Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
#لبنان، #سوریه، #فلسطین...به #ایران چه؟!
من ، فریادبرآوردم و چند سال پیش گفتم :
" ما را چه به بد بختی لبنان و فلسطین؟
جایی که #وطن یکسره در آه و فغان است"
دریغا...دریغا.... دریغا
دریغا که گوش شنوایی نبود...و البته مجبور می شنوند که روزی بگویند" ما صدای انقلاب شمارا شنیدیم"... و همه می دانیم که آن روز خیلی دیر است، خیلی....خیلی...
من گاه از تعجب خشکم می زند که آیا #مسئولان امور، #حاکمیت_ونظام ، اصلا چیزی به عنوان "#ملت_ایران" و"#کشورایران" را به رسمیت می شناسند؟؟؟
آیا یادشان هست که می گفتند :" ما #تشنگان_خدمتیم #نه_شیفتگان_قدرت؟!!
آیا یادشان هست که می گفتند (و هم اکنون در #صحیفه_نور، سخنان بنیانگذار این نظام هست )، " مردم ولینعمت ما هستند"!!!
چه شده است که بالاترین آمار حوادث هوایی و #سقوط_هواپیما را ایران تجربه می کند و جان هم میهنان بیگناه منظما در خطر است؟! آیا خزانه خالی است یا درد مردم درد #نظام_حاکم نیست؟
چرا جنایتکاری چون #بشاراسد را باید حمایت کرد و میلیاردها #دلار را در سوریه ریخت تا او بماند اما ملت ما #هوای_پاک نداشته باشد ؟ #دارو نداشته باشد؟ هرروز چندین گروه #کارگر، #مالباخته و ...جلوی مراکز رسمی کشور، #تظاهرات_مسالمت_آمیز داشته باشند که " حقوق و سپرده هایشان" را بخواهند؟
چرا #بحران_آب را بر کشور مسلط کردید؟ چرا #ریزگردهارا نمی توانیدکنترل کنید؟ چرا نرخ #اختلاس ها مانند " #شاتل" از #نرخ_تورم پیشی می گیرد؟
چرا بودجه ی #نهادهای_مذهبی، #دینی، تخیلی و وابسته به مراکز قدرت ، بر جامعه تحمیل می شود؟؟؟؟ آیا براستی #حاکمیت خودرا " #مالک_مردم " می داند یا " #خادم_مردم"؟؟؟!!!!
من به عنوان یک #شهروند، فریاد می زنم که به جای مقابله با " #دختران_انقلاب"، باید با " #زالوهای_انقلاب " مقابله کرد و از خروج #ارز به #فلسطین، #لبنان، #عراق، #سوریه، #یمن، #حزب_الله، #افغانستان، و....و.......جلوگیری نمود.
ما یقینا می دانیم و #تاریخ هم گواهی می دهد که اگر صدای #اعتراض_های_مسالمت_آمیز مردم را نشنوید، مجبور می شوید #فریادانتقامشان را بشنوید..#سرکوب_ها موقتند ...چاره ی کار همراهی با #ملت است و بس.
من یک #شهروندایرانی، غیر وابسته به هیچ نهاد، گروه و دسته بندی های کذایی هستم...نه #دلواپسان را تایید می کنم و نه #اصلاح_طلب_های ساکت و گوشه ی مصلحت خزیده را.... من وظیفه می دانم که به عنوان یک " #شاعرمردمی" فریادم را در شکل های مختلف برآورم و بدون اینکه خودرا " #نماینده_ی_مردم " بدانم، فقط در جایگاه " قطره ای از #اقیانوس فعلا آرام ایران عزیز" فریاد برآورم که:
"شما مالک مردم نیستید"، ما با شما بر اساس #قانون_اساسی پیمان بسته بودیم، و شما هر بند از بندهای قانون اساسی را زیر پا بگذارید، در برابر #خداوند بزرگ و #ملت_ایران مسئولید و باید پاسخگو باشید
#پاینده_ایران، سرافراز ایرانی
#مصطفی_بادکوبه_ای
#فرقه_تبهکار
#ایران_رو_پس_میگیریم
#براندازم
#اعتراضات_سراسری
🔵 @c_b_shahzade
من ، فریادبرآوردم و چند سال پیش گفتم :
" ما را چه به بد بختی لبنان و فلسطین؟
جایی که #وطن یکسره در آه و فغان است"
دریغا...دریغا.... دریغا
دریغا که گوش شنوایی نبود...و البته مجبور می شنوند که روزی بگویند" ما صدای انقلاب شمارا شنیدیم"... و همه می دانیم که آن روز خیلی دیر است، خیلی....خیلی...
