قهوه خوشمزه است …
خوشمزگی اش ،
به همان تلخ بودنش است ،
وقتی میخوریم تلخی اش را تحویل نمی گیریم ،
اما
می گوییم چسبید …!
زندگی هم روزهای تلخش بد نیست ،
مثل قهوه می ماند …!
تلخ است....اما.....
لذت بخش …
تلخی هایش را تحویل نگیر …
بخند و بگو عجب طعمـــی...!
#رومن_پولانسکی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خوشمزگی اش ،
به همان تلخ بودنش است ،
وقتی میخوریم تلخی اش را تحویل نمی گیریم ،
اما
می گوییم چسبید …!
زندگی هم روزهای تلخش بد نیست ،
مثل قهوه می ماند …!
تلخ است....اما.....
لذت بخش …
تلخی هایش را تحویل نگیر …
بخند و بگو عجب طعمـــی...!
#رومن_پولانسکی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دست خودم نیست ،"دوستش" دارم
چه بخواهد، چه نخواهد !
چه خوشش بیاد ،چه خوشش نیاد!
چه مرا دیوانه بخواند
"عشق" است دیگر،
تمام تلخی هایش را به جان می خری ،تا شاید یک" لبخند" کوچکش نصیبت شود!
#سجاد_بیرامی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه بخواهد، چه نخواهد !
چه خوشش بیاد ،چه خوشش نیاد!
چه مرا دیوانه بخواند
"عشق" است دیگر،
تمام تلخی هایش را به جان می خری ،تا شاید یک" لبخند" کوچکش نصیبت شود!
#سجاد_بیرامی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عشق یعنے به سرت هواے دلبر بزند
دردے از عمق وجودت به دلت سر بزند
بے هوا در قفس بسته ے تنهایے خود
فکر یڪ زجر قدیمے برسد در بزند
گل خشکیده ے جامانده ے ایام قدیم
لاے اشعارِ پر از خاطره پرپر بزند
بنشیند به نگاهت نم بارانیِ غم
دیده ات طعنه به باران شب تر بزند
آسمان و شب و مهتاب و دلے آشفته
عشق یعنے که عطش به سیم آخر بزند
#پروانه_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دردے از عمق وجودت به دلت سر بزند
بے هوا در قفس بسته ے تنهایے خود
فکر یڪ زجر قدیمے برسد در بزند
گل خشکیده ے جامانده ے ایام قدیم
لاے اشعارِ پر از خاطره پرپر بزند
بنشیند به نگاهت نم بارانیِ غم
دیده ات طعنه به باران شب تر بزند
آسمان و شب و مهتاب و دلے آشفته
عشق یعنے که عطش به سیم آخر بزند
#پروانه_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من توی خونواده ی فرهنگی بزرگ شدم
و زیاد کتاب می خوندم،
تا اینکه بعد خوندن یه عالمه کتاب،
فهمیدم که: کتاب خوندن زیاد باعث میشه آدم چیزایی رو بفهمه که نباید بفهمه!
#دیالوگ
#مری_و_مکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و زیاد کتاب می خوندم،
تا اینکه بعد خوندن یه عالمه کتاب،
فهمیدم که: کتاب خوندن زیاد باعث میشه آدم چیزایی رو بفهمه که نباید بفهمه!
