وَلَايَةُ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ أَبِي‌ طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
5.36K subscribers
3.05K photos
899 videos
132 files
1.96K links
بی بغض عمر حُب علی نیست قبول
این اسـت مـرام همه اولاد بـتول

قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:
وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب وَلَايَةُ اللَّه.
ولايت علي ‏بن ابي ‏طالب‏ (صلوات الله علیه)
ولايت خداست.
بحار الأنوار/ج۴۰/ص۴.

کامنت‌سیاسی‌ممنوع
Download Telegram
خدای بی مانند

#توحید
●يَا مَنْ لَيْسَ أَحَدٌ مِثْلَهُ.

●ای آن‌که هیچ‌کس همانندش نیست.

دعای جوشن کبیر بند 19

اینکه خالق به مخلوق شبیه نیست در آیات و روایات زیادی نیز وارد شده.

لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ (شوری 11)
چيزى مانند او نيست


#جزء25
وَلَايَةُ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ أَبِي‌ طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
تنها معبود #غلات #توحید ●يَا مَنْ لَايُعْبَدُ إِلّا هُوَ. ●ای آن‌که جز او پرستیده نشود. دعای جوشن کبیر بند 38
سخنان فوق العاده امام حسين صلوات الله عليه درباره «توحيد»

#توحید #ازلی
قال الامام الحسین صلوات الله علیه: أيها الناس اتقوا هؤلاء المارقة الذين يشبهون الله بأنفسهم يضاهون قول الذين كفروا من اهل الكتاب، بل هو الله ليس كمثله شئ وهو السميع البصير، لا تدركه الابصار وهو اللطيف الخبير. استخلص الوحدانية والجبروت، وأمضى المشيئة والارادة والقدرة والعلم بما هو كائن. لا منازع له في شئ من أمره، ولاكفو له يعادله، ولاضد له ينازعه، ولاسمى له يشابهه، ولامثل له يشاكله، لاتتداوله الامور، ولا تجري عليه الاحوال، ولا تنزل عليه الاحداث، ولا يقدر الواصفون كنه عظمته، ولا يخطر على القلوب مبلغ جبروته، لانه ليس له في الاشياء عديل، ولا تدركه العلماء بألبابها، ولا أهل التفكير بتفكيرهم إلا بالتحقيق إيقانا بالغيب، لانه لا يوصف بشئ من صفات المخلوقين و هو الواحد الصمد، ما تصور في الاوهام فهو خلافه. ليس برب من طرح تحت البلاغ، ومعبود من وجد في هواء أو غير هواء، هو في الاشياء كائن لا كينونة محظور بها عليه، ومن الاشياء بائن لابينونة غائب عنها، ليس بقادر من قارنه ضد، أو ساواه ند، ليس عن الدهر قدمه، ولا بالناحية أممه، احتجب عن العقول كما احتجب عن الابصار، وعمن في السماء إحتجابه كمن في الارض، قربه كرامته وبعده إهانته، لا يحله (في)، ولاتوقته (إذا)، ولا تؤامره (إن). علوه من غير توقل، ومجيئه من غير تنقل، يوجد المفقود ويفقد الموجود، ولا تجتمع لغيره الصفتان في وقت، يصيب الفكر منه الايمان به موجودا، ووجود الايمان، لا وجود صفة، به توصف الصفات لابها يوصف، وبه تعرف المعارف لابها يعرف، فذلك الله لاسمي له، سبحانه ليس كمثله شئ وهو السميع البصير

