Forwarded from علی نیکجو «روانپزشک- رواندرمانگر تحلیلی»
📌 نامهای به پسرم که مبتلا به اوتیسم است.
✍🏼 Jamie Swenson
#روز_جهانی_اوتیسم
▫ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو
@alipsychiatrist
✳ لحظهای را که با واقعیت ابتلای همیشگی تو به اوتیسم رو به رو شدم، به خوبی به یاد دارم. واقعیتی که تنها در یک کلمه خلاصه نمیشد. و در گفتوگوهای معمول والدین از تجربههای مشترکشان در والدگری، یافت نمیشد. مواجههی من با این واقعیت، زمانی نبود که مادرت گفت چیزی در رفتار تو نامعمول است. یا زمانی که در یک نیمهشب چک لیستی از علائم اوتیسم را مقابل خود قرار داده بود. یادم میآید که به شدت از او خشمگین شدم. احساس میکردم که با مقابله کردن با او در حال دفاع از تو هستم، وقتی که از تاخیر رشد اجتماعی و ناتوانی کلامی در تو حرف میزد و من حتی از فکر کردن به آن امتناع میکردم.
کارهای زیادی بود که آرزو داشتم باهم انجام بدهیم؛ من و تو. با هم ماهی بگیریم، شکار کنیم و سفر برویم. ساعتهای زیادی را باهم بیسبال بازی کنیم، همانطور که پدربزرگت با من بازی میکرد. و به تو یاد بدهم که چطور دوچرخه سواری و رانندگی کنی.
تو اولین فرزند من بودی و برنامههای زیادی برای آیندهات داشتم. اما همه چیز سختتر شد وقتی که دیگر شبها به راحتی به خواب نمیرفتی؛ از غذا خوردن اجتناب میکردی؛ با کوچکترین تحریک یا تغییر شروع به جیغ کشیدن میکردی. به عروسکها و جعبهی شن بازی خیره میشدی. از نگه داشتن چوب بیسبالی که برایت خریده بودم سر باز میزدی. همینطور از نشستن در ماشین الکتریکی که برای تو گرفته بودم.
زمانی که با مهدکودک هم خداحافظی کردیم، دیگر نمیتوانستم وجود اوتیسم را انکار کنم. زمانی بسیار طولانی را در اندوه گذراندم. تو نفهمیدی؛ شاید حتی مادرت و هیچکس دیگر، چون اندوهم را پنهان میکردم.
یادم میآید یک بار که با عموهایت در قایق تفریحی نشسته بودم، به حرف های آنها درباره فرزندانشان گوش میدادم. یکی از آنها هاکی را شروع کرده بود. یکی خواندن و دیگری حرف زدن. آنها همسن و سال تو بودند و من به تفاوت زیاد تو با آنها فکر میکردم. اکنون با اطمینان میتوانم بگویم که هیچ مشکلی وجود نداشت اگر غمگین بودم یا دربارهی احساساتم با آنها حرف میزدم و میتوانستم از دریافت حمایت آنها مطمئن باشم.
اکنون تو هشت ساله هستی. هنوز هیچ کلمهای را بیان نمیکنی و هیچ گاه سوار دوچرخه نشدهای. ما هنوز هیچکدام از آن لحظه های پدر-پسری که در دوران کودکیات در ذهنم تجسم میکردم باهم نداشته ایم. اما من در حال پذیرفتن این واقعیت هستم. و همچنان دوست دارم کارهای پدرانهای برای تو بکنم، اگرچه که با برنامه های اولیهام بسیار متفاوتاند.
شب گذشته، تو را تماشا میکردم در حالی که وسط زمین بیسبال دراز کشیده بودی و کنار مادرت به ابرها خیره شده بودی. به یکی از آنها اشاره کردی و هیجانت را با در آوردن صدایی مخصوص به خودت نشان دادی. لبخند زدی. توپی را پرتاب کردی. دست زدی، پریدی و دستهایت را برای گرمترین آغوش دورم حلقه کردی.
این بازی بیسبالی که همیشه تصور میکردم نبود. اما با همهی تفاوتش، فوقالعاده بود.
