میڪ🍇ـــده ابوتراب"ع"
10.6K subscribers
6.57K photos
830 videos
48 files
614 links
•°|بنـــــ﷽ــــام نامے مولا|°•

مولاجانم ....

تو می آیی و از نزدیک میبینم تو را آخر
همان وقتی که میمیرم ،عجب میمیرم خوبی

#سید_حمید_رضا_برقعی
#فمن_یمت_یرنی🍇

ارسال شعر
@Ebi_1366_ghafari
Download Telegram
#حضرت_زینب_س
#ولادت

مثنوی دارد طرب  دارد شعف  دارد نجابت
لحظه‌ای که می‌شود تصویر  قابِ انقلابَت

اِنقلاب نور و ایثار و وفاداری و عشقی
عاشقِ سلطانِ عشقی ماه‌بانویِ دمشقی

آسمان گهواره‌ات را دیده و تعظیم کرده
بانویِ عالم تو را ختمِ رُسل تکریم کرده

دخترِ زهرایِ اطهر  کوثرِ مولایِ قنبر
برده‌ای دل از حسن با خنده در آغوشِ دلبر

اشک‌هایِ هجر و بی‌تابی شده لبخندِ شادی
روزِ اوّل نَه تو دل را از اَزل بر یار دادی

نَه فقط لبخند که جانِ تو نذریِ نگار است
بی‌قرارِ یاری و بی تو قرارت بی‌قرار است

ای قرارِ قلبِ آرام و قرارِ هر دو دنیا
زینبِ کبری  گلِ زهرا عزیزِ جانِ بابا

سینه‌ات سنگِ صبورِ راز‌هایِ مجتبایی
روضه‌خوانِ روز‌هایِ داغِ دشتِ نینوایی

دیگران تنها شنیدند و تو دیدی با دو دیده
دست‌و‌پا می‌زد...زبانم لال...خنجر می‌بریده

خنجری پشتِ سری از رویِ کینه ضربه می‌زد
مادری از حال رفت و دختری بر سینه می‌زد

آن غروبی که طلوعِ شمس را بر نیزه دیدی
مثلِ مادر طعمِ سیلی و لگد با هم چشیدی

پایِ نیزه همسفر با خولی و شمر و سنانی
بی‌حیایی پَرت کرده پیشِ پایت تکّه‌نانی

قاتلت شد اِزدحام و سنگِ بام و بزمِ شامی
قلبِ تو شد ریش وقتی نیش می‌زد آن حرامی

اِنتقامِ بدر و خیبر را تماشا می‌کند  وای
خیزران می‌کوبد و زخمی دهان وا می‌کند وای

پاسخِ دندان‌شکن شد ماٰ رَاَیْتْ  اِلّٰا جَمیلاٰ
ندبه می‌خوانی و می‌گویی بیا اُمّیدِ زهرا

