جریانـ
4.55K subscribers
1.86K photos
1.8K videos
44 files
2.08K links
♻️ جريانى براى گسترش
آگاهى، مسئولیت، همبستگی و شادى همگانی
با هدف مراقبت از ایران‌زمین، ایرانیان و فارسی‌زبانان
در پیوند با زمین و دیگرمردمان ♻️

جریانـ | رسانهٔ فرهنگ و جامعه

در «جريانـ» باشيد!

جریان در اینستاگرام:
https://instagram.com/jaryaann_
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌍 این زمین خانه ماست. ما هم‌خانه‌ایم با هر نژاد و هر رنگ و ظاهری.

🎶 #موسیقی «ما دنیاییم» (We Are the World) در سال ۱۹۸۵ توسط گروهی از ستاره‌های موسیقی اجرا و درآمد حاصل از فروش آن خرج قحطی‌زدگان آفریقا شد و با فروش ده‌ها میلیون نسخه جزو پرفروش‌ترین تک‌آهنگ‌های جهان قرار گرفت.

🌐 تقدیم به همه آن‌ها که این روزها در دنیا با #ایثار و فداکاری تلاش می‌کنند تا باکم‌ترین آسیب از این بحران عبور کنیم.

#روزگارکرونایی #احوال_مرتبطه #بنی‌آدم #قهرمان_من
منبع ویدئو
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌍 در خانه بمانیم؛ ما دنیاییم!

🔸 این روزها که رویدادهای هنری متوقف شده، گروه کر شهر تهران در راستای #مسئولیت_اجتماعی خود، با غلبه بر رخوت روزهای قرنطینه قاصد پیام بازگشت امید و شادی در روزهای آینده شدند؛ امیدی که با ماندن در خانه و قطع زنجیره‌ی انتشار ویروس دست‌یافتنی می‌شود.

🔸 بازخوانی آهنگ «ما دنیاییم» از سوی اعضای گروه کر شهر تهران، به صورت خانگی و با استفاده از دوربین تلفن همراه و برای اعلام همبستگی با هم‌وطنان ضبط شده تا لحظات خوشی را برای مخاطبان خانه‌نشین فراهم کند.

‌منبع
#هنروقرنطینه #احوال_مرتبطه #بنی‌آدم
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺برخلاف تبلیغات #صنعت_تجارت_موفقیت در جهان امروز رستگاری امری فردی نیست.
ما ممکن است به صورت فردی و در رقابت مستمر با دیگران موقتاً‌ کامیاب شویم اما در بلندمدت با روحیه جمعی و #همبستگی به کامیابی مستمر و پایدارتری می‌رسیم.

به‌جای پیروزی من، بهروزی برای همه ما

#آموختنی #احوال_مرتبطه
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
در ایالت مینه‌سوتا، یک مشتری هنگام خرید غذای خود از باجه بیرون‌بر ماشین‌ها در یک رستوران زنجیره‌ای از سر مهر علاوه بر غذای خود، هزینه سفارش ماشین ناشناس پشتی خود را نیز حساب می‌کند. ماشین بعدی نیز پس از اطلاع از این رویداد، هزینه ماشین پشت سر خود را حساب می‌کند و این زنجیره مهربانی تا ۹۰۰ ماشین بعدی ادامه پیدا می‌کند و همگی هزینه سفارش ماشین‌های پس از خود را حساب می‌کنند؛ زنجیره‌ای که با همکاری آن رستوران دو روز و نیم ادامه داشته و مجموعاً حدود ۱۰ هزار دلار از طریق آن برای غذای «دیگری» پرداخت شده است.
منبع
#آموختنی
#احوال_مرتبطه #حالخوبی #اخلاق_مراقبت
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺در باب #خرد خندیدن به خود، به زمین خوردن خود و به «برخی» ناکامی‌های «شخصی» خود و از نمونه‌های قاعده #احوال_مرتبطه و مسری بودن خنده

#حالخوبی #باحال_باشیم
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ #انیمیشن Roto (شکسته/ترک‌برداشته) یادآور این جملات پر #خرد تیک نات هان (راهب بودایی و فعال #صلح ویتنامی) است:
«وقتی که شخص دیگری باعث #رنج تو می‌شود، این به این خاطر است که او عمیقاً در درون‌خود رنج می‌کشد و رنج او لبریز می‌شود. او به مجازات نیاز ندارد؛ او به کمک محتاج است. این آن پیامی‌ست که می‌فرستد.»

ما می‌توانیم رنج‌مان را بر یکدیگر لبریز کنیم و به چرخه زخمی کردن هم ادامه دهیم یا با مهرمان جایی این چرخه را متوقف کنیم و زخم‌ها و ترک‌های یکدیگر را ترمیم کنیم. ... #عشق شاید نجات‌مان دهد.

