دلم امروز در این #عصر
عجیب،
عطر باران دارد،
بویی از عاطفه و مهر و وفاداری و عشق
تا سحرگاه
که خورشید بخندد به زمین
وصدایمبزند
واژه را در نفس باد رها خواهم کرد
تا لب مرز جنون
لنگری از نفس عشق تو را
به زمین خواهم زد
بی من ای دوست
چه حالی داری ؟
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عجیب،
عطر باران دارد،
بویی از عاطفه و مهر و وفاداری و عشق
تا سحرگاه
که خورشید بخندد به زمین
وصدایمبزند
واژه را در نفس باد رها خواهم کرد
تا لب مرز جنون
لنگری از نفس عشق تو را
به زمین خواهم زد
بی من ای دوست
چه حالی داری ؟
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای خدا کاری بکن تا حالمان بهتر شود
این شب تاریک و طولانی به آنی سر شود
هر کسی سیمش به درگاه الهی وصل شد
خواهشا این نکته را هر روزه یادآور شود ...!
#علی_قهرمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
این شب تاریک و طولانی به آنی سر شود
هر کسی سیمش به درگاه الهی وصل شد
خواهشا این نکته را هر روزه یادآور شود ...!
#علی_قهرمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا نگویی که مرا از تو شکیبایی هست
یا دل غمزده را طاقت تنهایی هست
نی مپندار که از دوری روی تو مرا
راحت زندگی و لذّت برنایی هست
مکن اندیشه که تا دور شدی از چشمم
دیده را بیرخ زیبای تو بینایی هست
ناتوانم ز غمت تا تو گمانی نبری
که مرا با غم عشق تو توانایی هست
خواندیام بیدل و رسوا و نگویم که نیَم
هرچه گویی ز پریشانی و رسوایی، هست
اندر این واقعه بر قول تو انکاری نیست
در من از عیب و هنر، هرچه تو فرمایی هست
کس نگفتهست در آفاق که در عالم عشق
مثل من عاشق شوریدهی سودایی هست
کس ندادهست نشان در خُتن و چین و چِگِل
که بتی چون تو به شیرینی و زیبایی هست...
#متکلم_نیشابوری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یا دل غمزده را طاقت تنهایی هست
نی مپندار که از دوری روی تو مرا
راحت زندگی و لذّت برنایی هست
مکن اندیشه که تا دور شدی از چشمم
دیده را بیرخ زیبای تو بینایی هست
ناتوانم ز غمت تا تو گمانی نبری
که مرا با غم عشق تو توانایی هست
خواندیام بیدل و رسوا و نگویم که نیَم
هرچه گویی ز پریشانی و رسوایی، هست
اندر این واقعه بر قول تو انکاری نیست
در من از عیب و هنر، هرچه تو فرمایی هست
کس نگفتهست در آفاق که در عالم عشق
مثل من عاشق شوریدهی سودایی هست
کس ندادهست نشان در خُتن و چین و چِگِل
که بتی چون تو به شیرینی و زیبایی هست...
#متکلم_نیشابوری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مازار کسی، کز تو گزیرش نبود
جز بندگی تو در ضمیرش نبود
بخشای بر آن کسی، که هر شب تا روز
جز آب دو دیده دستگیرش نبود
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جز بندگی تو در ضمیرش نبود
بخشای بر آن کسی، که هر شب تا روز
جز آب دو دیده دستگیرش نبود
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
منمآن #دختر گیسوی کمند،
چه کنم دست خودم نیست
زلیخا شدنم
توهمان قاصدکی
پیش تو پیدا شده ام.
قهوه ی چشم تو انگار
به من زل می زد!
گفته بودی
که من ساده دل دیوانه
از تبِ پیچ وخم گیسویم
با چه وضعی
به زمان برگردم!
شرح آن قصه ی من
باز غزل بانو بود،
در دل صحرایی
با عطش می رفتم!
سایه ام روزنه ایی را
به فلق می فهماند.
خط سیر شفق آرام
طلوعی می دید
که برای فردا
واژه ی شعرم بود.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه کنم دست خودم نیست
زلیخا شدنم
توهمان قاصدکی
پیش تو پیدا شده ام.
قهوه ی چشم تو انگار
به من زل می زد!
گفته بودی
که من ساده دل دیوانه
از تبِ پیچ وخم گیسویم
با چه وضعی
به زمان برگردم!
شرح آن قصه ی من
باز غزل بانو بود،
در دل صحرایی
با عطش می رفتم!
سایه ام روزنه ایی را
به فلق می فهماند.