#حسین_ایمانی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زینب_س
#ولادت

جَبل‌ُالصَّبر   قلّه‌یِ ایثار
دخترِ نور  خواهرِ سردار
قبله‌گاهِ قلوب و عشقِ یار

بانویِ بی‌نظیرِ این مکتب
کوثرِ شام و کربلا  زینب

عقلِ کامل عقیله‌یِ حرمی
در تمامِ کُرات محترمی
سائلیم و تو بانویِ کَرمی

جاری از چشمه‌یِ لبَت  یارب
ما کجا؟ مَدحتان کجا؟ زینب

به خدا بی‌معلّم عالمه‌ای
مصدرِ سِلم و حکمِ محکمه‌ای
ذکرِ شاه و اَمیرِ علقمه‌ای

زده زانو به محضرِ تو اَدب
مرجعِ عفّت و حیا  زینب

بنتِ فاروقِ اَکبری  بی‌بی
کوثر از جنسِ کوثری بی‌بی
طاهره مثلِ مادری  بی‌بی

فاطمی بوده‌ای به تاب و تب
حیدرِ شام و کوفه یا زینب

یا سفیرَالحسین  مولاتی
روضه‌هایِ تو شد مناجاتی
عمّه‌یِ بی‌نظیرِ ساداتی

خطبه‌ات مثلِ ذوالفقارِ اَب
گریه‌هایت گِره‌گُشا زینب

دو سه سالی کنارِ یارِ علی
پس از آن می‌شوی قرارِ علی
همه‌یِ روضه را کنارِ علی

دیده‌ای غیرِ کوچه‌ها زینب   
قاتلت بغضِ مجتبی زینب

حسنِ تو کجا وُ خواب کجا؟
دیده‌ای بیشتر عذاب... کجا؟
تو کجا  مجلسِ شراب کجا؟

کعبِ نِی می‌خورد به رویِ لب 
ندبه‌خوانی  همیشه  یا زینب

#حسین_ایمانی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زهرا_س
#فاطمیه

بساطِ روضه‌یِ مادر بساطِ خیرات است
جدایی از عَلم و خیمه از بَلیٖئات است

خدا نگیرد از این چشم گریه کردن را
که آه و اشک برایِ شما مناجات است

خدا برایِ تو در عرش روضه می‌گیرد
نوایِ فاطمه از جلوه‌هایِ جنّات است

تو مادری و پسر خوانده‌ای بدم آری
وَ هر نخِ عَلمت ساترُالعُیوبات است

من و جدا شدن از پرچمَت زبانم لال
بساطِ گریه‌یِ عصرِ دوشنبه میقات است

غروبِ روزِ دوشنبه طلوعِ غم‌ها بود
چه آمده به سرَت کودکِ حرمْ مات است

صدایِ ضربه‌یِ سیلی و چادر خاکی
دلیلِ محکمِ صبحِ تقاصِ سادات است

#حسین_ایمانی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زهرا_س

چادرِ خاکیِ او بیرقِ دربارِ علی‌ست
هر که از فاطمیون بود هوادار علی‌ست

روضه‌هایِ در و دیوار شهادت دادند
وقتِ پیکار که شد حیدرِ کرّارِ علی‌ست

اَشهَدُ اَنَّ علیّاً ولیُّ اللّه بگو
نوحه‌یِ فاطمه هم ذکرِ گُهربارِ علی‌ست

دستِ زهرا به کمربندِ اَمیرش گِره شد
همه دیدند که همسر نَه علمدارِ علی‌ست

فاطمه دستِ خدا بود علی را نَبَرند
حرفِ قنفذ که شود آخرِ پیکارِ علی‌ست

او زمین خورد زمین‌گیر شود شیرِ خدا
ندبه و گریه کند هر که گرفتارِ علی‌ست

#حسین_ایمانی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#شب_یلدا

شبِ یلدا شده و بر سرِ خوانِ پدریم
ما مُریدانِ علی صاحبِ تیغِ دوسَریم
نانِ او خورده نمک‌گیرِ اَمیرِ قَدَریم

قصّه‌هایِ شبِ یلدایِ محبّان حیدر
زاهد نیمه‌شب و فاتحِ میدان حیدر

تا خدا بود علی تا که خدا هست علی
بنده‌یِ خاضع و اُستادِ زِبَردست علی
درِ قلعه به کفِ دست گرفته‌َست علی

لرزه‌یِ کاخِ ریا حاصلِ تدبیرِ نبی‌ست
ما که نَه کارِ رسولِ دوسرا گیرِ علی‌ست

شیرِ خیبرشکنِ پهنه‌یِ اَحزاب ببین
گردنِ کج شده‌یِ گوشه‌یِ محراب ببین
نیمه‌شب شاهِ عرب می‌زند از خواب ببین

کیسه‌یِ رزقِ یتیمان به سرِ دوشِ علی‌ست
مَأمنِ طفلِ پریشان شده آغوشِ علی‌ست

دَمِ یا لَلْعَجَبِ کون و مکان می‌شنوم
مدحِ تو را نَه به‌گوشم که به‌جان می‌شنوم
تا نَفَس هست من اینگونه اذان می‌شنوم