تو به من یاد دادی که صبور باشم. تو به من یاد دادی که متفاوت بودن اتفاق بدی نیست. به من یاد دادی که وقتی زندگی بر اساس برنامههایم پیش نمیرود میتوانم غمگین باشم و دربارهی احساساتم با دیگران حرف بزنم. من و مادرت هشت سال است که تلاش میکنیم حرفی را از تو درباره ی احساساتت بشنویم. از تو که باعث شدی حرف زدن دربارهی احساساتمان را یاد بگیریم. شاید هیچگاه نتوانیم کلمه ای را از زبان تو بشنویم اما سعی میکنیم که با بودن در کنارت، زبان تو باشیم و دنیایی را برایت بسازیم که کمتر با آن احساس وحشت و بیگانگی کنی.
تا قبل از زندگی در کنار تو، من از مواجهه با هر فرد کمتوان اجتناب میکردم، غرق در دنیای خودم بودم و انسانهای متفاوت با خودم را نادیده میگرفتم. اکنون نگاهم به بسیاری از افراد و اتفاقات تغییر کرده است. این کاری است که تو برای من کردهای و قول میدهم که زندگیام را صرف مراقبت از تو، و امنتر کردن دنیایت کنم.
از تو ممنونم
پدرت
#اوتیسم #طیف_اوتیسم #روان_درمانی
#پدرومادروکودکاوتیستیک #روان_پزشکی
#روان_شناسی #کودک #اطفال
#روز_جهانی_اوتیسم
🆔@alipsychiatrist
www.fatherly.com/love-money/father-letter-non-verbal-autistic-son/amp/
✍🏼 Jamie Swenson
#روز_جهانی_اوتیسم
▫ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو
@alipsychiatrist
✳ لحظهای را که با واقعیت ابتلای همیشگی تو به اوتیسم رو به رو شدم، به خوبی به یاد دارم. واقعیتی که تنها در یک کلمه خلاصه نمیشد. و در گفتوگوهای معمول والدین از تجربههای مشترکشان در والدگری، یافت نمیشد. مواجههی من با این واقعیت، زمانی نبود که مادرت گفت چیزی در رفتار تو نامعمول است. یا زمانی که در یک نیمهشب چک لیستی از علائم اوتیسم را مقابل خود قرار داده بود. یادم میآید که به شدت از او خشمگین شدم. احساس میکردم که با مقابله کردن با او در حال دفاع از تو هستم، وقتی که از تاخیر رشد اجتماعی و ناتوانی کلامی در تو حرف میزد و من حتی از فکر کردن به آن امتناع میکردم.
کارهای زیادی بود که آرزو داشتم باهم انجام بدهیم؛ من و تو. با هم ماهی بگیریم، شکار کنیم و سفر برویم. ساعتهای زیادی را باهم بیسبال بازی کنیم، همانطور که پدربزرگت با من بازی میکرد. و به تو یاد بدهم که چطور دوچرخه سواری و رانندگی کنی.
تو اولین فرزند من بودی و برنامههای زیادی برای آیندهات داشتم. اما همه چیز سختتر شد وقتی که دیگر شبها به راحتی به خواب نمیرفتی؛ از غذا خوردن اجتناب میکردی؛ با کوچکترین تحریک یا تغییر شروع به جیغ کشیدن میکردی. به عروسکها و جعبهی شن بازی خیره میشدی. از نگه داشتن چوب بیسبالی که برایت خریده بودم سر باز میزدی. همینطور از نشستن در ماشین الکتریکی که برای تو گرفته بودم.
زمانی که با مهدکودک هم خداحافظی کردیم، دیگر نمیتوانستم وجود اوتیسم را انکار کنم. زمانی بسیار طولانی را در اندوه گذراندم. تو نفهمیدی؛ شاید حتی مادرت و هیچکس دیگر، چون اندوهم را پنهان میکردم.
یادم میآید یک بار که با عموهایت در قایق تفریحی نشسته بودم، به حرف های آنها درباره فرزندانشان گوش میدادم. یکی از آنها هاکی را شروع کرده بود. یکی خواندن و دیگری حرف زدن. آنها همسن و سال تو بودند و من به تفاوت زیاد تو با آنها فکر میکردم. اکنون با اطمینان میتوانم بگویم که هیچ مشکلی وجود نداشت اگر غمگین بودم یا دربارهی احساساتم با آنها حرف میزدم و میتوانستم از دریافت حمایت آنها مطمئن باشم.
اکنون تو هشت ساله هستی. هنوز هیچ کلمهای را بیان نمیکنی و هیچ گاه سوار دوچرخه نشدهای. ما هنوز هیچکدام از آن لحظه های پدر-پسری که در دوران کودکیات در ذهنم تجسم میکردم باهم نداشته ایم. اما من در حال پذیرفتن این واقعیت هستم. و همچنان دوست دارم کارهای پدرانهای برای تو بکنم، اگرچه که با برنامه های اولیهام بسیار متفاوتاند.
