#انگیزشی
💥 انگیزشی؛ آری یا خیر؟
چند سالی هست که سمینارهای موفقیت، کامیابی، در مسیر خوشبختی، انگیزشی و ... نه تنها در ایران، که در کشورهای بسیار زیادی از این پهنهی خاکی رواج پیدا کردند.
اما آیا شرکت در این سمینارها، کلاسها و ... الزاماً به معنی موفقیت هست؟
یکی از موضوعاتی که خصوصاً بین افراد کنکوری اخیراً رواج پیدا کرده اعتیاد به دیدن ویدئوهای کوتاه انگیزشی یا خواندن مطالب انگیزشی، دیدن پوسترها، پیامها و ... از این دست و در این حوزه است.
به شخصه با دیدن این دست ویدئوها مخالف نیستم اما به این موضوع نقد دارم.
بطور کلی انگیزش رو به زیان خودمانی میتونیم اینطور معنی کنیم: هر چیزی که به رفتارها و عملکرد ما جهت بده، هرچیزی که ما رو از رخوت و خمودی، کِسلی و تنبلی بیرون بیاره و عاملی بشه تا بتونیم تلاش کنیم، برای رسیدن به هدف.
خب در این زمینه قطعاً مشاهده ویدئوهای انگیزشی میتونه کمک کننده باشه؛ خصوصاً اگر مربوط به سرگذشت یک فرد موفق باشه.
اما ایراد من به این قضیه این هست که بعضی از افراد به دیدن این ویدئوها و خوندن این مطالب حالت اعتیادگونه دارن.
به نظر من ایراد بزرگ این افراد از دو حوزه زیر خارج نیست:
اول از همه "نداشتن هدف مشخص" و دوم " عدم آغاز مسیر برای رسیدن به هدف".
هدف معلوم و مشخص به اندازه کافی بزرگترین انگیزش هست، اگرچه ممکنه در طول مسیر آدم با ناملایمتها، مشکلات، درگیریها و ... مواجه بشه که از میزان انرژیهای اون کم کنه و در چنین حالتی اصطلاحاً نیاز به دوپینگ روحی داشته باشه، اما اگر هر روز بنشینیم و ویدئو انگیزشی ببینیم اما "شروع" نکنیم، قطعاً به جایی نخواهیم رسید.
بسیاری از افراد موفق بصورت خودخواسته و خودجوش و البته در خاموشی و آرامش و بیهیاهو به موفقیت رسیدهاند. بنابراین اگر در مسیر رسیدن به هدفت هستی، میتونی هر از چندگاهی با مطالب انگیزشی خودت رو تقویت و هدف رو به خودت یادآوری کنی، اما اگر به انگیزشیها اعتیاد داری ولی هنوز حتی یک گام هم برنداشتی، به نظرم بجای پرداختن به انگیزشیها، هدفت رو ترسیم کن، بسم الله بگو و #شروع کن ...
انگیزش بطور خودبخودی در تو شکل خواهد گرفت.
✨از همراهان عزیز کانال، اگر در این مورد نکتهای داشته باشید خوشحال خواهم شد استفاده کنم (در صورت تمایل در کانال متتشر خواهد شد).
آیدی بنده: @BioSciences
ارادتمند
دکتر رضویان
@DrRazaviyan
💥 انگیزشی؛ آری یا خیر؟
چند سالی هست که سمینارهای موفقیت، کامیابی، در مسیر خوشبختی، انگیزشی و ... نه تنها در ایران، که در کشورهای بسیار زیادی از این پهنهی خاکی رواج پیدا کردند.
اما آیا شرکت در این سمینارها، کلاسها و ... الزاماً به معنی موفقیت هست؟
یکی از موضوعاتی که خصوصاً بین افراد کنکوری اخیراً رواج پیدا کرده اعتیاد به دیدن ویدئوهای کوتاه انگیزشی یا خواندن مطالب انگیزشی، دیدن پوسترها، پیامها و ... از این دست و در این حوزه است.
