انسانِ بیپشهبند
#حسین_پورفرج
از متن: راستی که “ما در تابستانی گرم و در پشت بامِ ساختمانی قدیمی رختخواب خود را پهن کردهایم و آماجِ حملاتِ بیرحمانهٔ پشههای خونخواریم، و از اقضاء ما را هیچ پشهبندی هم نیست“.
انسان باید به فروتنی پیشیناش برگردد و دلِ جانان و جهان و جهانیان را دیگربار بدست آورد. باید دوباره از نو به روابط ِ خود با دیگری، اعم از خدا و هستی و موجوداتِ ثانی، حتی درختان و خاک و پرندگان سر و سامان بدهیم و آن عینکِ خودهمهچیزبینیِ لعنتی را از چشمانمان برداریم. کمی باید از باورهای کلیشهشدهای که دربارهٔ خودمان ساختهایم، دست بکشیم و آدمهای واقعبینی باشیم. باید باگوته موافق بود که “هیچ کس نمیتواند ما را بهتر از خودمان فریب دهد”. ما نباید خود را بفریبیم. رویینتنی خوابی بیش نیست و زندگی بالا و پایین بسیار دارد. شاید دیگر دورهٔ بهرهکشی و استثمار ما از هستی سپری شده باشد و حالا این نوبت هستی است که از ما انتقاماش را بستاند. شاید، ما چه میدانیم؟!
اصل مطلب را میتواند در #دینآنلاین بخوانید، اینجا.
@dinonline | @Hosseinpourfaraj
#حسین_پورفرج
از متن: راستی که “ما در تابستانی گرم و در پشت بامِ ساختمانی قدیمی رختخواب خود را پهن کردهایم و آماجِ حملاتِ بیرحمانهٔ پشههای خونخواریم، و از اقضاء ما را هیچ پشهبندی هم نیست“.
انسان باید به فروتنی پیشیناش برگردد و دلِ جانان و جهان و جهانیان را دیگربار بدست آورد. باید دوباره از نو به روابط ِ خود با دیگری، اعم از خدا و هستی و موجوداتِ ثانی، حتی درختان و خاک و پرندگان سر و سامان بدهیم و آن عینکِ خودهمهچیزبینیِ لعنتی را از چشمانمان برداریم. کمی باید از باورهای کلیشهشدهای که دربارهٔ خودمان ساختهایم، دست بکشیم و آدمهای واقعبینی باشیم. باید باگوته موافق بود که “هیچ کس نمیتواند ما را بهتر از خودمان فریب دهد”. ما نباید خود را بفریبیم. رویینتنی خوابی بیش نیست و زندگی بالا و پایین بسیار دارد. شاید دیگر دورهٔ بهرهکشی و استثمار ما از هستی سپری شده باشد و حالا این نوبت هستی است که از ما انتقاماش را بستاند. شاید، ما چه میدانیم؟!
اصل مطلب را میتواند در #دینآنلاین بخوانید، اینجا.
@dinonline | @Hosseinpourfaraj
شورشی علیهی نگاه علمی_فلسفی به قرآن
#حسین_پورفرج
...این بسآمد آنگونه که من میفهمم هرگز به خاطر این نیست که قرآن اساساً مدعی “علمی بودن” یا “فلسفی بودن” است و لذا میخواهد از سدههای قبل دائماً پارادایم علمی-فلسفی سدههای بعد را به تصویر بکشد. در تکمیل گفتههای سطور گذشتهام باید بگویم که این فراوانی سبب دیگری دارد و هکذا برآیند چنین نگاه ناموجهیِ به متن مقدس نیست. اگر در قرآن آیات علمی-فلسفی پر رفت و آمد است، دلیلش امر دیگریست. ما باید بسآمد این دست آیات را در دستگاه الهیاتی آن دوران جستجو کنیم و شرایط تاریخی آن عصر را نیز در نظر داشته باشیم. قرآن میخواهد نظام خداشناسی مردمان عصر نزول را زیر سؤال ببرد و مقامِ کمرنگشده “الله” خدایِ آفریننده را دوباره بازپس بگیرد. میخواهد بگوید که خدای شما در کنار آنکه الله است، رب نیز هست. خدایی که آسمانها و زمین را خلق کرده، و میتواند بر سرتان باران بباراند. بگذارید دوباره با آرمسترانگ همراه شویم: “گفته میشد که این ربها دختران الله هستند، به ویژه به این خاطر که اعراب تولد دختر را مایه بدبختی میدانستند و غالباً نوزاد دختر را زنده به گور میکردند…“. به گمان من، ما باید بسآمد آیاتِ کیهانی و ظاهراً علمی قرآن را اینگونه بفهمیم که این متن دارد ذهن مخاطبانِ خود را متوجه چیزهایی میکند که ممکن است تا دیروز در باور آنها جوردیگری فهمیده میشده، و معنای دیگری میستانده. شاید خوب باشد اینگونه بگویم که بسآمد این دست آیات پاسخیست به آفاتِ دینداری و شرایط خاص تاریخی آن عصر. در حقیقت قرآن آمد و اعلام کرد که اربابان و بتهای شما اعراب جاهلی هیچ نقشی در زندگیتان ندارد و گرداننده همه چیز، از آسمان رویسرتان تا افتادن هر برگی از درخت، همه به دستان خداست. ما باید آیاتِ علمی-سماوی قرآن را همانا استشهاداتی بدانیم که خدا در جهتِ تأیید مدعای خود و اصلاحِ باورهای غلط آن عصر زده است و این را نیز مدنظر داشته باشیم که این آیات کاملاً جنبههای توجیهی و انتقادی دارند. قرآن در پاسخ به مدعیاتِ اعراب جاهلی که بتها را ربِ جهان میدانستند و برای آنها نقشهای مثبت در زندگی قائل بودند، به بیان شواهدِ روشن و سادهای از امورآفاقی و انفسی میپردازد و اینگونه ذهنِ مردمانِ آن دیار را آماده پذیرش باورهایِ تازهتر میکند. همه آیاتِ اینچنینی در قرآن همین نقشِ مهم را برعهده دارند و هرگز در جهتِ ارائه یک نظریه علمی-فلسفی دهانپرکن نیستند. نظریاتی که شاید در تلقی عوام حتی از عهده هزاران هزار انشتاین یا ارسطو نیز برنیآیند و مختص دین و کتب مقدس دینی باشند. قرآن این آیات را به عنوان نمونههایی میآورد که نشان دهد الله یا خدای آفریننده برخلاف تصور اعراب جاهلی که او را به بازنشستگی فرستادهاند، هنوز و همچنان رب هستی و گرداننده اجزای ریز و درشت طبیعت و فراطبیعت است و البته او همیشه و تا ابد چنین مقامی را دارا بوده است. من بسآمد آیات سماوی- کیهانی قرآن و اساساً هر آیهای با رنگ و بوی علمی-فلسفی را اینگونه میفهمم که در واقع خدا دارد مطابق با زمانه و زمینه نزول وحی و دستگاه الهیاتی آن دوران به تصحیح باورهای دینی آن مردم همت میگمارد و میخواهد جایگاه ربوبی الله را تذکار بدهد. خدا دارد به زبان ساده به ما میگوید که من هرگز به بازنشستگی نرفتهام و هنوز و همیشه در پای کار ایستادهام. چشمتان را باز کنید و ببینید این منم که دارم به شما مُلک و مملکت میبخشم و یا شما را از آن باز میدارم. این منم که همه چیز را خلق کردهام و همه چیز را میمیرانم. به آفرینش شتر نگاه کنید. به هفتطبقه آسمان نگاه کنید. به خانه عنکبوت نگاه کنید. اگر بسیار کوشایید تن به سفر بدهید و سرگذشت گذشتگان را ببینید. ببینید که چطور اقوام کهن به یک عذاب من درنوردیده شدند و کفر آنها هیچ سودی به حالشان نداشت. ببینید سرنوشت عادها و ثمودها را. چشم بگشایید و ببینید این منم که دارم از زمین دانه میرویانم و یا به وقت خزان جان زمین را موقتاً میگیرم. منم که خورشید و ماه را در مدار خودشان به گردش درآوردهام و اجازه نمیدهم که عناصر سماوی به یکدیگر تجاوز کنند. خورشید جای ماه را بگیرد و یا ماه جای خورشید را. و...
اصل مقاله در #دینآنلاین، اینجا.
