💖کافه شعر💖
2.68K subscribers
4.42K photos
2.94K videos
12 files
1.06K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
#دلتنگی_به_وقت_نیمه_شب


هیچ‌کس‌در هیچ‌جای زمین بقچه ای همراهش نیست که برایمان حال خوب بیاورد...
هنر این است که بلد باشیم
شاد باشیم
و شادی بیافرینیم...

#شب_خوش


‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


#دلتنگی_به_وقت_نیمه_شب

فنجان اضافه ای که روی میز است
یخ کرده و از نبودنت لبریز است
من بیشتر از همیشه دلتنگ توام
شاید اثر آمدن پاییز است
چون قهوه ی بی شکر، جهانم بی تو
یک تلخی غیر قابل پرهیز است
باید که فقط زنده بمانم بی تو
انگیزه ی این غزل همین یک چیز است
ای کاش ببینم که تو اینجا هستی
و فاصله بینمان فقط یک میز است


#زهرا_حاصلی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#عصر و ریختن شعرم
حوالی کوچه ی خیالِ سبز
تو

فنجانی را پُر از شعر سپید
مهمان ایوان چشمانت
می کنم‌
شعرم را به جان‌ #دلتنگی
می اندازم
#دلتنگی را زیر پای واژ ها
له میکنم‌

#بیا
تا فاصله را مبهوت کنیم
چشم در چشم هم #دلتنگی را
به خاک با هم بودن
بسپاریم
دست در دست هم
فاتحه ی #دلتنگی را
بخوانیم

#بیا
تا طرحی بهاری به جان
خزان بیندازیم

#سیامک_جعفری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#عصر و شور شعر من
رقص #دلتنگی بر پیچک
احساسم
چشمک زدن قلم به واژه ها
دلبر جان
دوری تو گلوی تنهائیم
را میفشارد
سکوتم بغض میکند
هِق هِق خیالم
به هوای نفس کشیدن تو
در بی تابی ساعت های
بیقراری
دلم بودنت را میخواهد
بودنی از جنس شُر شُر
شعر بر چتر با تو بودن


#سیامک_جعفری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هر #شب
می جویم تو را
در لا به لای واژه ها
در بطنِ شعرم
جستجو می کنم تو را
در سکوت خیالم
در پس اشک های احساسم

"انتظاری تلخ"

پرستوی بال شکسته ی نگاهم
عزم تو دارد
قرار ما هر #شب
به وقت #دلتنگی
روی نیمکت خیالت

#سیامڪ_جعفرے
#برای_انکس_که_خودش_میداند

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
من آنقدر عاشقت هستم
که می توانم
بعد از سالها
#تـــو را ببینم
و تمام
#تنهایی_هایم،
#انتظارها  و
#دلتنگی_هایم را
با یک
بگذریم ، ...
حال خودت چگونه است .
فراموش کنم ...

#محمـد_بشیرے

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#دوستت_دارم
این #دوست داشتن انقدر دلچسب است که
طعم گس تمام دلتنگیِ #غروبِ روزهای نبودنت را
با شیرینی یادِ لبخند #چشمانت دلنشین می کند
هر چند که حاصل این #عشق و #دلدادگی
تکرار و تکرارِ هر روزه ی #تنهایی باشد
که نبض #قلب خسته ام را نا منظم می کند؛؛

دستان #عاشقم دیگر
امیدی به گرفتن دستان #عشق #تو #ندارند
و ابرهای #دلتنگی ام در #حسرت شانه ای امن
برای #باریدن در خود خواهند غُرید
و می دانم در سرمای انجمادِ
دوری و اندوه نبودن هایت خواهند شکست
و برهوت #تنهایی ام #سیراب از حضور #تو نمی شود ..‌

اما من کم نمی آورم
در #دشت #ارغوانی #قلبم امیدوارانه
جوانه های بودنت را می کارم
از پای نمی افتم در مسیر #عشق اهورایی تو
و دست از رویای شیرین با #تو بودن نخواهم کشید..‌!!

#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در خیال و رویایی خیس
#دلتنگی انتظاریست تلخ
#دلتنگ در پستوی تنهایی
بر روی دیوار
#قلبم
چوب خط روزهای دوری ات را
میکشم!
سکوتم
در انحصار غربت
به
#یادت اشک می ریزد
نکند
پشت این بغض سنگین
کسی چشم به راهم نیست!


