#علی_اکبر
یک عده مبهوت شجاعتهای بی حدش
یک عده مقهور توان و سرعتش بودند
آنقدر زیبا بود این شمشیر زن، حتی
سرهای روی خاک محو صورتش بودند
#قاسم_صرافان
یک عده مبهوت شجاعتهای بی حدش
یک عده مقهور توان و سرعتش بودند
آنقدر زیبا بود این شمشیر زن، حتی
سرهای روی خاک محو صورتش بودند
#قاسم_صرافان
#امام_حسین_علیه_السلام
#گودال
روی زمین افتادی و بال و پرت رفت
نا باورانه نیزه در نیزه سرت رفت
تو زینت دوش نبی بودی ولی حیف
خوردی زمین و زیر مرکب پیکرت رفت
عمامه و خُود و سپر ،شمشیر، حتی
در آن هیاهو یادگار مادرت رفت
ترکیب انگشتان دستانت به هم خورد
وقتی به دست ساربان انگشترت رفت
باور ندارم قسمتی از مقتلت را
باور ندارم که اسارت خواهرت رفت
دیگر چرا در آن بیابان پیکرت ماند ؟؟
دیگر چرا در مطبخ خولی سرت رفت...
یادت میاید دفن کردی اصغرت را ؟؟
بر روی نیزه ها چرا پس اصغرت رفت؟؟
حالا که نزدیک فراتی...با خبر باش!!
از کربلا لب تشنه آخر دخترت رفت...
#علی_اصغر_یزدی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#گودال
روی زمین افتادی و بال و پرت رفت
نا باورانه نیزه در نیزه سرت رفت
تو زینت دوش نبی بودی ولی حیف
خوردی زمین و زیر مرکب پیکرت رفت
عمامه و خُود و سپر ،شمشیر، حتی
در آن هیاهو یادگار مادرت رفت
ترکیب انگشتان دستانت به هم خورد
وقتی به دست ساربان انگشترت رفت
باور ندارم قسمتی از مقتلت را
باور ندارم که اسارت خواهرت رفت
دیگر چرا در آن بیابان پیکرت ماند ؟؟
دیگر چرا در مطبخ خولی سرت رفت...
یادت میاید دفن کردی اصغرت را ؟؟
بر روی نیزه ها چرا پس اصغرت رفت؟؟
حالا که نزدیک فراتی...با خبر باش!!
از کربلا لب تشنه آخر دخترت رفت...
#علی_اصغر_یزدی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_زیارتی
بالا نرفت آن که به پایِ تو پا نشد
آقا نشد هر آن که برایت گدا نشد
مقصود از تَکَلّم طور از تو گفتن است
موسی نشد هر آن که کلیمِ شما نشد
روز ازل برای گلوی تو هیچ کس
غیر از خدای عَزّ وَ جَلّ خون بها نشد
در خلقتش زمین و مکان های محترم
بسیار آفرید ولی کربلا نشد
گر چه هزار سال برای تو گریه کرده اند
یک گوشه از حقوقِ لَبِ تو ادا نشد
ما گندمِ رسیده یِ شهرِ رِیِ توایم
شکر خدا که نان تو از ما جدا نشد
یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم
حالا که کربلایِ تو روزی ما نشد
داغ تو اعظم است تحمل نمی شود
در حیرتم چگونه قَدِ نیزه تا نشد
#علی_اکبر_لطیفیان
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#شب_زیارتی
بالا نرفت آن که به پایِ تو پا نشد
آقا نشد هر آن که برایت گدا نشد
مقصود از تَکَلّم طور از تو گفتن است
موسی نشد هر آن که کلیمِ شما نشد
روز ازل برای گلوی تو هیچ کس
غیر از خدای عَزّ وَ جَلّ خون بها نشد
در خلقتش زمین و مکان های محترم
بسیار آفرید ولی کربلا نشد
گر چه هزار سال برای تو گریه کرده اند
یک گوشه از حقوقِ لَبِ تو ادا نشد
ما گندمِ رسیده یِ شهرِ رِیِ توایم
شکر خدا که نان تو از ما جدا نشد
یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم
حالا که کربلایِ تو روزی ما نشد
داغ تو اعظم است تحمل نمی شود
در حیرتم چگونه قَدِ نیزه تا نشد
#علی_اکبر_لطیفیان
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#جناب_جون_ره
#بیست_محرم
من جُون توأم، روی سیاه آوردم
یک قلب پر از غصّه و آه آوردم
ناقابلم امّا به امیدی ارباب
بر جنّت خیمه ات پناه آوردم