#دیالوگ
#مری_و_مکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دل بنا بود که محکم نکند بندش را
تا که آغاز کند عشق، فرآیندش را
من ِ آلوده تو را سخت بغل خواهم کرد
مثل تهران که بغل کرده دماوندش را
حل شدن در دل معشوقه که ایرادی نیست
چای هم آب کند در دل خود قندش را
موقع حج تمتع دل من پیش تو بود
چند سالیست که گم کرده خداوندش را
تویی آن زن که غزل با همه ی ظرفیتش
ناگزیر از قلم انداخته لبخندش را
مثل آغوش تو بیگانه طلب خواهد شد
اجتماعی که رها کرد هنرمندش را
عاقبت آخر یک کوچه زمین خواهد خورد
هر که تعقیب کند سایه ی دلبندش را
گم شد آن گوهر فیروزه و در نیشابور
هر چه گشتیم ندارند همانندش را
چقدر ساده تو را داده ام از دست دریغ
مثل ایران که ز کف داد سمرقندش را
#اسماعیل_محمدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا که آغاز کند عشق، فرآیندش را
من ِ آلوده تو را سخت بغل خواهم کرد
مثل تهران که بغل کرده دماوندش را
حل شدن در دل معشوقه که ایرادی نیست
چای هم آب کند در دل خود قندش را
موقع حج تمتع دل من پیش تو بود
چند سالیست که گم کرده خداوندش را
تویی آن زن که غزل با همه ی ظرفیتش
ناگزیر از قلم انداخته لبخندش را
مثل آغوش تو بیگانه طلب خواهد شد
اجتماعی که رها کرد هنرمندش را
عاقبت آخر یک کوچه زمین خواهد خورد
هر که تعقیب کند سایه ی دلبندش را
گم شد آن گوهر فیروزه و در نیشابور
هر چه گشتیم ندارند همانندش را
چقدر ساده تو را داده ام از دست دریغ
مثل ایران که ز کف داد سمرقندش را
#اسماعیل_محمدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شب مژدهی وصال شنیدم، نیامدی
بسیار انتظار کشیدم، نیامدی
تا غیر شاد گردد و من منفعل، تو را
هرچند سوی خود طلبیدم نیامدی
در وصل، خویش را نرساندی اجل به من
زهر فراق تا نچشیدم نیامدی
دی میگذشتی از در محنتسرای من
هرچند از پی تو دویدم نیامدی
تا آمدی رسید بهجان میلی از غمت
تا از غمت بهجان نرسیدم نیامدی
#میلی_مشهدی
نیامدی...💔
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بسیار انتظار کشیدم، نیامدی
تا غیر شاد گردد و من منفعل، تو را
هرچند سوی خود طلبیدم نیامدی
در وصل، خویش را نرساندی اجل به من
زهر فراق تا نچشیدم نیامدی
دی میگذشتی از در محنتسرای من
هرچند از پی تو دویدم نیامدی
تا آمدی رسید بهجان میلی از غمت
تا از غمت بهجان نرسیدم نیامدی
#میلی_مشهدی
نیامدی...💔
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر سر مو بر تن ما کم ز تار چنگ نیست
نالهی ما دردمندان خالی از آهنگ نیست
مرد بیمعنی ندارد از خجالت هیچ باک
صورت دیوار را بیم از شکست رنگ نیست
بس که در عالم نشانی از سخنگویان نماند
طوطیِ در گلشنِ آیینه غیر از زنگ نیست
گفت در گوشم فلاطون چون برون آمد ز خُم
کَانْدرین میخانه ظرف اهل معنی تنگ نیست
«فانی» از نفسِ شریر این سختجانان را چهباک
بیم از آسیب آتش در سرای سنگ نیست...
#فانی_کشمیری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نالهی ما دردمندان خالی از آهنگ نیست
مرد بیمعنی ندارد از خجالت هیچ باک
صورت دیوار را بیم از شکست رنگ نیست
بس که در عالم نشانی از سخنگویان نماند
طوطیِ در گلشنِ آیینه غیر از زنگ نیست
گفت در گوشم فلاطون چون برون آمد ز خُم
کَانْدرین میخانه ظرف اهل معنی تنگ نیست
«فانی» از نفسِ شریر این سختجانان را چهباک
بیم از آسیب آتش در سرای سنگ نیست...
#فانی_کشمیری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بستهاست این در دلا، باید درِ دیگر زدن
ور نباشد آن میسّر، دستِ غم بر سر زدن
زاین سرای مرده -جانان!- سر برون نآید، مکن
-حلقهآزاریّ و بس کن حلقه بر این در زدن
ساخت باید مرغ را با خستگیهای قفس
خستهتر خواهد شد از بیهوده بال و پر زدن
دل ز خیلِ غم ندارد باک، لیک ای منکران
تا به کِی تنها توان بر قلب این لشکر زدن؟
وایِ آن غوّاصِ واژونبختِ نابِخْرَد، که خواست
غوطه در دریای پرآشوبِ بیگوهر زدن!
