میڪ🍇ـــده ابوتراب"ع"
10.8K subscribers
6.55K photos
822 videos
48 files
612 links
•°|بنـــــ﷽ــــام نامے مولا|°•

مولاجانم ....

تو می آیی و از نزدیک میبینم تو را آخر
همان وقتی که میمیرم ،عجب میمیرم خوبی

#سید_حمید_رضا_برقعی
#فمن_یمت_یرنی🍇

ارسال شعر
@Ebi_1366_ghafari
Download Telegram
#حضرت_زهرا_س
فراق پیغمبر

گل چه کند شب به شب سحر که نباشد
درد به دختر رسد پدر که نباشد

ای پدر آن روزهای خوب چرا رفت؟!
حرمت ما پنج تن بگو که کجا رفت؟!

با تو درِ خانه ام ضریح جهان بود
با تو چه امنیتی به خانه مان بود

با تو  خطر داشت کوچه رفتن من؟نه!
با تو کبودی نشست بر تن من؟نه!

خیز نبی خدا زمانه عوض شد
بعد تو رنگ تمام خانه عوض شد

شاخه ی یاسی که کاشتیم لگد شد
قالی کهنه که داشتیم‌ لگد شد

حمله به ما میکنند گرگ منش ها
دوروبرم ریختند عربده کش ها

پای غریبه به در نشست، نبودی
پهلویم از چندجا شکست، نبودی

میخ همان موقعی که بر کمرم خورد
خیره شدم‌ بر علی و در به سرم خورد

فضه به دادم رسید خیر ببیند
زود به سویم دوید خیر ببیند

اینهمه زخم‌ و هزار درد و ملامت...
میخرم آن‌ را به جان!علی به سلامت!

#سید_پوریا_هاشمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زهرا_س
#فاطمیه

ز بس که هست به جسمم جراحتی تازه..
ز لاله ساخته ام باغ جنتی تازه.

 به دست لاغر من لقمه نیز سنگین است
کشیدم از علی امشب خجالتی تازه

زنی به نیت خنده عیادتم آمد
خدا کند که نباشد عیادتی تازه

مگر که گریه ی یک زن چه اذیتی دارد؟!
رسیده باز به حیدر شکایتی تازه

علی به حجره ی من هرزمان که سر بزند
به غیر گریه نداریم صحبتی تازه

 نفس کشیدن پهلو شکسته آسان نیست
مصیبتی است وَ پشتش مصیبتی تازه

دوماه پیش چنان سیلی بدی خوردم
که هست بررخم انگار ضربتی تازه

لباس های قدیمی بزرگ‌ شد به تنم
بیار جامه ی نو بهر قامتی تازه

سه چهار مرتبه مردم ولی به عشق علی..
خدا به فاطمه اش داد فرصتی تازه!

#سید_پوریا_هاشمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زهرا_س
#فاطمیه

گاهی به یک نگاه سخن گفته میشود
ناگفته های شوهر و زن گفته میشود

حالا که ظاهر تو به سنت نمیخورد
راز سه ماهه پیر شدن گفته میشود

دست مرا که بست به دستت قلاف زد!
در این ورم خجالت من گفته میشود

یکروز میرسد که دراین کوچه های تنگ
حتما دلیل بغض حسن گفته میشود

تب کردن از علائم آتش گرفتن است
حال تو از حرارت تن گفته میشود

 ای شمع آب رفته ی من!دلخوشم فقط...
به چند استخوان که بدن گفته میشود!

شانه بزن که درد دل بچه ها به تو
درلحظه های شانه زدن گفته میشود

روزی به چادر تو حیا گفته شد ولی..
روزی به چادر تو کفن گفته میشود

#سید_پوریا_هاشمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زهرا_س
#مرثیه

همینکه پهلوی او گاه گاه میگیرد
نفس به سینه این پابه ماه میگیرد!

مریض خانه اگر لب به آب و نان نزند...
پس از سه ماه تنش وزن کاه میگیرد!

مریض خانه اگر سیلی از کسی بخورد..
بروی صورتش ابری سیاه میگیرد

هنوز هم که هنوز است با همین حالش
علی به چادر زهرا پناه میگیرد!

کسی نگفت که این تازیانه در کوچه
به بازویش به کدامین گناه میگیرد؟!

