سالهاست
در زوایای متروک انسانیت
عنکبوتان کینهتوز
از تارهای بیاعتمادی
بر پودهای اعتماد
طنابی میتنند به ضخامت یأس
و به بلندای درد برای حلق آویزکردنِ
عقل و احساس
از سقف آمال و آرزوها...!
#سارا_رضایی
─═ह❥ᬼ⃟❥
در زوایای متروک انسانیت
عنکبوتان کینهتوز
از تارهای بیاعتمادی
بر پودهای اعتماد
طنابی میتنند به ضخامت یأس
و به بلندای درد برای حلق آویزکردنِ
عقل و احساس
از سقف آمال و آرزوها...!
#سارا_رضایی
─═ह❥ᬼ⃟❥
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
️#کلیپجذابتقدیمتون 🤍
ࡈࡋܝߊܟܢ ܟ۬ߺ❟ܥܩܢ🤍
ࡈࡋܝߊܟܢ ܟ۬ߺ❟ܥܩܢ🤍
.
از این دو پنجره اما از این دو دیدهی من
مگر ملال تورا میشود به باران شست؟
امان نداد زمان تا نشان دهیم که دست
هنوز میشود از جان، به جای یاران شست
تو آن مقدّس بیمرگ _آن همیشه که تن
درون چشمهی جادوی ماندگاران شست
تو آن کلام که از دفتر همیشهی من
تورا نخواهد باران روزگاران شست
#حسین_منزوی
╚⊱𝄄ⵂ𝄄⃟𝄄ⵂ༄᳀༄ⵂ𝄄⃟ꠋꠋ𝄄ⵂ⊰╝
از این دو پنجره اما از این دو دیدهی من
مگر ملال تورا میشود به باران شست؟
امان نداد زمان تا نشان دهیم که دست
هنوز میشود از جان، به جای یاران شست
تو آن مقدّس بیمرگ _آن همیشه که تن
درون چشمهی جادوی ماندگاران شست
تو آن کلام که از دفتر همیشهی من
تورا نخواهد باران روزگاران شست
#حسین_منزوی
╚⊱𝄄ⵂ𝄄⃟𝄄ⵂ༄᳀༄ⵂ𝄄⃟ꠋꠋ𝄄ⵂ⊰╝
.
دلواپسم که بر لبت امروز نام کیست
گوشَت به نغمهی که و چشمت به جام کیست
تصویر شاهبیت درخشان چشم تو
ای عشق! مطلع غزل ناتمام کیست
من بوی گل شنیدهام از باد هرزهگرد
جز من شمیم پیرهنت در مشام کیست
من آه، من ملال، من افسوس، من دریغ
از دیگران بپرس که دنیا به کام کیست
#فاضل_نظری
╚⊱𝄄ⵂ𝄄⃟𝄄ⵂ༄᳀༄ⵂ𝄄⃟ꠋꠋ𝄄ⵂ⊰╝
دلواپسم که بر لبت امروز نام کیست
گوشَت به نغمهی که و چشمت به جام کیست
تصویر شاهبیت درخشان چشم تو
ای عشق! مطلع غزل ناتمام کیست
من بوی گل شنیدهام از باد هرزهگرد
جز من شمیم پیرهنت در مشام کیست
من آه، من ملال، من افسوس، من دریغ
از دیگران بپرس که دنیا به کام کیست
#فاضل_نظری
╚⊱𝄄ⵂ𝄄⃟𝄄ⵂ༄᳀༄ⵂ𝄄⃟ꠋꠋ𝄄ⵂ⊰╝
.
فتنهی صد انجمن، آشوب صد هنگامهایم
گر به ظاهر چون شراب کهنه خاموشیم ما
نامه پیچیده را چون آب خواندن حق ماست
کز سخن فهمان آن لبهای خاموشیم ما
بیتامل چون عرق بر روی خوبان میدویم
چون کمند زلف، گستاخ بر و دوشیم ما
#صائب_تبریزی
╚⊱𝄄ⵂ𝄄⃟𝄄ⵂ༄᳀༄ⵂ𝄄⃟ꠋꠋ𝄄ⵂ⊰╝
فتنهی صد انجمن، آشوب صد هنگامهایم
گر به ظاهر چون شراب کهنه خاموشیم ما
نامه پیچیده را چون آب خواندن حق ماست
کز سخن فهمان آن لبهای خاموشیم ما
بیتامل چون عرق بر روی خوبان میدویم
چون کمند زلف، گستاخ بر و دوشیم ما
#صائب_تبریزی
╚⊱𝄄ⵂ𝄄⃟𝄄ⵂ༄᳀༄ⵂ𝄄⃟ꠋꠋ𝄄ⵂ⊰╝
.
