میڪ🍇ـــده ابوتراب"ع"
10.6K subscribers
6.57K photos
830 videos
48 files
614 links
•°|بنـــــ﷽ــــام نامے مولا|°•

مولاجانم ....

تو می آیی و از نزدیک میبینم تو را آخر
همان وقتی که میمیرم ،عجب میمیرم خوبی

#سید_حمید_رضا_برقعی
#فمن_یمت_یرنی🍇

ارسال شعر
@Ebi_1366_ghafari
Download Telegram
#حضرت_عباس_ع
#قمر_بنی_هاشم_ع

دلم حیران نظر در بهت آن رخسار سبحانی است
همان آقا که اذن یاد او الطاف رحمانی است

ابوفاضل که نامش خلق را یک جمله حیران کرد
همان نامی که افضل از همه اذکار ربانی است

بود شرطی برای اهل سر در وادی توحید
اگر خواهی شوی اهلش بدان آن شرط کتمانی است

و لِلّه است اسمائی فَاُدْعُوها ابوفاضل
وَ مَا یَنْطِقْ عَن الاَهْوَاء پس این امر، وحیانی است

اگر نسیان غالب شد بر حاجت بهنگام وصال او
چنان جای تحیر نیست این ناحیه رضوانی است

بیا در حلقه رندان بزن مستانه بر سینه
که این منزل ضلالت نیست، احوالات عرفانی است

اگر دیدار مشروط است بر مرگم همانا من!
به هر لحظه به درگاهت دعایم ، خیر پایانی است

شوم عاجز در این صفحه که عاشق را که بنویسم
که گهگاهی حسین بن علی در بهت چشمانی است

ید اللهی که ممسوس است در ذات اله حق
شگفتی را نگر چون بوسه ی او خرج دستانی است

*
همان دستی که شد مقطوع تا شافع شود مارا
همان چشمی که بر نی در دل بازار گریانی است

به روی زانویش افتاد ، در دل میزند فریاد
که ای دنیا ..! میانم با سکینه عهد و پیمانی است


