به یاد توام،
در آغوش یادگاریها
به دستان خاطرات
مینویسم نام تو را
بر صفحهی زمان.
به یاد توام،
در آوای بادهای پاییزی
به زبان برگها
میخوانم داستانهای تو
با لبخندی که همیشه در یادم است.
به یاد توام،
در نور خورشید سرخپوست
به چشمان آسمان
مینگرم و میپرسم
آیا تو هم به یاد منی؟
به یاد توام،
در آغوش شبهای ستارهای
به زبان نجوم
میگویم: «تو را دوست دارم»
و آرام میخوابم.
به یاد توام همیشه.
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در آغوش یادگاریها
به دستان خاطرات
مینویسم نام تو را
بر صفحهی زمان.
به یاد توام،
در آوای بادهای پاییزی
به زبان برگها
میخوانم داستانهای تو
با لبخندی که همیشه در یادم است.
به یاد توام،
در نور خورشید سرخپوست
به چشمان آسمان
مینگرم و میپرسم
آیا تو هم به یاد منی؟
به یاد توام،
در آغوش شبهای ستارهای
به زبان نجوم
میگویم: «تو را دوست دارم»
و آرام میخوابم.
به یاد توام همیشه.
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای خوش آنروز که بینم رُخ زیبای ترا
تاکنم مایه ی جان عطر فریبای ترا
عجبی نیست اگر از پی آرامش جان
بر سر و دیده نهم خاک کف پای ترا
می کند قامت سرو تو قیامت ایدوست
نازم آن قامت سرو و قدو بالای ترا
#مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تاکنم مایه ی جان عطر فریبای ترا
عجبی نیست اگر از پی آرامش جان
بر سر و دیده نهم خاک کف پای ترا
می کند قامت سرو تو قیامت ایدوست
نازم آن قامت سرو و قدو بالای ترا
#مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بیایید بیایید که گلزار دمیدهست
بیایید بیایید که دلدار رسیدهست
بیارید به یک بار همه جان و جهان را
به خورشید سپارید که خوش تیغ کشیدهست
بر آن زشت بخندید که او ناز نماید
بر آن یار بگریید که از یار بریدهست
همه شهر بشورید چو آوازه درافتاد
که دیوانه دگربار ز زنجیر رهیدهست
چه روزست و چه روزست چنین روز قیامت
مگر نامه اعمال ز آفاق پریدهست
بکوبید دهلها و دگر هیچ مگویید
چه جای دل و عقلست که جان نیز رمیدهست
#مولانا
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بیایید بیایید که دلدار رسیدهست
بیارید به یک بار همه جان و جهان را
به خورشید سپارید که خوش تیغ کشیدهست
بر آن زشت بخندید که او ناز نماید
بر آن یار بگریید که از یار بریدهست
همه شهر بشورید چو آوازه درافتاد
که دیوانه دگربار ز زنجیر رهیدهست
چه روزست و چه روزست چنین روز قیامت
مگر نامه اعمال ز آفاق پریدهست
بکوبید دهلها و دگر هیچ مگویید
چه جای دل و عقلست که جان نیز رمیدهست
#مولانا
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بہار مےرسد
با چشمڪِ سبزِ عبورِ تُو ڪہ
سڪوتِ تماشاست.
بہار مےرسد
واژه پوست مےاَندازد
وَ ماهے بہ سطحِ آب بوسہ مےزَنَد.
ارغوان را
در آغوشِ پُرآفتابِ دشت دیدن
حتمےست.
پرندهوار بیا وُ بخوان!
ڪنارچہاے از صداے خود را رها ساز
وَ از آن خونِ ڪہن
ڪہ در وجودت ریشہ دارد،
بہ رگهایم روانہ ڪُن
تا پرنده از آستینِ شعر بیرون بیاورم!
بخند
وَ بہ نگاهے
شڪوفہ برقصان
اِےْ نبضِ تپندهے حیات!
اِےْ مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَال!
ڪہ بہار هم
مثلِ شعرهاے من،
بہ چشمهاے تُو مدیون است.
#آرش_شاهری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با چشمڪِ سبزِ عبورِ تُو ڪہ
سڪوتِ تماشاست.
بہار مےرسد
واژه پوست مےاَندازد
وَ ماهے بہ سطحِ آب بوسہ مےزَنَد.
