💖کافه شعر💖
2.26K subscribers
4.26K photos
2.78K videos
11 files
927 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
ای دل رفته ز جا بازمیا
به فنا ساز و در این ساز میا

روح را عالم ارواح به است
قالب از روح بپرداز میا

اندر آبی که بدو زنده شد آب
خویش را آب درانداز میا

آخر عشق به از اول اوست
تو ز آخر سوی آغاز میا

تا فسرده نشوی همچو جماد
هم در آن آتش بگداز میا

بشنو آواز روان‌ها ز عدم
چو عدم هیچ به آواز میا

راز کآواز دهد راز نماند
مده آواز تو ای راز میا

#مولانا


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
خامش که بهر امد گل امد و خار امد
که شمس الدین تبریزی بهارست

خزان خفت و بهاران گشت بیدار
هر باغط را از او بهارست


#مولانا


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چو عاشق می‌شدم گفتم که بردم گوهر مقصود
ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد

ز چشمت جان نشاید برد کز هر سو که می‌بینم
کمین از گوشه‌ای کرده‌ست و تیر اندر کمان دارد

#حافظ

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
چشمانت کارناوال آتش بازیست!
یک روز در هر سال برای تماشایش می روم
و باقی روزهایم را وقف خاموش کردن آتشی می کنم که زیر پوستم شعله می کشد! .


#نزار_قبانی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
بيستون هيچ، دماوند اگر سد بشود
چشم تو قسمت من بوده و بايد بشود

زده ام زير غزل؛ حال و هوايم ابريست
هيچ کس مانع اين بغض نبايد بشود

بی گلايل به در خانه تان آمده ام
نکند در نظر اهل محل بد بشود؟

تف به اين مرگ که پيشانی ما را خط زد
ناگهان آمد تا اسم تو ابجد بشود

ناگهان آمد و زد، آمد و کشت ،آمد و برد
- او فقط آمده بود از دل ما رد بشود-

تيشه برداشته ام ريشه خود را بزنم
شايد افسانه ی من نيز زبانزد بشود

باز هم تيغ و رگ و... مرگ برم داشته است
خون من ضامن ديدار تو شايد بشود

#حامدبهاروند


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
سوزی ز ساز عشقت در دل چرا نگیرم
رمزی ز راز مهرت در جان چرا ندارم

آتش به خاک پنهان دارند صبح خیزان
من خاک عشقم آتش پنهان چرا ندارم


#خاقانی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
این چه داغی است که از عشق تو بر جان من است
وین چه دردی است که سرمایه درمان من است

زلف و رخسار تو کفر آمد و ایمان، با هم
آن چه کفری است که سرمایه ایمان من است؟

رسم عشاق وفا خوی بتان، بد عهدی است
این حکایت نه به عهد تو و دوران من است

#سلمان_ساوجی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
Jat Vasate Ghalbame
Yousef Zamani
#یوسف_زمانی🎼🎧


#جات‌وسط‌قلبــ♥️ــمه

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸 ولادت #امام_زمان (عج) مبارک

کجاست جای تو در جمله‌ی زمان؟ که هنوز
که پیش از این، که هم‌اکنون،
که بعد از آن، که هنوز...

وَ با چه قید بگویم که دوستت دارم؟
که تا ابد، که همیشه، که جاودان، که هنوز؟

چقدر دلخورم از این جهان بی‌موعود
از این زمان که پیاپی... وَ آسمان که هنوز...

جهان سه‌نقطه‌ی پوچی‌ست، خالی از نامت
پر از "همیشه همین‌طور"، از "همان که هنوز"

همه پناه گرفتند در پی "هرگز"
و پشت هیچ نشستند از این گمان که "هنوز"

ولی تو "حتماً"ای و اتّفاق می‌افتی!
ولی تو "باید"ی ای حسّ ناگهان! که هنوز...

‏□

در آستانِ جهان ایستاده چون خورشید
همان که می‌دهد از ابرها نشان که هنوز...

‏□

شکسته ساعت و تقویم پاره‌پاره شده
به جست‌وجوی کسی آن‌سوی زمان که هنوز...

#محمدسعید_میرزایی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
#حاتمه_ابراهیم_زاده :

بعضی از آدمها همیشه ماندگارند؛ نه پیشِ روی چشم‌ها، که درون اتاقک کوچک قلبت.
بعضی از آدمها آنقدر در یادت ماندگار می‌شوند که در نبودشان هم برایشان بهترین آرزوها را داری...
هر روز صبح دوست داشتنشان را بغل میگیری، جای پای خاطره‌هایشان را میبوسی و دلتنگ تر از هر زمان دیگر به راهت ادامه میدهی.
بعضی از آدمها همیشه ماندگارند حتی اگر معنای دوست داشتنت و عشق میان دست‌هایت را از یاد برده باشند.

@Kafee_sheerr
❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
گاهی دلت می‌خواهد
در شلوغیِ روزگار بیاید
تنگ در آغوشت بگیرد
بگوید
"تمامِ حواسم با توست، با تو، خوبِ من"

#عادل_دانتیسم


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
وقتی من شروع به دوست داشتن خود کردم،

از آرزوی داشتن یک زندگی دیگر دست کشیدم و توانستم ببینم که همه چیز در گرداگرد من دعوتی بوده است برای رشد من.

امروز آن را تکامل مینامم.

