Kashanica کاشانیکا
52 subscribers
16.3K photos
8.65K videos
1.05K files
9.87K links
کاشان؛نخستین مدنیت جهان

کاشانیکا به فرهنگ و هنر و آسیب های اجتماعی ایران و جهان می پردازد
لینک گروه کاشانیکا:
https://t.me/joinchat/QHvfU6yISEjzAgGh

http://kashanica.blog.ir
T.me/Kashanica ©
Download Telegram
به بهانه‌ی سالگرد درگذشت هوشنگ گلشیری
هوشنگ گلشیری؛ جان پر شور خلاق ِ نوآور*
goo.gl/NiwVV0

هوشنگ گلشیری آن روزهای خود را این‌گونه توصیف می‌کند: «از ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۲ در اصفهان زيسته‌ام. تا ۳۷ آموختن و خواندن بود و آشنايی از درون با سنت‌های ريشه‌دار، آن هم آدمی كه الخی بار آمده بود، در خانه‌ای شلوغ. ما شش بچه بوديم و يكی هم بعد آمد و مسكنمان اتاقی كوچك بود و صندوقخانه‌ای. خانه هم چند اتاق داشت با كلی آدم. تابستان‌ها هم كار می‌كرديم، در بازار، من و برادر بزرگتر و بعد از ديپلم گرفتن هم من باز مدّتی در كارخانه‌ای، مدّتی هم در بازار، در دكان رنگرزی و خرازی و بالاخره در دكان قنادی، كار كردم. مدّتی هم در تهران و در خاكبرداری زمينی كه قرار بود برق آلستوم فعلی شود. بالاخره از دفتر اسناد رسمی سر درآوردم، پس از گرفتن ديپلم.»

آشنایی با انجمن ادبی صائب اتفاق مهمی در زندگی گلشیری محسوب می‌شد که در همین دوره اتفاق افتاد. او از سال ۱۳۳۹ به این انجمن ادبی می‌رفت که این به تعبیر خودش «انجمن‌نشینی» از سال ۱۳۴۲ و ۱۳۴۳ ادامه داشت. شرکت در این جلسات باعث آشنایی گلشیری با برخی از نویسندگان آن روز اصفهان شد؛ همین‌طور زمینه‌ساز آشنایی گلشیری با بعضی از فعالان سیاسی شد که موجبات دستگیری او در سال ۱۳۴۰ را فراهم ساخت. «چند ماهی زندان مرا از درون با اعضای حزب توده آشنا ساخت. بسیاری از داستان‌های سیاسی من با جهت‌گیری ضد چنان حزبی، آن سال نطفه بست. مثل «عکسی برای قاب عکس خالی من»، «هر دو روی یک سکه»، «یک داستان خوب اجتماعی»، و بالاخره بعدها «جبه‌خانه».» گلشیری کار ادبی خود را در سال ۱۳۳۹ با جمع‌آوری فولکلور مناطق اصفهان آغاز کرد. گلشیری در پایان سال ۱۳۴۱ از زندان آزاد شد و در همان سال از «دانش‌کده‌ی ادبیات اصفهان» فارغ‌التحصیل شد.

هوشنگ گلشیری با نوشتن رمان کوتاه «شازده احتجاب» در اواخر دهه‌ی ۴۰ شمسی و در سال ۱۳۴۸ به شهرت فراوانی دست یافت. این کتاب توسط «جیمی بوکان»، نویسنده‌ی اسکاتلندی، به زبان انگلیسی ترجمه شده است. این کتاب هم‌چنین به زبان فرانسه نیز ترجمه شده است. بهمن فرمان‌آرا، کارگردان سی‌نما نیز فیلمی با نام «شازده احتجاب» و با اقتباس از این رمان ساخته است.

داريوش مهرجويی، کارگردان سینما در مورد این اثر گلشیری چنین می‌گوید: «اگر بخواهيم از چهار پنج رمان مهم و معتبر قرن چهاردهم هجری در پهنه‌ی ادبيات ايران نام ببريم، بی‌شک، «شازده احتجاب» يکی از آن‌ها خواهد بود؛ چه به لحاظ ساختار و معماری کار و چه از نظر محتوا و ژرف‌بينی‌های به‌کاررفته در آن. قبل از هر چيز اهميت اين کتاب در آن است که شيوه‌ی شهادت دادن نسل جديد به نسل قديم را به ما می‌آموزند.»

پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ و چندی بعد از آن و با کشتن مختاری و پوینده توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، گلشیری نیز تحت فشار طاقت‌فرسای نیروهای امنیتی قرار گرفت. او در تشییع جنازه‌ی مختاری در حالی در مرگ دوست متاثر است چنین می‌گوید: «آن‌قدر عزا بر سر ما ریختند که فرصت زاری‌کردن نداریم. پیام، دقیق، به ما رسیده است: خفه می‌کنیم. ما هم حاضریم... پیام آشکار است. ما از خدا هم می‌خواهیم که انتقام ما را از شب‌زدگان بگیرد.»

در ۱۶ خرداد ۱۳۷۹ هوشنگ گلشیری، در سن ۶۱ سالگی و بر اثر ابتلا به بیماری مننژیت در بیمارستان «ایران‌مهر» تهران درگذشت و در امام‌زاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.

بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1Le6DZE

*عنوان برگرفته از فرج سرکوهی است.

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from sarzaminjavid سرزمین جاوید 2 (sarzamin javid.com)
به نام خدا؛ کانون نویسندگان چگونه تمام شد؟
در 23 مهر 1373 متن موسوم به «ما نویسنده‌ایم» با 134 امضا منتشر شد که آن‌هم راه به جایی برای احیای کانون نبرد؛ اما در فضای بسته دولت سازندگی، ندایی بود که از زاویه‌دل خیلی‌های دیگر هم برمی‌خاست و به همین علت شنیده شد. این متن را عده‌ای از کسانی که پیش از آن از کانون بیرون رفته بودند هم امضا کردند. در سال‌های 1375 و 1376 با برخی از حوادث امنیتی دوباره نام کانون بر سر زبان‌ها افتاد. ادامه:
http://www.sarzaminjavid.com/Iwae-2
#کانون_نویسندگان_ایران #فرج_سرکوهی #هوشنگ_گلشیری #احمد_شاملو #غلامحسین_ساعدی #رضا_براهنی #به‌_آذین #سیاوش_کسرایی #هوشنگ_ابتهاج #فریدون_تنکابنی #باقر_پرهام #نویسنده #ما_نویسنده_ایم #محسن_یلفانی #اسماعیل_خویی #بهرام_بیضایی #سیمین_بهبهانی #علی_اشرف_درویشیان #کردوانی #شیرین_عبادی #فرزانه_طاهری #عطا_الله_مهاجرانی
@IranbananOfficial
Forwarded from اتچ بات
📽 #فیلم #مستند « ده شب شعر » انیستیتو گوته

با سخنرانی بهرام بیضایی، محمد علی سپانلو،
#هوشنگ_گلشیری، #غلامحسین_ساعدی یکی از مهم ترین رویدادهای فرهنگی ایرانی که در سال ١٣۵۶ در باغ سفارت آلمان برگزار شد.

🔹پاییز سال ۱۳۵۶ خورشیدی، پیشنهاد برگزاری برنامه ای با حضور شصت شاعر و نویسنده، از سوی #کانون_نویسندگان_ایران به دکتر #هاینس_بکر ـ مدیر #انستیتو_گوته در ایران ـ به شکل گیری ده شب شعر و سخنرانی در باغ سفارت آلمان در تهران، انجامید.

🔹این برنامه که بنا بود با پی رنگی فرهنگی، در ستایش #آزادی و پرداختن به مشکلات نویسندگان و شاعران در غیبت آزادی بیان تنظیم شود، با استقبال بی مانند مردم، به ویژه دانشجویان، از هر گوشه ایران رو به‌ رو شد. پوستر این برنامه که به دست #بزرگ_خضرایی ـ گرافیست و نقاش ـ و با تصویر نمادین "#ماهی_سیاه_کوچولو#صمد_بهرنگی طراحی شده بود.

🔹 دکتر #اسماعیل_خویی ـ از سخنرانهای آن شبها ـ بعد‌ها آن ده شب شعر را فرصتی استثنائی نامید که کانون نویسندگان توانست دریابد و از آن بهره به‌هنگام برد. گستره پیام این حرکت، به تدریج، از مرزهای کشور نیز برون شد و روشنفکران بسیاری از جمله #ژان_پل_سار‌تر، #سیمون_دوبوار، #موریس_کلاول، #ژان_مینگو، #لویی_آراگون و… در نامه ای پشتیبانی و ستایش خود را از این حرکت شاعران، نویسندگان و شرکت کنندگان در برنامه اعلام داشتند.
گرچه مطالب ارائه‌ شده در این شبها به گفته هیات دبیران کانون نویسندگان ایران بنا نبود لحن تند و ضد سلطنت بگیرد، و بیانیه کانون نویسندگان نیز که شب نخست توسط #رحمت‌الله_مقدم_مراغه‌ای خوانده شد، نشان از چنان لحن و جهت گیری نداشت، سخنرانی ها از شب سوم به بعد به گونه ای دیگر پیش رفت:

🔹نخستین برنامه در تاریخ هجدهم مهر، با این سخنان گشوده شد:

" در گفتار‌ها غرض بیش از همه آن خواهد بود که کانون نویسندگان ایران بیشتر و بهتر شناسانده‌ شود و خواست اساسی آن، یعنی #آزادی_اندیشه و #قلم، و راستای کوشش های آن به منظور آنکه این آزادی در عمل بنشیند و به صورت یکی از داده های عادی زندگی اجتماع ما درآید، به اطلاع همگان برسد "

- در شب دوم دکتر #منوچهر_هزارخانی با طعنه از " #قیم‌ها_و_مرشدان_آزادی " سخن گفت و سایه دستگاه حاکم بر گستره های فرهنگی را زیر پرسش برد.

- #شمس_آل‌_احمد در سخنانش در سومین شب برنامه از " لجنزار بی قانونی های تنگ چشمانه دولت و تلقیات و برداشتهای فاشیستی حاکم بر جامعه" سخن گفت.

- در پنجمین شب، #باقر_مؤمنی به رغم خواست دستگاه حاکم در استفاده از واژه #ممیزی بار‌ها واژه #سانسور را به کار برد و حتی عنوان سخنرانی اش را " سانسور و عوارض ناشی از آن " برگزید و تاکید کرد که:

" طرفداران سانسور در هیت حاکمه اخلاق و مذهب را دستاویز سانسور قرار میدهند ".

- و در ‌‌نهایت سخنان #سعید_سلطانپور، که اخیرا از زندان آزاد شده‌ بود و صدای معترض، چریکی و انقلابی شعرش، هیجان بسیاری در جمعیت برانگیخت، و #به‌_آذین را مجبور به دعوت سخنرانان به اعتدال کرد.

- دکتر بکر نیز در چند جمله کوتاه ضمن ادای احترام به هر برداشت و برخورد مردم ایران به مسائل سیاسی کشور خود، یادآور شد که شبهای شعر گوته برنامه هایی فرهنگی است و دکتر #باقر_پرهام در بیانیه ای از سوی هیات دبیران کانون نویسندگان ایران از تندروی های پیش‌آمده ابراز تاسف کرد تا امکان ادامه ‌دادن برنامه ها برجای بماند.

- به هر روی، ده شب شعر گوته، با حضور نیروهای انتظامی در پشت دیوارهای باغ سفارت، در حالی ادامه یافت که وزارت اطلاعات و جهانگردی، رسانه های درون کشور ـ از جمله روزنامه ها ـ را از پوشش خبری این ده شب منع کرده بود؛ با این وجود، به روایت سیروس علی‌نژاد ـ روزنامه نگار و معاون سردبیر روزنامه آیندگان در آن زمان ـ مطبوعات،‌ گاه، در اندازه هایی مانند دو یا سه ستون، که معاون وزارت اطلاعات و جهانگردی وقت ـ عطا‌ءلله تدین ـ هر شب شخصا برای هر روزنامه تعیین میکرد، به این جریان میپرداختند.

- دکتر بکر بعد‌ها گفت در آن ده شب، از شدت نگرانی، هشت کیلوگرم وزن کم کرده بود!

- ده شب‌ شعر گوته، که در ‌‌نهایت بدون دخالت #ساواک به انجام رسید، یک حادثه به یادماندنی در تاریخ فرهنگ هم روزگار ما، و در نگاه برخی تحلیل گران، یکی از نمادهای حرکتی است که در ‌‌نهایت به انقلاب اسلامی انجامید.

- #محمدعلی_سپانلو، از اعضای کانون نویسندگان ایران، بر این باور است که استقبال پرشور و استثنائی مخاطبان از برخی شعر‌ها و سخنرانی ها، به ویژه سخنان انقلابی سعید سلطان‌پور، میتواند نشانی از ذهنیت و خواست آن روزگار جامعه باشد.

🔗 📽 فایل ضمیمه #فیلم_مستند " #ده_شب_شعر "

https://t.me/Esmailkhoi
https://t.me/iranbananofficial