هیآت کوهنوردی و صعودهای ورزشی بم
756 subscribers
10.9K photos
3.03K videos
338 files
6.83K links
#هیات_کوهنوردی_و_صعودهای_ورزشی_بم

https://telegram.me/HeyatBam

شماره تماس جهت ارتباط:
آقای احمد دامغانی - 09133465016

@Ahmdtabiat
Download Telegram
🅱 آبشار آبسر

این آبشار در موقعیت جغرافیایی N291209 E570550 در رابر استان کرمان واقع است. این آبشار در دره ای عمیق در شمالی ترین بخش ارتفاعات بحر آسمان واقع شده است. این دره در جنوب شرقی روستای سید مرتضی از توابع بخش ساردو استان کرمان واقع است. فاصله آبشار تا روستا در حدود 7 کیلومتر است.

دسترسی به آبشار از طریق جاده رابر-جیرفت، جاده فرعی امامزاده سید مرتضی، 22 کیلومتر مانده به روستای سیدمرتضی، جاده خاکی آبشار امکانپذیر است.

این آبشار زیبا که ارتفاع آن به حدود 25 متری می رسد؛ در 25 کیلومتری جنوب شرق رابر واقع شده است. این آبشار دل انگیز که صدای ریزش آب آن، شور و اشتیاق خاصی به فضا می بخشد؛ بر دیواره های تیره رنگ وسنگی جریان دارد و در بخش هایی از طول آبشار، برخورد جریان آب با تخته سنگ ها، علاوه بر شدت بخشیدن به صدا وخروش آب، حرکت در لا به لای گل سنگ ها، خزه ها و گیاهان مسیر، تصویر زیبایی را در این بخش از رابر و استان، رقم زده است. همچنین ادامه حرکت آب در بستر رودخانه از لابه لای تخته سنگ های بزرگ و کوچک و حاشیه سبز آن، بر جلوه های آبشار آبسر افزوده است. شباهت های تصویری زیادی بین آبشار آبسر و آبشار راین وجود دارد.

منطقه #بحرآسمان مجموعه ای کوهستانی است که به همراه جبال بارز طولانی‌ترین و مرتفع ترین رشته کوه جنوب شرقی کشور را ایجاد کرده است. در واقع این کوهستان به مانند بسیاری از کوهستانهای واقع شده در مجموعه فلات مرکزی تنها یکسری کوه پراکنده نبوده بلکه کاملاً رشته کوهی مرتفع است که از نظر توپوگرافی و اقلیمی هیچ سنخیتی با مناطق دشتی اطراف خود ندارد.
ارتفاعات این کوهستان که در جنوب شرقی شهر کرمان واقع شده و در نزدیکی کوهستانهای هزار و جوپار قرار دارد زمستانهای بسیار سردی دارد که همراه با بارش برف است و این برف در ارتفاعات تا مدتها باقی می ماند. ارتفاعات بحرآسمان در بخش جنوبی با قرار گرفتن در حوزه آبریز هلیل رود و جازموریان نهایتاً به مناطق دشتی با ارتفاع 600 تا 1200 متر ختم می‌شود که از آب و هوای بسیار گرمی و تا حدودی مرطوب برخوردار است.

برعکس جبهه شمالی این رشته کوه به دشت‌های مرتفع‌تری وصل می‌شود که دارای اقلیمی سرد و خشک هستند. این محدوده کوهستانی مرتفع هم به دلیل بارش سالانه نسبتاً زیاد که شامل باران و به ویژه برف است و هم وجود چشمه‌های فراوان از منابع آبی فراوانی برخوردار است که به صورت جوی ها و رودخانه‌های کوچک و بزرگی می‌شود که تمامی آنها از سرچشمه‌های رودخانه هلیل رود بوده که نهایتاً به هامون جازموریان می‌ریزند.🌷🌷🌷

#هیات_کوهنوردی_و_صعودهای_ورزشی_بم
به ما بپیوندید👇👇
https://telegram.me/HeyatBam
🅱 به نام یزدان پاک
بیاد کوهنوردان بم

حال خونین دلان که گوید باز

خدایا کدامین روز قدر وصال را ندانستیم که چنین به شب فراق بی سحری مبتلایمان کردی؟. .

مدتی است آلاله نچیدیم
مدتی است آویشن ندیدیم
مدتی است با هم نلمیدیم
دیروقتی است با هم نپریدیم
دیرزمانی است صدایت نشنیدیم
ازخانه مدتی است با هم نگریختیم.