خط سیر شفق آرام
طلوعی می دید
که برای فردا
واژه ی شعرم بود.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به دنیا آمدم اما سر از آن در نیاوردم
ڪه گنجے از دل این ڪاخ ویران در نیاوردم
جهان را شعر دیدم، رنجها بردم غزل گفتم
ولے سوگند ڪز آن لقمهاے نان در نیاوردم
منم آن سنگ تیپا خورده آن لولیوش مغموم!
ڪه در نزد شما سر از گریبان در نیاوردم
چه حڪمت بوده پس بخت مرا جز خون دل خوردن
اگر چون ماهیان یک عمر دندان در نیاوردم!
#بنیامین_دیلم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ڪه گنجے از دل این ڪاخ ویران در نیاوردم
جهان را شعر دیدم، رنجها بردم غزل گفتم
ولے سوگند ڪز آن لقمهاے نان در نیاوردم
منم آن سنگ تیپا خورده آن لولیوش مغموم!
ڪه در نزد شما سر از گریبان در نیاوردم
چه حڪمت بوده پس بخت مرا جز خون دل خوردن
اگر چون ماهیان یک عمر دندان در نیاوردم!
#بنیامین_دیلم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
" اعترافات"
اعترافات من است این شعر ها از یاد عشق
بازجویی میشوم هر روز در بیداد عشق
گرچه در زیر شکنجه لب نبردم نام تو !
هرکسی شعرم بخواند نام تو سر داد ،عشق
من نه اهل شورشَم نه اعتراضی کرده ام
این سکوت حق من است و میزنم فریاد عشق
گشته ام حبس ابد در دادگاه جور تو
حکم یک روز و ابَد را داده است، استاد عشق!
میکند گاهی ملاقاتم کسی، از بی کسی
هیچکس اما نخواهد دل کند آزاد عشق!
دفترم بَند جرائم های سنگین دل است
بی گمانم رفته است عمر #سپهر بر باد عشق ...
#سپهرA_Roohi
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اعترافات من است این شعر ها از یاد عشق
بازجویی میشوم هر روز در بیداد عشق
گرچه در زیر شکنجه لب نبردم نام تو !
هرکسی شعرم بخواند نام تو سر داد ،عشق
من نه اهل شورشَم نه اعتراضی کرده ام
این سکوت حق من است و میزنم فریاد عشق
گشته ام حبس ابد در دادگاه جور تو
حکم یک روز و ابَد را داده است، استاد عشق!
میکند گاهی ملاقاتم کسی، از بی کسی
هیچکس اما نخواهد دل کند آزاد عشق!
دفترم بَند جرائم های سنگین دل است
بی گمانم رفته است عمر #سپهر بر باد عشق ...
#سپهرA_Roohi
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Madaare Sefr Darajeh
Alireza Ghorbani
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانش مرا از عمق چشمانم ربود...
◁❚❚▷ ◉──── ❣♪
❤❤❤❤❤❤❤❤
🌼🌼🌼🌼🌼
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آن دم که چشمانش مرا از عمق چشمانم ربود...
◁❚❚▷ ◉──── ❣♪
❤❤❤❤❤❤❤❤
🌼🌼🌼🌼🌼
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همه با سنگ شکاندند، تو با زخمِ زبان
گلهای نیست، تو هم زخم به قلبم بنشان
حکم این عشق اگر جوخه اعدام شده
شک مکن ماشه تنهایی من را بچکان
وضع ما مثل دو کشور شده در آتش جنگ
توپ ها عامل جنگند و تَشر، ترکش آن
دیر یا زود یکی از دو طرف میشکنند
لطفا این قائِله را زود به پایان برسان
#امیر_سهرابی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همه با سنگ شکاندند، تو با زخمِ زبان
گلهای نیست، تو هم زخم به قلبم بنشان
حکم این عشق اگر جوخه اعدام شده
شک مکن ماشه تنهایی من را بچکان
وضع ما مثل دو کشور شده در آتش جنگ
توپ ها عامل جنگند و تَشر، ترکش آن
دیر یا زود یکی از دو طرف میشکنند
لطفا این قائِله را زود به پایان برسان
#امیر_سهرابی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلا! تا تو ز من دوری، نه در خوابم نه بیدارم
نشانِ بیدلی پیداست از گفتار و کردارم
دلا! تا تو ز من دوری، ندانم بر چه کردارم
مرا بینی، چنان بینی که من یکساله بیمارم
#فرخی_سیستانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نشانِ بیدلی پیداست از گفتار و کردارم
