کانال رسمی هزار باده فرهنگ
594 subscribers
3.46K photos
491 videos
80 files
2.77K links
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقه‌مندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهش‌های شما هستیم.

ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
Download Telegram
.
به‌پاس بزرگ‌داشت عطار نیشابوری

شیخ فرید‌الدین عطار نیشابوری، یکی از بزرگ‌ترین پیرانِ هستی‌شناسی ایران است. هستی‌شناس بزرگ خراسانی در دامان شهری بالید و پرورش یافت، که درآن روزگار از بزرگ‌ترین پایگاه‌های پرورش خرد و آگاهی و برخورد اندیشه‌های گران‌دانشی بود... 👇
متن کامل یادداشت و مقاله‌ی مستوفا و ارزشمند استاد
#مهدی_رحمانی_قوچانی را در سه صفحه‌ی زیر مطالعه نمایید....👇

🔷بیست‌وپنجم فروردین؛ روز ملی عطار و روز بزرگ‌داشت عطار نیشابوری را خجسته‌باد عرض می‌کنیم...

استفاده از یادداشتها و مقالات کانال باغ خبوشان «هزار باده‌ی فرهنگ» با ذکر منبع بلامانع خواهد بود.


https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh

#فصلنامه
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. به‌پاس بزرگ‌داشت عطار نیشابوری شیخ فرید‌الدین عطار نیشابوری، یکی از بزرگ‌ترین پیرانِ هستی‌شناسی ایران است. هستی‌شناس بزرگ خراسانی در دامان شهری بالید و پرورش یافت، که درآن روزگار از بزرگ‌ترین پایگاه‌های پرورش خرد و آگاهی و برخورد اندیشه‌های گران‌دانشی بود...…
.
آفرین جان آفرینِ پاک را