با تو هیچ در کوه ندویدیم

دانی که از غیر چه دیدیم و شنیدیم؟

و راستی چقدر در این چند سال خمیدیم.

اما امروز بدون شما آمدم تا به یادتان در بلندای "#هزار" جستجوگر طنین آواز مستانه شما از لابه لای صخره ها باشم تا اگر امیدی هست در ادامه گلگشتی غریبانه در" #جوپار و #لاله_زار" داشته باشم. ..

تا به یادتان آویشنی در "#گلچین" بچینم.
در بلندای "#علم شاه" صدایتان بزنم ،
و دمی کنار شقایقهای نجیب #دماوند بنشینم و از داغی که هر دو بر دل داریم #گپی بزنم....

و آمدم صورتم را نه در زیر آبشار" #سرندکوه"
بل در آبشار چشمم خیس کنم.

شاخه نرگسی از" #وروار "برایتان هدیه بیاورم بر مزارتان در دل کویر بکارم.

شبی در حصار " #همید" بر لب چشمه بخوابم؛
شاید در رویا بر فراز " #بونا" با تو ملاقاتی هرچند کوتاه داشته باشم.

به یاد جسم بی غسل تان تنی به آبشار" #هزار" بزنم ...
به یادتان کتری دود زده مان را در پهنای قله" #شیر" بار بگذارم و خط الراس پرشیب و فراز زندگیمان را تا آنسوی"#درمیان " ادامه دهم؛
و از آنجا به یادتان و با حسرت "#پاشکوه " را به نظاره بنشینم و قطره اشکی در غمت در آنسوی" #ژرژر" بریزم؛ تا اگر رخصت دهی با تو در " کوههای #مسجد " هم طناب شوم و تو حمایتم کنی....
آمدم تا جای پاهای استوارت را در "#خبر" ببوسم ...

در جایت بر دیوارهای #پناهگاه هزار که یادگار دستان پر توان توست تکیه کنم و به صعود فردا بیندیشم و از بوران نهراسم چرا که با تو #همنورد بوده ام .

آتشی بیفروزم و بیاد خنده های گذشته چشمی تر کنم و با خود گفتگویی ...

آمدم باز به یادت شمعی در " #تورنگ" روشن کنم و در خنکای" #بحرآسمان" دل سوخته ام را التیام بخشم ...

و آمدم با صدای بلند داد بزنم! محمود کجایی؟ پرویز ،عباس ،علیرضا، سهراب، حمید، مجید، علی، منصور ...کجایید؟

من که می‌نوشتم، دخترم آهسته می گفت:فاطی، شیوا، نینا ...کجایید؟

و چنانکه جوابم ندهید باز می گردم
در شهر ویرانم، در کوچه های نداشته شهرم ؛ در دشت خالی خانه های بی صاحب تان و در کنار بسترهای خونین تان در کنار قبورتان می نشینم و مانند مرغ سحر ناله سر میدهم!

ظلم ظالم، جور صیاد آشیانم داده بر باد...
دیگر بنفشه با باد بهاری برایمان نمی رقصد.
دیگر در سر شوری و در دل نوری نداریم.

همان نور افشانی آفتاب" #پنج_دی_ماه" ما را بس....

چقدر بی الهه ناز شدیم و دائما بدون اختیار زیر لب زمزمه می کنیم: شد خزان گلشن آشنائی ...
یاد آنروزی که بودی یارم و من مانده ام تنهای تنها ...

و باز آمدیم بگوئیم همانهایی که باقی مانده ایم جمع شدیم تا ادامه دهنده راهتان باشیم.

افتخارمان اینست که شما جلودارمان بودید ...

تقدیم به پیشکسوتان و بنیان گذاران ورزش کوهنوردی شهرستان بم :
زنده یادان
محمود اماندادی‌ -
ناصر مدافع بهزادی-
پرویز تهمتن بهزادی -

روحتان شاد
راهتان پر رهرو

خاک راهتان "حسن دهدشتی"

دی ماه 84
🌹🥀

#هیات_کوهنوردی_و_صعودهای_ورزشی_بم

https://telegram.me/HeyatBam
🅱 به نام یزدان پاک
بیاد کوهنوردان بم

حال خونین دلان که گوید باز

خدایا کدامین روز قدر وصال را ندانستیم که چنین به شب فراق بی سحری مبتلایمان کردی؟. .

