💖کافه شعر💖
2.66K subscribers
4.41K photos
2.94K videos
12 files
1.05K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
دو چشم منتظرم را
به پنجره نگاهت می دوزم
شراره عشق در قلبم به تپیدن در می آید
و چکامه ی سبز احساس در غزلی
قلم را به نازکی انگشتانم می سپارد
بغض گلوی نشسته ام را برمی دارم
می نویسم
یک پنجره
یک خیابان
یک تو
آاااه...
دست در چین دامنم می گذارم
زمانه بین من و بیرون قفسی ساخته
هوای نفسم را می بلعم
به شاعرانگی احساسم دوباره قلم می زنم
عشق تو تار و پودم
دلارام
من تو را در سینه به گنجی گران دارم....


#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#رها_در_آسمان ..


عاشقی هستم بارانی ،
بارانی از عشق
که دور افتاده ام از سرزمین آلاله های آغوش تو
غریبانه می بارم در قاب پنجره ی احساست
آواره ام بر هر کوی و برزنی که خیالت در آن گذر می کند ....

سرگردانم و گم کرده راه
که در شبانه های تنهایی
سپیده ی ماه حضورت
روشنگر آسمان تاریک قلبم نیست .....

پرستویی هستم جدا مانده از کاشانه ی خویش
که بهار عشق تو را می جویم
مهجور مانده ام از زلال آبیِ چشمه ی دیدگانت
از درخت سر به فلک کشیده ی آرزوهایم
که در دشت رویای با تو بودن روئیده ست
جامانده ام از صلابت و استواری
کوه وجودت
و سکوت دره ی چشمانمان
کز کرده ام در خلوت دنج تنهایی خویش ...

پروانه ایی هستم
رها در آسمان عشق تو
که بی پروا بالهایم را برای به آغوش کشیدن
خورشید وجود تو
باز کرده ام
و هراسی ندارم
از سوختن بال پروانگیِ عاشقانه هایم
در گرما گرم این خواستن و عاشقی ....‌


#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌
یارا چه سازم بی تو با چشمی که بر راه است
دامن مگیر اینگونه از دستی که کوتاه است

بر من بتاب ای ماه! امشب برکه ی چشمم:
دنبالِ رازِ گفتگوی برکه با ماه است

گفتی نداری از دلِ تنگم خبر؛ هر چند:
حافظ هم از رنجی که در دل دارم آگاه است

دل بردی از من با فریبِ زندگی اما:
من با دو چشمِ خویش دیدم؛ عشق جانکاه است

زهرِ عسل در کامِ احساسم چنین می گفت:
نوشِ جهان ای ساده دل! با نیش همراه است

ای عطر گندمزار پنهان در دلت، بی تو
رزقِ مدامم بغض با ترکیبی از آه است

تا با تو از غم شکوه کردم جای همدردی
گفتی که مردم را همین اندوه دلخواه است

جانا! قیاس دردِ من با دردِ بی دردان
مثل قیاسِ اشتباه کوه با کاه است

از رنگِ زرد کوچه ی دلتنگی ام پیداست:
این شهر وقتی بی تو باشد؛ شهر ارواح است

#زهرا_وهاب_ساقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در شب تیره‌ی خود چشم به ماهی دارم
جز تماشای تو از دور چه راهی دارم

اشتباه تو دل از «اهل نظر» بردن بود
دلربایی تو اگر من چه گناهی دارم

بی سبب نیست که اینقدر شبیهیم به هم
مثل گیسوی تو من بخت سیاهی دارم

من حبابم شب دیدار تو ای ماه در آب
سخنی با تو به اندازه‌ی آهی دارم

باز صد شکر که میخانه‌ی آغوش تو هست
دست کم پیش تو ای عشق پناهی دارم

#فاضل_نظری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جمشیدوشان گدای درگاه تو اند
خسرومنشان نشسته در راه تو اند

یک طایفه همچو من بهر برزن و کوی
راضی به عتاب گاه و بیگاه تو اند
 

#افسر_کرمانی
#صـبح_بخیـر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

دلبری از خم گیسوی سخن می آید
بوی فیض از گل شب بوی سخن می آید

عقده دل که در او ناخن الماس شکست
فتحش از جنبش ابروی سخن می آید


پنجه در پنجه اعجاز مسیحا کردن
از سبکدستی بازوی سخن می آید

آستین بر رخ گلزار بهشت افشاند
نکهتی کز گل خودروی سخن می آید

عرق کلک سبکسیر مرا پاک کنید
که ز گلگشت سر کوی سخن می آید

صائب از دست منه کلک گهربارت را
این نهالی است کز او بوی سخن می آید



#صائب_تبریزی     

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آهنگ بندری

عرفان طهماسبی

گلو بند

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

راه در جنگل اوهام گم است
سینه بگشای چو دشت
اگرت پرتو خورشید حقیقت باید
وقتی از جنگل گم
پا نهادی بیرون
و رها گشتی
از آن گره کور گمار
ناگهان آبشاری از نور
بر سرت می‌ریزد
و آسمان
با همه پهناوری بی مرزش
در تو می‌آمیزد

ای فراز آمده از جنگل کور
هستی روشن دشت
آشکارا بادت
بر لب چشمه خورشید زلال
جرعه نور گوارا بادت


#هوشنگ_ابتهاج     

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تقدیم کن به عشقت😍💕

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گفتم کیم دهان و لبت کامران کنند
گفتا بچشم هر چه تو گوئی چنان کنند