أَشهَدُ اَنَّ علیّاً ولیُّ اللّه علی
برقِ شمشیرِ خدا یا اسداللّه علی

شبِ یلدایِ فراقِ پسرت طولانی‌ست
منتظِر هست ولی منتَظَرِ دنیا نیست
جشنِ ما مَزِّه ندارد تا که این آقا نیست

صبحِ وصلِ گلِ یاسی که کبود است بیا
تو بگو جایِ حسن قصّه چه بوده‌َست بیا

#حسین_ایمانی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علیه_السلام



دهانِ کعبه پر از نقره شد بدان علّت
که بعدِ شاه گذرگاهِ این و آن نشود

#حسین_ایمانی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_هادی_علیه_السلام
#شهادت

اینهمه دور وُ بَرَت داری گدا  من هم یکی
می‌دهی نانِ هزاران بینوا    من هم یکی
دستِ خیلی را گرفتی بیصدا من هم یکی
اینهمه زائر‌‌ می‌آید  سامرا  من هم یکی

زائران‌  را می‌فرستی کربلا من هم یکی

هادیِ اُمّت نگاهِ تو هدایت می‌کند 
آسمانی می‌شود هر کس صدایت می‌کند
هر مُنادی آرزویِ یک ندایت می‌کند
جان گرفته هر که جانش را فدایت می‌کند

در میانِ سینه‌چاکانِ شما  من هم یکی

می‌چکد از هر سرِ انگشتِ آقایم کرم
جبرئیل از خادمانِ افتخاریِ حرم
من به خود می‌بالم آقاجان که اینجا نوکرم
بَرنداری سایه‌سارِ پرچمت را از سرم

راه دادی خوب و بد را رَهنما  من هم یکی

شیر را آرامشِ چشمانتان آرام کرد
نوکرِ بدنام را این خادمی خوشنام کرد
روضه‌خوانِ سامرایت یادِ آن ایّام کرد ....
ذوالفقاری  ذوالفقارش نذریِ اسلام کرد

از فدایی‌هایِ بی‌چون و چرا  من هم یکی

روضه‌هایِ تو گریزِ کوچه و کرب‌وبلا
تار شد چشمِ تَرَت می‌سوخت لبهایِ شما
گوشه‌یِ خانه اگر چه می‌زدی تو دست و پا
خنجرِ کُندی نَبُرّیده  سرت را از قَفا

هر کسی زد ... پیر هم می‌زد عصا ... من هم یکی

چنگهایِ گرگها پیراهنی را کَند و بُرد
بر رویِ نیزه به پیشانیِ آقا سنگ خورد
دختری کُنجِ خرابه زخمهایش را شِمرد
اُستخوانهایِ تنِ او را لگدها کرده تُرد

منتظرهایت به صف  آقا بیا  من هم یکی

#حسین_ایمانی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسین_علیه_السلام_ولادت

پَر در آوردم چرا که زیرِ پرهایِ حسینم
بی‌ سر وُ پا نیستم پایِ عَلم پایِ حسینم
رو به قبله تحتِ قُبّه در تماشایِ حسینم
از اَزل تا روزِ محشر اهلِ آوایِ حسینم

سائلِ نان نیستم من در تمنّایِ حسینم

خُم ندیده مِی نخورده بی‌پیاله مَستِ مَستم
عقل وُ هوشِ من پریده از سرم لیلا پَرستم
دل بریدم از همهِ دنیا فقط دل بر تو بستم
پایِ عشقت ایستادم پایِ این پرچم نشستم

شکرُلِلَّه من یکی از جیره‌خورهایِ حسینم

تو مُجیری من اَجیرم تو اَمیری من فقیرم
دستِ خالی آمدم تا دستِ پُر مِهرت بگیرم
حضرتِ سلطانِ عشقی وُ به عشقِ تو اسیرم
حاجتم از شَهپرِ قنداقه می‌گیرم امیرم

مثلِ فطرس تا قیامت مرغِ نجوایِ حسینم

روزِ اوّل شهپرِ قنداقه‌ات اِعجاز کرده
فطرسِ بی‌بال وُ پر پرهایِ خود را باز کرده
این چه سِرِّی بوده که نوزادِ زهرا ناز کرده
وَ علی با یاحسینی عشق را آغاز کرده