ای پری غم نیست گر مثل مَنَت دیوانه ایست
هر گلی را بلبلی ، هر شمع را پروانه ایست
جان فدای گوشهی آن چشمِ مخمورانه باد
کز قفای هر نگاهش ناز محبوبانه ایست
بادهای کاین هفت خُم در خود نیابدظرف آن
پیش دست ساقی ما در ته پیمانه ایست
#محتشم_کاشانی
╚⊱𝄄ⵂ𝄄⃟𝄄ⵂ༄᳀༄ⵂ𝄄⃟ꠋꠋ𝄄ⵂ⊰╝
ای پری غم نیست گر مثل مَنَت دیوانه ایست
هر گلی را بلبلی ، هر شمع را پروانه ایست
جان فدای گوشهی آن چشمِ مخمورانه باد
کز قفای هر نگاهش ناز محبوبانه ایست
بادهای کاین هفت خُم در خود نیابدظرف آن
پیش دست ساقی ما در ته پیمانه ایست
#محتشم_کاشانی
╚⊱𝄄ⵂ𝄄⃟𝄄ⵂ༄᳀༄ⵂ𝄄⃟ꠋꠋ𝄄ⵂ⊰╝
.
من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هوشیار است!
نکند اندوهی، سر رسد از پس کوه...
در دل من چیزی است،
مثل یک بیشهی نور،
مثل خواب دم صبح
و چنان بیتابم، که دلم میخواهد
بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه.
دورها آوایی است، که مرا میخواند..
#سهراب_سپهری
╚⊱𝄄ⵂ𝄄⃟𝄄ⵂ༄᳀༄ⵂ𝄄⃟ꠋꠋ𝄄ⵂ⊰╝
من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هوشیار است!
نکند اندوهی، سر رسد از پس کوه...
در دل من چیزی است،
مثل یک بیشهی نور،
مثل خواب دم صبح
و چنان بیتابم، که دلم میخواهد
بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه.
دورها آوایی است، که مرا میخواند..
#سهراب_سپهری
╚⊱𝄄ⵂ𝄄⃟𝄄ⵂ༄᳀༄ⵂ𝄄⃟ꠋꠋ𝄄ⵂ⊰╝
.
همنشین جان من مهر جهان افروز توست
گر ز جان مهر تو برخیزد جهانی گو مباش
یک دم وصلت ز عمر جاودانم خوش تر است
بی وصال دوست عمر جاودانی گو مباش
در هوای گلشن او پر گشا ای مرغ جان
طایر خلد آشیانی خاکدانی گو مباش
#هوشنگ_ابتهاج
╚⊱𝄄ⵂ𝄄⃟𝄄ⵂ༄᳀༄ⵂ𝄄⃟ꠋꠋ𝄄ⵂ⊰╝
همنشین جان من مهر جهان افروز توست
گر ز جان مهر تو برخیزد جهانی گو مباش
یک دم وصلت ز عمر جاودانم خوش تر است
بی وصال دوست عمر جاودانی گو مباش
در هوای گلشن او پر گشا ای مرغ جان
طایر خلد آشیانی خاکدانی گو مباش
#هوشنگ_ابتهاج
╚⊱𝄄ⵂ𝄄⃟𝄄ⵂ༄᳀༄ⵂ𝄄⃟ꠋꠋ𝄄ⵂ⊰╝
.