به شخصه با دیدن این دست ویدئوها مخالف نیستم اما به این موضوع نقد دارم.
بطور کلی انگیزش رو به زیان خودمانی میتونیم اینطور معنی کنیم: هر چیزی که به رفتارها و عملکرد ما جهت بده، هرچیزی که ما رو از رخوت و خمودی، کِسلی و تنبلی بیرون بیاره و عاملی بشه تا بتونیم تلاش کنیم، برای رسیدن به هدف.
خب در این زمینه قطعاً مشاهده ویدئوهای انگیزشی میتونه کمک کننده باشه؛ خصوصاً اگر مربوط به سرگذشت یک فرد موفق باشه.
اما ایراد من به این قضیه این هست که بعضی از افراد به دیدن این ویدئوها و خوندن این مطالب حالت اعتیادگونه دارن.
به نظر من ایراد بزرگ این افراد از دو حوزه زیر خارج نیست:
اول از همه "نداشتن هدف مشخص" و دوم " عدم آغاز مسیر برای رسیدن به هدف".
هدف معلوم و مشخص به اندازه کافی بزرگترین انگیزش هست، اگرچه ممکنه در طول مسیر آدم با ناملایمتها، مشکلات، درگیریها و ... مواجه بشه که از میزان انرژیهای اون کم کنه و در چنین حالتی اصطلاحاً نیاز به دوپینگ روحی داشته باشه، اما اگر هر روز بنشینیم و ویدئو انگیزشی ببینیم اما "شروع" نکنیم، قطعاً به جایی نخواهیم رسید.
بسیاری از افراد موفق بصورت خودخواسته و خودجوش و البته در خاموشی و آرامش و بیهیاهو به موفقیت رسیدهاند. بنابراین اگر در مسیر رسیدن به هدفت هستی، میتونی هر از چندگاهی با مطالب انگیزشی خودت رو تقویت و هدف رو به خودت یادآوری کنی، اما اگر به انگیزشیها اعتیاد داری ولی هنوز حتی یک گام هم برنداشتی، به نظرم بجای پرداختن به انگیزشیها، هدفت رو ترسیم کن، بسم الله بگو و #شروع کن ...
انگیزش بطور خودبخودی در تو شکل خواهد گرفت.
✨از همراهان عزیز کانال، اگر در این مورد نکتهای داشته باشید خوشحال خواهم شد استفاده کنم (در صورت تمایل در کانال متتشر خواهد شد).
آیدی بنده: @BioSciences
ارادتمند
دکتر رضویان
@DrRazaviyan
#انگیزشی
💥 هنگامی که به پایان تلاشهایمان نزدیک میشویم هر کدام از ما باید این حق را داشته باشیم که با صدای بلند بگوئیم «من آنچه در توان داشتهام انجام دادهام»
✨ انستیتو پاستور ایران
@DrRazaviyan
💥 هنگامی که به پایان تلاشهایمان نزدیک میشویم هر کدام از ما باید این حق را داشته باشیم که با صدای بلند بگوئیم «من آنچه در توان داشتهام انجام دادهام»
✨ انستیتو پاستور ایران
@DrRazaviyan
#انگیزشی
درسی زیبا و به یاد ماندنی از دوندهای که آخر شد!
@DrRazaviyan
در سال ۱۹۶۸ مسابقات المپیک در شهر مکزیکوسیتی برگزار شد. در آن سال مسابقه دوی ماراتن یکی از شگفتانگیزترین مسابقات دو در جهان بود. دوی ماراتن در تمام المپیکها مورد توجه همگان است و مدال طلایش گل سرسبد مدالهای المپیک. این مسابقه بهطور مستقیم در تمامی قارههای جهان پخش میشود.
