وَلَايَةُ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ أَبِي‌ طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
5.37K subscribers
3.05K photos
899 videos
132 files
1.96K links
بی بغض عمر حُب علی نیست قبول
این اسـت مـرام همه اولاد بـتول

قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:
وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب وَلَايَةُ اللَّه.
ولايت علي ‏بن ابي ‏طالب‏ (صلوات الله علیه)
ولايت خداست.
بحار الأنوار/ج۴۰/ص۴.

کامنت‌سیاسی‌ممنوع
Download Telegram
وَلَايَةُ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ أَبِي‌ طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
حق الناس شیعیان در دستان معصوم (6) #الاصلاب_الشامخة #الارحام_المطهرة عَنْ قَبِيصَةَ بْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عِنْدَهُ الْبَوْسُ بْنُ أَبِي الدَّوْسِ وَ ابْنُ ظَبْيَانَ وَ الْقَاسِمُ الصَّيْرَفِيُّ…
شیعه حتی اگر جانش به حلقوم برسد می تواند توبه کند 😍😍😍

#فضائل_الشیعه
رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ (صلی الله علیه و آله) أَنَّهُ قَالَ لِعَلِيٍّ (صلوات الله علیه) يَا عَلِيُّ إِنِّي سَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ لَا يَحْرِمَ شِيعَتَكَ التَّوْبَةَ حَتَّى تَبْلُغَ نَفْسُ أَحَدِهِمْ حَنْجَرَتَهُ فَأَجَابَنِي إِلَى ذَلِكَ وَ لَيْسَ ذَلِكَ لِغَيْرِهِمْ

🔸روایت شده پیامبر صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علی (صلوات الله علیه) فرمود: ای علی! من از خداوند عز و جل درخواست نمودم که شیعیان تو را گر چه جان آنها به حلقومشان برسد از توبه کردن محروم نکند و او خواستهٔ مرا پذیرفت و این مخصوص شیعیان توست و برا غیر آنها چنین چیزی نیست.

بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏27، ص: 137
تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص: 576
تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب، ج‏12، ص: 269

#جزء4 #جزء8 #جزء11 #جزء24
عثمان نیز مثل فرعون دم آخر توبه کرد که هیچ فایده ای برایش نداشت

وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ (7) عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ،قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ: نَزَلَتْ فِی القرآن زُعْلَانَ (8) تَابَ حَیْثُ لَمْ تَنْفَعْهُ التَّوْبَةُ وَ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهُ.

🔸تفسیر قمی: {و توبه کسانی که گناه می کنند، تا وقتی که مرگ یکی از ایشان دررسد، می گوید اکنون توبه کردم، پذیرفته نیست.} (نساء 18) (علی بن ابراهیم قمی گوید:) پدرم از ابن فضّال، از علی بن عقبه، از امام صادق صلوات الله علیه برایم روایت کرد که امام فرمود: این آیه درباره زُعلان نازل شده است، او توبه کرد، ولی توبه اش به او سودی نرساند و از او پذیرفته نشد.

بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار جلد 30 صفحه 176
تفسیر البرهان جلد 2 صفحه 45


بیان: زُعْلَانُ: كنایة، كما قد یعبّر عنه بفعلان.

🔸علامه مجلسی ذیل حدیث می فرماید: «زُعلان» کنایه از عثمان است؛ زیرا با آن هم وزن است، همان گونه که گاهی از او به عنوان فُعلان تعبیر می شود.


#جزء4 #جزء8 #جزء11 #جزء24
وَلَايَةُ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ أَبِي‌ طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
#هدف و #مسیر، هر دو باهم باید صحبح باشد هدف، وسیله را توجیه نمی کند 🔻(ومن كلامه عليه السلام في وضع المال مواضعه) * لَمَّا رَأَتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَصْحَابِهِ بِصِفِّینَ مَا یَفْعَلُهُ مُعَاوِیَةُ بِمَنِ انْقَطَعَ إِلَیْهِ وَ بَذْلَهُ لَهُمُ الْأَمْوَالَ وَ…
دزدی می کرد و مال دزدی را در راه خدا انفاق می کرد😐😐😐