ارغوان را
در آغوشِ پُرآفتابِ دشت دیدن
حتمےست.
پرندهوار بیا وُ بخوان!
ڪنارچہاے از صداے خود را رها ساز
وَ از آن خونِ ڪہن
ڪہ در وجودت ریشہ دارد،
بہ رگهایم روانہ ڪُن
تا پرنده از آستینِ شعر بیرون بیاورم!
بخند
وَ بہ نگاهے
شڪوفہ برقصان
اِےْ نبضِ تپندهے حیات!
اِےْ مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَال!
ڪہ بہار هم
مثلِ شعرهاے من،
بہ چشمهاے تُو مدیون است.
#آرش_شاهری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چون چشم سیه بناز میگردانی
بر من غم دل دراز میگردانی
شوخی است عظیم نرگس بیمارت
خوش میگردد چو باز میگردانی
#سلمان_ساوجی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بر من غم دل دراز میگردانی
شوخی است عظیم نرگس بیمارت
خوش میگردد چو باز میگردانی
#سلمان_ساوجی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❤تقدیم شما عزیزان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
"خیالات تو"
من اینجا از خیالات تو مستم
دلم ساقی و پيمانه است دستم!
زمین مست و زمان مست وغزل مست
میان جمع سرمستان نشستم
به هر جرعه کلامی می چکد از ..
سرانگشت اشاره، پیش شَستم !
ز مینای هواخواهی ات هر بار
چنان نوشم ،تو گویی مِی پرَستم
اگرچه نیستی اندر نگاهم
من اما غرقِ رویای تو هستم
#سپهرم رفته از یاد ِ تو اما ..
من اینجا از خیالات تو مستم
#سپهرRoohi
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من اینجا از خیالات تو مستم
دلم ساقی و پيمانه است دستم!
زمین مست و زمان مست وغزل مست
میان جمع سرمستان نشستم
به هر جرعه کلامی می چکد از ..
سرانگشت اشاره، پیش شَستم !
ز مینای هواخواهی ات هر بار
چنان نوشم ،تو گویی مِی پرَستم
اگرچه نیستی اندر نگاهم
من اما غرقِ رویای تو هستم
#سپهرم رفته از یاد ِ تو اما ..
من اینجا از خیالات تو مستم
#سپهرRoohi
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وعده ما فصل سرما بود یادته
رنگ شرابی موهات بود یادته
موهاتو رو شونه هات بریزی یادته
منو دیونه کنی بعد ارومم کنی یادته
عشق کهنه شرابه
که فقط خماریش میمونه
مستی این کهنه شراب
به رسواییش می ارزه میدونی
تو می بخو ر تا من مست بشم
غرق تماشای اون چشات بشم
اخه اون چشات یه دنیا حرف داره ناز داره
وقتی مست شدم
من حرف بزنم تو گوش کنی
تو حرف نزن فقط به حرفای دلم گوش بده
بیا با هم تو خیابون زیر بارون بزنیم
از خیابون به بیابون جنون سر بزنیم
یا بیا مست و خراب تو یه اتاق
سربه شونه هم بذاریم
همه این حرفا که گفتم نازنین
توعالم رویا به تو گفتم نازنین
تو مثل یه ارزو
مثل یه رمان عشقی میمونی
عشق کهنه قماره میدونی
من بازنده و تسلیم این کهنه قمارم میدونی
#دلنوشته
#حسین_لطیفی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
رنگ شرابی موهات بود یادته
موهاتو رو شونه هات بریزی یادته
منو دیونه کنی بعد ارومم کنی یادته
عشق کهنه شرابه
که فقط خماریش میمونه
مستی این کهنه شراب
به رسواییش می ارزه میدونی
تو می بخو ر تا من مست بشم
غرق تماشای اون چشات بشم
اخه اون چشات یه دنیا حرف داره ناز داره
وقتی مست شدم
من حرف بزنم تو گوش کنی
تو حرف نزن فقط به حرفای دلم گوش بده
بیا با هم تو خیابون زیر بارون بزنیم
از خیابون به بیابون جنون سر بزنیم
یا بیا مست و خراب تو یه اتاق
سربه شونه هم بذاریم
همه این حرفا که گفتم نازنین
توعالم رویا به تو گفتم نازنین
تو مثل یه ارزو
مثل یه رمان عشقی میمونی
عشق کهنه قماره میدونی
من بازنده و تسلیم این کهنه قمارم میدونی
#دلنوشته
#حسین_لطیفی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چقدر واقعا بعضی از شعر ها قشنگن❤
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دوستم داری
میدانم
باز
دوست دارم که بپرسم گاهی
دوست دارم که بدانم امروز
مثل دیروز
مرا میخواهی
مهربانیست و یا بیمهریست؟
تنگ بیآب برای ماهی؟
فرصتی تا بسراییم از هم
بس کن از فلسفههای واهی
عشق، عشق است چه بر لوحی زر بنویسند،
چه برگ کاهی
پرسش از عقل چه جایی دارد؟
تا جنون میدهدت آگاهی
غیر از آن کوچه که دیوارش نیست
خانهی دوست ندارد راهی...