عمریست که کاسه لیس تو هستم من
بر نوکری ات همیشه دل بستم من
بگذار که هست من فدایت گردد
حالا که به لشکر تو پیوستم من
نگذار که ناامید گردم آقا
اذنم بده روسفید گردم آقا
مانند زهیر و حرّ و عابس من هم
در محضر تو شهید گردم آقا
صدشکر، محبّتت امانم داده
حق را همه ی عمر نشانم داده
فرتوت شدم ولی زمان پیری
حبّ تو توان ِصد جوانم داده
ارباب بیا و اذن میدانم ده
آماده شدم فقط تو فرمانم ده
زنده ست شهید ِراه تو تا موعود
با کشته شدن به راه خود، جانم ده
با گوشه نگاه لطف و احسان خود
من را بنویس جزء یاران خود
شد حاجت آخرم، زمان مرگم
بگذار سر مرا به دامان خود
ده روز تنم، رها شود در صحرا
دشمن شود از کرامت من رسوا
مشمول دعای خیر تو گردیدم
با بوی خوش و روی سفیدم آقا
سر بر روی دامنت گذاری اینجا
از دیده ی خود سخت بباری اینجا
اما پسر فاطمه مضطر گردی
وقتی که دگر یار نداری اینجا
ای وای که بر خاک گذاری سر را
هی می شنوی شکایت خواهر را
آن لحظه که روی تل بگوید ای شمر
با چکمه نزن لگد گل حیدر را
یک خنجر کُند و حنجرت، واویلا
ده مرکب و جسم اطهرت، واویلا
بر نیزه رود سرت عزیز زهرا
در پیش نگاه خواهرت، واویلا
از غربت تو اگر سراسر دردم
در سینه اگر نشسته آه سردم
رجعت کنم و مثل تمام اصحاب
بر یاری مهدی تو برمی گردم
آن دم که رود به روی تخت شاهی
با منتقم تو می کنم همراهی
آتش بزنم به قاتلینت؛ ارباب
من هم بشوم شریک در خوانخواهی
#علی_مهدوی_نسب
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#بیست_محرم
من جُون توأم، روی سیاه آوردم
یک قلب پر از غصّه و آه آوردم
ناقابلم امّا به امیدی ارباب
بر جنّت خیمه ات پناه آوردم
عمریست که کاسه لیس تو هستم من
بر نوکری ات همیشه دل بستم من
بگذار که هست من فدایت گردد
حالا که به لشکر تو پیوستم من
نگذار که ناامید گردم آقا
اذنم بده روسفید گردم آقا
مانند زهیر و حرّ و عابس من هم
در محضر تو شهید گردم آقا
صدشکر، محبّتت امانم داده
حق را همه ی عمر نشانم داده
فرتوت شدم ولی زمان پیری
حبّ تو توان ِصد جوانم داده
ارباب بیا و اذن میدانم ده
آماده شدم فقط تو فرمانم ده
زنده ست شهید ِراه تو تا موعود
با کشته شدن به راه خود، جانم ده
با گوشه نگاه لطف و احسان خود
من را بنویس جزء یاران خود
شد حاجت آخرم، زمان مرگم
بگذار سر مرا به دامان خود
ده روز تنم، رها شود در صحرا
دشمن شود از کرامت من رسوا
مشمول دعای خیر تو گردیدم
با بوی خوش و روی سفیدم آقا
سر بر روی دامنت گذاری اینجا
از دیده ی خود سخت بباری اینجا
اما پسر فاطمه مضطر گردی
وقتی که دگر یار نداری اینجا
ای وای که بر خاک گذاری سر را
هی می شنوی شکایت خواهر را
آن لحظه که روی تل بگوید ای شمر
با چکمه نزن لگد گل حیدر را
یک خنجر کُند و حنجرت، واویلا
ده مرکب و جسم اطهرت، واویلا
بر نیزه رود سرت عزیز زهرا
در پیش نگاه خواهرت، واویلا
از غربت تو اگر سراسر دردم
در سینه اگر نشسته آه سردم
رجعت کنم و مثل تمام اصحاب
بر یاری مهدی تو برمی گردم
آن دم که رود به روی تخت شاهی
با منتقم تو می کنم همراهی
آتش بزنم به قاتلینت؛ ارباب
من هم بشوم شریک در خوانخواهی
#علی_مهدوی_نسب
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_سجاد_ع
میشینه پا میشه گریه میکنه
یه جا تنها میشه گریه میکنه
به یاد شلوغی تو قتلگاه
هر جا دعوا میشه گریه میکنه
باباشو غریب گیر آوُرده بودن
گلوشو با خنجر آزرده بودن
کار دفن بدنش آسون نبود
