عاشقانه هايم را
بر روى برگ درختان
بر روى شن هاى ساحل
روى ارواق دفتر سپيد شعرم
روى خاك ، خاكستر
نامت را در جنگل و دشت ، حتى بيابان
روى آشيانه پرندگان،گل ها مى نويسم
تو را بر شگفتى هاى شب
روى ماه و ستاره ها مى نويسم
تو را بين فصول سال
روى آبى آسمان ها
بر آفتاب مانده ى مرداب
روى درياچه ها مى نويسم
بر آستان در گاه خانه ام مى نويسم
بر ديوار هاى ملالم مى نويسم
اى شكوه عشق هميشه جاويد
روى گام هاى قدم هايت مى نويسم
براىِ همه ىِ دلتنگى هايم
براى شناخت عشق تو... زندگى را از
سر مى گيرم
من زاده شده ام
به قدرت واژه اى ، از دلدادگى
تا بخوانمت به نام زندگى...
#مهسا_ميرزاده
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بر روى برگ درختان
بر روى شن هاى ساحل
روى ارواق دفتر سپيد شعرم
روى خاك ، خاكستر
نامت را در جنگل و دشت ، حتى بيابان
روى آشيانه پرندگان،گل ها مى نويسم
تو را بر شگفتى هاى شب
روى ماه و ستاره ها مى نويسم
تو را بين فصول سال
روى آبى آسمان ها
بر آفتاب مانده ى مرداب
روى درياچه ها مى نويسم
بر آستان در گاه خانه ام مى نويسم
بر ديوار هاى ملالم مى نويسم
اى شكوه عشق هميشه جاويد
روى گام هاى قدم هايت مى نويسم
براىِ همه ىِ دلتنگى هايم
براى شناخت عشق تو... زندگى را از
سر مى گيرم
من زاده شده ام
به قدرت واژه اى ، از دلدادگى
تا بخوانمت به نام زندگى...
#مهسا_ميرزاده
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#یاد_باد
یاد باد روزی که دلبر مست در گلزار بود ..
جادوی سحر نگاهش نقش در پندار بود ،
چشم مست نیمه خوابش ، مستِ مستم کرده بود ،
نی ، که بالاتر از این ، میخانه ی خَمّار بود ،
در کتاب.عشق ما فصل پریشانی نبود .....
نسخه ی شعرم همه ، از وصف چشم یار بود ،
شرح مجنون بود و ، ذکر لیلی و ، جام شراب ..
اختر بخت منِ مسکین عجب بیدار بود ،
زیر باران رقص بود و درس عشق و دلبری ...
عشق را صدها کتاب و دفتر و طومار بود ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یاد باد روزی که دلبر مست در گلزار بود ..
جادوی سحر نگاهش نقش در پندار بود ،
چشم مست نیمه خوابش ، مستِ مستم کرده بود ،
نی ، که بالاتر از این ، میخانه ی خَمّار بود ،
در کتاب.عشق ما فصل پریشانی نبود .....
نسخه ی شعرم همه ، از وصف چشم یار بود ،
شرح مجنون بود و ، ذکر لیلی و ، جام شراب ..
اختر بخت منِ مسکین عجب بیدار بود ،
زیر باران رقص بود و درس عشق و دلبری ...
عشق را صدها کتاب و دفتر و طومار بود ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
بی هوای نگاهت طوفانیم
بی صدای نفس هایت سردم
در کالبدی سوخته
نه نای راه رفتن هست و
نه پای ماندن
مرا قفل کردی
در ابری از نگاهت در دور دست ها
من نسیمم پای ماندن ندارم
خیالم می پرد اما دستهایم روی سینه ات جا مانده
می سوزد دستم
و جان می گیرد باتو هر ثانیه ام
چه کنم که ویران ام
چه کنم تا تو بسازی ام
و نرانی ام
#نسیم_سرلک
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بی هوای نگاهت طوفانیم
بی صدای نفس هایت سردم
در کالبدی سوخته
نه نای راه رفتن هست و
نه پای ماندن
مرا قفل کردی
در ابری از نگاهت در دور دست ها
من نسیمم پای ماندن ندارم
خیالم می پرد اما دستهایم روی سینه ات جا مانده
می سوزد دستم
و جان می گیرد باتو هر ثانیه ام
چه کنم که ویران ام
چه کنم تا تو بسازی ام
و نرانی ام
#نسیم_سرلک
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زندگی تو،
زندگی توست؛
مگذار در مَحبس تاریکِ تسلیم بماند.
