#مجموعه_برادران_کین
#جلد_سوم
#زمان_زیادی_در_انتظار_تقدیر
#نویسنده_مگان_کوئین
ژانر:#کمدی #رمانس #بزرگسال
#تعداد_صفحات:1270 قیمت:#50تومان
برداشتی طنزآمیز از یک کمدی رمانتیک کلاسیک، «عروسی بهترین دوست من.» این دو دوست صمیمی، با صدای بلند، خندهدار و پر از جذابیت، به صفحات کتاب گرما میبخشند در حالی که ثابت میکنند عشق واقعی ممکن است درست روبروی شما باشد. نه در جایی دور دست.
آیا تا به حال در مورد «مرد در رکاب» شنیدید؟
بله، #مادرفولادزره آینده دوست صمیمی من هم نشنیده. اوه ببخشید منظورم مادرشوهرش بود و این اصطلاح رو هم ننهشوهر عزیز که عروس هر چی میخواد، گیرش میاد نشنیده.
با برنامهریزی عروسی در حال انجام و یک جدول زمانی فشرده، بهترین دوستم، #لیا، من رو به خدمت گرفت تا بهش کمک کنم تا با هیولا خروشان که خانم بیوره، مبارزه کنه. من اصلاً و ابدا نمیترسم، چالش رو بهعنوان مرد در #رکابش- با اسم مستعار، مرد ساقدوش- میپذیرم تا اوضاع رو به دست خودم بگیرم.
تنها مشکل اینه که هر ثانیه که به عروسی نزدیک میشیم، بهترین دوستم رو از دید دیگهای میبینم.
اون همیشه در نظرم زیبا بوده، اما حالا... میبینم که بدجور تشنه لمسش به شکل و نوع دیگهای هستم. دستم یک دقیقه بیشتر مکث میکنه. و وقتی که اون ناراحته؟ بهش اجازه میدم توی #تخت من بخوابه.
و قبل از اینکه بفهمم چه اتفاق کوفتی داره میافته، موقعیتی که توش هستم مثل یک تُن آجر بهم برخورد میکنه. من عاشق بهترین دوستم هستم. نه فقط عاشق، بلکه شیفتهاش هستم.
هیچ کس باهاش قابل قیاس نیست و به نظر میاد هیچ چیز منو از درک این موضوع منحرف نمیکنه.
نه دختری که سعی میکنم باهاش قرار بذارم، در حالی که به برنامهریزی عروسی لیا کمک میکنم.
نه نامزد عصبانی لیا که فکر میکنه من زیادی بهش نزدیک شدم.
و نه مهلت قریب الوقوع عروسیاش که داره سر میرسه.
یعنی فقط یک راه چاره برای من باقی مونده تا به لیا ثابت کنم من کسی هستم که اون باید باهاش بقیه عمرش باشه نه اون بیخاصیت. اما با فشار نامزدیاش، استرس ناشی از مادرشوهرش، و اعصابی که از من تحلیل میبره، ادعای لیا خیلی سختتر از چیزی که میخوام اعتراف کنم هستش.
یه دعای کوچولو برام بخون ...
#توجهتوجه❌❌❌
این نسخه کامل و بدونسانسور میباشد. هیچگونه حذفیاتی ندارد.
📌در صورت خواستن رمان @Foroosh_87 به این آیدی پیام بدید.
#جلد_سوم
#زمان_زیادی_در_انتظار_تقدیر
#نویسنده_مگان_کوئین
ژانر:#کمدی #رمانس #بزرگسال
#تعداد_صفحات:1270 قیمت:#50تومان
برداشتی طنزآمیز از یک کمدی رمانتیک کلاسیک، «عروسی بهترین دوست من.» این دو دوست صمیمی، با صدای بلند، خندهدار و پر از جذابیت، به صفحات کتاب گرما میبخشند در حالی که ثابت میکنند عشق واقعی ممکن است درست روبروی شما باشد. نه در جایی دور دست.
آیا تا به حال در مورد «مرد در رکاب» شنیدید؟
بله، #مادرفولادزره آینده دوست صمیمی من هم نشنیده. اوه ببخشید منظورم مادرشوهرش بود و این اصطلاح رو هم ننهشوهر عزیز که عروس هر چی میخواد، گیرش میاد نشنیده.
با برنامهریزی عروسی در حال انجام و یک جدول زمانی فشرده، بهترین دوستم، #لیا، من رو به خدمت گرفت تا بهش کمک کنم تا با هیولا خروشان که خانم بیوره، مبارزه کنه. من اصلاً و ابدا نمیترسم، چالش رو بهعنوان مرد در #رکابش- با اسم مستعار، مرد ساقدوش- میپذیرم تا اوضاع رو به دست خودم بگیرم.
تنها مشکل اینه که هر ثانیه که به عروسی نزدیک میشیم، بهترین دوستم رو از دید دیگهای میبینم.
اون همیشه در نظرم زیبا بوده، اما حالا... میبینم که بدجور تشنه لمسش به شکل و نوع دیگهای هستم. دستم یک دقیقه بیشتر مکث میکنه. و وقتی که اون ناراحته؟ بهش اجازه میدم توی #تخت من بخوابه.
و قبل از اینکه بفهمم چه اتفاق کوفتی داره میافته، موقعیتی که توش هستم مثل یک تُن آجر بهم برخورد میکنه. من عاشق بهترین دوستم هستم. نه فقط عاشق، بلکه شیفتهاش هستم.
هیچ کس باهاش قابل قیاس نیست و به نظر میاد هیچ چیز منو از درک این موضوع منحرف نمیکنه.
نه دختری که سعی میکنم باهاش قرار بذارم، در حالی که به برنامهریزی عروسی لیا کمک میکنم.
نه نامزد عصبانی لیا که فکر میکنه من زیادی بهش نزدیک شدم.
و نه مهلت قریب الوقوع عروسیاش که داره سر میرسه.
یعنی فقط یک راه چاره برای من باقی مونده تا به لیا ثابت کنم من کسی هستم که اون باید باهاش بقیه عمرش باشه نه اون بیخاصیت. اما با فشار نامزدیاش، استرس ناشی از مادرشوهرش، و اعصابی که از من تحلیل میبره، ادعای لیا خیلی سختتر از چیزی که میخوام اعتراف کنم هستش.
یه دعای کوچولو برام بخون ...
#توجهتوجه❌❌❌
این نسخه کامل و بدونسانسور میباشد. هیچگونه حذفیاتی ندارد.
📌در صورت خواستن رمان @Foroosh_87 به این آیدی پیام بدید.