✔️هدف، وسیله را توجیه نمی کند


امام صادق صلوات الله علیه فرمود: نمونه کسی که اهل انحراف و رأی و قیاس است شخصی است که من دیدم مردم عوام گرد او جمع می شدند و او را تعظیم و احترام می نمودند؛ من نیز علاقه پیدا نمودم که به طور ناشناخته او را ملاقات کنم و از نزدیک به حال او آگاه شوم. پس روزی دیدم عده زیادی از مردم او را احاطه نموده و او برای آنان سخن می گوید [و افکار فاسد خود را به آنان منتقل می نماید] من در حالی که صورت خود را پوشانده بودم، در کناری به احوال او نگریستم تا مردم از گرد او متفرّق شدند و چون او حرکت نمود، همراهش رفتم تا این که دیدم به مغازه نانوایی رسید و او را سرگرم نمود و دو قرص نان از دکان او برداشت. از او تعجب نمودم و پیش خود گفتم: شاید معامله ای بود؟
سپس راه خود را ادامه داد و چون به دکان انار فروشی رسید او را نیز سرگرم نمود و دو دانه انار از مغازه او برداشت. من این بار نیز از کار او تعجب نمودم و پیش خود گفتم: شاید معامله ای بوده است؟ سپس با خود گفتم: اگر معامله ای می بود برای چه او را سرگرم نمود و به صورت سرقت مال او را برداشت. باز همراه او رفتم تا این که دیدم آن نان ها و انارها را نزد فقیر مریضی گذارد و از او گذشت. این بار نیز همراه او رفتم تا به بقعه ای در صحرا وارد شد. پس نزد او رفتم و به او گفتم:
من در باره تو چیزهایی را شنیده بودم و می خواستم تو را ملاقات نمایم، ولی از تو چیزهایی را مشاهده نمودم که قلب مرا مشغول نمود و اکنون می خواهم از علّت آنها سؤال نمایم تا فکرم آسوده گردد. او گفت: مگر از من چه دیدی؟
گفتم: من تو را دیدم که دو قرص نان از خبّازی و دو دانه انار از انار فروشی سرقت نمودی [و سپس به مستمند مریضی دادی]. او به من گفت: قبل از هر چیز به من بگو تو کیستی؟ گفتم: من مردی از فرزندان آدم و از امّت محمّد (صلی الله علیه وآله) هستم. او گفت: تو کیستی؟ (کاملاً خود را معرفی کن.)
گفتم: مردی از اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هستم
گفت: از کدام شهر هستی؟ گفتم: اهل مدینه هستم. پس گفت: شاید تو جعفر بن محمّد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب (امام صادق صلوات الله علیه) هستی؟ گفتم: آری.
پس به من گفت: عجیب این است که تو با داشتن شرف نسب از دانش پدر و جدّ خود نادان و بی بهره هستی و عملی را که باید ستایش کنی و انجام دهنده آن را تمجید نمایی انکار می نمایی! گفتم: من از چه چیز جاهل و نادان مانده ام؟ او گفت: از قرآن کتاب خدا، گفتم: از چه (کدام آیه از آیات آن) جاهل هستم؟ او گفت کلام خداوند عز و جل:
مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا ۖ وَمَن جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَىٰ إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ‎﴿انعام ١٦٠﴾‏
هر کس کار نیک بیاورد، پاداشش ده برابر آن است، و آنان که کار بد بیاورند، جز به مانند آن مجازات نیابند

سپس گفت: من با سرقت دو نان دو سیئه و با سرقت دو انار دو سیئه انجام دادم که در نتیجه چهار گناه انجام دادم،
و زمانی که همه آنها را صدقه دادم چهل حسنه به دست آوردم و چون چهار گناه را از آن چهل حسنه کم کنیم سی و شش حسنه و پاداش برای من باقی خواهد ماند!
😐😐😐
امام صادق علیه السلام می فرماید: من به او گفتم: مادرت به عزایت بنشیند! تو نسبت به کتاب خدا نادان و جاهل هستی! آیا نشنیدی که خدای عز و جل می فرماید:
إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّـهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ (مائده 27)
[یعنی: خداوند عبادت را تنها از پرهیزگاران می پذیرد]
تو چون دو قرص نان و دو انار را سرقت نمودی چهار گناه را مرتکب شدی و چون بدون رضایت صاحبانش به غیر صاحبان آنها رد نمودی چهار گناه دیگر نیز به آن افزودی و چهل حسنه به چهار سیئه اضافه نکرد [و هیچ گونه عبادتی را انجام ندادی]. پس او با شنیدن این سخنان نگاهی به من نمود [و سکوت کرد] و من از او جدا شدم و ترکش کردم.
امام صادق (صلوات الله علیه) پس از بیان این قصه می فرماید: «آن ها با مثل چنین تأویل زشت و قبیحی آیات قرآن را معنا می کنند و خود و دیگران را گمراه می نمایند.»

معاني الأخبار صفحه 33
الإحتجاج جلد 2 صفحه 128

#جزء6 #جزء8
آیا می دانید درخت ممنوعه چه میوه ای داشت؟ درخت انگور ، گندم یا حسد ؟!