شب گذشته، تو را تماشا میکردم در حالی که وسط زمین بیسبال دراز کشیده بودی و کنار مادرت به ابرها خیره شده بودی. به یکی از آنها اشاره کردی و هیجانت را با در آوردن صدایی مخصوص به خودت نشان دادی. لبخند زدی. توپی را پرتاب کردی. دست زدی، پریدی و دستهایت را برای گرمترین آغوش دورم حلقه کردی.
این بازی بیسبالی که همیشه تصور میکردم نبود. اما با همهی تفاوتش، فوقالعاده بود.
تو به من یاد دادی که صبور باشم. تو به من یاد دادی که متفاوت بودن اتفاق بدی نیست. به من یاد دادی که وقتی زندگی بر اساس برنامههایم پیش نمیرود میتوانم غمگین باشم و دربارهی احساساتم با دیگران حرف بزنم. من و مادرت هشت سال است که تلاش میکنیم حرفی را از تو درباره ی احساساتت بشنویم. از تو که باعث شدی حرف زدن دربارهی احساساتمان را یاد بگیریم. شاید هیچگاه نتوانیم کلمه ای را از زبان تو بشنویم اما سعی میکنیم که با بودن در کنارت، زبان تو باشیم و دنیایی را برایت بسازیم که کمتر با آن احساس وحشت و بیگانگی کنی.
تا قبل از زندگی در کنار تو، من از مواجهه با هر فرد کمتوان اجتناب میکردم، غرق در دنیای خودم بودم و انسانهای متفاوت با خودم را نادیده میگرفتم. اکنون نگاهم به بسیاری از افراد و اتفاقات تغییر کرده است. این کاری است که تو برای من کردهای و قول میدهم که زندگیام را صرف مراقبت از تو، و امنتر کردن دنیایت کنم.
از تو ممنونم
پدرت
#اوتیسم #طیف_اوتیسم #روان_درمانی
#پدرومادروکودکاوتیستیک #روان_پزشکی
#روان_شناسی #کودک #اطفال
#روز_جهانی_اوتیسم
🆔@alipsychiatrist
www.fatherly.com/love-money/father-letter-non-verbal-autistic-son/amp/
Telegram
attach 📎
Forwarded from علی نیکجو «روانپزشک- رواندرمانگر تحلیلی»
📌 حقیقت، دروغ، و خیالپردازی، در دنیای روانی کودکان
✍🏼 Dona Matthews Ph.D.
▫ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو:
@alipsychiatrist
✳️ تقریبا تمام والدین از مشاهدهٔ خیالپردازیهای شورانگیز و خلاقانهٔ فرزند خود لذت میبرند؛ هنگامی که کودک، به واسطهٔ آفرینش موجودات، موقعیت ها و ایده های تخیلی، به زندگی خود رنگ و نشاط می دهد و جهانش را وسعت می بخشد.
اما برخی از اوقات، کودکان از قدرت خیالپردازی خود برای دروغگویی استفاده میکنند، که اتفاق خوشایندی برای والدین نیست.
✳ همانند بزرگسالان، کودکان هم میتوانند به دلایل بسیاری، مثل دور ماندن از انتقاد یا تنبیه، بهتر کردن تصویر خود در ذهن دیگران، احساس فشار در زیر بار توقعات، یا جلب توجه و کمک، دروغ بگویند.
✳ در حدود سن ۲ یا ۳ سالگی، کودکان شروع به درک این واقعیت می کنند که بزرگترها دانای کل نیستند و موضوعاتی وجود دارد که ممکن است بزرگترها متوجه آنها نشوند؛ از ۴ تا ۶ سالگی کودکان مهارت کافی برای دروغ گفتن پیدا میکنند و از حدود ۶ یا ۸ سالگی، اگر رفتار آنها مورد چالش قرار نگیرد، ممکن است به دروغ گفتن مکرر ادامه دهند. در حدود ۸ سالگی آنها میتوانند دروغهای موفقیت آمیز و ماهرانه بگویند.
