با باده خرابم کن دیوانه و مستم کن
هوشیار کجا باشم جاییکه تو بیداری
این راز بکن پنهان ،محرم به کجا باشد
عشق است و ، جنون است این کو محرم اسراری
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هوشیار کجا باشم جاییکه تو بیداری
این راز بکن پنهان ،محرم به کجا باشد
عشق است و ، جنون است این کو محرم اسراری
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
میهمانم کن
به پیاله ای قهوه تلخ
یک دل سیر آغوش
یک آسمان خنده
آن هم کنار دریای آرام
عجب عصر دلچسبی می شود
درست کنار تو
#امیر_عباس_خالق_وردی
#عصرتون_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به پیاله ای قهوه تلخ
یک دل سیر آغوش
یک آسمان خنده
آن هم کنار دریای آرام
عجب عصر دلچسبی می شود
درست کنار تو
#امیر_عباس_خالق_وردی
#عصرتون_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شبیه قطره بارانی که آهن را نمی فهمد
دلم فرق رفیق و فرق دشمن را نمی فهمد
نگاهی شیشه ای دارم، به سنگ مردمک هایت
الفبای دلت معنای «نشکن»! را نمی فهمد
هزاران بار دیگر هم بگویی «دوستت دارم»
کسی معنای این حرف مبرهن را نمی فهمد
من ابراهیم عشقم، مردم اسماعیل دلهاشان
محبت مانده شمشیری که گردن را نمی فهمد
چراغ چشمهایت را برایم پست کن دیگر
نگاهم فرق شب با روز روشن را نمی فهمد
دلم خون است تا حدی که وقتی از تو می گویم
فقط یک روح سرشارم که این تن را نمی فهمد
برای خویش دنیایی شبیه آرزو دارم
کسی من را نمی فهمد، کسی من را نمی فهمد
#نجمه_زارع
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم فرق رفیق و فرق دشمن را نمی فهمد
نگاهی شیشه ای دارم، به سنگ مردمک هایت
الفبای دلت معنای «نشکن»! را نمی فهمد
هزاران بار دیگر هم بگویی «دوستت دارم»
کسی معنای این حرف مبرهن را نمی فهمد
من ابراهیم عشقم، مردم اسماعیل دلهاشان
محبت مانده شمشیری که گردن را نمی فهمد
چراغ چشمهایت را برایم پست کن دیگر
نگاهم فرق شب با روز روشن را نمی فهمد
دلم خون است تا حدی که وقتی از تو می گویم
فقط یک روح سرشارم که این تن را نمی فهمد
برای خویش دنیایی شبیه آرزو دارم
کسی من را نمی فهمد، کسی من را نمی فهمد
#نجمه_زارع
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
غَرقِ تمنّاست: پاییز!
ڪہ بہ بالِ رنگ مےپیچد.
دیوانہاےست
ڪہ از یڪ سو
حزنِ بےبانگِ
تمامےِ درختان را
بہ سوگ مےنشیند
وَ از سویے دیگر
از حیاے عریانِ سایہها
در برگْبارانش
تولّدے بہ بُلنداےِ
ترانہے ؏شق
پا مےگیرد!
اینها را از چشمانِ
؏اشقے خواندم
ڪہ پاییز را
هر سال
زودتَر از دیگران
دیدار مےڪَرد...!!!
#آرش_شاهری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ڪہ بہ بالِ رنگ مےپیچد.
دیوانہاےست
ڪہ از یڪ سو
حزنِ بےبانگِ
تمامےِ درختان را
بہ سوگ مےنشیند
وَ از سویے دیگر
از حیاے عریانِ سایہها
در برگْبارانش
تولّدے بہ بُلنداےِ
ترانہے ؏شق
پا مےگیرد!
اینها را از چشمانِ
؏اشقے خواندم
ڪہ پاییز را
هر سال
زودتَر از دیگران
دیدار مےڪَرد...!!!
