من وفادارترین آدمها رو دیدم که خیانت کردن،
باهوشترین افراد رو دیدم که فریب خوردن،
صادقترین آدمها رو دیدم که دروغ گفتن،
مهربونترین آدمها رو دیدم که دل شکستن،
قویترین آدمها رو دیدم که کم آوردن،
بالغ ترین افراد رو دیدم که بچهگانه رفتار کردن
و از همهی اینها متوجه شدم هیچ بد و خوب مطلقی وجود نداره!
همه ممکنه اشتباه کنن و هیچچیز از هیچکس بعید نیست.
به خاطر همین هم،بخشیدن خودم و دیگران رو یاد گرفتم. تو هم یادبگیر.
#میترا_نعمت
@Kafee_sheerr
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
باهوشترین افراد رو دیدم که فریب خوردن،
صادقترین آدمها رو دیدم که دروغ گفتن،
مهربونترین آدمها رو دیدم که دل شکستن،
قویترین آدمها رو دیدم که کم آوردن،
بالغ ترین افراد رو دیدم که بچهگانه رفتار کردن
و از همهی اینها متوجه شدم هیچ بد و خوب مطلقی وجود نداره!
همه ممکنه اشتباه کنن و هیچچیز از هیچکس بعید نیست.
به خاطر همین هم،بخشیدن خودم و دیگران رو یاد گرفتم. تو هم یادبگیر.
#میترا_نعمت
@Kafee_sheerr
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نريز باده که دستی به زلف يار ندارم
دلم گرفته و کاری به روزگار ندارم
کدام کوچهی تنگی؟ کدام کافهی دنجی؟
که هيچ جای جهان با کسی قرار ندارم
نشسته گَرد به خانه، نگير خرده که من هم
مسافری که بگيرد مرا به کار، ندارم
ببند پنجرهها را، ببند پنجرهها را-
-به روی من که اميدی به انتظار ندارم
بگو به مرگ بگيرد تمام هستیِ من را
به جز فراق که چيزی در اختيار ندارم
اگر به خانهی من آمدی، چراغ بياور
که هيچ صبح سپيدی به شام تار ندارم...
#میترا_سادات_دهقانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم گرفته و کاری به روزگار ندارم
کدام کوچهی تنگی؟ کدام کافهی دنجی؟
که هيچ جای جهان با کسی قرار ندارم
نشسته گَرد به خانه، نگير خرده که من هم
مسافری که بگيرد مرا به کار، ندارم
ببند پنجرهها را، ببند پنجرهها را-
-به روی من که اميدی به انتظار ندارم
بگو به مرگ بگيرد تمام هستیِ من را
به جز فراق که چيزی در اختيار ندارم
اگر به خانهی من آمدی، چراغ بياور
که هيچ صبح سپيدی به شام تار ندارم...
#میترا_سادات_دهقانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در پای قول قصه ماندم تا بیایی
یک شهر را از خویش راندم تا بیایی
با شاپرکها و کبوترهای خانه
آوازها با بغض خواندم تا بیایی
فکر شب و تاریکی جاده نباشی
مهتاب را اینجا کشاندم تا بیایی
آن شاخه ی خوشرنگ گل را که تو دادی
در خاک گلدانی نشاندم تا بیایی
هر جا نسیم عطر تو را میبرد من هم
خود را به آنجا می رساندم تا بیایی
زن هستم اما مثل مرد اینجا نشستم
در پای عهد بسته ماندم ، تا بیایی ...
#میترا_فرجی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یک شهر را از خویش راندم تا بیایی
با شاپرکها و کبوترهای خانه
آوازها با بغض خواندم تا بیایی
فکر شب و تاریکی جاده نباشی
مهتاب را اینجا کشاندم تا بیایی
آن شاخه ی خوشرنگ گل را که تو دادی
در خاک گلدانی نشاندم تا بیایی
هر جا نسیم عطر تو را میبرد من هم
خود را به آنجا می رساندم تا بیایی
زن هستم اما مثل مرد اینجا نشستم
در پای عهد بسته ماندم ، تا بیایی ...
