Forwarded from sarzaminjavid.com سرزمین جاوید
https://goo.gl/7K0zzf جعفروالی درگذشت.روایت همکاری اوباغلامحسین ساعدی http://www.sarzaminjavid.com/Jafar-Vali #هنرپیشه #فیلم #جعفر_والی #نمایش #غلامحسین_ساعدی #تئاتر #سینما #بازیگر #نمایشنامه #ایران #امیر_پریزاد #سرزمین_جاوید
@sarzaminjavid #sarzaminjavid #amirparizad #iran
http://www.aparat.com/sarzaminjavid.com
@sarzaminjavid #sarzaminjavid #amirparizad #iran
http://www.aparat.com/sarzaminjavid.com
Forwarded from اتچ بات
جامعهای که بیرون تاریخ ایستاده محکوم به فناست،ساعدی
«ترس و لرز» و تمثیلاتِ ساعدی؛جدال بر سَر چیزهای پَست
بهگمانِ ساعدی چنین وضعیتی، اوجِ فلاکت است که آدمها را بدونِ هیچ اندیشه و آگاهی در قامتِ موجوداتی منفعل بهسمتِ نوعی رودررویی میکشاند: رودررویی با توهین. «هیچچیزِ طبقاتی [مبارزه آگاهانه طبقاتی] وجود نداشت. فقط به همه اهانت شده بود.» اهانتِ فقر و تنگدستی و تنگفهمی که در زیر پوستِ داستانهای «ترس و لرز» نَشت میکند و بهجای آنکه در آن جوانه بزند، آنها را از درون میپوسانَد.
«نخست خوراک و پوشاک را بجویید، آنگاه ملکوت بر شما مزید خواهد شد.» والتر بنیامین با ارجاع به این عبارتِ از هگل، مینویسد: پیکار طبقاتی که مورخانِ متأثر از مارکس آن را مدنظر دارند، جنگی است بر سَر چیزهای پَست و مادی که بدون آنها وجودِ هیچچیزِ والا و معنوی ممکن نیست. بااینحال، این امور والا حضور در پیکار طبقاتی را در هیئتی سوای غنایم فاتحان به نمایش میگذارند. در داستانهای ساعدی این پیکار طبقاتی
-پیکارِ ناخواسته یا ناآگاهانهای که توهینِ فقر شکل میدهد- در همان سطحِ جدال بر سَر چیزهای پَست میمانَد و به مرتبه بعدی نمیرود، درست مانند غنایمی که حتا بدون جنگِ واقعی یا مرئی، در قصه ششم به دستِ اهالی روستا افتاده و آنها بر سَر تقسیمشان به جان هم افتادهاند. آن امرِ والا که بناست تقدیرِ پیکار طبقاتی را رقم بزند، در این داستانها غایب است.ادامه :⬇️
http://www.sarzaminjavid.com/Gholam-Hossein-Saedi
#غلامحسین_ساعدی #ساعدی #نویسنده #کتاب #عزاداران_بیل #ترس_و_لرز #واهمه_های_بی_نام_و_نشان #کلاژ #امیر_پریزاد
#amirparizad #collage
aparat.com/sarzaminjavid.com
instagram.com/sarzaminjavidcom
«ترس و لرز» و تمثیلاتِ ساعدی؛جدال بر سَر چیزهای پَست
بهگمانِ ساعدی چنین وضعیتی، اوجِ فلاکت است که آدمها را بدونِ هیچ اندیشه و آگاهی در قامتِ موجوداتی منفعل بهسمتِ نوعی رودررویی میکشاند: رودررویی با توهین. «هیچچیزِ طبقاتی [مبارزه آگاهانه طبقاتی] وجود نداشت. فقط به همه اهانت شده بود.» اهانتِ فقر و تنگدستی و تنگفهمی که در زیر پوستِ داستانهای «ترس و لرز» نَشت میکند و بهجای آنکه در آن جوانه بزند، آنها را از درون میپوسانَد.