[عیون أخبار الرضا علیه السلام] ابْنُ عُبْدُوسٍ عَنِ ابْنِ قُتَیْبَةَ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنِ الْهَرَوِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا علیه السلام یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِی عَنِ الشَّجَرَةِ الَّتِی أَکَلَ مِنْهَا آدَمُ وَ حَوَّاءُ مَا کَانَتْ فَقَدِ اخْتَلَفَ النَّاسُ فِیهَا فَمِنْهُمْ مَنْ یَرْوِی أَنَّهَا الْحِنْطَةُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَرْوِی أَنَّهَا الْعِنَبُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَرْوِی أَنَّهَا شَجَرَةُ الْحَسَدِ فَقَالَ کُلُّ ذَلِکَ حَقٌّ قُلْتُ فَمَا مَعْنَی هَذِهِ الْوُجُوهِ عَلَی اخْتِلَافِهَا فَقَالَ یَا أَبَا الصَّلْتِ إِنَّ شَجَرَةَ الْجَنَّةِ تَحْمِلُ أَنْوَاعاً فَکَانَتْ شَجَرَةَ الْحِنْطَةِ وَ فِیهَا عِنَبٌ وَ لَیْسَتْ کَشَجَرَةِ الدُّنْیَا وَ إِنَّ آدَمَ لَمَّا أَکْرَمَهُ اللَّهُ تَعَالَی ذِکْرُهُ بِإِسْجَادِ مَلَائِکَتِهِ لَهُ وَ بِإِدْخَالِهِ الْجَنَّةَ قَالَ فِی نَفْسِهِ هَلْ خَلَقَ اللَّهُ بَشَراً أَفْضَلَ مِنِّی فَعَلِمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا وَقَعَ فِی نَفْسِهِ فَنَادَاهُ ارْفَعْ رَأْسَکَ یَا آدَمُ فَانْظُرْ إِلَی سَاقِ عَرْشِی فَرَفَعَ آدَمُ رَأْسَهُ فَنَظَرَ إِلَی سَاقِ الْعَرْشِ فَوَجَدَ عَلَیْهِ مَکْتُوباً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ- مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ زَوْجَتُهُ فَاطِمَةُ سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَقَالَ آدَمُ علیه السلام یَا رَبِّ مَنْ هَؤُلَاءِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ وَ هُمْ خَیْرٌ مِنْکَ وَ مِنْ جَمِیعِ خَلْقِی وَ لَوْلَاهُمْ مَا خَلَقْتُکَ وَ لَا خَلَقْتُ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ وَ لَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ فَإِیَّاکَ أَنْ تَنْظُرَ إِلَیْهِمْ بِعَیْنِ الْحَسَدِ فَأُخْرِجَکَ عَنْ جِوَارِی فَنَظَرَ إِلَیْهِمْ بِعَیْنِ الْحَسَدِ وَ تَمَنَّی مَنْزِلَتَهُمْ فَتَسَلَّطَ الشَّیْطَانُ عَلَیْهِ حَتَّی أَکَلَ مِنَ الشَّجَرَةِ الَّتِی نُهِیَ عَنْهَا وَ تَسَلَّطَ عَلَی حَوَّاءَ لِنَظَرِهَا إِلَی فَاطِمَةَ علیها السلام بِعَیْنِ الْحَسَدِ حَتَّی أَکَلَتْ مِنَ الشَّجَرَةِ کَمَا أَکَلَ آدَمُ فَأَخْرَجَهُمَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ جَنَّتِهِ وَ أَهْبَطَهُمَا عَنْ جِوَارِهِ إِلَی الْأَرْضِ .

🔸هروی می گوید: به امام رضا علیه السّلام عرض کردم: یا ابن رسول اللَّه! بفرمایید آن درختی که آدم و حوا از آن خوردند، مردم در این مورد اختلاف دارند. بعضی روایت می‌کنند که گندم بوده و بعضی انگور و بعضی می‌گویند که درخت حسد است. فرمود: همه اینها درست است.
عرض کردم: پس این وجوه با اختلافی که دارند به چه نحو توجیه می‌شود؟ فرمود: ای ابا صلت! درخت بهشت دارای انواع میوه ها است؛ در درخت گندم، انگور نیز هست، و مانند درخت‌های دنیا نیست. وقتی خداوند متعال آدم را به واسطه سجده کردن ملائکه گرامی داشت و او را داخل بهشت نمود، در دلش خطور کرد که آیا خدا خلقی بهتر از من آفریده است؟ پس خداوند عز و جل از حدیث نفس او (سخنش با خودش) مطلع گردید و به او ندا کرد که: ای آدم! سر بلند کن و ساق عرش را نگاه کن! آدم سر بلند نمود و به ساق عرش نگاه کرد. دید نوشته شده:
«لا اله الا اللَّه، محمّد رسول اللَّه. علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین و زوجته فاطمة سیدة نساء العالمین. الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة»
{نیست خدایی جز خدای یگانه، محمد فرستاده اوست، علی بن ابی طالب امیر مؤمنان است و همسرش فاطمه سرور زنان جهان است. حسن و حسین سرور جوانان بهشتی هستند}
آدم عرض کرد: خدایا! اینها کیانند؟ خداوند عز و جل فرمود: از فرزندان تو هستند. آنها از تو و از تمام مردم بهترند. و اگر آنها نبودند، نه تو را خلق می‌کردم و نه بهشت و جهنم و نه آسمان و زمین را. مبادا به آنها با دیده حسد نگاه کنی که از جوار خود خارجت می‌کنم! اما او با چشم حسد به آنها نگاه کرد و شان و مرتبه آنها را تمنا کرد. پس شیطان بر او چیره شد، تا اینکه از درختی که از آن نهی شده بود خورد. و شیطان بر حوا چیره گشت به خاطر اینکه حوا با چشم حسد به فاطمه سلام الله علیها نگریست، تا اینکه همچنان که آدم از آن درخت خورد، حوا نیز خورد و خدا آن دو را از بهشتش اخراج کرد و از جوار خود خارج کرد و به زمین فرود آورد.