چه آمده به سر چشمهای زهرا که..
ز چشمهای علی هم نگاه میگیرد

همینکه نام علی را به پیش او ببری
به لب ترنم "روحی فداه" میگیرد

اگر خمیده علی از نماز آیات است..
نود شب است دراین خانه ماه میگیرد..

#سید_پوریا_هاشمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_کاظم_ع
#حضرت_موسی_ابن_جعفر_ع

حال زارش را ببین حال بکایش را ببین
بین این زندان بی روزن صفایش را ببین

زحمت زنجیر دارد در قنوت نافله
باهمین دست ورم کرده دعایش را ببین

سرفه های خونی اش بدکاره را‌ هم پاک کرد
در مریضی هم دم مشکل گشایش را ببین

یک نفر میگفت موسی رفته از زندان مگر؟!
یکنفر میگفت نه؟ زیر عبایش را ببین!

آن امامی که‌ به تخت عرش اعلی می نشست
در سیه چالش بیا امروز جایش را ببین

آنقدر زنجیر سنگین بود ساقش خرد شد
دل اگر داری خودت اوضاع پایش را ببین

دست بر دیوار سنگی زد رخش آتش گرفت
نوکر زهرا!گریز روضه هایش را ببین

لیله القدر نبی در پشت در آتش گرفت
دستهای شرمسار مرتضایش را ببین

چادر زهرا پرش به چادر زینب گرفت
از مدینه روضه های کربلایش را ببین

سنگ خورد و مشت خورد و به نماز شب نشست
در سجود این خدای غم خدایش را ببین..

#سید_پوریا_هاشمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_زمان_عج

فقط بخاطر تو آبرو به من دادند
چنان سگی که به اصحاب کهف منسوب است

دعای خیر تو باعث شده زمین نخورم
چقدر اینکه تو هستی کنار من خوب است

#سید_پوریا_هاشمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیر_المومنین_علیه‌السلام
#شهادت

خیره به اسمان شده این دیده ی ترم
من بی کس همیشه تاریخ حیدرم..

یک روز آب خوش به گلویم نرفته ست
از ابتدا غریب مرا زاد مادرم

امشب فقط به فاطمه ام فکر میکنم
آغوش باز کرده در این شام آخرم

افطار تلخ من به نمک باز میشود
خرما چرا گذاشته زینب برابرم

ای کوفه خوش بخواب علی رفتنی شده
راحت شدید از من و فریاد منبرم

وقت اذان شدست مهیای رفتنم
شمشیرتان کجاست بکوبید بر سرم

الله اکبر! اشهد حیدر بلند شد...
یارب گواه باش که پر گشته ساغرم

فزت و رب کعبه!سرم غرق خون شده
این را برای فاطمه سوغات میبرم

من را رها کنید خودم راه میروم
حالا که ایستاده دم خانه دخترم

زینب بمان به خانه که خانه ست جای تو..
این کوچه نیست جای تو ای بانوی حرم

از کوچه رد شدن به تو یکروز میرسد
از حال و روز کوفه ی آنروز مضطرم

فریاد میزنند ببینید اسیر را
فریاد میزنی که خدا نیست معجرم

فریاد میزنند که خیراتشان دهید
فریاد میزنی که زنسل پیمبرم

فریاد میزنند که زینب حسین کو؟
فریاد میزنی که به نیزه است دلبرم

#سید_پوریا_هاشمی
#مـــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_علی_اکبر_ع
#مدح

قصد کردم رود مِی جاری کنم
از دلم آواربرداری کنم
بعد با انگور معماری کنم
جای آنکه کار تکراری کنم..

با توسل کارهایی نو کنم
چندرکعت سجده سمت تو کنم

گرچه ابروی تو محرابی کج است
این مسیر کج به ایمان مُنتَج است
دور تو گردیدنِ ما صد حج است
این عبارت صورتش چون مخرج است

نفس تو نفس نفیس حیدر است
خَلق و خُلق و منطقت پیغمبر است

مُرغِ غم از ساحلِ دریات رفت
با گُل‌ات هوش از سر باغات رفت
آینه،قربانِ سر تا پات رفت
تا که خندیدی دل بابات رفت

نور را منشور..،طِیفی می کند
با تو اربابم چه کیفی می کند

مَسلَکت..،آدابِ یک فرهیخته!
صوت تو شب را به تب آمیخته
پای محرابت مُوذن ریخته
از اذانت صد بلال آویخته

