میڪ🍇ـــده ابوتراب"ع"
10.6K subscribers
6.57K photos
830 videos
48 files
614 links
•°|بنـــــ﷽ــــام نامے مولا|°•

مولاجانم ....

تو می آیی و از نزدیک میبینم تو را آخر
همان وقتی که میمیرم ،عجب میمیرم خوبی

#سید_حمید_رضا_برقعی
#فمن_یمت_یرنی🍇

ارسال شعر
@Ebi_1366_ghafari
Download Telegram
بفرمایید روضه، آدرس: دروازه ی ساعات
بعد از کوچه ی تنگِ یهودی ها
تَهِ بازارِ شامِ سابق و امروز بازارِ حمیدیّه
گرفته مجلسی ارباب در کاخ یزیدیّه

بفرمایید روضه با حضور ذاکران
این بار چوب خیزران با لب...

بفرمایید روضه ،شام..،بعدش هم به صرف شام..
به صرف شام..بعدش هم شراب از جام..

#مهدی_رحیمی
#دروازه_ساعات_شام #مجلس_یزید #امام_سجاد #زینب_کبری
🍇 @Aliabotorab110
#مجلس_یزید

پیش این‌گلهای پژمرده نزن با خیزران
روی لب هایی که آزرده نزن با خیزران

آب که نه ! خورده امّا گاه سنگ و گاه مشت
قصر کوفه هم عصا خورده نزن با خیزران

شد سکینه، جان به لب از طعنه ی موسرخ شام
تا که خود بر مرگ، نسپرده نزن با خیزران

صدر مجلس،خنده ی تلخ سنان و شمر و زجر
طاقت از قلب همه برده نزن با خیزران

حرمله دارد شمارش میکند هر ضربه را
با هزاران طعنه بشمرده نزن با خیزران

#علی_مهدوی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_رقیه_س
#مجلس_یزید

در مجلس یزید جان‌ها به لب رسید
جان‌ها به لب رسید در مجلس یزید

زد خنده بر غمِ  زن‌های قافله
وقتی شراب از  کنج لبش چکید

دستی به خیزران ، دستی به نَرد داشت
آورد طشت زر  یک مرد زر خرید

واشد طناب‌ها  از دور گردنش
طفلی پس از سه‌شب  راحت نفَس کشید

از رخت کهنه‌اش  جبریل می‌گریست
از زخم پایِ او  زنجیر می‌چشید

بوی پدر رسید  غم بر دلش نشست
حرف کنیز شد  رنگ از رُخش پرید

می‌دید می‌زند  هِی چوب را به طشت
قدش نمی‌رسید  قلبش چه می‌تپید

«بس نیست نانجیب» دادِ رُباب بود
«نامرد کم بزن» از عمه می‌شنید

صبرش به سر رسید  بر روی پنجه رفت
خیره به طشت شد  آن چشمِ ناامید

می‌دید می‌زند  نامرد برلبش
زد بر دهانِ خود  لبهای خود گزید

مثل حصیر بود لبهای چاکِ او
هی ضرب تازه دید هی زخم تازه دید

مویش خضاب بود طشت و شراب بود
زد خیزران شکست  زد دخترک برید

اُفتاد سر ولی  غلطید سمت او
اما رُباب زود  سمت پدر دوید

سر را زِ کاخ بُرد  یک مرد سرخ مو
رفتند و مانده بود یک طفل مو سفید

#حسن_لطفی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110