرون پیشین و چه در دوران کنونی نام ببرم، این مسئله را بهمثابه نوعی آسیب واکاوی خواهم کرد.
🖊جامعهشناسان در تمایز میان جوامع عقبمانده و توسعهیافته از اصطلاح تقسیم کار اجتماعی استفاده کرده و به این منظور از دو فرآیند «تخصیص نقشها» و «افتراق ساختارها» نام بردهاند. آنها معتقدند هر چه جوامع پیچیده و پیشرفته باشند، این دو فاکتور در آن بیشتر نمایان میشود. در این زمینه امیل دورکیم تأکید میکند که تقسیم کار سرچشمه تمدن است و میافزاید این عامل به تقویت حس همبستگی میان دو یا چند نفر میانجامد. همچنین درباره افتراق ساختاری میخوانیم که این امر به تخصصی شدن امور و حداقلیشدن تداخلها میانجامد.
🖊برای فهم بهتر این تفکیک میتوان جوامع عشایری را بهعنوان مطالعه موردی بررسی کرد. عشایر بهدلیل کوچ، گریزی از جابجایی مستمر و مآلاً خودکفایی ندارند. بنابراین، میبینیم همه فنون و علوم و مهارتها را در درون خود جمع کردهاند. از نعلبندی و آهنگری تا طبابت و خوراک و پوشاک. از این رو، ارتباط عشیره با بیرون از خود قطع است، مگر آنکه بخواهند مازاد محصولاتشان را به شهر بفروشند و یا تبادل پول/کالا کنند.
🖊اما، در جوامع شهری پیشرفته با تخصصی شدن امور و حداقلی شدن اختلالها مواجه هستیم و هر شغلی به فردی سپرده شده است و دیگر کسی علامه دهر نیست که جامع معقول و منقول باشد. البته، بهزعم دورکیم این تفکیک نمیتواند مبنای داوری و تمایز اخلاقی باشد و ما نیز نمیتوانیم فاکتور اخلاق را بر تحلیلمان تحمیل کنیم.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5117
#سعید_حجاریان #دولت #جامعه #ساختار
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
مشق نو
بازگشت به نقطه صفر - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from مشق نو
📝📝📝سیاستورزی در عالم ممکنات
🔻🔻🔻نوشتاری از سعید حجاریان در پاسخ به نامه سیدمصطفی تاجزاده منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊تاجزاده بهقدر توان در حوزههای واقعی قدرت فعال بوده بنابراین کمکاری نکرده است اما از طرف دیگر باید بگویم، ایشان به میدان قانوناساسیگرایی ورود کرده است؛ زمینی که با توجه به شرایط کنونی آن را مناسب فعالیت سیاسی نمیبینم. اما چرا؟
🖊قانوناساسیگرایی، در وضعیت کنونی، دو آسیب کوتاهمدت و بلندمدت در پی دارد. آسیب کوتاهمدت آن است که با توجه به ساخت فعلی قدرت هر نوع تغییری اولاً مستلزم «استجازه» است و ثانیاً نظام سیاسی هم تغییرات مطلوب خود را دارد. آیا گفتمان و نیروهایی که انتخابات با مشارکت حداقلی را تدارک دیدند و درباره همهچیز جز مشروعیت و کارآمدی تأمل کردند، نمیتوانند یک رفراندوم انقلابی را هم تدارک کنند؟ معالاسف میتوانند!
🖊آسیب بلندمدت آن است که تجربه شکستهای پیدرپی یا بهعبارتی کوششهای نافرجام در حافظه سیاسی و روان جامعه نه بهمثابه تلاشِ منتهی به «امید» -که مدنظر تاجزاده است- بلکه بهعنوان منشاء استیصال شناخته میشود؛ وضعیتی که بیتفاوتی سیاسی و اجتماعی و نهایتاً انزواجویی نتیجه منطقی آن است. میخواهم نتیجه بگیرم در چنین شرایطی ما مجاز به هر نوع تجویزی نیستیم!