🔗 منبع
#احوال_مرتبطه #مهربان_باشیم #روانشناسی
در «جریان» باشید.
@jaryaann
📝 صدای تو خوب است.

ما چرا می‌نويسيم؟ آيا می‌خواهيم همديگر را آگاه‌تر کنيم؟ يا می‌خواهيم خودمان را سبک کنيم و خلجان‌های ذهن‌مان را بيرون بريزيم و آرام بگيريم؟ در شبکه‌های اجتماعی، سطح آگاهی‌ها تقريبا مساوی است و معمولا اکثر نوشته‌ها گرايش کلی خوانندگان را دگرگون نمی‌کند.
درست است که نوشتن برای خالی شدن، نوعی خودخواهی و ديگرآزاری است، اما به نظرم اکثر کسانی که در گروه‌های اجتماعی می‌نويسند، انگيزهٔ ديگری نيز دارند که شايد خودشان هم از آن بی‌خبر باشند، و آن، «با هم بودن و گم نکردن همديگر» است. در تاريکی، تنها راه برای اينکه همديگر را گم نکنيم، صدا است. لازم نيست اين صدا، حکمت و فلسفه و ادبيات و تحليل‌های دقيق سياسی و بازگويی انديشه‌های ژرف و شگرف باشد. همين‌قدر که صدای همديگر را بشنويم، ترس و هراس‌مان از اين همه ظلمت و دهشت، کمتر می‌شود. حضور در شبکه‌های اجتماعی، نوعی دست همديگر را گرفتن در خيابان شلوغ زندگی است. ما می‌نويسيم، فقط برای اينکه در اين شب تاريک و بيم موج و گردابی چنين هايل، همديگر را گم نکنيم.

«صدا کن مرا
صدای تو خوب است
صدای تو سبزينهٔ آن گياه عجيبی است
که در انتهای صميميت حزن می‌رويد
در ابعاد اين عصر خاموش
من از طعم تصنيف در متن ادراک يک کوچه تنهاترم
بيا تا برايت بگويم چه اندازه تنهايی من بزرگ است
و تنهایی من شبيخون حجم ترا پيش‌بينی نمی‌کرد
و خاصيت عشق اين است.»
(سهراب)

✍🏼 #رضا_بابایی
منبع
#جستار #شبکه‌های_اجتماعی #احوال_مرتبطه
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
کارمند مترو، کیسه حاوی ۴۱۷ قطعه پلاک طلا به ارزش بیش از ۷۰۰میلیون تومان را پیدا کرد و به صاحبش بازگرداند.

مهدی معصومی، متصدی امور دفتری ایستگاه دانشگاه شریف، با مدرک مهندسی مکانیک، به زودی ۴۰ ساله می‌شود، اما چهره‌اش گواه سختی‌های زیادی‌ست که در زندگی کشیده است. او که خانه پدر همسرش را در شهر قدس (قلعه حسن خان) اجاره کرده، بیشتر اوقات دو شیفت کار می‌کند. از سال ۱۳۹۱ در شرکت متروی تهران مشغول به کار شده و در این مدت، بارها اموال گمشده مردم را به صاحب‌شان برگردانده است. اصالتاً آذربایجانی و اهل شهرستان میانه است و افتخار می‌کند همشهری دهقان فداکار (اَزبرعلی حاجوی معروف به ریزعلی خواجوی) است.

🔗 منبع
#خرده‌روایت‌هایی_از_سویه‌های_روشن_مردم_ایران
#کرامت #شرافت #مردم_ایران #احوال_مرتبطه
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
▪️یک اتفاق عجیبی دیشب برام افتاد که می‌خوام براتون تعریف کنم.