✳️ اما چگونه میتوان بدون سرکوب قدرت خلاقیت کودک، مانع استفادهٔ کودک از این قدرت برای دروغگویی شد؟
شاید مهم ترین عامل بازدارنده از سوق یافتن کودک به سمت دروغگویی، برقراری اتصال عاطفی گرم، صبورانه و عمیق با او، و انتقال حس دوست داشتن و دوست داشتنی بودن به کودک است. مراقبت از یک رابطهٔ سرشار از عشق و اعتماد، میتواند مهمترین انگیزه برای صداقت باشد.
همچنین لازم است به نیاز یا احساسی که زمینه ساز دروغگویی در کودک است، توجه کرد؛ که میتواند تلاشی برای کسب توجه، جلوگیری از سرزنش شدن، یا صرفا شور و شوق یک خیالپردازی باشد.
✳️ میتوان در موقعیت های مختلف، به کودک در رها شدن از احساساتی مثل ترس یا شرم، که او را به سمت دروغ گفتن سوق میدهد، کمک کرد. به طور مثال هنگامی که از روی حواسپرتی مقداری از شیر یا غذایش را روی زمین ریخته است، به جای پرسیدن «چه کسی این کار را کرده؟»، میتوان به او گفت «بیا با هم تمیزش کنیم»؛ و با این کار، مانع از احساس نیاز کودک به دروغگویی برای جلوگیری از تنبیه یا سرزنش شد.
✳ اگر هدف کودک از دروغگویی، ساختن تصویر بهتری از خود در ذهن دیگران و تحت تاثیر قرار دادن آنها است، میتوان با ابراز تحسین و توجه بیشتر به توانمندی های کودک، نیاز او را به دروغگویی برای دریافت تحسین و توجه، کاهش داد.
✳️ صداقت و روراستی والدین با کودک، و سایر اعضای خانواده و دوستان، میتواند بهترین الگو برای شکل گیری رفتار راستگویی در کودک باشد. در جایگاه یک والد، هنگامی که به کودک میگویید کاری را ظرف ۵ دقیقه بعد یا دو روز بعد برای او انجام میدهید، سعی کنید مطمئن باشید که واقعأ در همان زمان آن کار را انجام خواهید داد.
هنگامی که کاری انجام داده اید که نسبت به آن احساس پشیمانی یا اشتباه می کنید، دروغ نگفتن راجع به آن کار و احساساتتان، باعث خواهد شد که جرأت اعتراف به اشتباهات و حرف زدن راجع به احساسات مختلف، در کودک تقویت شود.
✳ هنگامی که از دروغگویی کودک دچار احساس رنجش و سرخوردگی میشوید، راجع به این احساس خود با کودک حرف بزنید: «وقتی حقیقت را به من نمی گویی غمگین و نگران میشوم».
✳ درک تفاوت بین دروغ سفید یا دروغ مصلحتی، که برای مراقبت از احساسات دیگران گفته میشود، از دروغ غیراخلاقی که هدف آن فریب دادن دیگران است، برای کودک دشوار است. بهتر است که فهم این موضوع را به سنین پس از ۶ یا ۷ سالگی موکول کرد. تا آن زمان بهتر است که در مقابل کودک تا حد امکان، گفتن دروغ های سفید خود را هم به حداقل برسانید و اگر مجبور به آن شدید، به کودک توضیح بدهید که به چه دلیل چنین دروغی را گفتید.
✳️ اگر احساس می کنید دروغ گفتن برای کودک تبدیل به یک عادت شده است، خود را ناتوان از برقراری یک رابطهٔ صادقانه با کودک می بینید، یا دروغ گفتن کودک با رفتارهای مشکل سازی مثل دزدی، تخریب وسایل، آزار رساندن به همسالان یا حیوانات و.. همراه شده است، دریافت کمک حرفه ای را مدنظر قرار دهید.
✳ در نهایت، همانند هر توانایی دیگری، توانایی راستگویی هم میتواند در طول زمان رشد یافته و تقویت شود. صداقت و روراستی والدین در محیط خانواده، جامعه و در هر یک از تعاملات روزمره ای که کودک همواره نظاره گر والدین در آنها است، میتواند بهترین کمک برای رشد این توانایی در کودک باشد.
#روان_پزشکی #کودک #اطفال
#فرزند_پروری #روان_درمانی
🆔@alipsychiatrist
https://t.me/alipsychiatrist
https://www.psychologytoday.com/intl/blog/going-beyond-intelligence/201803/truth-lies-and-imagination
✍🏼 Dona Matthews Ph.D.
▫ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو:
@alipsychiatrist
✳️ تقریبا تمام والدین از مشاهدهٔ خیالپردازیهای شورانگیز و خلاقانهٔ فرزند خود لذت میبرند؛ هنگامی که کودک، به واسطهٔ آفرینش موجودات، موقعیت ها و ایده های تخیلی، به زندگی خود رنگ و نشاط می دهد و جهانش را وسعت می بخشد.
اما برخی از اوقات، کودکان از قدرت خیالپردازی خود برای دروغگویی استفاده میکنند، که اتفاق خوشایندی برای والدین نیست.
✳ همانند بزرگسالان، کودکان هم میتوانند به دلایل بسیاری، مثل دور ماندن از انتقاد یا تنبیه، بهتر کردن تصویر خود در ذهن دیگران، احساس فشار در زیر بار توقعات، یا جلب توجه و کمک، دروغ بگویند.
✳ در حدود سن ۲ یا ۳ سالگی، کودکان شروع به درک این واقعیت می کنند که بزرگترها دانای کل نیستند و موضوعاتی وجود دارد که ممکن است بزرگترها متوجه آنها نشوند؛ از ۴ تا ۶ سالگی کودکان مهارت کافی برای دروغ گفتن پیدا میکنند و از حدود ۶ یا ۸ سالگی، اگر رفتار آنها مورد چالش قرار نگیرد، ممکن است به دروغ گفتن مکرر ادامه دهند. در حدود ۸ سالگی آنها میتوانند دروغهای موفقیت آمیز و ماهرانه بگویند.
✳️ اما چگونه میتوان بدون سرکوب قدرت خلاقیت کودک، مانع استفادهٔ کودک از این قدرت برای دروغگویی شد؟
شاید مهم ترین عامل بازدارنده از سوق یافتن کودک به سمت دروغگویی، برقراری اتصال عاطفی گرم، صبورانه و عمیق با او، و انتقال حس دوست داشتن و دوست داشتنی بودن به کودک است. مراقبت از یک رابطهٔ سرشار از عشق و اعتماد، میتواند مهمترین انگیزه برای صداقت باشد.
همچنین لازم است به نیاز یا احساسی که زمینه ساز دروغگویی در کودک است، توجه کرد؛ که میتواند تلاشی برای کسب توجه، جلوگیری از سرزنش شدن، یا صرفا شور و شوق یک خیالپردازی باشد.
✳️ میتوان در موقعیت های مختلف، به کودک در رها شدن از احساساتی مثل ترس یا شرم، که او را به سمت دروغ گفتن سوق میدهد، کمک کرد. به طور مثال هنگامی که از روی حواسپرتی مقداری از شیر یا غذایش را روی زمین ریخته است، به جای پرسیدن «چه کسی این کار را کرده؟»، میتوان به او گفت «بیا با هم تمیزش کنیم»؛ و با این کار، مانع از احساس نیاز کودک به دروغگویی برای جلوگیری از تنبیه یا سرزنش شد.
✳ اگر هدف کودک از دروغگویی، ساختن تصویر بهتری از خود در ذهن دیگران و تحت تاثیر قرار دادن آنها است، میتوان با ابراز تحسین و توجه بیشتر به توانمندی های کودک، نیاز او را به دروغگویی برای دریافت تحسین و توجه، کاهش داد.
✳️ صداقت و روراستی والدین با کودک، و سایر اعضای خانواده و دوستان، میتواند بهترین الگو برای شکل گیری رفتار راستگویی در کودک باشد. در جایگاه یک والد، هنگامی که به کودک میگویید کاری را ظرف ۵ دقیقه بعد یا دو روز بعد برای او انجام میدهید، سعی کنید مطمئن باشید که واقعأ در همان زمان آن کار را انجام خواهید داد.
هنگامی که کاری انجام داده اید که نسبت به آن احساس پشیمانی یا اشتباه می کنید، دروغ نگفتن راجع به آن کار و احساساتتان، باعث خواهد شد که جرأت اعتراف به اشتباهات و حرف زدن راجع به احساسات مختلف، در کودک تقویت شود.
✳ هنگامی که از دروغگویی کودک دچار احساس رنجش و سرخوردگی میشوید، راجع به این احساس خود با کودک حرف بزنید: «وقتی حقیقت را به من نمی گویی غمگین و نگران میشوم».