عیون اخبارالرضا علیه السلام جلد 1 صفحه 306

#جزء1 #جزء8
وَلَايَةُ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ أَبِي‌ طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
بتریه، فرقه ای که قائل به #جهاد و قیام همراه برخی سادات هستند و منکر برائت از ابوبکر و عمر می باشند، اما هرگز مایه عزت دین نخواهند بود. #هلک_المستعجلون #زیدیه ●عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: لَوْ أَنَّ الْبُتْرِیَّةَ صَفٌّ وَاحِدٌ مَا بَیْنَ…
جاهل تر از #زیدیه وجود ندارد

عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ، قَالَ:، قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (صلوات الله علیه) إِنَّ رَجُلًا خَلْفِي حِينَ صَلَّيْتُ الْمَغْرِبَ فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ: فَما لَكُمْ فِي الْمُنافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَ اللَّهُ أَرْكَسَهُمْ بِما كَسَبُوا أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ‌، فَعَلِمْتُ أَنَّهُ يَعْنِينِي، فَالْتَفَتُّ إِلَيْهِ فَقُلْتُ: وَ إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِلى‌ أَوْلِيائِهِمْ لِيُجادِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ‌، فَإِذَا هُوَ هَارُونُ بْنُ سَعْدٍ، قَالَ، فَضَحِكَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (صلوات الله علیه) ثُمَّ قَالَ: إِذَا أَصَبْتَ الْجَوَابَ قَلَّ الْکَلَامُ بِإِذْنِ اللَّهِ. قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لَا جَرَمَ وَ اللَّهِ مَا تَكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (صلوات الله علیه) مَا أَحَدٌ أَجْهَلَ مِنْهُمْ إِنَّ فِي الْمُرْجِئَةِ فُتْيَا وَ عِلْماً وَ فِي الْخَوَارِجِ فُتْيَا وَ عِلْماً، وَ مَا أَحَدٌ أَجْهَلَ مِنْهُمْ

🔸داود بن فرقد نقل می‌کند که به امام صادق (صلوات الله علیه) عرض کردم: در مسجد رسول‌ الله (صلی الله علیه و آله) نماز مغرب خواندم که مردی در پشت سر من نشسته بود و گفت: فَمَا لَكُمْ فِي الْمُنَافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَاللَّهُ أَرْكَسَهُم بِمَا كَسَبُوا ۚ أَتُرِيدُونَ أَن تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ (نساء ۸۸)
شما را چه شده که درباره منافقان دو گروه شده اید (گروهی، آنان را کافر و گروهی دیگر مسلمانشان می‌انگارید) در حالی که خداوند آنان را در نتیجه اعمال و کردارشان وارونه ساخته و به کفر بازشان گردانده است؟ آیا شما می‌خواهید کسانی را که خداوند گمراه کرده است هدایت کنید؟!»
فهمیدم که آن مرد، مرا قصد کرده (و مقصودش کنایه زدن به من است.) من هم رو به او کردم و گفتم:
وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَىٰ أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ ۖ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ (انعام ١٢١)
و شیاطین، الهام بخش اولیاء و دوستان خویش هستند تا با شما به جدال بنشینند و اگر از آنان پیروی کنید، یقیناً شما هم مشرک هستید.
دقت کردم، دیدم او‌ هارون بن سعد زیدی است. گوید: پس امام صادق (صلوات الله علیه) خندید، سپس فرمود: وقتی جواب درست بیابی به اذن خدا سخن کوتاه می شود.
(داود گوید) گفتم: فدایت شوم، ناچار بودم به همین قناعت کنم. به خدا سوگند او لب به سخن نگشود. پس امام صادق (صلوات الله علیه) فرمود: کسی از آنها نادان تر نیست! البته در میان مرجئه فتوی و دانشی پیدا می‌شود و در میان خوارج فتوا و علمی وجود دارد، اما کسی از آنها نادان‌تر نیست

إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي صفحه ۳۴۵

#جزء5 #جزء8
پستی و شرافت به اعمال است نه نژاد و رنگ پوست و ...

وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿اعراف ۸﴾
وزن‌كردن [اعمال، و سنجش ارزش آن‌ها] در آن روز، حق است. كسانى كه كفّه هاى [عملِ] آن‌ها سنگين است، تنها آنان رستگارند.


قَالَ الصَّادِقُ صلوات الله علیه جَرَى بَيْنَ رَجُلٍ وَ بَيْنَ سَلْمَانَ خُصُومَةٌ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ مَنْ أَنْتَ يَا سَلْمَانُ قَالَ أَوَّلِي وَ أَوَّلُكَ فَنُطْفَةٌ قَذِرَةٌ وَ أَمَّا آخِرِي وَ آخِرُكَ فَجِيفَةٌ مُنْتِنَةٌ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ وَ وُضِعَتِ الْمَوَازِينُ فَمَنْ ثَقُلَ مِيزَانُهُ فَهُوَ الْكَرِيمُ وَ مَنْ خَفَّ مِيزَانُهُ فَهُوَ اللَّئِيمُ.

🔸امام صادق صلوات الله علیه: بین سلمان و مردی بحث و نزاعی صورت گرفت. مرد به سلمان گفت: ای سلمان تو کیستی؟ سلمان گفت: من و تو در ابتدا نطفه ای کثیف و در آخر هر دو لاشه ای گندیده و بدبو هستیم. آن هنگام که قیامت فرا رسد و ترازوهای اعمال انسان ها را بسنجند هرکس ترازوی اعمالش سنگین تر باشد او انسان شریفی خواهد بود و هر کس ترازوی اعمالش سبک باشد انسان پستی خواهد بود.

روضة الواعظين و بصيرة المتعظين( ط- القديمة) جلد 2 صفحه 412
بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار عليهم السلام جلد 22 صفحه 355

#جزء8
ترازوی اعمال درست نیست؛ میزان به معنای قضاوت عادلانه است.

وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿اعراف ۸﴾
وزن كردن [اعمال، و سنجش ارزش آن‌ها] در آن روز، حق است. كسانى كه میزان های [عملِ] آن‌ها سنگين است، تنها آنان رستگارند.

«3»-ج، الإحتجاج رَوَی هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ أَنَّهُ سَأَلَ الزِّنْدِیقُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ أَ وَ لَیْسَ تُوزَنُ الْأَعْمَالُ قَالَ لَا إِنَّ الْأَعْمَالَ لَیْسَتْ بِأَجْسَامٍ وَ إِنَّمَا هِیَ صِفَةُ مَا عَمِلُوا وَ إِنَّمَا یَحْتَاجُ إِلَی وَزْنِ الشَّیْ ءِ مَنْ جَهِلَ عَدَدَ الْأَشْیَاءِ وَ لَا یَعْرِفُ ثِقْلَهَا وَ خِفَّتَهَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَا یَخْفَی عَلَیْهِ شَیْ ءٌ قَالَ فَمَا مَعْنَی الْمِیزَانِ قَالَ الْعَدْلُ قَالَ فَمَا مَعْنَاهُ فِی كِتَابِهِ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ قَالَ فَمَنْ رَجَحَ عَمَلُهُ الْخَبَرَ.

🔸در احتجاج طبرسی آمده که هشام بن حکم روایت کرده: زندیقی از امام صادق علیه السلام پرسید آیا این چنین نیست که اعمال وزن میشود؟
(امام) فرمود: نه. همانا اعمال جسم نیست؛ و تنها وصف آنچه است که انجامش دادند. و تنها کسی محتاج وززن کردن چیزی است که به تعداد اشیاء جاهل و نادان باشد و سنگینی و سبکی آن را نداند در حالی که هیچ چیزی از خداوند پنهان نیست.
(زندیق) گفت: پس معنای میزان چیست؟ (امام) فرمود: عدل.
(زندیق) گفت: پس (این آیه) معنایش چیست در کتاب خدا:
فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازينُهُ ﴿اعراف ۸﴾
(امام) فرمود: یعنی کسی که عملش رجحان و برتری یابد.

الاحتجاج (طبرسی) جلد 2 صفحه 351
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار جلد 7 صفحه 248
تفسیر البرهان جلد 3 صفحه 821

#جزء8
وَلَايَةُ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ أَبِي‌ طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
✔️ابلیس اولین کسی که قیاس کرد قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ ۖ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ {سورة الأعراف ١٢} فرمود: چون تو را به سجده امر كردم چه چيز تو را باز داشت از اينكه سجده كنى ابلیس گفت…
ملائکه فکرش را نمی کردند که حقیقتِ ابلیس این باشد و فکر می کردند او خودی است.