#محمدعلی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
میدانم
باز
دوست دارم که بپرسم گاهی
دوست دارم که بدانم امروز
مثل دیروز
مرا میخواهی
مهربانیست و یا بیمهریست؟
تنگ بیآب برای ماهی؟
فرصتی تا بسراییم از هم
بس کن از فلسفههای واهی
عشق، عشق است چه بر لوحی زر بنویسند،
چه برگ کاهی
پرسش از عقل چه جایی دارد؟
تا جنون میدهدت آگاهی
غیر از آن کوچه که دیوارش نیست
خانهی دوست ندارد راهی...
#محمدعلی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
میل سرخورده مهار شده
میل کوچک شمرده، خوار شده
ذهن مخدوش، ذهن بیایمان
اعتمادی جریحهدار شده
بوی دشنام میدهد دهنت
بوی لیچارهای بار شده
شوقِ در پای هر چه قربانی
خاصه در پای اقتدار شده
شوقِ از ترس خود نقاب زده
زیر صد لایه استتار شده
عشقِ حرمت دریده، کشف شده
میلِ عریان و آشکار شده
درد دارم در استخوانهایم
در دو زانوی بیقرار شده
مرض مهلکیست آگاهی
که دل ما به آن دچار شده
#سمانه_کهرباییان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
میل سرخورده مهار شده
میل کوچک شمرده، خوار شده
ذهن مخدوش، ذهن بیایمان
اعتمادی جریحهدار شده
بوی دشنام میدهد دهنت
بوی لیچارهای بار شده
شوقِ در پای هر چه قربانی
خاصه در پای اقتدار شده
شوقِ از ترس خود نقاب زده
زیر صد لایه استتار شده
عشقِ حرمت دریده، کشف شده
میلِ عریان و آشکار شده
درد دارم در استخوانهایم
در دو زانوی بیقرار شده
مرض مهلکیست آگاهی
که دل ما به آن دچار شده
#سمانه_کهرباییان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گمان نمیکنم این دستها به هم برسند
دو دلشکستهی در انزوا به هم برسند
ضریح و نذر رها کن، بعید میدانم
دو دستِ دور به زور دعا به هم برسند
کدام دست رسیده به دست دلخواهش
که دستهای پر از زخم ما به هم برسند
فلک نجیب نشسته است و موزیانه به فکر
که پیش چشم من این دو چرا به هم برسند
شکوه عشق به زیر سوال خواهد رفت
وگرنه میشود آسان دوتا به هم برسند
#محمدرضا_رستم_پور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دو دلشکستهی در انزوا به هم برسند
ضریح و نذر رها کن، بعید میدانم
دو دستِ دور به زور دعا به هم برسند
کدام دست رسیده به دست دلخواهش
که دستهای پر از زخم ما به هم برسند
فلک نجیب نشسته است و موزیانه به فکر
که پیش چشم من این دو چرا به هم برسند
شکوه عشق به زیر سوال خواهد رفت
وگرنه میشود آسان دوتا به هم برسند
#محمدرضا_رستم_پور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در نجوای شبانه ام
تو را به دستان عشق میسپارم
قلم بر می دارم و می نویسم
از نگاه مهربانت
از بم گونه صدایت
از دایره مشکی چشمانت
سطر به سطر دفترم را پر می کنم
از حس عاشقانه ام
قدم بزن، قدم بزن در باغچه قلبم
عاشقانه هایم
سطر به سطر بوی تو را می دهد
واژه واژه اش رنگ احساس تو رامی دهد...
