چون حال بدم در نظر دوست نکوست
دشمن ز جفا گو ز تنم برکن پوست
چون دشمن بیرحم فرستادهٔ اوست
بدعهدم اگر ندارم این دشمن دوست
#سعدی
دشمن ز جفا گو ز تنم برکن پوست
چون دشمن بیرحم فرستادهٔ اوست
بدعهدم اگر ندارم این دشمن دوست
#سعدی
مکن یار مکن یار مرو ای مه عیار
رخ فرخ خود را مپوشان به یکی بار
تو دریای الهی همه خلق چو ماهی
چو خشک آوری ای دوست بمیرند به ناچار
#مولانا
رخ فرخ خود را مپوشان به یکی بار
تو دریای الهی همه خلق چو ماهی
چو خشک آوری ای دوست بمیرند به ناچار
#مولانا
عید آمد و مرغان ره گلزار گرفتند
وز شاخه ی گل ، دادِ دلِ زار گرفتند
نوروزِ همایون شد و روز مِی گلگون
پیمانهکشان ساغر سرشار گرفتند
#فروغی_بسطامی
وز شاخه ی گل ، دادِ دلِ زار گرفتند
نوروزِ همایون شد و روز مِی گلگون
پیمانهکشان ساغر سرشار گرفتند
#فروغی_بسطامی
عید است ، نهانخانه ی دل را بتکانید
بر چهره ، عزیزان ! گل لبخند نشانید
از عشق بگویید و دل از غصه بشویید
بیرون بجهید از غم و در پیله نمانید
#امیر_کاشانی_اصل
بر چهره ، عزیزان ! گل لبخند نشانید
از عشق بگویید و دل از غصه بشویید
بیرون بجهید از غم و در پیله نمانید
#امیر_کاشانی_اصل
محرمی نیست که با او به کنار آرم روز
مونسی نیست که با وی به میان آرم راز
در غم و خواری از آنم که ندارم غمخوار
دم فرو بسته از آنم که ندارم دمساز
#عبید_زاکانی
مونسی نیست که با وی به میان آرم راز
در غم و خواری از آنم که ندارم غمخوار
دم فرو بسته از آنم که ندارم دمساز
#عبید_زاکانی
یک نفر آمد شبم را غرق رویا کرد و رفت
دفتر ما را پر از مشق تمنا کرد و رفت
یک نفر آمد ولی گویی که دارد میرود
رفت و آمد تا مرا ازجمع منها کرد و رفت
#کیوان_محب_خسروی
دفتر ما را پر از مشق تمنا کرد و رفت
یک نفر آمد ولی گویی که دارد میرود
رفت و آمد تا مرا ازجمع منها کرد و رفت
#کیوان_محب_خسروی
در شبانی که دلم همدم تنهایی بود
گذر اشک من از مژه تماشایی بود
ماه در برکه ی تنهایی من گل میکرد
گوییا برکه ی من برکه ی رویایی بود
#همایون_رحیمیان
گذر اشک من از مژه تماشایی بود
ماه در برکه ی تنهایی من گل میکرد
گوییا برکه ی من برکه ی رویایی بود
#همایون_رحیمیان
نوبهارست جهان رونق دیگر دارد
باغ را شمع رخ لاله منور دارد
ز گل و سبزه چمن راست صفایی هر دم
چون ننازد نعم غیر مکرر دارد
#فضولی
باغ را شمع رخ لاله منور دارد
ز گل و سبزه چمن راست صفایی هر دم
چون ننازد نعم غیر مکرر دارد
#فضولی
هر صبح سلامی به گل روی تو ای عشـق!