نانجیبا سرشو بُرده بودن
کفنی واسه تن بابا نداشت
حتی همراه خودش عبا نداشت
دلش اصلا نمی خواس اینجوری شه
چاره ای به غیر بوریا نداشت
وقتی یاد اون دقایق میکنه
حق داره گریه ی هق هق میکنه
صحنه هایی رو که آقامون دیده
عاشق از شنیدنش دق میکنه
کوفه خراب و یادش نمیره
زحمت حجاب و یادش نمیره
اگرم چیزی فراموشش بشه
مجلس شراب و یادش نمیره
آرزوش بود که دلی بیتاب نشه
دست عمه اسیر طناب نشه
توی مجلس یزید دعا میکرد
حرمله روبرو با رباب نشه
بغضشو توی گلو فرو میکرد
با یزید خیلی بگو مگو میکرد
تو وجود خواهرش ترس و که دید
مرگشو از خدا آرزو میکرد
#علی_ذوالقدر
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
میشینه پا میشه گریه میکنه
یه جا تنها میشه گریه میکنه
به یاد شلوغی تو قتلگاه
هر جا دعوا میشه گریه میکنه
باباشو غریب گیر آوُرده بودن
گلوشو با خنجر آزرده بودن
کار دفن بدنش آسون نبود
نانجیبا سرشو بُرده بودن
کفنی واسه تن بابا نداشت
حتی همراه خودش عبا نداشت
دلش اصلا نمی خواس اینجوری شه
چاره ای به غیر بوریا نداشت
وقتی یاد اون دقایق میکنه
حق داره گریه ی هق هق میکنه
صحنه هایی رو که آقامون دیده
عاشق از شنیدنش دق میکنه
کوفه خراب و یادش نمیره
زحمت حجاب و یادش نمیره
اگرم چیزی فراموشش بشه
مجلس شراب و یادش نمیره
آرزوش بود که دلی بیتاب نشه
دست عمه اسیر طناب نشه
توی مجلس یزید دعا میکرد
حرمله روبرو با رباب نشه
بغضشو توی گلو فرو میکرد
با یزید خیلی بگو مگو میکرد
تو وجود خواهرش ترس و که دید
مرگشو از خدا آرزو میکرد
#علی_ذوالقدر
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#مناجات
#پایان_محرم
دارد تمام می شود آقا عزای تو
کم گریه کرده ایم محرم برای تو
دارد چه زود سفره تو جمع می شود
تازه نشسته ایم بخوریم از غذای تو
شبهای آخر است... گدا را حلال كن
اين هم بساطِ نوكر بی دست و پای تو
ما را ببخش گريه یِ سيری نكرده ايم
چشمانِ خشكِ ما خجل از اين عزای تو
هر روز روز تو همه جا محضر شما
یعنی که هست هر چه زمین کربلای تو
میل دوبارگی بهشت آدمی نداشت
وقتی شنید گوشه ای از روضه های تو
کی دست خالی از در این خانه رفته است
دست پر است تا به قیامت گدای تو
تنها بلد شدیم تباکی کنیم و بس
گریه کند برای تو صاحب عزای تو
گریه کنِ تو حضرت زهراست والسلام
جانم فدای فاطمه و جانم فدای تو
تازه به شام می رسد از راه قافله
تازه رسیده نوبت تشتِ طلای تو
#علی_اکبر_لطیفیان
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#پایان_محرم
دارد تمام می شود آقا عزای تو
کم گریه کرده ایم محرم برای تو
دارد چه زود سفره تو جمع می شود
تازه نشسته ایم بخوریم از غذای تو
شبهای آخر است... گدا را حلال كن
اين هم بساطِ نوكر بی دست و پای تو
ما را ببخش گريه یِ سيری نكرده ايم
چشمانِ خشكِ ما خجل از اين عزای تو
هر روز روز تو همه جا محضر شما
یعنی که هست هر چه زمین کربلای تو
میل دوبارگی بهشت آدمی نداشت
وقتی شنید گوشه ای از روضه های تو
کی دست خالی از در این خانه رفته است
دست پر است تا به قیامت گدای تو
تنها بلد شدیم تباکی کنیم و بس
گریه کند برای تو صاحب عزای تو
گریه کنِ تو حضرت زهراست والسلام
جانم فدای فاطمه و جانم فدای تو
تازه به شام می رسد از راه قافله
تازه رسیده نوبت تشتِ طلای تو
#علی_اکبر_لطیفیان
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#مجلس_یزید
پیش اینگلهای پژمرده نزن با خیزران