پیش از اینم حاصل از مِی، ذوق بود و حال بود
این زمان بدمستی است و سنگ بر ساغر زدن
یک ورق کآن خوش بُود، در دفتر وقتم نماند
آتشی بایست در اوراق این دفتر زدن
دست در دامان دیگر بایدم زد بیگمان
ور نباشد آن میسّر، دستِ غم بر سر زدن...
#مسعود_فرزاد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ور نباشد آن میسّر، دستِ غم بر سر زدن
زاین سرای مرده -جانان!- سر برون نآید، مکن
-حلقهآزاریّ و بس کن حلقه بر این در زدن
ساخت باید مرغ را با خستگیهای قفس
خستهتر خواهد شد از بیهوده بال و پر زدن
دل ز خیلِ غم ندارد باک، لیک ای منکران
تا به کِی تنها توان بر قلب این لشکر زدن؟
وایِ آن غوّاصِ واژونبختِ نابِخْرَد، که خواست
غوطه در دریای پرآشوبِ بیگوهر زدن!
پیش از اینم حاصل از مِی، ذوق بود و حال بود
این زمان بدمستی است و سنگ بر ساغر زدن
یک ورق کآن خوش بُود، در دفتر وقتم نماند
آتشی بایست در اوراق این دفتر زدن
دست در دامان دیگر بایدم زد بیگمان
ور نباشد آن میسّر، دستِ غم بر سر زدن...
#مسعود_فرزاد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#حمید_سلیمی :
باس بلد بودیمت، نبودیم
امشب اومدیم بگیم اگه اونجوری نبود که تو خواستی
واسه لج کردن نبود
بلد نبودیم یعنی کسی یادمون نداده بود کسی نبوده عین تو، نه قبل تو، نه بعد تو...
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
باس بلد بودیمت، نبودیم
امشب اومدیم بگیم اگه اونجوری نبود که تو خواستی
واسه لج کردن نبود
بلد نبودیم یعنی کسی یادمون نداده بود کسی نبوده عین تو، نه قبل تو، نه بعد تو...
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اﯼ ﻓﻠﮏ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ نگاهِ ناز ِ ﯾﺎﺭﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ
ﺑﺎ ﺩغل کاری ﺍﺳﯿﺮ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ
میچکدسیلسرشکاز گوشهی چشم ترم
شُر شُر غم ﺭﺍ ﺭﻭﺍﻥ ﺑﺮ ﺟﻮﯾﺒﺎﺭﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ
ﺷﺪ ﮔﺮﯾﺰﺍﻥ ﺷﻮﺭ ﻭ ﺷﺎﺩﯼ ﺍﺯ زوایایِ ﺩﻟﻢ
ﻧﺎتوانی ﻋﺎﺟﺰ ﻭ ﺯﺍﺭ ﻭ ﻧﺰﺍﺭﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ
ﺗﺎ ﺑﻪ ﮐﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺩﺭ ﺑﻐﻞ ﺯﺍﻧـﻮﯼ ﻏﻢ
در نبود ِ باغ ﺳﻨﺒﻞ ﺳﻮﮔﻮﺍﺭﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ
دلبر ِ بالا نشینم حلقه ی در را نزد
زیر ِ پلک پنجره چشم انتظارم کرده ای
بی دلی ﺑﻮﺩﻡ ﺑـﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝِ ﺩﻝ ﻭ ﺩﻟﺒﺮ ﺭﻭﺍﻥ
ﮐﻮﭼﻪ ﮔﺮﺩﯼ ﺩﺭ دل ﺷﺒﻬﺎﯼ ﺗﺎﺭﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ
ﺍﻋﺘﻨﺎیی ﮐﺲ ندارد از من ِ آسیمه سر