حالم شده میزان به ترازوی تو ای عشـق
شیرین شده دنیا به کلام شکرینت
هر صبح کلامی پر جادوی تو ای عشـق
#کبری_رحمتی
حالم شده میزان به ترازوی تو ای عشـق
شیرین شده دنیا به کلام شکرینت
هر صبح کلامی پر جادوی تو ای عشـق
#کبری_رحمتی
به امیدی نشستم شِکوهی خود را به دل گفتم
همی خندد به من، این هم مرا دیوانه میداند
به جان او، که دردش را هم،از جان دوست تر دارم
ولی میمیرم از این غم که داند یا نمیداند...؟
#ابوالقاسم_لاهوتی
همی خندد به من، این هم مرا دیوانه میداند
به جان او، که دردش را هم،از جان دوست تر دارم
ولی میمیرم از این غم که داند یا نمیداند...؟
#ابوالقاسم_لاهوتی
چو به خنده لب گشايی، دو جهان شکر بگيرد
به نظارهی جمالت، همه تن شکر بگيرد
قَدَری ز نور رویت به دو عالم ار در افتد
همه عرصههای عالم به همان قَدَر بگیرد
#عطار
به نظارهی جمالت، همه تن شکر بگيرد
قَدَری ز نور رویت به دو عالم ار در افتد
همه عرصههای عالم به همان قَدَر بگیرد
#عطار
دلدار به دل گفت گرت رغبت ماست
از خاک درم دیدهٔ تو دور چراست
دل گفت که ای جان من آن زهره کراست
کز خاک در توتیا آرد خواست
#اوحدالدین_کرمانی
از خاک درم دیدهٔ تو دور چراست
دل گفت که ای جان من آن زهره کراست
کز خاک در توتیا آرد خواست
#اوحدالدین_کرمانی
صبح ازل از مشرق رویِ تو نمایان
شام ابد از مغرب مویِ تو هویدا
بی روُت بوَد صبح من از شام، سیهتر
وز نالهام افتاده "صَدَی العشق بصَیدا"
#محمدحسین_غروی_اصفهانی
شام ابد از مغرب مویِ تو هویدا
بی روُت بوَد صبح من از شام، سیهتر
وز نالهام افتاده "صَدَی العشق بصَیدا"
#محمدحسین_غروی_اصفهانی
پیوسته مها عـزم سفر میداری
چون چرخ مرا زیر و زبر میداری
شیـری و منم شکار در پنجهٔ تو
دل خوردئی و قصد جگر میداری
#مولانا
چون چرخ مرا زیر و زبر میداری
شیـری و منم شکار در پنجهٔ تو
دل خوردئی و قصد جگر میداری
#مولانا
مُستغرق نیلِ معصیت، جامه ی ما
مجموعه ی فعلِ زشت، هنگامه ی ما
گویند که روز حَشر شب مینشود
آنجا نگشایند مگر نامه ی ما
#ابوسعید_ابوالخیر
مجموعه ی فعلِ زشت، هنگامه ی ما
گویند که روز حَشر شب مینشود
آنجا نگشایند مگر نامه ی ما
#ابوسعید_ابوالخیر
جز روی تو ، دل از همه عالم بُریده ام
از خویش و کس به دورم و خلوت گزیده ام
ما را چه حاجت است تماشای باغ غیر
وقتی که سیب از لب سرخ تو چیده ام
#امير_اسكندری
از خویش و کس به دورم و خلوت گزیده ام
ما را چه حاجت است تماشای باغ غیر
وقتی که سیب از لب سرخ تو چیده ام
#امير_اسكندری
حلقه این در مزن لاف قلندر مزن
مرغ نهای پر مزن قیر مگو قار را
حرف مرا گوش کن باده جان نوش کن
بیخود و بیهوش کن خاطر هشیار را
#مولانا
مرغ نهای پر مزن قیر مگو قار را
حرف مرا گوش کن باده جان نوش کن
بیخود و بیهوش کن خاطر هشیار را
#مولانا
مرا ز همت مستانه شرم می آید
که نقد هستی خود را کنم فدای قدح
نصیحت تو به جایی نمی رسد زاهد
تو و تلاوت قرآن، من و دعای قدح
#صائب_تبریزی
که نقد هستی خود را کنم فدای قدح
نصیحت تو به جایی نمی رسد زاهد
تو و تلاوت قرآن، من و دعای قدح
#صائب_تبریزی
این گفتن بسیار تو هست از پندار
بگذر ز وجود تا شوی برخوردار
با پارسی و رباعی آنجا نرسی
تو کار بکن کار، رها کن گفتار
#اوحدالدین_کرمانی
بگذر ز وجود تا شوی برخوردار
با پارسی و رباعی آنجا نرسی
تو کار بکن کار، رها کن گفتار
#اوحدالدین_کرمانی
دلت را خانه ما کن، مصفا کردنش با من
به ما درد دل افشا کن، مداوا کردنش با من
بیفشان قطره اشکی، که من هستم خریدارش
بیاور قطره ای اخلاص، دریا کردنش با من
#ژولیده_نیشابوری
به ما درد دل افشا کن، مداوا کردنش با من
بیفشان قطره اشکی، که من هستم خریدارش
بیاور قطره ای اخلاص، دریا کردنش با من
#ژولیده_نیشابوری
دل در غمِ آن سَرکشِ جاهل، چه کند؟
بیحوصله با عقدهی مشکل، چه کند؟
خواهد که ز زلف، نشنود نالهی دل
آواز، به شب، دور رَوَد، دل چه کند؟
#کلیم_کاشانی
بیحوصله با عقدهی مشکل، چه کند؟
خواهد که ز زلف، نشنود نالهی دل
آواز، به شب، دور رَوَد، دل چه کند؟
#کلیم_کاشانی