دلا! تا تو ز من دوری، ندانم بر چه کردارم
مرا بینی، چنان بینی که من یکساله بیمارم
#فرخی_سیستانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
افسرده حال و دل پریشم یاورم باش
در وقـت پـروازم بیا! بـال و پرم باش
یـک دم بـیا و با دل غـمـدیده سـرکن
در کافــه ی تنهایی دل، سـاغـرم باش
دراوج این نا بـاوری ها ،دل به مـن ده
شـیوا تـرین شعرم ، مـیان دفترم باش
می سـوزم از سرمـای هجـرانت نـگارا
در یک شب یلـدای سـردت آذرم بـاش
بـــازا بــه بـالیـن دلــم بــهــر عـیادت
بر پیــکر بیـمار دل ،غــم پــرورم بـاش
داغــی بـه دل دارم ز اخــم گاه گاهـت
گاهـی بیـا و فـکـر حــال بــهـترم بـاش
خـشکیده دل مانند تـالابی بـه صـحـرا
در بـرکــه ی خشکیده ام نیلوفـرم باش
گــفتـی نــمی آیی ببیـن در احتــضارم
در لحــظه ی مـردن بیـا احیـاگـرم باش
یــک قـافیه از ســاز دل، بـر سـر گذارم
بـی قـافیـه گشـتم بـیا! تـاج سـرم بـاش
#علی_فعله_گری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در وقـت پـروازم بیا! بـال و پرم باش
یـک دم بـیا و با دل غـمـدیده سـرکن
در کافــه ی تنهایی دل، سـاغـرم باش
دراوج این نا بـاوری ها ،دل به مـن ده
شـیوا تـرین شعرم ، مـیان دفترم باش
می سـوزم از سرمـای هجـرانت نـگارا
در یک شب یلـدای سـردت آذرم بـاش
بـــازا بــه بـالیـن دلــم بــهــر عـیادت
بر پیــکر بیـمار دل ،غــم پــرورم بـاش
داغــی بـه دل دارم ز اخــم گاه گاهـت
گاهـی بیـا و فـکـر حــال بــهـترم بـاش
خـشکیده دل مانند تـالابی بـه صـحـرا
در بـرکــه ی خشکیده ام نیلوفـرم باش
گــفتـی نــمی آیی ببیـن در احتــضارم
در لحــظه ی مـردن بیـا احیـاگـرم باش
یــک قـافیه از ســاز دل، بـر سـر گذارم
بـی قـافیـه گشـتم بـیا! تـاج سـرم بـاش
#علی_فعله_گری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دختری روسری انداخت، سرش را بردند
مُشت یک مرد گِره شد، جگرش را بردند
نوجوانی وسط معرکه افتاد به خاک
نیمه شب، چند سیاهی پدرش را بردند
مادری در غم همسایه عزاداری کرد
در سحرگاهِ همان شب، پسرش را بردند
شاعری درددلی کرد و دو خط شعر نوشت
دست و پا بسته، خودش با اثرش را بردند
فکر پرواز گذشت از سرِ مرغی در بند
پاسبانانِ قفس، بال و پرش را بردند
بت شکن بر سرِ آن بود که کاری بکند
بت پرستان به تغیُّر، تبرش را بردند
آه از این خاک ستمدیده که در طول زمان
آبرو داشت، ولی بیشترش را بردند! :)
#مصطفی_علوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مُشت یک مرد گِره شد، جگرش را بردند
نوجوانی وسط معرکه افتاد به خاک
نیمه شب، چند سیاهی پدرش را بردند
مادری در غم همسایه عزاداری کرد
در سحرگاهِ همان شب، پسرش را بردند
شاعری درددلی کرد و دو خط شعر نوشت
دست و پا بسته، خودش با اثرش را بردند
فکر پرواز گذشت از سرِ مرغی در بند
پاسبانانِ قفس، بال و پرش را بردند
بت شکن بر سرِ آن بود که کاری بکند
بت پرستان به تغیُّر، تبرش را بردند
آه از این خاک ستمدیده که در طول زمان
آبرو داشت، ولی بیشترش را بردند! :)
#مصطفی_علوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یا رب از عرفان مرا پیمانهای سرشار دِه
چشــم بینا جــانِ آگـاه و دلِ بیــدار دِه
هر سرِ موی حواسِ من به راهی میرود
این پریشان سِیر را در بزمِ وحدت بار دِه
#صائب_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چشــم بینا جــانِ آگـاه و دلِ بیــدار دِه
هر سرِ موی حواسِ من به راهی میرود
این پریشان سِیر را در بزمِ وحدت بار دِه
#صائب_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سر از بهشت درآرم، فریب اگر بگذارد
فریب آن دو نگاه نجیب اگر بگذارد
سرِ سلامت از این باغ میبرم به در، آری
