Kashanica کاشانیکا
52 subscribers
16.3K photos
8.65K videos
1.05K files
9.87K links
کاشان؛نخستین مدنیت جهان

کاشانیکا به فرهنگ و هنر و آسیب های اجتماعی ایران و جهان می پردازد
لینک گروه کاشانیکا:
https://t.me/joinchat/QHvfU6yISEjzAgGh

http://kashanica.blog.ir
T.me/Kashanica ©
Download Telegram
Forwarded from sarzaminjavid.com سرزمین جاوید
https://goo.gl/uk1Tx9
اندیشه های خیام در تنگنای جغرافیا و تاریخ نمی ماند

پاسخ دکتر #میرجلال_الدین_کزازی به این پرسش که چرا با وجودی که خیام دانشمندی چندوجهی و در علوم مختلف سرآمد زمان خود بوده است، به شاعری آوازه ای بیشتر دارد و راز این نام آوری در چیست؟

مایه شگفتی نیست اگر در میانه شایستگی‌ها و والایی‌های گونه گون که خیام را در #فرهنگ و #تاریخ #ایران چهره ای برجسته و کم مانند بخشیده است و به یکی از آنان که سخنوری است، آوازه ای بلندتر و گسترده تر یافته است، این آوازه بلند از ایران به سرزمین‌های دیگر نیز راه برده است. اما سخنورانی دیگر نیز از ایران زمین آوازه آن چنان بلند یافته اند که این آوازه از مرزهای ایران بگذرد ، راه به سرزمین‌های دیگر ببرد سخنورانی مانند #فردوسی، #حافظ، #مولوی و #سعدی.
اما در این میان نکته ای باریک و شایسته درنگ آن است که این دیگر سالاران سترگ سخن که سروده‌ها یشان صدها بار بیشتر از سروده‌های خیام است، در کشورهای دیگر در سایه خیام مانده اند. به گونه ای که اگر بخواهیم نامی ترین سخنور ایران را در انیران زمین (سرزمین‌های غیرایرانی) برگزینیم، بی هیچ درنگ و دودلی می‌توانیم خیام را نامبردارترین سخنور ایرانی در جهان بدانیم و بمانیم. به راستی چگونه می‌تواند بود که سخنوری با چند چارانه (رباعی) بتواند هم در ایران، هم در جهان آوازه ای چنین بلند بیابد، آوازه ای که هنوز در پی سده‌هایی بسیار توانمند و تازه مانده است.
پاسخی که من به این پرسش می‌توانم داد، پاسخی که شاید به یاری آن بتوان این چیستان را گشاد، این است: چارانه‌های خیام که در شمار به ۳۰ چارانه هم نمی‌رسند، چارانه‌هایی که در آبشخورهای کهن به نام او آورده شده اند، دارای دو ساختار بوده اند که انگیزه افسونی، شگفت انگیز است که آن‌ها را به سروده‌هایی گسترده در ایران و جهان دیگرگون ساخته است و نام سراینده را بلند و ارجمند گردانیده است.
یکی از این دو ساختار زبانی است. چارانه‌های خیام در زبان با سروده‌های فردوسی همساز و همانند است. این سروده‌ها از سویی بسیار روشن و روان اند، از دیگر سوی آن چنان سخته و ستوار و دلنشین و شورانگیز که حتی با یک بار شنیدن در یاد شنونده می‌مانند. این ساختار زبانی، ساختار سرشتین و بنیادین در دبستانی از سخن پارسی است که آن را دبستان ( #مکتب) #خراسانی می‌نامیم: من بر آنم که آن افسون افسانه رنگ که سروده‌های فرزانه توس را در دل و جان ایرانیان جایی جاودان بخشیده است، از آن جاست که فردوسی سخنوری است که توانسته است به زبان سرشتین پارسی راه ببرد؛ زبانی که زیبایی، شورآفرینی، شیوایی، سختگی، ستواری در آن نهادین است و بنیادین، وام گرفته و ستانده از شگردها و شیوه‌های زیباشناختی بدان سان که در دانش‌های زیباشناسی سخن بررسی می‌شود.