🔸حضرت آقا امام حسین صلوات الله علیه: اى مردم! از اين بيرون شدگان از دين كه خدا را به خود تشبيه مى كنند و با گفته كافران اهل كتاب هماهنگى دارند، بر حذر باشيد؛ بلكه او خداوند است «چيزى مانند او نيست و اوست شنواى بينا» [شورى 11] و «چشمها او را در نمى يابند و اوست كه ديدگان را در مى يابد و او لطيف آگاه است» انعام 103]
يگانگى و عظمت را ويژه خود ساخته و مشيّت و اراده و نيرو و دانش را به هر چه شدنى است به كار گرفته است. در هيچ كارش نه مخالفى دارد كه به ستيزه جوئى برخيزد و نه همتايى دارد كه با او برابرى نمايد و نه ضدّى دارد كه با او كشمكش كند و نه همنامى دارد كه به او ماند و نه نظيرى دارد كه با او همسانى نمايد. چنان نيست كه امور از پى هم درآيد و حالها بر او جارى شود و دستخوش حوادث گردد. و وصف كنندگان از وصف كنه عظمت او ناتوانند و اندازه عظمت و شكوهش بر هيچ دلى خطور نكند؛ زيرا در ميان چيزها هيچ مانندى براى او نيست و دانشمندان با همه ژرف نگرى كه دارند او را در نيابند و صاحبان انديشه با تمام انديشه خود به حقيقت او دست نيابند جز آن كه در سايه يقين به غيب، وجود او را تصديق نمايند؛ زيرا او با هيچ صفتى از صفات مخلوقاتش وصف پذير نيست و اوست يگانه بى نياز كه هر آنچه در وهم و خيال درآيد او خلاف آن باشد. پروردگار نباشد آن كه در حيطه وصف و بيان و درك مطرح باشد و معبود نباشد آن كه در محدوده هوا يا غير هوا يافت شود. او در همه چيز هست نه آن گونه كه حصارى بر او باشد و از همه چيز جداست نه آن گونه كه از آنها پنهان باشد. تواناى مطلق نيست آن كه در برابرش ضدّى باشد يا همتايى با او برابرى نمايد.؛ قديم بودن او در اثر سپرى شدن روزگار نيست و توجّه او سو و ناحيه اى ندارد. بر خردها نهان است همان گونه كه از ديده ها، از اهل آسمان محجوب است همان گونه كه از اهل زمين، نزديكى به او كرامت است و دورى از او اهانت. لفظ «در» در باره او به كار گرفته نمى شود و لفظ «آنگاه» او را در زمان محدود نمى سازد و لفظ «اگر» شامل او نمى گردد [يعنى مكان و زمان و ترديد از ساحت او به دور هستند]
بلند مرتبه بودن او به معنى بالانشين بودن او نيست و آمدن او به معنى جا به جا شدن نيست.
نابود را بود نمايد و بود را نابود سازد و غير از او هيچ كس در آن واحد از اين دو صفت برخوردار نباشد. در پرتو انديشه فقط مى توان به خدا باورى رسيد، اعتقاد به همان وجود او، نه به وجود صفت او؛ صفات به سبب او وصف پذيرند نه او به سبب صفات؛ شناخت ها به سبب او شناخته شوند نه او به سبب شناخت ها شناخته گردد؛ پس اين است آن خدا كه همنامى ندارد، پاك و منزّه است، چيزى مانند او نيست و اوست شنواى بينا.

تحف العقول، النص، ص: 244
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏4، ص: 301
كلمات الإمام الحسين ص 529

#جزء7 #جزء25
وَلَايَةُ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ أَبِي‌ طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
کدام مادری از تولد فرزندش ناراحت می شود؟ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا﴿احقاف ١٥﴾ مادرش او را با تحمل رنج و زحمت باردار شد و با رنج و زحمت او را زایید حضرت امام صادق صلوات الله علیه: زمانى كه حضرت فاطمه صلوات الله عليها به حضرت سيّد الشهداء…
هشت شباهت امام حسین سلام الله علیه و حضرت یحیی علیه السلام

●اما وجوه الشبه بين هذين المظلومين كثيرة و نكتفي بذكر وجوه ثمانية:

الاول: لم يكن لهما سميّ كما في الروايات المتعددة انّه لم يسمّ أحد بيحيى و الحسين قبلهما.
الثاني: انّ مدّة حملهما ستة أشهر كما ورد ذلك في روايات متعددة.
الثالث: جاءت الاخبار و نزل الوحي قبل ولادتهما مخبرا عمّا يجري عليهما كما فصلناه في باب ولادة الحسين عليه السّلام و كما جاء في تفسير قوله تعالى:
... حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً ... [3].
الرابع: بكاء السماء عليهما كما ذكر ذلك في روايات الفريقين في تفسير قوله تعالى:
فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ ... [4].
و روى القطب الراوندي انّه: بكت السماء عليهما أربعين صباحا ... الخ.
الخامس: انّ قاتلهما ابن زنا و قد وردت في هذا الباب أخبار كثيرة، بل عن الباقر عليه السّلام انّه: لا يقتل الأنبياء الّا الأدعياء.
(1) السادس: انّه وضع رأس كلّ منهما في طست من ذهب و اهدوه الى الادعياء و ابناء الادعياء كما في الروايات لكن هناك فرق بينهما فيحيى ذبحوه في الطست كي لا تسقط قطرة من دمه على الارض فيكون سببا لغضب اللّه لكن كفّار الكوفة و اتباع بني أمية لعنهم اللّه، ما راعوا هذا الامر.
السابع: تكلم رأس يحيى كما في تفسير القمي و تكلّم رأس سيد الشهداء عليه السّلام كما مرّ.
الثامن: الانتقام الالهي لهما و أخذ ثارهما بقتل سبعين الف شخص كما جاء في المناقب، فمع هذا التطبيق أي تطبيق احوال الحسين بأحوال يحيى عليهما السّلام يظهر سرّ الاحاديث الواردة في انّ ما وقع في الامم السابقة سيقع في هذه الامة حذو النعل بالنعل و القذّة بالقذّة [1] و اللّه العالم.