به‌پاس بزرگ‌داشت عطار نیشابوری

شیخ فرید‌الدین عطار نیشابوری، یکی از بزرگ‌ترین پیرانِ هستی‌شناسی ایران است. هستی‌شناس بزرگ خراسانی در دامان شهری بالید و پرورش یافت، که درآن روزگار از بزرگ‌ترین پایگاه‌های پرورش خرد و آگاهی و برخورد اندیشه‌های گران‌دانشی بود. خدا‌شناسی او بر‌بنیاد فرهنگِ کهنِ هند و ایرانی، برپایه‌ی نور، راستی، و پاکی (اشراقی و تنزیهی) است. عطار هم‌چون اندیش‌مندان و خردورزان‌ فرزانِ خسروانی «خدا را در همین عالم، بلکه عین جهان می‌شمرد.» او باورمند بود، که جان (روح) بخش و بهره‌ای خدایی است، و هرکس که داناتر است، بهره‌‌ی خدایی در او بیش‌تر است. شیخِ بزرگ در دامانِ چنین اندیشه‌‌هایی‌ پرورش‌ یافت، و توان‌مند شد، که باید آن‌ را «تسوف خراسانی» نامید. راه خرمی که بنیادش بر کناره‌جویی از پیورزی (تعصب) و آزاد‌اندیشی، خرد و مهرورزی بود. بزرگ‌ترین ویژگی‌های تسوف خراسانی: بردباری، آسان‌گیری، دوری‌جستن از پیورزی، درست‌اندیشی، آزاد‌منشی و وارستگی است، که نهادکی (میراثی) سپند از فرهنگِ پهلوانی ایرانِ کهن است. به ‌گفت استاد فروزانفر: عطار نه مرد زمانِ خود و نه مرد زمان ما، بلکه مرد جهانِ آینده است. در بازگفت‌های ایرانی آمده‌است، که هماره در‌های خانقاه‌های پیران خراسانی بر روی پیروان همه‌ی ادیان و حتا انکار کنندگان خدایی بازبود. و پیر خانقاه با همه به‌گونه‌‌ای یک‌سان و دور از هر تنگ‌نگری و بر‌کنار از هر پیورزی رفتار می‌کرد. روشن‌ترین‌‌گواه‌ِ این ویژگی بزرگ را در سخنِ ابوالحسن خرقانی می‌توان یافت: «هرکه دراین خانه درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید.» آبشخور و سرشت اندیشه‌های این پیرانِ خورشیدی پیوسته به فرهنگِ دیر‌پای خراسانِ بزرگ، این دروازه‌ی زرینِ فرهنگ ناب و نژاده‌ی ایرانی است. در این فرهنگ سپند است که آدمی برای رسیدن به گامه‌ی شناختِ هستی و پسین‌تر خداوند، باید گامه‌های بلندِ پاک‌اندیشی و درست‌اندیشی را درنوردد. و با یاری «خرتو» که نیروی شناخت خداوندست از افتادن در بند وابستگی‌ها و تنگنا‌های بیهوده بپرهیزد و پرده‌های نا‌آگاهی و نادانی را با نیروی خرتو از هم بگسلاند: «ای اهورا، معرفت کاملِ خویش را که از خرتوست، به‌ما ارزانی دار» چرا که خرتو سبب کنندگی و کنایی خداوند است. به ‌این شوند است که دیو پیورزی و کوتاه‌نگری را بر چنین باشنده‌ای که دارای چشم بصیرت است، دستی نیست. او با برخورداری از خرتو که به او توانایی کارهای شگفت و شناخت درست را بخشیده، هرگز در دام لاف‌زن‌های تنگ‌نگر نمی‌افتد، آسوده و رها، برهمه مردمانِ گیتی از هر رنگ و جنس و اندیشه و باوری، یک‌‌سان مهر می‌ورزد. عطار با چنان پیشینه‌ی اندیشگانی درخشان و سترگی است، که سخنش از گونه‌ای دیگر است. او با یاری جستن از فرهنگ آنسری خراسان بزرگ، نگرش و دریافتِ ویژه‌ای از هستی و آفرینش و چیستی آدمی دارد. او درسخنی شگفت و شگرف، بهشتی را که آرزو و کامه‌ی انسان‌های برون‌نگر و بسنده‌گر است، به هیچ می‌گیرد. ‌بهشت در نگاهِ پیر نیشابوری، دام و رنگی بیش نیست، که آدمی را از گامه‌های شناخت و شناسایی باز می‌دارد. عطار باورمند است که‌ آدمی شگفت آفرینش است. آفریده‌ای که خداوند او را از فره‌ی خویش آفریده‌است. باشنده‌ای که خداوند با بخشیدنِ جانِ آگاه و خرد نورانی، او را در گستره‌ی جهانِ هستی جانشینِ خویش قرار داده‌است. و با آفرینش او هنر آفرینندگی‌اش را بی‌کم و کاست آشکار کرده‌، و جهانش را با حضور انسان آراسته گردانیده‌است. باشنده‌ای این چنین در باز‌گفت‌های کهن ایرانی «جانِ تنومند» خوانده شده، و دلش جای‌گاه فرود سخن سپید و درخشان و به سخنی «کلام متبارک» است. به‌ گفت شیخ محمود شبستری، این همان باشنده‌ای است که با آفرینش شگفتش، آرایش و سامان‌هستی را دگرگون ساخته است:

به شهرستان نیکویی علم زد
همه ترتیبِ عالم را به‌هم زد

۱ از
۳
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. به‌پاس بزرگ‌داشت عطار نیشابوری شیخ فرید‌الدین عطار نیشابوری، یکی از بزرگ‌ترین پیرانِ هستی‌شناسی ایران است. هستی‌شناس بزرگ خراسانی در دامان شهری بالید و پرورش یافت، که درآن روزگار از بزرگ‌ترین پایگاه‌های پرورش خرد و آگاهی و برخورد اندیشه‌های گران‌دانشی بود...…
.
عطار چنین باشنده‌ی فره‌مندی را با دو ویژگی باز می‌شناساند. او در آمیزه‌‌ی گران و ژرف «دردِ دین» اندیشه را به باوری بس کهن در گاهانِ سپند رهنمون می‌‌گرداند. دین در گاهانِ سپند به‌گونه‌ی «دئنا» آمده‌است. دئنا در گاهان گزیده (لب) و حقیقت آدمی است، که وسیله‌ی نگریستن به زیبایی و شکوه خداوندی و ابزار دریافتِ راستی‌هاست. نیرویی است که به آدمی شناخت، بزرگ‌منشی، وجدانِ بیدار، گزینش هوشمندانه، نیک‌اندیشی و فره‌مندی می‌بخشد. واژه‌ی «درد» در اندیشه‌های هستی‌شناسانِ ایرانی به‌چمِ آگاهی و دانایی است. در زبانزد‌های هستی‌شناسانه «حالتی را گویند که از دلبر به‌ناگاه در آینده روی دهد و دوستدار توانایی کشیدن آن بار را ندارد» دهشی است از سوی دوست به آدمی، که «پدید آمدن آن شوند بسیاری پرداختن و توجه به عاشق گردد» و در نهایت «عشق الهی را گویند» که تنها در سرشت آدمی نهاده شده‌است:

قدسیان را عشق هست و درد نیست
درد را جز آدمی در‌خورد نیست


به‌ باورِ عطار، خداوند سرشتِ آدمی را با فروزه‌های آگاهی و دانایی سرشته است، و جانِ (روح ) آدمی را از جانِ نابِ خویش هستی بخشیده‌است. در داستان آفرینشِ آدم در نامه‌ی مرغان از زبانِ ابلیس به‌روشنی از گوهر و چیستی انسان سخن می‌گوید:

من همی دانم که آدم خاک نیست
سَر دهم تا سِر ببینم، باک نیست


خداوند به‌این شوند از «گنجِ گرانش» خواستارِ دردِ دین (خرد، دانایی، گزینش درست، بزرگ‌منشی و آگاهی ناب) است. در نامه‌ی ورجاوند ایران، پیر دل‌آگاه توس، انسانی را که جانش از خرد آکنده ‌است، همان گنج‌ِ خداوندی می‌داند، که فروزه‌های خدایی در چکیده‌ی جانِ انسانی (دل) گرد آمده‌اند. فروزه‌هایی که به‌ شوندِ گران بهایی و ارزش‌مندی، دانای توس به زیبایی و رسایی به زر و خواسته گزارش کرده‌است:

دلی کز خرد گردد آراسته
چو گنجی بُود پُر زر و خواسته


«دقیقی» بربنیادِ باز‌گفت‌های کهن، انسانی را که به خرد و پسین‌تر به شناختِ راه و روش و دادِ خدایی آراسته شده‌است، به درختی همانند می‌کند که همه‌ی هستی و بارِ او خرد و نیک‌اندیشی است. به باورِ ستوارِ هستی‌شناسان ایرانی چنین باشنده‌ای به زینه‌‌ی هستی در هستی (بقا در بقا) رسیده و فروزه‌ی امردادی را از آنِ خویش نموده و هماره زنده‌ی جاوید است:

همه برگ او پند و بارش خرد
کسی کز خرد بَر خورد، کی مِرَد

۲ از
۳
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. به‌پاس بزرگ‌داشت عطار نیشابوری شیخ فرید‌الدین عطار نیشابوری، یکی از بزرگ‌ترین پیرانِ هستی‌شناسی ایران است. هستی‌شناس بزرگ خراسانی در دامان شهری بالید و پرورش یافت، که درآن روزگار از بزرگ‌ترین پایگاه‌های پرورش خرد و آگاهی و برخورد اندیشه‌های گران‌دانشی بود...…
.
در سخنِ باورمندانه‌ی عطار، چون آدمی زینه‌های دشوار دریافت و شناخت را درنوردید به گامه‌ی یگانگی (اتحاد) می‌رسد. زینه‌ای که دیدگانش را به نور یک‌دلی و یک‌رنگی روشن و بینا می‌کند. در نامه‌ی مرغانش (منطق‌الطیر) به زیبایی اندیشه‌ی یکی شدن و یگانگی آدمی را با آفریدگار، که اندیشه‌ای ایرانی و اشراقی است، به تصویر می‌‌کشد. هنگامی که چاوشِ درگاه بزرگی و ارجمندی (عزت)، پرده‌های پیش‌روی آینه را به ‌یک سو می‌زند، در برابر دید‌گانِ سی تا مرغ راه نوردیده، «سیمرغ» پدیدار می‌شود:

هم ز عکسِ روی سی‌ مرغ جهان
چهره‌ی «سیمرغ» دیدند آن زمان

در تحیر جمله سرگردان شدند
می‌ندانستند، این یا آن شدند


چرا که به‌گفتِ باورمندِ نجم رازی «خلاصه‌ی نفس انسان دل است، و دل آیینه است، و هر دو جهان غلافِ آن آینه. و ظهور جملگی صفاتِ جمال و جلالِ حضرتِ الوهیت به‌ واسطه‌ی این آیینه. چون نفسِ انسانی که مستعدِ آینگی است، تربیت یابد و به کمالِ خود رسد، جملگی صفات حق در خود مشاهده کند.»
چون باشنده‌ای به چنین ویژگی‌ها آراسته شد، و خواست واراده‌ی خداوندی را برآورده ساخت، دیگر به رنگ و بوی و بند بهشتی بسنده نمی‌کند، و بهشتی بس فراتر از آن را می‌جوید. بهشتی که به گفتِ پیران خورشیدی و اشراق‌گرای این سرزمین «ادراکِ لطیف» از خداوند و هستی ایزدی است:

ما ز آدم دردِ دین می‌خواستیم
پس جهانی را بدو آراستیم

چون‌که مردِ درد آمد در سرشت
پاک شد از رنگ و از بوی بهشت


#مهدی_رحمانی_قوچانی
۲۱/ ۱/ ۱۴۰۳ خورشیدی

۳ از
۳
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh

#فصلنامه
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan
.
🔺 جعفریان، استاد دانشگاه: ‌‏دایره مشورت در مسأله حجاب را وسیع تر کنید/ اجازه ندهید یک دایره محدود که نتیجه خالص سازی هاست، در این باره تصمیم بگیرد

🔹رسول جعفریان، استاد دانشگاه نوشت: ‌‏دایره مشورت در مسأله حجاب و برخورد باآن را به دلیل اهمیت و پیامدهای آن وسیع تر کنید: از مراجع تقلید، علمای بی طرف بلاد، و نخبگان علاقه مند به سرنوشت ایران، مشورت بگیرید. اجازه ندهید یک دایره محدود که نتیجه خالص سازی هاست، در این باره تصمیم بگیرد. عوارض آن دامن همه را خواهد گرفت.


https://t.me/SharghDaily/94064

https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh

#فصلنامه
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan
.
برنامه‌ای برای مطالعۀ آثار
#سعدی

#ایرج_شهبازی

اول اردیبهشت‌ماه، روزِ بزرگداشتِ شیخ اجل، سعدیِ شیرین‌سخن است. این مناسبتِ نیکو را به همۀ دوستان عزیزم تبریک می‌گویم. سعدی، در کنارِ فردوسی، خیام، مولانا و حافظ، یکی از ارکان زبان و ادبیات فارسی است.

بی‌تردید سعدی از اندک کسانی است که به عمقِ پیچیدگی‌ها و ظرافت‌های زبان فارسی نفوذ کرده و شناختی عمیق و راستین از سازوکار و ساختار این گنجینۀ بس ارزشمند داشته است. گواه این ادعا، استفادۀ هنرمندانه و کم‌نظیر او از امکانات زبان فارسی و به جای نهادن آثارِ سحرانگیز و حیرت‌آور در این زبانِ شکرین است. سعدی در گونه های مختلف ادبیات فارسی مهارت بی‌مانند و چیرگی فوق‌العاده‌ای از خود نشان داده و هنوز هم در بسیاری از عرصه‌ها، یکه‌تازی بی‌رقیب و تک‌سواری بی‌همآورد است.

سعدی نه تنها از نظرِ زبان و بلاغت در اوجِ خلاقیتِ هنری است، بلکه از حیثِ اندیشه نیز یکی از پیامبرانِ شعر فارسی به شمار می‌آید و فرزانگی و فرهیختگیِ او به شدت موردِ نیازِ جامعۀ ماست؛ ازاین‌رو بسیار شایسته است که هر ایرانیِ فرهنگ‌دوستی همۀ آثارِ سعدی را به دقتِ تمام مطالعه کند و حد اقل هر ده سال یک بار، از نو به مطالعۀ دقیقِ آنها بپردازد. سعدی از کسانی است که نمی‌توان یک بار برای همیشه، آثار او را خواند و تا پایانِ عمر از آنها بی‌نیاز بود.