«نخست خوراک و پوشاک را بجویید، آنگاه ملکوت بر شما مزید خواهد شد.» والتر بنیامین با ارجاع به این عبارتِ از هگل، مینویسد: پیکار طبقاتی که مورخانِ متأثر از مارکس آن را مدنظر دارند، جنگی است بر سَر چیزهای پَست و مادی که بدون آنها وجودِ هیچچیزِ والا و معنوی ممکن نیست. بااینحال، این امور والا حضور در پیکار طبقاتی را در هیئتی سوای غنایم فاتحان به نمایش میگذارند. در داستانهای ساعدی این پیکار طبقاتی
-پیکارِ ناخواسته یا ناآگاهانهای که توهینِ فقر شکل میدهد- در همان سطحِ جدال بر سَر چیزهای پَست میمانَد و به مرتبه بعدی نمیرود، درست مانند غنایمی که حتا بدون جنگِ واقعی یا مرئی، در قصه ششم به دستِ اهالی روستا افتاده و آنها بر سَر تقسیمشان به جان هم افتادهاند. آن امرِ والا که بناست تقدیرِ پیکار طبقاتی را رقم بزند، در این داستانها غایب است.ادامه :⬇️
http://www.sarzaminjavid.com/Gholam-Hossein-Saedi
#غلامحسین_ساعدی #ساعدی #نویسنده #کتاب #عزاداران_بیل #ترس_و_لرز #واهمه_های_بی_نام_و_نشان #کلاژ #امیر_پریزاد
#amirparizad #collage
aparat.com/sarzaminjavid.com
instagram.com/sarzaminjavidcom
Telegram
attach 📎
Forwarded from sarzaminjavid سرزمین جاوید 2 (sarzamin javid.com)
به نام خدا؛ کانون نویسندگان چگونه تمام شد؟
در 23 مهر 1373 متن موسوم به «ما نویسندهایم» با 134 امضا منتشر شد که آنهم راه به جایی برای احیای کانون نبرد؛ اما در فضای بسته دولت سازندگی، ندایی بود که از زاویهدل خیلیهای دیگر هم برمیخاست و به همین علت شنیده شد. این متن را عدهای از کسانی که پیش از آن از کانون بیرون رفته بودند هم امضا کردند. در سالهای 1375 و 1376 با برخی از حوادث امنیتی دوباره نام کانون بر سر زبانها افتاد. ادامه:
http://www.sarzaminjavid.com/Iwae-2
#کانون_نویسندگان_ایران #فرج_سرکوهی #هوشنگ_گلشیری #احمد_شاملو #غلامحسین_ساعدی #رضا_براهنی #به_آذین #سیاوش_کسرایی #هوشنگ_ابتهاج #فریدون_تنکابنی #باقر_پرهام #نویسنده #ما_نویسنده_ایم #محسن_یلفانی #اسماعیل_خویی #بهرام_بیضایی #سیمین_بهبهانی #علی_اشرف_درویشیان #کردوانی #شیرین_عبادی #فرزانه_طاهری #عطا_الله_مهاجرانی
@IranbananOfficial ™
در 23 مهر 1373 متن موسوم به «ما نویسندهایم» با 134 امضا منتشر شد که آنهم راه به جایی برای احیای کانون نبرد؛ اما در فضای بسته دولت سازندگی، ندایی بود که از زاویهدل خیلیهای دیگر هم برمیخاست و به همین علت شنیده شد. این متن را عدهای از کسانی که پیش از آن از کانون بیرون رفته بودند هم امضا کردند. در سالهای 1375 و 1376 با برخی از حوادث امنیتی دوباره نام کانون بر سر زبانها افتاد. ادامه:
http://www.sarzaminjavid.com/Iwae-2
#کانون_نویسندگان_ایران #فرج_سرکوهی #هوشنگ_گلشیری #احمد_شاملو #غلامحسین_ساعدی #رضا_براهنی #به_آذین #سیاوش_کسرایی #هوشنگ_ابتهاج #فریدون_تنکابنی #باقر_پرهام #نویسنده #ما_نویسنده_ایم #محسن_یلفانی #اسماعیل_خویی #بهرام_بیضایی #سیمین_بهبهانی #علی_اشرف_درویشیان #کردوانی #شیرین_عبادی #فرزانه_طاهری #عطا_الله_مهاجرانی
@IranbananOfficial ™
Forwarded from اتچ بات
📽 #فیلم #مستند « ده شب شعر » انیستیتو گوته
با سخنرانی بهرام بیضایی، محمد علی سپانلو، #هوشنگ_گلشیری، #غلامحسین_ساعدی یکی از مهم ترین رویدادهای فرهنگی ایرانی که در سال ١٣۵۶ در باغ سفارت آلمان برگزار شد.