روی لب هایی که آزرده نزن با خیزران
آب که نه ! خورده امّا گاه سنگ و گاه مشت
قصر کوفه هم عصا خورده نزن با خیزران
شد سکینه، جان به لب از طعنه ی موسرخ شام
تا که خود بر مرگ، نسپرده نزن با خیزران
صدر مجلس،خنده ی تلخ سنان و شمر و زجر
طاقت از قلب همه برده نزن با خیزران
حرمله دارد شمارش میکند هر ضربه را
با هزاران طعنه بشمرده نزن با خیزران
#علی_مهدوی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
پیش اینگلهای پژمرده نزن با خیزران
روی لب هایی که آزرده نزن با خیزران
آب که نه ! خورده امّا گاه سنگ و گاه مشت
قصر کوفه هم عصا خورده نزن با خیزران
شد سکینه، جان به لب از طعنه ی موسرخ شام
تا که خود بر مرگ، نسپرده نزن با خیزران
صدر مجلس،خنده ی تلخ سنان و شمر و زجر
طاقت از قلب همه برده نزن با خیزران
حرمله دارد شمارش میکند هر ضربه را
با هزاران طعنه بشمرده نزن با خیزران
#علی_مهدوی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_رقیه_س
آیینه دار زینب و زهرا رقیه
کوچکترین انسیة الحورا رقیه
پشت سرش بی شک دعای پنج تن بود
آدم اگر می گفت اول یا رقیه
خورشید در منظومۀ عشق حسینی
صد سال نوری راه دارد تا رقیه
سنش اگر کم هم طراز انبیا بود
مانند کوثر آیت العظمی رقیه
جا داشت روی شانۀ کعبه اباالفضل
جا داشت روی شانۀ سقا رقیه
آرام تر از هر زمانی بود اصغر
می خواند تا بالا سرش لالا رقیه
تنها نَه سال شصت و یک تا روز محشر
هر فتنه ای را می کند رسوا رقیه
پا بر مغیلان می نهد اما محال است
روی سر موری گذارد پا رقیه
این طفل بی آزار را آزار دادند
زجر بدی را دید در دنیا رقیه
زینب ز پا افتاد وقتی دید در راه
طفلان همه بر ناقه اند اِلّا رقیه
مقتل که می خواندم شبی با خویش گفتم
پیدا نمی شد کاش در صحرا رقیه
وقتی که پیدا شد خمیده راه می رفت
شد پیرتر از زینب کبری رقیه
حتی در اوج ضعف هم چیزی نمیخواست
جز دست گرم و بوسۀ بابا رقیه
دیدار حاصل شد ولی دستی نیامد
تنها سر آمد دیدنش اما رقیه...
حیرت زده پرسید عمه این سر کیست؟
یاللعجب نشناخت بابا را رقیه!
قلبش ندا سر داد این سر کعبۀ توست
پروردگارت آمده اینجا رقیه
خود را مرتب کرد تا در چشم بابا
باشد همان دردانۀ زیبا رقیه
از بوسه اش جان میگرفت، اینبار اما
جان داد با بوسیدن لب ها رقیه
#علی_ذوالقدر
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
آیینه دار زینب و زهرا رقیه
کوچکترین انسیة الحورا رقیه
پشت سرش بی شک دعای پنج تن بود
آدم اگر می گفت اول یا رقیه
خورشید در منظومۀ عشق حسینی
صد سال نوری راه دارد تا رقیه
سنش اگر کم هم طراز انبیا بود
مانند کوثر آیت العظمی رقیه
جا داشت روی شانۀ کعبه اباالفضل
جا داشت روی شانۀ سقا رقیه
آرام تر از هر زمانی بود اصغر
می خواند تا بالا سرش لالا رقیه
تنها نَه سال شصت و یک تا روز محشر
هر فتنه ای را می کند رسوا رقیه
پا بر مغیلان می نهد اما محال است
روی سر موری گذارد پا رقیه
این طفل بی آزار را آزار دادند
زجر بدی را دید در دنیا رقیه
زینب ز پا افتاد وقتی دید در راه
طفلان همه بر ناقه اند اِلّا رقیه
مقتل که می خواندم شبی با خویش گفتم
پیدا نمی شد کاش در صحرا رقیه
وقتی که پیدا شد خمیده راه می رفت
شد پیرتر از زینب کبری رقیه
حتی در اوج ضعف هم چیزی نمیخواست
جز دست گرم و بوسۀ بابا رقیه
دیدار حاصل شد ولی دستی نیامد
تنها سر آمد دیدنش اما رقیه...
حیرت زده پرسید عمه این سر کیست؟
یاللعجب نشناخت بابا را رقیه!