مدتی است آلاله نچیدیم
مدتی است آویشن ندیدیم
مدتی است با هم نلمیدیم
دیروقتی است با هم نپریدیم
دیرزمانی است صدایت نشنیدیم
ازخانه مدتی است با هم نگریختیم.

با تو هیچ در کوه ندویدیم

دانی که از غیر چه دیدیم و شنیدیم؟

و راستی چقدر در این چند سال خمیدیم.

اما امروز بدون شما آمدم تا به یادتان در بلندای "#هزار" جستجوگر طنین آواز مستانه شما از لابه لای صخره ها باشم تا اگر امیدی هست در ادامه گلگشتی غریبانه در" #جوپار و #لاله_زار" داشته باشم. ..

تا به یادتان آویشنی در "#گلچین" بچینم.
در بلندای "#علم شاه" صدایتان بزنم ،
و دمی کنار شقایقهای نجیب #دماوند بنشینم و از داغی که هر دو بر دل داریم #گپی بزنم....

و آمدم صورتم را نه در زیر آبشار" #سرندکوه"
بل در آبشار چشمم خیس کنم.

شاخه نرگسی از" #وروار "برایتان هدیه بیاورم بر مزارتان در دل کویر بکارم.

شبی در حصار " #همید" بر لب چشمه بخوابم؛
شاید در رویا بر فراز " #بونا" با تو ملاقاتی هرچند کوتاه داشته باشم.

به یاد جسم بی غسل تان تنی به آبشار" #هزار" بزنم ...
به یادتان کتری دود زده مان را در پهنای قله" #شیر" بار بگذارم و خط الراس پرشیب و فراز زندگیمان را تا آنسوی"#درمیان " ادامه دهم؛
و از آنجا به یادتان و با حسرت "#پاشکوه " را به نظاره بنشینم و قطره اشکی در غمت در آنسوی" #ژرژر" بریزم؛ تا اگر رخصت دهی با تو در " کوههای #مسجد " هم طناب شوم و تو حمایتم کنی....
آمدم تا جای پاهای استوارت را در "#خبر" ببوسم ...

در جایت بر دیوارهای #پناهگاه هزار که یادگار دستان پر توان توست تکیه کنم و به صعود فردا بیندیشم و از بوران نهراسم چرا که با تو #همنورد بوده ام .

آتشی بیفروزم و بیاد خنده های گذشته چشمی تر کنم و با خود گفتگویی ...

آمدم باز به یادت شمعی در " #تورنگ" روشن کنم و در خنکای" #بحرآسمان" دل سوخته ام را التیام بخشم ...

و آمدم با صدای بلند داد بزنم! محمود کجایی؟ پرویز ،عباس ،علیرضا، سهراب، حمید، مجید، علی، منصور ...کجایید؟

من که می‌نوشتم، دخترم آهسته می گفت:فاطی، شیوا، نینا ...کجایید؟

و چنانکه جوابم ندهید باز می گردم
در شهر ویرانم، در کوچه های نداشته شهرم ؛ در دشت خالی خانه های بی صاحب تان و در کنار بسترهای خونین تان در کنار قبورتان می نشینم و مانند مرغ سحر ناله سر میدهم!

ظلم ظالم، جور صیاد آشیانم داده بر باد...
دیگر بنفشه با باد بهاری برایمان نمی رقصد.
دیگر در سر شوری و در دل نوری نداریم.

همان نور افشانی آفتاب" #پنج_دی_ماه" ما را بس....

چقدر بی الهه ناز شدیم و دائما بدون اختیار زیر لب زمزمه می کنیم: شد خزان گلشن آشنائی ...
یاد آنروزی که بودی یارم و من مانده ام تنهای تنها ...

و باز آمدیم بگوئیم همانهایی که باقی مانده ایم جمع شدیم تا ادامه دهنده راهتان باشیم.

افتخارمان اینست که شما جلودارمان بودید ...

تقدیم به پیشکسوتان و بنیان گذاران ورزش کوهنوردی شهرستان بم :
زنده یادان
محمود اماندادی‌ -
ناصر مدافع بهزادی-
پرویز تهمتن بهزادی -

روحتان شاد
راهتان پر رهرو

خاک راهتان "حسن دهدشتی"

دی ماه 84
🌹🥀

#هیات_کوهنوردی_و_صعودهای_ورزشی_بم

https://telegram.me/HeyatBam
🅱 به نام یزدان پاک
بیاد کوهنوردان بم

حال خونین دلان که گوید باز

خدایا کدامین روز قدر وصال را ندانستیم که چنین به شب فراق بی سحری مبتلایمان کردی؟. .