🔹پاییز سال ۱۳۵۶ خورشیدی، پیشنهاد برگزاری برنامه ای با حضور شصت شاعر و نویسنده، از سوی #کانون_نویسندگان_ایران به دکتر #هاینس_بکر ـ مدیر #انستیتو_گوته در ایران ـ به شکل گیری ده شب شعر و سخنرانی در باغ سفارت آلمان در تهران، انجامید.
🔹این برنامه که بنا بود با پی رنگی فرهنگی، در ستایش #آزادی و پرداختن به مشکلات نویسندگان و شاعران در غیبت آزادی بیان تنظیم شود، با استقبال بی مانند مردم، به ویژه دانشجویان، از هر گوشه ایران رو به رو شد. پوستر این برنامه که به دست #بزرگ_خضرایی ـ گرافیست و نقاش ـ و با تصویر نمادین "#ماهی_سیاه_کوچولو"ی #صمد_بهرنگی طراحی شده بود.
🔹 دکتر #اسماعیل_خویی ـ از سخنرانهای آن شبها ـ بعدها آن ده شب شعر را فرصتی استثنائی نامید که کانون نویسندگان توانست دریابد و از آن بهره بههنگام برد. گستره پیام این حرکت، به تدریج، از مرزهای کشور نیز برون شد و روشنفکران بسیاری از جمله #ژان_پل_سارتر، #سیمون_دوبوار، #موریس_کلاول، #ژان_مینگو، #لویی_آراگون و… در نامه ای پشتیبانی و ستایش خود را از این حرکت شاعران، نویسندگان و شرکت کنندگان در برنامه اعلام داشتند.
گرچه مطالب ارائه شده در این شبها به گفته هیات دبیران کانون نویسندگان ایران بنا نبود لحن تند و ضد سلطنت بگیرد، و بیانیه کانون نویسندگان نیز که شب نخست توسط #رحمتالله_مقدم_مراغهای خوانده شد، نشان از چنان لحن و جهت گیری نداشت، سخنرانی ها از شب سوم به بعد به گونه ای دیگر پیش رفت:
🔹نخستین برنامه در تاریخ هجدهم مهر، با این سخنان گشوده شد:
" در گفتارها غرض بیش از همه آن خواهد بود که کانون نویسندگان ایران بیشتر و بهتر شناسانده شود و خواست اساسی آن، یعنی #آزادی_اندیشه و #قلم، و راستای کوشش های آن به منظور آنکه این آزادی در عمل بنشیند و به صورت یکی از داده های عادی زندگی اجتماع ما درآید، به اطلاع همگان برسد "
- در شب دوم دکتر #منوچهر_هزارخانی با طعنه از " #قیمها_و_مرشدان_آزادی " سخن گفت و سایه دستگاه حاکم بر گستره های فرهنگی را زیر پرسش برد.
- #شمس_آل_احمد در سخنانش در سومین شب برنامه از " لجنزار بی قانونی های تنگ چشمانه دولت و تلقیات و برداشتهای فاشیستی حاکم بر جامعه" سخن گفت.