زبان خیام هم از دید من زبانی است که به #پارسی ناب سرشتین بسیار نزدیک شده است. چارانه‌های خیام به روشنی روز است و به روانی رود. هر پارسی زبان که آن‌ها را می‌شنود یا می‌خواند بی رنج آن‌ها را در می‌یابد، در پی آن به گنج راه می‌برد، گنج زیبایی و دل آرایی و نغزی و نازکی که در آن‌ها نهفته است.آن ساختار دیگر که انگیزه ای نیرومند شده است در گسترش روانی این چارانه‌ها ، ساختار اندیشه ای و پیام شناختی است. نغزترین و باریک ترین پاسخ هرگز در ذهن خیام پاسخ فرجامی نیست. هر پاسخ زمینه ای می‌شود، پدید آمدن و برانگیخته شدن پرسشی دیگر را. زنجیره پرسش‌ها و پاسخ‌ها ست که ساختار اندیشه ای و جهان شناختی در ذهن ناآرام و پرتکاپوی پایه می‌ریزد و می‌سازد. از این روی اندیشه‌ها و پرسش‌های خیام در تنگنای جغرافیا، تاریخ، فرهنگ، کیش‌ها و آیین‌ها و سامانه‌های گونه گون اندیشه ای نمی‌ماند.
اندیشه ،جهانی است اما بستر پیدایی آن ایرانی است. به سخن دیگر خیام #فرزانه ای بومی است با همه ویژگی‌هایی که بومی بودن می‌تواند داشت، اما در همان هنگام #اندیشمند ی است جهانی.
هم از آن دید که بومی است شگفتی انگیز است و دلنشین هم از آن روی که جهانی است در مرز و تنگنا نمی‌ماند. این دو ویژگی ساختاری است که، من بر آنم از خیام سخنوری جهانی ساخته است. آن شگفتی بزرگ را پدید آورده است که فرزانه ای سخنور تنها با چند چارانه ( #رباعی) بتواند به چهره ای جهانی دگرگون شود. این شیوه سخنوری در ایران نیز آن چنان کارساز بوده است که صدها چارانه را در پی آورده است. سخنورانی دیگر به شیوه خیام #چارانه سروده اند. چارانه‌هایی که به گمان بسیار سروده خیام نیست از همین روی من این چارانه‌های دیگر را چارانه‌های خیامی می‌نامم: چارانه‌هایی که از خیام نیست ولی به پیروی از شیوه و آیین او در سخنوری سروده شده است.
#حکیم_عمر_خیام #عمر_خیام #بزرگداشت #خیام #فیلسوف #حکیم
#نجوم #منجم #ستاره_شناس
@sarzaminjavid ©
Forwarded from sarzaminjavid.com سرزمین جاوید (sarzamin javid.com)
https://goo.gl/uk1Tx9
اندیشه های خیام در تنگنای جغرافیا و تاریخ نمی ماند

پاسخ دکتر #میرجلال_الدین_کزازی به این پرسش که چرا با وجودی که خیام دانشمندی چندوجهی و در علوم مختلف سرآمد زمان خود بوده است، به شاعری آوازه ای بیشتر دارد و راز این نام آوری در چیست؟

مایه شگفتی نیست اگر در میانه شایستگی‌ها و والایی‌های گونه گون که خیام را در #فرهنگ و #تاریخ #ایران چهره ای برجسته و کم مانند بخشیده است و به یکی از آنان که سخنوری است، آوازه ای بلندتر و گسترده تر یافته است، این آوازه بلند از ایران به سرزمین‌های دیگر نیز راه برده است. اما سخنورانی دیگر نیز از ایران زمین آوازه آن چنان بلند یافته اند که این آوازه از مرزهای ایران بگذرد ، راه به سرزمین‌های دیگر ببرد سخنورانی مانند #فردوسی، #حافظ، #مولوی و #سعدی.