#روح_الله_روانان
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_زیارتی

چیست جنت جز همین صحن و سرایت یا حسین
زنده ام تنها به عشق کربلایت یا حسین

صبح محشر شک ندارم همنشین فاطمه ست
هرکه اشکی ریخت در بزم عزایت یاحسین

هرچه داریم و نداریم از سر لطف شماست
بچه های ما فدای بچه هایت یا حسین

من بمیرم رو زدی بهر دو‌قطره آب، آه
ای که دریاها همه غرق عطایت یا حسین

پیرمرد داغدیده ناسزا گفتن نداشت
کاش میکردند حالت را رعایت یا حسین

هرچه پل پشت سرم بوده خرابش کرده ام
دلخوشم تنها به اشک روضه هایت یا حسین


#محمود_یوسفی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسین_علیه_السلام

عشق وقتی نام خود را اوّل دفتر گذاشت
کار هر دلداده را بر عهده‌ی دلبر گذاشت

صبح خِلقَت هرکسی از خالِقَش نقشی گرفت
در کنار نام ما هم واژه ی "نوکر" گذاشت

در گرفتاری به دادم می رسد تنها حسین
تا به بُن‌بستی رسیدم ، پیش پایم در گذاشت

آبرویش خرج شد تا آبرودارم کند
من نکردم هیچ کاری ، او برایم سر گذاشت

پای گمراه مرا زهرا به هیئت ها کشاند
پرچمش را در مسیر چشم من ، مادر گذاشت

استکان چای روضه ، جامِ حوض کوثر است
سور و ساتِ بعد مجلس را خود حیدر گذاشت

فرش‌ها را جمع کردم ، سفره اش را پهن کرد
بهترین ظرف غذا را پیشِ این قنبر گذاشت

شستشوی دیگ نذری شستشوی باطن است
زندگی اش را پدر پای همین باور گذاشت

قبر ما با دستمال اشک روشن می شود
گریه‌کُن آن را برای لحظه ی آخر گذاشت

در قیامت کوچه‌ی سینه‌زنی وا می کنیم
این قرارِ روضه را باید دمِ محشر گذاشت

خواست تا آینده ی عُشّاق را تضمین کند
دست ما را شاه در دست علی اکبر گذاشت

قاب لبخند نبی افتاد و تکّه‌تکّه شد
سُمِّ مرکب پا روی تصویر پیغمبر گذاشت

داشت بالای سر شهزاده جان می داد شاه...
زینب آمد بین لشگر ، دست بر معجر گذاشت

#بردیا_محمدی
#شب_زیارتی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#امام_حسین_علیه_السلام

در جا من عاشق میشوم پای ضریحت
زیبایی دنیاست ، دنیای ضریحت

این دست ها را می کشد تا ساحل امن
من را بیندازم به دریای ضریحت

من دور دنیا را به یک ثانیه رفتم
با دیدن تصویر زیبای ضریحت

تنها خدا از آن دریچه بود پیدا
توحید دارد پنجره های ضریحت

از کربلا رفتن فقط دیدن می ارزد
آقا چه دارد این تماشای ضریحت

یخ می زنیم آخر از این سردیِ دنیا
ما را ببر نزدیکِ گرمای ضریحت

#حامد_آقایی
#شب_زیارتی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
یه روزایی پر شور و شعفم
یه روزم خسته‌م و دور از هدفم
ولی هر کی منو دیده میدونه
من تو هر حالی هلاک نجفم...

#میثم_کاوسی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زینب_س

فراتر است از ادراک ما حیای عقیله
که آفریده چنین شیر زن،خدای عقیله

از ابتدای جهان،عقل در مقام تعلّم
زده دو زانوی خود را به پیش پای عقیله

از آن زمان که شنیدیم نام نامی او را
بریده ایم دل از خلق ما سوای عقیله

آهای کوفه، به نان و رطب نیاز ندارد
که اوست دختر شاه و تویی گدای عقیله

به زیر پرچم زینب نشسته اند خلایق
ملائکند به دور و بر سرای عقیله

فقط نه خلق زمین روضه خوان او شده باشد
که عرشیان همه هستند هم نوای عقیله

هزار سر به فدای سر برادر زینب
هزار جان گرامی شود فدای عقیله

#عباس_گودرزی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زینب_س
#ولادت


می آید از پس پرده دوباره دلبری اکنون
می آید دلبر اما در لباس خواهری اکنون
می آید خواهری که می برد دل از برادرها
اسیر طرز لبخندش نگاه مادری اکنون
شمیم کوثری دارد به مریم برتری دارد
خدا ارزانی اش کرده مقام سروری اکنون
دوباره پشت مرحب مثل درب قلعه می لرزد
که دارد می رسد از نسل حیدر حیدری اکنون
هوادار علی امد پرستار علی امد
و حق مادری دارد به بابا دختری اکنون
یقینا جعفر از خوشحالی امشب پر در اورده
که از لطف خدا دارد عروس محشری اکنون
یکی از آیه های سجده دار خانه ی زهراست
که از رحمت نگاهش می کند روشنگری اکنون
دوباره با نگاه نافذ و گیرای خود ما را
مسلمان می کند با شیوه ی پیغمبری اکنون
دهم مژده تمامی گنهکاران عالم را
که از باغ بهشت آید شفیع دیگری اکنون