- در پنجمین شب، #باقر_مؤمنی به رغم خواست دستگاه حاکم در استفاده از واژه #ممیزی بارها واژه #سانسور را به کار برد و حتی عنوان سخنرانی اش را " سانسور و عوارض ناشی از آن " برگزید و تاکید کرد که:
" طرفداران سانسور در هیت حاکمه اخلاق و مذهب را دستاویز سانسور قرار میدهند ".
- و در نهایت سخنان #سعید_سلطانپور، که اخیرا از زندان آزاد شده بود و صدای معترض، چریکی و انقلابی شعرش، هیجان بسیاری در جمعیت برانگیخت، و #به_آذین را مجبور به دعوت سخنرانان به اعتدال کرد.
- دکتر بکر نیز در چند جمله کوتاه ضمن ادای احترام به هر برداشت و برخورد مردم ایران به مسائل سیاسی کشور خود، یادآور شد که شبهای شعر گوته برنامه هایی فرهنگی است و دکتر #باقر_پرهام در بیانیه ای از سوی هیات دبیران کانون نویسندگان ایران از تندروی های پیشآمده ابراز تاسف کرد تا امکان ادامه دادن برنامه ها برجای بماند.
- به هر روی، ده شب شعر گوته، با حضور نیروهای انتظامی در پشت دیوارهای باغ سفارت، در حالی ادامه یافت که وزارت اطلاعات و جهانگردی، رسانه های درون کشور ـ از جمله روزنامه ها ـ را از پوشش خبری این ده شب منع کرده بود؛ با این وجود، به روایت سیروس علینژاد ـ روزنامه نگار و معاون سردبیر روزنامه آیندگان در آن زمان ـ مطبوعات، گاه، در اندازه هایی مانند دو یا سه ستون، که معاون وزارت اطلاعات و جهانگردی وقت ـ عطاءلله تدین ـ هر شب شخصا برای هر روزنامه تعیین میکرد، به این جریان میپرداختند.
- دکتر بکر بعدها گفت در آن ده شب، از شدت نگرانی، هشت کیلوگرم وزن کم کرده بود!
- ده شب شعر گوته، که در نهایت بدون دخالت #ساواک به انجام رسید، یک حادثه به یادماندنی در تاریخ فرهنگ هم روزگار ما، و در نگاه برخی تحلیل گران، یکی از نمادهای حرکتی است که در نهایت به انقلاب اسلامی انجامید.
- #محمدعلی_سپانلو، از اعضای کانون نویسندگان ایران، بر این باور است که استقبال پرشور و استثنائی مخاطبان از برخی شعرها و سخنرانی ها، به ویژه سخنان انقلابی سعید سلطانپور، میتواند نشانی از ذهنیت و خواست آن روزگار جامعه باشد.
🔗 📽 فایل ضمیمه #فیلم_مستند " #ده_شب_شعر "
https://t.me/Esmailkhoi
https://t.me/iranbananofficial ™
با سخنرانی بهرام بیضایی، محمد علی سپانلو، #هوشنگ_گلشیری، #غلامحسین_ساعدی یکی از مهم ترین رویدادهای فرهنگی ایرانی که در سال ١٣۵۶ در باغ سفارت آلمان برگزار شد.
🔹پاییز سال ۱۳۵۶ خورشیدی، پیشنهاد برگزاری برنامه ای با حضور شصت شاعر و نویسنده، از سوی #کانون_نویسندگان_ایران به دکتر #هاینس_بکر ـ مدیر #انستیتو_گوته در ایران ـ به شکل گیری ده شب شعر و سخنرانی در باغ سفارت آلمان در تهران، انجامید.
🔹این برنامه که بنا بود با پی رنگی فرهنگی، در ستایش #آزادی و پرداختن به مشکلات نویسندگان و شاعران در غیبت آزادی بیان تنظیم شود، با استقبال بی مانند مردم، به ویژه دانشجویان، از هر گوشه ایران رو به رو شد. پوستر این برنامه که به دست #بزرگ_خضرایی ـ گرافیست و نقاش ـ و با تصویر نمادین "#ماهی_سیاه_کوچولو"ی #صمد_بهرنگی طراحی شده بود.