مرا به حال خودم عطر سیب اگر بگذارد
عجیب نیست اگر با منِ غریب بماند
بهانههای عجیب و غریب اگر بگذارد
نخست خواند به عشق و سپس سپرد به این دو
که « من اگر بپسندم » ، « رقیب اگر بگذارد »
به چشم خستهی من نیز خواب میرسد اما
شب فراق، دلِ بیشکیب اگر بگذارد
به کفر خویش به هم میزنم زمین و زمان را
خدای عشق، مرا بینصیب اگر بگذارد
#سجاد_رشیدیپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
فریب آن دو نگاه نجیب اگر بگذارد
سرِ سلامت از این باغ میبرم به در، آری
مرا به حال خودم عطر سیب اگر بگذارد
عجیب نیست اگر با منِ غریب بماند
بهانههای عجیب و غریب اگر بگذارد
نخست خواند به عشق و سپس سپرد به این دو
که « من اگر بپسندم » ، « رقیب اگر بگذارد »
به چشم خستهی من نیز خواب میرسد اما
شب فراق، دلِ بیشکیب اگر بگذارد
به کفر خویش به هم میزنم زمین و زمان را
خدای عشق، مرا بینصیب اگر بگذارد
#سجاد_رشیدیپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای غم!
نمیدانم روز ِرسیدن، روزی ِگام ِکه خواهد بود
اما درین کابوس ِخونآلود
در پیچ و تاب ِاین شب ِبنبست
بنگر چه جانهای گرامی رفتهاند از دست!
دردیست چون خنجر
یا خنجری چون درد
این من که در من
پیوسته میگرید
در من کسی آهسته میگرید
#هوشنگ_ابتهاج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نمیدانم روز ِرسیدن، روزی ِگام ِکه خواهد بود
اما درین کابوس ِخونآلود
در پیچ و تاب ِاین شب ِبنبست
بنگر چه جانهای گرامی رفتهاند از دست!
دردیست چون خنجر
یا خنجری چون درد
این من که در من
پیوسته میگرید
در من کسی آهسته میگرید
#هوشنگ_ابتهاج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#تــو
مثل حس خوب
یک فنجان شعرے
آدم نمی داند
تو را تا انتها بخواند
یا خیره
به چشمانت
به تماشای #تــو بنشیند...
#محمــد_بشیـرے
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مثل حس خوب
یک فنجان شعرے
آدم نمی داند
تو را تا انتها بخواند
یا خیره
به چشمانت
به تماشای #تــو بنشیند...
#محمــد_بشیـرے
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اگر روزی خواستی گریه کنی
مرا صدا بزن
قول نمی دهم بتوانم بخندانمت
ولی می توانم با تو بگریم...
اگر روزی برآن شدی که بگریزی
در این که مرا صدا بزنی هیچ درنگ مکن
قول نمی دهم از تو بخواهم که بمانی ولی می توانم با تو بگریزم...
اگر روزی نمی خواستی با کسی سخنی بگویی مرا صدا بزن تا با هم سکوت کنیم...
ولی اگر روزی مرا صدا زدی و من پاسخت ندادم به نزد من بشتاب
زیرا قطعاً من به تو نیاز خواهم داشت...!
#گابریل_گارسیامارکز
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مرا صدا بزن
قول نمی دهم بتوانم بخندانمت
ولی می توانم با تو بگریم...
اگر روزی برآن شدی که بگریزی
در این که مرا صدا بزنی هیچ درنگ مکن
قول نمی دهم از تو بخواهم که بمانی ولی می توانم با تو بگریزم...
اگر روزی نمی خواستی با کسی سخنی بگویی مرا صدا بزن تا با هم سکوت کنیم...
ولی اگر روزی مرا صدا زدی و من پاسخت ندادم به نزد من بشتاب
زیرا قطعاً من به تو نیاز خواهم داشت...!
#گابریل_گارسیامارکز
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در این حصار شب دلم کمی سکوت
میخواهد و چند خط شعر ..
دلم گرفته از این شهر
خرابم و ویران وقتی میبینم
شعرهایی که من از دل نوشتم و
هرگز تو را عاشق نکرد .....
باید رفت .....
#مینو_پناهپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
میخواهد و چند خط شعر ..
دلم گرفته از این شهر
خرابم و ویران وقتی میبینم
شعرهایی که من از دل نوشتم و
هرگز تو را عاشق نکرد .....
باید رفت .....
#مینو_پناهپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