✳ درک تفاوت بین دروغ سفید یا دروغ مصلحتی، که برای مراقبت از احساسات دیگران گفته میشود، از دروغ غیراخلاقی که هدف آن فریب دادن دیگران است، برای کودک دشوار است. بهتر است که فهم این موضوع را به سنین پس از ۶ یا ۷ سالگی موکول کرد. تا آن زمان بهتر است که در مقابل کودک تا حد امکان، گفتن دروغ های سفید خود را هم به حداقل برسانید و اگر مجبور به آن شدید، به کودک توضیح بدهید که به چه دلیل چنین دروغی را گفتید.
✳️ اگر احساس می کنید دروغ گفتن برای کودک تبدیل به یک عادت شده است، خود را ناتوان از برقراری یک رابطهٔ صادقانه با کودک می بینید، یا دروغ گفتن کودک با رفتارهای مشکل سازی مثل دزدی، تخریب وسایل، آزار رساندن به همسالان یا حیوانات و.. همراه شده است، دریافت کمک حرفه ای را مدنظر قرار دهید.
✳ در نهایت، همانند هر توانایی دیگری، توانایی راستگویی هم میتواند در طول زمان رشد یافته و تقویت شود. صداقت و روراستی والدین در محیط خانواده، جامعه و در هر یک از تعاملات روزمره ای که کودک همواره نظاره گر والدین در آنها است، میتواند بهترین کمک برای رشد این توانایی در کودک باشد.
#روان_پزشکی #کودک #اطفال
#فرزند_پروری #روان_درمانی
🆔@alipsychiatrist
https://t.me/alipsychiatrist
https://www.psychologytoday.com/intl/blog/going-beyond-intelligence/201803/truth-lies-and-imagination
Telegram
attach 📎
Forwarded from علی نیکجو «روانپزشک- رواندرمانگر تحلیلی»
📌 دوستان خیالی در دنیای کودک چه میکنند؟
✍🏼 Eileen Kennedy-Moore
▫ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو
@alipsychiatrist
✳ در سالهای ابتدایی کودکی، اغلب بچه ها با عروسکها و اسباب بازی های خود طوری رفتار می کنند که انگار آنها موجوداتی زنده هستند. با رسیدن به حدود ۷ سالگی، نزدیک به ۳۰ درصد از کودکان، شروع به خلق دوستان خیالی و بازی با آنها می کنند.
دوستان نامرئی، میتوانند انسان، حیوان یا موجوداتی کاملاً ساختهٔ ذهن کودک باشند. ممکن است یک نفر، یا گروهی از افراد باشند؛ شکل های متنوعی که این دوستان نامرئی، در تصورات کودک، به خود می گیرند، نشانه ای از قدرت تخیل در کودک است.
اگر از کودک درباهٔ همراه خیالی اش سوال شود، میتواند به راحتی، ویژگی های ظاهری و رفتاری او را توصیف کند. آنها حتی ممکن است جزئیاتی درباره لمس کردن یا شنیدن صدای دوست خیالی شان بیان کنند. علیرغم این تجربه ها، اغلب کودکان می دانند که این همنشینها، واقعی نیستند.
✳️ دوستان نامرئی ممکن است گاهی برای چند سال، قسمتی از زندگی کودک و خانواده اش باشند؛ و در برخی موارد، حتی با پایان دوران کودکی هم، از بین نمیروند. مطالعات نشان داده اند که نوجوانان خلاق و توانمند از نظر مهارتهای اجتماعی، به احتمال بیشتری دوستان خیالی برای خود خلق می کنند. و البته، درحالت نرمال، این دوستی ها جایگزین روابط واقعی آنها نمیشود.
در میان بزرگسالان، افرادی مثل نویسندگان داستانهای تخیلی، اغلب درباره شخصیتهای داستانهای خود به گونه ای صحبت میکنند که انگار در کنار آن شخصیت ها زندگی می کنند؛ این احساس میتواند چیزی شبیه به زندگی کودک در کنار همراهان خیالی اش باشد.
✳️ ممکن است تصور شود که بچه هایی که دوستان خیالی برای خود خلق می کنند، بچه های منزوی و تنهایی هستند که در برقراری روابط اجتماعی مشکل دارند. اما تحقیقات علمی، از این فرض حمایت نمی کنند؛ بلکه برعکس، نشان میدهند که این بچه ها، در مقایسه با همسالان خود که چنین تجربهای را ندارند، کمتر خجالتی هستند، بیشتر لبخند میزنند و در تعاملاتی که مستلزم تصور کردن و فکر کردن به احساسات و افکار دیگران است، بهتر عمل می کنند.