قلبش ندا سر داد این سر کعبۀ توست
پروردگارت آمده اینجا رقیه
خود را مرتب کرد تا در چشم بابا
باشد همان دردانۀ زیبا رقیه
از بوسه اش جان میگرفت، اینبار اما
جان داد با بوسیدن لب ها رقیه
#علی_ذوالقدر
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_رقیه_س
از غصه و غم تو را رها خواهد کرد
هر درد بیاوری دوا خواهد کرد
از نسل علی و فاطمه است این دختر
حاجات محال را روا خواهد کرد
#علی_ذوالقدر
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
از غصه و غم تو را رها خواهد کرد
هر درد بیاوری دوا خواهد کرد
از نسل علی و فاطمه است این دختر
حاجات محال را روا خواهد کرد
#علی_ذوالقدر
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_زمان_عج
#امام_حسن_ع
داری کدام خیمه، پدر ناله می زنی
با روضه های ماه صفر ناله می زنی
با داغ ِ روی داغ، گذشته دقایقت
داری برای چند نفر ناله میزنی
آیا همیشه گریه کنی هست پیش تو
وقتی که شام تا به سحر ناله می زنی
اشک تو را کدام ملک پاک می کند
آن دم که با دو دیده ی تر ناله می زنی
داری خودت که غُصّه، نبینم ابَالرَّئوف
با غصّه های کلّ بشر ناله می زنی
این روزها برای عموجان خود حسن
با یاد پاره های جگر ناله می زنی
مثل حسین؛ جدّ غریبت کنار طشت
دستی گرفته ای به کمر ناله می زنی
باران تیر روبه روی توست گوئیا
مانده تنش بدون سپر ناله می زنی
وقتی که تیر می کشد از پیکرش، حسین
با یاد زخم ِتیر ِسه پَر ناله می زنی
یک تیر از گلوی علی می کشد برون
یک تیر هم ز چشم قمر ناله می زنی
حرف از حسن که می شود ای صاحب عزا
حتما برای داغ دگر ناله می زنی
حتما گریز روضه ی تو فرق میکند
یاد جفای بین گذر ناله می زنی
ایام فاطمیه فقط نه ؛ تمام سال
از زخم میخ و ضربه ی در ناله می زنی
#علی_مهدوی_نسب
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسن_ع
داری کدام خیمه، پدر ناله می زنی
با روضه های ماه صفر ناله می زنی
با داغ ِ روی داغ، گذشته دقایقت
داری برای چند نفر ناله میزنی
آیا همیشه گریه کنی هست پیش تو
وقتی که شام تا به سحر ناله می زنی
اشک تو را کدام ملک پاک می کند
آن دم که با دو دیده ی تر ناله می زنی
داری خودت که غُصّه، نبینم ابَالرَّئوف
با غصّه های کلّ بشر ناله می زنی
این روزها برای عموجان خود حسن
با یاد پاره های جگر ناله می زنی
مثل حسین؛ جدّ غریبت کنار طشت
دستی گرفته ای به کمر ناله می زنی
باران تیر روبه روی توست گوئیا
مانده تنش بدون سپر ناله می زنی
وقتی که تیر می کشد از پیکرش، حسین
با یاد زخم ِتیر ِسه پَر ناله می زنی
یک تیر از گلوی علی می کشد برون
یک تیر هم ز چشم قمر ناله می زنی
حرف از حسن که می شود ای صاحب عزا
حتما برای داغ دگر ناله می زنی
حتما گریز روضه ی تو فرق میکند
یاد جفای بین گذر ناله می زنی
ایام فاطمیه فقط نه ؛ تمام سال
از زخم میخ و ضربه ی در ناله می زنی
#علی_مهدوی_نسب
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#پیامبر_اکرم_ص
از جهلِ مادرزادیِ أعرابِ ناآگاه
یک عمر هر لحظه کشید از عمق جانش آه
مکرِ ابوسفیانِ لاکردار پیرش کرد
مکری که ریشه داشت در مال و مقام و جاه
از کینهٔ سنگیِ باباهایِ دختردار
تا گورهای تنگ و سرد و ساکت و جانکاه
از روزگارِ شب شده آزرده خاطر شد
با دیدنِ لات و هبل در زیرِ نورِ ماه
توحید را آورد و بت ها را به خاک انداخت
آمد به همراهِ خدایِ عاشق و دلخواه
خیلی محبت داشت بر امت! ولیکن شد
جبرانِ مهربانی اش حرفِ بد و بیراه
بردند تا بیراهه جریانِ خلافت را
خون به جگر کردند او را فرقهٔ گمراه
میخواست وقتِ جان سپردن، یک قلم-کاغذ
میخواست بنویسد #علی_ع_حیدر_ولیُ_الله
گفتند یک عده منافق؛ با لبی خندان
امروز هذیان باز میگوید رسولُ الله(ص)
طی شد میانِ بغض حتی احتضارش هم
شد چشمهایش بسته با دلواپسی ناگاه!
#مرضیه_عاطفی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
از جهلِ مادرزادیِ أعرابِ ناآگاه
یک عمر هر لحظه کشید از عمق جانش آه
مکرِ ابوسفیانِ لاکردار پیرش کرد
مکری که ریشه داشت در مال و مقام و جاه
از کینهٔ سنگیِ باباهایِ دختردار
تا گورهای تنگ و سرد و ساکت و جانکاه
از روزگارِ شب شده آزرده خاطر شد
با دیدنِ لات و هبل در زیرِ نورِ ماه
توحید را آورد و بت ها را به خاک انداخت
آمد به همراهِ خدایِ عاشق و دلخواه
خیلی محبت داشت بر امت! ولیکن شد
جبرانِ مهربانی اش حرفِ بد و بیراه
بردند تا بیراهه جریانِ خلافت را
خون به جگر کردند او را فرقهٔ گمراه
میخواست وقتِ جان سپردن، یک قلم-کاغذ
میخواست بنویسد #علی_ع_حیدر_ولیُ_الله
گفتند یک عده منافق؛ با لبی خندان
امروز هذیان باز میگوید رسولُ الله(ص)
طی شد میانِ بغض حتی احتضارش هم
شد چشمهایش بسته با دلواپسی ناگاه!
#مرضیه_عاطفی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#پیامبر_اکرم_ص
زمان از لحظهی آغاز او چیزی نمیداند
زمین از کهکشان راز او چیزی نمیداند
مَلَک از وسعت پرواز او چیزی نمیداند
بشر از قدرت اعجاز او چیزی نمیداند
کسی از عقل، از توصیف، از ادراک بالاتر
کسی که خاک پایش هست از افلاک بالاتر
کسی که نام او را آسمان دارد به سربندش
که در قرآن حبیب خویش میخواند خداوندش
نخواهد دید دنیا تا ابد مردی همانندش
دل از یاران که هیچ، از دشمنان دل برده لبخندش
جهان دارد هنوز از این تبسّم پند میگیرد
جهان را عاقبت روزی همین لبخند میگیرد
چه معراجی که هرشب از دل سجادهاش دارد
چه اسرار نهانی در نگاه سادهاش دارد
چه سرو باشکوهی قامت افتادهاش دارد
چه اعجازی که در آیات فوقالعادهاش دارد
که حتی مشرکان باآنکه از جان دشمنش بودند
کنار کعبه هرشب محو قرآن خواندنش بودند
میان قومی از جاهلترین مردم اقامت داشت
اگر آزار میدادند او را، استقامت داشت
اگر تهدید میکردند، او صبر و شهامت داشت
اگر تحقیر میکردند، با آنها کرامت داشت
غمش تنها سعادتمندی آحاد مردم بود
هزاران زخم میخورد و دمی نفرین نمیفرمود
شبی پرواز کرد، از آسمانها رفت بالاتر
از آدم رد شد، از عیسی و موسی رفت بالاتر
گذشت از عرش، از جبریل حتی رفت بالاتر
«دُنُوّاً وَاقتِرابا...» رفت بالا، رفت بالاتر
بدون پرده چندی با حبیب خود تکلم کرد
دعایی کرد اگر آنجا، دعا در حق مردم کرد
وجود نازنینش رحمةٌ لِلعالَمین است او
رخش شمسُالضُّحی و گیسویش حَبلُالمَتین است او
رسول بیقرین است او، امام راستین است او
خدا یا بنده؟ حیرانم! نه آن است او نه این است او
کسی از عمق این راز نهان سر درنیاورده
خدا در جمع خوبانش از او بهتر نیاورده
میان کل عالم یک نفر با او برابر بود
نه تنها مصطفی را جانشین بود و برادر بود
علی جان پیمبر بود و احمد جان حیدر بود
پیمبر شهر علم و مرتضی این شهر را در بود
به لطف مرتضی دارد پیمبر شرح صدرش را
ولی افسوس بعد از او ندانستند قدرش را
از این نعمت به روز واپسین پرسیده خواهد شد
چه شد بعد از پیمبر وضع دین؟ پرسیده خواهد شد
به جای او چه کس شد جانشین؟ پرسیده خواهد شد
چه آمد بر امیرالمومنین؟ پرسیده خواهد شد
خدا یاد بشر میآورد آن روز فطرت را
و بالا میبرد با هم کتابالله و عترت را
#علی_سلیمیان
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
زمان از لحظهی آغاز او چیزی نمیداند
زمین از کهکشان راز او چیزی نمیداند
مَلَک از وسعت پرواز او چیزی نمیداند
بشر از قدرت اعجاز او چیزی نمیداند
کسی از عقل، از توصیف، از ادراک بالاتر
کسی که خاک پایش هست از افلاک بالاتر
کسی که نام او را آسمان دارد به سربندش
که در قرآن حبیب خویش میخواند خداوندش
نخواهد دید دنیا تا ابد مردی همانندش
دل از یاران که هیچ، از دشمنان دل برده لبخندش
جهان دارد هنوز از این تبسّم پند میگیرد
جهان را عاقبت روزی همین لبخند میگیرد
چه معراجی که هرشب از دل سجادهاش دارد
چه اسرار نهانی در نگاه سادهاش دارد
چه سرو باشکوهی قامت افتادهاش دارد
چه اعجازی که در آیات فوقالعادهاش دارد
که حتی مشرکان باآنکه از جان دشمنش بودند
کنار کعبه هرشب محو قرآن خواندنش بودند
میان قومی از جاهلترین مردم اقامت داشت
اگر آزار میدادند او را، استقامت داشت
اگر تهدید میکردند، او صبر و شهامت داشت
اگر تحقیر میکردند، با آنها کرامت داشت
غمش تنها سعادتمندی آحاد مردم بود
هزاران زخم میخورد و دمی نفرین نمیفرمود
شبی پرواز کرد، از آسمانها رفت بالاتر
از آدم رد شد، از عیسی و موسی رفت بالاتر
گذشت از عرش، از جبریل حتی رفت بالاتر
