💖کافه شعر💖
2.29K subscribers
4.27K photos
2.8K videos
11 files
937 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
به جایی که کاری چُنین اوفتاد
خرَد باید و دانش و دین و داد

چُنان‌چون بوَد مردم‌‌ِ ترسکار
برآید به کامِ دلِ مردْ کار

به جامی که زهر آگَنَد روزْگار
ازو نوش خیره مکن خواستار

تو با آفرینش بسنده نه‌ای
مشو تیز اگر پرورنده نه‌ای

چُنین‌ست کردار گردان‌سپهر
نخواهد گشادن‌همی با تو چهر

#فردوسی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز

مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز
#سعدی

ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
#حافظ

همه ساله بخت تو پیروز باد
همه روزگار تو نوروز باد
#فردوسی

شادند جهانیان به نوروز و به عید
عید من و نوروز من امروز تویی
#مولوی

بهاری داری از وی بر خور امروز
که هر فصلی نخواهد بود نوروز
#نظامی

نظر به روی تو هر بامداد نوروزی ست
شب فراق تو هر شب که هست یلدایی ست
#سعدی

زمستان است و بی برگی، بیا ای باد نوروزم
بیابان است و تاریکی بیا ای قرص مهتابم
#سعدی

برخیز که باد صبح نوروز
در باغچه می کند گل افشان
#سعدی

آن شب که تو در کنار مایی روز است
وآن روز که با تو می رود نوروز است
#سعدی

بیار ای باد نوروزی نسیم باغ پیروزی
که بوی عنبرآمیزش به بوی یار می ماند
#سعدی

گر اثر روی تو سوی گلستان رسد
باد صبا رد کند تحفه ی نوروز را
#خاقانی

خسروا روزت همه نوروز باد
وز طرب شب های عمرت روز باد
#انوری

بیار آن باده تا دل را به نور او بر افروزم
که بوی دوست می آرد نسیم باد نوروزم
#اوحدی

جدا از رویت از ماه دل افروز
نه روز از شو شناسم نه شو از روز
وصالت گر مرا گردد میسر
همه روزم شود چون عید نوروز
#باباطاهر

می و معشوق و عشق و روز نوروز
ز توبه توبه باید کرد امروز
#عطار

عید قربان من آن دم که فدای تو شوم
عید نوروز که آیی به مبارک بادم
#فیض_کاشانی

@Kafee_sheerr
❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
ز روز گذر کردن اندیشه کن!
پرستیدن دادگر پیشه کن!

به نیکی گرای و میازار کس!
ره رستگاری همین است و بس

#فردوسی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند

سر سال نو هرمز فرودین
بر آسوده از رنج روی زمین

بزرگان به شادی بیاراستند
می و جام و رامشگران خواستند

چنین جشن فرخ از آن روزگار
به ما ماند از آن خسروان یادگار


#فردوسی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
بـه کـام تـو گردد سپهر بلند

دلت شـاد باد و تنت بی‌گزند

همه‌ساله بخت تو پیروز بـاد

شبـان سیه بر تـو نوروز بـاد

#فردوسی


❀═‎‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
میاز و متاز و مناز و مرنج
چه یازی به کین و چه نازی به گنج!

که بهر تو اینست ازین تیره گوی
هنر جوی و راز جهان را مجوی!

که گر باز یابی، بپیچی ز درد
پژوهش مکن، گرد رازش مگرد!

#فردوسی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گر از کارداران و از لشکرش
بداند که رنجست بر کشورش،

نیازد به داد، او جهاندار نیست
برو تاج شاهی سزاوار نیست!

سیه کرد منشورِ شاهنشهی
از آن پس نباشد وُرا فرّهی!

چنان دان که بیدادگر شهریار
بُوَد شیرِ درّنده در مرغزار!



#فردوسی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چنین گفت: نوشین روانِ قباد
که چون شاه را دل بپیچد ز داد،

کند چرخ منشورِ او را سیاه
ستاره نخواند ورا نیز شاه،

ستم، نامهٔ عزل شاهان بُوَد
چو دردِ دل بی‌گناهان بُوَد!