کیلومتر آخر مسابقه بود؛ دوندگان رقابت حساس و نزدیکی با هم داشتند، نفسهای آنها به شماره افتاده بود، زیرا آنها ۴۲ کیلومتر و ۱۹۵ متر مسافت را دویده بودند. دوندگان همچنان با گامهای بلند و منظم پیش میرفتند. چقدر این استقامت زیبا بود. هر بینندهای دلش میخواست که این اندازه استقامت و توان داشته باشد. دوندگان، قسمت آخر جاده را طی کردند و یکی پس از دیگری وارد استادیوم شدند. استادیوم مملو از تماشاچی بود و جمعیت با وارد شدن دوندگان، شروع به تشویق کردند.
رقابت نفسگیر شده بود و دونده شماره ... چند قدمی جلوتر از بقیه بود. دوندهها تلاش میکردند تا زودتر به خط پایان برسند و بالاخره دونده شماره ... نوار خط پایان را پاره کرد. استادیوم سراپا تشویق شد. فلاش دوربینهای خبرنگاران لحظهای امان نمیداد و دوندههای بعدی یکی یکی از خط پایان گذشتند و بعضیهاشان بلافاصله بعد از عبور از خط پایان چند قدم جلوتر از شدت خستگی روی زمین ولو شدند. اسامی و زمانهای به دست آمده نفرات برتر از بلندگوها اعلام شد. نفر اول با زمان دو ساعت و ... در همین حال دوندگان دیگر از راه رسیدند و از خط پایان گذشتند. در طول مسابقه دوربینها بارها نفراتی را نشان داد که دویدند، از ادامه مسابقه منصرف شدند و از مسیر مسابقه بیرون آمدند. به نظر میرسید که آخرین نفر هم از خط پایان رد شده است. داوران و مسئولین برگزاری میروند تا علائم مربوط به مسابقه ماراتن و خط پایان را جمعآوری کنند؛ جمعیت هم آرام آرام استادیوم را ترک میکنند. اما ...
بلندگوی استادیوم به داوران اعلام میکند که خط پایان را ترک نکنند؛ گزارش رسیده که هنوز یک دونده دیگر باقی مانده است. همه سر جای خود برمیگردند و انتظار رسیدن نفر آخر را میکشند. دوربینهای مستقر در طول جاده تصویر او را به استادیوم مخابره میکنند. از روی شماره پیراهن او اسم او را مییابند "جان استفن آکواری" است دونده سیاهپوست اهل تانزانیا، که ظاهراً برایش مشکلی پیش آمده، لنگ میزد و پایش بانداژ شده بود.
۲۰ کیلومتر تا خط پایان فاصله داشت و احتمال اینکه از ادامه مسیر منصرف شود زیاد بود. نفس نفس میزد؛ احساس درد در چهرهاش نمایان بود؛ لنگ لنگان و آرام میآمد ولی دستبردار نبود. چند لحظه مکث کرد و دوباره راه افتاد. چند نفر دور او را میگیرند تا از ادامه مسابقه منصرفش کنند ولی او با دست آنها را کنار میزند و به راه خود ادامه میدهد. داوران طبق مقررات حق ندارند قبل از عبور نفر آخر از خط پایان محل مسابقه را ترک کنند. جمعیت هم همانطور منتظر است و محل مسابقه را با وجود اعلام نتایج ترک نمیکند. "جان" هنوز مسیر مسابقه را ترک نکرده و با جدیت مسیر را ادامه میدهد. خبرنگاران بخشهای مختلف وارد استادیوم شدهاند و جمعیت هم بهجای اینکه کم شود زیادتر میشود! "جان استفن" با دستهای گره کرده و دندانهای به هم فشرده و لنگ لنگان، اما استوار، همچنان به حرکت خود به سوی خط پایان ادامه میدهد او هنوز چند کیلومتری با خط پایان فاصله دارد؛ آیا او میتواند مسیر را به پایان برساند؟ خورشید در مکزیکوسیتی غروب میکند و هوا رو به تاریکی میرود.