اما در این میان نکته ای باریک و شایسته درنگ آن است که این دیگر سالاران سترگ سخن که سروده‌ها یشان صدها بار بیشتر از سروده‌های خیام است، در کشورهای دیگر در سایه خیام مانده اند. به گونه ای که اگر بخواهیم نامی ترین سخنور ایران را در انیران زمین (سرزمین‌های غیرایرانی) برگزینیم، بی هیچ درنگ و دودلی می‌توانیم خیام را نامبردارترین سخنور ایرانی در جهان بدانیم و بمانیم. به راستی چگونه می‌تواند بود که سخنوری با چند چارانه (رباعی) بتواند هم در ایران، هم در جهان آوازه ای چنین بلند بیابد، آوازه ای که هنوز در پی سده‌هایی بسیار توانمند و تازه مانده است.
پاسخی که من به این پرسش می‌توانم داد، پاسخی که شاید به یاری آن بتوان این چیستان را گشاد، این است: چارانه‌های خیام که در شمار به ۳۰ چارانه هم نمی‌رسند، چارانه‌هایی که در آبشخورهای کهن به نام او آورده شده اند، دارای دو ساختار بوده اند که انگیزه افسونی، شگفت انگیز است که آن‌ها را به سروده‌هایی گسترده در ایران و جهان دیگرگون ساخته است و نام سراینده را بلند و ارجمند گردانیده است.
یکی از این دو ساختار زبانی است. چارانه‌های خیام در زبان با سروده‌های فردوسی همساز و همانند است. این سروده‌ها از سویی بسیار روشن و روان اند، از دیگر سوی آن چنان سخته و ستوار و دلنشین و شورانگیز که حتی با یک بار شنیدن در یاد شنونده می‌مانند. این ساختار زبانی، ساختار سرشتین و بنیادین در دبستانی از سخن پارسی است که آن را دبستان ( #مکتب) #خراسانی می‌نامیم: من بر آنم که آن افسون افسانه رنگ که سروده‌های فرزانه توس را در دل و جان ایرانیان جایی جاودان بخشیده است، از آن جاست که فردوسی سخنوری است که توانسته است به زبان سرشتین پارسی راه ببرد؛ زبانی که زیبایی، شورآفرینی، شیوایی، سختگی، ستواری در آن نهادین است و بنیادین، وام گرفته و ستانده از شگردها و شیوه‌های زیباشناختی بدان سان که در دانش‌های زیباشناسی سخن بررسی می‌شود.
زبان خیام هم از دید من زبانی است که به #پارسی ناب سرشتین بسیار نزدیک شده است. چارانه‌های خیام به روشنی روز است و به روانی رود. هر پارسی زبان که آن‌ها را می‌شنود یا می‌خواند بی رنج آن‌ها را در می‌یابد، در پی آن به گنج راه می‌برد، گنج زیبایی و دل آرایی و نغزی و نازکی که در آن‌ها نهفته است.آن ساختار دیگر که انگیزه ای نیرومند شده است در گسترش روانی این چارانه‌ها ، ساختار اندیشه ای و پیام شناختی است. نغزترین و باریک ترین پاسخ هرگز در ذهن خیام پاسخ فرجامی نیست. هر پاسخ زمینه ای می‌شود، پدید آمدن و برانگیخته شدن پرسشی دیگر را. زنجیره پرسش‌ها و پاسخ‌ها ست که ساختار اندیشه ای و جهان شناختی در ذهن ناآرام و پرتکاپوی پایه می‌ریزد و می‌سازد. از این روی اندیشه‌ها و پرسش‌های خیام در تنگنای جغرافیا، تاریخ، فرهنگ، کیش‌ها و آیین‌ها و سامانه‌های گونه گون اندیشه ای نمی‌ماند.