در نگاه ِ اهل دل ﺑﯽ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ
بویی ﺍﺯ ﺯﻟـﻒ ﻋﺴﻞ بانو ﻧﯿﺎﻣﺪ سوی من
ﺩﺭ ﻃﻠﻮﻉ ﻓﺮﻭﺩﯾﻦ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺑﻬﺎﺭﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ
#علی_قیصری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ﺑﺎ ﺩغل کاری ﺍﺳﯿﺮ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ
میچکدسیلسرشکاز گوشهی چشم ترم
شُر شُر غم ﺭﺍ ﺭﻭﺍﻥ ﺑﺮ ﺟﻮﯾﺒﺎﺭﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ
ﺷﺪ ﮔﺮﯾﺰﺍﻥ ﺷﻮﺭ ﻭ ﺷﺎﺩﯼ ﺍﺯ زوایایِ ﺩﻟﻢ
ﻧﺎتوانی ﻋﺎﺟﺰ ﻭ ﺯﺍﺭ ﻭ ﻧﺰﺍﺭﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ
ﺗﺎ ﺑﻪ ﮐﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﺩﺭ ﺑﻐﻞ ﺯﺍﻧـﻮﯼ ﻏﻢ
در نبود ِ باغ ﺳﻨﺒﻞ ﺳﻮﮔﻮﺍﺭﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ
دلبر ِ بالا نشینم حلقه ی در را نزد
زیر ِ پلک پنجره چشم انتظارم کرده ای
بی دلی ﺑﻮﺩﻡ ﺑـﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝِ ﺩﻝ ﻭ ﺩﻟﺒﺮ ﺭﻭﺍﻥ
ﮐﻮﭼﻪ ﮔﺮﺩﯼ ﺩﺭ دل ﺷﺒﻬﺎﯼ ﺗﺎﺭﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ
ﺍﻋﺘﻨﺎیی ﮐﺲ ندارد از من ِ آسیمه سر
در نگاه ِ اهل دل ﺑﯽ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ
بویی ﺍﺯ ﺯﻟـﻒ ﻋﺴﻞ بانو ﻧﯿﺎﻣﺪ سوی من
ﺩﺭ ﻃﻠﻮﻉ ﻓﺮﻭﺩﯾﻦ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺑﻬﺎﺭﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ
#علی_قیصری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ریشه کردی در دلم اخبار میخواهم چکار
آمدی در سینه ماندی یار میخواهم چکار
من فدای بودنت یا در کنارم باشی و
یا که دور از من بگو ، دیدار میخواهم چکار
نام تو یاد آور عطر گل مریم شده
رشته ی افکار من ، گلزار میخواهم چکار
آفرین ای نازنین عرفان به من آموختی
قلب پاکی داری و رخسار میخواهم چکار
با شراب جاری از لبهایت ای گیسو کمند
مست مستم کن سرِ هشیار میخواهم چکار
آخر ای محبوب زیبا زلف نم ناکت کجاست
هستی ام ، با زلف تر دستار میخواهم چکار
لحن شیرین داری و شهد از دهانت می چکد
اولین دکّان تویی بازار میخواهم چکار
ناز چشمت را خریدارم بگو قیمت به جان
زنده جانم مال تو ایثار میخواهم چکار
لرزه بر اندام راقب کمتر انداز ای صنم
یک نگاهت کافی و آوار میخواهم چکار
#بداهه_موشح_رامین_راقب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آمدی در سینه ماندی یار میخواهم چکار
من فدای بودنت یا در کنارم باشی و
یا که دور از من بگو ، دیدار میخواهم چکار
نام تو یاد آور عطر گل مریم شده
رشته ی افکار من ، گلزار میخواهم چکار