●اوّل - آنکه همنامی برای این هر دو معصوم پیش از تسمیه آنها نبوده ، چنانچه در روایات عدیده وارد است که نام یحیی و حضرت حسین علیهماالسّلام را کسی پیش از این دو مظلوم نداشته.
دوّم - آنکه مدّت حمل هر دو شش ماه بوده ، چنانچه در جمله ای از روایات وارد است.
سوّم - آنکه قبل از ولادت هر دو، اخبار و وحی آسمانی به ولادت و شرح مجاری احوال هر دو آمد چنانچه مشروحا در باب ولادت حضرت الشهداء علیه السّلام و درتفسیر آیه : (وَحَمَلَتْهُ اُمُّهُ کُرْهاوَ وَضعَتْهُ کُرها) محدّثین ومفسّرین نقل کرده اند.
چهارم - گریستن آسمان بر هردوکه در روایت فریقین در تفسیر آیه کریمه فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الاَْرْضُ وارد است .
و قطب راوندی روایت کرده بَکَتِ السَّماءُ عَلَیهما اَرْبَعینَ صَباحا الخ .
پنجم - آنکه قاتل هر دو ولد زنا بوده و در این باب چندین روایت وارد شده بلکه از حضرت باقر علیه السّلام مروی است که انبیاء را نکشد مگر اولاد زنا
ششم - آنکه سر هر دو را در طشت طلا نهادند و برای زنا کاران و زنا زادگان هدیه بردند چنانچه در جمله ای از روایات هست لکن تفاوتی که هست سر یحیی علیه السّلام را در طشت بریدند که خون او به زمین نرسد تا سبب غضب الهی نشود لکن کفّار کوفه و اتباع بنی امیّه - لعنهم اللّه - این رعایت را از حضرت سیّد الشهداء علیه السّلام نکردند.
وَلَنِعمَ ما قیلَ:
شعر : حیف است خون حلق تو ریزد به روی خاک
یحیای من اجازه که طشتی بیاورم
هفتم - تکلّم سر یحیی علیه السّلام چنانچه در (تفسیر قمّی ) است ، و تکلّم سر مطهّر جناب سیدالشهداء علیه السّلام چنانچه در مقام خود گذشت.
هشتم - انتقام الهی برای یحیی و امام حسین علیهماالسّلام به کشته شدن هفتاد هزار تن چنانچه در خبر (مناقب ) است.
و از تطبیق حال حضرت سیّد الشهداء با حضرت یحیی علیهماالسّلام معلوم می شود سرّ احادیث وارده که آنچه در اُمَم سابقه واقع شده در این امّت واقع شود.

منتهی الآمال

#جزء16 #جزء25 #جزء26
وَلَايَةُ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ أَبِي‌ طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
#آیات_لعن و برائت (43) فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ ‎﴿الشعراء: ٢١٦﴾‏ و اگر تو را نافرمانى كردند، بگو: «من از آنچه مى‌كنيد بيزارم.»
لعن و برائت ریشه قرآنی دارد

#آیات_لعن و برائت

🔻سوره شعراء آیه 216
🔻سوره هود آیه 54
🔻سوره هود آیه 35
🔻سوره یونس آیه 41
🔻سوره انفال آیه 48
🔻سوره انعام آیه 78
🔻سوره توبه آیه 114
🔻سوره انعام آیه 19
🔻سوره توبه آیه 3
🔻سوره توبه آیه 1
🔻سوره قصص آیه 42
🔻سوره رعد آیه 25
🔻سوره هود آیه 99
🔻سوره هود آیه 60
🔻سوره آل عمران آیه 61
🔻سوره بقره آیه 159
🔻سوره بقره آیه 89
🔻سوره مائده آیه 78
🔻سوره اسراء آیه 60
🔻سوره احزاب آیه 61
🔻سوره مائده آیه 13
🔻سوره نساء آیه 46
🔻سوره هود آیه 18
🔻سوره توبه آیه 68
🔻سوره مائده آیه 64
🔻سوره اعراف آیه 44
🔻سوره مائده آیه 60
🔻سوره نساء آیه 93
🔻سوره احزاب آیه 64
🔻سوره احزاب آیه 57
🔻سوره نور آیه 7
🔻سوره حجر آیه 35
🔻سوره غافر آیه 52
🔻سوره ص آیه 78
🔻سوره نساء آیه 47
🔻سوره فتح آیه 6
🔻سوره نور آیه 23
🔻سوره محمد آیه 23
🔻سوره نساء آیه 118
🔻سوره نساء آیه 52
🔻سوره آل عمران آیه 87
🔻سوره بقره آیه 88
🔻سوره بقره آیه 161
🔻سوره زخرف آیه 26