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو را به دستان عشق میسپارم
قلم بر می دارم و می نویسم
از نگاه مهربانت
از بم گونه صدایت
از دایره مشکی چشمانت
سطر به سطر دفترم را پر می کنم
از حس عاشقانه ام
قدم بزن، قدم بزن در باغچه قلبم
عاشقانه هایم
سطر به سطر بوی تو را می دهد
واژه واژه اش رنگ احساس تو رامی دهد...
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بود تا صبح مهمان یارم امشب
ز بخت و عمر برخوردارم امشب
بود روح القدس تا صبح ساقی
که هم پیمانه شد دلدارم امشب
بود در بر مرا آن آیت نور
مسلم گشت نور و نارم امشب
#حاجب_شیرازی
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ز بخت و عمر برخوردارم امشب
بود روح القدس تا صبح ساقی
که هم پیمانه شد دلدارم امشب
بود در بر مرا آن آیت نور
مسلم گشت نور و نارم امشب
#حاجب_شیرازی
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پلنگِ جان
به کفش پاشنه خوابیده نمانی در مراسمها
که هرکس می رود بیرون تو را آسان کند در پا
چه میخواهی تو از جانم بگو ای قلب لاکردار
بگو تاچندمیخواهی مرا سرگشته ی رسوا؟!
تو را از من ربود عشقی من اما ما نمیبینم
تو از من نیز تنهاتر، هلاک حسرت یک ''ما''
شبیه پیچکی لرزان که می پیچد به هر شاخی
مرا با وعده پیچاندی،خودت در پیچِ ناپیدا
پلنگ چابک جانم نزن خود را به کهساران
بمان هرگز نمی آری به دستت ماه زیبا را
اسیر تُنگِ دلتنگی،که حالا حسرتت حوضست
چها کم داشت ای ماهی بگو آخر تو را دریا؟
خرامان طفلِ در تابِ دل گهواره ی هستی
تورا جز اینکه خوابانده چها فهمانده این لالا؟
تو شال کاموابافی که وصلت فصل سرماهاست
بهاران را نمیبینی که هستی چاره ی سرما
#امیرابوالفضل_عباسیان_امیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به کفش پاشنه خوابیده نمانی در مراسمها
که هرکس می رود بیرون تو را آسان کند در پا
چه میخواهی تو از جانم بگو ای قلب لاکردار
بگو تاچندمیخواهی مرا سرگشته ی رسوا؟!
تو را از من ربود عشقی من اما ما نمیبینم
تو از من نیز تنهاتر، هلاک حسرت یک ''ما''
شبیه پیچکی لرزان که می پیچد به هر شاخی
مرا با وعده پیچاندی،خودت در پیچِ ناپیدا
پلنگ چابک جانم نزن خود را به کهساران
بمان هرگز نمی آری به دستت ماه زیبا را
اسیر تُنگِ دلتنگی،که حالا حسرتت حوضست
چها کم داشت ای ماهی بگو آخر تو را دریا؟
خرامان طفلِ در تابِ دل گهواره ی هستی
تورا جز اینکه خوابانده چها فهمانده این لالا؟
تو شال کاموابافی که وصلت فصل سرماهاست
بهاران را نمیبینی که هستی چاره ی سرما
#امیرابوالفضل_عباسیان_امیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگه خبر رسید که من مردم...
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پریشان است گیسویی در این باد و پریشانتر
مسلمانی که میخواهد نگاهش را نگه دارد
عصای دستِ من عشق است، عقل سنگدل بگذار
که این دیوانه تنها تکیهگاهش را نگه دارد
به روی صورتم گیسوی او مهمان شد و گفتم
خدا دلبستگان روسیاهش را نگه دارد
دلم را چشمهایش تیر باران کرد، تسلیمم
بگویید آن کمانابرو سپاهش را نگه دارد...!
#سجاد_سامانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مسلمانی که میخواهد نگاهش را نگه دارد
عصای دستِ من عشق است، عقل سنگدل بگذار
که این دیوانه تنها تکیهگاهش را نگه دارد
به روی صورتم گیسوی او مهمان شد و گفتم
خدا دلبستگان روسیاهش را نگه دارد
دلم را چشمهایش تیر باران کرد، تسلیمم
بگویید آن کمانابرو سپاهش را نگه دارد...!
#سجاد_سامانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