#آرش_شاهری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نشتر به جانم می زند رنگِ رخ غمبارِ شب
وقتی شدم آشفته دل با هجمه ی آوارِ شب
در کوچه های خاطره با کوله باری دلهره
پرسه ز حیرت ها زدن شد قصه ی تکرارِ شب
قلبم یتیمِ بی کسی درمانده از دلواپسی
حالا چه چاره سازمش در سایه ی دیوارِ شب
بر گونه ام جاری شده امواجی از سیلاب اشک
شاید رها گرداندم از دیدگان تارِ شب
در گیر و دار عاشقی گر باختم دار و ندار
در خواب می بینم تو را شادم از این دیدارِ شب
از دوری ات نالان غزل از ناله ام ویلان غزل
اما چه همدم می شود شعرم به هر سیگارِ شب
#فیروز_احمد_سعیدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وقتی شدم آشفته دل با هجمه ی آوارِ شب
در کوچه های خاطره با کوله باری دلهره
پرسه ز حیرت ها زدن شد قصه ی تکرارِ شب
قلبم یتیمِ بی کسی درمانده از دلواپسی
حالا چه چاره سازمش در سایه ی دیوارِ شب
بر گونه ام جاری شده امواجی از سیلاب اشک
شاید رها گرداندم از دیدگان تارِ شب
در گیر و دار عاشقی گر باختم دار و ندار
در خواب می بینم تو را شادم از این دیدارِ شب
از دوری ات نالان غزل از ناله ام ویلان غزل
اما چه همدم می شود شعرم به هر سیگارِ شب
#فیروز_احمد_سعیدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عشق یک دنیای دیگر را نشانم داده است
کودکی هستم که دستش ذره بین افتاده است
بی شک از « فرهاد » در عشقم به تو « مجنون » ترم
مادرم روزی مرا بالفطره عاشق، زاده است
عشق ضرب چشمهای توست در چشمان من
عاشقی تنها دو دو تا چار تایی ساده است
باز خواهم گشت هر قدر از خودت دورم کنی
موجم و سنگی اگر باشد سرم آماده است
فکر مقصد نیستم فهمیده ام گاهی سفر
لذتش تنها به بودن در میان جاده است
پیش پایت روی خاک افتاده ام بانو ولی
سایه ات هستم که بر روی زمین افتاده است
#محمد_رفیعی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کودکی هستم که دستش ذره بین افتاده است
بی شک از « فرهاد » در عشقم به تو « مجنون » ترم
مادرم روزی مرا بالفطره عاشق، زاده است
عشق ضرب چشمهای توست در چشمان من
عاشقی تنها دو دو تا چار تایی ساده است
باز خواهم گشت هر قدر از خودت دورم کنی
موجم و سنگی اگر باشد سرم آماده است
فکر مقصد نیستم فهمیده ام گاهی سفر
لذتش تنها به بودن در میان جاده است
پیش پایت روی خاک افتاده ام بانو ولی
سایه ات هستم که بر روی زمین افتاده است
#محمد_رفیعی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
باز امشب به در بسته ی حاشا زده ای
بی هراس از خطر موج، به دریا زده ای
کرده ای نیت رسوایی ما در همه شهر
آستین را به همین واسطه بالا زده ای
سخت دلگیری و در آینه بی منت چشم
به صد اندیشه خودت رابه تماشا زده ای
گاهی از وحشت کابوس حقیقت خود را
نیمه شب خسته به پس کوچه ی رویا زده ای
از جماعت چه رسیدت که پی راحت خویش
به دل خلوت شیرین فرادی زده ای
ای دل نازکِ غمگینِ من ای مظهر درد
که خودت را به پر و پای مدارا زده ای؛
باغت آباد که در زیر و بم شهر شلوغ
از تولای دروغین به تبری زده ای
#زهرا_وهاب_ساقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بی هراس از خطر موج، به دریا زده ای
کرده ای نیت رسوایی ما در همه شهر
آستین را به همین واسطه بالا زده ای
سخت دلگیری و در آینه بی منت چشم
به صد اندیشه خودت رابه تماشا زده ای
گاهی از وحشت کابوس حقیقت خود را
نیمه شب خسته به پس کوچه ی رویا زده ای
از جماعت چه رسیدت که پی راحت خویش
به دل خلوت شیرین فرادی زده ای
ای دل نازکِ غمگینِ من ای مظهر درد
که خودت را به پر و پای مدارا زده ای؛
باغت آباد که در زیر و بم شهر شلوغ
از تولای دروغین به تبری زده ای
#زهرا_وهاب_ساقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ساقی، ز کرم پر کن این جام مصفا را
آن روح مقدس را، آن جان معلا را
روزی که دهی جامی، از بهر سرانجامی
یک جرعه تصدق کن آن واعظ رعنا را
خواهی که برقص آید ذرات جهان از تو
در رقص برافشانی آن زلف چلیپا را
#قاسم_انوار
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آن روح مقدس را، آن جان معلا را
روزی که دهی جامی، از بهر سرانجامی
یک جرعه تصدق کن آن واعظ رعنا را
خواهی که برقص آید ذرات جهان از تو
در رقص برافشانی آن زلف چلیپا را
#قاسم_انوار
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من به فواره ی امروز
#نفس خواهم داد
در نگاهم باران
در صدایم احساس!