کتاب الهی و آسمانیِ قرآن کریم پر است از تبری و لعن از دشمنان خداوند.
هیچ مسلمانی نمی تواند این همه آیات و روایات در مورد لعن و برائت را منکر شود مگر اینکه یا نفوذی باشد یا جاهل و احمق.


#جزء1 #جزء2 #جزء3 #جزء5 #جزء6 #جزء7 #جزء8 #جزء10 #جزء11 #جزء12 #جزء13 #جزء14 #جزء15 #جزء18 #جزء20 #جزء22 #جزء23 #جزء24 #جزء25 #جزء26
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صراط مستقیمی جز علی نیست

فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ ۖ إِنَّكَ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ‎﴿زخرف ٤٣﴾
آنچه را بر تو وحی شده محکم بگیر که تو بر صراط مستقیمی.

عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ صلوات الله علیه قَالَ: أَوْحَى اللَّهُ إِلَى نَبِيِّهِ (صلی الله علیه و آله) فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ‌[1] قَالَ إِنَّكَ عَلَى وَلَايَةِ عَلِيٍّ وَ عَلِيٌّ هُوَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ.

🔸از امام باقر صلوات الله علیه روایت شده فرمود: خداوند به پیامبرش (صلی الله علیه و آله) وحی کرد: آنچه را بر تو وحی شده محکم بگیر که تو بر صراط مستقیمی.
امام باقر صلوات الله علیه فرمود: (این آیه یعنی) تو بر ولایت علی (صلوات الله علیه) هستی و علی همان صراط مستقیم است.

الكافي- ط الاسلامية جلد 1 صفحه 417

حتی حضرت محمد صلی الله علیه و آله هم بر ولایت مولا علی صلوات الله علیه است.

شیخ حسین انصاریان


#جزء25
وَلَايَةُ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ أَبِي‌ طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
کلاس تفسیر حضرت زینب صلوات الله علیها برای زنان کوفه كهيعص ﴿سورة مريم ١﴾ كاف، ها، يا، عين، صاد. ●و جاء في التاريخ أن جمعاً من رجال الكوفة جاؤوا إلى الإمام أمير المؤمنين عليه‌السلام وقالوا : إئذن لنسائنا كي يأتين إلى ابنتك ويتعلمن منها معالم الدين وتفسير…
راز قرآنی که به ولایت مولا شهادت می دهد

😍😍😍
#صراط_علی_حق_نمسکه
☀️و من الأسرار الغريبة في هذه المقطعات أنها تصير بعد التركيب و حذف المكررات
«عليّ صراط حق نمسكه أو صراط علي حق نمسكه»

از اسرار عجیب و غریب حروف مقطعه این است که بعد از حذف حروف تکراری این حروف و ترکیب کردنشان، علی صراط حق نمسکه یا صراط علی حق نمسکه(علی راه حق است؛ به او متمسک می شویم) به دست می آید.

تفسير الصافي، ج‏1، ص: 91
سفينة البحار، ج‏5، ص: 99

در ابتدای 29 سوره از سوره های قرآن، یک یا چند حرف از حروف الفبا وجود دارد، که مجموعاً 78 حرف است که با حذف مکررات 14 حرف می شود؛ یعنی نصف حروف هجاء که 28 حرف است؛ این حروف را «حروف مقطعه»، یا «حروف نورانی» گویند.
این 29 سوره و حروف مقطعه به ترتیب سوره به این شکل هستند:
الم - سورة البقرة
الم - سورة آل عمران
المص - سورة الأعراف
الر - سورة يونس
الر - سورة هود
الر - سورة يوسف
المر - سورة الرعد
الر - سورة ابراهيم
الر - سورة الحجر
كهيعص - سورة مريم
طه - سورة طه
طسم - سورة الشعراء
طس - سورة النمل
طسم - سورة القصص
الم - سورة العنكبوت
الم - سورة الروم
الم - سورة لقمان
الم - سورة السجدة
يس - سورة يس
ص - سورة ص
حم - سورة غافر
حم - سورة فصلت
حم _ عسق - سورة الشورى
حم - سورة الزخرف
حم - سورة الدخان
حم - سورة الجاثية
حم - سورة الأحقاف
ق - سورة ق
ن - سورة القلم

محبین مولا و افراد دیگر خودشان می توانند یک بار تمام این سوره ها را نوشته و این کار را بکنند و مشاهده بکنند که این رمز قرآنی ظاهر می شود.