همکارم قرار بود تو یک دهی نزدیک مرز آلمان کاری انجام بده که مریض شد و نرفت؛ من رفتم. ساعت ۸ شب می‌خواستم برگردم که تو خیابون یک مردِ حدود ۵۰ سال، با قیافه خاورمیانه‌ای آمد جلو، با آلمانی بد و لهجه فارسی پرسید آقا فلان‌جا چطور می‌تونم برم؟ حدس زدم ایرانیه پرسیدم ایرانی هستی؟ گفت آخ آقا من نوکرتم شمام ایرانی‌ای؟ گفتم آره. یه بار دیگه بگو کجا می‌خواستی بری؟ گفت فلان‌جا! گفتم داداش متوجهی که ما الان تو سوییسیم، فلان‌جا که می‌گی تو آلمانه الان این وقت شب تو این دهات چیکار می‌کنی؟ گفت سوار قطار بودم خوابم برد. مأمور قطار بیدارم کرد گفت پاشو آخر خطه، پرسیدم چه‌جوری برگردم زد زیر خنده گفت دیگه قطار نیست، تا فردا ۶ صبح باید صبر کنی!
بهش گفتم خب باید با تاکسی بری. گفت: آقا من‌پناهنده‌ام اونجا، نه پول دارم نه من رو بدون پاسپورت می‌برند و زد زیر گریه. به پهنای صورت اشک می‌ریخت! گفتم سوار شو ببرمت. باورش نمی‌شد گفت تو رو خدا می‌بری؟ گفتم آره بابا بشین بریم. حالا تا نشستیم تو ماشین یک لحظه فکر کردم اگر دم مرز پلیس باشه، تا بیام ثابت کنم که قاچاق انسان نمی‌کنم باید حداقل سه شب آب خنک بخورم، رونی رو چی‌کار کنم خونه تنها، گشنه و تشنه می‌مونه؟ تو همین افکار بودم و دنبال راه حل می‌گشتم که دیدم این بنده‌خدا داره ویس (پیام صوتی) می‌ذاره تو واتس‌اپ، انگار برای زنش و می‌گفت وای زهرا نمی‌دونی چی شد. الان خدا به دادم رسید و زارزار اشک می‌ریخت. جیگرم کباب شد. راه افتادم رفتیم دم مرز هم هیچ‌کی نبود. بردم رسوندمش ۴۵ دقیقه تمام توی راه تشکر می‌کرد و اشک‌ می‌ریخت. رسیدیم گفت شماره‌ات رو بده یه روزی بالاخره به یه جایی می‌رسم و بهت زنگ می‌زنم و جبران می‌کنم. گفتم نمی‌خواد فقط کسی دیدی کمک لازم داره بهش کمک کن همین جبرانه. پیاده شد. برگشتنی دم مرز پلیس وایستاده بود هم خودم رو چک کرد هم‌ ماشینم رو؛ درصورتی‌که هیچ‌وقت دم مرز ماشینم رو کسی چک نکرده بود. / تمام

🔗 منبع روایت
#فتوت #یاری #احوال_مرتبطه
#خرده‌روایت‌هایی_از_سویه‌های_روشن_مردم_ایران
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
▪️در سفر اخیرم به ایران، برای پیگیری گواهینامه‌ام رفته بودم پلیس +۱۰. پرونده‌ام یک تمبر ۱۰۰۰ تومانی کم داشت تا کامل شود. اما کارت بانکی‌ام مبلغ ۱۰۰۰ تومان را نمی‌کشید و امکان پرداخت نقدی هم وجود نداشت.
هیچ چاره‌ای نداشتم جز اینکه فردا با کارت بانکی دیگری برگردم و پرونده را کامل کنم. پیرمردی که کنارم ایستاده بود، بدون هیچ مقدمه‌ای کارتش را درآورد و داد به مسئول باجه. گفت با این کارت امتحان کنید. پیرمرد غریبه، تنها نقصی پرونده‌ی من را کامل کرد و پرونده را به جریان انداخت. یک روز اداری را به من هدیه داد. هرچه به پیرمرد اصرار کردم که من چطور پول شما را برگردانم، گفت قابل ندارد و برای همه پیش می‌آید پسرم.

حالا، هزاران کیلومتر آن‌طرف‌تر، در پروازی سه ساعته نشسته‌ام و کارت بانکی کنار دستی‌ام کار نمی‌کند. امریکن اکسپرس است و اینجا پشتیبانی نمی‌شود. تا مهماندار گفت پرداخت نقدی هم قبول نمی‌کنیم پیرمرد درونم کارت بانکی‌اش را در آورد و گفت از کارت من بکشید. همسفرم یوروی خرد به اندازه‌ی کافی نداشت و هرچه که داشت را به من داد؛ البته به علاوه‌ی عذرخواهی‌ها و تشکرهای دو دقیقه یک‌بارش تا اتمام غذا.

زنجیره‌ی محبتی که آن پیرمرد در شهرستانی در ایران شروع کرده بود، حالا در ارتفاع چند هزارمتری سطح زمین در اروپا ادامه پیدا می‌کرد. شک ندارم که همسفر آمریکایی‌ام این زنجیره را با خودش تا غربِ وحشی می‌برد، از آنجا هم کسی زنجیره را می‌گیرد و می‌برد به شرق دور. اصلا همین زنجیره‌های کوچک محبت هستند که دنیا را سرِپا نگه‌ داشته‌اند.

✍🏼 حسین
🔗 منبع
#احوال_مرتبطه #یاری
#خرده‌روایت‌هایی_از_سویه‌های_روشن_مردم_ایران
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
Forwarded from جریانـ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ #انیمیشن Roto (شکسته/ترک‌برداشته) یادآور این جملات پر #خرد تیک نات هان (راهب بودایی و فعال #صلح ویتنامی) است:
«وقتی که شخص دیگری باعث #رنج تو می‌شود، این به این خاطر است که او عمیقاً در درون‌خود رنج می‌کشد و رنج او لبریز می‌شود. او به مجازات نیاز ندارد؛ او به کمک محتاج است. این آن پیامی‌ست که می‌فرستد.»