گفتم خراج مصر طلب میکند لبت
گفتا درین معامله کمتر زیان کنند

گفتم بنقطه دهنت خود که برد راه
گفت این حکایتیست که با نکته دان کنند

     (( گفتم صنم پرست مشو با صمد نشین))
.   (( گفتا بکوی عشق همین و همان کنند))

گفتم هوای میکده غم میبرد ز دل
گفتا خوش آنکسان که دلی شادمان کنند

گفتم شراب خرقه نه آئین مذهبست
گفت این عمل بمذهب پیر مغان کنند

گفتم زلعل نوش لبان پیر را چه سود
گفتا ببوسه شکرینش جوان کنند

گفتم که خواجه کی بسر حجله میرود
گفت آنزمان که مشتری و مه قران کنند

گفتم دعای دولت او ورد حافظ است
گفت این دعا ملایک هفت آسمان کنند


#حضرت_حافظ
 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
‍ .


ای بهترین بهانه ی زندگی ام
در دورترین فاصله ها
ای ناب ترین حس عاشقی،
مستانه در تاکستان چشمانت
می گردم و جرعه جرعه
از پیاله ی شراب لبانت می نوشم
مستانه های من
شعر می شود در وصف آن نگاه دلربای تو
که زیباتر از هر خط و ربط عاشقی ست
من از دل این واژه ها
با تو سخن می گویم
عطر حضورت در شعرهایم
زیباترین حس زندگی ست
که مرا سر ذوق می آورد
و تحمل میکنم این
جای خالی نبودنت
و فصل های نداشتنت را
چشم می دوزم
به جاده های دور در پس فاصله ها
و در سکوتی سنگی
چشم انتظار آمدنی هستم بعید ....


#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
اینجا تمام پنجره‌ها آه می‌کشند
وقتی سَرَک به سینه‌کِش راه می‌کشند

از ابرهای تیره ملولند و تا سحر
بر بوم صبرعکس رخ ماه می‌کشند

در شهرِ سردِ شب‌زده مردان خسته را
تا انتهای کوچه‌ی گمراه می‌کشند

گاهی کلاغ‌های خبرچین بی‌وقار
طاووس را به سفره‌ی روباه می‌کشند

دل‌های کینه‌توزِ حسودانِ ناسپاس
مهتاب را به نائره‌ی چاه می‌کشند

صورت‌گرانِ بی‌هنرِ زشت‌آفرین
بغض یتیم را چو پرِکاه می‌کشند

تا طلعت سپیده نتابد به قلب‌ها
اینجا تمام پنجره‌ها آه می‌کشند
 
#صفا_یغمایی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هنوز میل تو بر قهرهای طولانی‌ست؟
بس است جان من! این شیوه نامسلمانی‌ست

به وعده‌های تو امّیدوارم؛ اما حیف
که عمر نوح ندارم... که آدمی فانی‌ست

نه اینکه هیچ خرابم نکرد خنده‌ی تو
ولی شراب لبت مثل قبل گیرا نیست

قلم به دست گرفتم، ولی چه بنویسم؟
که شرح بی‌کسی‌ام در خطوط پیشانی‌ست

اگر که عشق نباشد، هلاک خواهم شد
حیات رود، گره‌خورده با پریشانی‌ست

#حسین‌_دهلوی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


تنهایی، یک همراه خاموش است
بازوهایی که بی‌صدا تو را در آغوش می‌گیرند
و دستانی که بی‌صدا تو را نگه می‌دارند

تنهایی، یک سکوت است
که در آن تو می‌نشینی
و تمام حرف‌ها را به خودت می‌گویی

تنهایی، یک شب تاریک است
که در آن تو می‌خوابی
و رویاهایی را در آغوش می‌گیری

تنهایی، یک داستان است
که تو می‌نویسی
با کلماتی که هیچ کس نمی‌شنود

تنهایی، یک همنشین است
که تو را به خودت می‌برد
و تو با خودت می‌خندی...

#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گل وا شده، عطرِ خوشِ یارآمده است
بلبل به طوافِ لاله زار آمده است

برخیز و نگاه کن در این صبح قشنگ
خورشید به دیدنِ بهار آمده است


#صفیه_قومنجانی
#صـبح_بخیـر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
کی رفته‌ای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را

غیبت نکرده‌ای که شوم طالب حضور
پنهان نگشته‌ای که هویدا کنم تو را

با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را

چشمم به صد مجاهده آیینه‌ساز شد
تا من به یک مشاهده شیدا کنم تو را

بالای خود در آینهٔ چشم من ببین
تا با خبر زعالم بالا کنم تو را

مستانه کاش در حرم و دیر بگذری
تا قبله‌گاه مؤمن و ترسا کنم تو را

خواهم شبی نقاب ز رویت بر افکنم
خورشید کعبه، ماه کلیسا کنم تو را

گر افتد آن دو زلف چلیپا به چنگ من
چندین هزار سلسله در پا کنم تو را

طوبی و سدره گر به قیامت به من دهند
یک‌جا فدای قامت رعنا کنم تو را

زیبا شود به کارگه عشق کار من
هر گه نظر به صورت زیبا کنم تو را

رسوای عالمی شدم از شور عاشقی
ترسم خدا نخواسته رسوا کنم تو را

با خیل غمزه گر به وثاقم گذر کنی
میر سپاه شاه صف‌آرا کنم تو را

جم دستگاه ناصردین شاه تاجور
کز خدمتش سکندر و دارا کنم تو را

شعرت ز نام شاه، فروغی شرف گرفت
زیبد که تاج تارک شعرا کنم تو را
 

#فروغی_بسطامی   

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