#جزء1 #جزء3 #جزء8 #جزء11 #جزء12 #جزء13 #جزء14 #جزء16 #جزء19 #جزء20 #جزء21 #جزء22 #جزء23 #جزء24 #جزء25 #جزء26 #جزء29
خطبه امام حسن مجتبی صبح روز شهادت امیرالمومنین صلوات الله علیهما

●خَطَبَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ (صلوات الله علیه) فِی صَبِیحَةِ اللَّیْلَةِ الَّتِی قُبِضَ فِیهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (صلوات الله علیه) فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَی عَلَیْهِ وَ صَلَّی عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی اللّٰه علیه و آله) ثُمَّ قَالَ لَقَدْ قُبِضَ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ رَجُلٌ لَمْ یَسْبِقْهُ الْأَوَّلُونَ بِعَمَلٍ وَ لَمْ یُدْرِكْهُ الْآخِرُونَ بِعَمَلٍ لَقَدْ كَانَ یُجَاهِدُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی اللّٰه علیه و آله) فَیَقِیهِ بِنَفْسِهِ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی اللّٰه علیه و آله) یُوَجِّهُهُ بِرَایَتِهِ فَیَكْنِفُهُ جَبْرَئِیلُ عَنْ یَمِینِهِ وَ مِیكَائِیلُ عَنْ شِمَالِهِ وَ لَا یَرْجِعُ حَتَّی یَفْتَحَ اللَّهُ عَلَی یَدَیْهِ وَ لَقَدْ تُوُفِّیَ فِی اللَّیْلَةِ الَّتِی عُرِجَ فِیهَا بِعِیسَی بْنِ مَرْیَمَ وَ الَّتِی قُبِضَ فِیهَا یُوشَعُ بْنُ نُونٍ وَصِیُّ مُوسَی وَ مَا خَلَّفَ صَفْرَاءَ وَ لَا بَیْضَاءَ إِلَّا سَبْعَمِائَةِ دِرْهَمٍ فَضَلَتْ عَنْ عَطَائِهِ أَرَادَ أَنْ یَبْتَاعَ بِهَا خَادِماً لِأَهْلِهِ ثُمَّ خَنَقَتْهُ الْعَبْرَةُ فَبَكَی وَ بَكَی النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِ مَعَهُ ثُمَّ قَالَ أَنَا ابْنُ الْبَشِیرِ أَنَا ابْنُ النَّذِیرِ أَنَا ابْنُ الدَّاعِی إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ أَنَا ابْنُ السِّرَاجِ الْمُنِیرِ أَنَا مِنْ أَهْلِ بَیْتٍ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِیراً أَنَا مِنْ أَهْلِ بَیْتٍ فَرَضَ اللَّهُ مَوَدَّتَهُمْ فِی كِتَابِهِ فَقَالَ تَعَالَی قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیها حُسْناً(1) فَالْحَسَنَةُ مَوَدَّتُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ ثُمَّ جَلَسَ فَقَامَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اللَّهُ بَیْنَ یَدَیْهِ فَقَالَ مَعَاشِرَ النَّاسِ هَذَا ابْنُ نَبِیِّكُمْ وَ وَصِیُّ إِمَامِكُمْ فَبَایِعُوهُ فَاسْتَجَابَ لَهُ النَّاسُ فَقَالُوا مَا أَحَبَّهُ إِلَیْنَا وَ أَوْجَبَ حَقَّهُ عَلَیْنَا وَ بَادَرُوا إِلَی الْبَیْعَةِ لَهُ بِالْخِلَافَةِ وَ ذَلِكَ فِی یَوْمِ الْجُمُعَةِ الْحَادِی وَ الْعِشْرِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ سَنَةَ أَرْبَعِینَ مِنَ الْهِجْرَةِ.
فَرَتَّبَ الْعُمَّالَ وَ أَمَّرَ الْأُمَرَاءَ وَ أَنْفَذَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ الْعَبَّاسِ إِلَی الْبَصْرَةِ وَ نَظَرَ فِی الْأُمُورِ.

