💖کافه شعر💖
2.6K subscribers
4.39K photos
2.93K videos
12 files
1.04K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
در صورت تست آنچه معنا همه اوست
در معنی تست آنچه دعوا همه اوست

در کون و فساد چون عجب بنهادند
نوری که صلاح دین و دنیا همه اوست

#رباعی_مولانا

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تو عشق خالصِ بی هیچ پروا را، بلد بودی
سراسر پیچ و خمهای تمنّا را، بلد بودی

سکوتم شعرها از عاشقی می گفت و هر لحظه
تو راز و رمز مشق این الفبا را بلد بودی 

اگر گاهی دل من شاکی از طرز نگاهت بود
همه محدوده ی دیوار حاشا را، بلد بودی

دل بیچاره راهش را نمی دانست وقتی تو
به تنهایی رگ خواب دل ما را بلد بودی

به وقت خواهشم امّا چه استادانه و ماهر 
همیشه حقّه ی این پا و آن پا را بلد بودی

نخواهد گشت "ما" جمعِ "من و تو" مسئله این است
بگو آیا جواب این معّما را، بلد بودی؟؟؟!


#حامد_بیدل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اهنگی دل نشین
برای دل عاشقتون🌹

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
خاص دوستت دارم...
خواستنی ابدی
از تو سهم دل من همین واژهای عاشقانه است
و چند خط شعر که برایم مینویسی
میخواهم بودنت عطر امنیت بدهد
و دوست داشتنت بوی عشق
گاهی بیشتر مواظب احساسم باش.
تا از بیم نبودنت نترسم
و قلبم نلرزد

و چقدر آرامم میکند دوستت دارمی
که دلم می خواهد بشنوم
تا نترسم و نگریزم...

#مینو_پناهپور

‌‌‎‌‎❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
از آن زمان که تو رفتی چو باد، خانه به دوشَم
که خانه ی دلت آباد! بُرده ای تو ز هوشم

من این قفس که ز مژگان توست میله و بندَش
به رایگان نخریدم که رایگان بفروشم

هزار داغ به دل دارم از تو و گِله ای نیست
شبیهِ کوه دماوند سرفراز و خموشم

شبی گذشتی از این کوچه و مرا نخریدی
من آن انارِ غریبِ بساطِ سیب فروشم...

و باز خسته شدم از نگاه مردم ساحل...
ولی چو موج به طوفان نمی شود که نجوشم


#پژمان_اصلانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شعرے آرمیده
در منظره‌ے ملڪوتےِ
چشمانِ بےتڪثیرِ تُو
جَلایم داده‌اَست.
گویے فرازِ بےفرودِ نگاهت
یگانہ‌ڪالاےِ دلم باشد.
اِےْ صدرِاعظمِ آسمان‌ها وُ زمین!
با تُواَم والانشین!
از آنجاتَرین جاےِ جہان
لغتے فِرِست تا در
شبْ‌پَرسہ‌هاے بےستارِگےاَم
بَر خوانِ ناخواناےِ مرگ
رجزے آتشین بخوانم!
رگہ‌اے از تُو بَرآید اگر
در تاریڪے وُ تنہایے جار خواهم زد
شعر را وُ ؏شق را.


#آرش_شاهری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ز غمت شعر من و شاعری ام ریخت به هم
بی حضورت دل من‌دشت غزل خیز که نیست

رفتنت باعث ویرانی این دل شده است
تو نباشی غزلم شعر دل انگیز که نیست

کاش بودی که مرا از قفس آزاد کنی
زندگی کنج قفس خاطره آمیز که نیست

#فریبا_قربان_کریمی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
اگر در حال غرق شدن بودی،
براے نجات تو می‌آمدم،
در پتویم می‌پیچیدمت
و چاے داغے برایت می‌ریختم
اگر داروغہ بودم، دستگیرت می‌ڪردم
و تو را در سلولی
بہ غل و زنجیر می‌ڪشیدم
اگر پرندہ بودی،
صدایت را ضبط می‌ڪردم
تا تمام شب
بہ چهچهٔ بلندِ تو گوش ڪنم
اگر گروهبان بودم تو سربازم می‌شدی،
و جوان، مطمئنم ڪہ مشقِ نظامے را
دوست می‌داشتی،
اگر چینے بودے، زبان‌ها را می‌آموختم
عودهاے زیادے روشن می‌ڪردم
لباس‌هاے مسخرہ می‌پوشیدم
اگر آینہ بودی،
خانم‌ها را حمله‌ور می‌ڪردم
ماتیڪ سُرخم را بہ تو می‌دادم
و بینے ات را پودر می‌زدم
اگر عاشق آتش‌فشان بودی،
گدازہ می‌شدم
بے امان از سرچشمهٔ پنهانم
سرریز می‌شدم،
اگر همسرم بودی،
معشوقه‌ات می‌شدم
چرا ڪہ ڪلیسا
سخت مخالفِ طلاق است

#جوزف_برادسڪے

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
عصر زیبایت بخیر ای چشم تو چون آفتاب