«دُنُوّاً وَاقتِرابا...» رفت بالا، رفت بالاتر
بدون پرده چندی با حبیب خود تکلم کرد
دعایی کرد اگر آنجا، دعا در حق مردم کرد
وجود نازنینش رحمةٌ لِلعالَمین است او
رخش شمسُالضُّحی و گیسویش حَبلُالمَتین است او
رسول بیقرین است او، امام راستین است او
خدا یا بنده؟ حیرانم! نه آن است او نه این است او
کسی از عمق این راز نهان سر درنیاورده
خدا در جمع خوبانش از او بهتر نیاورده
میان کل عالم یک نفر با او برابر بود
نه تنها مصطفی را جانشین بود و برادر بود
علی جان پیمبر بود و احمد جان حیدر بود
پیمبر شهر علم و مرتضی این شهر را در بود
به لطف مرتضی دارد پیمبر شرح صدرش را
ولی افسوس بعد از او ندانستند قدرش را
از این نعمت به روز واپسین پرسیده خواهد شد
چه شد بعد از پیمبر وضع دین؟ پرسیده خواهد شد
به جای او چه کس شد جانشین؟ پرسیده خواهد شد
چه آمد بر امیرالمومنین؟ پرسیده خواهد شد
خدا یاد بشر میآورد آن روز فطرت را
و بالا میبرد با هم کتابالله و عترت را
#علی_سلیمیان
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#برائتی
#عیدالزهرا(س)
همیشه دست به دامان مرتضی بودند
بنا به جملهی « لولا علی »فنا بودند
سوال میکنم از اهل بدعت اینکه چرا
همیشه پیرو اولاد ناروا بودند
مگر غدیر نکردند با علی بیعت؟
بگو که جای ولی خدا چرا بودند
خبر به حد تواتر ، سند صحیح اینکه
فراریان اُحد هم همان دو تا بودند
علیست لایق حق یا که جبت والطاغوت
که سالها پس از اسلام بی خدا بودند
به روز خیبر و در لیلة المبیت بگو
خلیفههای دروغینتان کجا بودند
فقط نه اینکه یتیم و اسیر و مسکین بود
که خلق سفره نشین های «هل اتی» بودند
علی کسی ست که در جنگ پهلوان ها هم
ز ترس شیر خدا دست بر عصا بودند
تو را که نون لنا خواندهاند جای چه غم
که بی تو آن دو نفر تا همیشه لا بودند
#علی_کاوند
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#عیدالزهرا(س)
همیشه دست به دامان مرتضی بودند
بنا به جملهی « لولا علی »فنا بودند
سوال میکنم از اهل بدعت اینکه چرا
همیشه پیرو اولاد ناروا بودند
مگر غدیر نکردند با علی بیعت؟
بگو که جای ولی خدا چرا بودند
خبر به حد تواتر ، سند صحیح اینکه
فراریان اُحد هم همان دو تا بودند
علیست لایق حق یا که جبت والطاغوت
که سالها پس از اسلام بی خدا بودند
به روز خیبر و در لیلة المبیت بگو
خلیفههای دروغینتان کجا بودند
فقط نه اینکه یتیم و اسیر و مسکین بود
که خلق سفره نشین های «هل اتی» بودند
علی کسی ست که در جنگ پهلوان ها هم
ز ترس شیر خدا دست بر عصا بودند
تو را که نون لنا خواندهاند جای چه غم
که بی تو آن دو نفر تا همیشه لا بودند
#علی_کاوند
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_محمد_ص
آه ای مسافر ای بیابان گرد برگرد
خورشید پشت ابرهای سرد برگرد
نامرد ها دنیای ما را قبضه کردند
یک مرد می خواهد زمین ای مرد برگرد
درمان درد لاعلاج روزگاری
ای مرهم هر زخم و هرچه درد برگرد
اصلا خبر داری که جای خالی تو
چه بر سر مردان ایل آورد؟ برگرد
بی تو تمام روز های سال پاییز
ای انقلاب فصل های زرد برگرد
این آخرین حرف دعای مادران است
هرجا که هستی زودتر برگرد برگرد
#علی_کاوند
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
آه ای مسافر ای بیابان گرد برگرد
خورشید پشت ابرهای سرد برگرد
نامرد ها دنیای ما را قبضه کردند
یک مرد می خواهد زمین ای مرد برگرد
درمان درد لاعلاج روزگاری
ای مرهم هر زخم و هرچه درد برگرد
اصلا خبر داری که جای خالی تو
چه بر سر مردان ایل آورد؟ برگرد
بی تو تمام روز های سال پاییز
ای انقلاب فصل های زرد برگرد
این آخرین حرف دعای مادران است
