کانال رسمی هزار باده فرهنگ
594 subscribers
3.46K photos
491 videos
80 files
2.77K links
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقه‌مندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهش‌های شما هستیم.

ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
Download Telegram
💧🖤
#پیام_تسلیت_دوست

از دیروز با شنیدن خبر کوچ استاد شجریان به سرای امن ابدی، اینها و بیشتر در ذهنم رژه رفته‌اند:

🔹حتما خوانده یا شنیده‌اید که بر اساس اثر پروانه‌ای بال زدن یک پروانه در نقطه‌ای از جهان، می‌تواند توفانی را در نقطه‌‌ای دیگر بیافریند!
اثر پروانه‌ای به این اشاره می‌کند که تغییری کوچک در یک سیستم آشوبناک می‌تواند به نتایج وسیع و پیش‌بینی نشده در ستاده‌های سیستم منجر گردد و این سنگ بنای تئوری آشوب است. خیلی پدیدارها از بورس تا تغییرات جوی را می‌توانیم با این اثر تفسیر کنیم. در این دو سه روزی که فرزند ایران _ استاد شجریان _ حال خوبی نداشت باران باریده و می‌بارد. از غروب دیروز که خسرو آواز ایران درگذشت تا حالا که نزدیکی‌های بامداد آدینه است، آسمان آشوبناک، آذرخش و باد و باران را به بندگی گرفته تا حداقل هوای تهران دگرگون شود. (باقی نقاط ایران را نمی‌دانم) معتقدم اینها اثر پروانه‌ای آسمانی شدن استاد شجریان است. این بشارت‌های باران، مبارک باد!

🔹وقتی هنرمند باشی برای دیده شدن لازم نیست حتا تریبونی داشته باشی و یا رسانه و عده و عده. بی‌آنکه هیاهو کنی یا برایت تدارک هیاهو ببینند بر دل‌ها می‌نشینی. به قول حضرت سعدی: هنر چشمه‌ی زاينده است و دولت پاينده، و اگر هنرمند از دولت بيفتد غم نباشد که هنر در نفس خود دولتست، هر جا که رود قدر بيند و بر صدر نشيند و بي‌هنر لقمه چيند و سختي بيند.

🔹آنان که سال‌ها بی هیچ توجیهی بر اهل هنر این مرز و بوم سخت گرفته‌اند، مجوزشان نداده‌اند یا نام فلان خیابان را به نامشان نیاراسته‌اند یا به رسانه‌های خودشان، دعوتشان نکرده‌اند و نمی‌کنند تا مردم بیشتر بشناسندشان و با حال خوش آنها جان تازه کنند و به ایرانی بودنشان فخر بورزند، روسیاهند و نابکار. در این خاک فرهنگ‌خیز ، شجریان یک از هزاران بزرگانی است که بخت دیده شدن داشت. اینجا سرزمین فرهنگ شریف‌ها و جلیل شهنازهاست که رخ در نقاب خاک می‌کشند و جامعه سال‌هاست که آنها را ندیده، نسل‌های نو نمی‌شناسدشان تا الگویی گیرند و... این جماعت تنگ‌نظر، کی سر عقل بیایند خدا داند.

🔹کوشیده‌اند که سرمایه‌ای برایمان نماند. سرمایه‌ی اجتماعی‌شان را یک جور کشتند و سرمایه‌های نمادین ملت را جور دیگر می‌زنند. اما زنده‌یاد شجریان آنقدر بر چکاد فرهنگ این خاک می‌درخشد که خیال حذف او واقعیت را هرگز نمی‌بیند. شجریان همچون مولوی و سعدی و حافظ یادگاری است در این گنبد دوار برای ایرانیان دیروز، امروز و فردا.

🔹آدم باهنر، آدم پاک‌سرشت، آدمی که مرده ریگی دارد که از مهر و صفا و شور سرشار است. آدمی که میراثی از خود بر جای نشانده، حتا یک تاک انگور یا کارخانه یا اثری هنری آیا گمان می‌برید که مرده است. نه. هرگز! او جاری است. مرگ را برای اینان مرگ مرسوم نپنداریم. شجریان هم با آنچه کشت و کاشت و درود، زنده است، هم با جذبه و علاقه‌ای که مردمان این دیار با او دارند. ای کاش دل‌هامان روزاروز با عشق زنده شود که هرگز نمی‌ریم.