دلم، دریا به دریا، از تماشای تو می گیرد
دلم دریاست اما از تماشای تو می گیرد
جهان زیباست اما مثل مردابی که با مهتاب
جهان رنگِ تماشا از تماشای تو می گیرد
#فاضلنظری
╚⊱𝄄ⵂ𝄄⃟𝄄ⵂ༄᳀༄ⵂ𝄄⃟ꠋꠋ𝄄ⵂ⊰╝
دلم، دریا به دریا، از تماشای تو می گیرد
دلم دریاست اما از تماشای تو می گیرد
جهان زیباست اما مثل مردابی که با مهتاب
جهان رنگِ تماشا از تماشای تو می گیرد
#فاضلنظری
╚⊱𝄄ⵂ𝄄⃟𝄄ⵂ༄᳀༄ⵂ𝄄⃟ꠋꠋ𝄄ⵂ⊰╝
.
دل من کار تو دارد گل و گلنار تو دارد
چه نکوبخت درختی که بر و بار تو دارد
چه کند چرخ فلک را چه کند عالم شک را
چو بر آن چرخ معانی مهش انوار تو دارد
به خدا حور و فرشته به دو صد نور سرشته
نبرد سر نبرد جان اگر انکار تو دارد
#مولانا
╚⊱𝄄ⵂ𝄄⃟𝄄ⵂ༄᳀༄ⵂ𝄄⃟ꠋꠋ𝄄ⵂ⊰╝
دل من کار تو دارد گل و گلنار تو دارد
چه نکوبخت درختی که بر و بار تو دارد
چه کند چرخ فلک را چه کند عالم شک را
چو بر آن چرخ معانی مهش انوار تو دارد
به خدا حور و فرشته به دو صد نور سرشته
نبرد سر نبرد جان اگر انکار تو دارد
#مولانا
╚⊱𝄄ⵂ𝄄⃟𝄄ⵂ༄᳀༄ⵂ𝄄⃟ꠋꠋ𝄄ⵂ⊰╝
.
خانه دوست کجاست؟
در فلق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت؛
" نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است
و در آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت آبی است "...
#سهراب_سپهری
╚⊱𝄄ⵂ𝄄⃟𝄄ⵂ༄᳀༄ⵂ𝄄⃟ꠋꠋ𝄄ⵂ⊰╝
خانه دوست کجاست؟
در فلق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت؛
" نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است
و در آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت آبی است "...
#سهراب_سپهری
╚⊱𝄄ⵂ𝄄⃟𝄄ⵂ༄᳀༄ⵂ𝄄⃟ꠋꠋ𝄄ⵂ⊰╝
.
تو را کجا بازیابام
تا یک لحظه در صدایات بە خواب روم
تا یک لحظە در بوسەات
با بالهای آتش گرفتە ققنوس لبهایام
خاکسترِ استخوانهای این لحظەام را شعلەور کنم.
چه شد کە برگهای نگاهات فروریخت
و در دستهایات نفسِ سردِ من نشست؟
در اوراقِ خاطراتِ دفترِ پاییز
جای سطری خالی نمییابی
تا فروریختن برگی دیگر را بنویسی.
چە شد برگهای نگاهات فروریخت
و در حفرهی برگهای زردِ سینەام نشست؟
#شیرکو_بیکس
╚⊱𝄄ⵂ𝄄⃟𝄄ⵂ༄᳀༄ⵂ𝄄⃟ꠋꠋ𝄄ⵂ⊰╝
تو را کجا بازیابام
تا یک لحظه در صدایات بە خواب روم
تا یک لحظە در بوسەات
با بالهای آتش گرفتە ققنوس لبهایام
خاکسترِ استخوانهای این لحظەام را شعلەور کنم.
چه شد کە برگهای نگاهات فروریخت
و در دستهایات نفسِ سردِ من نشست؟
در اوراقِ خاطراتِ دفترِ پاییز
جای سطری خالی نمییابی
تا فروریختن برگی دیگر را بنویسی.
چە شد برگهای نگاهات فروریخت
و در حفرهی برگهای زردِ سینەام نشست؟
#شیرکو_بیکس
╚⊱𝄄ⵂ𝄄⃟𝄄ⵂ༄᳀༄ⵂ𝄄⃟ꠋꠋ𝄄ⵂ⊰╝
.