من گاه از تعجب خشکم می زند که آیا #مسئولان امور، #حاکمیت_ونظام ، اصلا چیزی به عنوان "#ملت_ایران" و"#کشورایران" را به رسمیت می شناسند؟؟؟
آیا یادشان هست که می گفتند :" ما #تشنگان_خدمتیم #نه_شیفتگان_قدرت؟!!
آیا یادشان هست که می گفتند (و هم اکنون در #صحیفه_نور، سخنان بنیانگذار این نظام هست )، " مردم ولینعمت ما هستند"!!!
چه شده است که بالاترین آمار حوادث هوایی و #سقوط_هواپیما را ایران تجربه می کند و جان هم میهنان بیگناه منظما در خطر است؟! آیا خزانه خالی است یا درد مردم درد #نظام_حاکم نیست؟
چرا جنایتکاری چون #بشاراسد را باید حمایت کرد و میلیاردها #دلار را در سوریه ریخت تا او بماند اما ملت ما #هوای_پاک نداشته باشد ؟ #دارو نداشته باشد؟ هرروز چندین گروه #کارگر، #مالباخته و ...جلوی مراکز رسمی کشور، #تظاهرات_مسالمت_آمیز داشته باشند که " حقوق و سپرده هایشان" را بخواهند؟
چرا #بحران_آب را بر کشور مسلط کردید؟ چرا #ریزگردهارا نمی توانیدکنترل کنید؟ چرا نرخ #اختلاس ها مانند " #شاتل" از #نرخ_تورم پیشی می گیرد؟
چرا بودجه ی #نهادهای_مذهبی، #دینی، تخیلی و وابسته به مراکز قدرت ، بر جامعه تحمیل می شود؟؟؟؟ آیا براستی #حاکمیت خودرا " #مالک_مردم " می داند یا " #خادم_مردم"؟؟؟!!!!
من به عنوان یک #شهروند، فریاد می زنم که به جای مقابله با " #دختران_انقلاب"، باید با " #زالوهای_انقلاب " مقابله کرد و از خروج #ارز به #فلسطین، #لبنان، #عراق، #سوریه، #یمن، #حزب_الله، #افغانستان، و....و.......جلوگیری نمود.
ما یقینا می دانیم و #تاریخ هم گواهی می دهد که اگر صدای #اعتراض_های_مسالمت_آمیز مردم را نشنوید، مجبور می شوید #فریادانتقامشان را بشنوید..#سرکوب_ها موقتند ...چاره ی کار همراهی با #ملت است و بس.
من یک #شهروندایرانی، غیر وابسته به هیچ نهاد، گروه و دسته بندی های کذایی هستم...نه #دلواپسان را تایید می کنم و نه #اصلاح_طلب_های ساکت و گوشه ی مصلحت خزیده را.... من وظیفه می دانم که به عنوان یک " #شاعرمردمی" فریادم را در شکل های مختلف برآورم و بدون اینکه خودرا " #نماینده_ی_مردم " بدانم، فقط در جایگاه " قطره ای از #اقیانوس فعلا آرام ایران عزیز" فریاد برآورم که:
"شما مالک مردم نیستید"، ما با شما بر اساس #قانون_اساسی پیمان بسته بودیم، و شما هر بند از بندهای قانون اساسی را زیر پا بگذارید، در برابر #خداوند بزرگ و #ملت_ایران مسئولید و باید پاسخگو باشید
#پاینده_ایران، سرافراز ایرانی
#مصطفی_بادکوبه_ای
#فرقه_تبهکار
#ایران_رو_پس_میگیریم
#براندازم
#اعتراضات_سراسری
🔵 @c_b_shahzade
کمپین بازگشت شاهزاده
احمد : شما باز فكر نكرده جواب داديد. اگر فكر كرده بوديد اين حرفها را نميزديد. مردم هميشه بدند و دين بايد جلو بديهاي آنها را بگيرد. هزاروسيصدوهفتاد و چند سال پيش كه پيغمبر اسلام در مكه قيام كرد ، مردم عربستان بياندازه بد بودند. دينشان بتپرستي بود كه مجسمههايي…
#حاجیهای_انباردار چه #دینی دارند؟
(قسمت سوم)
این سخنها را كه احمد میگوید آن سه تن گوش میدهند و چون حرفهایش تمام میشود همانطور خاموش نشسته بفكر فرومیروند. پس از زمانی علی سر برداشته میگوید :
... : اگر حرفهای آقای كسروی همهاش اینطور باشد بسیار خوبست. ما اینها را نمیدانستیم. راستی حرفهای ملاها بسیار پوچست.
احمد : حرفهای آقای كسروی همهاش اینطور است و از اینها عالیتر است.
جعفر (با خشم) : اینها كه چیزی نیست. علمای ما كی گفتهاند : مردم بروید انبارداری كنید ، گرانفروشی كنید؟!. مردم خودشان بدند دیگر!