آفرین ای نازنین عرفان به من آموختی
قلب پاکی داری و رخسار میخواهم چکار
با شراب جاری از لبهایت ای گیسو کمند
مست مستم کن سرِ هشیار میخواهم چکار
آخر ای محبوب زیبا زلف نم ناکت کجاست
هستی ام ، با زلف تر دستار میخواهم چکار
لحن شیرین داری و شهد از دهانت می چکد
اولین دکّان تویی بازار میخواهم چکار
ناز چشمت را خریدارم بگو قیمت به جان
زنده جانم مال تو ایثار میخواهم چکار
لرزه بر اندام راقب کمتر انداز ای صنم
یک نگاهت کافی و آوار میخواهم چکار
#بداهه_موشح_رامین_راقب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Bitabi
Ali Montazeri
#بی_تاب
◁❚❚▷ ◉──── 💖♪
❤❤❤❤❤❤❤❤❤
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
◁❚❚▷ ◉──── 💖♪
❤❤❤❤❤❤❤❤❤
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Yaaghi
SIyavash Parsamanesh
#یاغی
#سیاوش_پارسامهر
◁❚❚▷ ◉──── ❣♪
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
❤❤❤❤❤❤
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
☘☘☘☘☘☘☘☘
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#سیاوش_پارسامهر
◁❚❚▷ ◉──── ❣♪
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
❤❤❤❤❤❤
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
☘☘☘☘☘☘☘☘
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به خدا بعدِ تو یک لحظه نخندید دلم
دائما از تو و از حال تو پرسید دلم
هرچه گفتند ز خیرش بِگُذر قسمت نیست
هرگز از بندِ تو آزاد نگردید دلم
سینه ای دارم از اندوه پر و چشمِ پر آب
صد غزل درد ز بعد تو سرایید دلم
روزگارم چو خیال است و امیدم به سراب
مانده در برزخ و آوارۀ تبعید دلم
از خدا هم گله دارم اگر این تقدیر است
دوست، بیگانه، خودی، از همه رنجید دلم
هرچه گفتند ز من بشنو ولی باور نه
از تو و عشق نشد، خانۀ تردید دلم
گرچه با حربۀ تقدیر، جدایت کردند
نشد از وصل تو یک ثانیه نومید دلم
آخر قصه چه دستم برسد بر تو چه نه
شک نکن از تو و این عشق نلغزید دلم...
؟؟؟
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دائما از تو و از حال تو پرسید دلم
هرچه گفتند ز خیرش بِگُذر قسمت نیست
هرگز از بندِ تو آزاد نگردید دلم
سینه ای دارم از اندوه پر و چشمِ پر آب
صد غزل درد ز بعد تو سرایید دلم
روزگارم چو خیال است و امیدم به سراب
مانده در برزخ و آوارۀ تبعید دلم
از خدا هم گله دارم اگر این تقدیر است
دوست، بیگانه، خودی، از همه رنجید دلم
هرچه گفتند ز من بشنو ولی باور نه
از تو و عشق نشد، خانۀ تردید دلم
گرچه با حربۀ تقدیر، جدایت کردند
نشد از وصل تو یک ثانیه نومید دلم
آخر قصه چه دستم برسد بر تو چه نه
شک نکن از تو و این عشق نلغزید دلم...