🔹مرگ چنین خواجه نه کاری است خرد. و به همان اندازه نیز تاثیرش حتا در شرایط کرونایی امروز بزرگ است. دیروز که شبکه‌های اجتماعی را با ولع همیشگی این روزهایم با حسرت و آرزوی خام خبر بزرگ خوب، ورانداز می‌کردم تقریبا بیشترین آشنایانم را متاثر از این فقدان دیدم. هنرمند به مفهوم عام آن حتا اگر بمیرد، سوگش جشن هنر می‌شود. خوشحالم که توجه امروز و فردایمان به استاد شجریان، پاسداشت هنر و فرهنگ و تاریخ و تمدن شکوهمند هزاره‌ای ایران خواهد شد. همان که او می‌خواست.

یاد او با من است و دیرنده‌ست...

#نیایش_سرامی

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan

https://t.me/drghadamalisarami/2110
💧🖤
#پیام_تسلیت_دوست

#استاد_مهدی_آذرسینا در پی درگذشت #استاد_محمدرضا_شجریان

🎼🎼🎼🎼🎼

اگرچه درگذشت استاد محمد رضا شجریان این اسطوره ی شکوهمند خلقت اندوه بزرگی برای موسیقی و اهل موسیقیست اما غمناک نباید بود چون شجریان به مقامی رسید که تمام مردم به عظمت کار او پی بردند و لحظه های زندگیشان را با آوازهای آسمانی او در آمیختند، ذوق و شعورخود را ارتقا دادند و حد حسن و زیبائی را در لحن وصوت و موسیقی و آواز او تجربه کردند.
جای گرفتن این چنین بر جان و دل یک ملت، اجر صبر و تلاش و همتی بود که این پدیدۀ شگفت آفرینش به آن دست یافت و این آرزوی تمام کسانی است که در این راه قدم می گذارند.
بیگمان تاثیرش و یاد و نامش جاودانه است.
مهدی آذرسینا

@musiceiranian_ir

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan
💧🖤
#پیام_تسلیت_دوست

خُنیا، به سوگ می‌نشیند ؛
آواز، با درد و دریغ دمساز، می موید؛
چنگ، درمانده و دلتنگ، گیسو می‌پریشد؛
تار، زار، می گرید؛
نی، جانگزای و جگرسوز، می نالد،
تنبک، دمادم، از غم بر سر می کوبد؛
چرا؟
زیرا بزرگمرد آواز ایران، استاد محمدرضا شجریان؛ آن خرمّخوی‌ترین خنیایی، که یادش گرامی باد! به مینوی برین شتافته است تا از این پس بهشتیان را، با گلبانگِ پهلوی و مینُوی خویش، بیاَفْساید ( =افسون کند) و دل از آنان برباید و دری از هنرِ جانپرور، بر رویشان، بگشاید.
ای شگفتا شگفت:
.
چرا عمرِ طاووس و دراج کوته؟
چرا زاغ و کرکس زید در درازی؟
.
#استاد_میر_جلال_الدین_کزازی

https://t.me/DrKazzazi/405

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan
💧🖤
#پیام_تسلیت_دوست

دریغا که اشک و آه و اندوه امان نمی‌دهند چند جمله‌ای برای عرض تسلیت درگذشت استاد شجریان بنویسم و به او که محرم خصوصی‌ترین لحظات و آفریدگار زیباترین حال‌ها در زندگی بسیاری از ایرانیان هنردوست بود، ادای دین کنم.
ای دریغا ای دریغا ای دریغ
کان‌چنان ماهی نهان شد زیر میغ
بی‌گمان نام و یاد استاد شجریان، در کنار بزرگ‌ترین نوابغ تاریخ ایران، مانند فردوسی و سعدی و حافظ جاودانه خواهد بود.
#استاد_ایرج_شهبازی

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan

https://t.me/irajshahbazi/3278
💧🖤
#پیام_تسلیت_دوست

به یادِ استادِ مسلمِ عشق و هنر، استاد محمدرضا شجریان، اول مهر 1319 – هفدهم مهر 1399 روز اربعین حسینی (ع) 1442 هجری قمری.
آیین چراغ خاموشی نیست، آوای مرغ سحر هم...