تو بیا
زندگی را ببریم
بر لب این ساحل #عشق
با صدف های خیال
روی شن
عکس اقاقی بکشیم
باورتهست جهان
منتظر ماست
بیا.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#نفس خواهم داد
در نگاهم باران
در صدایم احساس!
تو بیا
زندگی را ببریم
بر لب این ساحل #عشق
با صدف های خیال
روی شن
عکس اقاقی بکشیم
باورتهست جهان
منتظر ماست
بیا.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
موج عشق تو اگر شعله به دلها بکشد
رود را از جگرِ کوه به دریا بکشد
گیسوان تو شبیه است به شب؛ اما نه
شب که اینقدر نباید به درازا بکشد!
خودشناسی قدم اول عاشق شدن است
وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد
عقل یکدل شده با عشق، فقط میترسم
هم به حاشا بکشد، هم به تماشا بکشد
زخمی کینهی من! این تو و این سینهیمن
من خودم خواستهام کار به اینجا بکشد
یکیاز ما دو نفر کشته بهدستِدگریست
وای اگر کار من و عشق به فردا بکشد...
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
رود را از جگرِ کوه به دریا بکشد
گیسوان تو شبیه است به شب؛ اما نه
شب که اینقدر نباید به درازا بکشد!
خودشناسی قدم اول عاشق شدن است
وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد
عقل یکدل شده با عشق، فقط میترسم
هم به حاشا بکشد، هم به تماشا بکشد
زخمی کینهی من! این تو و این سینهیمن
من خودم خواستهام کار به اینجا بکشد
یکیاز ما دو نفر کشته بهدستِدگریست
وای اگر کار من و عشق به فردا بکشد...
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شحنهٔ عشق هر شبی بر کندم ز خواب خوش
در هوس خیال او باز به خواب میروم
شاید اگر هوای او میکشدم، که در رهش
بر سر آب چشم خود همچو حباب میروم
نیست مرا ز خود خبر، بیش ازین که: در جهان
مست و خراب آمدم، مست و خراب میروم
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در هوس خیال او باز به خواب میروم
شاید اگر هوای او میکشدم، که در رهش
بر سر آب چشم خود همچو حباب میروم
نیست مرا ز خود خبر، بیش ازین که: در جهان
مست و خراب آمدم، مست و خراب میروم
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با نام تـو شـد باز گـلِ سـرخِ کـلامم
اینامتو هر دمهمه جا حُسنِ ختامم
یک قطره بهمینای دلم مهر چکاندی
یک عمـر به دنبال تو مستانه خرامم
گیراست میِ نابِ تـو آنقـدر که حتی
بر لبنرسیدستو چنینمستمدامم
هشیار نداردخبر از حالِخوشِ مست
هشـیار تریـن مسـتم و دنبال دوامم
شاهاستغلامیکه به معشوق رسیده
در راهِ رسیدن به تو ای عشق، غلامم
بی دانـه کـبـوتر رَود از لانـه اش اما
بی دانـهٔ تـو جلـدم و افتاده به بامم
دیگر نهنیاز استبهمهتابنهخورشید
چون نورِ پر از مهرِ تو تابیدهبه شامم
همـراه تو هستی همه جا تا ابـد اما
با هـر که به راه تـو رود گام به گامم
شادم کهاز احساسِبهتو شعر سرودم
هر چند کهدر درکِ تو نادانم و خامم
ای عطـرِ تو پیچیـده به هر ذرهٔ عالم
باید که تو را حضـرتِ معشوق بنامم
#امیررضابهنام
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اینامتو هر دمهمه جا حُسنِ ختامم
یک قطره بهمینای دلم مهر چکاندی
یک عمـر به دنبال تو مستانه خرامم
گیراست میِ نابِ تـو آنقـدر که حتی
بر لبنرسیدستو چنینمستمدامم
هشیار نداردخبر از حالِخوشِ مست
هشـیار تریـن مسـتم و دنبال دوامم
شاهاستغلامیکه به معشوق رسیده
در راهِ رسیدن به تو ای عشق، غلامم
بی دانـه کـبـوتر رَود از لانـه اش اما
بی دانـهٔ تـو جلـدم و افتاده به بامم
دیگر نهنیاز استبهمهتابنهخورشید
چون نورِ پر از مهرِ تو تابیدهبه شامم
همـراه تو هستی همه جا تا ابـد اما
با هـر که به راه تـو رود گام به گامم
شادم کهاز احساسِبهتو شعر سرودم
هر چند کهدر درکِ تو نادانم و خامم
ای عطـرِ تو پیچیـده به هر ذرهٔ عالم
باید که تو را حضـرتِ معشوق بنامم
#امیررضابهنام
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کلیپ شاد مازنی 😍❤