عاشقِ این ذکرِ شوراَنگیزِ بابایِ حسینم

نوکریِ خانه‌ات شاهَنشهیِ روزِ محشر
دلبریِ تو نَشد آغاز در آغوشِ مادر
قبلِ خلقت عشق می‌کرده خدا در عالَمِ زَر
با همین نجوایِ نوکر با سِرشکِ دیده‌یِ تر

من اِضافیِ گِلی در زیرِ پاهایِ حسینم

بی‌قراری می‌کنم آقا خودت باشی قرارم
شک ندارم هر کجا گفتم حسین بودی کنارم
پایِ پرچم کربلایی هستم امّا دوست دارم ....
لحظه‌ای که صورتم را بر ضریحت می‌گذارم

جان دَهم بر رویِ زانوهایِ رویایِ حسینم


#حسین_ایمانی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_عباس_ع_ولادت

به لبخندِ علی سوگند  با سربندِ یازهرا
به‌هم می‌ریزد این آقا زمین‌را آسمانها را

به میدان می‌زند تا که مَلک در نُه‌فَلک گوید
که در تاریخ شد تکرار علیِ عالیِ اَعلا

صدایِ هوهویِ شمشیرِ او چون ذوالفقاری بود
که بر هم ریخت با هر ضربه‌اش کاخِ منافق‌ها

یلِ‌اُمُّ‌البنین مثلِ امیرالمؤمنین حیدر
نَه با یک دست با توحید کَنده دربِ خیبر را

درِ این خانه سائل عزّت و تکریم می‌بیند
به جایِ نان گرفتن می‌شود او نان‌رِسان اینجا

گدایِ خانه‌‌یِ ماهِ بنی‌هاشم اگر باشی
تو در اَفلاک سلطانی  تو در محشر شدی آقا

رگ و ریشه  بُن و بَند وُ خصالِ حیدری دارد
نگو عبّاس می‌آید بگو آمد خودِ مولا

«اَلا یا اَیُّهاَالسّاقی أَدِرکأساً وَناٰوِلهاٰ»
ابوفاضل‌ اگر داری چه آسانند‌ مشکل‌ها

بخوان قرآنِ نازل قُلْ هُوَاللّهُ اَحَد  وَاللّه
ندارد مثلِ حق مخلوقِ امشب تا اَبد همتا

ببین قرآنِ ناطق بازویِ این ماه می‌بوسد
وَ می‌ریزد علی علمِ خودش در کامِ او  ذَقّاٰ

ندیدم مثلِ این ساقی  أَناالفانی هُوَالباقی
همین بی‌دست می‌گیرد دو دستم در دوتا دنیا

چه در دنیا  چه در عقبیٰ سرِ این سفره می‌مانم
چه در دنیا چه در عقبیٰ دَهد او آب و نانم را

رقیّه بر رویِ دوشِ عموجان ناز خواهد کرد
ربابه می‌شود راویِ این روضه علی لالا

علی لالا  عمو پُر کرد مشکِ خالیِ خیمه
ندارد قولِ مردِ خیمه‌گاهِ ما نشد وَاللّه

سری بر نیزه پهلو زد ربابه سر به زیر انداخت
چه‌ها شد در حرم  خلخال و معجر  آه و واویلا

صدایِ آهِ عمّه  آمد و شد بسته چشمِ ماه
بخوان ندبه که می‌آید تقاصِ غصّه‌‌یِ زهرا


#حسین_ایمانی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_خدیجه_س
#مدح #وفات

دین اگر دین است اُمُّ‌المؤمنین تنها خدیجه
بهترین بانو برایِ بهترین مولا  خدیجه
یاورِ ختمُ‌النَّبیین  مادرِ زهرا   خدیجه
تا ندارد در دودنیا  بوده بی‌همتا خدیجه
عاشق و معشوقه‌یِ احمد در این دنیا خدیجه