در نظاره باش
در نظاره ی روزن ها...
تردید نکن که نوری هست
شاید چندان نباشد که گفته اند
امّا آنقدر هست
که از پس تاریکی ات برآید
در نظاره باش
نمی توانی از پس مرگ برآیی
امّا تا زنده ای، با زندگی ات
می توانی بارها و بارها مرگ را زمین بزنی،
و هر چه در این کار خبره تر شوی
نور بیشتری نصیبت خواهد شد
زندگی تو،
متعلّق به « تو » ست !
تو بی نظیری
و خدایان در انتظار سرشار کردن تواَند...
#چارلز_بوکوفسکی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زندگی توست؛
مگذار در مَحبس تاریکِ تسلیم بماند.
در نظاره باش
در نظاره ی روزن ها...
تردید نکن که نوری هست
شاید چندان نباشد که گفته اند
امّا آنقدر هست
که از پس تاریکی ات برآید
در نظاره باش
نمی توانی از پس مرگ برآیی
امّا تا زنده ای، با زندگی ات
می توانی بارها و بارها مرگ را زمین بزنی،
و هر چه در این کار خبره تر شوی
نور بیشتری نصیبت خواهد شد
زندگی تو،
متعلّق به « تو » ست !
تو بی نظیری
و خدایان در انتظار سرشار کردن تواَند...
#چارلز_بوکوفسکی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خواب دیدیم که رؤیاست، ولی رؤیا نیست
عمر جز «حسرت دیروز» و «غم فردا» نیست
هنر عشق فراموشی عمر است، ولی
خلق را طاقت پیمودن این صحرا نیست
ای پریشانی آرام! کجایی ای مرگ؟
در پری خانه ما حوصله غوغا نیست
ما پلنگیم! مگو لکه به پیراهن ماست
مشکل از آینه توست! خطا از ما نیست
خلق در چشم تو دلسنگ، ولی ما دلتنگ
«لا الهی» هم اگر آمده بی «الا» نیست
موج شوریده دل آشفته ماه است ولی
ماه را طاقت آشفتگی دریا نیست
بر گل فرش، به جان کندن خود فهمیدیم
مرگ هم چاره دلتنگی ماهیها نیست
#فاضل_نظری
📕اقلیت
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عمر جز «حسرت دیروز» و «غم فردا» نیست
هنر عشق فراموشی عمر است، ولی
خلق را طاقت پیمودن این صحرا نیست
ای پریشانی آرام! کجایی ای مرگ؟
در پری خانه ما حوصله غوغا نیست
ما پلنگیم! مگو لکه به پیراهن ماست
مشکل از آینه توست! خطا از ما نیست
خلق در چشم تو دلسنگ، ولی ما دلتنگ
«لا الهی» هم اگر آمده بی «الا» نیست
موج شوریده دل آشفته ماه است ولی
ماه را طاقت آشفتگی دریا نیست
بر گل فرش، به جان کندن خود فهمیدیم
مرگ هم چاره دلتنگی ماهیها نیست
#فاضل_نظری
📕اقلیت
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای رخت آفتاب منظر بام
عارض روشن تو ماه تمام
روی تو دلگشای طلعت صبح
جعد تو موی بند طرهٔ شام
تا گل و سرو در حجاب افتند
چهره بنما و در چمن بخرام
#ابنحسامخوسفی
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عارض روشن تو ماه تمام
روی تو دلگشای طلعت صبح
جعد تو موی بند طرهٔ شام
تا گل و سرو در حجاب افتند
چهره بنما و در چمن بخرام
#ابنحسامخوسفی
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
أشهد بالعصافير تطير من عينيك
الى قلبي
أنني أحببتك مرة
و مازلت..