#میترا_فرجی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نريز باده که دستی به زلف يار ندارم
دلم گرفته و کاری به روزگار ندارم
کدام کوچهی تنگی؟ کدام کافهی دنجی؟
که هيچ جای جهان با کسی قرار ندارم
نشسته گَرد به خانه، نگير خرده که من هم
مسافری که بگيرد مرا به کار، ندارم
ببند پنجرهها را، ببند پنجرهها را-
-به روی من که اميدی به انتظار ندارم
بگو به مرگ بگيرد تمام هستیِ من را
به جز فراق که چيزی در اختيار ندارم
اگر به خانهی من آمدی، چراغ بياور
که هيچ صبح سپيدی به شام تار ندارم...
#میترا_سادات_دهقانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم گرفته و کاری به روزگار ندارم
کدام کوچهی تنگی؟ کدام کافهی دنجی؟
که هيچ جای جهان با کسی قرار ندارم
نشسته گَرد به خانه، نگير خرده که من هم
مسافری که بگيرد مرا به کار، ندارم
ببند پنجرهها را، ببند پنجرهها را-
-به روی من که اميدی به انتظار ندارم
بگو به مرگ بگيرد تمام هستیِ من را
به جز فراق که چيزی در اختيار ندارم
اگر به خانهی من آمدی، چراغ بياور
که هيچ صبح سپيدی به شام تار ندارم...
#میترا_سادات_دهقانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هرصبح که از شبِ تو برمی خیزم
با خنده ات از معجزه ها لبریزم
در حافظه ام شکفتن و صبح و طلوع
سرشارتر از بهارِ رستاخیزم...!
#میترا_ملک_محمدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با خنده ات از معجزه ها لبریزم
در حافظه ام شکفتن و صبح و طلوع
سرشارتر از بهارِ رستاخیزم...!
#میترا_ملک_محمدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از اینکه همیشه شعر من غم دارد
یعنی که تو را تو را تو را کم دارد
اوج غم من جمعه نبوده ست ببین
سرتاسر هفته بی تو ماتم دارد
#میترا_فرجی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یعنی که تو را تو را تو را کم دارد
اوج غم من جمعه نبوده ست ببین
سرتاسر هفته بی تو ماتم دارد
#میترا_فرجی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زندگی این روزها ناسازگاری می کند
روی دوش خسته ام دائم سواری می کند
بین ما و دل قراری بود اما سال هاست
این دل وامانده دارد بی قراری می کند
حال این دیوانه را دیوانه می داند عزیز
دیده ای دیوانه ای دیوانه داری میکند؟!
هر که حال و روز ما را دید با لبخند گفت
بر سر بیراهه ها چشم انتظاری می کند
من همانم، آن زن بی جان و روحی که هنوز
با تمام مردگی شب زنده داری می کند
آنکه روزی زندگیم را به پایش ریختم
کم کمک دارد مرا از خود فراری می کندا
#میترا_فرجی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
روی دوش خسته ام دائم سواری می کند
بین ما و دل قراری بود اما سال هاست
این دل وامانده دارد بی قراری می کند
حال این دیوانه را دیوانه می داند عزیز
دیده ای دیوانه ای دیوانه داری میکند؟!
هر که حال و روز ما را دید با لبخند گفت
بر سر بیراهه ها چشم انتظاری می کند
من همانم، آن زن بی جان و روحی که هنوز
با تمام مردگی شب زنده داری می کند
آنکه روزی زندگیم را به پایش ریختم
کم کمک دارد مرا از خود فراری می کندا
#میترا_فرجی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زندگی این روزها ناسازگاری می کند
روی دوش خسته ام دائم سواری می کند
بین ما و دل قراری بود اما سال هاست
این دل وامانده دارد بی قراری می کند
حال این دیوانه را دیوانه می داند عزیز
دیده ای دیوانه ای دیوانه داری میکند؟!
هر که حال و روز ما را دید با لبخند گفت
بر سر بیراهه ها چشم انتظاری می کند
من همانم، آن زن بی جان و روحی که هنوز
با تمام مردگی شب زنده داری می کند
آنکه روزی زندگیم را به پایش ریختم
کم کمک دارد مرا از خود فراری می کندا
#میترا_فرجی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
روی دوش خسته ام دائم سواری می کند
بین ما و دل قراری بود اما سال هاست
این دل وامانده دارد بی قراری می کند
حال این دیوانه را دیوانه می داند عزیز
دیده ای دیوانه ای دیوانه داری میکند؟!
هر که حال و روز ما را دید با لبخند گفت
بر سر بیراهه ها چشم انتظاری می کند
من همانم، آن زن بی جان و روحی که هنوز
با تمام مردگی شب زنده داری می کند
آنکه روزی زندگیم را به پایش ریختم
کم کمک دارد مرا از خود فراری می کندا
#میترا_فرجی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زندگی این روزها ناسازگاری می کند
روی دوش خسته ام دائم سواری می کند
بین ما و دل قراری بود اما سال هاست
این دل وامانده دارد بی قراری می کند
حال این دیوانه را دیوانه می داند عزیز
دیده ای دیوانه ای دیوانه داری میکند؟!
هر که حال و روز ما را دید با لبخند گفت
بر سر بیراهه ها چشم انتظاری می کند
من همانم، آن زن بی جان و روحی که هنوز
با تمام مردگی شب زنده داری می کند
آنکه روزی زندگیم را به پایش ریختم
کم کمک دارد مرا از خود فراری می کندا
#میترا_فرجی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
روی دوش خسته ام دائم سواری می کند
بین ما و دل قراری بود اما سال هاست
این دل وامانده دارد بی قراری می کند
حال این دیوانه را دیوانه می داند عزیز
دیده ای دیوانه ای دیوانه داری میکند؟!
هر که حال و روز ما را دید با لبخند گفت
بر سر بیراهه ها چشم انتظاری می کند
من همانم، آن زن بی جان و روحی که هنوز
با تمام مردگی شب زنده داری می کند
آنکه روزی زندگیم را به پایش ریختم
کم کمک دارد مرا از خود فراری می کندا
#میترا_فرجی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
"هر چه با بوسه نمک گیرم کنی، قهرم که قهرم!!
با خودت بی وقفه درگیرم کنی ، قهرم که قهرم!!!
بر سرامیکی خنک دیوانه بازی قلقلک ، یا
با پر بالش پری زیرم کنی، قهرم که قهرم!
پشت خواهم کرد اصلا ، تا بفهمی قهر چیست..
با دو تا بازو که زنجیرم کنی قهرم که قهرم
روح سرگردان شدی، زل میزنی در چشمایم ؟!
چون که میخواهی که تسخیرم کنی قهرم که قهرم
فکر کردی میشود با یک غزل از شهریار
ساده حتما تحت تاثیرم کنی ؟! قهرم که قهرم
با غریبان هرگز این لبخند ها جایز نبود
تا مرا این گونه دلگیرم کنی قهرم که قهرم
#میترا طباطبایی نیا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با خودت بی وقفه درگیرم کنی ، قهرم که قهرم!!!
بر سرامیکی خنک دیوانه بازی قلقلک ، یا
با پر بالش پری زیرم کنی، قهرم که قهرم!
پشت خواهم کرد اصلا ، تا بفهمی قهر چیست..
با دو تا بازو که زنجیرم کنی قهرم که قهرم
روح سرگردان شدی، زل میزنی در چشمایم ؟!
چون که میخواهی که تسخیرم کنی قهرم که قهرم
فکر کردی میشود با یک غزل از شهریار
ساده حتما تحت تاثیرم کنی ؟! قهرم که قهرم
با غریبان هرگز این لبخند ها جایز نبود
تا مرا این گونه دلگیرم کنی قهرم که قهرم
#میترا طباطبایی نیا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