ما می‌توانیم رنج‌مان را بر یکدیگر لبریز کنیم و به چرخه زخمی کردن هم ادامه دهیم یا با مهرمان جایی این چرخه را متوقف کنیم و زخم‌ها و ترک‌های یکدیگر را ترمیم کنیم. ... #عشق شاید نجات‌مان دهد.

🔗 منبع
#احوال_مرتبطه #مهربان_باشیم #روانشناسی
در «جریان» باشید.
@jaryaann
Audio
◻️فردا،‌ امید بی‌نیرنگ
قسمت تازه‌ #رادیو_دیو
🔗منبع: @radiodeev
#امید #آزادی #احوال_مرتبطه
#شعر #موسیقی #کتاب
در «جریانـ» باشید.
@Jaryaann
▪️البرز نشانه‌ای است از آنچه بر ما می‌رود!

البرز برای مردم تهران، یک نشانه هم هست. در اولین خیابان شمالی-جنوبی‌ای که بتوانند شمال را ببینند، یک نگاه به کوه‌های البرز تکلیف روزشان را مشخص می‌کند. اگر البرز را شفاف و نزدیک ببینند، هوا تمیز است و حال شهر و مردمان آن امروز خوب است، و اگر روی آن برف هم نشسته باشد، نگرانی کم‌آبی کمتر خواهد بود و حالشان خوب‌تر هم هست. و به نسبتی که البرز را تار ببینند، بر بدحالی و ناامیدی‌شان افزوده می‌شود. برج میلاد هم در چند سال اخیر، نشانه دیگری برای این وضع شده است.
و این روزها، البرز گاه دیده نمی‌شود، از شدت آلودگی هوا.

اما آنچه خطرناک‌تر از آلودگی هواست، سکوت در باره آلودگی هواست. دیگر نه کسی وعده می‌دهد و نه کسی مسئولیتی برای حل قبول می‌کند، کسی هم نیست که رسانه‌ها از او بپرسند. مردم هم پرسش را رها کرده‌اند و تنها نگران سلامتی فرزندان‌شان هستند.

مقصر مشخص است: فرسودگی سیستم. «سیستمِ ناتوان از حل مساله»، خود را در موقعیت‌هایی چنین نشان می‌دهد که مساله‌ای برای همه به یک‌سان زیان‌‌‌آور، و این‌چنین خطرناک، رها شده است. آلودگی هوا، مزمن شده و سیستم آن را نه به عنوان مساله‌ای که باید حل شود و می‌توان حل کرد، که به عنوان یک ویژگی که باید با آن کنار آمد، تعریف کرده است.

جامعه گاه از تلاش زیاد برای «به خود بودن» و انتظار دستاورد داشتن در جامعه رقابتی و چندوظیفه‌ای (به تعبیر بیومگ-چول هان، فیلسوف کره‌ای دانشگاه هنر برلین در کتاب جامعه فرسودگی) فرسوده می‌شود و گاه از تلاش‌های بی‌نتیجه و به دستاورد موردنظر نرسیده. جامعه و سیستم فرسوده مثل بدن پیری شده که هر روز یک جایش درد می‌گیرد و تنها باید تحمل کرد؛ پیری علاج ندارد.

بدیهی است که مساله‌ای که هم علل فراملی دارد، هم به ویژگی‌هایی جغرافیایی باز می‌گردد و هم سال‌‌هاست بر آن افزوده شده، به سادگی حل نمی‌شود. اما رها کردن موضوع، با همه این موارد تفاوت دارد. در شرایطی چنین دشوار هم، پیدا کردن راه‌هایی که اندکی از شدت مساله کم کند یا از تاثیر مخرب آن بر مردم بکاهد، نشانه یک سیستم امیدوار و چابک است. راه‌هایی چون تغییر تمرکز فعالیت‌ها از صبح زود که هنوز سطح زمین گرم نشده، به ظهر و پس از آن، و تاخیر چندساعته شروع کار ادارات و مدارس (به گفته ناصر کرمی)، هر چند آلودگی هوا را کم نمی‌کند اما از اثرات آن بر مردمان می‌کاهد.

پذیرفتن و دست روی دست گذاشتن،‌ مقدمه مردن است.

✍🏼 #محمدرضا_جوادی_یگانه
🔗 منبع
#آلودگی_هوا #احوال_مرتبطه
#وضعیت_امروز_جامعه_ما
(عکس از اقتصاد آنلاین)
@Jaryaann