گواهی میدهم
به گنجشکهایی که از چشمهای تو
تا قلب من پرواز میکنند
که من
یکبار عاشقت شدم
و هنوز هم..
#غادة_السمان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
الى قلبي
أنني أحببتك مرة
و مازلت..
گواهی میدهم
به گنجشکهایی که از چشمهای تو
تا قلب من پرواز میکنند
که من
یکبار عاشقت شدم
و هنوز هم..
#غادة_السمان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای که بسته است به جانت دل و جانم هر روز
در خفا چشم به راهت، نگرانم هر روز
کاش می شد که بیایی و مرا شاد کنی
مات و افسرده دل و بی هیجانم هر روز
یا که ابر از رُخ ماهت به کناری برود
با تو روشن بشود کلّ جهانم هر روز
نیستی! بیخبری از دلِ عصیانگرِ من
مثلِ آتشکده ای در فورانم هر روز
چاره ای نیست به جز مرگ، نشد یادِ تو را
از دل عاشق غمدیده بِرانم هر روز
#حامد_بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در خفا چشم به راهت، نگرانم هر روز
کاش می شد که بیایی و مرا شاد کنی
مات و افسرده دل و بی هیجانم هر روز
یا که ابر از رُخ ماهت به کناری برود
با تو روشن بشود کلّ جهانم هر روز
نیستی! بیخبری از دلِ عصیانگرِ من
مثلِ آتشکده ای در فورانم هر روز
چاره ای نیست به جز مرگ، نشد یادِ تو را
از دل عاشق غمدیده بِرانم هر روز
#حامد_بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای عالم دل از تو شده قابل جان
حل کرده صفات ذات تو مشکل جان
عقل و دل و فهم از تو شده حاصل جان
جان جانی و عقل جان و دل جان
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۱۸
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
حل کرده صفات ذات تو مشکل جان
عقل و دل و فهم از تو شده حاصل جان
جان جانی و عقل جان و دل جان
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۱۸
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ز دل مهر رخ تو رفتنی نیست
غم عشقت به هرکس گفتنی نیست
ولیکن سوزش عشق و محبت
میون مردمان، بنهفتنی نیست...
#باباطاهر با صدای
#استاد_شجریان
ساغر عشق
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
غم عشقت به هرکس گفتنی نیست
ولیکن سوزش عشق و محبت
میون مردمان، بنهفتنی نیست...
#باباطاهر با صدای
#استاد_شجریان
ساغر عشق
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
غزل دولتسرای غم
پُر شده کوچ حسرتم گمشده ی حقیقتم
سوگ صدای گریه ام گشته خدای خلوتم
شانه به شانه آمدم سایه به سایه میروم
چین و چروک وحشتی در شب تارظلمتم
چیده مرا زشاخه ام دست فلک یواشکی
سازک سوز نی زند بر تب و تاب سیرتم
کشته چو زنده میدوم ؛ درسفر زمینیان
جغد سیاه شب زده کرده مرا نصیحتم
کوثر های و هوی دل در گذر ازعدوی دل
در همه ی سرای دل ؛ سوته دلِم غنیمتم
زیر و زبر مکش مرا لرزه مزن به قلب من
کوه خمیده ای شدم ؛ حال به زیر منتم
زاده مزاده ازخودت داده نداده از خودت
دادگری مکن چونان ؛ زاغه ی سرد رحمتم
گر چه اسیر غم شدم ؛ در همجای زندگی
در گذر از اسارتم ؛ قسمت شومِ دعوتم
تیر و کمان این فلک باز نشسته در کمین
پشته به پشته منتظر ؛ بیخبر چه علتم
هجرت کاروان جان ؛ سرمد آرزوی من
همسفر از هوای تو ؛ داده سزای دولتم
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
غزل دولتسرای غم
پُر شده کوچ حسرتم گمشده ی حقیقتم
سوگ صدای گریه ام گشته خدای خلوتم
شانه به شانه آمدم سایه به سایه میروم
چین و چروک وحشتی در شب تارظلمتم
چیده مرا زشاخه ام دست فلک یواشکی
سازک سوز نی زند بر تب و تاب سیرتم
کشته چو زنده میدوم ؛ درسفر زمینیان
جغد سیاه شب زده کرده مرا نصیحتم
کوثر های و هوی دل در گذر ازعدوی دل
در همه ی سرای دل ؛ سوته دلِم غنیمتم
زیر و زبر مکش مرا لرزه مزن به قلب من
کوه خمیده ای شدم ؛ حال به زیر منتم
زاده مزاده ازخودت داده نداده از خودت
دادگری مکن چونان ؛ زاغه ی سرد رحمتم
گر چه اسیر غم شدم ؛ در همجای زندگی
در گذر از اسارتم ؛ قسمت شومِ دعوتم
تیر و کمان این فلک باز نشسته در کمین
پشته به پشته منتظر ؛ بیخبر چه علتم
هجرت کاروان جان ؛ سرمد آرزوی من
همسفر از هوای تو ؛ داده سزای دولتم
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مینویسم خنده ات را شعر محشر میشود
واژه های ناب شعرم را معطر می کنی
دف بزن چنگی بگیرونغمه ای از دل بزن
در نگاهت دیده را لبریز گوهر می کنی
پاکشیدم دل بریدم ازهمه جز روی دوست
دفترقلب مرا ناخوانده از بر می کنی.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
واژه های ناب شعرم را معطر می کنی
دف بزن چنگی بگیرونغمه ای از دل بزن
در نگاهت دیده را لبریز گوهر می کنی
پاکشیدم دل بریدم ازهمه جز روی دوست
دفترقلب مرا ناخوانده از بر می کنی.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بِهِم گفتی خداحافظ، منم میگم؛ خدا سعدی!
ﮐﻪ ﺭﻭﯼِ ﻏﻨﭽﻪﯼ لبهات ، ﺑﺸﯿﻨﻪ ﻃﺮﺡِ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ!
بهم گفتی خداحافظ،منم میگم ؛خدا عطار!
ﺑِﺪﻭﻥ ﺟﺎﻭﯾﺪ ﻣﯽﻣﻮﻧﻪ ، نخستین لحظهی ﺩیدار!
بهم گفتی خداحافظ،منم میگم ؛خدا سهراب!
ﺧﻮﺷﺎ ﺁﻏﻮﺵِ ﺩﺍﻍِ ﺗﻮ ، ﺧﻮﺷﺎ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎﯼ ﻧﺎﺏ
بهم گفتی خداحافظ، منم میگم؛ خدا خیام!
ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺩﺍﻍِ لبهایت ،به ﺭﻭیِ غنچهی لبهام !
بهم گفتی خداحافظ، منم میگم؛ خدا جامی!
اﻣﯿﺪﻭﺍﺭﻡ ﻧﺸﯽ ﻫﺮﮔﺰ ، ﺍﺳﯿﺮِ ﺗﯿﺮه ﻓﺮﺟﺎﻣﯽ!
بهم گفتی خداحافظ، منم میگم ؛ خدا نیما!
ﻣﻨﻢ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﻋﺎﺷﻖ ، ﺑﺪﻭنِ ﺗﻮ، ﺗﮏ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ...
#وحید_امیر_عسجدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ﮐﻪ ﺭﻭﯼِ ﻏﻨﭽﻪﯼ لبهات ، ﺑﺸﯿﻨﻪ ﻃﺮﺡِ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ!
بهم گفتی خداحافظ،منم میگم ؛خدا عطار!
ﺑِﺪﻭﻥ ﺟﺎﻭﯾﺪ ﻣﯽﻣﻮﻧﻪ ، نخستین لحظهی ﺩیدار!
بهم گفتی خداحافظ،منم میگم ؛خدا سهراب!
ﺧﻮﺷﺎ ﺁﻏﻮﺵِ ﺩﺍﻍِ ﺗﻮ ، ﺧﻮﺷﺎ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎﯼ ﻧﺎﺏ
بهم گفتی خداحافظ، منم میگم؛ خدا خیام!
ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺩﺍﻍِ لبهایت ،به ﺭﻭیِ غنچهی لبهام !
بهم گفتی خداحافظ، منم میگم؛ خدا جامی!
اﻣﯿﺪﻭﺍﺭﻡ ﻧﺸﯽ ﻫﺮﮔﺰ ، ﺍﺳﯿﺮِ ﺗﯿﺮه ﻓﺮﺟﺎﻣﯽ!
بهم گفتی خداحافظ، منم میگم ؛ خدا نیما!
ﻣﻨﻢ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﻋﺎﺷﻖ ، ﺑﺪﻭنِ ﺗﻮ، ﺗﮏ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ...
#وحید_امیر_عسجدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
حس میکنم کنار تو از خود فراترم
درگیر چشمهای تو باشم رهاترم
تنهاییام کم از غم دلتنگی تو نیست
من هرچه بیقرارترم بیصداترم
گاهی مقابل تو که میایستم نرنج
پیش تو از هر آینه بیادعاترم
قلبی که کنج سینهی من میزند تویی
من با غم تو از خود تو آشناترم
هر لحظه اتفاق میافتم بدون تو
از مرگ ها و زلزلهها بیهواترم
حالم بد است با تو فقط خوب میشوم
خیلی از آن چه فکر کنی مبتلاترم ...
#اصغر_معاذی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
درگیر چشمهای تو باشم رهاترم
تنهاییام کم از غم دلتنگی تو نیست
من هرچه بیقرارترم بیصداترم
گاهی مقابل تو که میایستم نرنج
پیش تو از هر آینه بیادعاترم
قلبی که کنج سینهی من میزند تویی
من با غم تو از خود تو آشناترم
هر لحظه اتفاق میافتم بدون تو
از مرگ ها و زلزلهها بیهواترم
حالم بد است با تو فقط خوب میشوم
خیلی از آن چه فکر کنی مبتلاترم ...
#اصغر_معاذی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای مهرِ تو چونماه ، به شب های بلندم
غیر از تو، بگو دل به هوای که ببندم؟
وقتی که کنـــــارِ تو ام انـــگار به کلّی،
دور از غم و دلتنگی وآسیب و گزندم
درقاف ترین قلــهء رویای تو هستم
مبهـــوتِ افقهای مه آلود سهنــدم
تقصیـــــرِ دلم نیست زده باز به دریا
من فارغ از این فلسفه های زد و بندم
گاهی که شودبسته لب از قصه و غصه
از دست ِ زبانِ دلِ خود هم گِله منـدم
تا بوده چنین بوده نمِ اشک بهانه است
باید که به این گریه ء بیهوده بخندم!
مضمونِ غــــزل، محــــورِ آرایــهء نابی
باز از تو سروده است، دلِ شعرپسندم
#بهار_راد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
غیر از تو، بگو دل به هوای که ببندم؟
وقتی که کنـــــارِ تو ام انـــگار به کلّی،
دور از غم و دلتنگی وآسیب و گزندم
درقاف ترین قلــهء رویای تو هستم
مبهـــوتِ افقهای مه آلود سهنــدم
تقصیـــــرِ دلم نیست زده باز به دریا
من فارغ از این فلسفه های زد و بندم
گاهی که شودبسته لب از قصه و غصه
از دست ِ زبانِ دلِ خود هم گِله منـدم
تا بوده چنین بوده نمِ اشک بهانه است
باید که به این گریه ء بیهوده بخندم!