شبیه مادرش او هم شفیع روز وانفساست
تمام عمر ذکرم "اشفعی لی زینب کبری" ست

می آید فاطمه قنداقه ای را در بغل دارد
چنان خورشید تابانی که در دامن زحل دارد
بپرس از لذت مادر شدن از حضرت زهرا
ببین ام ابیها ذکر احلی من عسل دارد
نباشد دختری همواره بابایی تر از زینب
عجب مصداق پر اوازه ای ضرب المثل دارد
مبادا خواهری آشفته باشد تا برادر هست
برای گریه ی زینب حسینش راه حل دارد
سواران نه گلوبند شترها محو فریادش
جگر دارد همان اندازه که شیر جمل دارد
زمین از عطر او خوشبوست زمان مخلوق این بانوست
ابد از اوست این بانو که دستی در ازل دارد
بگیرد آه زینب روز محشر دامن او را
هر ان کس دشمنی با بیرق و سنج و کتل دارد
جهانی بر سلیم و او به زینب زینبش نازد
هر ان کس زینبی شد شهره در بین الملل دارد
برای مدح او گفتن قلم گنگ و زبان الکن
در این وادی چه بیت جالبی شیخ اجل دارد

به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی
به صد دفتر نشاید گفت حسب الحال مشتاقی

کمک می خواستم از غیب دستان فواد آمد
گرفت از لطف دستم را و این مصرع به یاد آمد
"شد از برج عبودیت عیان شمس ربوبیت "
نویدش تا زمین بر شانه های ابر و باد آمد
هزاران فرسخ از مشی و مرام زینبی دور است
بر این ابیات رخت شعر آئینی گشاد آمد
کمی سردرگمم اما همین اندازه می گویم
که بر زهرا مرید آمد که بر مریم مراد آمد
میان سینه اش دارد نهان علم لدنّی را
معلمه نمی خواهد عقیله با سواد آمد
مدال سبز کوثر زادگی دارد به گردن او
الا یااهل العالم زینب زهرا نژاد امد
به امضای علی با دست خط حضرت زهرا
برای عمه ی سادات حکم اجتهاد امد
حیاتش اوج سربازی مرامش مغنیه سازی ست
بسیجی وار پس باید نوشت اُمُّ الجهاد امد
گدایی کردم و دیدم به کم دستش نمی گیرد
چنان بخشید از  لطفش که در آخر زیاد آمد
زیارت میکنم در رحلت زینب ؛ حسینش را
 نپرس از علتش از من که در زادالمعاد آمد
کسی جز او حریف سیلی و شلاق و زندان نیست
برای شرح کاف و ها و یا و عین و صاد آمد

بدوزم بر کراماتش دو چشمی را که تر کردم
شب جشن است و من از روضه اش صرف نظر کردم

مصابیح الدجی زینب و اعلام التقی زینب
تویی حصن حصین زینب تویی کهف الوری زینب
نبی سیرت نبی صولت نبی طینت نبی شوکت
سلام ما به تو ذریه ی بدرالدجی زینب
نبودی در کنار پنج تن زیر عبا اما
یقینا ذکر خیرت بود در زیر کسا زینب
علی را می شناسد شیعه با زِین اَب اش حالا
علی را بعد از این باید صدایش زد ابازینب
به یحیی مازنی همسایه ات هم نیز ثابت شد
خداوند عفافی و خداوند حیا زینب
به وقت نافله هر شب دعاگوی حسینش هست
چه غم دارد حسین بن علی در فتنه با زینب
غروب روز عاشورا ز خیمه تا لب گودال
علی الظاهر خودت بودی امام کربلا زینب
دو تا از دستبوسانت علی اکبر و قاسم
برادرزاده هایت را تو هستی مقتدا زینب
خداقوت بگو امشب فدایی های راهت را
به جان مادرت امشب بیا در جشن ما زینب
وصیت می کنم در بین روضه بچه هایم را
که بردارند تابوت مرا با ذکر یا زینب

به لطف زینب کبری همه با آبرو هستیم
حسینی بودن خود را همه مدیون او هستیم

#علیرضا_خاکساری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زینب_س
#ولادت