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ صلوات الله علیه قَالَ: إِنَّ الْمَلَائِكَةَ كَانُوا يَحْسَبُونَ أَنَّ إِبْلِيسَ مِنْهُمْ- وَ كَانَ فِي عِلْمِ اللَّهِ أَنَّهُ لَيْسَ مِنْهُمْ فَاسْتَخْرَجَ مَا فِي نَفْسِهِ بِالْحَمِيَّةِ وَ الْغَضَبِ فَقَالَ‌ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ‌. (اعراف 12) (ص 76)

🔸امام صادق صلوات الله علیه: ملائکه میپنداشتند شیطان از آنها است ولی در علم خدا از آنها نبود. تا به سبب حمیت و تعصب باطن خود را اظهار کرد و گفت: مرا از آتش (روشن) آفریده ای و او را از خاک (تیره) خلق کرده ای.

الكافي- ط الاسلامية جلد 2 صفحه 308 بَابُ الْعَصَبِيَّةِ حدیث 5

تمام آزمایش های الهی برای #غربال های این چنینی است ، تا عیار اشخاص مشخص شود ، تا مرزبندی ها مشخص شود ، تا هرکس به هر جبهه ای که تعلق دارد بپیوندد، و هرکس که لایق جبهه حق نیست از آن جدا شود.

#جزء8 #جزء23
کنیز حضرت زهرا صلوات الله علیها بیست سال فقط با آیات قرآن تکلم می کرد (از منابع عامه)

#حجاب #عفاف #حجاب_فاطمی
" في فضل فضة خادمها "

أَبُو الْقَاسِمِ الْقُشَيْرِيُّ فِي كِتَابِهِ- قَالَ بَعْضُهُمْ انْقَطَعْتُ فِي الْبَادِيَةِ عَنِ الْقَافِلَةِ فَوَجَدْتُ امْرَأَةً فَقُلْتُ لَهَا مَنْ أَنْتِ فَقَالَتْ‌ وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ‌ فَسَلَّمْتُ عَلَيْهَا فَقُلْتُ مَا تَصْنَعِينَ هَاهُنَا قَالَتْ‌ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍ‌ فَقُلْتُ أَ مِنَ الْجِنِّ أَنْتِ أَمْ مِنَ الْإِنْسِ قَالَتْ‌ يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ‌ فَقُلْتُ مِنْ أَيْنَ أَقْبَلْتِ قَالَتْ‌ يُنادَوْنَ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ فَقُلْتُ أَيْنَ تَقْصُدِينَ قَالَتْ‌ وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ‌ فَقُلْتُ مَتَى انْقَطَعْتِ قَالَتْ‌ وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ‌ فَقُلْتُ أَ تَشْتَهِينَ طَعَاماً فَقَالَتْ‌ وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا يَأْكُلُونَ الطَّعامَ‌ فَأَطْعَمْتُهَا ثُمَّ قُلْتُ هَرْوِلِي وَ تَعَجَّلِي قَالَتْ‌ لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها فَقُلْتُ أُرْدِفُكِ فَقَالَتْ‌ لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا فَنَزَلْتُ فَأَرْكَبْتُهَا فَقَالَتْ‌ سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا فَلَمَّا أَدْرَكْنَا الْقَافِلَةَ قُلْتُ لَهَا أَ لَكِ أَحَدٌ فِيهَا قَالَتْ‌ يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ‌ وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ‌ يا يَحْيى‌ خُذِ الْكِتابَ‌ يا مُوسى‌ إِنِّي أَنَا اللَّهُ‌ فَصِحْتُ بِهَذِهِ الْأَسْمَاءِ فَإِذَا بِأَرْبَعَةِ شَبَابٍ مُتَوَجِّهِينَ نَحْوَهَا فَقُلْتُ مَنْ هَؤُلَاءِ مِنْكِ قَالَتْ‌ الْمالُ وَ الْبَنُونَ‌ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا فَلَمَّا أَتَوْهَا فَقَالَتْ‌ يا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ‌ فَكَافَوْنِي بِأَشْيَاءَ فَقَالَتْ‌ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ فَزَادُوا عَلَيَّ فَسَأَلْتُهُمْ عَنْهَا فَقَالُوا هَذِهِ أُمُّنَاً فِضَّةُ جَارِيَةُ الزَّهْرَاءِ (صلوات الله علیها) مَا تَكَلَّمَتْ مُنْذُ عِشْرِينَ سَنَةً إِلَّا بِالْقُرْآنِ.