🔹 دکتر #اسماعیل_خویی ـ از سخنرانهای آن شبها ـ بعدها آن ده شب شعر را فرصتی استثنائی نامید که کانون نویسندگان توانست دریابد و از آن بهره بههنگام برد. گستره پیام این حرکت، به تدریج، از مرزهای کشور نیز برون شد و روشنفکران بسیاری از جمله #ژان_پل_سارتر، #سیمون_دوبوار، #موریس_کلاول، #ژان_مینگو، #لویی_آراگون و… در نامه ای پشتیبانی و ستایش خود را از این حرکت شاعران، نویسندگان و شرکت کنندگان در برنامه اعلام داشتند.
گرچه مطالب ارائه شده در این شبها به گفته هیات دبیران کانون نویسندگان ایران بنا نبود لحن تند و ضد سلطنت بگیرد، و بیانیه کانون نویسندگان نیز که شب نخست توسط #رحمتالله_مقدم_مراغهای خوانده شد، نشان از چنان لحن و جهت گیری نداشت، سخنرانی ها از شب سوم به بعد به گونه ای دیگر پیش رفت:
🔹نخستین برنامه در تاریخ هجدهم مهر، با این سخنان گشوده شد:
" در گفتارها غرض بیش از همه آن خواهد بود که کانون نویسندگان ایران بیشتر و بهتر شناسانده شود و خواست اساسی آن، یعنی #آزادی_اندیشه و #قلم، و راستای کوشش های آن به منظور آنکه این آزادی در عمل بنشیند و به صورت یکی از داده های عادی زندگی اجتماع ما درآید، به اطلاع همگان برسد "
- در شب دوم دکتر #منوچهر_هزارخانی با طعنه از " #قیمها_و_مرشدان_آزادی " سخن گفت و سایه دستگاه حاکم بر گستره های فرهنگی را زیر پرسش برد.
- #شمس_آل_احمد در سخنانش در سومین شب برنامه از " لجنزار بی قانونی های تنگ چشمانه دولت و تلقیات و برداشتهای فاشیستی حاکم بر جامعه" سخن گفت.
- در پنجمین شب، #باقر_مؤمنی به رغم خواست دستگاه حاکم در استفاده از واژه #ممیزی بارها واژه #سانسور را به کار برد و حتی عنوان سخنرانی اش را " سانسور و عوارض ناشی از آن " برگزید و تاکید کرد که:
" طرفداران سانسور در هیت حاکمه اخلاق و مذهب را دستاویز سانسور قرار میدهند ".
- و در نهایت سخنان #سعید_سلطانپور، که اخیرا از زندان آزاد شده بود و صدای معترض، چریکی و انقلابی شعرش، هیجان بسیاری در جمعیت برانگیخت، و #به_آذین را مجبور به دعوت سخنرانان به اعتدال کرد.
- دکتر بکر نیز در چند جمله کوتاه ضمن ادای احترام به هر برداشت و برخورد مردم ایران به مسائل سیاسی کشور خود، یادآور شد که شبهای شعر گوته برنامه هایی فرهنگی است و دکتر #باقر_پرهام در بیانیه ای از سوی هیات دبیران کانون نویسندگان ایران از تندروی های پیشآمده ابراز تاسف کرد تا امکان ادامه دادن برنامه ها برجای بماند.
- به هر روی، ده شب شعر گوته، با حضور نیروهای انتظامی در پشت دیوارهای باغ سفارت، در حالی ادامه یافت که وزارت اطلاعات و جهانگردی، رسانه های درون کشور ـ از جمله روزنامه ها ـ را از پوشش خبری این ده شب منع کرده بود؛ با این وجود، به روایت سیروس علینژاد ـ روزنامه نگار و معاون سردبیر روزنامه آیندگان در آن زمان ـ مطبوعات، گاه، در اندازه هایی مانند دو یا سه ستون، که معاون وزارت اطلاعات و جهانگردی وقت ـ عطاءلله تدین ـ هر شب شخصا برای هر روزنامه تعیین میکرد، به این جریان میپرداختند.
