Gondolin.ir | ارباب حلقه‌ها
11.2K subscribers
2.74K photos
545 videos
17 files
1.06K links
💥❤️‍🔥 Gondolin.ir ❤️‍🔥💥

گوندولین، شهر پنهان الف‌های نولدور🌟

هواداران تالکین و دنیای ارباب حلقه‌ها🔥

ادمین پاسخگو به مخاطبان:
@Wolfheart_kenshin

پیج اینستاگرام:
instagram.com/gondolin_ir


گروه تبادل نظر:
https://t.me/+VeuASfYaiTeP9wjN
Download Telegram
#گالادریل ، دختر #فینارفین ، پس از مهاجرت از #والینور ، مدتی در #دوریات اقامت گزید و از #ملیان ، همسر #الوه ، چیزهای بسیاری آموخت.

@Gondolin_ir
#الوه ، رهبر الف های #تله_ری ، ملقب به #تینگول، فرمانروای #دوریات ، همسر #ملیان و پدر #لوتین #تینوویل

@Gondolin_ir
#وانا ، او یکی از بانوان #والیر است، خواهر جوانتر #یاوانا و همچنین همسر #اورومه.


مانند خواهرش، وانا نیز طبیعت و جانوران را در سرزمین میانه تحت نفوذ خود داشت. همانطور که آمده است:

"تمام گل ها با گذر او شاداب میشوند و اگر وانا به آنها نظر کند، شکوفا میشوند؛ همانگونه که تمام پرندگان با آمدن او آواز میخوانند."

او مو های طلایی داشت و خود را با گل های زیبایی می آراست.


#نسا، خواهر اورومه، با تولکاس در جزیره #آلمارن ازدواج کرد، نخستین مکانی که در آن تولکاس آرام گرفت. وانا در مراسم ازدواج آن دو، نسا را با گلهایش آراست.
او در باغ هایی که از گل های طلایی پوشیده شده بود آرام میگرفت، گاهی هم به جنگل های اورومه می آمد.

در دورانی که درختان #والینور هنوز پژمرده نشده بودند، آرین از گلهای طلایی وانا در باغ هایش نگهداری میکرد و آنها را با شبنم های درخشان یکی از درختان آبیاری میکرد.

#ملیان ، یکی دیگر از #مایار، که بعد ها به سرزمین میانه آمد و همسر #تینگول شد، در ابتدا به وانا خدمت میکرد.

پس از ناپدید شدن والینور و کوچ الف های #نولدور به سرزمین میانه، بیشتر والار از بازگشتن آرامش باستانی که قبل از آمدن آنها داشتند خوشحال بودند، آنها میخواستند که نه شایعات و نیرنگ های ملکور و نه سوگند های کوته فکرانه نولدور این آرامش را از آنها بگیرد.
برای چنین دورانی، آنها فقط به فکر نگهداری از سرزمینشان آمان بودند. گفته میشود که وانا و نسا با یکدیگر در این زمینه عقیده های مشابهی داشتند، مانند اکثر والاهای دیگر، تنها "اولمو از میان والار برای نولدور احساس نگرانی و تأسف میکرد.

#ترجمه #مقاله

منبع:
http://www.tolkiengateway.net/wiki/Main_Page


@Gondolin_ir
#ملیان در کنار #الوه و الف‌های #سیندار، در حال ساختن حلقه‌ای جادویی پیرامون پادشاهی #دوریات .

@Gondolin_ir
#ملیان ، همسر #الوه و مادر #لوتین
با درایت و جادوی او پادشاهی #دوریات سال‌ها در سرزمین میانه خانه‌ای امن برای الف‌های #سیندار بود

@Gondolin_ir
Gondolin.ir | ارباب حلقه‌ها
کدام الف در دوران اول تاریخ سرزمین میانه، کاراکتر محبوب شماست؟

پی‌نوشت ۱: برای شناخت نسبی گزینه‌های این نظرسنجی، مطالعه‌ی «سیلماریلیون» الزامیست😄 پی‌نوشت ۲: سعی کردیم الف‌هایی رو انتخاب کنیم که یا پادشاه بودن و یا کارهای بزرگی انجام دادن.💥
#الوه، برادر بزرگتر #اولوه و پادشاه ولامقام #سیندار. او یکی از معدود الف‌هایی بود که به #والینور دعوت شد و به عنوان سفیر #والار به سرزمین میانه بازگشت تا سیندار را برای کوچ به قلمرو قدسی ترغیب کند. اما در میانه‌ی این کوچ، او در جنگل نان ‌الموت گم شد و تصادفی با #ملیان، از تبار #مایار روبرو شد و این دو عاشق هم شدند. حاصل عشق آنها #لوتین بود، زیباترین بانوی الف در تمام دوران‌ها.

الوه که روشنایی والینور را در چهره‌ی همسرش ملیان نزد خود می‌دید، از کوچ به آمان صرف نظر کرد و با کمک درایت و جادوی ملیان، پادشاهی #دوریات را در #بلریاند بنا نهاد که مدت‌ها قلمرو امنی برای الف‌های سیندار در سرزمین میانه بود.