وقتی من شروع به دوست داشتن خود کردم،

از دزدیدن زمان آزاد خود و طراحی پروژه های بزرگ برای آینده دست کشیدم.

امروز فقط آن کاری را میکنم که برایم خشنودی با خود به همراه دارد، آنچه را که دوست دارم و آنچه که دلم را شاد میکند، به آن شکل و ریتم مخصوص و متعلق به خودم.

امروز آن را سادگی مینامم.

وقتی من شروع به دوست داشتن خود کردم،

خودم را از چنگ تمام چیزهائی که برایم سالم نبودند رهانیدم، از غذاها، انسانها، اشیاء، موقعیتها، از تمام آن چیزهائی که مرا با خود به زیر میکشیدند و حتی از خودم هم دور نگاه میداشتند .

ابتدا آن را «خودخواهی سالم» مینامیدم، اما امروز میدانم که نامش خود دوستی است.

وقتی من شروع به دوست داشتن خود کردم،

از خواست اینکه همیشه حق با من باشد دست کشیدم و از اینکه همه کارهای من باید درست باشند و به این ترتیب کمتر دچار اشتباه شدم.

امروز آن را تواضع مینامم.

وقتی من شروع به دوست داشتن خود کردم،

دیگر از اینکه در گذشته زندگی کنم و نگرانی بخاطر آینده ام داشته باشم سرپیچی کردم.

حالا فقط در لحظه اکنون زندگی میکنم، جائی که همه چیز در آن به وقوع میپیوندد، و در حال حاضر هر روز اینچنین زندگی میکنم، و آن را کیفیت مینامم.

وقتی من شروع به دوست داشتن خود کردم،

پی بردم که تفکرم میتواند سد و بیمار ساز باشد. اما وقتی که با دلم یکی شدم، ذهنم دارای یار ارزنده ای گردید.

من امروز این اتحاد را هوشمندی قلب مینامم.

ما دیگر از اختلافات، درگیریها و مشکلات با خود و دیگران نمیهراسیم، زیرا که ستاره ها هم گاهی با هم تصادف میکنند و از این خرابی دنیای زیبای تازه ای تشکیل میگردد.

امروز این را زندگی مینامم



سخنرانی #چارلی_چاپلین در هفتاد سالگی خود در تاریخ 16. آپریل 1959

@Kafee_sheerr
❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
جمعه ها من باز هم
از داغ چشمت بیقرارم

جمعه ها بی حسن رویت
دیگر آرامش ندارم

سر به زیرم
گوشه گیرم

جمعه ها عمریست بی تو
بر رهت چشم انتظارم

#امیر_عباس_خالق_وردی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
خوشا که "عشق " و "وطن" داستانِ ما باشد
که حرفِ مردمِ ما بر زبان ما باشد

به تاخت می‌روی و پشت سر نمی‌بینم،
درین مسیر کسی هم‌عنانِ ما باشد

خدا، خدای من و توست، دل قوی می‌دار
اگرچه دورِ زمان بر زیانِ ما باشد

غمین مباش که فردا – یقین – فرشته‌ی شعر
قسم اگر بخورد ، هم به جان ما باشد

طلای غزنه نوشتی به دادِ ما نرسید
سخن طلاست که خود در دهانِ ما باشد

تو عاشقانه بگو همچنان و من زِ وطن
اگر چه آجرِ این خانه نانِ ما باشد!

ستون به سقفِ وطن می‌زنیم " سیمین گفت "
بگو اگرچه که با استخوانِ ما باشد

تویی که می‌گذرم یا " منم که می‌گذری" ؟
تو خود منی! چه تواند میانِ ما باشد؟

خدا کناد که ای دوست، بینِ ما چیزی،
به هم اگر بخورد، استکانِ ما باشد!

#حسین_جنتی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
Range Anar
Mohamad Fathi
" رنگِ انار "

باهار باهاره عشقِ تو

نوروز مبارررک

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عشق گاه چون ماری در دل می‌خزد
و زهر خود را آرام در آن می‌ریزد
گاه یک روز تمام چون کبوتری
بر هر پنجره‌ات کز می‌کند
و خرده نان بر‌می چیند
گاه از درون گلی خواب آلود بیرون می‌جهد
و چون یخ نمی بر گلبرگ آن می‌درخشد
و گاه حیله گرانه تو را
از آنچه شاد است و آرام دور می‌کند
گاه در آرشه‌ی ویولونی می‌نشیند
و درنغمه غمگین آن هق هق می‌کند
و گاه زمانی که حتی نمی‌خواهی باورش کنی
در لبخند یک نفر جا خوش می‌کند.

#دلنوشته


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
صنما تو روز مایی غم و غصه سوز مایی

ز تو است ای معلا
همه کار و بار مستان


#حضرت_مولانا


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
هر لحظه مها پیش خودم می‌خوانی
احوال همی پرسی و خود می‌دانی

تو سرو روانی و سخن پیش تو باد
می‌گویم و سر به خیره می‌جنبانی

#حضرت_مولانا


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀

چیست دریا؟ چشم پر اشک زمین
در نگاهش آرزویی ته‌نشین

آرزوی پا گشودن، پر زدن
بر فراز کوهساران سر زدن 

چشمه بودن، باز جوشیدن به کوه
دم زدن با آن بلند با شکوه

خویشتن از خویشتن انگیختن
از درون خویش بیرون ریختن


#هوشنگ_ابتهاج


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