●امام حسن صلوات الله علیه در صبح شبی که در آن شب امیرمؤمنان صلوات الله علیه به شهادت رسید، خطبه خواند حمد و ثنای الهی گفت و بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) درود فرستاد آنگاه فرمود: «در این شب مردی به شهادت رسید که پیشینیان با عملی بر او سبقت نگرفته اند و دیگران با عملی به او نرسیده اند. او همراه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) جهاد می کرد و با جان خویش از او محافظت می نمود و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) او را با پرچمش می فرستاد و جبرئیل از سمت راست او و میکائیل از سمت چپ او را احاطه می کردند و باز نمی گشت تا خداوند به دستان او فتح را مقرر دارد. او در شبی که در آن شب عیسی بن مریم به آسمان ها رفت به شهادت رسید؛ شبی که یوشع بن نون وصی موسی در آن شب قبض روح شد. او طلا و نقره ای جز هفتصد درهم که از زیادی حق بیت المالش باقیمانده بود و می خواست با آن خدمتکاری برای خانواده اش بخرد، باقی نگذاشت. آنگاه گریه گلوی امام حسن (صلوات الله علیه) را گرفت و گریست. مردمی که در اطراف حضرت بودند نیز با او گریستند. سپس حضرت فرمود: من فرزند بشارت دهنده و من فرزند بیم دهنده ام؛ من فرزند کسی هستم که به اذن خدا به سوی خداوند دعوت می کرد؛ من فرزند چراغ نورانی هستم من از اهل بیتی هستم که خداوند پلیدی را از آنان زدوده است و آنان را پاک نموده؛ من از خاندانی هستم که خداوند مودت آنان را در کتابش واجب نموده است پس خداوند متعال فرمود: {بگو من بر رسالت خویش پاداشی از شما نمی خواهم جز دوستی با خویشاوندان خودم و هر کس که کار خوبی انجام دهد ما بر حسن آن کار می افزاییم} (شوری 23) پس «حسنه» (کار خوب)، دوستی ما اهل بیت است.» پس از آن امام نشست.
ابن عباس برخاست، مقابل امام حسن صلوات الله علیه ایستاد و گفت: «ای گروه مردم! این پسر پیغمبر و وصی امام شماست، با او بیعت کنید!» مردم سخن وی را پذیرفتند و گفتند: «محبوبیت او نزد ما زیاد و حق او بر ما واجب است.» آنگاه برای بیعت با آن بزرگوار و خلیفه دانستن او، از یکدیگر سبقت گرفتند. این واقعه در روز جمعه، بیست و یکم ماه رمضان سال 40 هجری واقع شد. پس از این جریان بود که امام حسن صلوات الله علیه عامل و نمایندگان خود را تعیین کرد و ترتیب داد و عبداللَّه بن عباس را برای سرپرستی به جانب بصره فرستاد

بحار الأنوار جلد 43 صفحه 362

#جزء25
وَلَايَةُ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ أَبِي‌ طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
آیة الله العظمی مولانا امیرالمومنین صلوات الله علیه السَّلامُ عَلَيْكَ يَا آيَةَ اللّٰهِ الْعُظْمىٰ 🔸سلام بر تو ای نشانه بزرگ خدا زیارت امیرالمومنین صلوات الله علیه در هفدهم ربیع الاول ولادت پیامبر صلی الله علیه و آله منقول از امام صادق صلوات الله علیه
بزرگترین نشانه خدا

وَ مَا نُرِيهِم مِّنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِهَا ۖ وَأَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿زخرف ٤٨﴾
ما هیچ آیه (و معجزه ای) به آنان نشان نمی دادیم مگر اینکه از دیگری بزرگتر (و مهمتر) بود؛ و آنها را به (انواع) عذاب گرفتار کردیم شاید بازگردند!

قال الامام الصادق صلوات الله علیه: فَأَيُّ آيَةٍ أَكْبَرُ مِنَّا وَ اللَّهِ إِنَّ بَنِي هَاشِمٍ وَ قُرَيْشاً لَتَعْرِفُ مَا أَعْطَانَا اللَّهُ وَ لَكِنَّ الْحَسَدَ أَهْلَكَهُمْ كَمَا أَهْلَكَ إِبْلِيسَ

🔸امام صادق صلوات الله علیه: كدام آيه (نشانه) بزرگتر از ما است. به خدا قسم بنى هاشم و قريش ميدانند چه چيز خدا به ما عطا كرده ولى حسد موجب هلاك آنها شده همان طور كه شيطان را هلاك كرد.