؟؟؟
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آفتاب وصل جانان بر نمی آید مرا
وین شب تاریک هجران سرنمی آید مرا
دل همیخواهد که جان در پایش افشانم ولی
یکنفس آن بیوفا بر سر نمی اید مرا
طالع شوریده بین کان مایهٔ شوریدگی
بی خبر یکبار از در در نمی اید مرا
ازطرب شیرینترست آن نوش لب لیکن حسود
قامت چون نخل او در بر نمی آید مرا
بخت بدبین کز پیامی خاطر ما خوش نکرد
آرزوئی از نکویان بر نمی آید مرا
زرد شد برک نهال عیش در دل سالهاست
لاله رخساری بچشم تر نمی آید مرا
من زرندی و نظر بازی نخواهم توبه کرد
هیچ کاری فیض ازین خوشتر نمی آید مرا
#فیض_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وین شب تاریک هجران سرنمی آید مرا
دل همیخواهد که جان در پایش افشانم ولی
یکنفس آن بیوفا بر سر نمی اید مرا
طالع شوریده بین کان مایهٔ شوریدگی
بی خبر یکبار از در در نمی اید مرا
ازطرب شیرینترست آن نوش لب لیکن حسود
قامت چون نخل او در بر نمی آید مرا
بخت بدبین کز پیامی خاطر ما خوش نکرد
آرزوئی از نکویان بر نمی آید مرا
زرد شد برک نهال عیش در دل سالهاست
لاله رخساری بچشم تر نمی آید مرا
من زرندی و نظر بازی نخواهم توبه کرد
هیچ کاری فیض ازین خوشتر نمی آید مرا
#فیض_کاشانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زندگی این روزها خواهی نخواهی مشکل است
دورماندن از سیاهیّ و تباهی مشکل است
پُرشده دنیای ما از ادعا ، حرفِ دروغ
پس دفاع ما ز جرمِ بی گناهی مشکل است
عقل ودل گاهی تبانی میکنند و گاه جنگ
انتخابِ مطمئن در این دوراهی مشکل است
حال دل را از سکوتِ مبهمِ عاشق بپرس
از درون چاله، افتادن به چاهی ! مشکل است
می روم،شاید خودم را بعد از این پیدا کنم
دل بریدن از خیال ِ پوچ و واهی مشکل است
شانه های استوارت را به فریادم رسان
تکیه بر دیوارِ سست ِ بی پناهی مشکل است
عکس ماه افتاده در مرداب موّاجِ خیال
کشفِ رازِ گردش چشمانِ ماهی مشکل است
کاش می خواندی مرا در پیچ و تابِ این غزل
رازِ دل گفتن،چه کتبی چه شفاهی مشکل است
می کند صبحِ سپید از شامِ تنهایی طلوع
فاصله بین ذغال و روسیاهی مشکل است
#بهار_راد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دورماندن از سیاهیّ و تباهی مشکل است
پُرشده دنیای ما از ادعا ، حرفِ دروغ
پس دفاع ما ز جرمِ بی گناهی مشکل است
عقل ودل گاهی تبانی میکنند و گاه جنگ
انتخابِ مطمئن در این دوراهی مشکل است
حال دل را از سکوتِ مبهمِ عاشق بپرس
از درون چاله، افتادن به چاهی ! مشکل است
می روم،شاید خودم را بعد از این پیدا کنم
دل بریدن از خیال ِ پوچ و واهی مشکل است
شانه های استوارت را به فریادم رسان
تکیه بر دیوارِ سست ِ بی پناهی مشکل است
عکس ماه افتاده در مرداب موّاجِ خیال
کشفِ رازِ گردش چشمانِ ماهی مشکل است
کاش می خواندی مرا در پیچ و تابِ این غزل
رازِ دل گفتن،چه کتبی چه شفاهی مشکل است
می کند صبحِ سپید از شامِ تنهایی طلوع
فاصله بین ذغال و روسیاهی مشکل است
#بهار_راد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بنام فروزندهٔ ماه و مهر
فرازندهٔ بارگاه سپهر
ازو گشته در کار خود اوستاد
اگر آب و آتش اگر خاک و باد
به لطفش همه راست چشم امید
اگر سرخ و زرد ار سیاه و سفید
#جویای_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
فرازندهٔ بارگاه سپهر
ازو گشته در کار خود اوستاد
اگر آب و آتش اگر خاک و باد
به لطفش همه راست چشم امید
اگر سرخ و زرد ار سیاه و سفید
#جویای_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مشکریزان میجهد، باد صبا از کوی دوست
شاخهای گویی ربودست از خم گیسوی دوست
دوست میدارم نسیم صبح را، کو در هوا
تا نفس میآیدش، جان میدهد بر بوی دوست...!
#سلمان_ساوجی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شاخهای گویی ربودست از خم گیسوی دوست
دوست میدارم نسیم صبح را، کو در هوا
تا نفس میآیدش، جان میدهد بر بوی دوست...!
#سلمان_ساوجی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