روضه‌یِ زهرا شد امشب آه و واویلا خدیجه

روضه‌خوانِ خردسالِ خانه‌یِ پیغمبرِ ما
می‌کِشد آهی که گُر می‌گیرد از غم باورِ ما
می‌زند با ذکرِ مادر  بر سر امشب مادرِ ما
اشکهایی می‌چکد از گونه بر چشمِ‌ترِ ما
تا شود آرام‌تر آلامِ قلبِ کوثرِ ما

الوداع همسنگر و همراهِ احمد یاخدیجه

جانی و مالی تماماً  وقفِ قرآنِ مُبینی
بعدِ زهرا بهترین  اُلگویِ زن رویِ زمینی
تو صراطَ‌المستقیمی  در مسیرَت راستینی
بی‌شما بِااللَّه برای ما نمی‌مانْد هیچ دینی
از اَزل تا به اَبد تنها تو اُمُّ‌المؤمنینی

می‌شود آئینه‌یِ تو زینبِ کبریٰ  خدیجه

نخلِ طوباٰیِ رسالت با وجودِ تو ثمر داشت
تو صدف بودی و در بطنِ‌شما خالق گوهر داشت
کوثرت خِیرِ کثیری بود پس احمد پسر داشت
دین نتیجه‌داد از نسلَت شَهی بیرق چو برداشت
دختری دیدند کوفی‌ها که‌چون‌حیدر جگر داشت

خطبه‌هایِ زینبی  مثلِ شما  غَرّا  خدیجه

مادرِ گلها ندیدی  بر رویِ گلبرگ  رَد  را
پایِ نِی می‌خوانْد زینب روضه‌یِ مُشت‌ولگد را
کاش خیلی زودتر می‌خورد سیلیِ بلَد را
دیر سیلی خورد تا که بشنود آن حرفِ‌بد را
یک‌نفر  اِی کاش رَد می‌کرد این صدها سند را

بد زَد و بد گفت و بد تا کرد با طاها  خدیجه

رَدِّ پایی بر رویِ پهلویِ یاسِ پرپری بود
گوشه‌یِ ویرانه جایِ خوابِ نازِ دختری بود
دختری که بر رویِ زانویِ لرزانَش سری بود
گفت بابایی در آن بازار صدها مشتری بود
بر سرِ دزدِ اَلنگو فکرِ شومِ دیگری بود

ندبه‌خوان  جان داد پایِ روضه‌یِ بابا   خدیجه


#حسین_ایمانی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علیه_السلام

به قرآن می‌خورم سوگند تو مفهومِ قرآنی
ندارد بی‌تو سِلْمی دینِ اسلام و مسلمانی

اَحادیث وُ روایات وُ سندها را که می‌بینی
نداریم وُ نمی‌بینیم مانندِ تو انسانی

تویی خَیرُ‌البشر ماٰفوقِ اِدراکِ بشر مولا
تو اوجِ بندگی وُ عاشقی وُ علم وُ عرفانی

سلام اِی قلبِ قبله  قبله‌یِ قلبِ رسول‌اللّه
شما خورشیدِ تابانی‌ وُ مهتابِ درخشانی

علیِ عالیِ اعلا   علمدارِ یقین هستی
به کوریِ فلانی تو امیرالمؤمنین هستی

تویی خیرُالبشر مرزِ میانِ خیر وُ شر حیدر
نبأ‌ یعنی شما داری از آن عالم خبر حیدر

تویی اَسرارِ رَدُّ الشّمس وُ تو شَقُّ‌القمر کردی
تو فرمان می‌دهی بی‌شک به خورشید و قمر حیدر

تویی آرامشِ مطلق  تویی مفهومِ جاءَالحق
علیٌ حُبُّهُ جُنَّه  بهشتِ معتبر حیدر

اَلا یا أیُّهاَ السّاقی بده از حوضِ کوثرِ مِی
که سرمستم به عشقِ تو من امشب تا سحر حیدر

فراتر از تصوّرها  تویی مافوقِ گفتارم
بِحَمدِاللّهِ وَالمِنَّه  علی‌جان دوستَت دارم