هم چنین نشان داده شده است که بچههایی که کمتر تلویزیون تماشا می کنند و زمانهای خالی بیشتری برای تصورات خلاقانه دارند، به احتمال بیشتری، همراهان خیالی برای خود میسازند.
✳️ داشتن دوستان خیالی، نشانهٔ وجود اختلال در کودک نیست. بلکه بسیاری از اوقات، حتی میتواند به عنوان منبع آرامش کودکی که در شرایط سخت قرار گرفته است، عمل کند. مطالعات متعددی وجود دارند که نشان میدهند بسیاری از کودکان، در هنگام رو به رو شدن با تجربه های آسیب زا، دوستان خیالی برای خود میسازند که به آنها در کنار آمدن با شرایط سخت کمک می کنند؛ و همچنین مشاهده شده است که این گروه از کودکان، در دراز مدت، تطابق بهتری با تجربهٔ آسیب زا، و صدمات روانی کمتری را تجربه می کنند.
در شرایط معمول، که کودک در بحران قرار ندارد، تعاملات مختلف کودک با همراهی خیالی اش، مثل سرزنش کردن دوست خیالی به خاطر یک بدرفتاری یا مراقبت از دوست خیالی در هنگام بیماری، به کودک کمک می کند که با ترسها، آرزوها، نیازها و توانایی های خود، رو به رو شود و در تماس نزدیک تری با دنیای درونی خود، در قالب همنشینی با یک دوست خیالی، قرار گیرد.
✳️ هنگامی که کودک به واسطهٔ همراهی با دوست خیالی خود، ایجاد مشکل می کند، به طور مثال خواسته های نامعمولی را از طرف همنشین نامرئی خود مطرح میکند، میتوان به جای به چالش کشیدن حضور دوست خیالی، به طور مثال به کودک گفت: "مادربزرگ میخواهد سوار ماشین ما شود، بنابراین دوستت مجبور است امروز جای دیگری را برای نشستن پیدا کند"، "فرقی نمیکند کدامیک از شما اینجا را اینقدر شلوغ کرده، به هر حال باید دوباره همه چیز را مرتب کنید".
در مواقعی که رفتار کودک مشکل ساز نیست، مثلا هنگامی که خواستار یک صندلی اضافه هنگام ناهار برای دوستش است، میتوان با ملایمت او را همراهی کرد. و در هرحال مهم است که هنگامی که والدین، متوجه حضور یک همنشین خیالی در دنیای کودک میشوند، آرام باشند، مضطرب نشوند، و با نشان دادن علاقه به دانستن بیشتر، راجع به ویژگی های دوست نامرئی از کودک سوال کنند؛ و به این ترتیب، به دنیای درونی آرزوها، ترسها، علائق و نگرانی های کودک نزدیکتر شوند.
#روان_پزشکی
#کودک #روان_درمانی #اطفال
#فرزند_پروری #روان_درمانی_تحلیلی
🆔@alipsychiatrist
https://www.psychologytoday.com/intl/blog/growing-friendships/201301/imaginary-friends
✍🏼 Eileen Kennedy-Moore
▫ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو
@alipsychiatrist
✳ در سالهای ابتدایی کودکی، اغلب بچه ها با عروسکها و اسباب بازی های خود طوری رفتار می کنند که انگار آنها موجوداتی زنده هستند. با رسیدن به حدود ۷ سالگی، نزدیک به ۳۰ درصد از کودکان، شروع به خلق دوستان خیالی و بازی با آنها می کنند.
دوستان نامرئی، میتوانند انسان، حیوان یا موجوداتی کاملاً ساختهٔ ذهن کودک باشند. ممکن است یک نفر، یا گروهی از افراد باشند؛ شکل های متنوعی که این دوستان نامرئی، در تصورات کودک، به خود می گیرند، نشانه ای از قدرت تخیل در کودک است.
اگر از کودک درباهٔ همراه خیالی اش سوال شود، میتواند به راحتی، ویژگی های ظاهری و رفتاری او را توصیف کند. آنها حتی ممکن است جزئیاتی درباره لمس کردن یا شنیدن صدای دوست خیالی شان بیان کنند. علیرغم این تجربه ها، اغلب کودکان می دانند که این همنشینها، واقعی نیستند.
