💖کافه شعر💖
2.35K subscribers
4.29K photos
2.84K videos
11 files
957 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
.#چه_امید_است؟

مارا دگر از بی بصران را چه امیدست ؟
در کوی تو از  ، رهگذران را چه امیدست ؟

صد ها به برت ، از من دیوانه خبر نیست ...
در کوی تو از  ،  بی خبران را چه امیدست ؟

مُردَم به درت خاک وجودم به هوا رفت ،
از ما که گذشت  ، آن دگران را چه امیدست ؟

جز من که بُوَد خاک درت سجده نماید؟  ...
پیش آی بگو .. کج نظران را چه امیدست ؟

صد نامه نوشتیم و ، جوابی نگرفتیم ...
از توست چنین    ، نامه رسان را چه امیدست ؟

هرروز جدا گشتی و ،  صد فاصله افتاد ...
من خاک شدم ، خون جگران را چه امید ست ؟

کوته کنم این قصه ،  نیارزد به بیانی ...
عشاق تو وُ .. ،  در به دران راچه امیدست ؟

شستم همه چشمم ز تو و مستی چشمت ،..
از جور تو ، ان جامه دران را چه امید ست ؟

آه از دل سنگِ تو وُ ،  ان گوش گرانت ..
با ان دل تو ،  گوش گران را ، چه امیدست ؟

پا بوس تو بودم به سر کوچه و بازار ...
#راحم به فنا ، ان دگران را چه امید ست ؟
.

#راحم_تبریزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#سائل_گریان

ای دل مشکن دیگر پیمانه وُ پیمان را ،
بی یار نه خوش باشد شبهای گلستان را ،

بی رنج رسانیدت با عشق به هر کامی ،
بی جهد رهانیدی آن زلف پریشان را ،

حق است برای تو فریاد شب هجران ،
چون قدر ندانستی آن مرغ خوش الحان را ،

ای عقل بد اندیشم از توست چنین زارم ،
بر پای همی دارم صد خار بیابان را ،

گلزار امیدم سوخت از جور و جفای تو ،
بر دشت جنون بردی آن گوهر مرجان را ،

هردم دل محزونم بر خاک درش نالد ،
بشنو سخنم بشنو بی او چکنم جان را ،

دیریست که میسوزد چون شمع سراپایم ،
از دست پشیمانی از آخِر و پایان را ،

منعم مکن ای جانم هر چند خطا کردم ،
ای طوطی شکّر بار بگشا لب خندان را ،

#راحم ز خیال تو عمریست که دلخونست ،
بر بارگهت بخشا این سائل گریان را ،

#راحم_تبریزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

تو را به عشق قسم ، دگر مرنجانم ...
هوای کوی تو دارم ، تویی همه جانم ،

هزار بار مرا رانده ای ، ملالی نیست ...
هزار بار تو را گفته ام که بی تو نتوانم ،

ز بس که اشتیاق تو دارم ز خود بریدم من ...
نه بر کسی نطری وُ ، نه در گلستانم ،

کجا گمان ببرم ، کجا روم بی تو ؟
شکسته بال تو هستم به سینه ویرانم ،

ز هجر تو گر سینه می دَرَم سهلست ،
فقیر عشق تو هستم به دیده گریانم ،

هماره با مِی و باده به یاد تو مستم ،
بیا ، بیا ، که به پایت ، فتاده قربانم ،

حذر کن ای شه خوبان چنین جفا تاکی ؟
هزار پند بگویی ، ز عشق حیرانم ،

به هر نفس که بِرَم پیش بسی فراق افتد ...
اسیر دام تو هستم. ، دگر نپرّانم ،

نظر به صورت زردم مکن که فصل پاییزم ...
هزار پاره گشته دلم ، بدان پریشانم ،



#راحم_تبریزی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#کاروان

لیلیم در کاروان وُ  کاروان  گم کرده اَم ،
ماه  را اندر زمین وُ ، آسمان ، گم کرده اَم ،