فدایِ گردشِ تیغی که با هر ضربه درمان کرد
فدایِ شیرِ میدانی که شب فکرِ یتیمان کرد

علی معنایِ ایثار وُ وفاداری وُ اخلاص است
فدایِ آنکه حتّی خوابِ او یاریِ جانان کرد

نداریم این‌چنین شاهی ندیدیم این‌چنین مردی
که با هر اَخم وُ لبخندی گروهی را مسلمان کرد

خدا آنقدر خواهانِ علیِ مرتضی شد که ....
نَه یک آیه   نَه یک سوره به نامَش کُلِّ قرآن کرد

علی یاسین وُ انسان و‍ُ نبأ  وَالعصر وُ توحید است
یداللّه است پس بالایِ دستِ او نباشد دست

نماز وُ روزه وُ حجّ وُ جهادِ بی‌تولّا هیچ
تولّایی که همراهش نشد بغض وُ تبرّا هیچ

تولّا وُ تبرّا  دو دَمِ یک ذوالفقار امّا .....
تولّا وُ تبرّا  بی‌بصیرت  هیچ  تنها  هیچ

بصیرت چیست؟! یعنی هر چه می‌گوید ولی بر چشم
غرور وُ کِبر وُ خودخواهی چه‌‌جایی دارد اینجا؟! هیچ

غدیری‌ها فقط تا کربلا با یار می‌مانند
امامِ خود مَکن تعویض با دنیا که نَه  با هیچ

بمان پایِ غدیر وُ کربلا  تا پایِ جان آری
بخوان ندبه که می‌آید اَمیرِ کاروان آری

#حسین_ایمانی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#عید_غدیر


خدا یک آیه از جنسِ زر آورد
پیمبر رویِ منبر پَر در آورد

فَلک کِل می‌کشید آن لحظه‌ای که
مَلک تاجی برایِ حیدر آورد

#حسین_ایمانی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زینب_س

جبلُ‌الصّبرِ حرم قلّه‌یِ عزم و جبروت
وقتِ خطبه علی وُ فاطمه هنگامِ سکوت
مات وُ مبهوتِ کراماتِ تو اَرض و ملکوت
مثلِ تو نیست چه بر خاک چه اوجِ لاهوت

دخترِ شیرِ خدا شیرزنِ درگاهی
در حیا فاطمه در خطبه ولیُ‌اللّهی

تو حسینی و حسین از تو پیمبر شده‌ای
سوره‌یِ کوثرِ دربارِ برادر شده‌ای
مثلِ صدّیقه عفیفی و مطهّر شده‌ای
خطبه خواندی همه دیدند که حیدر شده‌ای

خطبه خواندی و تنِ لشکرِ کوفه لرزید
چشمهایِ تو به فرمانِ خدا می‌بارید

قدمت بر رویِ چشمانِ ترِ کرب‌وبلا
مادرِ گریه و پیغامبرِ کرب‌وبلا
خط به خط خاطره‌هایِ سفرِ کرب‌وبلا
بر سرت ریخت همه دردسرِ کرب‌وبلا

دردسر پایِ سرِ یار کشیدی آری
پایِ سر از کفِ پا خار کشیدی آری

لشکری یارِ تو را گوشه‌یِ گودال کشید
مویِ دلدارِ تو را پنجه‌یِ دجّال کشید
نعل‌ها هر طرفی پیکرِ پامال کشید
چنگِ نامرد که آویزه و خلخال کشید

بر رویِ نیزه سری قاریِ قرآن شده بود
مثلِ مادر همه‌جوره بدنت بود کبود

زینب اِی فاطمه‌‌یِ دربه‌درِ کوفه و شام
سنگها سویِ سرت پرت که می‌شد از بام
کوفه خندید و شده سهمِ تو نیش و دشنام
عصمةُاللّه‌‌‌ کجا ؟! خرابه و بزمِ حرام

همه جا یاورِ دین بودی و دلدارِ شهید
ندبه‌خوانی برسد تا که بخواند « وَ نُرید »


#حسین_ایمانی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
.