[ شاهنامه‌ی فردوسی، اشکانیان ]

#فردوسی
#شاهنامه

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

چو خورشید بر چرخ بنمود چهر
بیاراست روی زمین را به مهر

به برج حمل تاج بر سر نهاد
ازو خاور و باختر گشت شاد

پر از غلغل و رعد شد کوهسار
پر از نرگس و لاله شد جویبار

ز لاله فریب و ز نرگس نهیب
ز سنبل عتاب و ز گلنار زیب

#فردوسی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
اگر داد اینست بیداد چیست؟
بَرین زندگانی بباید گریست

چه داند کسی غیر پروردگار
که فردا چه بازی‌ کند روزگار...

#فردوسی_بزرگ

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
فراوان نَمانی سرآید زمان
کسی زنده برنگذرد بآسْمان

چه جویی‌همی زین سَرایِ سِپَنج
کز آغازْ رنج‌ست و فرجامْ رنج

بریزی به خاک اَر همه زآهنی
اگر دین‌پرستی وَر آهَرْمَنی

تو تا زنده‌ای سوی نیکی گَرای
مگر کام یابی به دیگرسَرای

#فردوسی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
نگه کن کنون تا پسندِ تو چیست
و زین خواسته سودمند تو چیست

نگه دار چیزی که رای آیدت
ببخش آن‌چه دل رهنمای آیدت

ندانیم جز داد پاداش‌ِ این
که بر ما پس از ما کنند آفرین

نباید که پیچد کس از رنجِ ما
ز بیشی و آگندنِ گنجِ ما

#فردوسی



❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
سپهری بر این‌سان که بینی روان
توانا و دانا جز او را مخوان

تو رازِ جَهان تا توانی مجوی
که او زود پیچد ز جوینده روی

به داد و دِهِش دلْ توان‌گر کنید
بر آزادگی بر سرْ افسر کنید

که فرجام هم روزمان بگذرد
زمانه پی ما همی‌بشمرد

#فردوسی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ازین پس یکی روزْگاری بوَد
که اندر جَهان شهرْیاری بوَد

که دانش نباشد به نزدیک اوی
پر از غم بوَد جانِ تاریک اوی

همی هر زمان نو کند لشکری
که سازند ازو نامدار افسری

سرانجام لشکر نمانَد نه شاه
بیاید نوآیین یکی پیش‌گاه

#فردوسی
#صبح_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ازان پس به هرسو یکی نامه کرد
به جایی که درویش بد جامه کرد

بپرسید هرجا که بی‌رنج کیست
به هرجای درویش و بی‌گنج کیست

ز کار جهان یکسر آگه کنید
دلم را سوی روشنی ره کنید

بیامدش پاسخ ز هر کشوری
ز هر نامداری و هر مهتری

که آباد بینیم روی زمین
به هرجای پیوسته شد آفرین

مگر مرد درویش کز شهریار
بنالد همی از بد روزگار

که چون می گسارد توانگر همی
به سر بر ز گل دارد افسر همی

به آواز رامشگران می خورند
چو ما مردمان را به کس نشمرند

تهی دست بی‌رود و گل می خورد
توانگر همانا ندارد خرد

بخندید زان نامه بیدار شاه
هیونی برافگند پویان به راه

به نزدیک شنگل فرستاد کس
چنین گفت کای شاه فریادرس

ازان لوریان برگزین ده هزار
نر و ماده بر زخم بربط سوار

به ایران فرستش که رامشگری
کند پیش هر کهتری بهتری

چو برخواند آن نامه شنگل تمام
گزین کرد زان لوریان به نام

به ایران فرستاد نزدیک شاه
چنان کان بود در خور نیک‌خواه

چو لوری بیامد به درگاه شاه
بفرمود تا برگشادند راه

به هریک یکی گاو داد و خری
ز لوری همی ساخت برزیگری

همان نیز خروار گندم هزار
بدیشان سپرد آنک بد پایدار

بدان تا بورزد به گاو و به خر
ز گندم کند تخم و آرد به بر

کند پیش درویش رامشگری
چو آزادگان را کند کهتری

بشد لوری و گاو و گندم بخورد
بیامد سر سال رخساره زرد

بدو گفت شاه این نه کار تو بود
پراگندن تخم و کشت و درود

خری ماند اکنون بنه برنهید
بسازید رود و بریشم دهید

کنون لوری از پاک گفتار اوی
همی گردد اندر جهان چاره‌جوی

سگ و کبک بفزود بر گفت شاه
شب و روز پویان به دزدی به راه


  #فردوسی (پادشاهی بهرام)

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