شمعی به یُمنِ مولدِ مهتاب روشن است
ماهی که ماهِ آمدنش ماهِ بهمن است
تبریک بر رسیدنت، ای مهربانِ خوب
این شعر هدیه ای به تو از جانبِ من است
باید به وصفِ خوبیِ تو صد غزل سرود
اما مقابلت قلم از نطق الکن است
چشم انتظارِ آمدنت عالَمی شدند
گفتند: لحظه لحظه ی دلبر رسیدن است
باید هزار ساله شوی تا به شعرِ خود
گویم: هزار سالِ که این شمع روشن است.
#محمد_جواد_بوستانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ماهی که ماهِ آمدنش ماهِ بهمن است
تبریک بر رسیدنت، ای مهربانِ خوب
این شعر هدیه ای به تو از جانبِ من است
باید به وصفِ خوبیِ تو صد غزل سرود
اما مقابلت قلم از نطق الکن است
چشم انتظارِ آمدنت عالَمی شدند
گفتند: لحظه لحظه ی دلبر رسیدن است
باید هزار ساله شوی تا به شعرِ خود
گویم: هزار سالِ که این شمع روشن است.
#محمد_جواد_بوستانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه شد که بر گل عارض گلاب میریزی
ستاره بر رخ این آفتاب میریزی
هزار دیده برای تو اشکریزان است
چرا تو اشک به مثال حباب میریزی
#شاطرعباس_صبوحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ستاره بر رخ این آفتاب میریزی
هزار دیده برای تو اشکریزان است
چرا تو اشک به مثال حباب میریزی
#شاطرعباس_صبوحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سلام ای حضرت شیطان بجا آوردیم یا نه
منم آدم تویی عصیان بجا آوردیم یا نه
همانم که هوس کرده بچیند سیبی از لبها
فریب روضه رضوان بجا آوردیم یا نه
دو حلقه داخل گوش و هزاران حلقه در گیسو
و من از لاله آویزان بجا آوردیم یا نه
خدای عشق و زیبایی! منم اسکندر نامی
ونوس روشن یونان بجا آوردیم یا نه
دوچشمت قاتل مردان،نگاهت حسرت نسوان
مدیر مرکز بحران بجا آوردیم یا نه
بجای بوسه هم آخر کبابم کردی و رفتی
شمیم ساقه ی ریحان بجا آوردیم یا نه
مگر یادت نمی آید برایم میله آوردی
تو هم که نقش زندانبان بجا آوردیم یا نه
تو در آزادی مطلق وَ من یک گوشه دربندم
سلام ای فتنه تهران بجا آوردیم یا نه
#علی_قهرمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
منم آدم تویی عصیان بجا آوردیم یا نه
همانم که هوس کرده بچیند سیبی از لبها
فریب روضه رضوان بجا آوردیم یا نه
دو حلقه داخل گوش و هزاران حلقه در گیسو
و من از لاله آویزان بجا آوردیم یا نه
خدای عشق و زیبایی! منم اسکندر نامی
ونوس روشن یونان بجا آوردیم یا نه
دوچشمت قاتل مردان،نگاهت حسرت نسوان
مدیر مرکز بحران بجا آوردیم یا نه
بجای بوسه هم آخر کبابم کردی و رفتی
شمیم ساقه ی ریحان بجا آوردیم یا نه
مگر یادت نمی آید برایم میله آوردی
تو هم که نقش زندانبان بجا آوردیم یا نه
تو در آزادی مطلق وَ من یک گوشه دربندم
سلام ای فتنه تهران بجا آوردیم یا نه
#علی_قهرمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از بس درونِ "کوچهی افکارم" عابرَست
_"دل" در هوای دلبریاش سخت شاعرَست
"چشمش" غزلسَرا و میانِ نگاه او..
هربار گوییا که شبِ شعر دایرَست
#یاس_امینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
_"دل" در هوای دلبریاش سخت شاعرَست
"چشمش" غزلسَرا و میانِ نگاه او..