علی : چرا حرف را میپیچانی جعفر؟!.. چرا لج میكنی؟!. مگر گوش نمیدادی چه میگفت؟!.. مگر حرفش را نفهمیدی؟!.. میگفت ملاها كه میگویند : «هر كس بامام حسین گریه كند تمام گناهان او بخشیده خواهد شد» این معنایش آنست كه هیچ كسی از گناه نترسد ، هرچه دلش خواست بكند و در آخر یكدفعه بامام حسین گریه كند و خود را پاك گرداند. همین حرف كافیست كه مردم خود را آزاد دانند و از هیچ كار بدی باك نكنند. در تبریز مثلی هست میگویند : «دلیه پیل ویر الینه بیل ویر».
پدر من در بچگی بمكتب رفته بود. گاهی از حكایتهای آن برای ما نقل میكرد. میگفت : آخوندی كه ما داشتیم چایی شیرین را بسیار دوست میداشت. شاگردها آن را فهمیده بودند. هر وقت كه یكی درسش حاضر نبود یا گناه دیگری داشت میرفت و بقهوهچی میسپرد كه برای او یك استكان چایی شیرین بیاورد. آخوند بخاطر آن یك استكان چایی از گناه او میگذشت. اینبود شاگردها بدرس اعتنا نداشتند ، از شرارت و شیطانی نمیترسیدند. بیشتر وقت را با بازیچه بسر میبردند. كمكم كار بآنجا رسیده بود كه آخوند را دست میانداختند و بریشش میخندیدند.
اینجا هم آنطوری شده. ملاها با این حرفهای خود دستگاه خدا را خوار و بیاعتبار ساختهاند كه هیچ كس اعتنا نمیكند. هر كس هر گناهی كه خواست میكند و هر چند سال یك بار بكربلا رفته خود را از گناه شسته میگرداند.
احمد : آقای علی بسیار خشنودم كه حرفهای مرا باین زودی و باین خوبی فهمیدی. چه خوبست آن مثلی كه زدی! آری اینها دستگاه خدا را از دستگاه آن آخوند مكتبی پستتر و خوارتر گردانیدهاند. این حرفهای مذهب شیعه ، گیرش در جای دیگر است. گیرش در آنجاست كه اگر این حرفها راستست و باین آسانی میتوان گناههای خود را شست پس چرا پیغمبر اسلام اینها را نمیگفت؟!.. پس چرا بمردم آن سختگیریها را میكرد و آنها را از غضب خدا و از آتش جهنم میترسانید؟!.. پس چرا میگفت : هر كس هر كار بدی كه كند اگرچه بسنگینی یك ذره باشد كیفر آن را خواهد دید؟!.. اصحاب پیغمبر از ترس خدا شبها خوابشان نمیبرد. و اگر این حرفها راست نیست و خدا باین آسانی از گناهها نخواهد گذشت پس این ملاها چه میگویند؟!.. چرا بیجهت مردم را بگناه تشویق میكنند؟!..
دیشب دیدید روضهخوان چه حرفها میزد. چون میزبان ما حاجیآقا ، از زیارت آمده روضهخوان بخاطر او دروغهای عجیب و غریبی بقصار میكشید. شنیدید كه میگفت : ملائكه به پیشواز زوار میآیند ، حوریها خاك پای او را برداشته بجای سرمه بچشمهای خود میكشند ، زوار وقتی كه از حرم خارج میشود مثل كودكیست كه تازه از مادر زاییده شده ، از گناه بكلی پاكست. مردك خجالت نمیكشید و میگفت : «هر زواری كه زیارت خود را بانجام رسانیده اگر در خود گناهی فرض كند در صحت نسب خود شک كند». شاید خیلیها معنی این سخن را نفهمیدند. مردك میگوید : اگر كسی باین دروغهایی كه ما میگوییم اعتقاد نكند نسبش صحیح نیست ، یعنی ولدالزناست ـ ببینید بیحیایی را بكجا رساندهاند!.
وقتی كه او این حرفها را میزد من زیرچشمی نگاه میكردم ، دیدم حاجیآقا گردن میكشد و بخود میبالد. در حالی كه شما میدانید كه او این پولها را از كجا آورده است.
( ادامه دارد)
لینک قسمت اول⬇️
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/63188
لینک قسمت دوم⬇️
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/63230
(قسمت سوم)
این سخنها را كه احمد میگوید آن سه تن گوش میدهند و چون حرفهایش تمام میشود همانطور خاموش نشسته بفكر فرومیروند. پس از زمانی علی سر برداشته میگوید :
... : اگر حرفهای آقای كسروی همهاش اینطور باشد بسیار خوبست. ما اینها را نمیدانستیم. راستی حرفهای ملاها بسیار پوچست.