مدتی است آلاله نچیدیم
مدتی است آویشن ندیدیم
مدتی است با هم نلمیدیم
دیروقتی است با هم نپریدیم
دیرزمانی است صدایت نشنیدیم
ازخانه مدتی است با هم نگریختیم.

با تو هیچ در کوه ندویدیم

دانی که از غیر چه دیدیم و شنیدیم؟

و راستی چقدر در این چند سال خمیدیم.

اما امروز بدون شما آمدم تا به یادتان در بلندای "#هزار" جستجوگر طنین آواز مستانه شما از لابه لای صخره ها باشم تا اگر امیدی هست در ادامه گلگشتی غریبانه در" #جوپار و #لاله_زار" داشته باشم. ..

تا به یادتان آویشنی در "#گلچین" بچینم.
در بلندای "#علم شاه" صدایتان بزنم ،
و دمی کنار شقایقهای نجیب #دماوند بنشینم و از داغی که هر دو بر دل داریم #گپی بزنم....

و آمدم صورتم را نه در زیر آبشار" #سرندکوه"
بل در آبشار چشمم خیس کنم.

شاخه نرگسی از" #وروار "برایتان هدیه بیاورم بر مزارتان در دل کویر بکارم.

شبی در حصار " #همید" بر لب چشمه بخوابم؛
شاید در رویا بر فراز " #بونا" با تو ملاقاتی هرچند کوتاه داشته باشم.

به یاد جسم بی غسل تان تنی به آبشار" #هزار" بزنم ...
به یادتان کتری دود زده مان را در پهنای قله" #شیر" بار بگذارم و خط الراس پرشیب و فراز زندگیمان را تا آنسوی"#درمیان " ادامه دهم؛
و از آنجا به یادتان و با حسرت "#پاشکوه " را به نظاره بنشینم و قطره اشکی در غمت در آنسوی" #ژرژر" بریزم؛ تا اگر رخصت دهی با تو در " کوههای #مسجد " هم طناب شوم و تو حمایتم کنی....
آمدم تا جای پاهای استوارت را در "#خبر" ببوسم ...

در جایت بر دیوارهای #پناهگاه هزار که یادگار دستان پر توان توست تکیه کنم و به صعود فردا بیندیشم و از بوران نهراسم چرا که با تو #همنورد بوده ام .

آتشی بیفروزم و بیاد خنده های گذشته چشمی تر کنم و با خود گفتگویی ...

آمدم باز به یادت شمعی در " #تورنگ" روشن کنم و در خنکای" #بحرآسمان" دل سوخته ام را التیام بخشم ...

و آمدم با صدای بلند داد بزنم! محمود کجایی؟ پرویز ،عباس ،علیرضا، سهراب، حمید، مجید، علی، منصور ...کجایید؟

من که می‌نوشتم، دخترم آهسته می گفت:فاطی، شیوا، نینا ...کجایید؟

و چنانکه جوابم ندهید باز می گردم
در شهر ویرانم، در کوچه های نداشته شهرم ؛ در دشت خالی خانه های بی صاحب تان و در کنار بسترهای خونین تان در کنار قبورتان می نشینم و مانند مرغ سحر ناله سر میدهم!

ظلم ظالم، جور صیاد آشیانم داده بر باد...
دیگر بنفشه با باد بهاری برایمان نمی رقصد.
دیگر در سر شوری و در دل نوری نداریم.

همان نور افشانی آفتاب" #پنج_دی_ماه" ما را بس....

چقدر بی الهه ناز شدیم و دائما بدون اختیار زیر لب زمزمه می کنیم: شد خزان گلشن آشنائی ...
یاد آنروزی که بودی یارم و من مانده ام تنهای تنها ...

و باز آمدیم بگوئیم همانهایی که باقی مانده ایم جمع شدیم تا ادامه دهنده راهتان باشیم.

افتخارمان اینست که شما جلودارمان بودید ...

تقدیم به پیشکسوتان و بنیان گذاران ورزش کوهنوردی شهرستان بم :
زنده یادان
محمود اماندادی‌ -
ناصر مدافع بهزادی-
پرویز تهمتن بهزادی -

روحتان شاد
راهتان پر رهرو

خاک راهتان "حسن دهدشتی"

دی ماه 84
🌹🥀

#هیات_کوهنوردی_و_صعودهای_ورزشی_بم

https://telegram.me/HeyatBam