گمان کن که با کعبه همسایه ای
پی حفظ چندین هزار آیه ای

و حتی اگر غرق سرمایه ای
بدان بی علی پست و بی مایه ای

خود کعبه هم می رود صبح و شام
به دیدار حیدر علیه السلام

علی نزد حق است و حق با علیست
مسیر الی الله تنها علیست

مپرس از چه ذکر لب ما علیست
عبادت همین گفتن یا علیست

اگر که خدا خواندن او بد است
بشر خواندنش کفر صد در صد است

همیشه خدا بود هم صحبتش
به محراب خم شد فقط قامتش

خدا نیز در پاسخ طاعتش
به او دختری داد شد زینتش

ندیده فلک اینچنین دختری
که بر خلق عالم کند سروری

از افلاک تا خاک پرواز کرد
برای برادر کمی ناز کرد

در آغوش او چشم را باز کرد
سپس پرده برداری از راز کرد

چنین گفت چشمش به ماه منیر
امیری حسینٌ و نعم الامیر

نگاهش دوای تب پنج تن
حضورش چراغ شب پنج تن

چه بنویسم از کوکب پنج تن
شده قبله ام زینب #پنج_تن

به طغیان کشانده جنون مرا
به پایش بریزید خون مرا

چه خوب است امشب خدا خواستن
طلا نه دل مبتلا خواستن

هر آنچه که خوب است را خواستن
خلاصه فقط کربلا خواستن

تمام سحر ذکر یا رب بگو
همه حاجتت را به زینب بگو

چنان مادرش عالمه زینب است
به بیت علی قائمه زینب است

به غم های او خاتمه زینب است
پس از فاطمه، فاطمه زینب است

زمان دعا نوحه دم داده ام
خدا را به زینب قسم داده ام

چو با او کسی همنشین می شود
یکی از بزرگان دین می شود

یکی مثل ام البنین می شود
که روزی قمر آفرین می شود

به ام البنین مرحمت کرده است
ابالفضل را تربیت کرده است

اباالفضل حالا هوادار اوست
اباالفضل ماه شب تار اوست

ابالفضل امروز علمدار اوست
و کار دفاع از حرم کار اوست

خوشا آنکه او انتخابش کند
فدایی زینب خطابش کند

#مهدی_اکبری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زینب_س
#ولادت

قدومت نور باران کرده بانو وسعت شب را
به تحسین تو وا کردند اهل آسمان لب را

شدی آئینه ای از جلوه های حیدر و کوثر
خدا رو کرد در شان مقامت نام زینب را

حسین آرام جانت بود و لبخندت در آغوشش
ادا کرده است در روز ولادت حق مطلب را

به دنیا آمدی بانو که بر دوش تو بگذارند
به حکم صبر و نطق باشکوهت حفظ مکتب را

کنار لولو و مرجان،تو را کم داشت این دنیا
خدا در خانه ی شمس و قمر آورد کوکب را

#محمدجواد_منوچهری
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110
#حضرت_زینب_س
#ولادت