✳️ دوستان نامرئی ممکن است گاهی برای چند سال، قسمتی از زندگی کودک و خانواده اش باشند؛ و در برخی موارد، حتی با پایان دوران کودکی هم، از بین نمیروند. مطالعات نشان داده اند که نوجوانان خلاق و توانمند از نظر مهارتهای اجتماعی، به احتمال بیشتری دوستان خیالی برای خود خلق می کنند. و البته، درحالت نرمال، این دوستی ها جایگزین روابط واقعی آنها نمیشود.
در میان بزرگسالان، افرادی مثل نویسندگان داستانهای تخیلی، اغلب درباره شخصیتهای داستانهای خود به گونه ای صحبت میکنند که انگار در کنار آن شخصیت ها زندگی می کنند؛ این احساس میتواند چیزی شبیه به زندگی کودک در کنار همراهان خیالی اش باشد.
✳️ ممکن است تصور شود که بچه هایی که دوستان خیالی برای خود خلق می کنند، بچه های منزوی و تنهایی هستند که در برقراری روابط اجتماعی مشکل دارند. اما تحقیقات علمی، از این فرض حمایت نمی کنند؛ بلکه برعکس، نشان میدهند که این بچه ها، در مقایسه با همسالان خود که چنین تجربهای را ندارند، کمتر خجالتی هستند، بیشتر لبخند میزنند و در تعاملاتی که مستلزم تصور کردن و فکر کردن به احساسات و افکار دیگران است، بهتر عمل می کنند.
هم چنین نشان داده شده است که بچههایی که کمتر تلویزیون تماشا می کنند و زمانهای خالی بیشتری برای تصورات خلاقانه دارند، به احتمال بیشتری، همراهان خیالی برای خود میسازند.
✳️ داشتن دوستان خیالی، نشانهٔ وجود اختلال در کودک نیست. بلکه بسیاری از اوقات، حتی میتواند به عنوان منبع آرامش کودکی که در شرایط سخت قرار گرفته است، عمل کند. مطالعات متعددی وجود دارند که نشان میدهند بسیاری از کودکان، در هنگام رو به رو شدن با تجربه های آسیب زا، دوستان خیالی برای خود میسازند که به آنها در کنار آمدن با شرایط سخت کمک می کنند؛ و همچنین مشاهده شده است که این گروه از کودکان، در دراز مدت، تطابق بهتری با تجربهٔ آسیب زا، و صدمات روانی کمتری را تجربه می کنند.
در شرایط معمول، که کودک در بحران قرار ندارد، تعاملات مختلف کودک با همراهی خیالی اش، مثل سرزنش کردن دوست خیالی به خاطر یک بدرفتاری یا مراقبت از دوست خیالی در هنگام بیماری، به کودک کمک می کند که با ترسها، آرزوها، نیازها و توانایی های خود، رو به رو شود و در تماس نزدیک تری با دنیای درونی خود، در قالب همنشینی با یک دوست خیالی، قرار گیرد.
✳️ هنگامی که کودک به واسطهٔ همراهی با دوست خیالی خود، ایجاد مشکل می کند، به طور مثال خواسته های نامعمولی را از طرف همنشین نامرئی خود مطرح میکند، میتوان به جای به چالش کشیدن حضور دوست خیالی، به طور مثال به کودک گفت: "مادربزرگ میخواهد سوار ماشین ما شود، بنابراین دوستت مجبور است امروز جای دیگری را برای نشستن پیدا کند"، "فرقی نمیکند کدامیک از شما اینجا را اینقدر شلوغ کرده، به هر حال باید دوباره همه چیز را مرتب کنید".
در مواقعی که رفتار کودک مشکل ساز نیست، مثلا هنگامی که خواستار یک صندلی اضافه هنگام ناهار برای دوستش است، میتوان با ملایمت او را همراهی کرد. و در هرحال مهم است که هنگامی که والدین، متوجه حضور یک همنشین خیالی در دنیای کودک میشوند، آرام باشند، مضطرب نشوند، و با نشان دادن علاقه به دانستن بیشتر، راجع به ویژگی های دوست نامرئی از کودک سوال کنند؛ و به این ترتیب، به دنیای درونی آرزوها، ترسها، علائق و نگرانی های کودک نزدیکتر شوند.
#روان_پزشکی
#کودک #روان_درمانی #اطفال
#فرزند_پروری #روان_درمانی_تحلیلی
🆔@alipsychiatrist
https://www.psychologytoday.com/intl/blog/growing-friendships/201301/imaginary-friends
Telegram
attach 📎