به نظر می‌رسد که این از ویژگی‌های ذاتی همۀ شاهکارهای بشری است که باید پیوسته به آنها مراجعه کرد و در آنها به تأمل پرداخت. آثار سعدی نیز، متناسب با دانش و تجربۀ شخص در طول زندگی، لایه‌ها و ابعادِ جدیدی از خود را بر ملا می‌سازند و نکاتِ جدیدی را بر او آشکار می‌کنند.

از همۀ دوستان عزیزی که تا کنون نتوانسته‌اند آثار سعدی را به طور کامل مطالعه کنند، درخواست می‌کنم از امروز با خود پیمان ببندند که از همین امروز، یک برنامۀ منظم و مرتب برای مطالعۀ آثارِ دل‌انگیزِ سعدی در نظر بگیرند و روزی یک ساعت از وقتِ خود را برای این کار مهم اختصاص بدهند. برای چنین کسانی، من پیشنهاد می‌کنم به این روش برنامه‌ریزی کنند:

۱) مطالعۀ دقیق «بوستان سعدی» از روی نسخۀ استاد غلامحسین یوسفی. حتماً مقدمه و تعلیقاتِ استاد یوسفی را با دقت تمام مطالعه بفرمایید. بوستان یک مثنوی اخلاقی و تربیتی است، در چهار هزار بیت که حقیقتاً گنجینه‌ای از معرفت و حکمت است، در زیباترین و شیواترین زبان. زبان بوستان سعدی بسیار ساده و زودیاب است و اگر هر روز صد بیت از این کتاب شریف را مطالعه کنید، دقیقاً در چهل روز، می‌توانید یک بار آن را بخوانید؛ یک چلۀ تمام.

۲) مطالعۀ دقیق «گلستان سعدی» از روی نسخۀ دکتر غلامحسین یوسفی، یا دکتر خلیل خطیب رهبر. گستان شاهکار نثر فارسی است و مطالبِ بسیار متنوعی دربارۀ جامعه و عرفان و اخلاق و عشق و تربیت دارد. حجم گلستان حدود صد و پنجاه صفحه است و اگر روزی سه صفحه از آن را بخوانید، می‌توانید در پنجاه روز، یک بار آن را بخوانید.

۴) مطالعۀ دقیقِ «غزلیات سعدی»، از روی نسخۀ استاد محمدعلی فروغی، یا دکتر مظاهر مصفا، یا دکتر غلام‌حسین یوسفی. غزلیات سعدی تا امروز، عالی‌ترین غزلیات عاشقانه در زبان فارسی هستند. خوشبختانه زبان این غزلیات آن قدر ساده و دلنشین است که نیازی به شرح و تفسیر ندارند و با اندکی علاقه و توجه می‌توان تا حدود زیادی این غزل‌ها را فهمید و از آنها لذت برد. سعدی حدود هشتصد غزلِ زیبا دارد و اگر روزی بیست غزل را با دقت بخوانید، می‌توانید در چهل روز، یک دور آنها را مطالعه کنید.

۴) مطالعۀ دقیق «قصیده‌های فارسیِ سعدی». قصیده‌های فارسی سعدی، بر خلاف جریان عمومیِ قصیده‌سرایی در ایران، صرفاً به مدحِ پادشاهان و بزرگان اختصاص ندارند و مسائلِ بسیار عمیقِ اخلاقی و انسانی و معنوی را مطرح می‌کنند. سعدی حدود شصت قصیدۀ بسیار زیبا و عمیق به زبان فارسی دارد و اگر روزی سه قصیده را بخوانید، در بیست روز می‌توانید این قصائدِ بسیار عالی و زیبا را مطالعه کنید.