تقدیم به دوستان گل وشمالیای مهربون
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تقدیم به دوستان گل وشمالیای مهربون
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
روزی که گل شکست، در ازدحام خار
نزدیک میشدیم، تا چوبه های دار
قفلی به بغضمان، یک قفل بر دهان
فریاد مرده بود، در قعر این جهان
کابوس مرگ بود، رویای خانه ها
از درد جان سپرد، قلب ترانه ها
وقتی کتاب ها، انسان فریب بود
بر فقر زندگی، آتش نصیب بود
ارابه های مرگ، رویید بر زمین
میسوخت زندگی، در دوزخ اِوین
وقتی به زیر خاک، آرام آرمید
فریاد هر ندا، رویای صد نوید
وقتی که زندگی، دردی عجیب بود
در سرزمین خود، آدم غریب بود
دیدی که یک درخت، شد مرکز خبر
آزاد شد ولی، با ضربه ی تبر
کابوس این تبر، فریاد بودن است
رویای آدمی، آزاد بودن است
#بابک_اخوان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نزدیک میشدیم، تا چوبه های دار
قفلی به بغضمان، یک قفل بر دهان
فریاد مرده بود، در قعر این جهان
کابوس مرگ بود، رویای خانه ها
از درد جان سپرد، قلب ترانه ها
وقتی کتاب ها، انسان فریب بود
بر فقر زندگی، آتش نصیب بود
ارابه های مرگ، رویید بر زمین
میسوخت زندگی، در دوزخ اِوین
وقتی به زیر خاک، آرام آرمید
فریاد هر ندا، رویای صد نوید
وقتی که زندگی، دردی عجیب بود
در سرزمین خود، آدم غریب بود
دیدی که یک درخت، شد مرکز خبر
آزاد شد ولی، با ضربه ی تبر
کابوس این تبر، فریاد بودن است
رویای آدمی، آزاد بودن است
#بابک_اخوان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
چه اگر دیر
حالا که به عیادت دلتنگیهایم آمدی
نسخهی عادت به بی عشقی
برای عاشق ِدر من مپیچ !
که بپیچم از دردِ دلگیری
که بپیچم حول حالی که برایم نماندهست....
تو را به نگاهی که نمیدانم تا کجا
محو این جای تنگ آمده از تردیدام نکن
نبض دل ِبه شگفت ماندهام را بگیر
که تبی گلکردهتر از انتظار
- شاید از شوق آب از چشمهایت خورده باشد....
تبسّمی که اگر بر لبانت
بگو که تا کامی بمزم شیرینی مردن بی هنگام را
به طعم شام آخر وُ بوسهی پنهان
در بستری که خسته از تکرار هر روزم دارد.....
چه اگر دیر
اکنون فرآموش شدنم را
به باور عاشق در من برسان
که خیالی تشنهام رسیدن را
در بستری از وهم وُ سراب.......
#گویا_فیروزکوهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه اگر دیر
حالا که به عیادت دلتنگیهایم آمدی
نسخهی عادت به بی عشقی
برای عاشق ِدر من مپیچ !
که بپیچم از دردِ دلگیری
که بپیچم حول حالی که برایم نماندهست....
تو را به نگاهی که نمیدانم تا کجا
محو این جای تنگ آمده از تردیدام نکن
نبض دل ِبه شگفت ماندهام را بگیر
که تبی گلکردهتر از انتظار
- شاید از شوق آب از چشمهایت خورده باشد....
تبسّمی که اگر بر لبانت
بگو که تا کامی بمزم شیرینی مردن بی هنگام را
به طعم شام آخر وُ بوسهی پنهان
در بستری که خسته از تکرار هر روزم دارد.....
چه اگر دیر
اکنون فرآموش شدنم را
به باور عاشق در من برسان
که خیالی تشنهام رسیدن را
در بستری از وهم وُ سراب.......
#گویا_فیروزکوهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چون غنچهٔ گل قرابهپرداز شود
نرگس به هوای می قدح ساز شود
فارغ دل آن کسی که مانند حباب
هم در سر میخانه سرانداز شود
#حافظ
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نرگس به هوای می قدح ساز شود
فارغ دل آن کسی که مانند حباب
هم در سر میخانه سرانداز شود
#حافظ
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کوچه ی «از جاده لبریز» م شده
بــا بـلـنـدایـش دلاویزم شده
آخ! بنازم.، رنگِ مویش را ببین!
#عصرِ زردِ شعرِ #پاییزم شده
#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بــا بـلـنـدایـش دلاویزم شده
آخ! بنازم.، رنگِ مویش را ببین!
#عصرِ زردِ شعرِ #پاییزم شده
#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