هرجا که هستی زودتر برگرد برگرد
#علی_کاوند
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زینب_س
#ولادت
گمان کن که با کعبه همسایه ای
پی حفظ چندین هزار آیه ای
و حتی اگر غرق سرمایه ای
بدان بی علی پست و بی مایه ای
خود کعبه هم می رود صبح و شام
به دیدار حیدر علیه السلام
علی نزد حق است و حق با علیست
مسیر الی الله تنها علیست
مپرس از چه ذکر لب ما علیست
عبادت همین گفتن یا علیست
اگر که خدا خواندن او بد است
بشر خواندنش کفر صد در صد است
همیشه خدا بود هم صحبتش
به محراب خم شد فقط قامتش
خدا نیز در پاسخ طاعتش
به او دختری داد شد زینتش
ندیده فلک اینچنین دختری
که بر خلق عالم کند سروری
از افلاک تا خاک پرواز کرد
برای برادر کمی ناز کرد
در آغوش او چشم را باز کرد
سپس پرده برداری از راز کرد
چنین گفت چشمش به ماه منیر
امیری حسینٌ و نعم الامیر
نگاهش دوای تب پنج تن
حضورش چراغ شب پنج تن
چه بنویسم از کوکب پنج تن
شده قبله ام زینب پنج تن
به طغیان کشانده جنون مرا
به پایش بریزید خون مرا
چه خوب است امشب خدا خواستن
طلا نه دل مبتلا خواستن
هر آنچه که خوب است را خواستن
خلاصه فقط کربلا خواستن
تمام سحر ذکر یا رب بگو
همه حاجتت را به زینب بگو
چنان مادرش عالمه زینب است
به بیت علی قائمه زینب است
به غم های او خاتمه زینب است
پس از فاطمه، فاطمه زینب است
زمان دعا نوحه دم داده ام
خدا را به زینب قسم داده ام
چو با او کسی همنشین می شود
یکی از بزرگان دین می شود
یکی مثل ام البنین می شود
که روزی قمر آفرین می شود
به ام البنین مرحمت کرده است
ابالفضل را تربیت کرده است
اباالفضل حالا هوادار اوست
اباالفضل ماه شب تار اوست
ابالفضل امروز علمدار اوست
و کار دفاع از حرم کار اوست
خوشا آنکه او انتخابش کند
فدایی زینب خطابش کند
#علی_ذوالقدر
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#ولادت
گمان کن که با کعبه همسایه ای
پی حفظ چندین هزار آیه ای
و حتی اگر غرق سرمایه ای
بدان بی علی پست و بی مایه ای
خود کعبه هم می رود صبح و شام
به دیدار حیدر علیه السلام
علی نزد حق است و حق با علیست
مسیر الی الله تنها علیست
مپرس از چه ذکر لب ما علیست
عبادت همین گفتن یا علیست
اگر که خدا خواندن او بد است
بشر خواندنش کفر صد در صد است
همیشه خدا بود هم صحبتش
به محراب خم شد فقط قامتش
خدا نیز در پاسخ طاعتش
به او دختری داد شد زینتش
ندیده فلک اینچنین دختری
که بر خلق عالم کند سروری
از افلاک تا خاک پرواز کرد
برای برادر کمی ناز کرد
در آغوش او چشم را باز کرد
سپس پرده برداری از راز کرد
چنین گفت چشمش به ماه منیر
امیری حسینٌ و نعم الامیر
نگاهش دوای تب پنج تن
حضورش چراغ شب پنج تن
چه بنویسم از کوکب پنج تن
شده قبله ام زینب پنج تن
به طغیان کشانده جنون مرا
به پایش بریزید خون مرا
چه خوب است امشب خدا خواستن
طلا نه دل مبتلا خواستن
هر آنچه که خوب است را خواستن
خلاصه فقط کربلا خواستن
تمام سحر ذکر یا رب بگو
همه حاجتت را به زینب بگو
چنان مادرش عالمه زینب است
به بیت علی قائمه زینب است
به غم های او خاتمه زینب است
پس از فاطمه، فاطمه زینب است
زمان دعا نوحه دم داده ام
خدا را به زینب قسم داده ام
چو با او کسی همنشین می شود
یکی از بزرگان دین می شود
یکی مثل ام البنین می شود
که روزی قمر آفرین می شود
به ام البنین مرحمت کرده است
ابالفضل را تربیت کرده است
اباالفضل حالا هوادار اوست
اباالفضل ماه شب تار اوست
ابالفضل امروز علمدار اوست
و کار دفاع از حرم کار اوست
خوشا آنکه او انتخابش کند
فدایی زینب خطابش کند
#علی_ذوالقدر
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110