.
غزلی از مجموعه دچار و دیوار:
.
وقتی صداقت هم بدهکار دروغ است
ای کاش من هم مثل مردم لال باشم!
اینجا که مرد از سایه اش هم می هراسد
من هم برای زنده ها غسال باشم!
.
.
چشم انتظار قهرمانی بی سپاهند
تا چشم روی تنبلی هاشان ببندد!!
من هم برای دلخوشی هایی که دارند
بین یقین و مصلحت دلال باشم!
.
.
وقتی که افیون در رگان خفته جاری است
خود هم نمی فهمد ندای قلب خودرا
من با صدای خود چگونه می توانم
پیغمبر آیات استقلال باشم؟
.
.
رویای مردم شیر های پشت شیشه است
تاریخ مصرف کردنش یک صبح تا شب
از قصه ها هم رستمش را می پسندند
اما به شرطی که خودم نقال باشم!
.
.
وقتی خداشان نان و نادانی است با هم
فرقی ندارد سبز و سرخ بیدق از چیست
اینها به فکر نذر دندان گیر هستند
حتی اگر من این میان پامال باشم!
.
.
وقتی زمین سر برده در تاریکی شب
باید بپوشانم چراغ از این جماعت
چشم خودم را بر سیاهی ها ببندم
در آسمان دنبال استهلال باشم
.
#مشهد
#زمستان۱۳۹۹
#سعید_تقی_نیا
#مجموعه_دچار_دیوار
https://t.me/taghiniasaeed/1210
.
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
.
https://t.me/Baghekhabushan