همان‌طور که می‌بینید، با یک برنامه‌ریزیِ منظم و دقیق، می‌توانید در کمتر از شش ماه، یک دور آثار سعدی را بخوانید و حظی ببرید که نگو و نپرس و درس‌هایی بیاموزید که در سراسر زندگانی‌، به کارتان بیاید.

آخرین نکته این‌که بهترین نسخه‌های دیوان سعدی عبارتند از این نسخه‌ها:
۱) کلیات سعدی، به تصحیح استاد محمدعلی فروغی.
۲) گلستان، بوستان و غزلیات سعدی، به تصحیح استاد غلام‌حسین یوسفی.
۳) کلیات سعدی به تصحیح دکتر مظاهر مصفا.

امیدوارم که به آموزگارِ بزرگِ زندگی، سعدی، دل ببندید و با آثارِ جاودانۀ او زندگی کنید.


https://t.me/irajshahbazi/3929

https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh

#فصلنامه
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خراسان
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#هزار_باده_فرهنگ

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://t.me/Baghekhabushan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.

اجرایی شنیدنی
کافه عاشقی

چَشم جادو مال تو دِل آهو مال مَن

سَر سودا مال تو هَمه دَردا مال من

هَمه دُنیا مال تو همه صَحرا مال من

همه اشکا مال من همه فردا مال تو

هَمه راه ها مال تو هَمه آه ها مال من

چَشم شهلا برا تو این بَلاها برا مَن

کاسه خون مال مَن عِشق مَجنون مال تو

این لیالی مال مَن صُبح لیلی مال تو

#میثم_اکبری

https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh

#فصلنامه
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan
.
بنام خدای سخن آفرین

روز بزرگ‌داشتِ خداوندِ‌ سخن، سعدی بزرگ بر هم‌میهنان و شیفتگان زبانِ فارسی خجسته باد:


از کوهِ خدا دری به رحمت باز است
با هر غزلش فرشته‌ای دمساز است

آن دُر که به سر درِ ملل دارد جای
نوباوه‌ی طبع «سعدی» شیراز است


#مهدی_رحمانی_قوچانی

https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh

#فصلنامه
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan
.