- دکتر بکر بعدها گفت در آن ده شب، از شدت نگرانی، هشت کیلوگرم وزن کم کرده بود!
- ده شب شعر گوته، که در نهایت بدون دخالت #ساواک به انجام رسید، یک حادثه به یادماندنی در تاریخ فرهنگ هم روزگار ما، و در نگاه برخی تحلیل گران، یکی از نمادهای حرکتی است که در نهایت به انقلاب اسلامی انجامید.
- #محمدعلی_سپانلو، از اعضای کانون نویسندگان ایران، بر این باور است که استقبال پرشور و استثنائی مخاطبان از برخی شعرها و سخنرانی ها، به ویژه سخنان انقلابی سعید سلطانپور، میتواند نشانی از ذهنیت و خواست آن روزگار جامعه باشد.
🔗 📽 فایل ضمیمه #فیلم_مستند " #ده_شب_شعر "
https://t.me/Esmailkhoi
https://t.me/iranbananofficial ™
Telegram
attach 📎
Forwarded from sarzaminjavid سرزمین جاوید 2 (sarzamin javid.com)
🎈 به مناسبت ۲۱ آذر ماه #زادروز #احمد_شاملو
🍁 #شعر #پاییز ؛ زنده یاد شاملو برای #غلامحسین_ساعدی
گویِ طلای گداخته
بر اطلسِ فیروزهگون
سراسرِ چشمانداز
در رؤیایی زرین میگذرد.
و شبحِ آزادْگَردِ هَیونی یالافشان،
که آخرین غبارِ تابستان را
کاهلانه
از جادهی پُرشیب
بر میانگیزد.
و نقشِ رمهیی
بر مخملِ نخنما
که به زردی
مینشیند.
طلا
و لاجورد.
طرحِ پیلی
در ابر و
احساسِ لذتی
از آتش.
چشمانداز را
سراسر
در آستانهی خوابی سنگین
رؤیایی زرین میگذرد.
📸 #عکس ها: مهربانو #لیلا_شادبوستان :
https://www.instagram.com/leila.shadboostan/
#امیر_پریزاد #کلاژ
#amirparizad #collage
aparat.com/sarzaminjavid.com
instagram.com/sarzaminjavidcom
🌕 به کانال #ایرانبانان حامی #هنر #ادبیات و #مشاهیر_ایران بپیوندید:
https://t.me/iranbananofficial ™
🍁 #شعر #پاییز ؛ زنده یاد شاملو برای #غلامحسین_ساعدی
گویِ طلای گداخته
بر اطلسِ فیروزهگون
سراسرِ چشمانداز
در رؤیایی زرین میگذرد.
و شبحِ آزادْگَردِ هَیونی یالافشان،
که آخرین غبارِ تابستان را
کاهلانه
از جادهی پُرشیب
بر میانگیزد.
و نقشِ رمهیی
بر مخملِ نخنما
که به زردی
مینشیند.
طلا
و لاجورد.
طرحِ پیلی
در ابر و
احساسِ لذتی
از آتش.
چشمانداز را
سراسر
در آستانهی خوابی سنگین
رؤیایی زرین میگذرد.
📸 #عکس ها: مهربانو #لیلا_شادبوستان :
https://www.instagram.com/leila.shadboostan/
#امیر_پریزاد #کلاژ
#amirparizad #collage
aparat.com/sarzaminjavid.com
instagram.com/sarzaminjavidcom
🌕 به کانال #ایرانبانان حامی #هنر #ادبیات و #مشاهیر_ایران بپیوندید:
https://t.me/iranbananofficial ™