🔸ابوالقاسم قشیری در کتاب خود از شخصی نقل می کند که گفت: «یک بار در صحرا از کاروان دور افتادم و با زنی روبرو شدم. از وی پرسیدم: «تو کیستی؟»
گفت: {و بگو سلام، پس خواهند دانست} (زخرف 89)
به او سلام کردم و پرسیدم اینجا چه می کنی؟
گفت: {و هر که را خدا هدایت کند گمراه کننده ای ندارد} (زمر 37)
گفتم تو از جنی یا انس؟
گفت: {ای فرزندان آدم، جامه خود را برگیرید.} (اعراف 31)
پرسیدم از کجا می آیی؟
گفت: {و آنان را از جایی دور ندا می دهند} (فصلت 44)
گفتم به کجا می روی؟
گفت: {و برای خدا، حج آن خانه، بر عهده مردم است.} (آل عمران 97)
گفتم چند وقت است که از قافله دور افتادی؟
گفت: {و در حقیقت، آسمان ها و زمین و آنچه که میان آن دو است را در شش روز آفریدیم} (ق 38)
گفتم آیا میل به غذا داری؟
گفت: {و ایشان را جسدی که غذا نخورند قرار ندادیم} (انبیا 8)
پس از آنکه به وی غذا دادم، گفتم هروله کن ولی تعجیل نکن!
گفت: {خداوند هیچ کس را جز به قدر توانایی اش تکلیف نمی کند} (بقره 286)
گفتم بیا تا تو را در ترک زین خود سوار کنم، گفت: {اگر در آن دو [زمین و آسمان] جز خدا، خدایانی وجود داشت، قطعاً تباه می شد} (انبیا 22)
وقتی من پیاده شدم و او را سوار کردم، گفت: {پاک است کسی که این را برای ما رام کرد.} (زخرف 13)
وقتی به قافله رسیدیم به او گفتم: «آیا کسی را در این قافله داری؟»
گفت: {ای داوود، ما تو را در زمین خلیفه گردانیدیم... (ص 26) و محمد، جز فرستاده ای نیست. (آل عمران 144)...ای یحیی، کتاب را بگیر (مریم 12) ... «ای موسی، منم، من، خداوند.»} (نمل 9)
آنگاه صاحبان این نام ها را صدا زدم و دیدم چهار جوان به سوی او شتافتند.
از زن پرسیدم اینها چه نسبتی با تو دارند؟
گفت: {مال و پسران زیور زندگی دنیایند} (کهف 46)
وقتی آن چهار جوان به مقابل او رسیدند گفت: {«ای پدر، او را استخدام کن، چرا که بهترین کسی است که استخدام می کنی، نیرومند و امین است»} (قصص 26) آنان اشیایی به من عطا کردند و زن گفت: {و خداوند برای هر کس که بخواهد چند برابر می کند} (بقره 261) آنها چیزهای دیگری نیز به من دادند.
من از آنها پرسیدم این زن کیست؟
گفتند: «این مادر ما فضه است که خادمه زهرا (صلوات الله علیها) بوده. الان مدت بیست سال است که جز با قرآن سخن نمی گوید.»

بيت الأحزان صفحه 41
بحار الأنوار جلد 43 صفحه 86
المناقب ابن شهر آشوب جلد 3 صفحه 343

#جزء3 #جزء4 #جزء8 #جزء15 #جزء16 #جزء17 #جزء19 #جزء20 #جزء23 #جزء24 #جزء25 #جزء26
خوش خلقی امام حسن مجتبی صلوات الله علیه با شخص شامی که به ایشان سب و ناسزا گفت.

مَا رَوَى الْمُبَرَّدُ وَ ابْنُ عَائِشَةَ: أَنَّ شَامِيّاً رَآهُ رَاكِباً فَجَعَلَ يَلْعَنُهُ وَ الْحَسَنُ لَا يَرُدّ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ وَ ضَحِكَ وَ قَالَ أَيُّهَا الشَّيْخُ أَظُنُّكَ‏ غَرِيباً وَ لَعَلَّكَ شُبِّهْتَ فَلَوِ اسْتَعْتَبْتَنَا أَعْتَبْنَاكَ‏ وَ لَوْ سَأَلْتَنَا أَعْطَيْنَاكَ وَ لَوْ اسْتَرْشَدْتَنَا أَرْشَدْنَاكَ وَ لَوْ اسْتَحْمَلْتَنَا حَمَّلْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ جَائِعاً أَشْبَعْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ عُرْيَاناً كَسَوْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ مُحْتَاجاً أَغْنَيْنَاكَ وَ إِنْ كُنْتَ طَرِيداً آوَيْنَاكَ وَ إِنْ كَانَ لَكَ حَاجَةٌ قَضَيْنَاهَا لَكَ فَلَوْ حَرَّكْتَ رَحْلَكَ إِلَيْنَا وَ كُنْتَ ضَيْفَنَا إِلَى وَقْتِ ارْتِحَالِكَ كَانَ أَعْوَدَ عَلَيْكَ لِأَنَّ لَنَا مَوْضِعاً رَحْباً وَ جَاهاً عَرِيضاً وَ مَالًا كَبِيراً فَلَمَّا سَمِعَ الرَّجُلُ كَلَامَهُ بَكَى ثُمَّ قَالَ أَشْهَدُ أَنَّكَ خَلِيفَةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالاتِهِ» وَ كُنْتَ أَنْتَ وَ أَبُوكَ أَبْغَضَ خَلْقِ اللَّهِ إِلَيَّ وَ الْآنَ أَنْتَ أَحَبُّ خَلْقِ اللَّهِ إِلَيَّ وَ حَوَّلَ رَحْلَهُ إِلَيْهِ وَ كَانَ ضَيْفَهُ إِلَى أَنِ ارْتَحَلَ وَ صَارَ مُعْتَقِداً لِمَحَبَّتِهِم.‏