با خیالِ روی او مَستانه رفتم  سوی او ،
مُرغکی بودم شبانه ، آشیان ، گم کرده اَم ،

با‌غِ ما دربسته ماند وُ ؛ بوستانم شد خزان‌ ،
غنچه وُ ، برگ شقایق ، باغبان ، گم کرده اَم

مَستم وُ ، آهسته میگویم ، که مَستِ آن بُتم
آنچنان مَستم  که راهِ خانمان ، گم  کرداَم ،

ریسمانی بود ما را چون پُلی اَندر میان ،
هردو سَر ، از ریسمان را در میان ، گم کرده اَم

درشبِ تارم چوشمعی ، محفلم را نور بود
شمع را ، از بختِ بَد  با شمعدان گم کرده اَم

کُنجِ عزلَت مانده اَم راز ونمازم یاد اوست
بی وضو ، با چشمِ تَر  ، آبِ روان گم کرده اَم

بعداز این دیگر چه شعری وُ ، چه حرفی و غزل
مات وُ خاموشم زبان را در دهان ،گم کرده اَم

عشق بود وُ ، سایه ای بود وُ ، درختِ اَرغوان
سایه را زیرِ  درختِ اَرغوان ، گم  کرده اَم

سینه را  کردم  سپر ، بر ناوکِ مُژگان  او
تیرِ جانان را ز آن اَبرو کمان گم کرده اَم

#راحمم ، در پیش جانان روسیاهم روسیاه
خویش را در آستانِ جان جان گم کرده اَم

#راحم_تبریزی ( فرجیان )

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

تفسیر آن جمالت ، سخت است ، از زبانم ،،
ذکر کمالت ای گل ، در این زبان ، نگنجد ،

سهو است ، اگر بدانی ، ما مِی پرست و مستیم ،
جز باده از لبانت ، در این دهان ، نگنجد ،

گر خیره شد دوچشمم ، بر چشم تو ، خطا نیست ،
کین گفتگوی عشق است ، در ، ترجمان ، نگنجد ،،


#راحم_تبریزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

نازنینا نظری کن ، که به جان آمده ام ،
دگر از هجر تو بر  حرف و بیان آمده ام ،

صبر ایوب ندارم که کنم صبر دگر ،
یاری ام کن  به درت ، ناله کنان آمده ام ،

منِ عاشق نتوانم ز تو دل را بکَنَم ،
عندلیبم به چمن ، بهر فغان آمده ام ،

دلم از دست بشد از غم و اندوهِ فراق ،
سالها رفت ،   ز تو دل نگران آمده ام ،

آنچه در سینه ی ما است نشاید به زبان ،
چه بگویم که به دل ، داغ کشان آمده ام ،

خلق گویند که او را نظری نیست تورا،
چه کنم کور و کَرم ، گوش گران آمده ام ،

به کجا روی بیارم ،  به که گویم غم خویش ؟
جز تو کس را نشناسم به نشان آمده


#راحم_تبریزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.
جمالت بی نظیر است وُ کمالت نیست همتایی ...
به قول مطرب و ساقی ، شراب ناب صهبایی ،

به دریا دُرّ و مرجانی ، به جانم ، جان و جانانی ...
مبارک باد چشمم را ، چنین عشق تماشایی ،

چو بارانِ بهارانی ، نه باغی چون گلستانی ...
به معنی راز پنهانی ، طلوع صبح فردایی ،

چوریحان چیدنی هستی ، نگارا دیدنی هستی ...
چو گل بوسیدنی هستی ، چه شیرین و چه حلوایی ،


#راحم_تبریزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

به که گویم سخن از ، نعره ی مستانه ی دل ....
آتش افروختم از عشق ، به کاشانه ی دل ،

تا به کی درغم عشق تو شکیبا باشم ؟
گوشه ی خلوت و ، شعرو غمِ افسانه ی دل ،


#راحم_تبریزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
همه شب نقش خیالاتِ تو هست و، دلِ من ،
از تو ای ارام جانم ، خبری نیست که نیست،،


اشک می بارد زچشمم باز خاموشم ، خموش ،
چون منِ دیوانه ،خونین جگری ، نیست که نیست ،



#راحم_تبریزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