شاعر: #سید_مصطفی_کشفی

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan
💧🖤
#پیام_تسلیت_دوست

باغم مباد خالی، از نغمه‌ی هَزاران
زیبد به گوش گل‌ها، نجوای جوی‌باران

گر چه نهاده بیداد، مُهر سکوت بر لب
هرگز مباد خاموش، غوغای عندلیبان

هر دم امید روید در دشت تشنه‌ی ما
تا هر کرانه پیچد، آوای باد و باران

ما را ز خویش راندند، بر گوشه‌های عزلت
هر جا یکی نشسته، چشم انتظار یاران

ما وارثان دردیم، در خود شکسته اما
از یادمان نرفته، فریاد شهسواران

جان را ز هوشیاری بیگانه بین و بگذر
باید که مست رفتن، بر آستان جانان

برده‌ست تا نهایت، دل‌های خسته‌مان را
سودای عشق بازان، لبخند غمگساران

شاعر #حسین_میری

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan
💧🖤
#پیام_تسلیت_دوست

انصاف را واژگانی چون تسلیت، تاًثر و تآسف الکن‌اند، در اندوه از دست دادن مردی که هنوز خودت هم ناباورانه، مرور می‌کنی بود و نیستش را در سوک سروده‌ای...

چرا باور کنم رفتی؟

از این خاکسترآباد سیاه و سرخ آتش کش

کجا دیدی دماوند از دیاری رخت بر بندد؟!

صدا آرام گیرد

پشت خش خش های خاموشان!

در این باران توفان های رنگآونگ!!

هلا... ای مرد شب های شکیبایی

تو هر جا هم که باشی

باز با مایی

شاعر: #سعید_تقی_نیا- (اندیشه...)

🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤

#مشهد
#پائئز۱۳۹۹
#سعید_تقی_نیا
#استاد_محمدرضا_شجریان_زنده_است

@taghiniasaeed
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan
💧🖤
#پیام_تسلیت_دوست

برای #همایون_شجریان
«درد تو، درد ما»

اندوه تمام جهان را
در چشم‌های تو دیدم
و درد را
که تو را می‌بُرد
تا مرزهای حیرت و تنهایی
امّا
سهم من و قبیلهٔ عشّاق
کمتر ز سهم تو هرگز نیست
تو درد را
در چشم‌های خستهٔ بی‌خوابت
پنهان نمی‌کنی
امّا
ما این درد را
در عمقِ جان خویش
با هر نفس تکرار می‌کنیم
و خود
تکرار می‌شویم
در شعر شاعران
در قحط سال عشق

#احمد_فلاح_یساولی

قوچان
۱۸ مهر ۱۳۹۹

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan
💧🖤
#پیام_تسلیت_دوست

بنام حضرت دوست
«بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران»

جان در اندیشه‌های فرازین و هستی شناسان گیتی؛ و به ویژه هستی شناسی ایرانی؛ گوهری است نامیرا و جاودانی.
فروهری است که با وجود سرشت آسمانی‌اش، هرگز زمینیان را فراموش نمی‌کند، و همواره نگران و مراقب آن هاست.
مگر می‌شود جهان هستی بی‌جان زیَد؟ بر بنیاد این اندیشه‌ی سترگ باید خستو بود که هرگز «جان آواز ایران» رفتنی نیست.
و در هر نقش و پیکری؛ خویشکاری‌اش تداوم جان بخشی و دهش‌مندی بر خاکیانِ در بندِ تن است.
روان درخشان جان ایران در مینوی اهورایی آرام و شادان باد.

این چه داغی است که در «باغ خبوشان» افتاد؟
این چه زخمی است که بر پیکر ایران افتاد؟

این چه کینه است که آتش به گل باغ زند
این چه بختی است که در قرعه‌ی قوچان افتاد؟

دشمنم بود فلک، آه نمی‌دانستم
گشت سوزنده شرر، بر دل بستان افتاد؟

چشم را طاقت دوری نبود، می‌دانم
این چه دردی است که در چشمه‌ی تابان افتاد؟

بلبلان را چه رسیده است که خاموش شدند
مگر آن بلبل شوریده ز افغان افتاد!؟

این چه «شوری» است که «شهناز» بسی می‌موید
سخت حزنی به «همایون» و «سپاهان» افتاد

مهر ایران به دل روشن تو منزل کرد
این چه غنجی است که مشتاق دل و جان افتاد؟

دل ما را نبود قسمتی از آرامش
گویی از روز ازل، بی سرو سامان افتاد

گره از زلف گشودی و چه «بیدادی» شد
کار ما با «شب» تار تو پریشان افتاد

به کجا قصه‌ی این «سوز و گدازت» ببرم
«نوعی» باغ سخن هم که به زندان افتاد

می‌سراید ز وطن حنجره‌ی جاویدت
سرو... ایران که جناسی است نه آسان افتاد

#مهدی_رحمانی_قوچانی
۱۸ / ۷ / ۱۳۹۹ خورشیدی

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://t.me/Baghekhabushan