🖊البته، توجه دارم گاهی اشاعه مقولات حقوقی در جامعه میتواند بصیرتهایی بهوجود آورد و بهمرور موجد قدرت حقیقی شود اما با این فرض هم مجاز نیستیم قانوناساسیگرایی را به سیاستورزی تحمیل کنیم. زیرا، واقعیت آن است که همه گفتمانهای موجود در فضای سیاسی قدرت اشاعه ندارند؛ بعضی از آنها در بستر و زمینه اجتماعی خوش مینشینند و باعث بسیج تودهای میشوند و بعضی نیز در حد شعار باقی میمانند. باید پرسید گفتمانهای برآمده از کدهای حقوقی قدرت انگیزشی دارند یا خیر؟
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5200
🔺یادداشت نخست سعید حجاریان با عنوان «اصلاحات ساختاری یعنی چه؟» را اینجا و نامه سیدمصطفی تاجزاده را اینجا بخوانید.
#سعید_حجاریان #مصطفی_تاجزاده #اصلاحات #اصلاحات_ساختاری
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
🔻🔻🔻نوشتاری از سعید حجاریان در پاسخ به نامه سیدمصطفی تاجزاده منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊تاجزاده بهقدر توان در حوزههای واقعی قدرت فعال بوده بنابراین کمکاری نکرده است اما از طرف دیگر باید بگویم، ایشان به میدان قانوناساسیگرایی ورود کرده است؛ زمینی که با توجه به شرایط کنونی آن را مناسب فعالیت سیاسی نمیبینم. اما چرا؟
🖊قانوناساسیگرایی، در وضعیت کنونی، دو آسیب کوتاهمدت و بلندمدت در پی دارد. آسیب کوتاهمدت آن است که با توجه به ساخت فعلی قدرت هر نوع تغییری اولاً مستلزم «استجازه» است و ثانیاً نظام سیاسی هم تغییرات مطلوب خود را دارد. آیا گفتمان و نیروهایی که انتخابات با مشارکت حداقلی را تدارک دیدند و درباره همهچیز جز مشروعیت و کارآمدی تأمل کردند، نمیتوانند یک رفراندوم انقلابی را هم تدارک کنند؟ معالاسف میتوانند!
🖊آسیب بلندمدت آن است که تجربه شکستهای پیدرپی یا بهعبارتی کوششهای نافرجام در حافظه سیاسی و روان جامعه نه بهمثابه تلاشِ منتهی به «امید» -که مدنظر تاجزاده است- بلکه بهعنوان منشاء استیصال شناخته میشود؛ وضعیتی که بیتفاوتی سیاسی و اجتماعی و نهایتاً انزواجویی نتیجه منطقی آن است. میخواهم نتیجه بگیرم در چنین شرایطی ما مجاز به هر نوع تجویزی نیستیم!
🖊البته، توجه دارم گاهی اشاعه مقولات حقوقی در جامعه میتواند بصیرتهایی بهوجود آورد و بهمرور موجد قدرت حقیقی شود اما با این فرض هم مجاز نیستیم قانوناساسیگرایی را به سیاستورزی تحمیل کنیم. زیرا، واقعیت آن است که همه گفتمانهای موجود در فضای سیاسی قدرت اشاعه ندارند؛ بعضی از آنها در بستر و زمینه اجتماعی خوش مینشینند و باعث بسیج تودهای میشوند و بعضی نیز در حد شعار باقی میمانند. باید پرسید گفتمانهای برآمده از کدهای حقوقی قدرت انگیزشی دارند یا خیر؟
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5200
🔺یادداشت نخست سعید حجاریان با عنوان «اصلاحات ساختاری یعنی چه؟» را اینجا و نامه سیدمصطفی تاجزاده را اینجا بخوانید.
#سعید_حجاریان #مصطفی_تاجزاده #اصلاحات #اصلاحات_ساختاری
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
مشق نو
سیاستورزی در عالم ممکنات - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.