🔷#سعدی_شیرین‌_سخن - سرودهٔ شادروان استاد #ادیب_برومند

سخن به نزد گرانقدر مردم هشیار
عطیه‌ای است شکوهنده و گران‌مقدار

به پیشگاه خردمند‌ مرد دریادل
سخن عزیزتر آمد ز گوهر شهوار

سخن عطیهٔ والای عالم بالاست
که گشت بهرهٔ انسان ز درگه دادار

سخن بمانَد و گنجینهٔ کمال از مرد
نه مخزن گهر و گنجِ درهم و دینار

به بحر فکر، سخنور چو غوطه‌ور گردد
بسا لآلی رخشان که آورَد به کنار

نمیرد آن که ز کلکش به جای ماند اثر
که جاودانه همی زنده داردش آثار

به ویژه سعدی شیرازی، آن که در نُه چرخ
نتافت اختر سعدی چنو به هیچ دیار

بلندپایه سخن‌آفرین گردون‌فر
که گشت گفتهٔ او ورد ثابت و سیار

همان خجسته‌سیر شاعر فضیلت‌کیش
که پیکر هنر از شعر او گرفت شعار

همان که با سخن خوش به رهگذار حیات
ز لوح خاطر غمدیدگان سترد غبار

سپهرمرتبه گوینده‌ای که نیک افتاد
طنین شهرت او زیر گنبد دوّار

به شعر علم، برافراشت رأیت تسخیر
به راه فضل، برانگیخت مرکب رهوار

ز لطف طبع، بیاراست باغ فضل از گل
ز حسن خُلق، بپیراست شاخ علم از خار

ز شعر نغز، به جان داد قوت راحت‌بخش
به فکر بکر ز دل برد اندُه و تیمار

به باغ طبع چه پرورده؟ گونه‌گون ریحان
ز شاخ فکر چه آورده؟ رنگ‌رنگ اثمار

بیان او چه بیانی؟ لطیف و شهدآمیز
کلام او چه کلامی؟ بدیع و شکّربار

بیان او همه خاطرنواز و شورانگیز
کلام او همه راحت‌فزای و بهجت‌بار

بیان اوست گهربارتر ز ابر مطیر[۱]
کلام اوست دل‌انگیزتر ز باد بهار

لطافت سخنش فی‌‌المثل چو دیبه روم
شمامهٔ قلمش بی‌گمان چو مشک تتار

ز نظم اوست نظام بلاغت تقریر
ز شعر اوست شعار فصاحت گفتار

بوَد کنوز بلاغت به نظم او مکنون
شود رموز فصاحت ز نثر او اظهار

به کلک و طبع، همو داد مایه‌ای افزون
ز نظم و نثر، همو ریخت پایه‌ای ستوار

کند ستایش رفتار نیک و خیراندوز
کند نکوهش کردار زشت و ناهنجار

به طبع توسن گردنکشان دهر آموخت
ز تازیانهٔ گفتار، شیوهٔ رفتار

فروزش سخنش چون به تیه[۲] ظلمت، نور
گزارش قلمش چون به جشن بهمن، نار

قصایدش همگی گرمتر ز بوسهٔ عشق
لطایفش به مثَل نرمتر ز گونهٔ یار

سرود بس غزل نغز و قطعهٔ پرشور
به حکم ذوق سلیم و قریحهٔ سرشار

لطافت غزلش فی‌المثل چو چشم غزال
ظرافت مثلش بی‌بدل چو چهرنگار

چه گویمت ز گلستان او که هر ورقش
بود ز لطف و صفا، رشک صفحهٔ گلزار

خزان دهر نیاید به بوستانش راه
که پایدار بوَد چون گل همیشه‌بهار

به «طیباتش» اگر روی آوری، بینی
که مشکبوی تر آمد ز طبلهٔ عطار

«نصایحش» همه قلب عوام را اکسیر
«بدایعش» همه نقد خواص را معیار

به هفت قرن که رفت از زمان او امروز
کند زمانه به پایندگیش نیک اقرار

بسا بروج مُشیّد، به ماه بر شده بود
که جمله محو شد اندر تحول ادوار

بسا ولایت آباد و کشور معمور
که شد خراب و تهی گشت ز آدمی ناچار

بسا منابع ثروت که روزگارش زود
به خاک تیره مبدل نمود زرِّ عیار

بیامدند و برفتند و هیچ ننهادند
بسا توانگر و شاه و اتابک و سردار

چو کرم پیله تنیدند تار عُلقه به دهر
ولیک کرم لحد خورد پودشان با تار

ز سنگ خاره برافراشتند طُرفه قصور
ولیک خوار بخفتند زیر سنگ مزار

نه نام ماند از آنان، نه یادگار جمیل
نه جام ماند از آنان، نه چهرهٔ گلنار

ز زرّ سرخ نجستند غیر خفت و ننگ
به خاک تیره نبردند غیر نکبت و عار

ولی ز گفته سعدی بسا گهر باقی است
گرانبها و گرانمایه و گران‌مقدار

به هر که بنگری از خاص و عام و پیر و جوان
ز شعر دلکش اویند جمله برخوردار

بسا کسا که به محنت‌سرای دهر، زدود
به صیقل سخنانش ز لوح دل، زنگار

بسا کسا که در آیینهٔ کلامش دید
جمال عشق و عفاف و شمایل دلدار

حلاوت سخنش بیشتر شود معلوم
هر آنچه گفتهٔ او بیشتر شود تکرار

خوشا به خطّهٔ فرخنده‌اختر شیراز
خجسته منشأ آثار و مطلع انوار

از آن سبب که در او یافت پرورش سعدی
سزد که فخر کند بر ممالک و امصار[۳]

کنون ز کلک سخندان حقگزار «ادیب»
بر آستانه سعدی شد این چکامه نثار


پی‌نوشت‌ها:

۱. مطیر: باران‌زا ۲.تیه: بیابان ۳. امصار (جمع مصر): شهرها

گفتنی است که استاد برومند این شعر را در ۲۷ سالگی (سال ۱۳۳۰) به هنگام تجدید بنای آرامگاه سعدی سروده‌اند.

https://t.me/adibboroumand/500


#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan