بیا "فروغ" بخوانیم و خوب گریه کنیم
به سقف زل بزنیم و بکوب گریه کنیم
زنیم و آه... خدا آفرید ما را تا
بدون هیچ دلیلی غروب گریه کنیم...
#میترا_سادات_دهقانی
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖
به سقف زل بزنیم و بکوب گریه کنیم
زنیم و آه... خدا آفرید ما را تا
بدون هیچ دلیلی غروب گریه کنیم...
#میترا_سادات_دهقانی
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖
.
نوشیده ام بدون تو فنجان دیگری
گفتی ببخش! آمده مهمان دیگری
لرزیده شانه های من و تکیه داده است
بر شانه ی تو شانه ی لرزان دیگری
تنها نمانده ام نگرانم نباش، باز
با من قدم زده ست خیابان دیگری
از سر گذشت سوز زمستان دوری ات
اما رسیده است زمستان دیگری
با من هزار مرتبه پیمان شکستی و
بستم هزار مرتبه پیمان دیگری
جان داده ام به پای تو و باز می دهم
در من اگر خدا بدمد جان دیگری
#میترا_سادات_دهقانی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
نوشیده ام بدون تو فنجان دیگری
گفتی ببخش! آمده مهمان دیگری
لرزیده شانه های من و تکیه داده است
بر شانه ی تو شانه ی لرزان دیگری
تنها نمانده ام نگرانم نباش، باز
با من قدم زده ست خیابان دیگری
از سر گذشت سوز زمستان دوری ات
اما رسیده است زمستان دیگری
با من هزار مرتبه پیمان شکستی و
بستم هزار مرتبه پیمان دیگری
جان داده ام به پای تو و باز می دهم
در من اگر خدا بدمد جان دیگری
#میترا_سادات_دهقانی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
نريز باده که دستی به زلف يار ندارم
دلم گرفته و کاری به روزگار ندارم
کدام کوچهی تنگی؟ کدام کافهی دنجی؟
که هيچ جای جهان با کسی قرار ندارم
نشسته گَرد به خانه، نگير خرده که من هم
مسافری که بگيرد مرا به کار، ندارم
ببند پنجرهها را، ببند پنجرهها را-
-به روی من که اميدی به انتظار ندارم
بگو به مرگ بگيرد تمام هستیِ من را
به جز فراق که چيزی در اختيار ندارم
اگر به خانهی من آمدی، چراغ بياور
که هيچ صبح سپيدی به شام تار ندارم...
#میترا_سادات_دهقانی
#ن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
دلم گرفته و کاری به روزگار ندارم
کدام کوچهی تنگی؟ کدام کافهی دنجی؟
که هيچ جای جهان با کسی قرار ندارم
نشسته گَرد به خانه، نگير خرده که من هم
مسافری که بگيرد مرا به کار، ندارم
ببند پنجرهها را، ببند پنجرهها را-
-به روی من که اميدی به انتظار ندارم
بگو به مرگ بگيرد تمام هستیِ من را
به جز فراق که چيزی در اختيار ندارم
اگر به خانهی من آمدی، چراغ بياور
که هيچ صبح سپيدی به شام تار ندارم...
#میترا_سادات_دهقانی
#ن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نريز باده که دستی به زلف يار ندارم
دلم گرفته و کاری به روزگار ندارم
کدام کوچهی تنگی؟ کدام کافهی دنجی؟
که هيچ جای جهان با کسی قرار ندارم
نشسته گَرد به خانه، نگير خرده که من هم
مسافری که بگيرد مرا به کار، ندارم
ببند پنجرهها را، ببند پنجرهها را-
-به روی من که اميدی به انتظار ندارم
بگو به مرگ بگيرد تمام هستیِ من را
به جز فراق که چيزی در اختيار ندارم
اگر به خانهی من آمدی، چراغ بياور
که هيچ صبح سپيدی به شام تار ندارم...
#میترا_سادات_دهقانی
#ن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
دلم گرفته و کاری به روزگار ندارم
کدام کوچهی تنگی؟ کدام کافهی دنجی؟
که هيچ جای جهان با کسی قرار ندارم
نشسته گَرد به خانه، نگير خرده که من هم
مسافری که بگيرد مرا به کار، ندارم
ببند پنجرهها را، ببند پنجرهها را-
-به روی من که اميدی به انتظار ندارم
بگو به مرگ بگيرد تمام هستیِ من را
به جز فراق که چيزی در اختيار ندارم
اگر به خانهی من آمدی، چراغ بياور
که هيچ صبح سپيدی به شام تار ندارم...
#میترا_سادات_دهقانی
#ن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نريز باده که دستی به زلف يار ندارم
دلم گرفته و کاری به روزگار ندارم
کدام کوچهی تنگی؟ کدام کافهی دنجی؟
که هيچ جای جهان با کسی قرار ندارم
نشسته گَرد به خانه، نگير خرده که من هم
مسافری که بگيرد مرا به کار، ندارم
ببند پنجرهها را، ببند پنجرهها را-
-به روی من که اميدی به انتظار ندارم
بگو به مرگ بگيرد تمام هستیِ من را
به جز فراق که چيزی در اختيار ندارم
اگر به خانهی من آمدی، چراغ بياور
که هيچ صبح سپيدی به شام تار ندارم...
#میترا_سادات_دهقانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم گرفته و کاری به روزگار ندارم
کدام کوچهی تنگی؟ کدام کافهی دنجی؟
که هيچ جای جهان با کسی قرار ندارم
نشسته گَرد به خانه، نگير خرده که من هم
مسافری که بگيرد مرا به کار، ندارم
ببند پنجرهها را، ببند پنجرهها را-
-به روی من که اميدی به انتظار ندارم
بگو به مرگ بگيرد تمام هستیِ من را
به جز فراق که چيزی در اختيار ندارم
اگر به خانهی من آمدی، چراغ بياور
که هيچ صبح سپيدی به شام تار ندارم...
#میترا_سادات_دهقانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نريز باده که دستی به زلف يار ندارم
دلم گرفته و کاری به روزگار ندارم
کدام کوچهی تنگی؟ کدام کافهی دنجی؟
که هيچ جای جهان با کسی قرار ندارم
نشسته گَرد به خانه، نگير خرده که من هم
مسافری که بگيرد مرا به کار، ندارم
ببند پنجرهها را، ببند پنجرهها را-
-به روی من که اميدی به انتظار ندارم
بگو به مرگ بگيرد تمام هستیِ من را
به جز فراق که چيزی در اختيار ندارم
اگر به خانهی من آمدی، چراغ بياور
که هيچ صبح سپيدی به شام تار ندارم...
#میترا_سادات_دهقانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم گرفته و کاری به روزگار ندارم
کدام کوچهی تنگی؟ کدام کافهی دنجی؟
که هيچ جای جهان با کسی قرار ندارم
نشسته گَرد به خانه، نگير خرده که من هم
مسافری که بگيرد مرا به کار، ندارم
ببند پنجرهها را، ببند پنجرهها را-
-به روی من که اميدی به انتظار ندارم
بگو به مرگ بگيرد تمام هستیِ من را
به جز فراق که چيزی در اختيار ندارم
اگر به خانهی من آمدی، چراغ بياور
که هيچ صبح سپيدی به شام تار ندارم...
#میترا_سادات_دهقانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