كامل الزيارات، النص، ص: 329 باب 108 حدیث 2
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏25، ص: 375
تفسیر البرهان جلد 4 صفحه 874

#جزء25
وَلَايَةُ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ أَبِي‌ طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
عمر، دوست نابابِ ابوبکر 99-/7784 _10- قَالَ:وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(عَلَيْهِ السَّلاَمُ): «يَقُولُ:يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ عَلِيّاً وَلِيّاً: يٰا وَيْلَتىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاٰناً خَلِيلاً يَعْنِي الثَّانِيَ لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ…
عمر، سد راه ولایت امیرالمومنین صلوات الله علیه

وَلَا يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطَانُ ۖ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿زخرف ٦٢﴾
و مبادا شيطان شما را از راه به در برد، زيرا او براى شما دشمنى آشكار است.

ما رواه علي بن ابراهيم عن أبي عبد اللّه عليه السلام في قوله تعالى: وَ لا يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ‏ (الزخرف: 62) (قال) يَعْنِي الثَّانِيَ،عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ».

🔸امام صادق صلوات الله علیه در مورد قول الهی: و مبادا شيطان شما را از راه به در برد، زيرا او براى شما دشمنى آشكار است. (زخرف 62)
فرمود: منظور دومی (عمر بن خطاب) است از (راه) امیرالمومنین (صلوات الله علیه). قطعا او برای شما دشمنی آشکار است.

تفسير القمي، ج‏2، ص: 287
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏31، ص: 603
تفسیر البرهان، ج‏4، ص: 880

#جزء25
وَلَايَةُ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ أَبِي‌ طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
🔻شیطان = عمر بن خطاب 🔻پشیمانی ابوبکر از دوستی با عمر وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَىٰ يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا ﴿٢٧﴾ يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا ﴿٢٨﴾ لَّقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ…
عمر، ابوبکر را کوردل و گمراه کرد

وَمَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَـٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ ﴿سورة الزخرف ٣٦﴾
و هر كس از ذکر [خداى‌] رحمان دل بگرداند، بر او شيطانى مى‌گماريم تا براى وى دمسازى باشد.

العلامة محمد باقر المجلسی: أقول قد مر في الآية السابقة
وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ‏
و يظهر من بعض الأخبار أن الموصول كناية عن أبي بكر حيث عمى عن ذكر الرحمن يعني أمير المؤمنين و الشيطان المقيض له هو عمر

🔸علامه مجلسی می گوید از اخبار و روایات مشخص می شود که منظور آیه ابوبکر است؛ چون که از ذکر رحمن، یعنی امیرالمومنین، کور شد
و منظور از شیطانی که بر او گماشته شده عمر است

بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏35، ص: 368


مضمون همین حدیث در آدرس زیر نیز می باشد

كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج‏2، ص: 822

#جزء25
وَلَايَةُ عَلِيِّ‌ بْنِ‌ أَبِي‌ طَالِبٍ وَلَايَةُ اللَّهِ
جسارتهای عمر ملعون به حضرت فاطمه صلوات الله علیها -عمر به پاره تن حضرت محمد صلی الله علیه و آله گفت: ما را با زنان چه کار است! -آتش زدن خانه و سوزاندن حضرت علی و فاطمه و فرزندانشان (صلوات الله علیهم) -کتک زدن به حضرت فاطمه صلوات الله علیها #محسنیه #فاطمیه…
بعد از خروش فاطمه زهرا صلوات الله علیها اکثر مهاجمین حیا کردند اما عمر بن خطاب ...

#فاطمیه #محسنیه
●ثمّ أن عمر جمع جماعة من الطلقاء و المنافقين و أتى بهم إلى منزل أمير المؤمنين صلوات الله علیه فوافوا بابه مغلقا فصاحوا أخرج يا علي فإن خليفة رسول اللّه يدعوك، فلم يفتح لهم الباب فأتوا بحطب فوضعوه على الباب و جاءوا بالنار ليضرموه.
فصاح عمر و قال: و اللّه لئن لم تفتحوه لنضرمنّه (لتحرقنه)[1] بالنّار فلمّا عرفت فاطمة صلوات الله علیها إنّهم يحرقون منزلها قامت و فتحت الباب فدفعوها القوم قبل أن تتوارى عنهم فاختبت (فاختفت)[2] فاطمة وراء الباب، فدفعها عمر حتّى ضغطها بين الباب و الحائط.
ثمّ إنّهم تواثبوا على أمير المؤمنين صلوات الله علیه و هو جالس على فراشه و اجتمعوا عليه حتّى أخرجوه سحبا من داره ملبّبا بثوبه يجرّونه إلى المسجد، فحالت فاطمة بينهم و بين بعلها و قالت و اللّه لا أدعكم تجرون ابن عمّي ظلما ويلكم ما أسرع ما خنتم اللّه و رسوله فينا أهل البيت و قد أوصاكم رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله باتباعنا و مودّتنا و التمسك بنا، فقال اللّه تعالى: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‌»[3].
قال: فتركه أكثر القوم لأجلها، فأمر عمر قنفذ بن عمه لعنه اللّه أن يضربها بسوطه، فضربها قنفذ بالسّوط على ظهرها و جنبيها إلى أن أنهكها و أثر في جسمها الشريف و كان ذلك الضرب أقوى سبب في إسقاط جنينها و قد كان رسول اللّه صلی الله علیه و آله سمّاه محسنا...

