ڪلبہ‎‌‌‎‌‌شـ؏ـردلاویز
4.6K subscribers
865 photos
1 video
11 links
زیر امضای تمام شعرهایم مینویسم" دل" نوشت
تابدانند " عشق را باید فقط با "دل " نوشت

#رزگار_موکریان

@Delaviz_20
Download Telegram
توفیق نمی‌شود به زاری حاصل
وز عمر عزیز است چه خواری حاصل

چون باد ز گردیدن بیهوده چه چیز
کردیم به غیر جانسپاری حاصل؟


#سلمان_ساوجی
گر طالب مطلوب به هر آیینی
شرط است که در طلب ز پا ننشینی

بگذار ز سر غرور و خودبینی را
خواهی اگر ای دوست خدا را بینی


#وحدت_کرمانشاهی
بگو با دلبر ترسایی امشب
چه می شد گر که بی ترس آیی امشب

لبان خشک فایز را ز رحمت
بر آن لعل لب ترسایی امشب


#فایز_دشتی
گوید نی تازه شوی بی‌حد و اندازه شوی
تازه‌تر از نرگس و گل پیش صبای دل من

گویم ای داده دوا لایق هر رنج و عنا
نیست مرا جز تو دوا ای تو دوای دل من


#مولانا
آن دل که بر او مهر تو تابان باشد
میسوزد و شمعوار خندان باشد

تو جان منی و تا ابد خواهد بود
از تو نبرم تا ببرم جان باشد


#ابن_یمین
آن نغمه که چون گام نهد بر گذر هوش
جان رقص کنان بر سر آن رهگذر آید

آن نغمهٔ شیرین که پرد روح به سویش
مانند مگس کاو به سلام شکر آید


#وحشی_بافقی
ترک درویش مگیر ار نبود سیم و زرش
در غمت سیم شمار اشک و رخش را زر گیر

میل رفتن مکن ای دوست دمی با ما باش
بر لب جوی طرب جوی و به کف ساغر گیر


#حافظ
گر چشم و دلم ز ناله و گریه جداست
زنهار مبر گمان که راحت، که خطاست

گر ناله خموش است دلم در جوش است
گر دیده سراب است، درونم دریاست


#عرفی_شیرازی
از خیالت در دل شبها اگر غافـل شـوم
تا قیامت سنگسار از خواب غفـلت کن مرا

در خرابیهاست، چون چشم بتان، تعمیر من
مرحمت فرما، ز ویـرانی عمـارت کن مرا


#صائب_تبریزی
عشقست مرا بهینه‌تر کیش بتا
نوشست مرا ز عشق تو نیش بتا

من می‌باشم ز عشق تو ریش بتا
نه پای تو گیرم نه سر خویش بتا


#سنایی
کاش می شد عشق را آغاز کرد
با هزاران گل یاس آن را ناز کرد

کاش می شد شیشه غم را شکست
دل به دست آورد نه اینکه دل شکست


#هادی_لطفی_پیربستی
آن روح را که عشق حقیقی شعار نیست
نابوده به که بودن او غیر عار نیست

در عشق باش که مست عشقست هر چه هست
بی کار و بار عشق بر دوست بار نیست


#مولانا
تـو ای زیباترین آلاله ای عشـق
سلامت میکنم هر صبح باعشـق

توکه لیلای بی مجنونی ای عشق
سلامـم را پـذیرا باش بـا عشـق


#شاهرخ_صفرنژاد
خامـوش شـدہ چـراغ دنیا، تو بیـا
شب خلوت‌و من دوبارہ تنها، تو بیا

موسیقی و شمع و خاطری آزرده
شیرینی بزم تلـخ شب‌ها ،تـو بیـا


#احسان‌_حق‌شناس
خورشید سحرگه که به عالم تابید
در رهگذرش ذرّه‌ی کوچک را دید

کز خاک به افلاک شتابان، می‌گفت
ای عشق مدد کن که رِسَـم تا خورشید


#حسین_منزوی
ما امید از طاعت و چشم از ثواب افکنده‌ایم
سایهٔ سیمرغ همت بر خراب افکنده‌ایم

گر به طوفان می‌سپارد یا به ساحل می‌برد
دل به دریا و سپر بر روی آب افکنده‌ایم


#سعدی
بـی رنج، زین پیـاله کسی می نمی‌خورد
بـی دود، زین تنـور به کس نان نمی‌دهند

تیمار کار خویش تـو خود خور، که دیگران
هرگـز برای جُـرم تـو، تـــاوان نمی‌دهند


#پروین_اعتصامی
ای گل تازه که بویی ز وفا نیست ترا
خبر از سرزنش خار جفا نیست ترا

رحم بر بلبل بی برگ و نوا نیست ترا
التفاتی به اسیران بلا نیست ترا


#وحشی_بافقی
آن زمانی که تو از کلبه ی قلبم رفتی
بر درش قفل زدم تا که نیاید دگری

من و چشمان گره خورده به تقویم و زمان
روز و شب با همه ی خوب و بدش شد سپری


#علی_نوری
ای مایه هر لطافت ای در خوشاب
از هر سخنی چو آتش تیز متاب

گر آتش و آب خوانمت هست صواب
پاکیزه چو آتشی و بایسته چو آب


#ادیب_صابر