بارِ رودِ اَشهَدَت را، جو کشید
یاعلی گفتی و عالم هو کشید

نام حیدر قاب قرآنت علی
ما عجم‌هائیم سلمانت،علی
در نجف خوردیم از نانت علی
فاطمه‌وار است احسانت..،علی

قنبر خوان سِترگت بوده ایم
نوکرِ مادربزرگت بوده ایم

ما گداها عشق را فهمیده ایم
هر زمان خندیده ای..،خندیده ایم
وصف جودت را فقط نشنیده ایم
دودِ بامِ خانه ات را دیده ایم

بانی رزق گدایانی..،خودت
در کَرَم یک‌پا حسن‌جانی خودت

در طلوعت گریه ی شب را ببین
ماه! دورت رقص کوکب را ببین
رد شدی از کوچه‌ها..،تب را ببین
با تو ذوقِ عمه‌زینب را ببین

عمه تشویشش به ظاهر جمع شد
از رکاب خویش خاطرجمع شد

با تو خواهر سرفرازی می کند
حس امنِ بی نیازی می کند
گیسویت را نازناری کند
روی دستت تاب‌بازی می کند

سهم لب هایش به جز لبخند نیست
این سه‌ساله روی پایش بند نیست

نیزه را تا اختیارش می کنی
دشمنت را تار و مارش می کنی
تیغ خود را ذوالفقارش می کنی
هر کسی آمد..،شکارش می کنی

رزم حیدروارِ تو بیداد کرد
ساقی اهل حرم را شاد کرد

آب را آتش زده لب های تو
خیمه راه افتاد..،پشت پای تو
آه از احوال خواهر های  تو
مُرد وقت رفتنت..،بابای تو

وای اگر پیمانه خون در خُم کند
اسب تو راه حرم را گم کند

کوچه وا کردند...،زهرایت کنند
خون به قلب ام لیلایت کنند
قطره‌قطره..،قدرِ دریایت کنند
تکّه‌تکه..،ارباًاربایت کنند

آه! بابا دیگر آن بابا نشد
چند عضوی از تنت پیدا نشد

#سید_پوریا_هاشمی
#بردیا_محمدی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_حمزه_سیدالشهدا_ع

از شیر غیر از شیر بودن بر نمی آید
یعنی که درپای شما جز سر نمی آید
از سینه ات جز عشق احمد در نمی آید
مثل تو در کل عرب دیگر نمی آید
تو حمزه ای سنگر شدی حتی پیمبر را
اسم تو تار و مار کرده کل لشگر را


وقتی که افتادی زمین دین هم زمین افتاد
پای تنت پیغمبر اکرم زمین افتاد
حتی امیرالمومنین محکم زمین افتاد
زهرا میان خانه از این غم زمین افتاد
مثله شدی یعنی عبا لازم شدی دیگر
بالاترین داغ بنی هاشم شدی دیگر


بالا تنت آمد همینکه خواهری جان داد
حرف عبا شد پا به پایش مادری جان داد
با روضه های ثانی پیغمبری جان داد
شمشیرها آمد علیِ اکبری جان داد
یک کوچه وا شد از روی مرکب سوار افتاد
کل حرم مثل علی به احتضار افتاد

آیات قرآن را روی سرنیزه ها بردند
سر را جدا بردند و پیکر را جدا بردند
کار جوانان شد علی را با نوا بردند
با چه عذابی نور را بین عبا بردند
عمه اگر بیرون نمی آمد پدر میمرد
بابا خودش در وقت تشییع پسر میمرد

#سید_پوریا_هاشمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#مدح

به نام خدای هدف آفرین..
جنون آفرین و شعف آفرین
وقار آفرین و شرف آفرین
خداوند شاه نجف آفرین

خدای تبارک خدای جلی
خداوند مولی الموالی علی!