●فیض کاشانی گفته است: عمر، گروهی از طلقاء (مکیان آزاد شده دست پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله) را با جمعی از منافقین، جمع کرده سوی خانه‌ی امیر المؤمنین (صلوات الله علیه) برد وقتی جماعت رسیدند با در بسته، روبرو شدند و فریاد زند ای علی! بیرون بیا، خلیفه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تو را می‌خواند امّا حضرت در به رویشان نگشود. آنان، هیزم جمع کرده و کنار در ریختند، پس آتش آوردند تا در آن، بیاندازند. عمر، فریاد برآورد: به خدا سوگند! اگر در را نگشایید خانه را به آتش می‌کشم. هنگامی که فاطمه (صلوات الله علیها)، دانست که آن‌ها خانه اش را به آتش می‌کشند، برخاست و در را گشود.
آن گروه، پیش از آن‌ که فاطمه (صلوات الله علیها) از ایشان پنهان شود او را کنار زده، وارد خانه شدند. فاطمه (صلوات الله علیها) در بین در و دیوار پنهان شد، پس عمر درب خانه را به شدّت باز نموده و فاطمه (صلوات الله علیها) را بین درب و دیوار فشرد.
ناگهان بر سر امیر المؤمنین (صلوات الله علیه) که در جایگاهش نشسته بود، ریختند و او را در حالی که دستهایش را با پیراهنش بسته بودند از خانه کشان کشان بیرون برده به سوی مسجد می‌کشیدند. فاطمه (صلوات الله علیها)، میان آن‌ها و شوهرش قرار گرفت و فرمود: به خدا سوگند! نمی‌گذارم، پسر عمویم را با زور و ستم بکشید و ببرید وای بر شما! چه زود به خدا و رسولش درباره‌ی ما اهل بیت خیانت ورزیدید در حالی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شما را به پیروی از ما و دوستی و تمسک به ما، سفارش نموده است و خدای متعال می‌فرماید: (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏) (شوری 23)
بگو از شما، پاداشی بر کارم جز دوستی در حق خویشان و بستگانم، نمی‌خواهم.

گوید: بیشتر مردم به خاطر فاطمه (صلوات الله علیها)، امیرالمومنین (صلوات الله علیه) را رها کردند. عمر به قنفذ دستور داد تا با تازیانه، فاطمه (صلوات الله علیها) را بزند، قنفذ او را به تازیانه بست و به پشت و پهلوهای آن حضرت میزد تا این‌که آن بانو را از پا در آورد؛ اثر این تازیانه ها در بدن شریف و مبارک آن حضرت مدّت‌ها باقی بود.
ضربات این تازیانه، بیشترین آسیب را بر فاطمه (صلوات الله علیها) وارد ساخت و مهم‌ترین عامل و سبب در سقط کودکش شد که: پیش از این،‌ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) این کودک را محسن نامیده بود...

علم اليقين في أصول الدين للكاشاني: ج 2 ص 681
عوالم العلوم: ج 11 ص 571 ح 24
ظلامات الزهراء (عليها السلام) في السنة و الآراء: ص 250
بيت الأحزان: ص 93
اعلموا أني فاطمة: ج 9 ص 9
فاطمة الزهراء (عليها السلام) من قبل الميلاد إلى بعد الاستشهاد: ص 231
الموسوعة الكبرى عن فاطمة الزهراء جلد 11 صفحه 35
نوادر الأخبار فيما يتعلق بأصول الدين صفحه 182

#جزء25
یاعلی انت الصراط المستقیم 😍 (از منابع عامه)

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ‌ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ: أَنْتَ الطَّرِيقُ الْوَاضِحُ وَ أَنْتَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ، وَ أَنْتَ يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ.

🔸ابن عباس گفت: رسول خدا به علىّ بن ابى طالب فرمود: تو راه روشن و تو صراط مستقيم و تو سرور مومنان هستى.

شواهد التنزيل (حاکم حسکانی) صفحه 76 روایت 88

#جزء1 #جزء5 #جزء6 #جزء7 #جزء8 #جزء11 #جزء12 #جزء14 #جزء16 #جزء17 #جزء18 #جزء22 #جزء23 #جزء25 #جزء26