بندهٔ ساقی ما شو تا شَـوی ســلطان ما
جان فدا کن تا شَوی جانان ما، ای جان ما
چشم صورت بین ببند و دیدهٔ معنی گشا
تا ببینی بر سـریر ملک دل، سـلطان ما
همدم جامیم ساقی را حریف سرخوشیم
ذوق اگر داری، طلب کن خدمت رندان ما
#شاه_نعمتالله_ولی
╚⊱𝄄ⵂ𝄄⃟𝄄ⵂ༄᳀༄ⵂ𝄄⃟ꠋꠋ𝄄ⵂ⊰╝
بندهٔ ساقی ما شو تا شَـوی ســلطان ما
جان فدا کن تا شَوی جانان ما، ای جان ما
چشم صورت بین ببند و دیدهٔ معنی گشا
تا ببینی بر سـریر ملک دل، سـلطان ما
همدم جامیم ساقی را حریف سرخوشیم
ذوق اگر داری، طلب کن خدمت رندان ما
#شاه_نعمتالله_ولی
╚⊱𝄄ⵂ𝄄⃟𝄄ⵂ༄᳀༄ⵂ𝄄⃟ꠋꠋ𝄄ⵂ⊰╝
.
بی تو ای جانِ جهان جان و جهانی گو مباش
چون رخ جانانه نتوان دید جانی گو مباش
همنشین جان من مهر جهان افروز توست
گر ز جان مهر تو برخیزد جهانی گو مباش
یک دم وصلت ز عمر جاودانم خوش تر است
بی وصال دوست عمر جاودانی گو مباش
#هوشنگ_ابتهاج
╚⊱𝄄ⵂ𝄄⃟𝄄ⵂ༄᳀༄ⵂ𝄄⃟ꠋꠋ𝄄ⵂ⊰╝
بی تو ای جانِ جهان جان و جهانی گو مباش
چون رخ جانانه نتوان دید جانی گو مباش
همنشین جان من مهر جهان افروز توست
گر ز جان مهر تو برخیزد جهانی گو مباش
یک دم وصلت ز عمر جاودانم خوش تر است
بی وصال دوست عمر جاودانی گو مباش
#هوشنگ_ابتهاج
╚⊱𝄄ⵂ𝄄⃟𝄄ⵂ༄᳀༄ⵂ𝄄⃟ꠋꠋ𝄄ⵂ⊰╝
من درد در رگانم
حسرت در استخوانم
چیزی نظیر آتش در جانم پیچید
سر تا سر وجود مرا گویی چیزی بهم فشرد
تا قطرهای به تفتگی خورشید جوشید
از دو چشمم
از تلخی تمامی دریاها
در اشک ناتوانی خود ساغری زدم
آنان به آفتاب شیفته بودند
زیرا که آفتاب تنهاترین حقیقتشان بود
احساس واقعیتشان بود
با نور و گرمیش مفهوم بیریای رفاقت بود
با تابناکیاش مفهوم بیفریب صداقت بود
ای کاش میتوانستند از آفتاب یاد بگیرند
که بیدریغ باشند
#احمد_شاملو
╚⊱𝄄ⵂ𝄄⃟𝄄ⵂ༄᳀༄ⵂ𝄄⃟ꠋꠋ𝄄ⵂ⊰╝
حسرت در استخوانم
چیزی نظیر آتش در جانم پیچید
سر تا سر وجود مرا گویی چیزی بهم فشرد
تا قطرهای به تفتگی خورشید جوشید
از دو چشمم
از تلخی تمامی دریاها
در اشک ناتوانی خود ساغری زدم
آنان به آفتاب شیفته بودند
زیرا که آفتاب تنهاترین حقیقتشان بود
احساس واقعیتشان بود
با نور و گرمیش مفهوم بیریای رفاقت بود
با تابناکیاش مفهوم بیفریب صداقت بود
ای کاش میتوانستند از آفتاب یاد بگیرند
که بیدریغ باشند
#احمد_شاملو
╚⊱𝄄ⵂ𝄄⃟𝄄ⵂ༄᳀༄ⵂ𝄄⃟ꠋꠋ𝄄ⵂ⊰╝