@HosseinPourfaraj
#حسین_پورفرج
...این بسآمد آنگونه که من میفهمم هرگز به خاطر این نیست که قرآن اساساً مدعی “علمی بودن” یا “فلسفی بودن” است و لذا میخواهد از سدههای قبل دائماً پارادایم علمی-فلسفی سدههای بعد را به تصویر بکشد. در تکمیل گفتههای سطور گذشتهام باید بگویم که این فراوانی سبب دیگری دارد و هکذا برآیند چنین نگاه ناموجهیِ به متن مقدس نیست. اگر در قرآن آیات علمی-فلسفی پر رفت و آمد است، دلیلش امر دیگریست. ما باید بسآمد این دست آیات را در دستگاه الهیاتی آن دوران جستجو کنیم و شرایط تاریخی آن عصر را نیز در نظر داشته باشیم. قرآن میخواهد نظام خداشناسی مردمان عصر نزول را زیر سؤال ببرد و مقامِ کمرنگشده “الله” خدایِ آفریننده را دوباره بازپس بگیرد. میخواهد بگوید که خدای شما در کنار آنکه الله است، رب نیز هست. خدایی که آسمانها و زمین را خلق کرده، و میتواند بر سرتان باران بباراند. بگذارید دوباره با آرمسترانگ همراه شویم: “گفته میشد که این ربها دختران الله هستند، به ویژه به این خاطر که اعراب تولد دختر را مایه بدبختی میدانستند و غالباً نوزاد دختر را زنده به گور میکردند…“. به گمان من، ما باید بسآمد آیاتِ کیهانی و ظاهراً علمی قرآن را اینگونه بفهمیم که این متن دارد ذهن مخاطبانِ خود را متوجه چیزهایی میکند که ممکن است تا دیروز در باور آنها جوردیگری فهمیده میشده، و معنای دیگری میستانده. شاید خوب باشد اینگونه بگویم که بسآمد این دست آیات پاسخیست به آفاتِ دینداری و شرایط خاص تاریخی آن عصر. در حقیقت قرآن آمد و اعلام کرد که اربابان و بتهای شما اعراب جاهلی هیچ نقشی در زندگیتان ندارد و گرداننده همه چیز، از آسمان رویسرتان تا افتادن هر برگی از درخت، همه به دستان خداست. ما باید آیاتِ علمی-سماوی قرآن را همانا استشهاداتی بدانیم که خدا در جهتِ تأیید مدعای خود و اصلاحِ باورهای غلط آن عصر زده است و این را نیز مدنظر داشته باشیم که این آیات کاملاً جنبههای توجیهی و انتقادی دارند. قرآن در پاسخ به مدعیاتِ اعراب جاهلی که بتها را ربِ جهان میدانستند و برای آنها نقشهای مثبت در زندگی قائل بودند، به بیان شواهدِ روشن و سادهای از امورآفاقی و انفسی میپردازد و اینگونه ذهنِ مردمانِ آن دیار را آماده پذیرش باورهایِ تازهتر میکند. همه آیاتِ اینچنینی در قرآن همین نقشِ مهم را برعهده دارند و هرگز در جهتِ ارائه یک نظریه علمی-فلسفی دهانپرکن نیستند. نظریاتی که شاید در تلقی عوام حتی از عهده هزاران هزار انشتاین یا ارسطو نیز برنیآیند و مختص دین و کتب مقدس دینی باشند. قرآن این آیات را به عنوان نمونههایی میآورد که نشان دهد الله یا خدای آفریننده برخلاف تصور اعراب جاهلی که او را به بازنشستگی فرستادهاند، هنوز و همچنان رب هستی و گرداننده اجزای ریز و درشت طبیعت و فراطبیعت است و البته او همیشه و تا ابد چنین مقامی را دارا بوده است. من بسآمد آیات سماوی- کیهانی قرآن و اساساً هر آیهای با رنگ و بوی علمی-فلسفی را اینگونه میفهمم که در واقع خدا دارد مطابق با زمانه و زمینه نزول وحی و دستگاه الهیاتی آن دوران به تصحیح باورهای دینی آن مردم همت میگمارد و میخواهد جایگاه ربوبی الله را تذکار بدهد. خدا دارد به زبان ساده به ما میگوید که من هرگز به بازنشستگی نرفتهام و هنوز و همیشه در پای کار ایستادهام. چشمتان را باز کنید و ببینید این منم که دارم به شما مُلک و مملکت میبخشم و یا شما را از آن باز میدارم. این منم که همه چیز را خلق کردهام و همه چیز را میمیرانم. به آفرینش شتر نگاه کنید. به هفتطبقه آسمان نگاه کنید. به خانه عنکبوت نگاه کنید. اگر بسیار کوشایید تن به سفر بدهید و سرگذشت گذشتگان را ببینید. ببینید که چطور اقوام کهن به یک عذاب من درنوردیده شدند و کفر آنها هیچ سودی به حالشان نداشت. ببینید سرنوشت عادها و ثمودها را. چشم بگشایید و ببینید این منم که دارم از زمین دانه میرویانم و یا به وقت خزان جان زمین را موقتاً میگیرم. منم که خورشید و ماه را در مدار خودشان به گردش درآوردهام و اجازه نمیدهم که عناصر سماوی به یکدیگر تجاوز کنند. خورشید جای ماه را بگیرد و یا ماه جای خورشید را. و...
اصل مقاله در #دینآنلاین، اینجا.
@HosseinPourfaraj
دینآنلاین
آیا “تفاسیر قرآن”به پایان عصر خود نزدیک شدهاند؟
ما دیگر باید دست از تفسیرِ قرآن برداریم و اکنون نوبت آن است که با متن قدسی وارد رابطهای پساتفسیری شویم. شرح و بسط این دوره نوپدید مهمترین پروژهای است که نگارنده به جد آن را دنبال میکند و تاکنون بالغ بر 230 صفحه از کتاباش، در این باب را قلمی کرده است؛…