علی کیست مقصود احرام ماست
علی حجّ یک ماهه ی تام ماست
علی ابتدا و سرانجام ماست
علی ذوالجلال و الاکرام ماست

ز عارف ز فیلسوف مُنفَک علی ست
معظم مکرّم مبارک علی ست

بگو ربنا ربنا ربنا
بگو ایلیا ایلیا ایلیا
دو دل مانده ام موقع سجده ها
به او سجده باید کنم یا خدا


اگر بنده ی کردگار است علی
ولی باخدایش ندار است علی

علی حاصل جمع عقل و دل است
علی عرشِ سوی زمین نازل است
علی کل فضل ابوفاضل است
علی حقّ ما، غیر او باطل است

خلافت برازنده ی دزد نیست!
خلافت قواره به دوش علیست

زمانی‌که می‌شد به دلدل سوار
قیامت به پا بود در کارزار
چنان دشمن از هیبتش زد هوار
که رفت آبرویش به وقت فرار

به یک چشم‌غرّه به لشکر زده
به یک ضربه بالای صد سر زده

برو در دو عالم رصد کن رصد
نداریم مثل علی تا ابد
نداریم اصلی چنین مستند
علی جان علی جان علی جان مدد

بقول همه لات های دیار..
علی "مشتی و خاکی و سفره دار"

رجب آمد و پاره شد خواب ما
سر کوزه قُل زد می ناب ما
به سمت نجف رفت محراب ما
خدا داد هدیه خودش را به ما

دلم را به توحید بخشیده ام
خدارا شب سیزده دیده ام

گهی بود استاد پیغمبران..
گهی بود همسفره ی نوکران
گهی بود مسند نشین سران
گهی بود عادی چنان دیگران

گهی نفس بر حق تعالی فروخت
گهی رفت بازار و خرما فروخت

درعالم یکی بود علی دو نداشت..
علی کار میکرد پادو نداشت!
دراین شش دهه جامه ی نو نداشت
به خورجین به جز لقمه ی جو نداشت

گرفتار شد رو به مردم نزد
ببین زهد را لب به گندم نزد..

عجب مردم و روزگار بدی
که بستند باهم قرار بدی
به خانه رسیده شرار بدی
گلش له شده از فشار بدی

نه تنها به او حرف بد میزند
به بانوی خانه لگد میزدند

#سید_پوریا_هاشمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_علی_اکبر_ع
#شب_هشتم_محرم

خِس‌خِس سینه‌ات انداخت ز پا بابا را
به زمین هِی نکش آنقدر عزیزم پا را

پیرمردم! همه‌ی دل‌خوشی من برخیز
برنمی‌خیزی اگر، باز کن این لب‌ها را

دشت پُر گشته ز تو یا که تو از دشت پری؟
به زمین ریخته‌ای می‌نگرم هر جا را

سهم آهوی من از زندگی‌اش صیاد است
بست با نیزه به رویش ره این صحرا را

پهلویت آمدم و پهلویت آزارم داد
باز دیدم وسط آتش در، زهرا را

خُنکای جگرم! بی‌تو نمی‌خواهم من
به خدا لحظه‌ای از زندگی دنیا را

تو تجلای غم پنج‌تنی ای ولدی
که به هر زخم به تصویر کشیدی ما را

#سید_پوریا_هاشمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_رقیه_س

علویات گرفتار یزیدند حسین!
با چه زجری دم این کاخ رسیدند حسین!

#سید_پوریا_هاشمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسن
#شهادت

هرکه دیدار من سوخته جان می آید..
یار من نیست،پی لقمه نان می آید
 
بین این مردم بد، گریه رفیق خوبیست
بهر دلداری من اشک روان می آید
 
اینهمه خوبی‌شان کردم و راضی نشدند
همه انگار که از من بدشان می آید
 
بین هر جمعیت از دور مشخص هستم
حسن آن است که با قد کمان می آید
 
مادرت را وسط کوچه دودستی بزنند
در بهار تو‌ همان وقت خزان می آید
 
قاتل مادر من پیش رویم میخندد
صبر از صبر عجیبم به فغان می آید
 
تا به امروز ازآن کوچه نگفتم به کسی
مگر آن فاجعه راحت به زبان می آید؟!
 
جعده برخیز مرا زهر بده خسته شدم
دم افطار شده صوت اذان می آید
 
برو از خانه من ،من که حلالت کردم
دارد عباس به اینجا نگران می آید
 
طشت خونین مرا از نظرش دور کنید
خواهر سوخته ام‌ سینه زنان می آید
 
اگر امروز حسین آمده دور و بر من
پیش او گوشه گودال سنان می آید


#سید_پوریا_هاشمی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110