#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#عصر و ریختن شعرم
حوالی کوچه ی خیالِ پاییزی
تو

فنجانی را پُر از شعر سپید
مهمان ایوان چشمانت
می کنم‌
شعرم را به جان‌ #دلتنگی
می اندازم
#دلتنگی را زیر پای واژ ها
له میکنم‌

#بیا
تا فاصله را مبهوت کنیم
چشم در چشم هم #دلتنگی را
به خاک با هم بودن
بسپاریم
دست در دست هم
فاتحه ی #دلتنگی را
بخوانیم

#بیا
تا طرحی بهاری به جان
پاییز بیندازیم

#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
#عصرتون_بکام

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#جمعه که می شود
سپاه شعرم
در میدان صبحگاهی
صبح خیالت
خبر دار می ایستد
واژه ها روی دوش شعر
پرچم دوست داشتنت
برافراشته می شود
احساسم سرود دلدادگی
سر می دهد

و امّا .....
#دلتنگی بیداد می کند

#سیامڪ_جعفرے‌‌
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#دلتنگی_به_وقت_نیمه_شب

ما         
فاتحان شهرهای رفته بر بادیم         
با صدایی ناتوان‌ تر ز آنکه بیرونید از سینه         
راویان قصه‌ های رفته از یادیم         
کس به چیزی یا پشیزی
برنگیرد سکه هامان را         
گویی از شاهی ست بیگانه         
یا ز میری دودمانش منقرض گشته         
گاهگه بیدار می‌ خواهیم شد
زین خواب جادویی         
همچو خواب همگنان غار،         
چشم می‌مالیم و می‌گوییم:
آنک، طرفه قصر زرنگار         
صبح شیرین کار         
لیک بی مرگ است دقیانوس         
وای، وای، افسوس


#اخوان_ثالث
‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#دلم در نجوایی رسا
#قلمِ معصوم مرا
به کوچۀ شاعران خسته
دعوت کرده است
تا در کوچه کوچۀ
احساسم
#شعرهایم را بخوانی و
در رقص خطوطی سفید
واژه های خیسم را
لمس کنی،
در کافۀ خیالم
قهوة تلخ چشم هایم را
بنوش،
می خواهم
زیر پلکهای خاکستری
خرده ریزهای
#خاطرات را
به پهنای
#دلتنگی
چهل تکه بدوزم
تا لباسی شود
بر چشم و جانمان،
نگاه کن
#بی_خوابی غوغا می کند!


#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#دلتنگی_به_وقت_نیمه_شب


می‌گفت آدم‌ها
گنجشک‌های حیاط پشتی‌ خانه‌تان نیستند
که برایشان دانه بپاشی،
به هر روز آمدنت عادتشان بدهی‌،
گاه و بیگاه روی پله‌ها بنشینی
برایشان درد دل کنی‌
یا چشم‌هایت را ببندی
و در خلسه ی مالیخولیایی خودت
به جیک جیکشان گوش کنی‌...
و بعد یک‌روز حوصله‌‌ات سر برود،
خسته از شلوغی،
خسته از بودنشان، راهت را بکشی بروی...
آدم‌ها مثل گنجشک‌ها نیاز به کیش کیش ندارند،
می‌‌روند اما با دلی‌ شکسته ...

#نیکی_فیروزکوهی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#دلتنگی_به_وقت_نیمه_شب
‌‌


اسباب دلتنگی همواره مهیاست!
شب و
خیال او ...
و بی بودن‌هاى نفس‌گیر ...

اما....
گاهی باید رفت.
از وسعت ابدیت نداشتن‌ها...
و کوله بار خستگی‌های باران را
رها کرد....
بر رود روان روزگار...

گاهی باید سکوت کرد
در بغض‌های نهان شمع
و خطی نوشت از دلتنگی اشک
بر گونه‌های بیقرار باران...

و راهی شد، بی‌ چتر و بی نگاه
بر وداع آخرین غزلواره‌های باران...

و اینچنین هجرت کرد
بر فصل‌های بی‌امان اشک...
تا دیگر خطی از سلام آشنایی‌ها
بیدار نکند روح تشنه از دیدار...


#سمیه_خلج

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#دلم در نجوایی رسا
#قلمِ معصوم مرا
به کوچۀ شاعران خسته
دعوت کرده است
تا در کوچه کوچۀ
احساسم
#شعرهایم را بخوانی و
در رقص خطوطی سفید
واژه های خیسم را
لمس کنی،
در کافۀ خیالم
قهوة تلخ چشم هایم را
بنوش،
می خواهم
زیر پلکهای خاکستری
خرده ریزهای #خاطرات را
به پهنای #دلتنگی
چهل تکه بدوزم
تا لباسی شود
در چشم و جانمان،
نگاه کن
#بی_خوابی غوغا می کند!

#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