اندیشه ،جهانی است اما بستر پیدایی آن ایرانی است. به سخن دیگر خیام #فرزانه ای بومی است با همه ویژگی‌هایی که بومی بودن می‌تواند داشت، اما در همان هنگام #اندیشمند ی است جهانی.
هم از آن دید که بومی است شگفتی انگیز است و دلنشین هم از آن روی که جهانی است در مرز و تنگنا نمی‌ماند. این دو ویژگی ساختاری است که، من بر آنم از خیام سخنوری جهانی ساخته است. آن شگفتی بزرگ را پدید آورده است که فرزانه ای سخنور تنها با چند چارانه ( #رباعی) بتواند به چهره ای جهانی دگرگون شود. این شیوه سخنوری در ایران نیز آن چنان کارساز بوده است که صدها چارانه را در پی آورده است. سخنورانی دیگر به شیوه خیام #چارانه سروده اند. چارانه‌هایی که به گمان بسیار سروده خیام نیست از همین روی من این چارانه‌های دیگر را چارانه‌های خیامی می‌نامم: چارانه‌هایی که از خیام نیست ولی به پیروی از شیوه و آیین او در سخنوری سروده شده است.
#حکیم_عمر_خیام #عمر_خیام #بزرگداشت #خیام #فیلسوف #حکیم
#نجوم #منجم #ستاره_شناس
@sarzaminjavid ©
Forwarded from sarzaminjavid.com سرزمین جاوید (sarzamin javid.com)
https://goo.gl/uk1Tx9
اندیشه های خیام در تنگنای جغرافیا و تاریخ نمی ماند

پاسخ دکتر #میرجلال_الدین_کزازی به این پرسش که چرا با وجودی که خیام دانشمندی چندوجهی و در علوم مختلف سرآمد زمان خود بوده است، به شاعری آوازه ای بیشتر دارد و راز این نام آوری در چیست؟

مایه شگفتی نیست اگر در میانه شایستگی‌ها و والایی‌های گونه گون که خیام را در #فرهنگ و #تاریخ #ایران چهره ای برجسته و کم مانند بخشیده است و به یکی از آنان که سخنوری است، آوازه ای بلندتر و گسترده تر یافته است، این آوازه بلند از ایران به سرزمین‌های دیگر نیز راه برده است. اما سخنورانی دیگر نیز از ایران زمین آوازه آن چنان بلند یافته اند که این آوازه از مرزهای ایران بگذرد ، راه به سرزمین‌های دیگر ببرد سخنورانی مانند #فردوسی، #حافظ، #مولوی و #سعدی.
اما در این میان نکته ای باریک و شایسته درنگ آن است که این دیگر سالاران سترگ سخن که سروده‌ها یشان صدها بار بیشتر از سروده‌های خیام است، در کشورهای دیگر در سایه خیام مانده اند. به گونه ای که اگر بخواهیم نامی ترین سخنور ایران را در انیران زمین (سرزمین‌های غیرایرانی) برگزینیم، بی هیچ درنگ و دودلی می‌توانیم خیام را نامبردارترین سخنور ایرانی در جهان بدانیم و بمانیم. به راستی چگونه می‌تواند بود که سخنوری با چند چارانه (رباعی) بتواند هم در ایران، هم در جهان آوازه ای چنین بلند بیابد، آوازه ای که هنوز در پی سده‌هایی بسیار توانمند و تازه مانده است.
پاسخی که من به این پرسش می‌توانم داد، پاسخی که شاید به یاری آن بتوان این چیستان را گشاد، این است: چارانه‌های خیام که در شمار به ۳۰ چارانه هم نمی‌رسند، چارانه‌هایی که در آبشخورهای کهن به نام او آورده شده اند، دارای دو ساختار بوده اند که انگیزه افسونی، شگفت انگیز است که آن‌ها را به سروده‌هایی گسترده در ایران و جهان دیگرگون ساخته است و نام سراینده را بلند و ارجمند گردانیده است.