🔸المناقب ، ابن شهرآشوب ـ به نقل از مبرَّد و ابن عايشه: مردى شامى ، او (امام حسن صلوات الله علیه) را سواره ديد، شروع كرد به لعن و نفرين كردن به ايشان ؛ امّا حسن (صلوات الله عليه) پاسخ او را نمى داد. پس حسن (صلوات الله عليه) به او سلام كرد و خنديد و فرمود: «اى پيرمرد! به گمانم مرد غريبى هستى و شايد مرا اشتباه گرفته اى. پس اگر از ما طلب بخشش كنى، از تو در مى گذريم، و اگر از ما چیزی بخواهى به تو مى دهيم، و اگر از ما راهنمايى بخواهى، راهنمايى ات مى كنيم، و اگر از ما مَركب بخواهى، مركبى برايت فراهم مى كنيم، و اگر گرسنه باشى تو را سير مى كنيم، و اگر برهنه باشى تو را مى پوشانيم، و اگر نيازمند باشى تو را بى نياز مى سازيم، و اگر رانده شده باشى، پناهت مى دهيم، و اگر نيازى داشته باشى، برايت برآورده مى سازيم. اگر بار و بُنه ات را به سوى ما حركت دهى و تا زمان كوچيدن، ميهمان ما باشى، برايت سودآورتر است؛ زيرا ما جايى فراخ و موقعيت و اعتبارى خوب و ثروتى انبوه داريم». هنگامى كه آن مرد، سخن او را شنيد، گريست و آن گاه گفت: گواهى مى دهم كه تو جانشين خداوند در زمين هستى ، و خدا داناتر است كه رسالت هاى خود را كجا قرار دهد. (انعام 124) تو و پدرت، مبغوض ترينِ خلق خدا نزد من بوديد؛ امّا اينك محبوب ترينِ خلق خدا نزد من هستيد. آن گاه بار و بنه اش را به خانه او (امام حسن صلوات الله عليه) منتقل كرد و تا زمان كوچيدن، ميهمان او بود و به محبّت آنان، باور پيدا كرد.

مناقب آل أبي طالب، ابن شهرآشوب جلد 4 صفحه 19
بحار الأنوار جلد 43 صفحه 344 حدیث 16
منتهی الآمال


1️⃣وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا (بقره 83)
و با مردم با خوش زبانی سخن گویید.

اهل بیت صلوات الله علیهم از باب عمل به این آیه معمولا نرمخو و خوش رفتار بودند، با دشمن از باب مدارا و با دوست از باب ایمانش.
و اینگونه نیست که هرکس امام با او خوش خلقی کرده لزوما شخص خوبی بوده.
از سوی دیگر این حکم مطلق و همیشگی نیست، و همین اهل بیت صلوات الله علیهم گاهی سخت و شدید و خشن و تند و غلیظ می شدند، که روایات در این باب فراوان است.

2️⃣امام معصوم متوسم است، متوسم یعنی سیماشناس ، یعنی با نگاه به چهره طرف متوجه می شود که چه بر پیشانی شخص نوشته شده.
روی پیشانی این شخص نوشته شده مومن یا کافر؟

از طرفی در حدیثی داریم هرگز ناصبی از طینت بدبو و سجینی خود منتقل نمی شود و دست از دشمنی با این خانواده بر نمی دارد.

پس امام حسن مجتبی صلوات الله علیه در این جریان با یک ناصبی بالفطره خوش رفتاری نکرده، بلکه امام حسن صلوات الله علیه نگاهی به چهره این شخص انداخته، و نور هدایت را در جبینش دیده و در حقیقت امام با یک شخص مستضعف که تحت تاثیر جریانات باطل گمراه شده بود، (یا بهتر بگوییم: شیعه غافلی که چند صباحی به اشتباه در زمره فرقه باطل قرار گرفته بود) خوش رفتاری کرده است.

3️⃣از بحث حول بررسی سندی و رجالی روایت می گذریم.
ولی کاش اشخاصی که حرص شدید برای راه انداختن اسلام رحمانی و صلح کل صوفیه لعنهم الله دارند، روایات معتبره کتب طراز اول در باب برائت از اعداءالله را نیز می دیدند و با مستمسک قرار دادن یک روایت، و فهم کج و اشتباه از آن، منادی وحدت بین حق و باطل نمی شدند.

محبت و ترحم نسبت به نواصب حرام است (63)

#جزء1 #جزء8