دلم از نرگسِ بیمارِ تو بیمارتر است
چاره کن دردِ کسی کز همه ناچارتر است
گر تواَش وعدهی دیدار ندادی امشب
پس چرا دیدهی من از همه بیدارتر است؟
#فروغی_بسطامی
چاره کن دردِ کسی کز همه ناچارتر است
گر تواَش وعدهی دیدار ندادی امشب
پس چرا دیدهی من از همه بیدارتر است؟
#فروغی_بسطامی
بگذار که تا می خورم و مست شوم
چون مست شوم به عشق پا بست شوم
پابست شوم به کلی از دست شوم
ار مست شوم نیست شوم، هست شوم
#فروغی_بسطامی
چون مست شوم به عشق پا بست شوم
پابست شوم به کلی از دست شوم
ار مست شوم نیست شوم، هست شوم
#فروغی_بسطامی
لب جان بخش تو گر بوسه به جان بفروشد
من سودا زده را هم سر سودایی هست
من و سودای تو تا دامن صحرا برجاست
من و اندوه تو تا عشق غم افزایی هست
#فروغی_بسطامی
من سودا زده را هم سر سودایی هست
من و سودای تو تا دامن صحرا برجاست
من و اندوه تو تا عشق غم افزایی هست
#فروغی_بسطامی
قد سرو آسای تو زین سان که جولان میکند
عاشق دیوانه را سرمست و حیران میکند
نیست از دست غمت جمعی به عالم گوییا
هر کجا جمعی است زلف تو پریشان میکند
#فروغی_بسطامی
عاشق دیوانه را سرمست و حیران میکند
نیست از دست غمت جمعی به عالم گوییا
هر کجا جمعی است زلف تو پریشان میکند
#فروغی_بسطامی
همه شب راه دلم بر خم گیسوی تو بود
آه از این راه که باریکتر از موی تو بود !
پیر پیمانه کشان شاهد من بود مدام
که همه مستیم از نرگس جادوی تو بود
#فروغی_بسطامی
آه از این راه که باریکتر از موی تو بود !
پیر پیمانه کشان شاهد من بود مدام
که همه مستیم از نرگس جادوی تو بود
#فروغی_بسطامی
شب ما تا به قیامت نشود روز، که هست
پردهٔ روز قیامت، شب تنهایی ما
مگرش زلف تو زنجیر نماید، ور نه
در همه شهر نگنجد دل صحرایی ما
#فروغی_بسطامی
پردهٔ روز قیامت، شب تنهایی ما
مگرش زلف تو زنجیر نماید، ور نه
در همه شهر نگنجد دل صحرایی ما
#فروغی_بسطامی
سینه چاکان محبت همه دانند که من
سپر انداختهٔ تیغ دو ابروی توام
نتوان کام مرا داد به دشنامی چند
که همه عمر ثناخوان و دعاگوی توام
#فروغی_بسطامی
سپر انداختهٔ تیغ دو ابروی توام
نتوان کام مرا داد به دشنامی چند
که همه عمر ثناخوان و دعاگوی توام
#فروغی_بسطامی
شب فراق تو گر ناله را اشاره کنم
چه رخنه ها که در ارکان سنگ خاره کنم
نه طاقتی که ز نظاره ات بپوشم چشم
نه قدرتی که به رخساره ات نظاره کنم
#فروغی_بسطامی
چه رخنه ها که در ارکان سنگ خاره کنم
نه طاقتی که ز نظاره ات بپوشم چشم
نه قدرتی که به رخساره ات نظاره کنم
#فروغی_بسطامی
شب که در حلقهی ما زلف دلارام نبود
تا به نزديک سحر هيچ دل آرام نبود
حلقهی دام نجاتست خم طرّهی دوست
وای بر حالتِ مرغی که در اين دام نبود
#فروغی_بسطامی
تا به نزديک سحر هيچ دل آرام نبود
حلقهی دام نجاتست خم طرّهی دوست
وای بر حالتِ مرغی که در اين دام نبود
#فروغی_بسطامی
عید آمد و مرغان ره گلزار گرفتند
وز شاخه ی گل ، دادِ دلِ زار گرفتند
نوروزِ همایون شد و روز مِی گلگون
پیمانهکشان ساغر سرشار گرفتند
#فروغی_بسطامی
وز شاخه ی گل ، دادِ دلِ زار گرفتند
نوروزِ همایون شد و روز مِی گلگون
پیمانهکشان ساغر سرشار گرفتند
#فروغی_بسطامی
تا قبله ی ابروی تو ای یار کج است
محراب دل و قبله ی اَحرار کج است
ما جانب قبله ی دگر رو نکنیم
آن قبله مراست، گر چه بسیار کج است
#فروغی_بسطامی
محراب دل و قبله ی اَحرار کج است
ما جانب قبله ی دگر رو نکنیم
آن قبله مراست، گر چه بسیار کج است
#فروغی_بسطامی
آن که به دیوانگی در غمش افسانهام
آه که غافل گذشت از دل دیوانهام
در سرشکم نشد لایق بازار دوست
قابل قیمت نگشت گوهر یک دانهام
#فروغی_بسطامی
آه که غافل گذشت از دل دیوانهام
در سرشکم نشد لایق بازار دوست
قابل قیمت نگشت گوهر یک دانهام
#فروغی_بسطامی
گر بیاید ز سفـر یار پریپیکر من
میرود جان گران مایه به استقبالش
هر مریضی که طبیبش تو شکرلب باشی
بهر آن است که بهر نشود احوالش
#فروغی_بسطامی
میرود جان گران مایه به استقبالش
هر مریضی که طبیبش تو شکرلب باشی
بهر آن است که بهر نشود احوالش
#فروغی_بسطامی
چون میسر نیست دیدار تو دیدن جز به خواب
پس چرا بیداری از خواب عدم دادی مرا
تا لبان من شدی در مدح سلطان عجم
شهرتی هم در عرب هم در عجم دادی مرا
#فروغی_بسطامی
پس چرا بیداری از خواب عدم دادی مرا
تا لبان من شدی در مدح سلطان عجم
شهرتی هم در عرب هم در عجم دادی مرا
#فروغی_بسطامی