بعد از گذشت مدتی طولانی، آخرین شرکتکننده دوی ماراتن به استادیوم نزدیک میشود، با ورود او به استادیوم جمعیت از جا برمیخیزد. چند نفر در گوشهای از استادیوم شروع به تشویق میکنند و بعد انگار از آن نقطه موجی از کف زدن حرکت میکند و تمام استادیوم را فرا میگیرد؛ نمیدانید چه غوغایی برپا میشود.
۴۰ یا ۵۰ متر بیشتر تا خط پایان نمانده، او نفسزنان میایستد و خم میشود و دستش را روی ساق پاهایش میگذارد، پلکهایش را فشار میدهد، نفس میگیرد و دوباره با سرعت بیشتری شروع به حرکت میکند. شدت کف زدن جمعیت لحظه به لحظه بیشتر میشود. خبرنگاران در خط پایان تجمع کردهاند. وقتی نفرات اول از خط پایان گذشتند استادیوم اینقدر شور و هیجان نداشت. نزدیک و نزدیکتر میشود و از خط پایان میگذرد. خبرنگاران، به سوی او هجوم میبرند. نور پیدرپی فلاشها استادیوم را روشن کرده است؛ انگار نه انگار که دیگر شب شده بود. مربیان حوله ای بر دوشش میاندازند. او که دیگر توان ایستادن ندارد، میافتد.
درسی زیبا و به یاد ماندنی از دوندهای که آخر شد!
@DrRazaviyan
در سال ۱۹۶۸ مسابقات المپیک در شهر مکزیکوسیتی برگزار شد. در آن سال مسابقه دوی ماراتن یکی از شگفتانگیزترین مسابقات دو در جهان بود. دوی ماراتن در تمام المپیکها مورد توجه همگان است و مدال طلایش گل سرسبد مدالهای المپیک. این مسابقه بهطور مستقیم در تمامی قارههای جهان پخش میشود.
کیلومتر آخر مسابقه بود؛ دوندگان رقابت حساس و نزدیکی با هم داشتند، نفسهای آنها به شماره افتاده بود، زیرا آنها ۴۲ کیلومتر و ۱۹۵ متر مسافت را دویده بودند. دوندگان همچنان با گامهای بلند و منظم پیش میرفتند. چقدر این استقامت زیبا بود. هر بینندهای دلش میخواست که این اندازه استقامت و توان داشته باشد. دوندگان، قسمت آخر جاده را طی کردند و یکی پس از دیگری وارد استادیوم شدند. استادیوم مملو از تماشاچی بود و جمعیت با وارد شدن دوندگان، شروع به تشویق کردند.
رقابت نفسگیر شده بود و دونده شماره ... چند قدمی جلوتر از بقیه بود. دوندهها تلاش میکردند تا زودتر به خط پایان برسند و بالاخره دونده شماره ... نوار خط پایان را پاره کرد. استادیوم سراپا تشویق شد. فلاش دوربینهای خبرنگاران لحظهای امان نمیداد و دوندههای بعدی یکی یکی از خط پایان گذشتند و بعضیهاشان بلافاصله بعد از عبور از خط پایان چند قدم جلوتر از شدت خستگی روی زمین ولو شدند. اسامی و زمانهای به دست آمده نفرات برتر از بلندگوها اعلام شد. نفر اول با زمان دو ساعت و ... در همین حال دوندگان دیگر از راه رسیدند و از خط پایان گذشتند. در طول مسابقه دوربینها بارها نفراتی را نشان داد که دویدند، از ادامه مسابقه منصرف شدند و از مسیر مسابقه بیرون آمدند. به نظر میرسید که آخرین نفر هم از خط پایان رد شده است. داوران و مسئولین برگزاری میروند تا علائم مربوط به مسابقه ماراتن و خط پایان را جمعآوری کنند؛ جمعیت هم آرام آرام استادیوم را ترک میکنند. اما ...
بلندگوی استادیوم به داوران اعلام میکند که خط پایان را ترک نکنند؛ گزارش رسیده که هنوز یک دونده دیگر باقی مانده است. همه سر جای خود برمیگردند و انتظار رسیدن نفر آخر را میکشند. دوربینهای مستقر در طول جاده تصویر او را به استادیوم مخابره میکنند. از روی شماره پیراهن او اسم او را مییابند "جان استفن آکواری" است دونده سیاهپوست اهل تانزانیا، که ظاهراً برایش مشکلی پیش آمده، لنگ میزد و پایش بانداژ شده بود.
۲۰ کیلومتر تا خط پایان فاصله داشت و احتمال اینکه از ادامه مسیر منصرف شود زیاد بود. نفس نفس میزد؛ احساس درد در چهرهاش نمایان بود؛ لنگ لنگان و آرام میآمد ولی دستبردار نبود. چند لحظه مکث کرد و دوباره راه افتاد. چند نفر دور او را میگیرند تا از ادامه مسابقه منصرفش کنند ولی او با دست آنها را کنار میزند و به راه خود ادامه میدهد. داوران طبق مقررات حق ندارند قبل از عبور نفر آخر از خط پایان محل مسابقه را ترک کنند. جمعیت هم همانطور منتظر است و محل مسابقه را با وجود اعلام نتایج ترک نمیکند. "جان" هنوز مسیر مسابقه را ترک نکرده و با جدیت مسیر را ادامه میدهد. خبرنگاران بخشهای مختلف وارد استادیوم شدهاند و جمعیت هم بهجای اینکه کم شود زیادتر میشود! "جان استفن" با دستهای گره کرده و دندانهای به هم فشرده و لنگ لنگان، اما استوار، همچنان به حرکت خود به سوی خط پایان ادامه میدهد او هنوز چند کیلومتری با خط پایان فاصله دارد؛ آیا او میتواند مسیر را به پایان برساند؟ خورشید در مکزیکوسیتی غروب میکند و هوا رو به تاریکی میرود.
بعد از گذشت مدتی طولانی، آخرین شرکتکننده دوی ماراتن به استادیوم نزدیک میشود، با ورود او به استادیوم جمعیت از جا برمیخیزد. چند نفر در گوشهای از استادیوم شروع به تشویق میکنند و بعد انگار از آن نقطه موجی از کف زدن حرکت میکند و تمام استادیوم را فرا میگیرد؛ نمیدانید چه غوغایی برپا میشود.
۴۰ یا ۵۰ متر بیشتر تا خط پایان نمانده، او نفسزنان میایستد و خم میشود و دستش را روی ساق پاهایش میگذارد، پلکهایش را فشار میدهد، نفس میگیرد و دوباره با سرعت بیشتری شروع به حرکت میکند. شدت کف زدن جمعیت لحظه به لحظه بیشتر میشود. خبرنگاران در خط پایان تجمع کردهاند. وقتی نفرات اول از خط پایان گذشتند استادیوم اینقدر شور و هیجان نداشت. نزدیک و نزدیکتر میشود و از خط پایان میگذرد. خبرنگاران، به سوی او هجوم میبرند. نور پیدرپی فلاشها استادیوم را روشن کرده است؛ انگار نه انگار که دیگر شب شده بود. مربیان حوله ای بر دوشش میاندازند. او که دیگر توان ایستادن ندارد، میافتد.
#مشاوره
#انگیزشی
از مایکل شوماخر قهرمان متوالی چندین دوره مسابقات اتوموبیلرانی F1 در مورد رمز موفقیتش پرسیدن؛
در جواب گفت:
«جایی که بقیه ترمز میزنن، من گاز میدم!»
