💖کافه شعر💖
2.76K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.07K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
و تپش‌های بهار را می‌شمارم
در قلب پرندگان

و لرزش خارها و برگ و
بهار را می‌شمارم
بی‌شمار

تویی که در تمام خانه پراکنده‌ای

#شمس_لنگرودی🌹


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
و شب چقدر اضافه مى آيد
وقتى تو نيستى

#افشين_صالحى🌹


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
وصالِ آن لبِ شیرین بـه خسروان دادند
تورا نصیب همین بس که کوهکَن باشی

ز چـاهِ غصـه رهـایـی نبـاشدت، هر چند
بـه حُسن یـوسف و تـدبیر تهمتن باشی

خموش سایه که فریادِ بلبل از خامی ست
چوشمعِ سوخته آن بِه که بی‌سخن باشی

#هوشنگ_ابتهاج


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
و عمق عشق
هیچ‌گاه فهمیده نمی‌شود
مگر در زمان فراق ...!

#جبران_خلیل_جبران


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
وطن
لازم نیست حتما سرزمین بزرگی
باشد!!
گاهی مساحت کوچکی است
در حد فاصل دو شانه...

#غسان_کنفانی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
وقت آن شد که به گل حکم شکفتن بدهی 

ای سرانگشت تو آغاز گل افشانی ها 


#قیصر_امین_پور


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
وقتی زمين به طرز نگاهت دچار شد
خورشيد پيش چشم تو بی‌اعتبار شد

از آسمان رسيدی و باران شروع شد
پا بر زمين نهادی و فصل بهار شد

باران به امرِ چشم تو باريد و بعد از آن
چشمان ابر، صاحب اين افتخار شد

وقتی سخن به معجزه‌ی چشم تو رسيد
تعداد پيروان غزل بی‌شمار شد...!

#غلامرضا_طریقی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
مبهوت مانده‌ام چه بخوانم تو را، که تو

هم خود هجوم دردی و هم سیل چاره‌ای

#جواد_شیخ‌الاسلامی
‏┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄
در تن خود یک هدف‌وار استخوان دارم هنوز

نسبت دوری به آن ابروکمان دارم هنوز!

#صائب_تبریزی
‏┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄
وهم سراب بود، نه! سُرب مذاب بود

دور از تو لب به جرعه‌ی آبی اگر زدم

#علی_شیبانی
‏┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄
در جهان هرجا بلایی بود، از ما درگذشت

غیر بخت تیره کو چون سایه در دنبال ماست!

#مجلسی_اصفهانی
‏┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄
گفتی چه می‌کنی چو ز من دور می‌شوی

گرد سرت شوم، چه کنم؟ گریه می‌کنم...

#میر_برهان_ابرقویی






❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
وقتی زمين به طرز نگاهت دچار شد
خورشيد پيش چشم تو بی‌اعتبار شد

از آسمان رسيدی و باران شروع شد
پا بر زمين نهادی و فصل بهار شد

باران به امرِ چشم تو باريد و بعد از آن
چشمان ابر، صاحب اين افتخار شد

وقتی سخن به معجزه‌ی چشم تو رسيد
تعداد پيروان غزل بی‌شمار شد...!

#غلامرضا_طریقی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