            ای تماشای نگاهت نغز چونان شعر ناب

عصر زیبایت بخیر ای ماه شب ارای من

       نور مهرت را به روی این من عاشق بتاب

#امیر_عباس_خالق_وردی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
رهگذر
بہ من بگو
براے دیدنت ڪجا بایستم ؟؟؟
تو از ڪدام ڪوچہ ، خیابان ،
ڪدام شهر میگذرے ؟؟؟
از تو ڪجا گریزم ،
گریز پاے بے قرار ...
ڪے می‌آیے ؟
چے تنت میڪنے ؟
بہ دستهاے منتظرم چے بگویم ؟
با دل دیوانہ ام چہ ڪنم ؟
عاشقانہ هایم را ڪجا بنویسم ڪہ بخوانے ؟
چشمهات را چے بخوانم ڪہ ندانے ؟
براے سیر ڪردن نگاه
عمر نوح از ڪے طلب ڪنم ؟
رهگذر قشنگ من
دستهات را ڪے بگیرم ؟
براے خندہ هات ڪے بمیرم ؟!!!!


#عباس__معروفی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هر ماه و فصلی
فلسفهء خاصِ خودش را دارد
همگان به شروع می اندیشند و شادمانی می کنند اما من
داغدار پایانی پر دردم
آغاز هر روز یاد آور خاطره ایی‌ست
که همچون آهن گداخته ایی
در قلب من فرو میرود
و می سوزاند تا عمق جانم را ...
نه از بهار و اردیبهشت دلربایش خرسند گشتم
نه از آغاز خرداد سبزش
که من در قلب تابستان "مرداد"
همواره در سوز و گدازم ،،
من از چشمان تو خاطره ها دارم
چشمانی که مهر جاودان پائیز ست در گسترهء رنگارنگ زیبایی‌هایش
وقتی با نگاه گرمت برفی ترین روزهای سرد زمستانم را
به معتدل ترین دما مبدل میکرد
چگونه آغاز هر واقعه ایی
یاد آور پایان پر درد تو نباشد ...!!



#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ماجرا زیرِ سرِ فتنهء چشمان تو بود
این کشاکش اثر سوءِ فراخوان تو بود

بی هوا بر سر راه نگهم سبز شدی
لاابالی دل من، بی سر و سامان تو بود

وحشیِ چشم تو پُشتِ مژه پنهان شده بود
پلک بر هم زدی و عقل پریشان تو بود

زیر گوشم به خیال نفس گرم تو سوخت
لب من در هوس بوسهء پنهان تو بود

عطر گیسوی تو و  نم‌نم باران و نسیم
دست من منتظر گرمیِ دستان تو بود

در تکاپوی نگاهت چه عبث غرق شدم
قصهء فاصله‌ها نقطهء پایان تو بود

کوه یخ بودی و در تیره‌ترین نقطهء شب
قایق خستهء من سرزده مهمان تو بود

عذر می‌خواهم ازین عشق ولی باور کن
ماجرا زیر سر فتنهء چشمان تو بود

#مجید_یغمایی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای مونس تنهایی ای خوشه این افکار
همواره کنارم باش جانان نشوی تکرار

دانی که تورا خواهم من قدر تورا دانم
ای ماه دلارامم ؛ چون عاشقـــتم دلدار

در ورطه ی تنهایی هرلحظه تو را جویم
ای جوشش شیرینم با تو بـشوم بیــــدار

از یک تو بـــرو آخــــر تا اوج عددهـــایم
صفرتا صد عـــدادی زیبا رخ این هـوشیار


#ثریا_شجاعی_اصل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
من هر شب،
دوست_داشتنت را بغض ميكنم؛
حسرت نداشتنت,
از چشمانم چكه ميكند؛
درياى غم,
در دلم طوفان مي شود و...
چيزى كه از من به جا مى ماند،
ويرانه ايست از جنس "تاوان"
تاوان دوست داشتن "تو"...

#الميرا_غضنفرى
‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وزید بر تن خوابیدگان نسیم سحر
وز آن شمیم بیفتاد خوابشان از سر

گذشت بر بدن مردگان مسیح نسیم
وز آن نسیم روان یافت بازشان پیکر

زمین مرده دگر زنده شد به فیض نسیم
دلی که زنده نشد از زمین بود کمتر


#افسر_کرمانی
#صـبح_بخیـر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
نفس کشیدمت عمیق ،
همچون هوای اول صبح !

همانقدر پاک ، همان قدر دلنشین
نگاهت کردم دقیق!
همچون تابلویی بی نقص!
همانقدر زیبا! همان قدر ظریف
گویی بعد از دیدنت ، نفس کشیدنت
لحظه ، لحظه ات را از خودت
گرفته باشم
همانقدر خودخواه ،
همانقدر مجنون

#زهرا_مصلح


‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ایستاده ام به نماز
به سمت کعبه ی چشمانت
به وقت اذان اقاقیا...

میخوانم
دو رکعت دلتنگی
به قصد دیدن رویَت...

بی خبر از هیچ پیامبری
و بی نیاز از هیچ معجزه‌ای...

تو ای گم شده ترین حاجتم!!!
هر صبح،
هستی ام را،
به شکرانه ی بودنت
بر صلیب خواهم کشید...
تا ظهورِ سپیده ی آغوشت...

#یاس_کرمانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
به گندمزار ، تابت داده بـاشد
حسابی آفتابت ، داده بـاشد

چه خوشبخت است آن دیوانه ای که
به لبخندی ، جوابت داده باشد


#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