احمد : حرفهای آقای كسروی همهاش اینطور است و از اینها عالیتر است.
جعفر (با خشم) : اینها كه چیزی نیست. علمای ما كی گفتهاند : مردم بروید انبارداری كنید ، گرانفروشی كنید؟!. مردم خودشان بدند دیگر!
علی : چرا حرف را میپیچانی جعفر؟!.. چرا لج میكنی؟!. مگر گوش نمیدادی چه میگفت؟!.. مگر حرفش را نفهمیدی؟!.. میگفت ملاها كه میگویند : «هر كس بامام حسین گریه كند تمام گناهان او بخشیده خواهد شد» این معنایش آنست كه هیچ كسی از گناه نترسد ، هرچه دلش خواست بكند و در آخر یكدفعه بامام حسین گریه كند و خود را پاك گرداند. همین حرف كافیست كه مردم خود را آزاد دانند و از هیچ كار بدی باك نكنند. در تبریز مثلی هست میگویند : «دلیه پیل ویر الینه بیل ویر».
پدر من در بچگی بمكتب رفته بود. گاهی از حكایتهای آن برای ما نقل میكرد. میگفت : آخوندی كه ما داشتیم چایی شیرین را بسیار دوست میداشت. شاگردها آن را فهمیده بودند. هر وقت كه یكی درسش حاضر نبود یا گناه دیگری داشت میرفت و بقهوهچی میسپرد كه برای او یك استكان چایی شیرین بیاورد. آخوند بخاطر آن یك استكان چایی از گناه او میگذشت. اینبود شاگردها بدرس اعتنا نداشتند ، از شرارت و شیطانی نمیترسیدند. بیشتر وقت را با بازیچه بسر میبردند. كمكم كار بآنجا رسیده بود كه آخوند را دست میانداختند و بریشش میخندیدند.
اینجا هم آنطوری شده. ملاها با این حرفهای خود دستگاه خدا را خوار و بیاعتبار ساختهاند كه هیچ كس اعتنا نمیكند. هر كس هر گناهی كه خواست میكند و هر چند سال یك بار بكربلا رفته خود را از گناه شسته میگرداند.
احمد : آقای علی بسیار خشنودم كه حرفهای مرا باین زودی و باین خوبی فهمیدی. چه خوبست آن مثلی كه زدی! آری اینها دستگاه خدا را از دستگاه آن آخوند مكتبی پستتر و خوارتر گردانیدهاند. این حرفهای مذهب شیعه ، گیرش در جای دیگر است. گیرش در آنجاست كه اگر این حرفها راستست و باین آسانی میتوان گناههای خود را شست پس چرا پیغمبر اسلام اینها را نمیگفت؟!.. پس چرا بمردم آن سختگیریها را میكرد و آنها را از غضب خدا و از آتش جهنم میترسانید؟!.. پس چرا میگفت : هر كس هر كار بدی كه كند اگرچه بسنگینی یك ذره باشد كیفر آن را خواهد دید؟!.. اصحاب پیغمبر از ترس خدا شبها خوابشان نمیبرد. و اگر این حرفها راست نیست و خدا باین آسانی از گناهها نخواهد گذشت پس این ملاها چه میگویند؟!.. چرا بیجهت مردم را بگناه تشویق میكنند؟!..
دیشب دیدید روضهخوان چه حرفها میزد. چون میزبان ما حاجیآقا ، از زیارت آمده روضهخوان بخاطر او دروغهای عجیب و غریبی بقصار میكشید. شنیدید كه میگفت : ملائكه به پیشواز زوار میآیند ، حوریها خاك پای او را برداشته بجای سرمه بچشمهای خود میكشند ، زوار وقتی كه از حرم خارج میشود مثل كودكیست كه تازه از مادر زاییده شده ، از گناه بكلی پاكست. مردك خجالت نمیكشید و میگفت : «هر زواری كه زیارت خود را بانجام رسانیده اگر در خود گناهی فرض كند در صحت نسب خود شک كند». شاید خیلیها معنی این سخن را نفهمیدند. مردك میگوید : اگر كسی باین دروغهایی كه ما میگوییم اعتقاد نكند نسبش صحیح نیست ، یعنی ولدالزناست ـ ببینید بیحیایی را بكجا رساندهاند!.
وقتی كه او این حرفها را میزد من زیرچشمی نگاه میكردم ، دیدم حاجیآقا گردن میكشد و بخود میبالد. در حالی كه شما میدانید كه او این پولها را از كجا آورده است.
( ادامه دارد)
لینک قسمت اول⬇️
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/63188
لینک قسمت دوم⬇️
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/63230