به جلوه آمد و گفتند انعکاس علی‌ست
علی دیگری امروز در لباس علی‌ست

دوباره نام علی را سر زبان‌ها برد
اگرچه گفت که شاگردی از کلاس علی‌ست

همان کلام، همان لحن، با همان هیبت
چنان شبیه که در اصل اقتباس علی‌ست

به «لا‌یُقاسُ بِنا» روح تازه‌ای بخشید
که عدل‌و‌هیبت او نیز بر اساس علی‌ست

به تیغ خطبه چنان هوش می‌برد، انگار
که چشم‌‌های همه خیره از هراس علی‌ست

یقین که لحظه‌ی اول شکست خواهد خورد
هرآن که با دگران در پی قیاس علی‌ست

کسی که زینب او را شناخته‌ست، فقط
در این مقایسه‌ها لایق شناس علی‌ست


جهان به جان دوباره رسیده با زینب
که ذکر هردل درمانده است؛ یازینب


نوشته‌اند به هر قلّه نام زینب را
کجاست آن‌که نداند مقام زینب را؟

به‌جان عشق قسم «مارایت الّا عشق»
شنیده گوش دوعالم پیام زینب را

برای رضای خداست، شیرین است
که داغ تلخ نکرده‌ست کام زینب را

خدا برای خود انگار پرورش داده‌ست
لبالب از هنر صبر جان زینب را

نه غصّه قامت او را به لرزه آورده‌ست
نه داغ سست نموده‌ست گام زینب را

کسی که با دل‌و‌جانش مدافع حرم است
خدا رسانده به گوشش سلام زینب را

به کوه صبر، به کوه حیا، به کوه شرف
نوشته‌اند به هر قلّه نام زینب را


هنوز حد کسی فهم شان زینب نیست
چرا که جام کسی از بلا لبالب نیست


کجاست آن که سزاوار این لقب باشد؟
اگر بناست که نام تو «زِیْنِ‌أب» باشد

هزار داغْ قیام تو را نمی‌شکند
گرفتم این که نماز تو مستحب باشد

به گوش می‌رسد از خطبه‌ات صدای علی
عجیب نیست اگر کوفه در عجب باشد

چه‌جای صحبت کفتارهاست، آن‌جایی
که دختر اسدالله در غضب باشد

بعید نیست که حمالةالحطب بشود
چرا که دشمنت از نسل بولهب باشد

تو بر زمینی و ابن‌زیاد بر تخت است!
که راه کفر به اسلام یک‌وجب باشد

به اهل‌بیت نبی ظلم شد در آن وادی
بدیهی است که هر روز شام شب باشد


در آن هجوم مصیبت...، امام زینب بود
«قسم به‌صبح که‌خورشید شام زینب بود»


حسین ماه زمین و ستاره‌اش زینب
که بوده یاور و یار هماره‌اش زینب

حیا و صبر و شکوه و وقار و حلم و شرف
چه واژه‌ها که شده استعاره‌اش زینب

چه کاخ‌ها که بنا کرده اهل ظلم، ولی
به هم زده همه را با اشاره‌اش زینب

جهان به مرکبی از چوب فتح خواهد شد
اگر هرآینه باشد سواره‌اش زینب

اگر تمام زمین مسجدالحرام شود
به گوش می‌رسد از هرمناره‌اش؛ «زینب»

درون خیمه، دم قتلگاه، در میدان
هزار مرتبه بوده‌ست چاره‌اش زینب

حسین کشته شد و آب خوش ننوشیده
به احترام لب پاره‌پاره‌اش زینب...


سرش شکست و دلش خون شد و قدش خم شد
همین که سایه‌ی لطف تو از سرش کم شد


از آن طلوع غم‌‌انگیز چل غروب گذشت
گلایه نیست برادر که با تو خوب گذشت

چه در میانه‌ی صحرا، چه در خرابه‌ی شام
فقط تو باخبری که چه بر قلوب گذشت

تمام روز و شب ما در این مسیر بلا
به ذکر جمله‌ی «یا کاشف الکروب» گذشت

سپرده‌ام که به گوش جهانیان برسد
از آن چه بعد وداع تو بر جیوب گذشت

چه حکمتی‌ست که هرکس به دیدنت آمد
ندیده از سر آن جسم سینه‌کوب گذشت

به شرق و غرب دوعالم رسید قصه‌ی ما
که تا شمال رسید و که از جنوب گذشت

اگرچه سنگ به پیشانی‌ات زدند ولی
اگرچه بر لب تو مانده جای چوب، گذشت...

به انتظار نشستیم تا خبر برسد
که صبح سر زده و موسم غروب گذشت


شبی سپیده بر این تیره شام می‌آید
یکی به واقعه‌ی انتقام می‌آید...

#مجتبی_خرسندی
#مـــــــــــــــےکده
🍇 @Aliabotorab110