واسه برنده شدن تو کنکور، وقتشه که گاز بدی 😉
هفته و ماه خوبی داشته باشید 😊
اول اردیبهشت ۴۰۳
@DrRazaviyan
#انگیزشی
از مایکل شوماخر قهرمان متوالی چندین دوره مسابقات اتوموبیلرانی F1 در مورد رمز موفقیتش پرسیدن؛
در جواب گفت:
«جایی که بقیه ترمز میزنن، من گاز میدم!»
واسه برنده شدن تو کنکور، وقتشه که گاز بدی 😉
هفته و ماه خوبی داشته باشید 😊
اول اردیبهشت ۴۰۳
@DrRazaviyan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#مشاوره
#انگیزشی
✨ اگه کنکوری هستی احتمالاً روزهای سختی رو میگذرونی اما «با هر سختی، آسونی هم هست».
@DrRazaviyan
#انگیزشی
✨ اگه کنکوری هستی احتمالاً روزهای سختی رو میگذرونی اما «با هر سختی، آسونی هم هست».
@DrRazaviyan
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#مشاوره
#انگیزشی
هنگامی که به پایان تلاشهایمان نزدیک میشویم هر کدام از ما باید این حق را داشته باشیم که با صدای بلند بگوئیم «من آنچه در توان داشتهام انجام دادهام»
«لوئی پاستور»
@DrRazaviyan
#انگیزشی
هنگامی که به پایان تلاشهایمان نزدیک میشویم هر کدام از ما باید این حق را داشته باشیم که با صدای بلند بگوئیم «من آنچه در توان داشتهام انجام دادهام»
«لوئی پاستور»
@DrRazaviyan
#مشاوره
#انگیزشی
در ستایش ایستادگی
۹۴۶ روز پیش یه کاری رو شروع کردم که اصلاً نمیدونستم کی قرار هست به ثمر بشینه و یا اصلاً نتیجه میده یا نه! خیلی جاها ازش خسته شدم؛ خیلی وقتها رهاش کردم اما مجدد برگشتم و براش وقت گذاشتم.
امروز؛ دقیقاً بعد از ۹۴۶ روز اون کار به ثمر نشست؛ اگرچه نتیجهش فوقالعاده و ماورای تصورات نبود (احتمالاً به خاطر کوتاهیهای خودم)؛ اما به هر صورت قابلقبول بود و مهمتر اینکه اون زمانی که صرفش شد بینتیجه نموند.
یه بار دیگه لااقل به خودم ثابت شد که "تلاش آدم هیچوقت گُم نمیشه".
"The harder you work, the luckier you get".
@DrRazaviyan
#انگیزشی
در ستایش ایستادگی
۹۴۶ روز پیش یه کاری رو شروع کردم که اصلاً نمیدونستم کی قرار هست به ثمر بشینه و یا اصلاً نتیجه میده یا نه! خیلی جاها ازش خسته شدم؛ خیلی وقتها رهاش کردم اما مجدد برگشتم و براش وقت گذاشتم.
امروز؛ دقیقاً بعد از ۹۴۶ روز اون کار به ثمر نشست؛ اگرچه نتیجهش فوقالعاده و ماورای تصورات نبود (احتمالاً به خاطر کوتاهیهای خودم)؛ اما به هر صورت قابلقبول بود و مهمتر اینکه اون زمانی که صرفش شد بینتیجه نموند.
یه بار دیگه لااقل به خودم ثابت شد که "تلاش آدم هیچوقت گُم نمیشه".
"The harder you work, the luckier you get".
@DrRazaviyan
#منهای_کنکور
#مشاوره
#انگیزشی
دیروز از طرف یکی از دانشگاههای علوم پزشکی کشور دعوت شدم برای ترم جدید به دانشجویان پزشکی بینالملل (خارجی) بیوشیمی تدریس کنم؛ فعلاً در حد بررسی و ارزیابی هست و مشخص نیست چه اتفاقی رخ بده.
دلیلم از نوشتن و ارسال این پست شوآف نیست؛ چون ممکنه نه اونها من رو بپسندند و نه من شرایطشون رو بپذیرم.