هربار گوییا که شبِ شعر دایرَست
#یاس_امینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آتشِ بی تابیام ، از جانِ جانان یاد باد
گفتگوی شور و مستی، در گلستان یاد باد
پا برهنه زیر باران مست در آغوش من
نم نمک بوسیدنِ لبهای خندان یاد باد
در به روی گفتگو تا صبحگاهان باز بود
همسفر با گردباد وُ برف وُ بوران یاد باد
بگذریم از برف و باران، بگذریم از گرد باد
شانه و دستِ من وُ زلف پریشان یاد باد
از سرِ مژگان تو ، آتش تجلی مینمود
نور چشمانِ تو وُ شمع شبستان یاد باد
خواب را در خواب میدیدیم چه خوابی؟ تا سَحَر
بوسههای گرم تو در کنجِ ایوان یاد باد
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گفتگوی شور و مستی، در گلستان یاد باد
پا برهنه زیر باران مست در آغوش من
نم نمک بوسیدنِ لبهای خندان یاد باد
در به روی گفتگو تا صبحگاهان باز بود
همسفر با گردباد وُ برف وُ بوران یاد باد
بگذریم از برف و باران، بگذریم از گرد باد
شانه و دستِ من وُ زلف پریشان یاد باد
از سرِ مژگان تو ، آتش تجلی مینمود
نور چشمانِ تو وُ شمع شبستان یاد باد
خواب را در خواب میدیدیم چه خوابی؟ تا سَحَر
بوسههای گرم تو در کنجِ ایوان یاد باد
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#هلن
◁❚❚▷ ◉────
💕💕💕💕💕💕💕💕
❤❤❤❤
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
◁❚❚▷ ◉────
💕💕💕💕💕💕💕💕
❤❤❤❤
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و.❤️
ای زیبا ترین اختیارِ من
از تمام اختیارات دنیا
گاهی در میان نگاه های عاشقانه ات
آنقدر بی اختیار می شوم
ڪه با اینڪه حرفی برای گفتن ندارم
اما دستهایی برای گرفتن دارم
بوسه ای برای گفتن دارم
آغوشے برای زندگی دارم
ای زیباترین اختیار زندگی ام
تو را
بی اختیار دوستت دارم
#فــــرزانه_طالــــبی_پــور❤️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای زیبا ترین اختیارِ من
از تمام اختیارات دنیا
گاهی در میان نگاه های عاشقانه ات
آنقدر بی اختیار می شوم
ڪه با اینڪه حرفی برای گفتن ندارم
اما دستهایی برای گرفتن دارم
بوسه ای برای گفتن دارم
آغوشے برای زندگی دارم
ای زیباترین اختیار زندگی ام
تو را
بی اختیار دوستت دارم
#فــــرزانه_طالــــبی_پــور❤️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#عصر که میشود
دلتنگی هایم را برمی دارم
میروم در ایوان خاطرات
و روی صندلی رویا مینشینم
خیره می شوم به حوض نقاشی
یک فنجان کافئین داغ،
خیلی حساسم، همرنگ چشمانت باشد
آخ که چه می چسبد
با کمی کیک خانگی
یا لقمه ای نان و پنیرک
از شعرهای سهراب
به خودم که می آیم
#غروبی را به آغوش کشیده ام
که چشم در چشم انتظار
خیال موهایت را در سر میپروراند
و از آنهمه دلتنگی
لبخندی بر لبم نشسته به عمق و وسعت
همان حوض نقاشی
که به اندازه ی همه ی دریاها آبی ست
#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلتنگی هایم را برمی دارم
میروم در ایوان خاطرات
و روی صندلی رویا مینشینم
خیره می شوم به حوض نقاشی
یک فنجان کافئین داغ،
خیلی حساسم، همرنگ چشمانت باشد
آخ که چه می چسبد
با کمی کیک خانگی
یا لقمه ای نان و پنیرک
از شعرهای سهراب
به خودم که می آیم
#غروبی را به آغوش کشیده ام
که چشم در چشم انتظار
خیال موهایت را در سر میپروراند
و از آنهمه دلتنگی
لبخندی بر لبم نشسته به عمق و وسعت
همان حوض نقاشی
که به اندازه ی همه ی دریاها آبی ست
#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
می توانم نامت را در دهانم
و تو را
در درونم
پنهان کنم...
گل با بوی خود چه می کند؟
گندمزار با خوشه اش؟
طاووس با دمش؟
چراغ با روغنش؟
با تو سر به کجا بگذارم؟
کجا پنهانت کنم؟
وقتی مردم، تو را در حرکات دستهایم،
موسیقی صدایم
وتوازن گام هایم
می بینند ...!
#نزارقبانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و تو را
در درونم
پنهان کنم...
گل با بوی خود چه می کند؟
گندمزار با خوشه اش؟
طاووس با دمش؟
چراغ با روغنش؟
با تو سر به کجا بگذارم؟
کجا پنهانت کنم؟
وقتی مردم، تو را در حرکات دستهایم،
موسیقی صدایم
وتوازن گام هایم
می بینند ...!
#نزارقبانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از الفبای نگاهت واژه ها پا میگرفت
شعر جانم در هوای عشق معنا میگرفت
لحن چشمت نور می بخشید و با مِهری مدام
غصّه ها را یک به یک از قلب تنها میگرفت
شور خودکارم مضاعف میشد از وزن غزل
در دل هر قافیه دلشوره بالا میگرفت
خواستم مطلع کنم چشم عسل رنگ تو را
حُسن رویت کی به ابیات غزل جا میگرفت
چونکه آسان دل به هم دادیم و در هم حل شدیم
دست تقدیر از حسادت سخت بر ما میگرفت
عاشقی اندوختی بهر مباداهای دور
جمع میکردی وفا، تقدیر منها میگرفت
صبر دل سر آمده، گوید به من دست اجل
پیشدستی کاش بر روز مبادا میگرفت
#حامد_بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شعر جانم در هوای عشق معنا میگرفت
لحن چشمت نور می بخشید و با مِهری مدام
غصّه ها را یک به یک از قلب تنها میگرفت
شور خودکارم مضاعف میشد از وزن غزل
در دل هر قافیه دلشوره بالا میگرفت
خواستم مطلع کنم چشم عسل رنگ تو را
حُسن رویت کی به ابیات غزل جا میگرفت
چونکه آسان دل به هم دادیم و در هم حل شدیم
دست تقدیر از حسادت سخت بر ما میگرفت
عاشقی اندوختی بهر مباداهای دور
جمع میکردی وفا، تقدیر منها میگرفت
صبر دل سر آمده، گوید به من دست اجل
پیشدستی کاش بر روز مبادا میگرفت
#حامد_بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر چند که یار سر گرانست به تو
غمگین نشوی که مهربانست به تو
دلدار مثال صورت آینه است
تا تو نگرانی نگرانست به تو
#ابوسعید_ابوالخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
غمگین نشوی که مهربانست به تو
دلدار مثال صورت آینه است
تا تو نگرانی نگرانست به تو
#ابوسعید_ابوالخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عطری که جا ماند
زخمی شد وبر قلبم نشست
چشمهای بارانی
ساعتی که ایستاد
دستهایی که یخ بست
شانه ای که دیگر گرم نیست
بغض بی امانی که خفه ام می کند
شهری که تاریک شد
و رهگذرانی که غریبه اند
و تویی که خبر نداری بعد از رفتنت
مرور خاطراتمان چه بلایی به سرم می آورند ...
#مینو_پناهپور
#دلم گرفته برایت
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زخمی شد وبر قلبم نشست
چشمهای بارانی
ساعتی که ایستاد
دستهایی که یخ بست
شانه ای که دیگر گرم نیست
بغض بی امانی که خفه ام می کند
شهری که تاریک شد
و رهگذرانی که غریبه اند
و تویی که خبر نداری بعد از رفتنت
مرور خاطراتمان چه بلایی به سرم می آورند ...
#مینو_پناهپور
#دلم گرفته برایت
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
امشبی ، قلم بخواب و دفترم پریشان است
دانی که شاعر بی شعر بی نشان است؟
از پیشانی شب تا به شانهء شَفق
آه و فریاد من به فغان است
پنهان شد شب و امیدی به صبح نیست
گویی که همین درد به من درمان است
خو کرده ام به دفتری کهنه و قلمی شکسته
منم آن شاعری که به درد مهمان است
#سیامڪ_جعفرے
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دانی که شاعر بی شعر بی نشان است؟
از پیشانی شب تا به شانهء شَفق
آه و فریاد من به فغان است
پنهان شد شب و امیدی به صبح نیست
گویی که همین درد به من درمان است
خو کرده ام به دفتری کهنه و قلمی شکسته
منم آن شاعری که به درد مهمان است
#سیامڪ_جعفرے
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#عشق
#باران
#کوچه.،
چه کسی میداند
که هوادار تو ام؟!
چه کسی خواهد دید؟!
سینه ام در به در کوچه ی موهات شده؟!
چه کسی میفهمد؟!
که دلم بسته به پاهای خیابان شده است
من هوادار تو ام
و همین خواستنت
تا همه عمرم کافیست
چه کسی می بیند،
که نگاهم پسِ آن بال زدن ها جاریست؟!!
قاصدک ها
قمری
رازقی ها
ابر خیس از گذرت
گنجشک
و همه مردم آبادی دل.
داستان من و تو تا به ابد،
شعر بیداری هر چلچله است.
شعر روشنگر آغاز شدن،
در هوای نم هر کوچه و باران با #عشق❤️
داستان من و تو
#صبحترین واژه ی حوض است
در آغوش شعور گلدان
#مطرب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#باران
#کوچه.،
چه کسی میداند
که هوادار تو ام؟!
چه کسی خواهد دید؟!
سینه ام در به در کوچه ی موهات شده؟!
چه کسی میفهمد؟!
که دلم بسته به پاهای خیابان شده است
من هوادار تو ام
و همین خواستنت
تا همه عمرم کافیست
چه کسی می بیند،
که نگاهم پسِ آن بال زدن ها جاریست؟!!
قاصدک ها
قمری
رازقی ها
ابر خیس از گذرت
گنجشک
و همه مردم آبادی دل.
داستان من و تو تا به ابد،
شعر بیداری هر چلچله است.
شعر روشنگر آغاز شدن،
در هوای نم هر کوچه و باران با #عشق❤️
داستان من و تو
#صبحترین واژه ی حوض است
در آغوش شعور گلدان
#مطرب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ما ز چشم تو مست یک نگهیم
بی خبر از خمار صبح گهیم
گر به باد فنا دهی ما را
سر مویت به عالمی ندهیم
حلقهدر گوش پیر میکدهایم
خانه بر دوش ملک پادشهیم
#فروغی_بسطامی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بی خبر از خمار صبح گهیم
گر به باد فنا دهی ما را
سر مویت به عالمی ندهیم
حلقهدر گوش پیر میکدهایم
خانه بر دوش ملک پادشهیم
#فروغی_بسطامی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