@Gondolin_ir
#لوتین #تینوویل

لوتین دختر #ملیان و #الوه

او که حاصل عشق یک #مایا و یک الف بود، بعدها عاشق یک انسان به نام #برن شد. او در راه این عشق، تالارهای تاریک #مورگوت در #آنگباند تا پیشگاه #ماندوس در غربی‌ترین کرانه‌های #آردا را پشت سر گذاشت و در نهایت به انتخاب خود، فانی شد و همراه با برن درگذشت...


@Gondolin_ir
الف‌های #سیندار معروف به الف‌های خاکستری #بلریاند روشن از نور ستاره‌ها اگرچه همان #موریکوئندی بودند: آنان که هرگز روشنایی نور درختان را ندیدند.

الف‌های #تله‌ری که به سرکردگی فرمانروایشان #الوه #تینگول راهی غرب شدند تا به والینور بروند، اما الوه پس از ورود به #بلریاند در جنگل نان‌الموت گم شد و در آنجا با #ملیان #مایا روبرو و سالیان سال غرق نگاه او شد. بسیاری از الف‌های تله‌ری به خاطر فرمانروایشان از ادامه سفر منصرف شدند این گروه بعد ها که تحت فرمانروایی الوه و ملیان قرار گرفتند به الف‌های سیندار معروف شدند و در دوران بازگشت تاریکی و خطر به بلریاند، قلمرو معروف منه‌گروت در دوریات را به کمک دورف‌های کوهستان آبی بنا کردند. تعدادی از الف‌های سیندار همراه با خویشان تله‌ری خود تا سواحل دریا رفتند اما از دریا عبور نکردند و اولین بندرگاه‌های بلریاند را بنا کردند؛ معروف به بندرگاه‌های #فالاس.

باقی الف‌های تله ری توسط برادر الوه، #اولوه از دریا عبور کردند و راهی #والینور شدند.

@Gondolin_ir
#گالادریل

از مکان دقیق گالادریل در دوران اول اطلاعات گوناگونی در دست است، در #سیلماریلیون آمده او ابتدا همراه با برادرش #فینرود در نارگوترند بود و بعد ها به منه‌گروت رفت، هر چند بعد از پرسش #ملیان از سایه‌ای که بر سر #نولدور افتاده و خبر دار شدن #الوه و ملیان از خویشاوندکشی نولدور، گالادریل به نارگوترند بازگشت. از پس از آن اطلاعات دقیقی از در دست نیست حتی بعد از سقوط نارگوترند.

اما در کتاب قصه‌های ناتمام گفته شده او و همسرش #کله‌بورن در منطقه ایریادور در نزدیکی شایر حاکم بودند و جنگ با #مورگوت را نهی می‌کردند چرا که والار اجازه‌ی آن را ندادند. گفته می‌شود او راهنما انسان‌هایی بود که از شرق بیدار شده و در جستجوی نور، راهی غرب بودند.

@Gondolin_ir
#ملیان از نژاد #مایا بود، #مایار در خدمت #والار بودند و و هر دو از نژاد #آینور، قدسیانی که به فرمان #ارو سرود آفرینش سر دادند.

او در #والینور در باغ‌های #لورین و نزد #استه و #وانا اقامت گزید و آواز و رقصش بسیار بر دل ها می‌نشست.
پس از زمانی دراز به سرزمین میانه رفت و آنجا، در میان درختان جنگل‌های نان‌الموت با #الوه دیداری زیر نور ستارگان داشت. در وصف جادو و عشق آن دو‌ در ترانه‌ها آمده که دیر زمانی که به یکدیگر می نگریستند درختان در اطراف آنها قد کشیدند.

ثمره ازدواج ملیان و الوه تولد #لوتین زیباترین فرزند ارو در دل قلمرو #دوریات بود که به کمک یکدیگر بنا کرده بودند.
در سالهای طولانی پیش رو خرد و قدرت ملیان در مبارزه با #مورگوت و حفظ دوریات بسیار موثر بود.

@Gondolin_ir
طرحی بسیار زیبا از #اولورین(#گندالف) از بانو «سپیده دان»

وسطی کالبد اصلیشه که توی قلمرو قدسی داره، سمت راست کالبد #میتراندیر یا همون گندالف در سرزمین میانه هست و سمت چپ هم کالبد اولورین مربوط زمانی هست که نزد #نیه‌نا در #والینور صبر و ترحم رو می‌آموخت و گاها نامرئی به الف‌ها سر می‌زد و بهشون امید و روحیه می‌بخشید. در #والاکوئنتا #سیلماریلیون اینطور توصیف شده:

خردمندترین #مایار اولورین بود. او در #لورین می‌زیست، اما دست تقدیر غالباً او را به خانه‌ی نیه‌نا می‌برد، و او از نیه‌نا صبر و ترحم آموخت... در کوئنتا سیلماریلیون از #ملیان سخن بسیار رفته است، اما آن قصه از اولورین چیزی نمی‌گوید؛ زیرا اگرچه الف‌ها را دوست می‌داشت، نامرئی، یا در کالبد یکی از الف‌ها در میان‌شان می‌گشت، و آنان نمی‌دانستند که منشأ آن مکاشفات زیبا یا الهامات خردمندانه‌ی اولورین از کجاست. در روزگار پسین دوست همه‌ی فرزندان #ایلوواتار بود و از اندوه آنان غمگین می‌گشت؛ و کسانی که به سخنانش گوش سپردند، از نومیدی به‌در آمدند و فکر و خیال تاریکی را به کناری نهادند.

#متن_کتاب

@Gondolin_ir