فقط خواستم باز گریزی بزنیم به اینکه "تلاش آدم هیچوقت گُم نمیشه" و ما یه روزی ثمرهاش رو میبینیم.
اون وقتی که کنکور سراسری دادم؛ با یه بنده خدایی مشورت میکردم؛ یه چیزی به من گفت که سالهاست به خاطر دارم.
"بهترینِ رشتهی خودت باش؛ هر رشتهای که میخواد باشه! اونوقت میان دنبالت". (قطعاً و یقیناً بهترین فرد در بیوشیمی نیستم و واقعاً ادعایی هم در این زمینه ندارم؛ اما برای بودن در جمع بهترینها تلاش میکنم).
همیشه به دانشجوهام میگم؛ شما اگر خوب باشین میان دنبالتون.
پس بیاین خوب و بهترین باشیم :)
ارادتمند
رضویان
@DrRazaviyan
#مشاوره
#انگیزشی
دیروز از طرف یکی از دانشگاههای علوم پزشکی کشور دعوت شدم برای ترم جدید به دانشجویان پزشکی بینالملل (خارجی) بیوشیمی تدریس کنم؛ فعلاً در حد بررسی و ارزیابی هست و مشخص نیست چه اتفاقی رخ بده.
دلیلم از نوشتن و ارسال این پست شوآف نیست؛ چون ممکنه نه اونها من رو بپسندند و نه من شرایطشون رو بپذیرم.
فقط خواستم باز گریزی بزنیم به اینکه "تلاش آدم هیچوقت گُم نمیشه" و ما یه روزی ثمرهاش رو میبینیم.
اون وقتی که کنکور سراسری دادم؛ با یه بنده خدایی مشورت میکردم؛ یه چیزی به من گفت که سالهاست به خاطر دارم.
"بهترینِ رشتهی خودت باش؛ هر رشتهای که میخواد باشه! اونوقت میان دنبالت". (قطعاً و یقیناً بهترین فرد در بیوشیمی نیستم و واقعاً ادعایی هم در این زمینه ندارم؛ اما برای بودن در جمع بهترینها تلاش میکنم).
همیشه به دانشجوهام میگم؛ شما اگر خوب باشین میان دنبالتون.
پس بیاین خوب و بهترین باشیم :)
ارادتمند
رضویان
@DrRazaviyan
#انگیزشی مناطق کم برخوردار
امروز ۱ مهر، اول ماه و اول فصل
یه روز عالی واسه یه تصمیم مهم و شروع یه برنامه درازمدت.
از همونایی که دو روز دیگه کنسل میشه میره تا یه شنبهی دیگه 🫣😑
@DrRazaviyan
امروز ۱ مهر، اول ماه و اول فصل
یه روز عالی واسه یه تصمیم مهم و شروع یه برنامه درازمدت.
از همونایی که دو روز دیگه کنسل میشه میره تا یه شنبهی دیگه 🫣😑
@DrRazaviyan
#انگیزشی مناطق توسعهیافته
اگر بطور میانگین یک دهه از شمایی که این متن رو میخونی بزرگتر باشم و به اندازه ده سال تجربهم بیشتر باشه میگم که از بزرگترین مشکلات ما در هر کاری «شروع نکردن» هست، منتظر شنبهها و اول ماه و سال و فصل و ... نباشید، اگر واقعاً رویایی در سر دارید باید شروع کنید.
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
وگر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
@DrRazaviyan
اگر بطور میانگین یک دهه از شمایی که این متن رو میخونی بزرگتر باشم و به اندازه ده سال تجربهم بیشتر باشه میگم که از بزرگترین مشکلات ما در هر کاری «شروع نکردن» هست، منتظر شنبهها و اول ماه و سال و فصل و ... نباشید، اگر واقعاً رویایی در سر دارید باید شروع کنید.
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
وگر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
@DrRazaviyan