یکی از این دو ساختار زبانی است. چارانه‌های خیام در زبان با سروده‌های فردوسی همساز و همانند است. این سروده‌ها از سویی بسیار روشن و روان اند، از دیگر سوی آن چنان سخته و ستوار و دلنشین و شورانگیز که حتی با یک بار شنیدن در یاد شنونده می‌مانند. این ساختار زبانی، ساختار سرشتین و بنیادین در دبستانی از سخن پارسی است که آن را دبستان ( #مکتب) #خراسانی می‌نامیم: من بر آنم که آن افسون افسانه رنگ که سروده‌های فرزانه توس را در دل و جان ایرانیان جایی جاودان بخشیده است، از آن جاست که فردوسی سخنوری است که توانسته است به زبان سرشتین پارسی راه ببرد؛ زبانی که زیبایی، شورآفرینی، شیوایی، سختگی، ستواری در آن نهادین است و بنیادین، وام گرفته و ستانده از شگردها و شیوه‌های زیباشناختی بدان سان که در دانش‌های زیباشناسی سخن بررسی می‌شود.
زبان خیام هم از دید من زبانی است که به #پارسی ناب سرشتین بسیار نزدیک شده است. چارانه‌های خیام به روشنی روز است و به روانی رود. هر پارسی زبان که آن‌ها را می‌شنود یا می‌خواند بی رنج آن‌ها را در می‌یابد، در پی آن به گنج راه می‌برد، گنج زیبایی و دل آرایی و نغزی و نازکی که در آن‌ها نهفته است.آن ساختار دیگر که انگیزه ای نیرومند شده است در گسترش روانی این چارانه‌ها ، ساختار اندیشه ای و پیام شناختی است. نغزترین و باریک ترین پاسخ هرگز در ذهن خیام پاسخ فرجامی نیست. هر پاسخ زمینه ای می‌شود، پدید آمدن و برانگیخته شدن پرسشی دیگر را. زنجیره پرسش‌ها و پاسخ‌ها ست که ساختار اندیشه ای و جهان شناختی در ذهن ناآرام و پرتکاپوی پایه می‌ریزد و می‌سازد. از این روی اندیشه‌ها و پرسش‌های خیام در تنگنای جغرافیا، تاریخ، فرهنگ، کیش‌ها و آیین‌ها و سامانه‌های گونه گون اندیشه ای نمی‌ماند.
اندیشه ،جهانی است اما بستر پیدایی آن ایرانی است. به سخن دیگر خیام #فرزانه ای بومی است با همه ویژگی‌هایی که بومی بودن می‌تواند داشت، اما در همان هنگام #اندیشمند ی است جهانی.
هم از آن دید که بومی است شگفتی انگیز است و دلنشین هم از آن روی که جهانی است در مرز و تنگنا نمی‌ماند. این دو ویژگی ساختاری است که، من بر آنم از خیام سخنوری جهانی ساخته است. آن شگفتی بزرگ را پدید آورده است که فرزانه ای سخنور تنها با چند چارانه ( #رباعی) بتواند به چهره ای جهانی دگرگون شود. این شیوه سخنوری در ایران نیز آن چنان کارساز بوده است که صدها چارانه را در پی آورده است. سخنورانی دیگر به شیوه خیام #چارانه سروده اند. چارانه‌هایی که به گمان بسیار سروده خیام نیست از همین روی من این چارانه‌های دیگر را چارانه‌های خیامی می‌نامم: چارانه‌هایی که از خیام نیست ولی به پیروی از شیوه و آیین او در سخنوری سروده شده است.
#حکیم_عمر_خیام #عمر_خیام #بزرگداشت #خیام #فیلسوف #حکیم
#نجوم #منجم #ستاره_شناس
@sarzaminjavid ©