مضمونِ غــــزل، محــــورِ آرایــهء نابی
باز از تو سروده است، دلِ شعرپسندم
#بهار_راد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#قصه ی _ بی_پایان
قصه ی چشم تو یک ، قصه ی بی پابان است ...
ای خوش ان چشم که در منظر ان چشمان است ،
جلوه ها دارد و ، هر آن ، به آیین دگر ...
بد گمانی نکنم ، مکتب دلداران است ،.
هر نفس چشم تو را نغمه و ساز دگریست ...
لاله زاریست در ان بلبل خوش اَلحان است ،
دامن چشم تو از غنچه و گلها سر سبز ...
سربه سر باغ و چمن ، نسترن و ریحان است ،
چشم زیبای تو وُ این دل عاشق ، چه کنم ؟
برده از راه مرا ، در پی دین و جان است ،
باز از چشم تو گویم نروم جای دگر ...
چشم تو کوکب رخشنده ی صد کیوان است ،
چشم تو منبع الهام غزلها شده است ...
کوته اما ، چه بگویم که مرا جانان است ،
منِ درمانده که شرمنده ی چشمان توام ...
دیدن چشم تو وُ دادن جان درمان است ،
#راحم این قصه دراز است سخن ، کوته ، بِه ....
چه کند عاشق دیوانه ؟ سخن عِرفان است ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قصه ی چشم تو یک ، قصه ی بی پابان است ...
ای خوش ان چشم که در منظر ان چشمان است ،
جلوه ها دارد و ، هر آن ، به آیین دگر ...
بد گمانی نکنم ، مکتب دلداران است ،.
هر نفس چشم تو را نغمه و ساز دگریست ...
لاله زاریست در ان بلبل خوش اَلحان است ،
دامن چشم تو از غنچه و گلها سر سبز ...
سربه سر باغ و چمن ، نسترن و ریحان است ،
چشم زیبای تو وُ این دل عاشق ، چه کنم ؟
برده از راه مرا ، در پی دین و جان است ،
باز از چشم تو گویم نروم جای دگر ...
چشم تو کوکب رخشنده ی صد کیوان است ،
چشم تو منبع الهام غزلها شده است ...
کوته اما ، چه بگویم که مرا جانان است ،
منِ درمانده که شرمنده ی چشمان توام ...
دیدن چشم تو وُ دادن جان درمان است ،
#راحم این قصه دراز است سخن ، کوته ، بِه ....
چه کند عاشق دیوانه ؟ سخن عِرفان است ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در دوری تو، «صبر» شرابیست مقدس
گیرم که عذاب است؛ عذابیست مقدس!
جز «آه» بر این دفتر خونین ننوشتند
آری، دل عشاق کتابیست مقدس
هر چشم فریبنده مرا یاد تو انداخت
هر گوشه این شهر سرابیست مقدس
ای آینه! چون خویش مرا پاک مپندار
ناپاکی ما پشت نقابیست مقدس
بیهودگی زندگی ما به چه معناست؟
لبخند تو، ای مرگ، جوابیست مقدس
#علی_مقیمی
📕جایگاه شهود
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گیرم که عذاب است؛ عذابیست مقدس!
جز «آه» بر این دفتر خونین ننوشتند
آری، دل عشاق کتابیست مقدس
هر چشم فریبنده مرا یاد تو انداخت
هر گوشه این شهر سرابیست مقدس
ای آینه! چون خویش مرا پاک مپندار
ناپاکی ما پشت نقابیست مقدس
بیهودگی زندگی ما به چه معناست؟
لبخند تو، ای مرگ، جوابیست مقدس
#علی_مقیمی
📕جایگاه شهود
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